یکی از افسانههای بزرگ تاریخ جامعهشناسی
یکی از افسانههای بزرگ تاریخ جامعهشناسی این گفته است که برخلاف دورکیم که به جامعه توجه داشت، واحد تحلیل وبر، فرد بود. دلیل حقانیت این گفته از چهار بُعد زیر برخوردار است.
۱. وبر با معنا و معنای تعریفشدۀ موقعیتها از سوی افراد کار داشت.
۲. به نظر میرسد گونههای فرضی کنش وبر به صورتهای عقلانی و غیرعقلانی کنش فردی، همانند شیوههای معمول در اقتصاد سیاسی عمل میکند.
۳. بلندآوازهترین اثر وبر، یعنی اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری، به بحث دربارۀ نوشتههای افرادی همچون لوتر و کالون میپردازد.
۴. وبر میگوید هرچند که انجامدادن تحقیق باید تحت تابعیت معیارهای عملی باشد، ولی گزینش موضوعات تحقیق و نظر خاص دربارۀ دلالتهای ضمنی آنها به افراد واگذار شده است.
هریک از این گفتهها سخت گمراهکننده است.
میان معنا و فرد هیچگونه پیوند ضروری تحلیلی یا منطقی وجود ندارد. هرچند درست است که روانشناسان برقرارکردن چنین پیوندی را مفید میدانند، اما جامعهشناسان سرچشمۀ معنا را ساختارهای اجتماعی میانگارند؛ یعنی همان چیزی که دورکیم «بازنمود جمعی» و وبر «فرهنگ» مینامد.
دوم، وبر گونههای فرضی کنش اجتماعی را مطرح میکند؛ چون که نه به شرح فردگرایانۀ انگیزهها بلکه به فهم کنشی علاقهمند است که صورتهای فرهنگی تعریفشده و مبتنی بر حسابآوردن دیگران از سوی کنشگر باشد.
سوم، وبر نیز مانند مارکس و آلتوسر، از پذیرفتن دیدگاه فرد سرباز میزند. او در کتاب اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری، مانند آنها به ساخت اقتصادی و اجتماعی اندیشههای نوین فرد میپردازد.
سرانجام، وبر میگوید که دانشمند اجتماعی در گزینش موضوع تحقیق و تخمین دلالتهای ضمنیشان، نخست تحت تسلط ویژگی فرهنگی که در آن زندگی میکند، عمل میکند. این مهم است که وبر در آغاز اخلاق پروتستانی، علاقه به این مسئله را بهعنوان «محصول یک تمدن اروپایی» در نظر میگیرد. پس هرچند که خود وبر بیگمان روحیهای فردگرایانه یا تصمیمگیرانه (لیبرال) داشت، اما همین روحیه او را بر آن داشت که بر آن نوع تحلیل فرهنگی تأکید بورزد که میتوانست سرنوشت نوین افراد را آشکار سازد.
وبر نوعی از تحلیل جامعهشناختی را برمیانگیزد که بیشتر به صورتهای فرهنگی میپردازد. او نیز مانند دورکیم بهدنبال تشخیص علتهاو استقرار قواعد است و تنها بهخاطر پایبندی به یک سنت بدبینانه، آلمانی و نوکانتی و قدری نیچهای که داعیههای علم را نسبی میداند، از اثباتگرایی اطمینانآمیز دورکیم فاصله میگیرد.
برشی از کتاب
روش تحقیق کیفی در جامعهشناسی
اثر دیوید سیلورمن
#برش_کتاب
#ماکس_وبر
#امیل_دورکیم
#اثبات_گرایی
@philosophyofss
یکی از افسانههای بزرگ تاریخ جامعهشناسی این گفته است که برخلاف دورکیم که به جامعه توجه داشت، واحد تحلیل وبر، فرد بود. دلیل حقانیت این گفته از چهار بُعد زیر برخوردار است.
۱. وبر با معنا و معنای تعریفشدۀ موقعیتها از سوی افراد کار داشت.
۲. به نظر میرسد گونههای فرضی کنش وبر به صورتهای عقلانی و غیرعقلانی کنش فردی، همانند شیوههای معمول در اقتصاد سیاسی عمل میکند.
۳. بلندآوازهترین اثر وبر، یعنی اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری، به بحث دربارۀ نوشتههای افرادی همچون لوتر و کالون میپردازد.
۴. وبر میگوید هرچند که انجامدادن تحقیق باید تحت تابعیت معیارهای عملی باشد، ولی گزینش موضوعات تحقیق و نظر خاص دربارۀ دلالتهای ضمنی آنها به افراد واگذار شده است.
هریک از این گفتهها سخت گمراهکننده است.
میان معنا و فرد هیچگونه پیوند ضروری تحلیلی یا منطقی وجود ندارد. هرچند درست است که روانشناسان برقرارکردن چنین پیوندی را مفید میدانند، اما جامعهشناسان سرچشمۀ معنا را ساختارهای اجتماعی میانگارند؛ یعنی همان چیزی که دورکیم «بازنمود جمعی» و وبر «فرهنگ» مینامد.
دوم، وبر گونههای فرضی کنش اجتماعی را مطرح میکند؛ چون که نه به شرح فردگرایانۀ انگیزهها بلکه به فهم کنشی علاقهمند است که صورتهای فرهنگی تعریفشده و مبتنی بر حسابآوردن دیگران از سوی کنشگر باشد.
سوم، وبر نیز مانند مارکس و آلتوسر، از پذیرفتن دیدگاه فرد سرباز میزند. او در کتاب اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری، مانند آنها به ساخت اقتصادی و اجتماعی اندیشههای نوین فرد میپردازد.
سرانجام، وبر میگوید که دانشمند اجتماعی در گزینش موضوع تحقیق و تخمین دلالتهای ضمنیشان، نخست تحت تسلط ویژگی فرهنگی که در آن زندگی میکند، عمل میکند. این مهم است که وبر در آغاز اخلاق پروتستانی، علاقه به این مسئله را بهعنوان «محصول یک تمدن اروپایی» در نظر میگیرد. پس هرچند که خود وبر بیگمان روحیهای فردگرایانه یا تصمیمگیرانه (لیبرال) داشت، اما همین روحیه او را بر آن داشت که بر آن نوع تحلیل فرهنگی تأکید بورزد که میتوانست سرنوشت نوین افراد را آشکار سازد.
وبر نوعی از تحلیل جامعهشناختی را برمیانگیزد که بیشتر به صورتهای فرهنگی میپردازد. او نیز مانند دورکیم بهدنبال تشخیص علتهاو استقرار قواعد است و تنها بهخاطر پایبندی به یک سنت بدبینانه، آلمانی و نوکانتی و قدری نیچهای که داعیههای علم را نسبی میداند، از اثباتگرایی اطمینانآمیز دورکیم فاصله میگیرد.
