Audio
#علم_فلسفه_جامعه
🔸سلسله جلسات «علم، فلسفه، جامعه»
👤 با حضور دکتر مسعود طوسی فارغ التحصیل دانشگاه شریف و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علم و فناوری دانشگاه شهید بهشتی
🗓سه شنبه نهم اسفند ماه ۱۴۰۱
@philosophyofscience
🔸سلسله جلسات «علم، فلسفه، جامعه»
👤 با حضور دکتر مسعود طوسی فارغ التحصیل دانشگاه شریف و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علم و فناوری دانشگاه شهید بهشتی
🗓سه شنبه نهم اسفند ماه ۱۴۰۱
@philosophyofscience
مسئله غایت در زیست شناسی
دکتر سید حسن حسینی
🔴 صوت سخنرانی دکتر سید حسن حسینی
✅ غایت در زیست شناسی تکاملی, سازگاری یا ناسازگاری
@jorateandishidan
@philosophyofscience
✅ غایت در زیست شناسی تکاملی, سازگاری یا ناسازگاری
@jorateandishidan
@philosophyofscience
Forwarded from تکامل و فلسفه
رسانههای اجتماعی در حال تغییر روانشناسی انساناند
طی تاریخ تکامل انسان هنجارهای اجتماعی تغییر کردهاند. تکامل فرهنگی علمیست که متولی تبیین چگونگی این سنخ است. طی چند سدهی گذشته روند سرعتگرفتن تغییرات بسیار بالا رفته است. آگاهی از سازوکار حاکم بر تغییرات پرسشی بزرگ است که آگاهی از آن آگاهی از روند تغییرات فرهنگی در جهان پیشِ روست.
مقالهای که اخیراً با عنوان «روانشناسی هنجار در عصر دیجیتال: چگونه رسانههای اجتماعی تکامل فرهنگی هنجارینگی را شکل میدهند» منشر شده به چگونگی تأثیر رسانههای اجتماعی بر شکلگیری، انتشار، و تغییر هنجارهای اجتماعی میپردازد. در مقاله آمده که رسانههای اجتماعی نه تنها سرعت و دامنهی انتشار هنجارها را افزایش دادهاند، بلکه سازوکارهای روانشناسی هنجار را نیز دستخوش تغییر کردهاند. بخش دوم اهمیت به سزایی دارد زیرا نشان میدهد که رسانههای اجتماعی فقط سرعت تغییر در هنجارها را زیاد نمیکنند بلکه با معرفی سازوکارهای جدید تحولات فرهنگی روانشناسی ما را تغییر میدهند. وقتی در علم روشی نوین معرفی میشود تاثیرات آن چندین برابر مهمترین دادههای جدید علمی است. به نحو مشابه وقتی مکانیسمی نو برای تغییر در هنجارها معرفی شود اثرات آن بسیار بیش از معرفی یک یا چند هنجار جدید است. مقاله نشان میدهد که اکنون با چنین شرایطی روبهرو هستیم. تکنولوژیهای جدید میتوانند به نحوی بنیادین هنجارها را در زمانی کوتاه تغییر دهند. نمونهی دیگر چنین تغییراتی در ابعادی کوچکتر را با معرفی تکنولوژیهایی مانند اتومبیل شاهد بودهایم.
کار روانشناسی هنجار مطالعهی چگونگی درک، کسب، و پیروی افراد از هنجارهای اجتماعی است. همچنین نشان میدهد که چگونه هنجارها در سازماندهی رفتار اجتماعی، تسهیل همکاری، و ایجاد حس انسجام گروهی اثر دارند. هنجارها دو دستهاند: برخی مانند قوانین آشکارند و برخی دیگر مانند آداب و رسوم ضمنی هستند. هنجارها از طریق فرآیندهای مختلفی مانند یادگیری اجتماعی، تقلید، و فشار اجتماعی تقویت میشوند.
رسانههای اجتماعی فضایی بیسابقه برای مشاهده، ارزیابی، و به اشتراک گذاشتن رفتارهای دیگران فراهم میکنند. این امر به نوبه خود، تأثیر قابل توجهی بر چگونگی شکلگیری و تکامل هنجارها دارد. به این ترتیب هنجارهای ضمنی بسیار ملموستر شده و در معرض دید قرار میگیرند.
چند ویژگی مهم رسانههای اجتماعی که به تغییرات بنیادی در هنجارها میانجامد:
یک. گستردگی و سرعت انتشار: رسانههای اجتماعی به اطلاعات و رفتارها اجازه میدهند به سرعت و بهطور گسترده در سراسر جوامع و فرهنگها منتشر شوند.
دو. قابلیت مشاهدهپذیری: رسانههای اجتماعی، رفتارهای افراد را بسیار قابل مشاهدهتر از محیطهای سنتی کردهاند. این افزایش در قابلیت مشاهده میتواند فشار بر شهروندان برای سازگاری با هنجارها را افزایش دهد.
سه. بازخورد فوری و کمّی: رسانههای اجتماعی بازخورد فوری و کمّی دارند (از طیق لایکها، کامنتها، و اشتراکگذاریها).
این بازخورد میتواند به عنوان مکانیسمی قدرتمند برای تقویت یا تضعیف هنجارها عمل کند. رفتارهایی که بازخورد مثبت دریافت میکنند، احتمال بیشتری دارد که به عنوان هنجار پذیرفته شوند؛ و عکس آن برای رفتارهایی با بازخورد منفی صادق است.
چهار. اطاقهای پژواک: افراد عمدتاً در معرض دیدگاهها و رفتارهایی قرار میگیرند که با دیدگاههای خودشان همسو است که این همسویی میتواند منجر به تقویت هنجارهای درونگروهی و افزایش قطبیشدن اجتماعی شود.
پنج. تأثیرگذاری بر الگوهای رفتاری: رسانههای اجتماعی بستری برای ظهور تأثیرگذاران یا اینفلوئنسرها فراهم کردهاند که اغلب به عنوان الگوهای رفتاری عمل میکنند. رفتارهای به نمایش گذاشته شده توسط این افراد میتواند تأثیر قابل توجهی بر شکلگیری هنجارهای مخاطبان داشته باشد.
این ویژگیهای رسانههای اجتماعی، مکانیسمهای روانشناسی جدیدی برای مواجهه با هنجار ایجاد کرده است. به عنوان مثال، افزایش قابلیت مشاهده و بازخورد فوری میتواند منجر به افزایش فشار برای سازگاری و کاهش تنوع رفتاری شود.
پیامدهای بالقوه منفی دیگری نیز قابل رصد هستند. الگوریتمها و حبابهای فیلتر میتوانند منجر به تقویت هنجارهای منفی، گسترش اطلاعات نادرست، و افزایش قطبیت اجتماعی شوند. مقاله همچنین به تأثیر منفی رسانههای اجتماعی بر سلامت روان اشاره میکند؛ جاییکه فشارهای اجتماعی فرد را وادار به انطباق دادن خود با هنجارهای ناسالم میکند.
رسانههای اجتماعی نه تنها ابزارهای قدرتمندی برای انتشار اطلاعاتاند، بلکه نیروهایی فعال در شکلدهی هنجارهای اجتماعی و در نتیجه، رفتارهای انسان هستند. درک این پویاییها برای فهم جهان آینده مهم است. عدم آگاهی از چنین سازوکارهایی ما را چشمبسته وارد جهانی میکند که به نحوی بنیادی متفاوت است.
هادی صمدی
@evophilosophy
طی تاریخ تکامل انسان هنجارهای اجتماعی تغییر کردهاند. تکامل فرهنگی علمیست که متولی تبیین چگونگی این سنخ است. طی چند سدهی گذشته روند سرعتگرفتن تغییرات بسیار بالا رفته است. آگاهی از سازوکار حاکم بر تغییرات پرسشی بزرگ است که آگاهی از آن آگاهی از روند تغییرات فرهنگی در جهان پیشِ روست.
