tgoop.com/onpeaceandiran/205
Last Update:
پارِسیای محمّد فاضلی
✍️ اسمعیل خلیلی
بخش دوم: چشم در چشم، صریح و آشکار
سخن و عمل محمّد فاضلی در نشست بررسی برنامههای فرهنگی مسعود پزشکیان، از مصادیق پارِسیا بود. بنا به شرح بخش نخست این یادداشت، «پارِسیا» فضیلت بیان شجاعانۀ حقیقت و چشم در چشم کسی است که از قدرت مسلّط برخوردار است.
هم ستم و هم سلطه، موجد یک رابطه عمودی با دو موقعیّت نابرابر هستند: موقعیّت «فرادست» که ستم و سلطه را اِعمال میکند و موقعیّت «فرودست» که سلطه و ستم بر او اِعمال میشوند. موقعیّت فرودستی لاجرم موجد خشم است؛ خشمی که با سلب یا کسر شرایط زیستن از فرودستان این هرم، در لایههای زیرین قدرت هیرارشیک ایجاد میشود؛ خشمی که ناشی از ادراک ماهیّت این رابطه و احساس انواع عواقب آن، بالاخص رنجِ گران فرودستان است.
شرح خود خشم نیز بخشی از پارِسیا است، همچنانکه شرح رنج ناشی از سلطه و ستم و همچنانکه شرح پیامد سلطه و ستم. امّا شاید مهمتر از همه در مقام «گویندۀ حقیقت»، افشای فریب، کتمان واقعیّت، ریا، ناراستی و دروغی است که از مصدر ستم و سلطه ناشی میشود.
امّا بهعنوان یک جامعهشناس، محمّد فاضلی خوب میداند و به شهادت سدها متن مکتوب و شفاهی خود بارها نشان داده که مرزهای اثر عاملان فردی ستم و سلطه با اثر علل تاریخی و اجتماعیِ موجد ستم و سلطه را میشناسد؛ بنابراین در وجدان عدالتجوی خود، تاریخ را بهعوض عاملان فردی و آنان را بهعوض تاریخ متّهم نمیسازد. امّا آنگاه که افرادی کارگزاران ستم و سلطه باشند، شرایطی رُخ میدهد که گوینده باید میان مصلحت و حقیقت یکی را برگزیند؛ او همچنین باید یا خشم را نیز بیان کند، یا بر آن سرپوش بگذارد. انتخاب دیشب محمّد فاضلی «پارِسیا» بود.
اگر وی فقط و فقط در بیان ناراستی تهمتی که بر خود وی زده شد، یا فقط در بیان ناراستیهایی که اردوی سیاسی مقابل وی مالامال آن است و اگر اصولا با انحصار حقیقت به آنچه که شامل حال خود یا قبیلۀ خود یا منافع خود یا کشور خود و مانند آنهاست، به دفاع از حقیقت میپرداخت، کمتر میشد این فضیلت را در او یافت. امّا اتّفاقاً او را میتوان سزاوار انتساب این فضیلت دانست، زیرا بیان حقیقت را به آنجا و به آنچه که منافع یکی از انواع «خود» تهدید میشود، منحصر نمیکند.
اگر به بهانۀ «عبور با کرامت از کنار سخن لغو»، حقیقت را کتمان کنید و پای هیچ حقیقتی نایستید، خود شما همان را بازتولید میکنید، در آن «لغو» سهیم هستید و حتّا همۀ امور را به چیزی جز لغو محض مُبدّل نمیکنید «سخنها به کردار بازی بوَد». آن کس که پای هیچ حقیقتی نمیایستد، کرامت همه را ملکوک میکند، در یک کلام سرِ همه شیره میمالَد. اگر هم حقیقت برای شما فقط در آنجا مصداق مییابد که پای منافع یا عقیدۀ خودتان در میان است، یا جاهل هستید، یا کاذب یا هر دو. رنج، رنج است و انسان، انسان. کسی که رنج انسانی را کتمان میکند و بر موجبان رنجی دیگر میشورَد، به قول محمّد فاضلی «دروغ میگوید». به همین وضوح و صراحت، چشم در چشم شخص دروغگو.
فضیلت دیگر محمّد فاضلی آن است که دیگران را قربانی خواست خود نمیکند، اهل گذاشتنِ پوست خربزه زیر پای دیگران، اهل سخن گفتن از طرف کسانی که هیچ وکالتی به او ندادهاند، یا اهل نسبت دادنِ ناروا هم، نیست. اخلاق و عمل اخلاقی، مصداق دارد، عینیّت دارد. عینیّتی که عمل و مشی کسانی مانند عماد باقی هم مصداق آن هستند. اگر اهل مبارزه هستید، به قول همان سخن عیسی «هر کس صلیب خود را بر دوش کشد» و روانه شود. اگر هم اهلش نیستید، نه انتظار داشته باشید که دیگران به عوض شما مبارزه کنند، نه حتّا یک لحظه هم به خود اجازه دهید که آنها را تخطئه کنید.
بی امتناع و مُجامله، محمد فاضلی صلیب خود را بر دوش گرفت، باشد که پایدار، استوار و بیگزند بماند و از آن اصحاب جامعهشناسی نشود که «وجدان جمعی» را به «افکار عمومی» فرو کاسته و در طلب آن میدوند. بر همۀ اهل پارِسیا و صاحبان هر دو فضیلت حقیقتگویی و شجاعت درود!
BY Peace
Share with your friend now:
tgoop.com/onpeaceandiran/205