برشی از کتاب
روش تحقیق کیفی در جامعهشناسی
اثر دیوید سیلورمن
#برش_کتاب
#ماکس_وبر
#امیل_دورکیم
#اثبات_گرایی
@philosophyofss
مرور کتابهای کانال فلسفه علوم اجتماعی دانشگاه تهران (بخش اول)
۱. فلسفۀ علوم اجتماعی؛ بهسوی پراگماتیسم
اثر پاتریک برت
۲. فلسفۀ علوم اجتماعی؛ بنیادهای فلسفی تفکر اجتماعی
اثر تد بنتون و یان کرایب
۳. فلسفۀ علوم اجتماعی؛ روشها و آرمانها و سیاستهای پژوهش اجتماعی
اثر مایکل رووت
۴. پارادایمهای تحقیق در علوم انسانی
اثر نورمن بلیکی
۵. ایدۀ علم اجتماعی و پیوند آن با فلسفه
اثر پیتر وینچ
۶. علم و تولید آن
آلن چالمرز
۷. فلسفۀ علوم اجتماعی
اثر آلکس روزنبرگ و لی مکاینتایر
۸. مقدمهای بر فلسفۀ علوم انسانی؛ دیلتای و علوم انسانی
اثر مالک شجاعی جشوقانی
۹. تناهی استعلایی؛ پژوهشی دربارۀ هستیشناسی بنیادین هایدگر
اثر احمد رجبی
۱. فلسفۀ علوم اجتماعی؛ بهسوی پراگماتیسم
اثر پاتریک برت
۲. فلسفۀ علوم اجتماعی؛ بنیادهای فلسفی تفکر اجتماعی
اثر تد بنتون و یان کرایب
۳. فلسفۀ علوم اجتماعی؛ روشها و آرمانها و سیاستهای پژوهش اجتماعی
اثر مایکل رووت
۴. پارادایمهای تحقیق در علوم انسانی
اثر نورمن بلیکی
۵. ایدۀ علم اجتماعی و پیوند آن با فلسفه
اثر پیتر وینچ
۶. علم و تولید آن
آلن چالمرز
۷. فلسفۀ علوم اجتماعی
اثر آلکس روزنبرگ و لی مکاینتایر
۸. مقدمهای بر فلسفۀ علوم انسانی؛ دیلتای و علوم انسانی
اثر مالک شجاعی جشوقانی
۹. تناهی استعلایی؛ پژوهشی دربارۀ هستیشناسی بنیادین هایدگر
اثر احمد رجبی
Telegram
فلسفه علوم اجتماعی دانشگاه تهران
نخستین رسانۀ تخصصی فلسفه علوم اجتماعی در ایران
@AkhlaghiN
@MollabashiM
@AkhlaghiN
@MollabashiM
مرور کتابهای کانال فلسفه علوم اجتماعی دانشگاه تهران (بخش دوم)
۱۰. تشکل جهان تاریخی در علوم انسانی
اثر ویلهلم دیلتای
۱۱. فلسفۀ امروزین علوم اجتماعی با نگرش چندفرهنگی
اثر برایان فی
۱۲. حقیقت، سیاست، اخلاق: پراگماتیسم و رهایی
اثر شریک میساک
۱۳. وبر، گونۀ ایدهآل و نظریۀ اجتماعی معاصر
اثر سوزان هکمن
۱۴. دوگانگی واقعیتارزش
اثر هیلری پاتنم
۱۵. پراگماتیسم: از پیرس و جیمز تا رمزی و ویتگنشتاین
اثر شریک میساک
۱۶. فضیلت عدمقطعیت در علم شناخت اجتماع
اثر مرتضی مردیها
۱۷. الهیات و نظریۀ اجتماعی؛ فراسوی عقل سکولار
اثر جان میلبنک
۱۸. بیراهههای نظریۀ جامعهشناختی
اثر پی موزلیس
۱۰. تشکل جهان تاریخی در علوم انسانی
اثر ویلهلم دیلتای
۱۱. فلسفۀ امروزین علوم اجتماعی با نگرش چندفرهنگی
اثر برایان فی
۱۲. حقیقت، سیاست، اخلاق: پراگماتیسم و رهایی
اثر شریک میساک
۱۳. وبر، گونۀ ایدهآل و نظریۀ اجتماعی معاصر
اثر سوزان هکمن
۱۴. دوگانگی واقعیتارزش
اثر هیلری پاتنم
۱۵. پراگماتیسم: از پیرس و جیمز تا رمزی و ویتگنشتاین
اثر شریک میساک
۱۶. فضیلت عدمقطعیت در علم شناخت اجتماع
اثر مرتضی مردیها
۱۷. الهیات و نظریۀ اجتماعی؛ فراسوی عقل سکولار
اثر جان میلبنک
۱۸. بیراهههای نظریۀ جامعهشناختی
اثر پی موزلیس
Telegram
فلسفه علوم اجتماعی دانشگاه تهران
نخستین رسانۀ تخصصی فلسفه علوم اجتماعی در ایران
@AkhlaghiN
@MollabashiM
@AkhlaghiN
@MollabashiM
Audio
بازخوانی برخط کتاب قواعد روش جامعهشناسی، بهمیزبانی سیدمحسن ملاباشی، جلسۀ پنجم.
#بازخوانی_برخط
#قواعد_روش_جامعه_شناسی
@philosophyofss
#بازخوانی_برخط
#قواعد_روش_جامعه_شناسی
@philosophyofss
علمی که جامعهشناسان از آن سخن میگویند، چگونه علمی است؟
بنیانگذاران جامعهشناسی اعتقاد داشتند جامعۀ جدید موجد علم جدید است و حتی جامعهای است که تن به مطالعه علمی میدهد یا به عبارت بهتر علم همان «تأمل در خود جامعه مدرن است. اگر مجال یافتهایم که جوامع گذشته را نیز با دیدی علمی بسنجیم، سبب، ابزاری است که جامعۀ جدید در اختیار ما نهاده است.
مارکس معتقد بود شناخت آناتومی انسان مقدمۀ درک آناتومی میمون است و دورکیم نشان داد که علم جدید رازگشای طبقهبندیهای بدوی است. هستیشناسی اجتماعی و معرفتشناسی را فقط بهطور تحلیلی میتوان از هم جدا ساخت، نه بهطور بنیادی. آشکار است که همۀ جامعهشناسان به هستیشناسی اجتماعی و معرفتشناسی واحدی قائل نبودهاند.
