tgoop.com/nouspoetikos/5095
Last Update:
دورهٔ آموزش عربی
در این یادداشت و فراخوان دوره آموزش عربی را تدوین و طراحی کرده بودم که در مواضع مختلف نیز مفصل به این دوره و اهداف آن پرداختم.
از آنجا که گام اول از مرحله اول یعنی تعلیم دو جلد کتاب آموزش عربی نوشته دکتر آذرنوش جلد اول پایان یافت و جلد دوم نیز تقریبا در اواسط کار است، بد ندانستم توضیحی درباره گام دوم از چهار گام مرحلة الأولی بدهم که قرار بر خواندن نصوص منتخب فلسفی و کلامی است.
قصد من در ادامه مرحله اول در گام دوم و سوم و چهارم دست یافتن به نوعی پیوستگی نظری و محتوایی است. یعنی گذشته از قرائت و کارگاه ترجمه و تجزیه و ترکیب عربی، در انتخاب متون فلسفی و کلامی چنان عمل کردم که بیش از اینکه تاکید بر یک متن کامل فلسفی و کلامی باشد، تاکید بر یک خوانش و طرح ویژه در موضوع "حکمت عملی" باشد، که هم متون فلسفی پیوسته و مرتبط با موضوعی واحد در حکمت عملی باشد، هم در گامهای بعد متون نثر و نظم ادبی ذیل همین طرح و پروژهٔ فکری قرار گیرند که بحثی قطعاً بدیع و احتمالاً موفق در فلسفه عمل خواهد بود و تواند بود. لذا چنانکه قبلا هم نوشته بودم برای گام دوم چهار متن زیر را انتخاب کردم:
المنقذ من الضلال غزالی
سه نمط آخر اشارات ابن سینا
رساله فی ذم لذات الدنیاء فخر رازی
منتخب المقدمه ابن خلدون
و به جای خواندن عمودی این متون با خوانشی افقمند ابتدا با سرلوحه قرار دادن مطالبی از المقدمه ابن خلدون، سیری از انتها به ابتدا در تاریخ اندیشه اسلامی خواهیم کرد یعنی با بکارگیری دستگاه مفهومی ابن خلدون به عنوان دستگاهی در نقد «اندیشهٔ سیاسی» و تحلیل انحطاط حکمت عملی در اسلام به سراغ سنت اصلی حکمت عملی کلاسیک میرویم و علل سیطره یافتن تصوف را با خوانش متون المنقذ غزالی، اشارات بوعلی، ذم لذات فخررازی، که هرسه متن متونی دربارهٔ "گذار به اخلاق عرفانی" هستند را بررسی میکنیم.
نهایت به متن المقدمه ابن خلدون بازگشته و آنچه مفهوما در آغاز مطرح و در مسیر دنبال کرده بودیم را از زبان خود ابن خلدون میخوانیم و مبادی فلسفی تفکر او برای تاسیس «علم العمران» را چنان تحلیل میکنیم که هم از فلسفهٔ سیاسیِ یونانی و سنت کلاسیکِ فارابی و مسکویه و زکریا رازی و سایر کلاسیکها تمییز داده شود، هم از اخلاق عرفانیِ مکتب ابنعربی و شاگردان شرقیش متمایز شود که مکتبی است حاصل انحراف از تصوفِ خراسانی-عربیِ کهن و اجتهاد در مبادیِ سیاسی نظام تصوف که برای غزالی و ابن سینا و رازی و ادیبان بسیاری در قرون چهار و پنجم جایگزین "حکمت عملیِ سقراطی و ارسطویی" و حتی جایگزین اخلاق فقاهتی اسلام شده بود. المقدمه ابن خلدون کتابی است که مبادی اخلاقی و ارزشی خود را از همین نظام تصوفِ خاص میگیرد. مبتنی بر همین نظام ارزشی که وی فرزند بلافصل «اخلاق بدوی» میداند، به تحلیل عوامل انحطاط تمدن اسلام میپردازد.
(نظام اخلاقی که تصوف نامیدم بعد از پایان دوران جهاد اسلامی در عرب اموی در ادامهٔ سنت اخلاقیِ-ادبیِ جاهلی و در ایران در ادامهٔ سنتِ فتیان و عیاران در مقابل نظام ارزشی یونانی-فلسفی و اسلامی-فقهی ظهور کرد. غزالی در المنقذ به تحلیل نسبت آن با شرع اسلام، و ابن سینا در اشارات به تحلیل نسبت تصوف با حکمت فلسفی پرداختند، زیرا در این دوران همگان میدانستند نظام تصوف توسط قدیسان و عُرفا و اُدبا و فُصحا در تمام قلمرو اسلام در حال ترویج است و مکتبی که نتواند خود را با آن سازگار کند نابود خواهد شد. ابن خلدون نشان میدهد این نظام فضایل مستقیما برآمده از اخلاقِ قبیلهای و عصبیتِ خونی، گرچه بنیادِ عمران است ولی در فرایند توسعه تحت شرایط سیاسی و اجتماعی خاصی به تدریج ضمن تحقق عمران از میان میرود و جای خود را به اخلاق و فضایل شهری یا حضری میدهد.)
***
القصه! قصد من این است در گام دوم یعنی قرائت متون فلسفی، به طور دقیق به تبیین ماهیتِ فلسفیِ دستگاه اخلاقی تصوف، در گام دوم یعنی در قرائت نصوص ادبی منثور به تبیین ماهیتِ نظامهای بدیلِ تصوف بپردازم، و در گام سوم به تحلیل تاریخی و تبارشناسی ریشههای فرهنگی این نظام اخلاقی در شعر و آثار منظوم عرب بپردازم.
کل مرحلهٔ اول از دورهٔ آموزش عربی که در فوق شرح دادم، گذشته از دورهای برای آموزش عربی کلاسیک، دورهای آموزشی باید باشد برای تشریح مختصات دستگاه فکری-اخلاقی خاصی که به اندازه عظمتش مجهول و مغشوش و مخدوش است. نظام فرهنگی- تربیتی خاصی که فعلاً به این چند نام آن را تسمیه کردم: تصوف کهن، فتوت یا جوانمردی، تصوف خراسانی-عربی.
برای فهم آغازین این نظام باید به سراغ حجة الاسلام غزالی رفت، فهم مشروعیت آن در کتاب المنقذ و فهم ماهیت آن از کتاب احیاء العلوم الدین.
برای ثبتنام و شرکت در این کارگاه به گروه زیر بپیوندید:
https://www.tgoop.com/ghazalialmonghez
.
BY νοῦς
Share with your friend now:
tgoop.com/nouspoetikos/5095