tgoop.com/onpeaceandiran/207
Last Update:
تریلوژی دربارۀ نهگبانان زندگی: نصیرالدین توسی، اُسکار شیندلر، محمدعلی فروغی
✍️ اسمعیل خلیلی
۲
۲) سرنوشت «زندگی» در میانۀ خونریزی، فساد و تباهی ایدئولوژیک
اسکار شیندلر (۲۸ آوریل ۱۹۰۸- ۹ اکتبر ۱۹۷۴) یک صنعتگر آلمانی بود که در طول فعالیّت اقتصادی خود، قبل، حین و پس از جنگ جهانی بارها ورشکست شد. وی در سال ۱۹۳۶ به «آبور» (Abwehr)، سرویس اطلاعات نظامی آلمان نازی پیوست. دو سال بعد برای عضویّت در حزب نازی درخواست داد و سال ۱۹۳۹ رسماً عضو آن حزب شد. او از قبل از عضویّت در حزب تا اواخر جنگ دوم جهانی به جاسوسی برای آلمان نازی در چکسلواکی و لهستان مشغول بود. در سال ۱۹۳۹، او یک کارخانه ظروف میناکاری در کراکوف، لهستان، خریداری کرد که در اوج خود در سال ۱۹۴۴، حدود ۱۷۵۰ کارگر داشت، که ۱۰۰۰ نفر از آنها یهودی بودند. ارتباطات او با آبور و نیز ورماخت به او کمک کرد تا از کارگران یهودی خود در برابر تبعید و مرگ در اردوگاه های کار اجباری نازیها محافظت کند. در ژوئیه ۱۹۴۴، آلمان در حال شکست در جنگ بود. اس اس شروع به بستن شرقیترین اردوگاههای کار اجباری و تبعید زندانیان باقیمانده به سمت غرب کرد. بسیاری در آشویتس و اردوگاه کار اجباری گروس-روزن به قتل رسیدند. شیندلر، فرمانده اردوگاه کار اجباری کراکوف-پلاسزوو را متقاعد کرد که به او اجازه دهد تا کارخانه خود را به استان بوهمیا و موراویا منتقل کند. بدین ترتیب کارگرانش را از مرگ حتمی در اتاق های گاز Aus نجات داد. گفته میشود انگیزۀ آغازین شیندلر برای حفظ کارگران یهودی در کارخانۀ خود، ارزانی دستمزد آنها بوده، اما سپس تصمیم گرفت که تا میتواند از مرگ آنها جلوگیری کند. در تمام این مدّت روش شیندلر ترکیبی بود از دیپلماسی، چاپلوسی و رشوهدادن به نازیها، بخصوص از طریق اهداء کالاهایی که فقط در بازار سیاه قابل تهیه بودند. با گذشت زمان، مجبور شد به مقامات نازی رشوههای بزرگتر و اقلامی نایاب و گرانبهاتر بدهد. برای جلوگیری از اعدام کارگرانش، او تا پایان جنگ جهانی دوم به رشوهدادن به مقامات اس اس ادامه داد. طی این مدّت چندین بار در مظان ارتباط با یهودیان قرار گرفت و دو بار نیز دستگیر شد؛ اما با همان روش خود توانست از مهلکه بگریزد. در پایان جنگ توانست برای فرار از چنگ قشون روسیه خود را به نیروهای امریکایی برساند و به سویس برود؛ در مه ۱۹۴۵ که به باواریا رفت، تمام دارایی خود را صرف رشوه و خرید کالاهای بازار سیاه برای کارگرانش کرده و در افلاس کامل بود، اما توانسته بود جان ۱۲۰۰ تن را از مرگ حتمی نجات دهد.
علاوه بر ارتش متّفقین، هزاران تن در اروپای آن دوران، از جمله در نیروی مقاومتی که دوگل رهبری میکرد، با ارتش هیتلر میجنگیدند. میتوان دریافت «مسأله» انضمامی شیندلر این نبود که ارتش هیتلر شکست بخورد؛ مساله این بود که او «وظیفه» خود را چه میداند و «نتیجۀ» فعل او چقدر اخلاقی و متضمن اصول و عواطف انسانی اوست.
BY Peace
Share with your friend now:
tgoop.com/onpeaceandiran/207