تفاوتهایی وجود دارد میان ماتریالیسم و جمعگرایی و روش دیالکتیکی مارکس و لاادریگری و جمعگرایی و روش پوزیتیویستی دورکیم و لاادریگری و فردگرایی و روش وبر که نشئتگرفته از فلسفۀ تفهمی آلمانی است. اگر چنین باشد، وجه مشترک آنها در چیست و علمی که آنان از آن سخن میگویند، چگونه علمی است؟
ما در زمانهای زندگی میکنیم که شاید بتوان گفت بحث دربارۀ روش به عمدهترین مبحث فلسفی و جامعهشناختی مبدل شده است و مقولات چنان صیقل یافته و دقیق شدهاند که اطلاق آنها به اثر هر عالم و مکتبی بحثهای مدرسهای پر طول و تفصیلی به دنبال خواهد داشت.
مارکس را پوزیتیویست خواندهاند و از وجود عناصر پوزیتیویستی در آثار او ابراز شادمانی کردهاند (ماکس آدلر، ۱۹۷۸؛ باتامور، ۱۳۷۳) یا برعکس، از وجود عناصر پوزیتیویستی در آثار او انتقاد کردهاند (ولمر، ۱۹۷۴) و گروهی نیز او را دیالکتیسین و ضدپوزیتیویست نامیدهاند (لوکاچ، ۱۹۷۳؛ گلدمن و آدورنو ۱۹۷۶). دورکیم را رئالیستپوزیتیویست (کیت و یوریه، ۱۹۷۸) و شهودیتجربی (مسترویچ، ۱۹۹۱) و پوزیتیویست (رکس، ۱۹۶۹) قلمداد کردهاند و وبر را پوزیتیویست و طرفدار مکتب تفهمی و تاریخگرا نامیدهاند.
ما به تناظر میان هستیشناسی اجتماعی و روششناسی اشاره کردیم؛ کشیدن خط فاصل میان این دو بسیار دشوار است: آیا فیالمثل تاریخگرایی نوعی بینش است یا روش؟ به انحای گوناگون میتوان به این پرسش پاسخ داد؛ کارل پوپر آن را نوعی روش میداند و میشل فوکو نوعی بینش.
از نظر ما وجه مشترک این متفکران آن است که همگی وارث جهانبینی علمی عصر روشنگریاند. رساترین تعریفی که از روشنگری شده است از آن ایمانوئل كانت بوده است. کانت روشنگری را چنین تعریف میکند:
«روشنگری همانا بهدرآمدن انسان از حالت کودکی است که گناهش به گردن خود اوست. کودکی یعنی ناتوانی از بهکارگرفتن فهم خود بدون راهنمایی دیگران و اگر علت این کودکی نه فقدان فهم که نبود عزم و شجاعت در بهکارگیری فهم خود بدون راهنمایی دیگران باشد، گناه آن به گردن خود انسان است. شعار روشنگری این است: جسارت آن را داشته باش که فهم خود را به کار گیری» (كانت، ۱۳۷۰: ۴۹).
برشی از کتاب
خرد جامعهشناسی
اثر یوسف اباذری
#روش_شناسی
#هستی_شناسی
#معرفت_شناسی
#برش_کتاب
@philosophyofss
بنیانگذاران جامعهشناسی اعتقاد داشتند جامعۀ جدید موجد علم جدید است و حتی جامعهای است که تن به مطالعه علمی میدهد یا به عبارت بهتر علم همان «تأمل در خود جامعه مدرن است. اگر مجال یافتهایم که جوامع گذشته را نیز با دیدی علمی بسنجیم، سبب، ابزاری است که جامعۀ جدید در اختیار ما نهاده است.
مارکس معتقد بود شناخت آناتومی انسان مقدمۀ درک آناتومی میمون است و دورکیم نشان داد که علم جدید رازگشای طبقهبندیهای بدوی است. هستیشناسی اجتماعی و معرفتشناسی را فقط بهطور تحلیلی میتوان از هم جدا ساخت، نه بهطور بنیادی. آشکار است که همۀ جامعهشناسان به هستیشناسی اجتماعی و معرفتشناسی واحدی قائل نبودهاند.
تفاوتهایی وجود دارد میان ماتریالیسم و جمعگرایی و روش دیالکتیکی مارکس و لاادریگری و جمعگرایی و روش پوزیتیویستی دورکیم و لاادریگری و فردگرایی و روش وبر که نشئتگرفته از فلسفۀ تفهمی آلمانی است. اگر چنین باشد، وجه مشترک آنها در چیست و علمی که آنان از آن سخن میگویند، چگونه علمی است؟
ما در زمانهای زندگی میکنیم که شاید بتوان گفت بحث دربارۀ روش به عمدهترین مبحث فلسفی و جامعهشناختی مبدل شده است و مقولات چنان صیقل یافته و دقیق شدهاند که اطلاق آنها به اثر هر عالم و مکتبی بحثهای مدرسهای پر طول و تفصیلی به دنبال خواهد داشت.
مارکس را پوزیتیویست خواندهاند و از وجود عناصر پوزیتیویستی در آثار او ابراز شادمانی کردهاند (ماکس آدلر، ۱۹۷۸؛ باتامور، ۱۳۷۳) یا برعکس، از وجود عناصر پوزیتیویستی در آثار او انتقاد کردهاند (ولمر، ۱۹۷۴) و گروهی نیز او را دیالکتیسین و ضدپوزیتیویست نامیدهاند (لوکاچ، ۱۹۷۳؛ گلدمن و آدورنو ۱۹۷۶). دورکیم را رئالیستپوزیتیویست (کیت و یوریه، ۱۹۷۸) و شهودیتجربی (مسترویچ، ۱۹۹۱) و پوزیتیویست (رکس، ۱۹۶۹) قلمداد کردهاند و وبر را پوزیتیویست و طرفدار مکتب تفهمی و تاریخگرا نامیدهاند.
ما به تناظر میان هستیشناسی اجتماعی و روششناسی اشاره کردیم؛ کشیدن خط فاصل میان این دو بسیار دشوار است: آیا فیالمثل تاریخگرایی نوعی بینش است یا روش؟ به انحای گوناگون میتوان به این پرسش پاسخ داد؛ کارل پوپر آن را نوعی روش میداند و میشل فوکو نوعی بینش.
