tgoop.com/pakdini/25081
Last Update:
📖 کتاب «بخوانند و داوری کنند» (شیعیگری)
🖌 احمد کسروی
🔸گفتار چهارم : زورگوییهایی که ملایان میکنند (3 از 12)
از این ملایان داستانهایی هست که اگر نوشته شود کتابی گردد. رفتار اینان دلیل بُرندهایست که گروهی بیدینند و جز درپی خوشگذرانیهای خود نمیباشند ، و این پیشه را بهترین راه برای آن میشناسند. راستی هم آنست که پیش از زمان مشروطه درمیان ملایان نیکان و بدان هر دو میبودند. ولی چون مشروطه برخاست و ناسازگاری ملایی با آن دستگاه روشن گردید کسانی که بهره از پاکدلی و نیکخواهی میداشتند خود را بکنار کشیدند ، و نماندند در ملایی مگر تیرهدرونانی که از زندگی جز شکمپرستی و کامگزاری را نفهمیدهاند و از نیکخواهی و دلسوزی بمردم بیکبار بیبهرهاند.
یکی از آنان که از ملایان آذربایجان میبوده ، در سال نخستِ جنبش مشروطه بنمایندگی از علما بمجلس شورا فرستاده شد ، و در آن مجلس که قانون اساسی گزارده میشد و کشاکشهای بزرگی درمیان میبود ، این مرد بهمدستی دو سید [شادروانان بهبهانی و طباطبایی] و دیگران ، هواداری بسیار از آن قانون کرده از همان راه جایگاهی درمیان مشروطهخواهان یافت و از بزرگان بشمار رفت ، و زیرکانه از آن فرصت سود جسته «مستمری» گزافی از گنجینهی دولت برای خود گرفت ، و فرزندان خود را که بسیارند (جز یکی) باروپا فرستاد و یا در آموزشگاههای ایران بدرس خواندن گزاشت که چون بازگشتند و یا از آموزشگاه بیرون آمدند هر یکی در ادارهای جا گرفته ماهانههای گزافی دریافتند (و اکنون هم درمییابند).
پس از همهی اینها خود او دستگاه «حجتالاسلامی» را رها نکرد و در این سیوهشت سال همیشه ، هم از مشروطهخواهی سود جسته و هم از آخوندی. از آنسو در گزاردن قانون اساسی دست داشته ، از اینسو در خانهی خود درس «فقه» گفته. هیچ نیندیشیده که اگر مشروطه است پس این دستگاه آخوندی چیست که من میدارم؟!.. اگر کشور با قانون اساسی راه خواهد رفت دیگر این «فقه جعفری» به چه کار خواهد خورد؟!.. آیا از روی قانون اساسی من چه کارهام و چه عنوانی توانم داشت؟!.. تنها آن خواسته که در هر دو بازارِ گرمی دارد و سود جوید ، و باآنکه اکنون بیش از هشتاد سال میدارد با همان دورنگی و زیرکی روز میگزارد.
از همین ملا داستان دیگری هست. یکی از آذربایجانیان چنین میگوید : در سالهای نخست مشروطه با چند تنی بتهران رفته بودیم. روزی گفتم بدیدن فلان آقا رویم. چون رفتیم دیدیم در تالار بزرگی «مجلس درسی» برپاست. طلبهها تالار را پر کردهاند و آقا سرگرم «تقریر و تحقیق» است. گفتگو از این میرود : «آیا صورت کسی را کشیدن جائز است یا نه؟..» (هَل یَجُوزُ التَصویر أم لا؟..).
ما چون نشستیم آقا «صَبَحکُمُ اللهُ بِالخَیر» گفت و بسر سخن رفت. ما هم نشسته گوش دادیم. آقا گفت و طلبهها گفتند ، حدیثها خواندند و دلیلها آوردند ، سرانجام بآنجا رسید که آقا گفت : «اَلاَحوَط تَرَکَهُ» (بهتر است پرهیزیده شود).
ما چون برخاستیم در بیرون چنین گفتند : «فلان پسر آقا که باروپا برای درس خواندن رفته بود بازگشته». گفتیم بنزد او هم رویم. چون رفتیم دیدیم در آنجا دستگاه دیگریست. بشیوهی اروپایی صندلی و میز گزارده شده ، آقازاده با سرِ باز و رخت فرنگی بما دست داد ، چند بار «مغسی» گفت. چون نشستیم و سخن آغاز شد پرسیدیم : «خوب آقا در چه رشتهها درس خواندید؟..» آقازاده چون درسهای خود را شمرد یکی هم «رسم و نقاشی» را نام برد.
ما در شگفت شدیم که پدر در آنجا چنان گفتگویی میداشت و پسر در اینجا چنین پاسخی میدهد. پدر بطلبهها میگفت : «کشیدن صورت کسی جائز نیست» ، پسر میگوید : من آن را درس خواندهام و «نقاش» خوبی میباشم.
اینها نمونههایی از حال و رفتار ملایان ایرانست.
————————————
📣 (خوانندگان همچنین میتوانند از راه نشانی زیر با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل همراه بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.
@PakdiniHambastegibot
یک نظرپرسی هم در زیر آمده که میتوانید در آن شرکت کنید).
🌸
BY پاکدینی ـ احمد کسروی
Share with your friend now:
tgoop.com/pakdini/25081