مقالهای که اخیراً با عنوان «روانشناسی هنجار در عصر دیجیتال: چگونه رسانههای اجتماعی تکامل فرهنگی هنجارینگی را شکل میدهند» منشر شده به چگونگی تأثیر رسانههای اجتماعی بر شکلگیری، انتشار، و تغییر هنجارهای اجتماعی میپردازد. در مقاله آمده که رسانههای اجتماعی نه تنها سرعت و دامنهی انتشار هنجارها را افزایش دادهاند، بلکه سازوکارهای روانشناسی هنجار را نیز دستخوش تغییر کردهاند. بخش دوم اهمیت به سزایی دارد زیرا نشان میدهد که رسانههای اجتماعی فقط سرعت تغییر در هنجارها را زیاد نمیکنند بلکه با معرفی سازوکارهای جدید تحولات فرهنگی روانشناسی ما را تغییر میدهند. وقتی در علم روشی نوین معرفی میشود تاثیرات آن چندین برابر مهمترین دادههای جدید علمی است. به نحو مشابه وقتی مکانیسمی نو برای تغییر در هنجارها معرفی شود اثرات آن بسیار بیش از معرفی یک یا چند هنجار جدید است. مقاله نشان میدهد که اکنون با چنین شرایطی روبهرو هستیم. تکنولوژیهای جدید میتوانند به نحوی بنیادین هنجارها را در زمانی کوتاه تغییر دهند. نمونهی دیگر چنین تغییراتی در ابعادی کوچکتر را با معرفی تکنولوژیهایی مانند اتومبیل شاهد بودهایم.
کار روانشناسی هنجار مطالعهی چگونگی درک، کسب، و پیروی افراد از هنجارهای اجتماعی است. همچنین نشان میدهد که چگونه هنجارها در سازماندهی رفتار اجتماعی، تسهیل همکاری، و ایجاد حس انسجام گروهی اثر دارند. هنجارها دو دستهاند: برخی مانند قوانین آشکارند و برخی دیگر مانند آداب و رسوم ضمنی هستند. هنجارها از طریق فرآیندهای مختلفی مانند یادگیری اجتماعی، تقلید، و فشار اجتماعی تقویت میشوند.
رسانههای اجتماعی فضایی بیسابقه برای مشاهده، ارزیابی، و به اشتراک گذاشتن رفتارهای دیگران فراهم میکنند. این امر به نوبه خود، تأثیر قابل توجهی بر چگونگی شکلگیری و تکامل هنجارها دارد. به این ترتیب هنجارهای ضمنی بسیار ملموستر شده و در معرض دید قرار میگیرند.
چند ویژگی مهم رسانههای اجتماعی که به تغییرات بنیادی در هنجارها میانجامد:
یک. گستردگی و سرعت انتشار: رسانههای اجتماعی به اطلاعات و رفتارها اجازه میدهند به سرعت و بهطور گسترده در سراسر جوامع و فرهنگها منتشر شوند.
دو. قابلیت مشاهدهپذیری: رسانههای اجتماعی، رفتارهای افراد را بسیار قابل مشاهدهتر از محیطهای سنتی کردهاند. این افزایش در قابلیت مشاهده میتواند فشار بر شهروندان برای سازگاری با هنجارها را افزایش دهد.
سه. بازخورد فوری و کمّی: رسانههای اجتماعی بازخورد فوری و کمّی دارند (از طیق لایکها، کامنتها، و اشتراکگذاریها).
این بازخورد میتواند به عنوان مکانیسمی قدرتمند برای تقویت یا تضعیف هنجارها عمل کند. رفتارهایی که بازخورد مثبت دریافت میکنند، احتمال بیشتری دارد که به عنوان هنجار پذیرفته شوند؛ و عکس آن برای رفتارهایی با بازخورد منفی صادق است.
چهار. اطاقهای پژواک: افراد عمدتاً در معرض دیدگاهها و رفتارهایی قرار میگیرند که با دیدگاههای خودشان همسو است که این همسویی میتواند منجر به تقویت هنجارهای درونگروهی و افزایش قطبیشدن اجتماعی شود.
پنج. تأثیرگذاری بر الگوهای رفتاری: رسانههای اجتماعی بستری برای ظهور تأثیرگذاران یا اینفلوئنسرها فراهم کردهاند که اغلب به عنوان الگوهای رفتاری عمل میکنند. رفتارهای به نمایش گذاشته شده توسط این افراد میتواند تأثیر قابل توجهی بر شکلگیری هنجارهای مخاطبان داشته باشد.
این ویژگیهای رسانههای اجتماعی، مکانیسمهای روانشناسی جدیدی برای مواجهه با هنجار ایجاد کرده است. به عنوان مثال، افزایش قابلیت مشاهده و بازخورد فوری میتواند منجر به افزایش فشار برای سازگاری و کاهش تنوع رفتاری شود.
پیامدهای بالقوه منفی دیگری نیز قابل رصد هستند. الگوریتمها و حبابهای فیلتر میتوانند منجر به تقویت هنجارهای منفی، گسترش اطلاعات نادرست، و افزایش قطبیت اجتماعی شوند. مقاله همچنین به تأثیر منفی رسانههای اجتماعی بر سلامت روان اشاره میکند؛ جاییکه فشارهای اجتماعی فرد را وادار به انطباق دادن خود با هنجارهای ناسالم میکند.
رسانههای اجتماعی نه تنها ابزارهای قدرتمندی برای انتشار اطلاعاتاند، بلکه نیروهایی فعال در شکلدهی هنجارهای اجتماعی و در نتیجه، رفتارهای انسان هستند. درک این پویاییها برای فهم جهان آینده مهم است. عدم آگاهی از چنین سازوکارهایی ما را چشمبسته وارد جهانی میکند که به نحوی بنیادی متفاوت است.
هادی صمدی
@evophilosophy
تکامل و آتئیسم- گفتوگویی در کلابهاوس با حضور دکتر دانشور
کلاب سالن اندیشه
🎙#صوت
✅ گفتگو در کلاب هاوس- کلاب سالن اندیشه
🔰موضوع: تکامل و آتئیسم
👤 با حضور دکتر یوسف دانشور نیلو (عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی)
🗓 پنجشنبه، ۱۷ تیر ۱۴۰۰
🕥 ساعت ۲۱:۳۰
📤 کانال سالن اندیشه
@andishehhall
@philosophyofscience
✅ گفتگو در کلاب هاوس- کلاب سالن اندیشه
🔰موضوع: تکامل و آتئیسم
👤 با حضور دکتر یوسف دانشور نیلو (عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی)
🗓 پنجشنبه، ۱۷ تیر ۱۴۰۰
🕥 ساعت ۲۱:۳۰
📤 کانال سالن اندیشه
@andishehhall
@philosophyofscience
تکامل و آتئیسم ۲ (چگونه آتئیستها تکامل را به نفع خود مصادره کردهاند؟)
کلاب سالن اندیشه
﷽
♻️ #گفتگو
💠 تکامل و آتئیسم ۲
❓ آتئیستها چگونه تکامل را به نفع خود مصادره کردند؟
👤 با حضور دکتر یوسف دانشور
📌 دکتری فلسفه دین از دانشگاه تورنتو
🗓 جمعه ۲۵ تیر
🕰 ساعت ۱۷ تا ۲۰ به وقت ایران
🧩 برای شرکت در جلسات گفتگوهای معرفتی، هم اندیشیها و مناظرهها، کلاب #سالن_اندیشه را در کلاب هاوس دنبال نمائید.
📤 کانال سالن اندیشه
@andishehhall
@philosophyofscience
♻️ #گفتگو
💠 تکامل و آتئیسم ۲
❓ آتئیستها چگونه تکامل را به نفع خود مصادره کردند؟
👤 با حضور دکتر یوسف دانشور
📌 دکتری فلسفه دین از دانشگاه تورنتو
🗓 جمعه ۲۵ تیر
🕰 ساعت ۱۷ تا ۲۰ به وقت ایران
🧩 برای شرکت در جلسات گفتگوهای معرفتی، هم اندیشیها و مناظرهها، کلاب #سالن_اندیشه را در کلاب هاوس دنبال نمائید.
📤 کانال سالن اندیشه
@andishehhall
@philosophyofscience
قراردادگرایی
#سخنرانی #سخنرانی_آنلاین #صوت
✅ قراردادگرایی دربارۀ همزمانی و هستیشناسی رویدادها
🗣 حسن امیریآرا(موسسهی پژوهشی حکمت و فلسفه ایران)
———————
@philsharif
@philosophyofscience
✅ قراردادگرایی دربارۀ همزمانی و هستیشناسی رویدادها
🗣 حسن امیریآرا(موسسهی پژوهشی حکمت و فلسفه ایران)
———————
@philsharif
@philosophyofscience
Forwarded from تکامل و فلسفه
آیندهی تکاملی ما در سایهی تحولات تکنولوژیکی در پاسخ به این پرسش که
نیاکان دور ما چگونه میاندیشیدند و تصمیم میگرفتند؟
پژوهشهای جدید راههایی پیش مینهند که نحوهی اندیشیدن نیاکان خود را رصد کنیم.