از نظر ما وجه مشترک این متفکران آن است که همگی وارث جهانبینی علمی عصر روشنگریاند. رساترین تعریفی که از روشنگری شده است از آن ایمانوئل كانت بوده است. کانت روشنگری را چنین تعریف میکند:
«روشنگری همانا بهدرآمدن انسان از حالت کودکی است که گناهش به گردن خود اوست. کودکی یعنی ناتوانی از بهکارگرفتن فهم خود بدون راهنمایی دیگران و اگر علت این کودکی نه فقدان فهم که نبود عزم و شجاعت در بهکارگیری فهم خود بدون راهنمایی دیگران باشد، گناه آن به گردن خود انسان است. شعار روشنگری این است: جسارت آن را داشته باش که فهم خود را به کار گیری» (كانت، ۱۳۷۰: ۴۹).
برشی از کتاب
خرد جامعهشناسی
اثر یوسف اباذری
#روش_شناسی
#هستی_شناسی
#معرفت_شناسی
#برش_کتاب
@philosophyofss
گسترۀ هرمنوتیک فلسفی
اثر گئورگ گادامر
ترجمۀ عبدالله امینی
چاپ اول: ۱۴۰۰
این کتاب دربردارندۀ هفت جستار مهم از گادامر است که پس از «حقیقت و روش» نگاشته شدهاند. بخش نخست کتاب، حول محور گسترۀ «هرمنوتیک فلسفی» و مفاد و دلالتهای آن است. گادامر میکوشد با بازگشت به «حکمت عملی» باستان و بهطور مشخص، فلسفۀ عملی ارسطو و فن خطابۀ او، گسترۀ هرمنوتیک فلسفی خود را تعیین کند. همچنین، تلاش میکند با تأکید بر مفاهیم فلسفی یونانی، مانند آرته، لوگوس، تئوریا، تخنه، ارگون و پراگسیس، برداشت غیردقیق فلسفه و علم دورۀ مدرن از تلقی فیلسوفان باستان از این مفاهیم را به نقد بکشد و چشمانداز دیگری برای مواجهه با این متون و زمینۀ آنها فراهم آورد.
در بخش دوم کتاب، گادامر به مواجهۀ هرمنوتیکی با فیلسوفان یا سنتهای فکری پیش از خود میپردازد و با فیلسوفانی همچون افلاطون، ارسطو، هگل، هایدگر و دریدا به گفتوگو مینشیند و با توجه به اصطلاحات و نظام فلسفی آنها تفسیری متمایز در موضوعی خاص به دست دهد و بصیرتی جدید دربارۀ اندیشۀ این فیلسوفان و بهطور کلی از سنت فلسفی غرب ارائه میکند.
#هرمنوتیک
#گئورگ_گادامر
#چاپ_اول
@philosophyofss
اثر گئورگ گادامر
ترجمۀ عبدالله امینی
چاپ اول: ۱۴۰۰
این کتاب دربردارندۀ هفت جستار مهم از گادامر است که پس از «حقیقت و روش» نگاشته شدهاند. بخش نخست کتاب، حول محور گسترۀ «هرمنوتیک فلسفی» و مفاد و دلالتهای آن است. گادامر میکوشد با بازگشت به «حکمت عملی» باستان و بهطور مشخص، فلسفۀ عملی ارسطو و فن خطابۀ او، گسترۀ هرمنوتیک فلسفی خود را تعیین کند. همچنین، تلاش میکند با تأکید بر مفاهیم فلسفی یونانی، مانند آرته، لوگوس، تئوریا، تخنه، ارگون و پراگسیس، برداشت غیردقیق فلسفه و علم دورۀ مدرن از تلقی فیلسوفان باستان از این مفاهیم را به نقد بکشد و چشمانداز دیگری برای مواجهه با این متون و زمینۀ آنها فراهم آورد.
در بخش دوم کتاب، گادامر به مواجهۀ هرمنوتیکی با فیلسوفان یا سنتهای فکری پیش از خود میپردازد و با فیلسوفانی همچون افلاطون، ارسطو، هگل، هایدگر و دریدا به گفتوگو مینشیند و با توجه به اصطلاحات و نظام فلسفی آنها تفسیری متمایز در موضوعی خاص به دست دهد و بصیرتی جدید دربارۀ اندیشۀ این فیلسوفان و بهطور کلی از سنت فلسفی غرب ارائه میکند.
#هرمنوتیک
#گئورگ_گادامر
#چاپ_اول
@philosophyofss
آسیبشناسی جامعهشناسی (بخش اول):
مسئلۀ پیشرفت و اجماع
یکی از رسالتهای سرنوشتساز و افقگشای فلسفۀ هر علمی، نقد آن علم از بیرون و با هدف افزایش خودآگاهی و بهبود روندها و رویههای موجود در آن علم است. به عبارت دیگر، در فلسفۀ هر علمی میکوشند هشدارهایی گرهگشا و البته همدلانه به اهالی آن علم بدهند تا بتوانند دوباره و بیشتر در مسیر پیشرفت قرار بگیرند. بر این اساس، باید هر اثر یا رسانهای در زمینۀ فلسفۀ علوم اجتماعی حتماً باید با همان اهدافی که گفتیم، به آسیبشناسی این علم هم بپردازد.
در کانال «فلسفه علوم اجتماعی دانشگاه تهران» تا به امروز کمتر به نقد و آسیبشناسی جامعهشناسی پرداختهایم و بیشتر به چیستی فلسفۀ علوم اجتماعی و ضرورتها و دستاوردهای پرداختن به آن و البته آسیبشناسی وضعیت فلسفه علوم اجتماعی در ایران پرداختهایم؛ اما با توجه به اینکه آسیبشناسی جامعهشناسی بهمنظور پیشرفت آن یکی از اهداف فلسفه علوم اجتماعی به حساب میآید، در ادامه، با تأکید بر منابع مشخصی در این زمینه، سلسله یادداشتهایی را به این مسئلۀ مهم اختصاص خواهیم داد.
یکی از نقدهای پربسامد و بنیادین به جامعهشناسی، ناتوانی جامعهشناسی در ایجاد نوعی توافق و اجماع و پیشرفت علمی است؛ یعنی جامعهشناسی به حد کافی نتوانسته است بر اساس دانش، نوعی توافق و انسجام شناختی بیافریند. استیون کولی در مقالۀ «چرا جامعهشناسی همچون علوم طبیعی پیشرفت نمیکند» بهخوبی بین لبۀ دانش و هسته در هر علمی تفاوتی دقیق قائل شده است.
لبۀ دانش بخشی از علم است که هنوز اتفاق نظری دربارۀ آن وجود ندارد و محل اختلاف اندیشمندان و دانشمندان و پژوهشگران است؛ اما هسته، واقعیتهای اندک و الگوها و نظریههایی هستند که همۀ اهالی آن علم آن را پذیرفتهاند و به بیان دیگر، حقیقتهایی دربارۀ موضوع آن علم به حساب میآیند.
