tgoop.com/punkymoon/5095
Last Update:
یرما: تا حالا رقصیدن مادیونها رو دیدی، خوان؟ باید رقصیدنشون رو با یه اسبِ نَر ببینی. اونها - دوتایی - وامیسن کنار همدیگه. وامیسن و خیره میمونن به یه جای دور. اِنقده همونجور میمونن که نفس کشیدنشون با هم یکی میشه. اون وقت این مادیونه که سرش رو بلند میکنه و میذاره روی یال اسب نر. میذاره و آروم - آروم توی گوش اسب، خُره میکشه، همینجور آروم و یهنواخت. بعد یهو ساکت میشه ساکتِ ساکت. انگار که اصلاً تا حالا هیچ صدایی از تو گلوش بیرون نیومده. بعد یهو شروع میکنه روی پاهاش تکونخوردن. آروم آروم روی پاهاش تکون میخوره. یه لرزههایی میدوئه روی تنش، مثه لرزیدن به برگ روی شاخه. از دمش شروع میشه تا میره میرسه به یالش، همین جور آروم تکون میخوره و میلرزه. حالا اسبِ نَرِ که شروع میکنه با این تكونها تکونخوردن. هر دو تکون میخورن همینجور آروم و یهنواخت. و این اسبِ نَره که آروم آروم بیتاب میشه. بیتاب میشه و یه کف سفید میشینه گوشه لبهاش. باید این بیتابی رو ببینی خوان، باید ببینی... خوان، من همیشه مثه یه مادیون برای تو رقصیدم.
… رقص مادیانها
| محمد چرم شیر |
BY مدیریت عجیب برای …
Share with your friend now:
tgoop.com/punkymoon/5095