انتخاب بهینهی ابزار و برنامهریزی:
پژوهشی روی ابزارهای سنگی در ارتفاعات اتیوپی نشان میدهد که یکونیم میلیون سال پیش نیاکان دور ما در انتخاب سنگها برای ساخت ابزارهای تیز و بُرنده، سنگهای آتشفشانی باکیفیت را از مسافتهای چند کیلومتری حمل میکردند. این کار نشاندهندهی برنامهریزی و شناخت آنها از کیفیت مواد و مزایای استفاده از سنگهای بهتر برای کارهای خاص بوده است. طی کردن مسافتهای دور انرژی زیادی میگیرد و خطراتی در پی دارد. بنابراین آنها قادر بودند بین مواد محلی کمکیفیتتر اما در دسترس، و صرف زمان و انرژی برای بهدست آوردن مواد باکیفیتتر، تصمیمگیری کنند. این امر حاکی از توانایی ارزیابی هزینه-فایده و تفکر استراتژیک است.
پژوهش دوم نشان میدهد که این رفتار نیاکان ما در انتخاب ابزار، مشابهی میان شامپانزهها دارد. مطالعه روی شامپانزهها نشان میدهد که آنها نیز در انتخاب سنگ برای شکستن گردو و بادام، رفتاری مشابه با انسانهای اولیه از خود نشان میدهند و از میان سنگها در ابعاد مختلف آنهایی را که برای شکستن مغزها ابعاد بهینهای دارند گزینش میکنند.
تکنیک جدید به جای ابزار جدید:
راه معقول دیگرِ پیشِ روی نیاکان ما آن بوده که به جای سفر برای دسترسی به ابزارهای کارآمد، رژیم غذایی خود را به نحوی تنوع دهند که نیاز کمتری به ابزار باشد. شواهدِ جدید از رژیم غذایی متنوع نیاکان پارینهسنگی ما پرده برداشته و یافتهها در تاجیکستان نشان میدهند که تصورات پیشین پژوهشگران از رژیم غذایی محدودِ نیاکانمان نادرست است. نیاکان ما، بسته به محیط از منابع غذایی متنوعی مانند گیاهان، جانوران کوچک، و حتی ماهیها استفاده میکردند. محلهای مختلف سکونت در تاجیکستان نشان میدهد آنها به صورت فصلی از منابع مختلف بهره میبردند، که نشان از برنامهریزی و سازگاری با تغییرات محیطی دارد.
شاهدی دیگر به نفع این سخن را میتوان در تصاویر شکار ماهی در عصر یخبندان ردیابی کرد. قدیمیترین تصاویر شناخته شده از ماهیگیری نشان میدهد که انسانها در عصر یخبندان توانایی شکار ماهی از زیر یخ را داشتند. این امر مستلزم دانش و مهارت خاصی در مورد رفتار ماهیها و تکنیکهای شکار در شرایط سخت بوده است. این یافتهها نشان از توانایی نوآوری و سازگاری با شرایط محیطی سخت دارد.
آیندهنگری:
امروزه دائم توصیه میشود طوری از منابع بهرهبرداری کنیم که در درازمدت، از جمله برای نسلهای بعدی، منابع قابل بازیابی باشند. جالب آنکه پژوهشی نشان میدهد نیاکان ما در دوران پارینهسنگی در برداشت صدفها الگوی پایداری را رعایت میکردند و از برداشت بیش از حد صدفهای کوچک خودداری میکردند. این نشاندهندهی درکی هر چند ساده از اهمیت حفظ منابع برای نسلهای آینده و توانایی تفکر بلندمدت است.
مغز فرصت کافی برای تطبیق خود با شرایط جدید را داشته است:
اما چگونه به این حد از توانایی تفکرات انتزاعی رسیدهایم؟ پژوهش دیگری با تصویربرداری از مغز از ارتباط بین تکامل مغز که مرتبط با ابزارسازی است پرده برمیدارد و نشان میدهد استفاده از ابزار نه تنها نیازمند مهارتهای حرکتی است بلکه توانایی برنامهریزی، حل مسئله و تفکر انتزاعی را نیز تقویت میکند. مغز نیاکان ما در فرایند همتکاملی تدریجی با تکنولوژیها به چنین قابلیتهایی رسیده است.
اهمیت این پژوهشها در بررسی آیندهی انسان
چنین پژوهشهایی گواهی هستند از اینکه نیاکان دور ما تواناییهای شناختی پیچیدهتری از آنچه قبلاً تصور میشد داشتهاند. آنها از توانایی برنامهریزی بلندمدت، ارزیابی هزینه-فایده، قابلیت حل مسئله و نوآوری، و حتی تفکر استراتژیک در مدیریت پایدار منابع برخوردار بودهاند. تمامی این قابلیتها برآمده از فرایند انتخاب طبیعیست.
چنین پژوهشهایی گواهیاند بر اینکه در مطالعهی تاریخ تکاملی انسان باید بر همتکاملی بدن-تکنولوژی تأکید کنیم. انتخاب طبیعی از انواعِ تعاملهای میان انسان، ابزار، و محیط، آنهایی را که کارآمدتر بودند در زمانهای طولانی گزینش میکرده است. اما امروزه وارد جهانی میشویم که سرعت تغییرات تکنولوژیکی از سرعت تعاملات ما با تکنولوژیها فزونی گرفته است و با ورود هوش مصنوعی، تکنولوژیها در مسیری خودکار سیر تکاملی خود را میپیمایند.
در چنین شرایطی آنچه انتخاب میشود، بهخلاف آنچه در گذشتههای تکاملی رخ داده، ضرورتاً در مسیر افزایش بهزیستی نیست و نقش انتخابی انسان در فرایندِ تکامل خودش کمرنگتر شده است. در گذشته انسان نقشی قابلِ مهار در تکامل خود داشته اما امروزه از این قابلیت مهار به مقدار قابل توجهی کاسته شده است.
هادی صمدی
@evophilosophy
نیاکان دور ما چگونه میاندیشیدند و تصمیم میگرفتند؟
پژوهشهای جدید راههایی پیش مینهند که نحوهی اندیشیدن نیاکان خود را رصد کنیم.
انتخاب بهینهی ابزار و برنامهریزی:
پژوهشی روی ابزارهای سنگی در ارتفاعات اتیوپی نشان میدهد که یکونیم میلیون سال پیش نیاکان دور ما در انتخاب سنگها برای ساخت ابزارهای تیز و بُرنده، سنگهای آتشفشانی باکیفیت را از مسافتهای چند کیلومتری حمل میکردند. این کار نشاندهندهی برنامهریزی و شناخت آنها از کیفیت مواد و مزایای استفاده از سنگهای بهتر برای کارهای خاص بوده است. طی کردن مسافتهای دور انرژی زیادی میگیرد و خطراتی در پی دارد. بنابراین آنها قادر بودند بین مواد محلی کمکیفیتتر اما در دسترس، و صرف زمان و انرژی برای بهدست آوردن مواد باکیفیتتر، تصمیمگیری کنند. این امر حاکی از توانایی ارزیابی هزینه-فایده و تفکر استراتژیک است.
پژوهش دوم نشان میدهد که این رفتار نیاکان ما در انتخاب ابزار، مشابهی میان شامپانزهها دارد. مطالعه روی شامپانزهها نشان میدهد که آنها نیز در انتخاب سنگ برای شکستن گردو و بادام، رفتاری مشابه با انسانهای اولیه از خود نشان میدهند و از میان سنگها در ابعاد مختلف آنهایی را که برای شکستن مغزها ابعاد بهینهای دارند گزینش میکنند.
تکنیک جدید به جای ابزار جدید:
راه معقول دیگرِ پیشِ روی نیاکان ما آن بوده که به جای سفر برای دسترسی به ابزارهای کارآمد، رژیم غذایی خود را به نحوی تنوع دهند که نیاز کمتری به ابزار باشد. شواهدِ جدید از رژیم غذایی متنوع نیاکان پارینهسنگی ما پرده برداشته و یافتهها در تاجیکستان نشان میدهند که تصورات پیشین پژوهشگران از رژیم غذایی محدودِ نیاکانمان نادرست است. نیاکان ما، بسته به محیط از منابع غذایی متنوعی مانند گیاهان، جانوران کوچک، و حتی ماهیها استفاده میکردند. محلهای مختلف سکونت در تاجیکستان نشان میدهد آنها به صورت فصلی از منابع مختلف بهره میبردند، که نشان از برنامهریزی و سازگاری با تغییرات محیطی دارد.