استیون کولی بر این باور است که جامعهشناسی هستهای بسیار کوچک دارد یا اصلاً هستۀ مشخصی ندارد. او دو علت اصلی برای این وضعیت برمیشمرد: ۱. انتخاب موضوعات در زمینههای غیرنظری؛ ۲. تیراندازی بهسمت هدفی در حال حرکت. در یادداشت بعدی بیشتر دربارۀ این دو علت بحث خواهیم کرد.
دیویس و هوبر بهترتیب در مقالههای «جامعهشناسی از چه معضلی رنج میبرد» و «دیدگاههای نهادی به جامعهشناسی» به این نکته اشاره میکنند که جامعهشناسی فاقد هستۀ فکری توسعهیافتهای است و اگر این وضعیت ادامه یابد، آیندۀ خطرناکی برای این رشته رقم میخورد. هوبر بهروشنی میپرسد مدیران از گروهی آموزشی در دانشگاه چه میخواهند؟ او پاسخ میدهد مرکزیت و نیز استادان و دانشجویان باکیفیت.
او دربارۀ ویژگی اول میگوید که نسبت رشتههای علمی دیگر با علوم انسانی و اجتماعی چیست؟ برای مثال، رشتههای ریاضی و انگلیسی موضوع کاملاً روشن و مشخصی دارند که دانشجویان همۀ رشتهها را مجبور میکنند در سطوح گوناگون آنها را فرابگیرند؛ اما جامعهشناسی بهدلیل اینکه هیچ موضوع و هستۀ مشخصی ندارد، هر مدیری در دانشگاه میتواند گروه آموزشی خود را بدون آن هم شکل بدهد و پیش ببرد.
دیویس معتقد است جامعهشناسی بهقدری نامنسجم است و ما بهقدری دمدمی مزاج هستیم که وقتی از موضوعی خسته میشویم، بدون اینکه به نتیجۀ مشخصی رسیده باشیم، آن را کنار میگذاریم و به موضوع دیگری میپردازیم. مسئلۀ جدی در جامعهشناسی این است که ما بهجای تمرکز کامل بر حل مشکلات، بیشتر به سخنرانی میپردازیم و حتی در دقیقترین تحقیقاتمان، بر برانگیختن پرسشها و درکی جزئی از مسئله تمرکز میکنیم، بدون اینکه به پاسخی عملی و روشن دست پیدا کنیم.
سیدمحسن ملاباشی
#آسیبشناسی_جامعهشناسی
#جستار
@philosophyofss
مسئلۀ پیشرفت و اجماع
یکی از رسالتهای سرنوشتساز و افقگشای فلسفۀ هر علمی، نقد آن علم از بیرون و با هدف افزایش خودآگاهی و بهبود روندها و رویههای موجود در آن علم است. به عبارت دیگر، در فلسفۀ هر علمی میکوشند هشدارهایی گرهگشا و البته همدلانه به اهالی آن علم بدهند تا بتوانند دوباره و بیشتر در مسیر پیشرفت قرار بگیرند. بر این اساس، باید هر اثر یا رسانهای در زمینۀ فلسفۀ علوم اجتماعی حتماً باید با همان اهدافی که گفتیم، به آسیبشناسی این علم هم بپردازد.
در کانال «فلسفه علوم اجتماعی دانشگاه تهران» تا به امروز کمتر به نقد و آسیبشناسی جامعهشناسی پرداختهایم و بیشتر به چیستی فلسفۀ علوم اجتماعی و ضرورتها و دستاوردهای پرداختن به آن و البته آسیبشناسی وضعیت فلسفه علوم اجتماعی در ایران پرداختهایم؛ اما با توجه به اینکه آسیبشناسی جامعهشناسی بهمنظور پیشرفت آن یکی از اهداف فلسفه علوم اجتماعی به حساب میآید، در ادامه، با تأکید بر منابع مشخصی در این زمینه، سلسله یادداشتهایی را به این مسئلۀ مهم اختصاص خواهیم داد.
یکی از نقدهای پربسامد و بنیادین به جامعهشناسی، ناتوانی جامعهشناسی در ایجاد نوعی توافق و اجماع و پیشرفت علمی است؛ یعنی جامعهشناسی به حد کافی نتوانسته است بر اساس دانش، نوعی توافق و انسجام شناختی بیافریند. استیون کولی در مقالۀ «چرا جامعهشناسی همچون علوم طبیعی پیشرفت نمیکند» بهخوبی بین لبۀ دانش و هسته در هر علمی تفاوتی دقیق قائل شده است.
لبۀ دانش بخشی از علم است که هنوز اتفاق نظری دربارۀ آن وجود ندارد و محل اختلاف اندیشمندان و دانشمندان و پژوهشگران است؛ اما هسته، واقعیتهای اندک و الگوها و نظریههایی هستند که همۀ اهالی آن علم آن را پذیرفتهاند و به بیان دیگر، حقیقتهایی دربارۀ موضوع آن علم به حساب میآیند.
استیون کولی بر این باور است که جامعهشناسی هستهای بسیار کوچک دارد یا اصلاً هستۀ مشخصی ندارد. او دو علت اصلی برای این وضعیت برمیشمرد: ۱. انتخاب موضوعات در زمینههای غیرنظری؛ ۲. تیراندازی بهسمت هدفی در حال حرکت. در یادداشت بعدی بیشتر دربارۀ این دو علت بحث خواهیم کرد.
دیویس و هوبر بهترتیب در مقالههای «جامعهشناسی از چه معضلی رنج میبرد» و «دیدگاههای نهادی به جامعهشناسی» به این نکته اشاره میکنند که جامعهشناسی فاقد هستۀ فکری توسعهیافتهای است و اگر این وضعیت ادامه یابد، آیندۀ خطرناکی برای این رشته رقم میخورد. هوبر بهروشنی میپرسد مدیران از گروهی آموزشی در دانشگاه چه میخواهند؟ او پاسخ میدهد مرکزیت و نیز استادان و دانشجویان باکیفیت.
او دربارۀ ویژگی اول میگوید که نسبت رشتههای علمی دیگر با علوم انسانی و اجتماعی چیست؟ برای مثال، رشتههای ریاضی و انگلیسی موضوع کاملاً روشن و مشخصی دارند که دانشجویان همۀ رشتهها را مجبور میکنند در سطوح گوناگون آنها را فرابگیرند؛ اما جامعهشناسی بهدلیل اینکه هیچ موضوع و هستۀ مشخصی ندارد، هر مدیری در دانشگاه میتواند گروه آموزشی خود را بدون آن هم شکل بدهد و پیش ببرد.
