tgoop.com/nosratolkhosro/116
Last Update:
- درسال ۱۹۶۴ تاسیس سازمان آزدیبخش فلسطین در سال ۱۹۶۷ جنک ۶ روزه اعراب و اسراییل را اتفاق افتادند.
در نتیجه این دو جریان یک موج مهاجرت جمعیتی فلسطینی مجدد به جنوب لبنان اتفاق افتاد و به صورت رسمی گروههای فلسطینی به بازیگر سیاسی و نظامی در داخل خاک لبنان تبدیل شدند.
- بعد از فوت عبدالناصر و تضعیف جبهه فراملی عربی، اتحادهای بین اعراب تغییرات جدی میکنه. در دهه ۱۹۷۰ اردن دست به سرکوب داخلی و اخراج گروههای نظامی فلسطینی زد که باعث مهاجرت این هسته های شبه نظامی به لبنان شد.
-گروهای فلسطینی ماهیتا در تقابل با گروههای مارونی و اسراییل بودند. جمعیت مسلمانان و به صورت خاص شیعیان لبنان (۱) به دلیل نابرابری، مسایل اقتصادی و نداشتن امکان مداخله موثر سیاسی درمخالفت با جمعیت مسیحی و (۲) به دلیل حملات غیر رسمی اسراییل به جنوب لبنان و مناطق شیعه نشین در زمینه مخالفت با اسراییل متحد بالقوه ساف - تا حدودی - به حساب می اومدن
- در سال ۱۹۷۴ امل به عنوان اولین تشکل ساخت یافته و گسترده شیعی تو لبنان (افواج المقاومه لبنانیه) شکل میگیره. و اگر دقت کنید در تمام این سال ها که امل حتا وجود نداشته - ج.ا هم ۳ سال بعدش به وجود اومده - لبنان درگیر تنازعات داخلی بوده.
- آوریل ۱۹۷۵ شروع درگیریهای مسلحانه بین ساف (سازمان آزادیبخش فلسطین) و فالانژهای کتایب هست که به جنگ داخلی بلندمدت لینان منجر شد. شروع درگیریها به این شکل بود که ۱۳ آوریل یک مرد ناشناس از یک خودرو سواری به سمت یک کلیسا شلیک میکنه و ۴ نفر - ازجمله ۲ مارونی فالانژ - کشته میشن. فالانژها ساف را مسول می دونند و با کشتن ۳۰ فلسطینی این مساله را تلافی میکنند. و این باعث می شه که درگیریها در بیروت گسترده بشه. (می تونید کلمات جمعه سیاه ۶ دسامبر ۱۹۷۵ یا قتلعام الكرنتينا ژانویه ۱۹۷۶ را گوگل کنید.)
- در طول ساله ۱۹۷۵ و ۷۶ درگیریهای بیروت به بقیه لبنان کشیده میشه. و منجر به ايتلاف اولیه بین مارونیها و اسراییل میشه و در روی مقابل ائتلاف مسلمان لبنانی، دروزیها، فلسطینیها، گروههای پان عرب و چپ میشه. این ايتلاف ها در ۱۵ سال بعد تا پایان جنگّای داخلی بارها دچار تغییرات و احتلافات درونی میشن(جدول دوم گاهشناسی وقایع را نشون می ده که من به دلیل تنبلی مضاعف مستقیم از ویکی پدیا برداشتم و بعد دادم جی پی تی ترجمه کردم)
- از منظر خارجی سه تا اتفاق میافته: (۱) ایتلاف فالانژها و اسراییل که زمینه اشغال جنوب لبنان، کشتار صبرا و شتیلا را فراهم میکنه) (۲) ایتلاف اولیه دولت الیاس سرکیس و سوریه که باعث ورود نیروهای نظامی سوری به لبنان و اشغال بخشهایی از اون تا ۲۰۰۵! میشه و به مرور زمان دینامیکی شکل میگیره که سوریها همپیمان سنیهای لبنانی و سایر نیروها اتحادیه عرب میشن. و(۳) انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ و ايتلافهای شیعی اولیه بین امل و ایران میشه. اما در دینامیک وقایع بخشی از نیروهای امل و شیعیان و ساکنین جنوب لبنان (که با نقشه راه های عرب لیگ و سوگیریهای امل اختلاف نظر داشتند ) با حمایت ایران حزب الله را در سال ۱۹۸۲ تشکیل میدن. (که اثرات هر کدوم را می تونید تو ترتیب وقایع جدول ۲ ببینید)
- دوباره نظرتون را به یک مساله جلب میکنم. در بستر بین المللی در فاصله سالهای ۱۹۸۹ و ۱۹۹۱، با پایان جنگ سرد بخشی از منافع مرتبط با عدم اجازه به گسترش کمونیسم موضوعیت خودش را از دست میده. از طرف دیگه حمایت مالی و مستقیم و غیر مستقیم اتحاد جماهیر شوروی هم کاهش پیدا میکنه. زمینه های بین المللی مشوق درگیری ها کاهش پیدا کرد و بعلاوه گروه های داخلی متعدد با هم ادغام شدند - یا توسط همدگیر از صحنه حذف شدند- بنابراین امکان ایجاد عفو عمومی در سال ۱۹۸۹ و مذاکرات با تعداد نخبگان محدود فراهم شد. که با پایان جنگ داخلی در سال ۱۹۹۰ منجر شد.
- بعد از پایان جنگ داخلی و تشکیل پارلمان کماکان کشور در اشغال دو نیروی خارجی سوری (متحد استراتیک مسلمانان سنی) و اسراییل (متحد استراتژیک مارونیها) قرار داشت. که با لبنان مرز مشترک داشتند در طول دوران جنگ داخلی احتمالا مهاجرت جمعیت مسیحی و تا حدودی متمولین سنی به خارج لبنان، شیفت جمعیتی شیعیان از جنوب به سمت شمال و سکنی گرفتن فلسطینیها عمدتا در جنوب اتفاق افتاده. متاسفانه چون از دهه ۱۹۳۰ تا امروز کسی در لبنان سرشماری جدید برگزار نکرده امکان قطعی رد و تایید گزارههای جمعیتی را نداریم.
ادامه در پست بعد
(https://www.tgoop.com/nosratolkhosro/117(
BY یادداشتهای توسعه - فاطمهنجفی
Share with your friend now:
tgoop.com/nosratolkhosro/116