ONPEACEANDIRAN Telegram 210
تریلوژی دربارۀ نهگبانان زندگی: نصیرالدین توسی، اُسکار شیندلر، محمدعلی فروغی

✍️ اسمعیل خلیلی
خلاصه جُستار

۱) «مسأله» ابوجعفر محمد بن محمد بن حسن (خواجه نصیرالدین) توسی (۱۲۰۱-۱۲۷۴م) این نبود که کدامیک از صحرانوردان، اشغالگران مسلّط و ایدئولوگ‌ها (حشّاشین)، کمتر یا بیشتر درست می‌گویند؛ مسأله سرنوشت زندگیهایی بود که در این میان پایمال می‌شوند؛ انسانهایی که چه در این تمدنها و چه حتی در اردوی صحرانوردان و ایدئولوژی‌ها، یا اکثراً به قتل می‌رسند و یا از حیثیّت انسانی آنها چیزی جز شمشیرهای خونچکان باقی نمی‌ماند. گزینۀ کسانی چون خواجه نصیرالدین توسی در طول تاریخ ایران، از قیام مزدک تا همین امروز، دفاع و صیانت از «جان» از «نفس زندگی» و از عواملی بوده که می‌توانند زندگی را پاس دارند.
(لینک)

۲) اسکار شیندلر (۲۸ آوریل ۱۹۰۸- ۹ اکتبر ۱۹۷۴) عضو سرویس اطلاعات نظامی آلمان نازی و عضو حزب نازی بود که کارگران یهودی خود را در برابر تبعید و مرگ در اردوگاه‌های کار اجباری نجات داد. روش شیندلر ترکیبی بود از دیپلماسی، چاپلوسی و رشوه‌دادن به نازیها. او توانست جان ۱۲۰۰ تن را از مرگ حتمی نجات دهد.
«مسأله» انضمامی شیندلر این نبود که ارتش هیتلر شکست بخورد؛ مساله این بود که در میانۀ خونریزی، فساد و تباهی ایدئولوژیک، «وظیفه» خود را چه می‌داند و «نتیجۀ» فعل او چقدر اخلاقی و متضمن اصول و عواطف انسانی اوست.
(لینک)

۳) محمدعلی فروغی دردشتی (۱۲۵۴ – ۵ آذر ۱۳۲۱) ملقّب به ذَکاءُالمُلک، نویسنده و سیاستمدار ایرانی که در دوره قاجار چند بار وزیر، دو بار نماینده مجلس شورای ملی و یک بار رئیس دیوان عالی کشور و در دوره پهلوی، سه بار نخست‌وزیر، چندین بار وزیر، مؤسس فرهنگستان و از مؤسّسان دانشگاه و نیز از مبارزان مهم انقلاب مشروطه ایران بود. از معدود ایرانیانی که وجوه گوناگون مدرنیته را نیک دریافت. او علاوه بر سیاست، ازجمله انتقال سلطنت، در توسعه فرهنگ ایران، انتقال فرهنگ مدرن، ایجاد مبانی دولت‌ملت مدرن، نهادمندی قانون، توسعه طبقه متوسط جدید و ... نقشی بی‌بدیل ایفا کرد. او احتمالا بیش از هر ایرانی دیگری به «ضروریّات اجتماعی» حکومت واقف بوده است. گستره فعالیت او حاکی از دانشی منحصر به فرد و بینشی ویژه است که «چیزی» را در ایران حفظ کرد که در منازعۀ ایدئولوژیک نه‌تنها قابل محافظت نبود، بلکه قطعاً ویران می‌شد: فرهنگی که جان آدمیان را وجه المصالحۀ دعواهای ایدئولوژیک قرار ندهد.
عملکرد او حاکی از چنین اخلاقیاتی است که تحت هر شرایطی نزدیک‌ترین مسیر به صُلح اجتماعی ارجح و اخلاقی‌تر است.
او نقشی مهم در سرنوشت «زندگی» در بُحران گذار میان دو دوران و هنگامۀ سقوط یک کشور ایفا کرد.
وقایع هولناک دهه‌های پس از مرگ فروغی نشان دادند که ایران چقدر محتاج کسانی چون اوست. آتاتورک زمانی گفته بود اِی کاش ترکیه هم کسی مانند فروغی داشت.