دیویس معتقد است جامعهشناسی بهقدری نامنسجم است و ما بهقدری دمدمی مزاج هستیم که وقتی از موضوعی خسته میشویم، بدون اینکه به نتیجۀ مشخصی رسیده باشیم، آن را کنار میگذاریم و به موضوع دیگری میپردازیم. مسئلۀ جدی در جامعهشناسی این است که ما بهجای تمرکز کامل بر حل مشکلات، بیشتر به سخنرانی میپردازیم و حتی در دقیقترین تحقیقاتمان، بر برانگیختن پرسشها و درکی جزئی از مسئله تمرکز میکنیم، بدون اینکه به پاسخی عملی و روشن دست پیدا کنیم.
سیدمحسن ملاباشی
#آسیبشناسی_جامعهشناسی
#جستار
@philosophyofss
تازههای کتاب فلسفه و علوم اجتماعی
در کانال فلسفۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران
۱. راهنمای فلسفۀ بلَکوِل؛ فلسفۀ تحلیلی، اثر جان سرل و برنارد ویلیام، ترجمۀ محمد سعیدیمهر، چاپ اول: ۱۳۹۹.
۲. نزاع دانشکدهها، اثر ایمانوئل کانت، ترجمۀ رضا ماحوزی، چاپ اول: ۱۳۹۹.
۳. شرح و نقدی بر فلسفۀ اجتماعی و سیاسی هگل، اثر جان پلامناتز، ترجمۀ حسین بشیریه، چاپ اول ویراست جدید: ۱۳۹۹.
۴. فرهنگ، آموزش و نظریۀ اجتماعی در اندیشۀ کانت، اثر آنا مارتا گنزالس، ترجمۀ زهره سعیدی و رضا ماحوزی، چاپ اول: ۱۳۹۹.
۵. قفس پولادین، ماکس وبر و مارکسیسم وبری، اثر مایکل لوی، ترجمۀ ناصر کفایی، چاپ اول: ۱۳۹۹.
۶. نظریۀ شهود در پدیدارشناسی هوسرل، اثر امانوئل لویناس، ترجمۀ فرزاد جابرالانصار، چاپ اول: ۱۴۰۰.
۷. گسترۀ هرمنوتیک فلسفی، اثر گئورگ گادامر، ترجمۀ عبدالله امینی، چاپ اول: ۱۴۰۰.
۸. نظریۀ انتقادی پس از برخاستن جنوب جهانی، اثر پوپکه رباین، ترجمۀ محمدمهدی فلاح، چاپ اول: ۱۴۰۰.
۹. درآمدی بر فهم فایدهگرایی، اثر تیم ملگان، ترجمۀ بهنام خداپناه، چاپ اول: ۱۴۰۰.
https://www.tgoop.com/philosophyofss
در کانال فلسفۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران
۱. راهنمای فلسفۀ بلَکوِل؛ فلسفۀ تحلیلی، اثر جان سرل و برنارد ویلیام، ترجمۀ محمد سعیدیمهر، چاپ اول: ۱۳۹۹.
۲. نزاع دانشکدهها، اثر ایمانوئل کانت، ترجمۀ رضا ماحوزی، چاپ اول: ۱۳۹۹.
۳. شرح و نقدی بر فلسفۀ اجتماعی و سیاسی هگل، اثر جان پلامناتز، ترجمۀ حسین بشیریه، چاپ اول ویراست جدید: ۱۳۹۹.
۴. فرهنگ، آموزش و نظریۀ اجتماعی در اندیشۀ کانت، اثر آنا مارتا گنزالس، ترجمۀ زهره سعیدی و رضا ماحوزی، چاپ اول: ۱۳۹۹.
۵. قفس پولادین، ماکس وبر و مارکسیسم وبری، اثر مایکل لوی، ترجمۀ ناصر کفایی، چاپ اول: ۱۳۹۹.
۶. نظریۀ شهود در پدیدارشناسی هوسرل، اثر امانوئل لویناس، ترجمۀ فرزاد جابرالانصار، چاپ اول: ۱۴۰۰.
۷. گسترۀ هرمنوتیک فلسفی، اثر گئورگ گادامر، ترجمۀ عبدالله امینی، چاپ اول: ۱۴۰۰.
۸. نظریۀ انتقادی پس از برخاستن جنوب جهانی، اثر پوپکه رباین، ترجمۀ محمدمهدی فلاح، چاپ اول: ۱۴۰۰.
۹. درآمدی بر فهم فایدهگرایی، اثر تیم ملگان، ترجمۀ بهنام خداپناه، چاپ اول: ۱۴۰۰.
https://www.tgoop.com/philosophyofss
Telegram
فلسفه علوم اجتماعی دانشگاه تهران
نخستین رسانۀ تخصصی فلسفه علوم اجتماعی در ایران
@AkhlaghiN
@MollabashiM
@AkhlaghiN
@MollabashiM
نظریۀ انتقادی پس از برخاستن جنوب جهانی
اثر پوپکه رباین
ترجمۀ محمدمهدی فلاح
چاپ اول: ۱۴۰۰
پس از پایان هژمونی اروپاییآمریکایی، به اروپامحوری در فلسفه و علوم اجتماعی حمله شد؛ اما جایگزینی جدی برای آن مطرح نشد. این وضع فرصت بررسی مجدد فلسفۀ علوم اجتماعی حاکم بر غرب را فراهم آورد.
ظهور مجدد جهانی چندمحور برای علوم اجتماعی اروپامحور بهطور عام و نظریۀ انتقادی بهطور خاص، فرصت فارغشدن از پارادوکسها و بنبستهای بیشماری را که تاکنون مشکل ایجاد کرده است، فراهم میآورد. نویسندۀ کتاب راهحلی در قالب «دیالکتیک کالایدوسکوپیک» ارائه میدهد. این دیالکتیک منحصربهفرد است؛ زیرا امکان فائقآمدن بر دوگانۀ مجعول جهانشمولگرایی و نسبیگرایی را با اتکا به دیدگاهی اصیل درباب فلسفۀ علم فراهم میآورد.
این کتاب از علوم اجتماعی میخواهد با واقعیتهای جدید جهان تطابق فلسفی و روششناختی پیدا کند و این کار را با هرچه بیشتر بازاندیشانه و در ادامۀ آن هرچه کمتر اروپامحورشدن محقق سازد.