شاهدی دیگر به نفع این سخن را میتوان در تصاویر شکار ماهی در عصر یخبندان ردیابی کرد. قدیمیترین تصاویر شناخته شده از ماهیگیری نشان میدهد که انسانها در عصر یخبندان توانایی شکار ماهی از زیر یخ را داشتند. این امر مستلزم دانش و مهارت خاصی در مورد رفتار ماهیها و تکنیکهای شکار در شرایط سخت بوده است. این یافتهها نشان از توانایی نوآوری و سازگاری با شرایط محیطی سخت دارد.
آیندهنگری:
امروزه دائم توصیه میشود طوری از منابع بهرهبرداری کنیم که در درازمدت، از جمله برای نسلهای بعدی، منابع قابل بازیابی باشند. جالب آنکه پژوهشی نشان میدهد نیاکان ما در دوران پارینهسنگی در برداشت صدفها الگوی پایداری را رعایت میکردند و از برداشت بیش از حد صدفهای کوچک خودداری میکردند. این نشاندهندهی درکی هر چند ساده از اهمیت حفظ منابع برای نسلهای آینده و توانایی تفکر بلندمدت است.
مغز فرصت کافی برای تطبیق خود با شرایط جدید را داشته است:
اما چگونه به این حد از توانایی تفکرات انتزاعی رسیدهایم؟ پژوهش دیگری با تصویربرداری از مغز از ارتباط بین تکامل مغز که مرتبط با ابزارسازی است پرده برمیدارد و نشان میدهد استفاده از ابزار نه تنها نیازمند مهارتهای حرکتی است بلکه توانایی برنامهریزی، حل مسئله و تفکر انتزاعی را نیز تقویت میکند. مغز نیاکان ما در فرایند همتکاملی تدریجی با تکنولوژیها به چنین قابلیتهایی رسیده است.
اهمیت این پژوهشها در بررسی آیندهی انسان
چنین پژوهشهایی گواهی هستند از اینکه نیاکان دور ما تواناییهای شناختی پیچیدهتری از آنچه قبلاً تصور میشد داشتهاند. آنها از توانایی برنامهریزی بلندمدت، ارزیابی هزینه-فایده، قابلیت حل مسئله و نوآوری، و حتی تفکر استراتژیک در مدیریت پایدار منابع برخوردار بودهاند. تمامی این قابلیتها برآمده از فرایند انتخاب طبیعیست.
چنین پژوهشهایی گواهیاند بر اینکه در مطالعهی تاریخ تکاملی انسان باید بر همتکاملی بدن-تکنولوژی تأکید کنیم. انتخاب طبیعی از انواعِ تعاملهای میان انسان، ابزار، و محیط، آنهایی را که کارآمدتر بودند در زمانهای طولانی گزینش میکرده است. اما امروزه وارد جهانی میشویم که سرعت تغییرات تکنولوژیکی از سرعت تعاملات ما با تکنولوژیها فزونی گرفته است و با ورود هوش مصنوعی، تکنولوژیها در مسیری خودکار سیر تکاملی خود را میپیمایند.
در چنین شرایطی آنچه انتخاب میشود، بهخلاف آنچه در گذشتههای تکاملی رخ داده، ضرورتاً در مسیر افزایش بهزیستی نیست و نقش انتخابی انسان در فرایندِ تکامل خودش کمرنگتر شده است. در گذشته انسان نقشی قابلِ مهار در تکامل خود داشته اما امروزه از این قابلیت مهار به مقدار قابل توجهی کاسته شده است.
هادی صمدی
@evophilosophy
phys.org
Ethiopian Highlands study examines stone tool decision-making process in early human history
An international study reveals how early humans, as far back as 1.5 million years ago, deliberately selected specific stones for their tools in the Ethiopian Highlands. The findings, published in the ...
Audio
#سخنرانی_آنلاین #سخنرانی #صوت
✅ نورمتیویتی توافق فرضی
🗣 امید کریم زاده(دانشگاه شهید بهشتی؛ پژوهشکده مطالعات بنیادین علم و فناوری)
@jorateandishidan
@philosophyofscience
✅ نورمتیویتی توافق فرضی
🗣 امید کریم زاده(دانشگاه شهید بهشتی؛ پژوهشکده مطالعات بنیادین علم و فناوری)
@jorateandishidan
@philosophyofscience
Forwarded from فلسفه ذهن
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌑 سام پرنیا - دانشیار پزشکی دانشگاه نیویورک - درباره واقعییودن #تجربیات_نزدیک_به_مرگ (#NDE) در بیماران خود سخن میگوید👆
🌘 دو سوی نزاع در مورد NDE همچنان بر اثبات توهمیبودن یا واقعیبودن آنها میچرخد.
🌗 تقلیلگرایان معمولا تجربیات NDE را مشتی بافتههای #مغز میدانند که میتواند منشاءهای مختلفی داشته باشد: کمبود اکسیژن، داروهای شبه روانگردان، خاطرات گذشته، پیشفرضهای فرهنگی و ... .
🌖 مدافعان NDE اما تفاوت تجربیات شفاف این بیماران با سایر اتفاقات حاصل از منشاءهای فوق را متذکر میشوند و از آن مهمتر، گزارشهای دقیقی که این افراد از اتفاقات روی زمین و گاه حتی در فواصل بسیار دور از محیط محل بستری میدهند. اتفاقاتی که بعضاً بسیار قبل از زمان احیا رخ داده، قابل راستیآزماییست و اساسا از سنخ تونل نور و ملاقات با ارواح و... نیست.
🌕 نگارنده بسیار مشتاق است که منکران NDE سریعتر بسراغ مسئله اصلی (دهها هزار گزارش متنوع از رخدادهای زمینی) بروند و شواهد و دلایلی متقن برای توهمیبودن آنها را شاهد باشیم. یا اینکه بالاخره از مرحله عمومی انکار عبور کرده و به مرحله تبیین فیزیکالیستی "این دست گزارشات" وارد شوند.
@PhilMind
🌘 دو سوی نزاع در مورد NDE همچنان بر اثبات توهمیبودن یا واقعیبودن آنها میچرخد.
🌗 تقلیلگرایان معمولا تجربیات NDE را مشتی بافتههای #مغز میدانند که میتواند منشاءهای مختلفی داشته باشد: کمبود اکسیژن، داروهای شبه روانگردان، خاطرات گذشته، پیشفرضهای فرهنگی و ... .
🌖 مدافعان NDE اما تفاوت تجربیات شفاف این بیماران با سایر اتفاقات حاصل از منشاءهای فوق را متذکر میشوند و از آن مهمتر، گزارشهای دقیقی که این افراد از اتفاقات روی زمین و گاه حتی در فواصل بسیار دور از محیط محل بستری میدهند. اتفاقاتی که بعضاً بسیار قبل از زمان احیا رخ داده، قابل راستیآزماییست و اساسا از سنخ تونل نور و ملاقات با ارواح و... نیست.
🌕 نگارنده بسیار مشتاق است که منکران NDE سریعتر بسراغ مسئله اصلی (دهها هزار گزارش متنوع از رخدادهای زمینی) بروند و شواهد و دلایلی متقن برای توهمیبودن آنها را شاهد باشیم. یا اینکه بالاخره از مرحله عمومی انکار عبور کرده و به مرحله تبیین فیزیکالیستی "این دست گزارشات" وارد شوند.
@PhilMind
چرا انسانها استدلال میکنند؟
ریشههای تکاملی استدلال
🧠 استدلال کردن یکی از ویژگیهای کلیدی انسان است که به ما اجازه میدهد دربارهی مسائل پیچیده تصمیم بگیریم و با دیگران ارتباط برقرار کنیم. اما آیا هدف اصلی استدلال این است که به حقیقت برسیم؟ نظریهی جدلمحور (Argumentative Theory) میگوید:
استدلال در اصل برای تعاملات اجتماعی و جدل تکامل یافته است، نه برای تفکر انفرادی و حقیقت.
