ONPEACEANDIRAN Telegram 219
در بیدادِ ستیز
۲
✍️ اسمعیل خلیلی

«ستیز» یا نیست یا اگر هست واجد خشونت است؛ نوعی و حدّی از خشونت در هر ستیز هست و هر آنچه ستیز را برانگیزد، فرمانِ خشونت می‌دهد. هر عاملی که در هر یک از سه ساحَت بنیادین «صلح با خود، با انسانِ دیگر و با طبیعت» از صلح بکاهد، خشونت است. خشونت در جهان حیات و تبعاً در جامعه، موجب رنج دیگری می‌شود، و «رنج» در هر سطح و هر نوع، صُلح را هم با خود، هم با انسان دیگر و هم با طبیعت در هم می‌شکند. کسی که هتّاکی و فحّاشی می‌کند، یا دست به خونی می‌آلاید و جانی می‌ستاند، یا از امکان حیات یک موجود زنده، ولو نسل‌های آتی گونه‌های زنده، می‌کاهد و ...، همزمان هم صلح با خود، هم با دیگری و هم با طبیعت را می‌پاشاند. تبعیض، سلب آزادی، سلب حقوق انسان‌ها، نابرابری، سلطه، اجحاف، اختناق و همۀ اعمالی که از حکومت‌های ظالم (هر نوع حکومت ظالم) سر می‌زنند، از آن رو ناروا هستند که می‌رنجانند و «جان» را می‌خَلند. «رنج»، حس می‌شود؛ «رنج» حتّا اگر تعقّل نشود، فهمیده می‌شود. رنج از کمیّت و کیفیّت نفس حیات، لذا از کمیّت و کیفیّت کلّ «زندگی» می‌کاهد.
هرگاه، هر نوع و هر میزان که چیزی یا کسی «نفی» شود، «ستیز» رُخ می‌دهد. «نفس نفی» و هر فعل نفی، شامل ستیز است. مادام که ستیز درون ماست، همان امری که می‌خواهیم آن را نفی کنیم، در درون ما، هم هست و هم پرورده می‌شود؛ فربهی حکومت‌های ظالم، ناشی از فربهی ستیز در درون انسان‌ها و فربهی ستیز، ناشی از «فربهی نفی» است.
اصحاب ۵۷، حکومت را علّت می‌دانستند، نه معلول مجموعه مناسبات موجود که در نِهاد انسانها جاری بود. به همین دلیل خواستند آن را که علّت می‌پنداشتند از میان بردارند و اصحاب آن حکومت را از میان به در کردند. آنها حکومت را همچون اندامی بیرون از وجود خود می‌شمردند، حال آن‌که درون خودشان فربه و تنومند نشسته بود و حکم می‌راند؛ دستگاه حکومت، نمودِ بیرونی و نَهادمندِ امری بود که درون انسان‌ها جا داشت. چون اصحاب آن حکومت رفتند، آن موجودِ درون به برون جَست و خود را عیان کرد. همگان متحیّر ماندند که آنچه آمده از کجا آمده.
امّا لازم نبود برای دیدن آن موجودِ درون، کسی منتظر خروج اصحاب حکومت پیشین باشد؛ «ستیز» انباشته در حال انسان‌ها هزاران نمود داشت (و دارد) که می‌شد (و می‌شود) آینده‌اش را نیز به‌روشنی دریافت.
این که خودِ «ستیز» معلول چه عواملی و ماهیّت آن چیست، محتاج بحثی دیگر است. طُرفه آن‌که حلّ مسأله از طریق تغییرِ «معلول» ممکن نیست؛ علّت را باید دریافت و از میان برداشت. مادام که ما دیگری یا دیگرانی را «نفی» کنیم، «ستیز»، بی‌رحم و انسان‌خوار و خونریز در جولان و ره‌پیماست. آنچه شایستۀ مبارزه است، علل و «نفسِ ستیز» ماست.



tgoop.com/onpeaceandiran/219
Create:
Last Update:

