ONPEACEANDIRAN Telegram 194
۳
این معرفت که پارادایم اصلیِ سازمان اجتماعی کنونی است، گرچه در نمودهای نخستین خود به‌طور نامحسوس‌تر، امّا بالاخص از حوالی جنگ اوّل به بعد، در هیأت «ایدئولوژیِ» پردازش‌شده توسّط کنشگرانِ سیاسی، مبنای ایجاد دولت‌ملّت بوده است؛ هرگاه هم تحقّق عملی آن معرفت (نحوۀ کنترل و عمل‌کرد دیوان و ارتش) با مانعی مواجه شده، انواع ایدئولوژی‌های دولت‌ملّت‌ساز، هم به بازتعریف خود پرداخته‌اند، هم خشونت و دیگری‌ستیزی ذاتی خود را در هیأتی نوین و کارآتر (قهرآمیزتر) بازآرایی کرده‌اند؛ حتّا در دو جامعۀ انگلستان و ایالات متّحدۀ امریکا - که ظاهراً لیبرالیسم تاریخی دیرمان و کارآتر است.

معرفت، دین، ایدئولوژی؛ قوم یهود و دولت‌ملّت
همان‌طور که در اروپا دین و تمرکز بر یک زبان از منابع تاریخی اصلی در ایدئولوژی‌سازی بوده‌اند و با سرکوب خونین قرائت‌های دینی و بالاخص زبانهای متفاوت رخ داده‌اند، این نقش و تمرکز در جوامع خاورمیانه نیز به‌خوبی در مراحل گوناگون ایدئولوژی‌سازی هویدایند. بله، ماکس وبر به‌درستی تشخیص داد که دینِ فرودستان دین رهایی و دین فرادستان دین مشروعیّت است، امّا از کسی با ذکاوت و ژرفای دانشِ او بعید است درنیافته باشد که چیزی به نام اخلاقیّات پروتستان، مستقل از ماسبَق تاریخی‌اَش وجود ندارد، اخلاقیّات پروتستانْ همان اخلاقیّات یهودی است؛ روحیۀ سرمایه‌داری نیز بازخوانی و ارجاع دوباره به تورات و روش زیستِ کسانی است که به‌طور تاریخی بالاخص در اروپا از دو منبع اصلی تولید، یعنی از زمین و نیز از رعایای متّصل به زمین برخوردار نبودند و لذا به حِرَف و مشاغلی روی آورده بودند که مُبتنی بر «کسب پول» بود؛ آری یهودیان. اخلاق پروتستان، یعنی همان اخلاقیّاتی که شهرنشینان (بورژوازی) فاقد زمین و رعیّت بدان گرویدند و بنا به رأی وبرْ اخلاقیّات عصر سرمایه‌داری است، درواقع همان اخلاقیّات یهودیِ ممزوج و توأمانِ روحیۀ سرمایه‌داری است که تجارت عصر استعمار با آن همگام شد و هم سرمایه‌داری نوین و هم دولت‌ملّت را ایجاد کرد. اینچنین است که یک سده بعد برای دنگ شیائو پینگِ رهبر حزب هم همین اخلاقیّات و روحیّه در اقتصاد سیاسی حکومت کمونیستی چین «گریزناپذیر» می‌شوند و ربع‌سده بعد برای بسیاری از مسلمین بنیادگرا در یک گوشۀ دیگر جهان و نیز برای روسیّه و همۀ جوامع تحت حکومت ایدئولوژیک چپ. 
امّا عصر مدرنی که پس از دوران استعمارِ مستقیم پا به عرصۀ وجود گذاشت، حتّا در اوج لیبرالیسم غرب در همان جوامع مبدأ نیز، در این نوع از اخلاقیّات موجد نوعی تمایزگذاری میان فرادست با فرودست و لذا موجد انواع آگاهی از فرادستی و فرودستی است؛ در جوامع پیرامونی و نزد هر نوع فرودستیِ جوامع مرکز، این نوع از آگاهی لاجرَم توأم با احساس کهتری نیز هست. تا این احساس کهتری هم  باقی است و تا هنگامی که فرهنگ تاریخی نتواند به مدد این جوامع برسد، فراخوانیِ عناصری از تاریخ فرهنگی برای ایدئولوژی‌سازی و برای بازتولید رابطۀ فرادستی/فرودستی نزد آنان ادامه خواهد داشت. به‌زعم من، رهایی هنگامی میسّر است که بتوان هم از این چرخه حذر کرد، هم گذر.
باری، معرفت، از جمله در الهیّات و طیّ خوانشهایی از منابع الهیّاتی، همان‌گونه که در پروتستانیسم، با اقتضائات و استلزامات اجتماعی عصر استعمار متقدّم و متأخّر {هر یک به نوعی} و پیدایش و رشد بورژوازی همراه بوده و هست؛ همین امر است که در همۀ شرایط، بالاخص در انواع فرودستی‌ها به برساخت و سپس تولید اجتماعی ایدئولوژی‌هایی منجر می‌شود که آمال آنها در مرتبت نخست، ایجاد یا تسخیر دولت‌ملّت و معطوف به قدرت به قصد سلطه است. این ایدئولوژی‌ها از منابع موجود (تاریخ فرهنگی)، اسطوره‌هایی را گزینش می‌کنند و با خوانش متناسب با مقصود خود می‌پرورند و نیز متناسب با فرامین تکنیکی به تجهیز و سازماندهی اصحاب خود می‌پردازند.
با این حال، پیدایش اسرائیل و به‌ویژه تداوم آن نوع منش و روش اسرائیلی که مبتنی بر حذف تمامیّت فلسطین از تاریخ و جغرافی جهان است و آرمان ذاکری نیز اشاره کرده، محصولِ فقط یک ایدئولوژی و یک تک‌فرآیند دولت‌سازی ایدئولوژیک صهیونیستی نیست؛ به‌علاوه، محصول ضروریّات سرمایه‌داری متأخّر نیز هست: ازجمله، هم تنش و هم بیش از آنْ تعاملِ تاریخی میان جریان یونانی‌رُمیِ تمدّن غرب با جریان یهودی (مسیحیِ) آن. فرازآییِ اخلاق پروتستان و روحیۀ سرمایه‌داری، کارویژۀ تولید برای رُشد و رُشد برای برتری است، چرا که خواستِ برتری، جانِ رقابت و اقتصاد رقابتی است؛ امّا این امر محتاج هژمونی جهانی است. این هژمونی در جهان غرب عمدتاً با تداوم خصوصیّات رُمی و در خاورمیانه عمدتاً با تداوم مبانی یهودی‌مسیحی ممکن می‌شود. پس از فروپاشی سلطانیسم عثمانی و دیگر سلطانیسم‌های خاورمیانه، این جهان غرب بوده که شاید بیش از خود ایدئولوژی صهیونیسم در ایجاد و حفظ اسرائیل نقش داشته است.