🌟 اصول نظریهی جدلمحور
این نظریه بر سه اصل کلیدی استوار است که استدلال را از یک ابزار انفرادی به یک پدیدهی اجتماعی تبدیل میکند:
1️⃣ استدلال برای تعاملات اجتماعی تکامل یافته است، نه تفکر انفرادی.
نظریهی سنتی معتقد است که انسانها از استدلال برای بهبود تصمیمگیری فردی و یافتن حقیقت استفاده میکنند. اما نظریهی جدلمحور میگوید که استدلال در درجهی اول برای تعاملات اجتماعی طراحی شده است. استدلال ابزاری است که به ما کمک میکند مواضع خود را توجیه کنیم، دیگران را متقاعد کنیم و از ایدههای مخالف نقد کنیم. در یک بحث، هدف اصلی اغلب قانع کردن طرف مقابل است، نه لزوماً کشف حقیقت.
2️⃣ معمولاً استدلال در بافتهای گروهی بهترین عملکرد را دارد.
استدلال در محیطهای گروهی به شکوفایی میرسد، جایی که افراد با دیدگاههای مختلف به تبادل نظر میپردازند.
این فرآیند گروهی باعث میشود که ضعفهای استدلالهای فردی آشکار شده و تصمیمات نهایی بهینهتر شوند. بنابراین، استدلال ابزار موثری برای تصمیمگیریهای گروهی است، نه صرفاً تفکر انفرادی.
3️⃣ تولید و ارزیابی استدلالها برای جدل کارآمد است.
استدلالها دو نقش دارند:
۱)تولید (ایجاد دلایل قانعکننده برای باورهای خود)
۲)ارزیابی (نقد استدلالهای دیگران).
انسانها بهطور طبیعی در تولید استدلالهایی که باورهایشان را تقویت میکند، مهارت دارند. اما جالب است که اغلب در ارزیابی استدلالهای خود دچار ضعف هستند.
در مقابل، انسانها در ارزیابی استدلالهای دیگران، بهویژه زمانی که این استدلالها متضاد با باورهایشان باشد، بسیار دقیقتر عمل میکنند
ما بهطور طبیعی در ارزیابی استدلالهای دیگران مهارت داریم و همین نقدپذیری باعث میشود که گروهها بهتر عمل کنند.
---
🔍 شواهد علمی:
🔹 سوگیری تأیید (Confirmation Bias):
افراد معمولاً اطلاعاتی را که باورهای قبلیشان را تأیید میکند، بیشتر میپذیرند و اطلاعات مخالف را نادیده میگیرند. این پدیده به نام سوگیری تأیید شناخته میشود.
این سوگیری، که اغلب بهعنوان نقصی شناختی دیده میشود، در حقیقت ابزاری استراتژیک برای ارائهی استدلالهای قویتر در جدل است. افراد برای حمایت از مواضع خود، روی اطلاعات موافق تمرکز میکنند.
آزمایشهایی که در آن افراد اطلاعاتی متناقض با باورهایشان دریافت کردند نشان داد که آنها این اطلاعات را رد میکنند، اما در شرایط گروهی که دیدگاههای متضاد به چالش کشیده میشوند، احتمال پذیرش ایدههای جدید بیشتر میشود (Mercier & Sperber, 2011).
🔹 بهبود استدلال در گروهها:
وقتی افراد بهتنهایی فکر میکنند، اغلب گرفتار خطاهای شناختی میشوند. اما در گروهها، استدلالها بهبود مییابند، زیرا افراد میتوانند ضعفهای استدلال یکدیگر را شناسایی کنند.
در گروهها، تعارض میان دیدگاهها باعث بهبود فرآیند تفکر میشود. این امر نشان میدهد که استدلال عمدتاً برای عملکرد جمعی طراحی شده است (Mercier & Sperber, 2017).
🔹 نقش تکاملی متقاعدسازی:
متقاعدسازی یکی از حیاتیترین مهارتها در جوامع انسانی است. از تصمیمگیریهای قبیلهای در دوران باستان گرفته تا سیاست و مذاکره در جوامع مدرن، متقاعد کردن دیگران یک ابزار ضروری برای همکاری و بقا بوده است.
شواهد نشان میدهد که جوامع اولیه از بحث و گفتگو برای حل اختلافات و تصمیمگیریهای جمعی استفاده میکردند. توانایی استدلال مؤثر به افرادی که در این مهارت قویتر بودند، موقعیتهای اجتماعی بهتر و منابع بیشتری را فراهم میکرد (Dunbar, 1996).
استدلال نه به تصمیمات بهتر، بلکه به تصمیماتی منتهی میشود که توجیه کردن آنها سادهتر است. در تمام مثالهایی که به صورت سنتی به عنوان خطا یا نقص شناخته میشوند، استدلال دقیقا کاری را انجام میدهد که ما از یک سیستم مجادلهای انتظار داریم: جستجوی مجادلاتی که از یک نتیجه فرضی حمایت میکنند و ترجیح نتایجی که برای آنها جدل و مجادله قابل یافت است.
📖 منابع:
Mercier, H., & Sperber, D. (2011). Why do humans reason? Arguments for an argumentative theory. Behavioral and Brain Sciences, 34(2), 57–74.
Mercier, H., & Sperber, D. (2017). The enigma of reason. Harvard University Press.
@philosophyofscience
ریشههای تکاملی استدلال
🧠 استدلال کردن یکی از ویژگیهای کلیدی انسان است که به ما اجازه میدهد دربارهی مسائل پیچیده تصمیم بگیریم و با دیگران ارتباط برقرار کنیم. اما آیا هدف اصلی استدلال این است که به حقیقت برسیم؟ نظریهی جدلمحور (Argumentative Theory) میگوید:
استدلال در اصل برای تعاملات اجتماعی و جدل تکامل یافته است، نه برای تفکر انفرادی و حقیقت.
🌟 اصول نظریهی جدلمحور
این نظریه بر سه اصل کلیدی استوار است که استدلال را از یک ابزار انفرادی به یک پدیدهی اجتماعی تبدیل میکند:
1️⃣ استدلال برای تعاملات اجتماعی تکامل یافته است، نه تفکر انفرادی.
نظریهی سنتی معتقد است که انسانها از استدلال برای بهبود تصمیمگیری فردی و یافتن حقیقت استفاده میکنند. اما نظریهی جدلمحور میگوید که استدلال در درجهی اول برای تعاملات اجتماعی طراحی شده است. استدلال ابزاری است که به ما کمک میکند مواضع خود را توجیه کنیم، دیگران را متقاعد کنیم و از ایدههای مخالف نقد کنیم. در یک بحث، هدف اصلی اغلب قانع کردن طرف مقابل است، نه لزوماً کشف حقیقت.
2️⃣ معمولاً استدلال در بافتهای گروهی بهترین عملکرد را دارد.
استدلال در محیطهای گروهی به شکوفایی میرسد، جایی که افراد با دیدگاههای مختلف به تبادل نظر میپردازند.
این فرآیند گروهی باعث میشود که ضعفهای استدلالهای فردی آشکار شده و تصمیمات نهایی بهینهتر شوند. بنابراین، استدلال ابزار موثری برای تصمیمگیریهای گروهی است، نه صرفاً تفکر انفرادی.
3️⃣ تولید و ارزیابی استدلالها برای جدل کارآمد است.
استدلالها دو نقش دارند:
۱)تولید (ایجاد دلایل قانعکننده برای باورهای خود)
۲)ارزیابی (نقد استدلالهای دیگران).
انسانها بهطور طبیعی در تولید استدلالهایی که باورهایشان را تقویت میکند، مهارت دارند. اما جالب است که اغلب در ارزیابی استدلالهای خود دچار ضعف هستند.
در مقابل، انسانها در ارزیابی استدلالهای دیگران، بهویژه زمانی که این استدلالها متضاد با باورهایشان باشد، بسیار دقیقتر عمل میکنند
ما بهطور طبیعی در ارزیابی استدلالهای دیگران مهارت داریم و همین نقدپذیری باعث میشود که گروهها بهتر عمل کنند.
---
🔍 شواهد علمی:
🔹 سوگیری تأیید (Confirmation Bias):
افراد معمولاً اطلاعاتی را که باورهای قبلیشان را تأیید میکند، بیشتر میپذیرند و اطلاعات مخالف را نادیده میگیرند. این پدیده به نام سوگیری تأیید شناخته میشود.
این سوگیری، که اغلب بهعنوان نقصی شناختی دیده میشود، در حقیقت ابزاری استراتژیک برای ارائهی استدلالهای قویتر در جدل است. افراد برای حمایت از مواضع خود، روی اطلاعات موافق تمرکز میکنند.
