Telegram Web
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
درباره‌ی کتاب «مرگ ایوان ایلیچ»
اثر لئو تولستوی

🌻@philosophy_nat🌻
ادبیات شکلی از شورش مدام است و قید و بند نمی‌پذیرد. هر کوششی برای انحراف سرشت خشماگین و شورشگرش محکوم به شکست است.

‏ادبیات شاید بمیرد اما تن به سازش نمی‌دهد…

‏ماریو بارگاس یوسا در مراسم دریافت جایزه رومولو گایه‌گوس، ۱۹۶۷

🌻@philosophy_nat🌻
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
معرفی فیلم:
📽 زیستن ۱۹۵۲
کارگردان: آکیرا کوروساوا

🎞 واتابه بعد ازسالها کارکردن و زندگی روزمره، متوجه می‌شودکه زمان زیادی برایش باقی نمانده است.
اکنون که به مرگ نزدیک شده معنای زیستن را درک می‌کند. می‌خواهد در این مدت کوتاه باقی‌مانده کاری انجام دهد:


نمی‌دونم این همه سال با زندگیم چیکار کردم.

من اونقدر وقت ندارم که بتونم از بقیه متنفر باشم.

🌻@philosophy_nat🌻
شادی ژرف تنها از دل اندوه عمیق زاده می‌شود. تنها آن کس که در دل طوفان‌ها زیسته است، می‌تواند آرامش واقعی را دریابد. به همین دلیل است که هنر بزرگ، تراژیک است؛ زیرا زندگی را در عریان‌ترین و راست‌ترین شکل خود به تصویر می‌کشد.

فریدریش نیچه
حکمت شادان
@philosophy_nat🌻
بوی جوی مولیان
مرضیه
بوی جوی مولیان
مرضیه-بنان
شعر: رودکی
موسیقی: روح‌الله خالقی

◾️هشتم اسفند سالروز درگذشت استاد بنان گرامی باد...

🌻@philosophy_nat🌻
◾️پیوسته در تنهایی به همان معمای ناگشودنی می‌اندیشید.
«یعنی چه؟ آیا به‌راستی باید مرد؟»
و ندای درونش جواب می‌داد: «بله، حقیقت است و باید مرد.» می‌پرسید: «ولی آخر این‌همه رنج برای چیست؟» و ندا جواب می‌داد: «دلیلی نیست! برای هیچ!» و همین.
در انظار مردم، در راه اعتبار و عزت بالا می‌رفتم و زندگی با همان شتاب از زیر پایم می‌گذشت و از من دور می‌شد... تا امروز که مرگ بر درم می‌کوبد.

مرگ ایوان ایلیچ
نوشته‌ی لئو تولستوی

🌻@philosophy_nat🌻
در زمهریر برف
در پرده‌های ذهن من از عهد کودکی
سرمای سخت بهمن و اسفند
این‌گونه نقش بسته است
اهریمنی

اما همیشه در پی اسفند
هنگامه طلوع بهار است و ایمنی
شب هر چه تیره‌تر شود آخر سحر شود...

فریدون‌ مشیری

🌻@philosophy_nat🌻
تنها راه گشودن چشم‌بندها و گستردن میدان دید یک انسان تحلیل فرضیات فلسفی اوست.

رولو می

🌻
@philosophy_nat🌻
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔻 افسانه سیزیف

آلبر کامو نویسنده، فیلسوف و روزنامه‌نگار شهیر فرانسوی در سال ۱۹۴۲ این افسانه را در قالب اثری فلسفی به‌نام افسانه سیزیف به رشته تحریر درآورد.
آلبر کامو سیزیف را قهرمان پوچی می‌داند که علیرغم آگاهی به بی‌معنایی، بیهودگی و عبث بودن وضعیت‌اش تلاش می‌کند رابطه‌ی خود و موقعیت هستی‌اش را تغییر دهد.
از نظر آلبر کامو، مواجه با پوچی به آدمی این فرصت را می‌دهد که علیرغم بی‌معنایی وضعیت‌اش با انتخاب زندگی اصیل به شرافت راستین خود دست یابد.

