tgoop.com/psychoanalysis_pathway/47
Last Update:
«هشتکوه» فیلمی که با اعجاز تصاویر خود، تماشاگر را با خود به سفری دلپذیر میبرد. سفری به عمق و کوتاهی زندگی. پرطمأنینه، ساکت و آرام.
فیلم با پرداختن به دو شخصیت سوالات بسیاری میپرسد که شاید هرکدام از آنها زیستشان پاسخی است فردی و البته فلسفی به معنای زندگی.
«برونو» انسانی است برآمده از کوهستان. قله نشین.
نظاره گر چون انسان . ثابت قدم و ایستا چون درخت. سرخوش و گریزپا چون حیوان.
مانند درختی میزید که اگر در زمین جا به جایش کنی و در جای دیگری بکاریاش ضعیف و خم میشود. قدرت او در ثابت قدمیاش است.
«پیترو» اما در دیگرسو پاسخی دیگر در سر و دل می پروراند. او که از جایی به بعد عشق به فریادش رسیده، پاسخش پویایی و روندگی است.
او که در ابتدا از ارتفاع وحشت دارد و از آن امتناع میکند، به مدد عشق (عشقی غیراروتیک) قله های زیادی را فتح می کند. اما دیری نمی پاید که در مییابد قلهی عشق فتح کردنی نیست. «نه وصل ممکن نیست».
رسیدن ؟ رسیدن یعنی پایان سفر. اما پیترو یک مسافر است که در پی رسیدن نیست. چرا که به خوبی دریافته است که «این ترنم موزون حزن تا به ابد شنیده خواهد شد… و هیچ ماهی ای هرگز هزار و یک گره رودخانه را نگشوده است».
پس بر می گردد به جایی که از آن آمده بود. به دامنه ها. میان مردم. بر می گردد تا زندگی را جای دیگری پی بگیرد میان لبخند ها…دلتنگی ها…آرزوها.
هشتکوه نمایش سفر قهرمانیِ پیترو است. تحول و رشدی که به مدد عشق بدان دست یافت.
اگر فیلم را ندیدید در صورت تمایل ببینید. و نظرات خود را با من به اشتراک بگذارید . با اشتیاق میخوانمشان.
✍️سارا جنتی
BY راه روانکاوی
Share with your friend now:
tgoop.com/psychoanalysis_pathway/47