آزمایشهایی که در آن افراد اطلاعاتی متناقض با باورهایشان دریافت کردند نشان داد که آنها این اطلاعات را رد میکنند، اما در شرایط گروهی که دیدگاههای متضاد به چالش کشیده میشوند، احتمال پذیرش ایدههای جدید بیشتر میشود (Mercier & Sperber, 2011).
🔹 بهبود استدلال در گروهها:
وقتی افراد بهتنهایی فکر میکنند، اغلب گرفتار خطاهای شناختی میشوند. اما در گروهها، استدلالها بهبود مییابند، زیرا افراد میتوانند ضعفهای استدلال یکدیگر را شناسایی کنند.
در گروهها، تعارض میان دیدگاهها باعث بهبود فرآیند تفکر میشود. این امر نشان میدهد که استدلال عمدتاً برای عملکرد جمعی طراحی شده است (Mercier & Sperber, 2017).
🔹 نقش تکاملی متقاعدسازی:
متقاعدسازی یکی از حیاتیترین مهارتها در جوامع انسانی است. از تصمیمگیریهای قبیلهای در دوران باستان گرفته تا سیاست و مذاکره در جوامع مدرن، متقاعد کردن دیگران یک ابزار ضروری برای همکاری و بقا بوده است.
شواهد نشان میدهد که جوامع اولیه از بحث و گفتگو برای حل اختلافات و تصمیمگیریهای جمعی استفاده میکردند. توانایی استدلال مؤثر به افرادی که در این مهارت قویتر بودند، موقعیتهای اجتماعی بهتر و منابع بیشتری را فراهم میکرد (Dunbar, 1996).
استدلال نه به تصمیمات بهتر، بلکه به تصمیماتی منتهی میشود که توجیه کردن آنها سادهتر است. در تمام مثالهایی که به صورت سنتی به عنوان خطا یا نقص شناخته میشوند، استدلال دقیقا کاری را انجام میدهد که ما از یک سیستم مجادلهای انتظار داریم: جستجوی مجادلاتی که از یک نتیجه فرضی حمایت میکنند و ترجیح نتایجی که برای آنها جدل و مجادله قابل یافت است.
📖 منابع:
Mercier, H., & Sperber, D. (2011). Why do humans reason? Arguments for an argumentative theory. Behavioral and Brain Sciences, 34(2), 57–74.
Mercier, H., & Sperber, D. (2017). The enigma of reason. Harvard University Press.
@philosophyofscience
Forwarded from تبلیغات فلسفه
قیمت تعرفه های جدید/ بهمن ماه ۱۴۰۳
@philosophyofscience
#تایمی
① . 24 ساعت 1 ساعت پست آخر | 230 تومان
② . 48 ساعت 2 ساعت پست آخر + یک بار ریشات | 250 تومان
③ . پست آخر شبانه 24 تا 10صبح | 240 تومان
④. پست آخر شبانه 24 تا 10 صبح +24 ساعت پست آزاد | 250 تومان
👁🗨 #بازدید
⑤ • 1 کا بازدید | 220 تومان
⑥ • 2 کا بازدید | 240 تومان
#رزرو_تبلیغات 👈 @mmasiha1988
@philosophyofscience
#تایمی
① . 24 ساعت 1 ساعت پست آخر | 230 تومان
② . 48 ساعت 2 ساعت پست آخر + یک بار ریشات | 250 تومان
③ . پست آخر شبانه 24 تا 10صبح | 240 تومان
④. پست آخر شبانه 24 تا 10 صبح +24 ساعت پست آزاد | 250 تومان
👁🗨 #بازدید
⑤ • 1 کا بازدید | 220 تومان
⑥ • 2 کا بازدید | 240 تومان
#رزرو_تبلیغات 👈 @mmasiha1988
Audio
✅ سخنرانی خانم دکتر مریم نصر اصفهانی
✅ چهارشنبه 19 اردیبهشت 97, گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف
✅ مبانی فلسفی و تاریخی اخلاق مراقبت
@jorateandishidan
@philosophyofscience
✅ چهارشنبه 19 اردیبهشت 97, گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف
✅ مبانی فلسفی و تاریخی اخلاق مراقبت
@jorateandishidan
@philosophyofscience
Audio
صوت ارائه جناب آقای دکتر صفدری با عنوان:
«Otherware: A phenomenological framework to understand human-robot / AI interaction»
@philsharif
@philosophyofscience
«Otherware: A phenomenological framework to understand human-robot / AI interaction»
@philsharif
@philosophyofscience
Forwarded from خانه اندیشمندان علوم انسانی
📔سرکوب شناختی و مقاومت اجتماعی
سخنرانان:
#دکتر_رضا_مثمر
#دکتر_ساجد_طیبی
دبیر نشست:
#دکتر_امیرمحمد_موسوی
🗓 پنجشنبه 4 بهمن 1403 ساعت 16
🏡 سالن فردوسی
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
💢انجمن روان شناسی اجتماعی ایران💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
سخنرانان:
#دکتر_رضا_مثمر
#دکتر_ساجد_طیبی
دبیر نشست:
#دکتر_امیرمحمد_موسوی
🗓 پنجشنبه 4 بهمن 1403 ساعت 16
🏡 سالن فردوسی
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
💢انجمن روان شناسی اجتماعی ایران💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
فلسفه علم
🌑 سام پرنیا - دانشیار پزشکی دانشگاه نیویورک - درباره واقعییودن #تجربیات_نزدیک_به_مرگ (#NDE) در بیماران خود سخن میگوید👆 🌘 دو سوی نزاع در مورد NDE همچنان بر اثبات توهمیبودن یا واقعیبودن آنها میچرخد. 🌗 تقلیلگرایان معمولا تجربیات NDE را مشتی بافتههای…
🚩 گری هابرمارس در فصل 14 کامپنیون ویلی - بلکول درباره #دوئالیسم، موضوع #تجربیات_نزدیک_به_مرگ را مطرح کرده و به بررسی دلایل مخالفان این تجربیات میپردازد.
🚩 به بیان وی، پژوهشگران طرفدار #NDE از سوی مخالفان - و بطور مشخص مایکل مارش که مقالهای در این کتاب و در رد NDE دارد - به عدم توجه کافی به آخرین مطالعات در حوزۀ «اخلال در عملکرد لوب گیجگاهی» متهم شدهاند.
مارش البته چالشهای ناشی از عوامل مشهوری چون متابولیسم اِندورفین، هیپوکسی (کاهش اکسیژنرسانی به بافتها)، آنوکسی (توقف اکسیژنرسانی یا هیپوکسی شدید)، هایپرکاپنی (افزایش غیرطبیعی سطح دیاکسیدکربن در خون) و کتامین (داروی بیهوشی) را هم میافزاید. عواملی که به نوعی توهم و بافتههای درونی و ادراکات سابجکتیو میانجامد.
فراتر از جنبههای عصبشناختی، مارش برخی از تجارب نزدیک مرگ را به فرهنگ و تفسیرهای شخصی، نفوذ ایدههای متافیزیکی، و ... هم نسبت میدهد.
🚩 مشکل اصلی مارش – و سایر منکران NDE – از نظر هابرمارس، نادیده گرفتن صدها مورد تجارب نزدیک مرگ متکی بر شواهد عینی است که با دقت در تحقیقات دو سه دهه اخیر ثبت و بررسی شدهاند. تجربیات مبتنی بر شواهد ابجکتیو، متفاوت از گزارشاتی مانند عبور از تونل نور و صرف ملاقات با ارواح و مرور سریع اتفاقات عمر و ... است؛ بلکه گزارشاتیست که از اتفاقات روی زمین و قابل راستیآزمایی خبر میدهند.
🚩 چنانکه کِلی نیز خاطرنشان کرده، مباحث فیزیولوژیکی و عصبشناختی که مارش مطرح میکند، کاملاً شناختهشدهاند و سالهای بسیار دربارۀ آنها تحقیق شده. در شرایطی که تز مارش در جستوجوی چیزی است که بنحوی سابجکتیو در جریان باشد، این دست موارد دارای شواهد عینی و بیرونی، علیه تبیین او اقامه میشوند.
🚩 تعداد زیادی تجارب متکی بر شواهد، شناسایی موفق اعداد خاص، یا بازشناسی موفق اشیای دیگری که به طور نامنظم قرار داده شده یا انداخته شده بودند، روی داده است. این اشیا به صورت تصادفی در بالای سر بیمار و طوری قرار داشتند که تنها از موقعیتی نزدیکتر به سقف قابل مشاهده بودند. از جملۀ اینها تشخیص و تکرار موفق اعداد چند رقمی تصادفی بالای دستگاه پزشکی است که در موارد متعدد به درستی شناسایی شدهاند. اگر موارد شناسایی درست اشیای غیرمنتظره را - که از روی زمین دیده نمیشدند، اما تجربهگران آنها را بالا نزدیک سقف یافتهاند - به این فهرست بیفزاییم، تعداد موارد افزایش قابل توجهی خواهد یافت. این نمونهها نشان میدهند که منتقدان در تبیین تجربیات باید واقعگراتر باشند.
🚩 هابرمارس در این فصل به بیش از 300 مورد تجربیات مبتنی بر شواهد بیرونی ارجاع میدهد که از محیط نزدیک یا محیط با فواصل بسیار دور گرفته شدهاند.
اندکشماری از این تجربهگران نزدیک مرگ، کور مادرزاد هستند. بسیاری از این تجربهها را بیش از یک سنخ از شواهد تأیید کردهاند.
🚩 هابرمارس تاکید دارد اگر حتی تعدادی انگشتشمار از نمونههای کلیدی در میان این 300 مورد، با دقت و بدرستی دادههایی را از «جهان واقعی» گزارش کرده باشند، آنگاه چنین به نظر میرسد که تزهای سابجکتیو در تبیین و تعلیل تمام جنبههای کلیدی این گزارشها شکست میخورند.
برای آنکه مفروضات طبیعی درست باشند، تقریباً تکتک این بیش از 300 گزارش تأییدشدهای که بسیاریشان در همان محل یا دستکم اندکزمانی بعد به اشتراک گذارده و با جزئیات توسط شاهدان مختلف تأیید شدهاند، باید کاذب باشند.
@PhilMind
@philosophyofscience
🚩 به بیان وی، پژوهشگران طرفدار #NDE از سوی مخالفان - و بطور مشخص مایکل مارش که مقالهای در این کتاب و در رد NDE دارد - به عدم توجه کافی به آخرین مطالعات در حوزۀ «اخلال در عملکرد لوب گیجگاهی» متهم شدهاند.
مارش البته چالشهای ناشی از عوامل مشهوری چون متابولیسم اِندورفین، هیپوکسی (کاهش اکسیژنرسانی به بافتها)، آنوکسی (توقف اکسیژنرسانی یا هیپوکسی شدید)، هایپرکاپنی (افزایش غیرطبیعی سطح دیاکسیدکربن در خون) و کتامین (داروی بیهوشی) را هم میافزاید. عواملی که به نوعی توهم و بافتههای درونی و ادراکات سابجکتیو میانجامد.
فراتر از جنبههای عصبشناختی، مارش برخی از تجارب نزدیک مرگ را به فرهنگ و تفسیرهای شخصی، نفوذ ایدههای متافیزیکی، و ... هم نسبت میدهد.
🚩 مشکل اصلی مارش – و سایر منکران NDE – از نظر هابرمارس، نادیده گرفتن صدها مورد تجارب نزدیک مرگ متکی بر شواهد عینی است که با دقت در تحقیقات دو سه دهه اخیر ثبت و بررسی شدهاند. تجربیات مبتنی بر شواهد ابجکتیو، متفاوت از گزارشاتی مانند عبور از تونل نور و صرف ملاقات با ارواح و مرور سریع اتفاقات عمر و ... است؛ بلکه گزارشاتیست که از اتفاقات روی زمین و قابل راستیآزمایی خبر میدهند.
🚩 چنانکه کِلی نیز خاطرنشان کرده، مباحث فیزیولوژیکی و عصبشناختی که مارش مطرح میکند، کاملاً شناختهشدهاند و سالهای بسیار دربارۀ آنها تحقیق شده. در شرایطی که تز مارش در جستوجوی چیزی است که بنحوی سابجکتیو در جریان باشد، این دست موارد دارای شواهد عینی و بیرونی، علیه تبیین او اقامه میشوند.
🚩 تعداد زیادی تجارب متکی بر شواهد، شناسایی موفق اعداد خاص، یا بازشناسی موفق اشیای دیگری که به طور نامنظم قرار داده شده یا انداخته شده بودند، روی داده است. این اشیا به صورت تصادفی در بالای سر بیمار و طوری قرار داشتند که تنها از موقعیتی نزدیکتر به سقف قابل مشاهده بودند. از جملۀ اینها تشخیص و تکرار موفق اعداد چند رقمی تصادفی بالای دستگاه پزشکی است که در موارد متعدد به درستی شناسایی شدهاند. اگر موارد شناسایی درست اشیای غیرمنتظره را - که از روی زمین دیده نمیشدند، اما تجربهگران آنها را بالا نزدیک سقف یافتهاند - به این فهرست بیفزاییم، تعداد موارد افزایش قابل توجهی خواهد یافت. این نمونهها نشان میدهند که منتقدان در تبیین تجربیات باید واقعگراتر باشند.
🚩 هابرمارس در این فصل به بیش از 300 مورد تجربیات مبتنی بر شواهد بیرونی ارجاع میدهد که از محیط نزدیک یا محیط با فواصل بسیار دور گرفته شدهاند.
اندکشماری از این تجربهگران نزدیک مرگ، کور مادرزاد هستند. بسیاری از این تجربهها را بیش از یک سنخ از شواهد تأیید کردهاند.
🚩 هابرمارس تاکید دارد اگر حتی تعدادی انگشتشمار از نمونههای کلیدی در میان این 300 مورد، با دقت و بدرستی دادههایی را از «جهان واقعی» گزارش کرده باشند، آنگاه چنین به نظر میرسد که تزهای سابجکتیو در تبیین و تعلیل تمام جنبههای کلیدی این گزارشها شکست میخورند.
برای آنکه مفروضات طبیعی درست باشند، تقریباً تکتک این بیش از 300 گزارش تأییدشدهای که بسیاریشان در همان محل یا دستکم اندکزمانی بعد به اشتراک گذارده و با جزئیات توسط شاهدان مختلف تأیید شدهاند، باید کاذب باشند.
@PhilMind
@philosophyofscience
#پساانسانگروی و #آگاهی
⛵️ یکی از پیامدهای پیشرفت علم حیات (the science of life) این بود که خصائصی که پیشتر مختص گونۀ انسانی شمرده میشد، به دیگر اشیا و گونهها نیز نسبت داده شد، که از جملۀ مهمترین آنها، آگاهی است. از این گرایش، میتوان با تعبیر «رهاسازی آگاهی» یاد کرد. در قرن بیستم برخی حیوانات را داری کارکردهای سطح بالای ذهنی دانستند و سپس بحثهایی در مورد تحقق آگاهی در یک حامل مصنوعی و امکان حضور آگاهی در گیاهان مطرح شد. یک پیامد طبیعی این فرایند، ظهور تقریر جدیدی از #همه_روان_دار_انگاری بود. اکنون فضا باز شده بود که به بسیاری از اشیا آگاهی نسبت داده شود.
⛵️ پساانسانگروی از این ایده بهره گرفت تا ایدۀ لزوم ترک دیدگاه انسانمحوری خود را پی بگیرد. بر این اساس، پایان نگرش به انسان به عنوان موجودی مستثنا و فوقالعاده وارد مرحلۀ تازهای شد. از این منظر، درواقع دیدگاه انسانمحورانه و نگرش انسان بهسان موجودی استثنایی، مطالعه دربارۀ برخی پدیدهها، ازجمله آگاهی را محدود و مقید ساخته بود.