🌻@philosophy_nat🌻
«همین چند وقت پیش، آن بالا پیر زنی روستایی در بستر مرگ بود. همیشه می‌خواست با هم گپ بزنیم و قصه‌های زیادی را هم از دهکده برایم تعریف می‌کرد. ... همین یک سال پیش که چند هفته‌ای تنها در آن کلبه سر می‌کردم، بیشتر اوقات آن زن روستایی با 83 سال سن آن شیب را به امید دیدن من طی می‌کرد. ... شب مرگش پیش خانواده بود. یک ساعت و نیم مانده به پایان زندگیش هم از آنان خواست تا سلامش را به "پرفسور" برسانند.                                                  چنین یاد و خاطره‌ای برای من از استادانه‌ترین مقالۀ یک نشریۀ بین‌الملی دربارۀ اندیشه‌های به اصطلاح فیلسوفانه‌ام ارزشمندتر است.»   
                                                                                         
  مارتین هایدگر
چرا روستا نشینم؟

🌻@philosophy_nat🌻
زیباتر از درخت در اسفندماه چیست؟
بیداری شکفته پس از شوکران مرگ
زیباتر از درخت در اسفند ماه چیست؟
زیر درفش صاعقه و تیشه تگرگ
زیباتر از درخت در اسفند ماه چیست؟
عریانی و رهایی و تصویر بار و برگ...

شفیعی کدکنی

🌻@philosophy_nat🌻
ابرانسان معنای زمین است. بادا که اراده شما بگوید: ابرانسان معنای زمین باد! برادران، شما را سوگند می‌دهم که به زمین وفادار مانید و باور ندارید آنانی را که با شما از امیدهای ابرزمینی سخن می‌گویند. اینان زهر پالای‌اند، چه خود دانند یا ندانند. اینان خوارشمارندگان زندگی‌اند و خود زهرنوشیده و رو به زوال، که زمین از ایشان به ستوه‌ است. پس بهل تا سر خویش گیرند.

فردریش نیچه
چنین گفت زرتشت

🌻@Philosphy_nat🌻
هیچ آگاه شدنی بدونِ رنج نیست، رنج که نباید تو را غمگین کند،
رنج قرار است تلنگری باشد
که بفهمی زندگی‌ات نیاز به تغییر دارد.
آدم وقتی هوشیار می‌شود که زخم بردارد،
مگذار رنج درمانده‌ات کند؛
رنج را تحمل نکن، آن را درک کن...

📕 انسان و سمبولهايش
كارل گوستاو يونگ

🌻@Philosphy_nat🌻
📖 اشتغال به فلسفه می‌تواند حتی به سخت‌سرانه‌ترین نحوی رهزن راه‌مان شود، بدین‌سان که ما را فریفته‌ی این پندار ظاهر کند که چون پیوسته و بی‌وقفه [فلسفه می‌ورزیم] پس فکر می‌کنیم.

📚چه باشد آنچه خوانندش تفکر؟
🖊مارتین هايدگر

🌻
@Philosphy_nat🌻
*ما و پرسش هستی*

به عنوان مشاور فلسفی عمده‌ترین مسئله‌ای که در رابطه با مراجعان با آن مواجه می‌شوم پرسش هستی است. (گره‌ای که ژرفنای وجود یا هستن فرد را درگیر کرده و فرد هستن خود را نه تنها درک نمی‌کند و با هستی نیز رابطه‌‌ای ندارد).

اما اغلب ما در وضعیت هرروزگی با این پرسش مواجه نمی‌شویم. یا حداقل تلاش می‌کنیم به نحوی از مواجه با پرسش بودن‌مان طفره رویم و اجتناب کنیم.
اما این پرسش از سر ما دست نمی‌کشد......
می‌آید و می‌آید و می‌آید.‌.. و اگر به آن نپردازیم یا تلاش کنیم آن را نادیده گیریم، به تدریج ما را در فسردگی و تلاطمی تلخ فرو می‌برد که ممکن است حتی عمر خود را سراسر بر سر انکار آن نهیم و در پایان هم آن پرسش (پرسش هستی) آشکارتر از همیشه ما را در خود فرو بلعد.

به قول هایدگر: شما حتی با روانشناسی نمی‌توانید خود یا دیگری را درمان کنید، اگر ابتدا رابطه‌ی خود را با هستی اصلاح نکنید.