#فلسفه_علوم_اجتماعی
#نظریه_انتقادی
#روش_شناسی
#چاپ_اول
https://www.tgoop.com/philosophyofss
اثر پوپکه رباین
ترجمۀ محمدمهدی فلاح
چاپ اول: ۱۴۰۰
پس از پایان هژمونی اروپاییآمریکایی، به اروپامحوری در فلسفه و علوم اجتماعی حمله شد؛ اما جایگزینی جدی برای آن مطرح نشد. این وضع فرصت بررسی مجدد فلسفۀ علوم اجتماعی حاکم بر غرب را فراهم آورد.
ظهور مجدد جهانی چندمحور برای علوم اجتماعی اروپامحور بهطور عام و نظریۀ انتقادی بهطور خاص، فرصت فارغشدن از پارادوکسها و بنبستهای بیشماری را که تاکنون مشکل ایجاد کرده است، فراهم میآورد. نویسندۀ کتاب راهحلی در قالب «دیالکتیک کالایدوسکوپیک» ارائه میدهد. این دیالکتیک منحصربهفرد است؛ زیرا امکان فائقآمدن بر دوگانۀ مجعول جهانشمولگرایی و نسبیگرایی را با اتکا به دیدگاهی اصیل درباب فلسفۀ علم فراهم میآورد.
این کتاب از علوم اجتماعی میخواهد با واقعیتهای جدید جهان تطابق فلسفی و روششناختی پیدا کند و این کار را با هرچه بیشتر بازاندیشانه و در ادامۀ آن هرچه کمتر اروپامحورشدن محقق سازد.
#فلسفه_علوم_اجتماعی
#نظریه_انتقادی
#روش_شناسی
#چاپ_اول
https://www.tgoop.com/philosophyofss
کانال فلسفۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران
اولین رسانۀ فلسفۀ علوم اجتماعی در ایران
۱. یادداشتهای تخصصی فلسفۀ علوم اجتماعی
۲. مرور کتابهای کاربردی فلسفۀ علوم اجتماعی
۳. برشکتابهای جذاب فلسفۀ علوم اجتماعی
۴. تازههای کتاب علوم اجتماعی و فلسفه
۵. بازخوانی برخط کتاب قواعد روش جامعهشناسی
https://www.tgoop.com/philosophyofss
اولین رسانۀ فلسفۀ علوم اجتماعی در ایران
۱. یادداشتهای تخصصی فلسفۀ علوم اجتماعی
۲. مرور کتابهای کاربردی فلسفۀ علوم اجتماعی
۳. برشکتابهای جذاب فلسفۀ علوم اجتماعی
۴. تازههای کتاب علوم اجتماعی و فلسفه
۵. بازخوانی برخط کتاب قواعد روش جامعهشناسی
https://www.tgoop.com/philosophyofss
Telegram
فلسفه علوم اجتماعی دانشگاه تهران
نخستین رسانۀ تخصصی فلسفه علوم اجتماعی در ایران
@AkhlaghiN
@MollabashiM
@AkhlaghiN
@MollabashiM
جامعهشناسی متضمن انتخابهای اساساً اخلاقی
جامعهشناسی فقط به صورتی محدود و نسبتاً پیچیده، آزاد از ارزشگذاریهاست. انتخاب یک خطمشی علمی، نوعی انتخاب ارزشی است. دانشمند خود را به ارزشهای انسجام، دقت، وضوح و حقیقت متعهد مینماید. آنچه من بهعنوان دانشمند برای مطالعه برمیگزینم و نیز انتخاب روشی که با آن به مطالعۀ موضوع میپردازم، یک انتخاب ارزشی است.
هنگامی که این انتخابها انجام شد، در آن صورت، ارزشهای اساسی علم و انسجام و... وارد عرصه شده و میتوان به یک فهم عقلانی مشترک در علوم اجتماعی از موضوع موردبررسی نائل شد. رهایی از ارزشگذاری همواره رهایی از ارزشگذاری در داخل محدودههای ارزشهای فرهنگمان و انتخابهای شخصی ماست؛ رهایی از ارزشگذاری، در حقیقت، خود ارزشی است که ما برمیگزینیم.
در اینجا وبر چیزی مهم نه فقط دربارۀ حیات اجتماعی بلکه دربارۀ خود جامعهشناسی به فهم ما میافزاید؛ جامعهشناسی میتواند تولید شناخت کند (دورکیم)؛ میتواند شناختی تولید کند که ابزار یا اسلحهای برای رهایی سیاسی شود (مارکس)، ولی با این حال، متضمن انتخاب برخی ارزشها در مقابل ارزشهای دیگر است.
جامعهشناسی متضمن انتخابهای اساساً اخلاقی است و مفهومش این است که ما باید انتخاب اخلاقی خود را روشن سازیم. بسیار کماند جامعهشناسانی که بر این امر خطیر همت گمارند.
برشی از کتاب
نظریههای اجتماعی کلاسیک
اثر یان کرایب
#جامعهشناسی
#آزادی_ارزشی
#برش_کتاب
@philosophyofss
جامعهشناسی فقط به صورتی محدود و نسبتاً پیچیده، آزاد از ارزشگذاریهاست. انتخاب یک خطمشی علمی، نوعی انتخاب ارزشی است. دانشمند خود را به ارزشهای انسجام، دقت، وضوح و حقیقت متعهد مینماید. آنچه من بهعنوان دانشمند برای مطالعه برمیگزینم و نیز انتخاب روشی که با آن به مطالعۀ موضوع میپردازم، یک انتخاب ارزشی است.
هنگامی که این انتخابها انجام شد، در آن صورت، ارزشهای اساسی علم و انسجام و... وارد عرصه شده و میتوان به یک فهم عقلانی مشترک در علوم اجتماعی از موضوع موردبررسی نائل شد. رهایی از ارزشگذاری همواره رهایی از ارزشگذاری در داخل محدودههای ارزشهای فرهنگمان و انتخابهای شخصی ماست؛ رهایی از ارزشگذاری، در حقیقت، خود ارزشی است که ما برمیگزینیم.
در اینجا وبر چیزی مهم نه فقط دربارۀ حیات اجتماعی بلکه دربارۀ خود جامعهشناسی به فهم ما میافزاید؛ جامعهشناسی میتواند تولید شناخت کند (دورکیم)؛ میتواند شناختی تولید کند که ابزار یا اسلحهای برای رهایی سیاسی شود (مارکس)، ولی با این حال، متضمن انتخاب برخی ارزشها در مقابل ارزشهای دیگر است.
جامعهشناسی متضمن انتخابهای اساساً اخلاقی است و مفهومش این است که ما باید انتخاب اخلاقی خود را روشن سازیم. بسیار کماند جامعهشناسانی که بر این امر خطیر همت گمارند.
برشی از کتاب
نظریههای اجتماعی کلاسیک
اثر یان کرایب
#جامعهشناسی
#آزادی_ارزشی
#برش_کتاب
@philosophyofss
درآمدی بر فهم فایدهگرایی
اثر تیم ملگان
ترجمۀ بهنام خداپناه
چاپ اول: ۱۴۰۰
فایدهگرایی با ابتنا بر اصل «بیشترین خوشی برای بیشترین افراد، از تأثیرگذارترین جریانهای فلسفی دو سدۀ اخیر است. فرضیهها و استدلالهای فایدهگرایانه در اخلاق و اقتصاد و سیاست مدرن، بهویژه عرصۀ سیاستگذاری و عمومی، بهوفور یافت میشود.
از این رو، کتاب درآمدی به فهم فایدهگرایی برای درک جامعۀ معاصر حائز اهمیت است. مؤلف، کتاب را با گزارش خلاصهای از فایدهگرایی کلاسیک در سدههای هجده و نوزده آغاز میکند و در فصلهای بعدی پیشرفت درونمایههای اساسی فایدهگرایی را در طی قرن بیستم پی میگیرد.
از جمله پرسشهایی که این اثر میکوشد به آنها پاسخ دهد، عبارتاند از: خوشی چیست؟ آیا خوشی یگانه چیز ارزشمند است؟ فایدهگرایی مربوط به افعال است یا قوانین و نهادها؟ آیا فایدهگرایی ناعادلانه یا بهشکل نامعقولی طاقتفرسا یا غیرعملی است؟ آیندۀ فایدهگرایی به کدام سو میرود؟
#فایده_گرایی
#چاپ_اول
@philosophyofss
اثر تیم ملگان
ترجمۀ بهنام خداپناه
چاپ اول: ۱۴۰۰
فایدهگرایی با ابتنا بر اصل «بیشترین خوشی برای بیشترین افراد، از تأثیرگذارترین جریانهای فلسفی دو سدۀ اخیر است. فرضیهها و استدلالهای فایدهگرایانه در اخلاق و اقتصاد و سیاست مدرن، بهویژه عرصۀ سیاستگذاری و عمومی، بهوفور یافت میشود.
از این رو، کتاب درآمدی به فهم فایدهگرایی برای درک جامعۀ معاصر حائز اهمیت است. مؤلف، کتاب را با گزارش خلاصهای از فایدهگرایی کلاسیک در سدههای هجده و نوزده آغاز میکند و در فصلهای بعدی پیشرفت درونمایههای اساسی فایدهگرایی را در طی قرن بیستم پی میگیرد.
از جمله پرسشهایی که این اثر میکوشد به آنها پاسخ دهد، عبارتاند از: خوشی چیست؟ آیا خوشی یگانه چیز ارزشمند است؟ فایدهگرایی مربوط به افعال است یا قوانین و نهادها؟ آیا فایدهگرایی ناعادلانه یا بهشکل نامعقولی طاقتفرسا یا غیرعملی است؟ آیندۀ فایدهگرایی به کدام سو میرود؟
#فایده_گرایی
#چاپ_اول
@philosophyofss
مارکس از منظر پساساختارگرایی
اثر سایمون چوت
ترجمۀ پژمان برخورداری
چاپ اول: ۱۴۰۰
سایمون چوت با مفروض قراردادن وجود صداهای متکثر در متون مارکس درصدد است تا نشان دهد چه ردپاهایی از پساساختارگرایی و پسامدرنیسم را در متون مارکس میتوان یافت.
همچنین اندیشۀ مارکس در متون گریزپای آلتوسر و برخی از برجستهترین پساساختارگرایان، یعنی لیوتار، دریدا، فوکو و دلوز بهصورت سلبی یا ایجابی، واجد چه تصویر و جایگاهی است.
مؤلف بر آن است تا آشکار سازد در بطن مواجهات پرخطر و پرتنش پساساختارگرایان با مارکس چه امکانهای متکثر و خلاقانهای میتواند وجود داشته باشد؛ مواجهاتی همزمان ویرانگر و سازنده که امکانات درونی آثار مارکس را در کانون توجه خود قرار میدهند و تقلیل تمامعیار اندیشهها به جبهههای مارکسیست یا ضدمارکسیست را به سخره میگیرد.
#مارکس
#پساساختارگرایی
#چاپ_اول
https://www.tgoop.com/philosophyofss
اثر سایمون چوت
ترجمۀ پژمان برخورداری
چاپ اول: ۱۴۰۰
سایمون چوت با مفروض قراردادن وجود صداهای متکثر در متون مارکس درصدد است تا نشان دهد چه ردپاهایی از پساساختارگرایی و پسامدرنیسم را در متون مارکس میتوان یافت.
همچنین اندیشۀ مارکس در متون گریزپای آلتوسر و برخی از برجستهترین پساساختارگرایان، یعنی لیوتار، دریدا، فوکو و دلوز بهصورت سلبی یا ایجابی، واجد چه تصویر و جایگاهی است.
مؤلف بر آن است تا آشکار سازد در بطن مواجهات پرخطر و پرتنش پساساختارگرایان با مارکس چه امکانهای متکثر و خلاقانهای میتواند وجود داشته باشد؛ مواجهاتی همزمان ویرانگر و سازنده که امکانات درونی آثار مارکس را در کانون توجه خود قرار میدهند و تقلیل تمامعیار اندیشهها به جبهههای مارکسیست یا ضدمارکسیست را به سخره میگیرد.
#مارکس
#پساساختارگرایی
#چاپ_اول
https://www.tgoop.com/philosophyofss
Forwarded from انجمن علمی دانشجویی فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه تهران
📚 عنوان: فلسفه علوم اجتماعی
- جایگاه
- دستاوردها
👤 سخنران: محسن ملاباشی
( دانشجوی دکتری و پژوهشگر )
🗓 تاریخ: ۱۱ / بهمن / ۱۴۰۰
🕗 زمان: ساعت ۲۰
📍مکان: صفحه مجازی انجمن علمی فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه تهران (Live)
🔻🔻🔻🔻
https://instagram.com/ut_isl_philosophy
@anjoman_elmi_falsafeh_elh
- جایگاه
- دستاوردها
👤 سخنران: محسن ملاباشی
( دانشجوی دکتری و پژوهشگر )
🗓 تاریخ: ۱۱ / بهمن / ۱۴۰۰
🕗 زمان: ساعت ۲۰
📍مکان: صفحه مجازی انجمن علمی فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه تهران (Live)
🔻🔻🔻🔻
https://instagram.com/ut_isl_philosophy
@anjoman_elmi_falsafeh_elh