tgoop.com/onpeaceandiran/194
Create:
Last Update:

۳
این معرفت که پارادایم اصلیِ سازمان اجتماعی کنونی است، گرچه در نمودهای نخستین خود به‌طور نامحسوس‌تر، امّا بالاخص از حوالی جنگ اوّل به بعد، در هیأت «ایدئولوژیِ» پردازش‌شده توسّط کنشگرانِ سیاسی، مبنای ایجاد دولت‌ملّت بوده است؛ هرگاه هم تحقّق عملی آن معرفت (نحوۀ کنترل و عمل‌کرد دیوان و ارتش) با مانعی مواجه شده، انواع ایدئولوژی‌های دولت‌ملّت‌ساز، هم به بازتعریف خود پرداخته‌اند، هم خشونت و دیگری‌ستیزی ذاتی خود را در هیأتی نوین و کارآتر (قهرآمیزتر) بازآرایی کرده‌اند؛ حتّا در دو جامعۀ انگلستان و ایالات متّحدۀ امریکا - که ظاهراً لیبرالیسم تاریخی دیرمان و کارآتر است.

معرفت، دین، ایدئولوژی؛ قوم یهود و دولت‌ملّت
همان‌طور که در اروپا دین و تمرکز بر یک زبان از منابع تاریخی اصلی در ایدئولوژی‌سازی بوده‌اند و با سرکوب خونین قرائت‌های دینی و بالاخص زبانهای متفاوت رخ داده‌اند، این نقش و تمرکز در جوامع خاورمیانه نیز به‌خوبی در مراحل گوناگون ایدئولوژی‌سازی هویدایند. بله، ماکس وبر به‌درستی تشخیص داد که دینِ فرودستان دین رهایی و دین فرادستان دین مشروعیّت است، امّا از کسی با ذکاوت و ژرفای دانشِ او بعید است درنیافته باشد که چیزی به نام اخلاقیّات پروتستان، مستقل از ماسبَق تاریخی‌اَش وجود ندارد، اخلاقیّات پروتستانْ همان اخلاقیّات یهودی است؛ روحیۀ سرمایه‌داری نیز بازخوانی و ارجاع دوباره به تورات و روش زیستِ کسانی است که به‌طور تاریخی بالاخص در اروپا از دو منبع اصلی تولید، یعنی از زمین و نیز از رعایای متّصل به زمین برخوردار نبودند و لذا به حِرَف و مشاغلی روی آورده بودند که مُبتنی بر «کسب پول» بود؛ آری یهودیان. اخلاق پروتستان، یعنی همان اخلاقیّاتی که شهرنشینان (بورژوازی) فاقد زمین و رعیّت بدان گرویدند و بنا به رأی وبرْ اخلاقیّات عصر سرمایه‌داری است، درواقع همان اخلاقیّات یهودیِ ممزوج و توأمانِ روحیۀ سرمایه‌داری است که تجارت عصر استعمار با آن همگام شد و هم سرمایه‌داری نوین و هم دولت‌ملّت را ایجاد کرد. اینچنین است که یک سده بعد برای دنگ شیائو پینگِ رهبر حزب هم همین اخلاقیّات و روحیّه در اقتصاد سیاسی حکومت کمونیستی چین «گریزناپذیر» می‌شوند و ربع‌سده بعد برای بسیاری از مسلمین بنیادگرا در یک گوشۀ دیگر جهان و نیز برای روسیّه و همۀ جوامع تحت حکومت ایدئولوژیک چپ. 
امّا عصر مدرنی که پس از دوران استعمارِ مستقیم پا به عرصۀ وجود گذاشت، حتّا در اوج لیبرالیسم غرب در همان جوامع مبدأ نیز، در این نوع از اخلاقیّات موجد نوعی تمایزگذاری میان فرادست با فرودست و لذا موجد انواع آگاهی از فرادستی و فرودستی است؛ در جوامع پیرامونی و نزد هر نوع فرودستیِ جوامع مرکز، این نوع از آگاهی لاجرَم توأم با احساس کهتری نیز هست. تا این احساس کهتری هم  باقی است و تا هنگامی که فرهنگ تاریخی نتواند به مدد این جوامع برسد، فراخوانیِ عناصری از تاریخ فرهنگی برای ایدئولوژی‌سازی و برای بازتولید رابطۀ فرادستی/فرودستی نزد آنان ادامه خواهد داشت. به‌زعم من، رهایی هنگامی میسّر است که بتوان هم از این چرخه حذر کرد، هم گذر.
باری، معرفت، از جمله در الهیّات و طیّ خوانشهایی از منابع الهیّاتی، همان‌گونه که در پروتستانیسم، با اقتضائات و استلزامات اجتماعی عصر استعمار متقدّم و متأخّر {هر یک به نوعی} و پیدایش و رشد بورژوازی همراه بوده و هست؛ همین امر است که در همۀ شرایط، بالاخص در انواع فرودستی‌ها به برساخت و سپس تولید اجتماعی ایدئولوژی‌هایی منجر می‌شود که آمال آنها در مرتبت نخست، ایجاد یا تسخیر دولت‌ملّت و معطوف به قدرت به قصد سلطه است. این ایدئولوژی‌ها از منابع موجود (تاریخ فرهنگی)، اسطوره‌هایی را گزینش می‌کنند و با خوانش متناسب با مقصود خود می‌پرورند و نیز متناسب با فرامین تکنیکی به تجهیز و سازماندهی اصحاب خود می‌پردازند.
با این حال، پیدایش اسرائیل و به‌ویژه تداوم آن نوع منش و روش اسرائیلی که مبتنی بر حذف تمامیّت فلسطین از تاریخ و جغرافی جهان است و آرمان ذاکری نیز اشاره کرده، محصولِ فقط یک ایدئولوژی و یک تک‌فرآیند دولت‌سازی ایدئولوژیک صهیونیستی نیست؛ به‌علاوه، محصول ضروریّات سرمایه‌داری متأخّر نیز هست: ازجمله، هم تنش و هم بیش از آنْ تعاملِ تاریخی میان جریان یونانی‌رُمیِ تمدّن غرب با جریان یهودی (مسیحیِ) آن. فرازآییِ اخلاق پروتستان و روحیۀ سرمایه‌داری، کارویژۀ تولید برای رُشد و رُشد برای برتری است، چرا که خواستِ برتری، جانِ رقابت و اقتصاد رقابتی است؛ امّا این امر محتاج هژمونی جهانی است. این هژمونی در جهان غرب عمدتاً با تداوم خصوصیّات رُمی و در خاورمیانه عمدتاً با تداوم مبانی یهودی‌مسیحی ممکن می‌شود. پس از فروپاشی سلطانیسم عثمانی و دیگر سلطانیسم‌های خاورمیانه، این جهان غرب بوده که شاید بیش از خود ایدئولوژی صهیونیسم در ایجاد و حفظ اسرائیل نقش داشته است.

BY Peace


Share with your friend now:
tgoop.com/onpeaceandiran/194

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Telegram Android app: Open the chats list, click the menu icon and select “New Channel.” How to Create a Private or Public Channel on Telegram? Find your optimal posting schedule and stick to it. The peak posting times include 8 am, 6 pm, and 8 pm on social media. Try to publish serious stuff in the morning and leave less demanding content later in the day. To view your bio, click the Menu icon and select “View channel info.” Don’t publish new content at nighttime. Since not all users disable notifications for the night, you risk inadvertently disturbing them.
from us


Telegram Peace
FROM American