۴) «زندگی»، آفرینندۀ نهایی آرمان، معیار و داور نهایی
این سه تن در سه موقعیّت تاریخی کاملا متفاوت، سه شخصیّت کاملا متفاوت نیز داشته‌اند. وجه مشترک آنها نقشی است که در حفظ زندگی ایفا کرده‌اند؛ قطعاً اما کسانی چون خواجه نصیر و فروغی، این مهم را با درایتی تاریخی با حفظ و تداوم فرهنگ دریافته و بدان اهتمام ورزیده‌اند؛ خصوصیّتی که در کسانی مانند شیندلر نمی‌توان یافت.
روشن است که قدرت‌یابی هر یک از ایدئولوژی‌های سیاسی نسبت به دیگر ایدئولوژی‌ها، از تفاوت تعیین‌کننده برخوردار است، اما در این میان خود فرهنگ بر همۀ آنها ارجح است. سرانجام این‌که، در مقایسه میان ایدئولوژی‌ها و هنگام انتخاب، برای این قلم، داوری نهایی میان عواملی است که کمتر یا بیشر به حفظ و تداوم «زندگی» منتهی می‌شوند. با این دعوی و بر اساس این «معیار» می‌توان ممیّزی اخلاقی یافت برای انتخاب میان مشارکت یا عدم مشارکت و در صورت مشارکت، گُزینۀ مسعود پزشکیان یا غیر او، در آنچه امروز در ایران موضوع گفت‌وگوست.
(لینک)
(لینک پی‌دی‌اف این تریلوژی)

https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/218797/



tgoop.com/onpeaceandiran/210
Create:
Last Update:

تریلوژی دربارۀ نهگبانان زندگی: نصیرالدین توسی، اُسکار شیندلر، محمدعلی فروغی

✍️ اسمعیل خلیلی
خلاصه جُستار

۱) «مسأله» ابوجعفر محمد بن محمد بن حسن (خواجه نصیرالدین) توسی (۱۲۰۱-۱۲۷۴م) این نبود که کدامیک از صحرانوردان، اشغالگران مسلّط و ایدئولوگ‌ها (حشّاشین)، کمتر یا بیشتر درست می‌گویند؛ مسأله سرنوشت زندگیهایی بود که در این میان پایمال می‌شوند؛ انسانهایی که چه در این تمدنها و چه حتی در اردوی صحرانوردان و ایدئولوژی‌ها، یا اکثراً به قتل می‌رسند و یا از حیثیّت انسانی آنها چیزی جز شمشیرهای خونچکان باقی نمی‌ماند. گزینۀ کسانی چون خواجه نصیرالدین توسی در طول تاریخ ایران، از قیام مزدک تا همین امروز، دفاع و صیانت از «جان» از «نفس زندگی» و از عواملی بوده که می‌توانند زندگی را پاس دارند.
(لینک)

۲) اسکار شیندلر (۲۸ آوریل ۱۹۰۸- ۹ اکتبر ۱۹۷۴) عضو سرویس اطلاعات نظامی آلمان نازی و عضو حزب نازی بود که کارگران یهودی خود را در برابر تبعید و مرگ در اردوگاه‌های کار اجباری نجات داد. روش شیندلر ترکیبی بود از دیپلماسی، چاپلوسی و رشوه‌دادن به نازیها. او توانست جان ۱۲۰۰ تن را از مرگ حتمی نجات دهد.
«مسأله» انضمامی شیندلر این نبود که ارتش هیتلر شکست بخورد؛ مساله این بود که در میانۀ خونریزی، فساد و تباهی ایدئولوژیک، «وظیفه» خود را چه می‌داند و «نتیجۀ» فعل او چقدر اخلاقی و متضمن اصول و عواطف انسانی اوست.
(لینک)