⛵️ اما آیا بر این اساس، پساانسانگروی را میتوان ایدهای علمی (scientific) دانست؟ آیا واقعاً میتوان گفت غیر انسان آگاهی دارد؟ خفاش میتواند با استفاده از سامانهای راداری راه خود را پیدا کند. آیا گوزن هم این قابلیت را دارد؟ بیشتر تمایل داریم که به این پرسش پاسخ منفی دهیم، زیرا به نظرمان گوزنها نیازی به کارکرد این سامانه ندارند و این سامانه نقش بقایی برای آنها ایفا نمیکند، آنسان که برای خفاشها میکند. به همین وزان، چرا باید خصیصهای مانند آگاهی را، که از دید ناظر بیرونی پنهان است و نمیدانیم چگونه خود را در رفتار یک موجود نشان میدهد، به موجودی غیر از انسان نسبت داد؟ اگر خفاشها به میزانی باهوش بودند که بتوانند خصائص خود را به موجودات دیگر هم نسبت دهند، اما آنقدر باهوش نبودند که بتوانند درک کنند که چرا خودشان نیازمند این سامانۀ راداری هستند، آنگاه ممکن بود فکر کنند که انسانها هم این توانایی را دارند، که بهوضوح اشتباه است. بنابراین آگاهی میتواند خصیصهای مختص گونۀ انسانی باشد و بر این اساس، پساانسانگروی تعمیم و توسعۀ ناموجهی را مطرح میکند.
⛵️ ممکن است به دلایل دیگری، مثلاً اخلاقی، با ایدۀ استثنایی بودن و تافتۀ جدابافته بودن انسان همراه نباشیم، اما از منظری کاملاً علمی نمیتوانیم این ایده را انکار کنیم. واقعاً ممکن است حیوانات دیگر آگاهی نداشته باشند. تا زمانی که کارکرد آگاهی نامعلوم و تعریفناشده است، دلیلی علمی برای اسناد آن به دیگر موجودات در دست نیست. بنابراین همچنان ممکن است تفاوتی بنیادین میان انسان و دیگر موجودات جهان وجود داشته باشد. پساانسانگروی بنابراین مستلزم گونهای #جاندارانگاری #animism است.
🖋️رضا درگاهیفر
📗 Merzlyakov, S.S. Posthumanism vs. Transhumanism: From the “End of Exceptionalism” to “Technological Humanism”. Her. Russ. Acad. Sci. 92 (Suppl 6), S475–S482 (2022).
@PhilMind
@philosophyofscience
⛵️ یکی از پیامدهای پیشرفت علم حیات (the science of life) این بود که خصائصی که پیشتر مختص گونۀ انسانی شمرده میشد، به دیگر اشیا و گونهها نیز نسبت داده شد، که از جملۀ مهمترین آنها، آگاهی است. از این گرایش، میتوان با تعبیر «رهاسازی آگاهی» یاد کرد. در قرن بیستم برخی حیوانات را داری کارکردهای سطح بالای ذهنی دانستند و سپس بحثهایی در مورد تحقق آگاهی در یک حامل مصنوعی و امکان حضور آگاهی در گیاهان مطرح شد. یک پیامد طبیعی این فرایند، ظهور تقریر جدیدی از #همه_روان_دار_انگاری بود. اکنون فضا باز شده بود که به بسیاری از اشیا آگاهی نسبت داده شود.
⛵️ پساانسانگروی از این ایده بهره گرفت تا ایدۀ لزوم ترک دیدگاه انسانمحوری خود را پی بگیرد. بر این اساس، پایان نگرش به انسان به عنوان موجودی مستثنا و فوقالعاده وارد مرحلۀ تازهای شد. از این منظر، درواقع دیدگاه انسانمحورانه و نگرش انسان بهسان موجودی استثنایی، مطالعه دربارۀ برخی پدیدهها، ازجمله آگاهی را محدود و مقید ساخته بود.
⛵️ اما آیا بر این اساس، پساانسانگروی را میتوان ایدهای علمی (scientific) دانست؟ آیا واقعاً میتوان گفت غیر انسان آگاهی دارد؟ خفاش میتواند با استفاده از سامانهای راداری راه خود را پیدا کند. آیا گوزن هم این قابلیت را دارد؟ بیشتر تمایل داریم که به این پرسش پاسخ منفی دهیم، زیرا به نظرمان گوزنها نیازی به کارکرد این سامانه ندارند و این سامانه نقش بقایی برای آنها ایفا نمیکند، آنسان که برای خفاشها میکند. به همین وزان، چرا باید خصیصهای مانند آگاهی را، که از دید ناظر بیرونی پنهان است و نمیدانیم چگونه خود را در رفتار یک موجود نشان میدهد، به موجودی غیر از انسان نسبت داد؟ اگر خفاشها به میزانی باهوش بودند که بتوانند خصائص خود را به موجودات دیگر هم نسبت دهند، اما آنقدر باهوش نبودند که بتوانند درک کنند که چرا خودشان نیازمند این سامانۀ راداری هستند، آنگاه ممکن بود فکر کنند که انسانها هم این توانایی را دارند، که بهوضوح اشتباه است. بنابراین آگاهی میتواند خصیصهای مختص گونۀ انسانی باشد و بر این اساس، پساانسانگروی تعمیم و توسعۀ ناموجهی را مطرح میکند.
⛵️ ممکن است به دلایل دیگری، مثلاً اخلاقی، با ایدۀ استثنایی بودن و تافتۀ جدابافته بودن انسان همراه نباشیم، اما از منظری کاملاً علمی نمیتوانیم این ایده را انکار کنیم. واقعاً ممکن است حیوانات دیگر آگاهی نداشته باشند. تا زمانی که کارکرد آگاهی نامعلوم و تعریفناشده است، دلیلی علمی برای اسناد آن به دیگر موجودات در دست نیست. بنابراین همچنان ممکن است تفاوتی بنیادین میان انسان و دیگر موجودات جهان وجود داشته باشد. پساانسانگروی بنابراین مستلزم گونهای #جاندارانگاری #animism است.
🖋️رضا درگاهیفر
📗 Merzlyakov, S.S. Posthumanism vs. Transhumanism: From the “End of Exceptionalism” to “Technological Humanism”. Her. Russ. Acad. Sci. 92 (Suppl 6), S475–S482 (2022).
@PhilMind
@philosophyofscience
Forwarded from تکامل و فلسفه
لازم نیست زیستشناس باشیم تا آثار فرانس دوال را بپسندیم. او آنقدر زیبا مینویسد که میتوانیم کتابهایش را صرفاً برای سرگرمی و لذت بخوانیم. اما حتی اگر به همین نیت این کتاب را بخوانیم به فکر فرو خواهیم رفت، و از این بعد دائم از خود خواهیم پرسید که این سگ یا گربه واقعاً چه در ذهن داشت که چنین کرد؟! چه حسی داشت؟!
در جلسهای با محمد مهدی هاتف در مورد شناخت جانوران بیشتر صحبت خواهیم کرد.
نجاتالهی، بنبست باقری، پلاک ۳
شنبه ۶ بهمن، ساعت ۱۸
هادی صمدی
@evophilosophy
در جلسهای با محمد مهدی هاتف در مورد شناخت جانوران بیشتر صحبت خواهیم کرد.
نجاتالهی، بنبست باقری، پلاک ۳
شنبه ۶ بهمن، ساعت ۱۸
هادی صمدی
@evophilosophy
Javad Darvish Audio
<unknown>
📣 صوت ارائه مقاله با موضوع:
♦️ارزیابی تعهد به طبیعتگرایی روششناختی در دیدگاه دنیل دنت در باب آگاهی
🗣 توسط: جواد درویش (دانشگاه شهید بهشتی)
🔥همایش بینالمللی فلسفه ذهن، دوم اسفند 1402
@PhilMind
@philosophyofscience
♦️ارزیابی تعهد به طبیعتگرایی روششناختی در دیدگاه دنیل دنت در باب آگاهی
🗣 توسط: جواد درویش (دانشگاه شهید بهشتی)
🔥همایش بینالمللی فلسفه ذهن، دوم اسفند 1402
@PhilMind
@philosophyofscience
Forwarded from پژوهشکده فلسفه تحلیلی (پژوهشگاه دانشهای بنیادی)
Talks Spring 1404.pdf
138.1 KB
برنامه سخنرانی های پژوهشکده فلسفه تحلیلی برای زمستان ۱۴۰۳- بهار ۱۴۰۴.
چکیده هر سخنرانی (و لینک شرکت در سخنرانی های مجازی) دو روز پیش از برگزاری در کانال پژوهشکده قرار می گیرد.
حضور برای عموم آزاد است.
مکان: میدان نیاوران، پژوهشگاه دانش های بنیادی، سالن شماره ۱
چکیده هر سخنرانی (و لینک شرکت در سخنرانی های مجازی) دو روز پیش از برگزاری در کانال پژوهشکده قرار می گیرد.
حضور برای عموم آزاد است.
مکان: میدان نیاوران، پژوهشگاه دانش های بنیادی، سالن شماره ۱