tgoop.com/pf_left/2314
Last Update:
پادشاهی که نمیرد همیشه در دل ماست !
منشاء نهاد تختوتاج در ایران فرّه است و نماد آن آتشی است که هرگز نمیرد. پادشاهی نهادِ آتش است. ممکن است که طیّ ایلغاری، نمود بیرونی آتش کشته شود:
«هم آتش بمردی به آتشکده...»
امّا آتشی که هرگز نمیمیرد به جایگاهی دستنیافتنی منتقل میشود، تا روزی که دوباره نمود بیرونی خود را بازیابد. این مشابه عبارت معروف لاتینی است مبنی بر آنکه: «rex qui nunquam moritur» یا «پادشاهی که هرگز نمیمیرد»، یا به بیان مدرن آن در قانون اساسی مشروطه:
«مشروطه جزئا و کلّا تعطیلبردار نیست!»
این حقیقت که جا عملا حتّی با گذشت نیم قرن نتوانسته که دولت خود را جز بهعنوان اپوزیسیون پهلوی مستقر کند، ناشی از فترتی است که بین بر تخت نشستن ولیعهد و تاجگذاری او ایجاد شده است. جمهوری اسلامی دولت مستقر نیست. «دولت فترت» است. با مرگ پادشاه فقید، ولیعهد در واقع بالقوّه بر تخت نشسته، که فعل آن با «بر تخت نَنِشستن» اظهار شده است. دولت فترت جا، حدفاصل تفویض مقام سلطنت از محمّدرضاشاه به ولیعهد تا زمان تاجگذاری او در ایران بعد از اسقاط جا برپا شده است.
منظور این است که کلّ تاریخ انقلاب ۵۷ را تا احیاء مجدّد سلطنت در ایران میتوان به «ایّام فترت» تعبیر کرد. و بدینترتیب کلّیهی مبارزات علیه جمهوری اسلامی چیزی جز جنگ ولیعهدی نیست که اگرچه برتخت نشسته، امّا فرصت این را نیافته که از خارج به ایران بازگشته و تاجگذاری کند. این مبارزات به مرور به خودآگاهی نسبت به این مقصود اصلی رسیده است.
سر ادوارد کوک در گزارش خود دربارهٔ «پروندهٔ کالوین» در سال ۱۶۰۹، به بررسی نحوهٔ انتقال تاجوتخت انگلستان به پادشاه جدید تاکید میکند که پادشاه، «قلمرو پادشاهی انگلستان» را از طریق «حق وراثتی ذاتی» در اختیار دارد و این عنوان از «خون شاهانه» به او منتقل میشود، «بدون نیاز به انجام مراسم یا اقدامی ضروری که باید عطف به ماسبق باشد؛ زیرا تاجگذاری تنها یک نماد و تشریفات شاهانه برای تأکید بر تبار سلطنتی است، امّا هیچ بخشی از [منشأ] حقّ سلطنتی نیست».
در ایران، بابت آنکه عصر جدید تاریخی آن با مشروطیّت همراه است، سوگند به قانون اساسی مشروطه، تاییدیهی مردمی بر حق وراثتی شاهزاده بر ایران است. معادل با رفراندُم یا صندوق رای جهت انتخاب نوع نظام.
BY سیاست ملی
Share with your friend now:
tgoop.com/pf_left/2314