در بیدادِ ستیز
۲
✍️ اسمعیل خلیلی

«ستیز» یا نیست یا اگر هست واجد خشونت است؛ نوعی و حدّی از خشونت در هر ستیز هست و هر آنچه ستیز را برانگیزد، فرمانِ خشونت می‌دهد. هر عاملی که در هر یک از سه ساحَت بنیادین «صلح با خود، با انسانِ دیگر و با طبیعت» از صلح بکاهد، خشونت است. خشونت در جهان حیات و تبعاً در جامعه، موجب رنج دیگری می‌شود، و «رنج» در هر سطح و هر نوع، صُلح را هم با خود، هم با انسان دیگر و هم با طبیعت در هم می‌شکند. کسی که هتّاکی و فحّاشی می‌کند، یا دست به خونی می‌آلاید و جانی می‌ستاند، یا از امکان حیات یک موجود زنده، ولو نسل‌های آتی گونه‌های زنده، می‌کاهد و ...، همزمان هم صلح با خود، هم با دیگری و هم با طبیعت را می‌پاشاند. تبعیض، سلب آزادی، سلب حقوق انسان‌ها، نابرابری، سلطه، اجحاف، اختناق و همۀ اعمالی که از حکومت‌های ظالم (هر نوع حکومت ظالم) سر می‌زنند، از آن رو ناروا هستند که می‌رنجانند و «جان» را می‌خَلند. «رنج»، حس می‌شود؛ «رنج» حتّا اگر تعقّل نشود، فهمیده می‌شود. رنج از کمیّت و کیفیّت نفس حیات، لذا از کمیّت و کیفیّت کلّ «زندگی» می‌کاهد.
هرگاه، هر نوع و هر میزان که چیزی یا کسی «نفی» شود، «ستیز» رُخ می‌دهد. «نفس نفی» و هر فعل نفی، شامل ستیز است. مادام که ستیز درون ماست، همان امری که می‌خواهیم آن را نفی کنیم، در درون ما، هم هست و هم پرورده می‌شود؛ فربهی حکومت‌های ظالم، ناشی از فربهی ستیز در درون انسان‌ها و فربهی ستیز، ناشی از «فربهی نفی» است.
اصحاب ۵۷، حکومت را علّت می‌دانستند، نه معلول مجموعه مناسبات موجود که در نِهاد انسانها جاری بود. به همین دلیل خواستند آن را که علّت می‌پنداشتند از میان بردارند و اصحاب آن حکومت را از میان به در کردند. آنها حکومت را همچون اندامی بیرون از وجود خود می‌شمردند، حال آن‌که درون خودشان فربه و تنومند نشسته بود و حکم می‌راند؛ دستگاه حکومت، نمودِ بیرونی و نَهادمندِ امری بود که درون انسان‌ها جا داشت. چون اصحاب آن حکومت رفتند، آن موجودِ درون به برون جَست و خود را عیان کرد. همگان متحیّر ماندند که آنچه آمده از کجا آمده.
امّا لازم نبود برای دیدن آن موجودِ درون، کسی منتظر خروج اصحاب حکومت پیشین باشد؛ «ستیز» انباشته در حال انسان‌ها هزاران نمود داشت (و دارد) که می‌شد (و می‌شود) آینده‌اش را نیز به‌روشنی دریافت.
این که خودِ «ستیز» معلول چه عواملی و ماهیّت آن چیست، محتاج بحثی دیگر است. طُرفه آن‌که حلّ مسأله از طریق تغییرِ «معلول» ممکن نیست؛ علّت را باید دریافت و از میان برداشت. مادام که ما دیگری یا دیگرانی را «نفی» کنیم، «ستیز»، بی‌رحم و انسان‌خوار و خونریز در جولان و ره‌پیماست. آنچه شایستۀ مبارزه است، علل و «نفسِ ستیز» ماست.

BY Peace


Share with your friend now:
tgoop.com/onpeaceandiran/219

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Users are more open to new information on workdays rather than weekends. Telegram users themselves will be able to flag and report potentially false content. Today, we will address Telegram channels and how to use them for maximum benefit. Click “Save” ; 2How to set up a Telegram channel? (A step-by-step tutorial)
from us


Telegram Peace
FROM American