۳) محمدعلی فروغی دردشتی (۱۲۵۴ – ۵ آذر ۱۳۲۱) ملقّب به ذَکاءُالمُلک، نویسنده و سیاستمدار ایرانی که در دوره قاجار چند بار وزیر، دو بار نماینده مجلس شورای ملی و یک بار رئیس دیوان عالی کشور و در دوره پهلوی، سه بار نخست‌وزیر، چندین بار وزیر، مؤسس فرهنگستان و از مؤسّسان دانشگاه و نیز از مبارزان مهم انقلاب مشروطه ایران بود. از معدود ایرانیانی که وجوه گوناگون مدرنیته را نیک دریافت. او علاوه بر سیاست، ازجمله انتقال سلطنت، در توسعه فرهنگ ایران، انتقال فرهنگ مدرن، ایجاد مبانی دولت‌ملت مدرن، نهادمندی قانون، توسعه طبقه متوسط جدید و ... نقشی بی‌بدیل ایفا کرد. او احتمالا بیش از هر ایرانی دیگری به «ضروریّات اجتماعی» حکومت واقف بوده است. گستره فعالیت او حاکی از دانشی منحصر به فرد و بینشی ویژه است که «چیزی» را در ایران حفظ کرد که در منازعۀ ایدئولوژیک نه‌تنها قابل محافظت نبود، بلکه قطعاً ویران می‌شد: فرهنگی که جان آدمیان را وجه المصالحۀ دعواهای ایدئولوژیک قرار ندهد.
عملکرد او حاکی از چنین اخلاقیاتی است که تحت هر شرایطی نزدیک‌ترین مسیر به صُلح اجتماعی ارجح و اخلاقی‌تر است.
او نقشی مهم در سرنوشت «زندگی» در بُحران گذار میان دو دوران و هنگامۀ سقوط یک کشور ایفا کرد.
وقایع هولناک دهه‌های پس از مرگ فروغی نشان دادند که ایران چقدر محتاج کسانی چون اوست. آتاتورک زمانی گفته بود اِی کاش ترکیه هم کسی مانند فروغی داشت.

۴) «زندگی»، آفرینندۀ نهایی آرمان، معیار و داور نهایی
این سه تن در سه موقعیّت تاریخی کاملا متفاوت، سه شخصیّت کاملا متفاوت نیز داشته‌اند. وجه مشترک آنها نقشی است که در حفظ زندگی ایفا کرده‌اند؛ قطعاً اما کسانی چون خواجه نصیر و فروغی، این مهم را با درایتی تاریخی با حفظ و تداوم فرهنگ دریافته و بدان اهتمام ورزیده‌اند؛ خصوصیّتی که در کسانی مانند شیندلر نمی‌توان یافت.
روشن است که قدرت‌یابی هر یک از ایدئولوژی‌های سیاسی نسبت به دیگر ایدئولوژی‌ها، از تفاوت تعیین‌کننده برخوردار است، اما در این میان خود فرهنگ بر همۀ آنها ارجح است. سرانجام این‌که، در مقایسه میان ایدئولوژی‌ها و هنگام انتخاب، برای این قلم، داوری نهایی میان عواملی است که کمتر یا بیشر به حفظ و تداوم «زندگی» منتهی می‌شوند. با این دعوی و بر اساس این «معیار» می‌توان ممیّزی اخلاقی یافت برای انتخاب میان مشارکت یا عدم مشارکت و در صورت مشارکت، گُزینۀ مسعود پزشکیان یا غیر او، در آنچه امروز در ایران موضوع گفت‌وگوست.
(لینک)
(لینک پی‌دی‌اف این تریلوژی)

https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/218797/

BY Peace




Share with your friend now:
tgoop.com/onpeaceandiran/210

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

How to Create a Private or Public Channel on Telegram? A new window will come up. Enter your channel name and bio. (See the character limits above.) Click “Create.” Public channels are public to the internet, regardless of whether or not they are subscribed. A public channel is displayed in search results and has a short address (link). “Hey degen, are you stressed? Just let it all out,” he wrote, along with a link to join the group. According to media reports, the privacy watchdog was considering “blacklisting” some online platforms that have repeatedly posted doxxing information, with sources saying most messages were shared on Telegram.
from us


Telegram Peace
FROM American