ONPEACEANDIRAN Telegram 189
کاوه آینده ایران زن است
زیرا
دختر خورشید نرم می‌بافد دامن رقاصه صبح طلایی را
اسمعیل خلیلی

اهدای جایزه صلح نوبل به نرگس محمدی، نتیجه کوشش و مقاومت سیاسی شخص او در بیش از سه دهه فعالیّت مدنی و سیاسی و نیز گامی است از گامهای موفقیّت جنبش زن، زندگی، آزادی.
احتمالاً علاوه بر نقشی که خود نرگس آگاهانه و با اختیار خود برگزیده، این جنبش را نیز نقشی است در فراز آوردنِ موقعیّت نرگس بدین تراز.
آنچه در این ساعات از جناح‌های مختلف درون و بیرون حکومت، از جمله از همسر وی و رسانه‌های نزدیک به منابع نظامی و امنیتی خوانده‌ایم، بیش از هر چیز تفاسیری از منظر مبارزه سیاسی و حاوی نفی و اثبات دال‌های گوناگون سیاسیِ این جایزه و فعالیّت شخص وی هستند. همه این دال‌ها در جای خود مهم‌اند و حتما برخی یا بسی، حاوی استنتاج‌های روا از واقعیّات سیاسی ایران و جهان.

اما رشته‌های تاریخ فقط از تار و پود این لحظات و با دلالت‌های سیاسی بافته نمی‌شوند؛ آنچه در ترازهای زیرین در خود "زندگی" می‌گذرند و "زن"ان آفرینندگانش هستند، اقیانوس‌های بزرگ و اصلیِ تغییر و خلقِ آینده‌اَند. واقعیّاتی که قرین چشم نزدیک‌بین ما هستند، بسته به فهم ما، می‌توانند نشانگان آینده باشند؛ اما همه واقعیّت نیستند. اشتباه نیست سخن کسی که از "زندگی به‌مثابه سیاست" می‌گوید. او و همه طرف‌ها در جهان غرب و حکومت ایران و خود ایرانیان، این تراز جنگ نمادها (از جمله درباره حجاب) و فهم مردانه از سیاست (به‌مثابه جنگ) را به‌خوبی می‌شناسند؛ امّا غالباً بالش و فرازش زندگی در امر زنانه را نمی‌شناسند؛ مگر خود زنان حین زندگی.
ما همان را می‌بینیم که در نورِ روز یا در نور نورافکن‌های ذهن خود در همه شب و روز، با نگاه نزدیک‌بین می‌توان دید. البتّه در آنچه می‌بینیم، تردید روا نمی‌داریم. زیرا تاریخ، محصول همه این کنش و واکنش‌ها، نبردها، شکستها و پیروزیهاست. تاریخ در ماورای تاریخ، در ذهنی برون از آن و با اراده‌های فراتاریخی پدید نمی‌آید. با همین کسان، با اراده آنها که بر همین صحنه می‌کوشند، می‌جنگند، سخن می‌گویند، می‌نویسند، می‌بازند و می‌برند، پیش می‌رود و به تحقق می‌رسد. اما باید به آنچه چندان نمی‌بینیم نیز خوب توجه کنیم.
در فراسوی این نبردها، نبردی دیگر جاری است. ماجرای کهن‌تر، ژرف‌تر، ماندگارتر و موثرتر آن است که اساساً نرگس و نرگسها را پدید آورده و در بطن خود می‌پرورد؛ آنجا و آنگاه که ورای اراده‌های مشهود، اموری را محقق می‌کند.

می‌توان سخن زنده‌نام فریدون مشیری را در ترازها و اُفق‌های مشهود تاریخی که لحظه به لحظه نمودار می‌شوند، محقق دید:
"در اُفق‌ها چهره‌ای می‌پرورد
ماه‌رُخساری که پشت توسن است
گیسوان افشانده بر تاراج باد
تیغ بر کف؛ راست چون رویین‌تن است."

این نمودی مهم از مبارزه سیاسی امروزین است؛ اما نه همه‌ی زنانگی ایران است و نه تک‌نمود آن. آنجا که این زنانگی، خود را به شهادت خود می‌خوانَد، از خود پناه می‌جوید و به خود پناه می‌دهد نیز همان است (مرا پناه دهید ای زنان ساده کامل؛ ف. فرخ‌زاد)، آنجا که برتر از ایدئولوژی می‌ایستد (سیمین دانشور، سیمین بهبهانی و ...) و آنگاه که در هزاران نمود (همچون سووشون، طوبا و معنای شب و ...) راوی تاریخ می‌شود، نیز همان است.
چه به‌قصد همدلی، چه ناهم‌دلی، مهم است که آرایش صحنه نبرد را بشناسیم؛ اما مهم‌تر، دریافتنِ آنجا و آنگاهی است که نرگس‌ها آفریده می‌شوند، می‌زیند، می‌کوشند، از زنی که دیگران آفریده‌اند فراز می‌آیند، می‌بالند و زنانگی خود را محقق می‌کنند.
در بی‌شمار نمودهای زنانگیِ ایران امروز، میلیون‌ها نرگس در کار تحقق خویش‌اند؛ اینان گاه بازآفرینان همان اسطوره‌های کهنِ رهایی‌اَند ولی در بسی نمودهای‌شان از قدّیسان، صدوقیان و فریسیان (سیاسیّون و ایدئولوژیست‌های) موجود می‌گذرند و "زیر چرخ کبود، ز هر چه رنگ تعلّق پذیرد آزاد" می‌شوند.
بله، اینک دیگر روشن است که کاوه آینده ایران زن است.
ما برقابرق آهن را می‌بینیم و صدای چکاچک شمشیرها را می‌شنویم که:
"باش تا گُردآفریدی برجهد؛ تا ببینی زن نه آتش، آهن است؛ دست در شمشیر آرَد ناگزیر؛ آن‌که دستش خون‌چکان از سوسن است" (ف. مشیری).
در عین حال، چه در صحنه نبرد، آن‌گونه که فریدون مشیری گفت، چه آن سوی میدان‌ها، آنگونه که ابتهاج ناخوآگاه سرود، جهانی در حین خلق‌شدن و بالیدن است که بایدش دریابیم؛ زنانگی ایران هم در این صحنه هم هزاران بار بیش‌تر در ورای این صحنه خود را می‌جوید و خود و تاریخ را می‌آفریند:
"در نهفت پرده شب
دختر خورشید
نرم می‌بافد
دامن رقاصه صبح طلایی را.
وز نگاه سیاه خویش
می‌سراید مرغ مرگ‌اندیش
"چهره‌پرداز سحر مُرده ست
چشمه خورشید افسرده ست"
می‌دواند در رگ شب
خون سرد این فرسب شوم.
وز نهفت پرده شب دختر خورشید
همچنان آهسته می‌بافد
دامن رقاصه صبح طلایی را" (ه.ا. سایه)

آفرین و شادباش به نرگس، به همه زنان و زنانگی ایران



tgoop.com/onpeaceandiran/189
Create:
Last Update:

کاوه آینده ایران زن است
زیرا
دختر خورشید نرم می‌بافد دامن رقاصه صبح طلایی را
اسمعیل خلیلی

اهدای جایزه صلح نوبل به نرگس محمدی، نتیجه کوشش و مقاومت سیاسی شخص او در بیش از سه دهه فعالیّت مدنی و سیاسی و نیز گامی است از گامهای موفقیّت جنبش زن، زندگی، آزادی.
احتمالاً علاوه بر نقشی که خود نرگس آگاهانه و با اختیار خود برگزیده، این جنبش را نیز نقشی است در فراز آوردنِ موقعیّت نرگس بدین تراز.
آنچه در این ساعات از جناح‌های مختلف درون و بیرون حکومت، از جمله از همسر وی و رسانه‌های نزدیک به منابع نظامی و امنیتی خوانده‌ایم، بیش از هر چیز تفاسیری از منظر مبارزه سیاسی و حاوی نفی و اثبات دال‌های گوناگون سیاسیِ این جایزه و فعالیّت شخص وی هستند. همه این دال‌ها در جای خود مهم‌اند و حتما برخی یا بسی، حاوی استنتاج‌های روا از واقعیّات سیاسی ایران و جهان.

اما رشته‌های تاریخ فقط از تار و پود این لحظات و با دلالت‌های سیاسی بافته نمی‌شوند؛ آنچه در ترازهای زیرین در خود "زندگی" می‌گذرند و "زن"ان آفرینندگانش هستند، اقیانوس‌های بزرگ و اصلیِ تغییر و خلقِ آینده‌اَند. واقعیّاتی که قرین چشم نزدیک‌بین ما هستند، بسته به فهم ما، می‌توانند نشانگان آینده باشند؛ اما همه واقعیّت نیستند. اشتباه نیست سخن کسی که از "زندگی به‌مثابه سیاست" می‌گوید. او و همه طرف‌ها در جهان غرب و حکومت ایران و خود ایرانیان، این تراز جنگ نمادها (از جمله درباره حجاب) و فهم مردانه از سیاست (به‌مثابه جنگ) را به‌خوبی می‌شناسند؛ امّا غالباً بالش و فرازش زندگی در امر زنانه را نمی‌شناسند؛ مگر خود زنان حین زندگی.
ما همان را می‌بینیم که در نورِ روز یا در نور نورافکن‌های ذهن خود در همه شب و روز، با نگاه نزدیک‌بین می‌توان دید. البتّه در آنچه می‌بینیم، تردید روا نمی‌داریم. زیرا تاریخ، محصول همه این کنش و واکنش‌ها، نبردها، شکستها و پیروزیهاست. تاریخ در ماورای تاریخ، در ذهنی برون از آن و با اراده‌های فراتاریخی پدید نمی‌آید. با همین کسان، با اراده آنها که بر همین صحنه می‌کوشند، می‌جنگند، سخن می‌گویند، می‌نویسند، می‌بازند و می‌برند، پیش می‌رود و به تحقق می‌رسد. اما باید به آنچه چندان نمی‌بینیم نیز خوب توجه کنیم.
در فراسوی این نبردها، نبردی دیگر جاری است. ماجرای کهن‌تر، ژرف‌تر، ماندگارتر و موثرتر آن است که اساساً نرگس و نرگسها را پدید آورده و در بطن خود می‌پرورد؛ آنجا و آنگاه که ورای اراده‌های مشهود، اموری را محقق می‌کند.

می‌توان سخن زنده‌نام فریدون مشیری را در ترازها و اُفق‌های مشهود تاریخی که لحظه به لحظه نمودار می‌شوند، محقق دید:
"در اُفق‌ها چهره‌ای می‌پرورد
ماه‌رُخساری که پشت توسن است
گیسوان افشانده بر تاراج باد
تیغ بر کف؛ راست چون رویین‌تن است."

این نمودی مهم از مبارزه سیاسی امروزین است؛ اما نه همه‌ی زنانگی ایران است و نه تک‌نمود آن. آنجا که این زنانگی، خود را به شهادت خود می‌خوانَد، از خود پناه می‌جوید و به خود پناه می‌دهد نیز همان است (مرا پناه دهید ای زنان ساده کامل؛ ف. فرخ‌زاد)، آنجا که برتر از ایدئولوژی می‌ایستد (سیمین دانشور، سیمین بهبهانی و ...) و آنگاه که در هزاران نمود (همچون سووشون، طوبا و معنای شب و ...) راوی تاریخ می‌شود، نیز همان است.
چه به‌قصد همدلی، چه ناهم‌دلی، مهم است که آرایش صحنه نبرد را بشناسیم؛ اما مهم‌تر، دریافتنِ آنجا و آنگاهی است که نرگس‌ها آفریده می‌شوند، می‌زیند، می‌کوشند، از زنی که دیگران آفریده‌اند فراز می‌آیند، می‌بالند و زنانگی خود را محقق می‌کنند.
در بی‌شمار نمودهای زنانگیِ ایران امروز، میلیون‌ها نرگس در کار تحقق خویش‌اند؛ اینان گاه بازآفرینان همان اسطوره‌های کهنِ رهایی‌اَند ولی در بسی نمودهای‌شان از قدّیسان، صدوقیان و فریسیان (سیاسیّون و ایدئولوژیست‌های) موجود می‌گذرند و "زیر چرخ کبود، ز هر چه رنگ تعلّق پذیرد آزاد" می‌شوند.
بله، اینک دیگر روشن است که کاوه آینده ایران زن است.
ما برقابرق آهن را می‌بینیم و صدای چکاچک شمشیرها را می‌شنویم که:
"باش تا گُردآفریدی برجهد؛ تا ببینی زن نه آتش، آهن است؛ دست در شمشیر آرَد ناگزیر؛ آن‌که دستش خون‌چکان از سوسن است" (ف. مشیری).
در عین حال، چه در صحنه نبرد، آن‌گونه که فریدون مشیری گفت، چه آن سوی میدان‌ها، آنگونه که ابتهاج ناخوآگاه سرود، جهانی در حین خلق‌شدن و بالیدن است که بایدش دریابیم؛ زنانگی ایران هم در این صحنه هم هزاران بار بیش‌تر در ورای این صحنه خود را می‌جوید و خود و تاریخ را می‌آفریند:
"در نهفت پرده شب
دختر خورشید
نرم می‌بافد
دامن رقاصه صبح طلایی را.
وز نگاه سیاه خویش
می‌سراید مرغ مرگ‌اندیش
"چهره‌پرداز سحر مُرده ست
چشمه خورشید افسرده ست"
می‌دواند در رگ شب
خون سرد این فرسب شوم.
وز نهفت پرده شب دختر خورشید
همچنان آهسته می‌بافد
دامن رقاصه صبح طلایی را" (ه.ا. سایه)

آفرین و شادباش به نرگس، به همه زنان و زنانگی ایران

BY Peace


Share with your friend now:
tgoop.com/onpeaceandiran/189

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

In handing down the sentence yesterday, deputy judge Peter Hui Shiu-keung of the district court said that even if Ng did not post the messages, he cannot shirk responsibility as the owner and administrator of such a big group for allowing these messages that incite illegal behaviors to exist. Users are more open to new information on workdays rather than weekends. With Bitcoin down 30% in the past week, some crypto traders have taken to Telegram to “voice” their feelings. Telegram users themselves will be able to flag and report potentially false content. Ng, who had pleaded not guilty to all charges, had been detained for more than 20 months. His channel was said to have contained around 120 messages and photos that incited others to vandalise pro-government shops and commit criminal damage targeting police stations.
from us


Telegram Peace
FROM American