فریده بهرامی_ پژوهشگر فلسفه و روان‌پژوه

🌻@Philosphy_nat🌻
هرجا که رفتم آدم‌هایی را دیدم که در پیِ تصاحبِ چیزهای نو هستند. تصاحب ماشین نو، تصاحب یک ملک جدید، تصاحب اسباب بازی جدید. بعد هم دوست دارند به همه بگویند می‌دانی به تازگی چی خرید‌ام؟ می‌دانی تازگی‌ها چی خریده‌ام؟
می‌دانی تفسیر من از این‌ها چطور بوده است؟
این‌ها در اصل تشنه‌ی عشق بوده‌اند ولی به جای عشق، این‌ها را جایگزین کرده‌اند. آنها اشیای بی‌جان را به جان پذیرفته‌اند و انتظارِ محبت از آنها را دارند؛ اما فایده‌ای ندارد. شما نمی‌توانید مواد بی‌جان را جایگزینِ عشق کنید، جایگزینِ عطوفت، لطافت یا حسِ دوستی کنید.

📙سه‌شنبه‌ها با موری
میچ آلبوم

🌻@Philosphy_nat🌻
آزاده - هایده
سلاطین صدا
در روزهایی که به اسم روز جهانی زن نامگذاری شده است یادی کنیم از بانوی هنر ایران‌زمین خانم هایده که در طی دو دهه فعالیت هنری و به جا گذاشتن ۲۰۰ اثر یکی از برجسته‌ترین و تاثیرگذارترین خوانندگان و هنرمندان ایران محسوب می‌شود.

🌻@philosophy_nat🌻

"آزاده"

حواننده: بانو هایده
آهنگساز: استاد علی تجویدی
شعر : رهی معیری(آخرین سروده رهی)
دستگاه: سه گاه

آزاده
با آنکه همچون اشک غم برخاک ره
افتاده‌ام من

با آنکه هرشب ناله‌ها چون مرغ شب
سرداده‌ام من

درسرندارم هوسی، چشمی ندارم به کسی
آزاده‌ام من

با آنکه ازبی‌حاصلی سردرگریبانم چوگل
شادم که ازروشندلی پاکیزه دامانم چوگل

خندان‌لب و خونین‌جگر مانند جام باده‌ام
آزاده‌ام من

یارب چو من افتاده‌ای کو
افتاده‌ق آزاده‌ای کو

تارفته ازجانم برون سودای هستی
آسوده‌ام آسوده از غوغای هستی

گلبانگ مستی آفرین همچون رهی سرداده‌ام من
مرغ شباهنگم ولی در دام غم افتاده‌ام من

خندان‌لب و خونین‌جگر مانند جام باده‌ام
آزاده‌ام من

زنده‌یاد رهی معیری

🌻@philosophy_nat🌻
🎼 استاد علی تجويدی در گفتگويی با بخش فارسی بی‌بی‌سی درباره این ترانه می‌گوید:

"آزاده" را هيچ خواننده ديگری نمی‌توانست چون "هايده" با چنين وسعت صدايی بخواند ...
" هايده" با خواندن اين ترانه و چند ترانه ديگر که من به او دادم، توانست تحولی در ترانه خوانی و آواز خوانی ايجاد کند و تاثيرات تازه‌ای در موسيقی سنتی به وجود بياورد...

🌻@philosophy_nat🌻
بيکلام ياحقي - صبح سپيد
<unknown>
.

قطعه بی‌کلام بسیار زیبا و ماندگار استاد پرویز یاحقی

🎻🎻🎻🎻🎻🎻🎻🎻🎻🎻🎻🎻🎻🎻🎻🎻

«آفریدن»
این است نجاتِ بزرگ از رنج
و مایه‌ی آسایشِ زندگی ...
  فردریش نیچه

🔻 وقتی ما بهتر راهِ شادمانه بودن را آموختیم، صدمه زدن به دیگران و رنج دادن دیگران را بهتر از یاد خواهیم برد...

فردریش‌نیچه
چنین گفت زرتشت

🌻@philosophy_nat🌻
نیچه:
من برای زنده ماندن، چرای محکمی دارم و برای هر چگونگی آماده‌ام.

🌻@philosophy_nat🌻
2025/03/12 07:40:03
Back to Top
HTML Embed Code: