tgoop.com/nouspoetikos/5302
Last Update:
لغتِ صدیقین
____
راغب اصفهانی در مفردات آورده که «صدیق» یعنی بسیار راستگو. و طریحی این واژه را به سه معنا میداند: اوّل کسی که اصلاً دروغ نمیگوید؛ دوّم آنکه مداوم امر حق را تصدیق میکند و سوم کسی که به صدق عادت دارد. ابن منظور نیز تقریباً همین معنا را برای «صدیق» بیان کرده است و در صحاح جوهری نیز «صدیق» به «دائم التصدیق» معنا شده است. فخررازی در تفسیر کبیر میگوید: «وقتی در عادت کسی یک فعل غالب شود به آن فعل وصف می شود. مثل آنکه به کسی سکیر و شریب و خمیر گفته شود. صفت «صدق» نیز که یکی از اوصاف کریم و از فضائل است از صفات مؤمنین و صدق افضلِ صفات است چون ایمان چیزی جز تصدیق نیست و کذب پر مذمتترین صفت است زیرا کفر چیزی جز تکذیب نیست». (تفسیر کبیر، ذیل تفسیر آیه ۷۰ نساء)
در قرآن این لغت به سه شکل، صدیق صدیقة صدیقین آمده است. صدیقة صفت برای مریم آمده (مائده ۷۵) و صدیق صفت برای سه نفر:
۱- «يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنَا فِي سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ...»، یوسف، ای مرد صدیق! دربارهی این خواب اظهار نظر کن که هفت گاو چاق را هفت گاو لاغر میخورند...(یوسف ۴۶)
۲- «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا». در این کتاب ابراهیم را یاد کن که صدیق و نبی بود.(مریم ۴۱)
۳- «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا» در این کتاب ادریس را یاد کن که صدیق و نبی بود. (مریم ۵۶)
پس این صفت برای چهار نفر یعنی مریم و ابراهیم و یوسف و ادریس، آمده است. از اینها ابراهیم و ادریس را در سوره مریم خود خداوند به این نام نامیده چون به یحیی دستور میدهد بعد از «یا یحیی خذ الکتاب بقوة» که در کتاب خود یاد کن از فلان و بهمان. اما یوسف توسط عزیز مصر به این صفت خطاب شده است. مریم نیز در ایه ۷ مائده توسط خود راوی متن که خداست به این صفت نامیده شده «مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ...» اما لغت صدیقین در سوره حدید و نساء با این مشخصات آمده است:
۱- وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاء عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ (حدید ۱۹) کسانی که به خدا و رسولش ایمان آوردند ایشان صدیقان و گواهان نزد پروردگارشان هستند، براى آنان است پاداش و نورشان» (تقديم «لهم» بر «أجرهم» و «نورهم» افاده حصر مىكند؛ يعنى پاداش صدّيقان تنها از آنِ ايشان است و به كسى ديگر داده نمىشود و نورشان نیز خاص ایشان است).
۲- «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ ... الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً. ذلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ «نساء. ۶۹» و كسانى كه خدا و پيامبر را اطاعت كنن، همنشين خواهند با صدّيقان و شهدا و صالحان؛ و آنها همنشين خوبى هستند. اين موهبتى از ناحيه خداست.» (در اینجا اطاعت کنندگان را، از نعمت هنشینی با صدیقین بهرمند میداند. اما اطاعت به عنوان صفت برای خود صدیقین و شهدا نیامده. پس جايگاه صدّيقين، بالاتر از مقام اطاعتكنندگان از خدا و رسول است).
۳-همان سوره ۷۰ «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ ...رَفِيقاً؛ «و كسانى كه خدا و پيامبر را اطاعت كنند، همنشين كسانى خواهند بود كه خدا ایشان را نعمت داد؛ از پيامبران و صدّيقان...». (در اینجا صدیقین با نبیین همراه آمده. ابن سینا نبیین و انبیاء را در لسان العرب متمایز میداند).
نکتهٔ تفسیری: باید به این موضوع توجه داشت که لغت صَدیق (به فتح صاد) از واژگان نهج البلاغه و به معنای رفیق و کسی است که دوستی و محبت او راست باشد. مثلا در حکمتها میگوید: «لا يَكونُ الصَّديقُ صَديقاً حَتَّى يَحْفَظَ أَخاهُ فی ثَلاث: فی نَكْبَتِهِ وَ غَيْبَتِهِ وَ وَفاتِهِ.» دوست دوست نباشد تا اینکه در سه وقت برادر خود را حفظ کند: در گرفتاری و نکبت او غیبتِ یا غیاب او، و در مرگ و بعد از وفاتِ او». حال این پرسش که تا چه اندازه میتوان لغت صدیق (به کسر صاد) را در قرآن به معنی دوست و رفیق (به فتح صاد) قرائت کرد؟ پرسشی است گشوده. این مطلب را از این جهت میگویم که من معتقدم صدیقین در معنایی که ابن سینا در اشارات از آن یاد میکند با مفهوم دوستی و یاری پیوند نزدیک دارد. در این تاویل «انّ هذا حکمٌ للصدیقین» یعنی: این است مسلکِ خاصِ یاران/ دوستانِ راستین.
.
BY νοῦς
Share with your friend now:
tgoop.com/nouspoetikos/5302