tgoop.com/ravan_ideh/1022
Last Update:
🔶شرح مجموعه گل🔶
بنیادهای شکوفایی و توانمندی انسان (ایگو):
- پیشگفتار
1-امید 2-اراده 3-هدفمندی 4-شایستگی 5-وفاداری 6-عشق 7-دلسوزی/مراقبت 8-خردمندی
- سخن پایانی
نیروی بنیادی اراده/خواستن(will)
واژه اراده نیز همچون امید، در گفتگوهای روزمره بسیار رایج و همچنین تا حدودی مبهم است. انجمن روانشناسی آمریکا، اراده را به عنوان ظرفیت یا استعدادی تعریف کرده است که انسان را قادر میسازد، علی رغم تأثیرات بیرونی/محیطی، دست به "انتخاب" بزند و "رفتارهای" خود را در جهت آن تعیین و سازماندهی نماید. بنابراین، نیروی بنیادین خواستن، در قالب توانایی انتخاب و رفتارهای متناسب با آن، تعریف، مشاهده و تجربه میشود. علاوه براین، خواستها باید مشخص و پایدار باشند. نکته مهم دیگر این که نیروی اراده، هم شامل توانایی انجام دادن آنچه که میخواهیم و هم انجام ندادن (رها کردن) آنچه که نمیخواهیم، میشود.
به عقیده اریکسون دوره اصلی شکلگیری اراده اوایل کودکی است، سالهای دوم و سوم زندگی. در این دوره تواناییهای جسمی و ذهنی کودک به سرعت پرورش مییابد. آنها یاد میگیرند روابط موثرتری برقرار کنند، راه بروند، بکشند، هل بدهند، اشیا را نگه دارند، رها کنند و از داشتن این مهارتها احساس غرور نمایند. همچنین یکی از مهمترین مسائل این دوره آموزش آداب توالت به کودکان است، به معنی قرار گرفتن یک نیاز بنیادین زیستی، در قالبهای فرهنگی قابل قبول جامعه. نکته اصلی در این مرحله، این است که جامعه (درقالب والدین) به کودک تا چه اندازه و با چه روشی اجازه میدهد که خود را "ابراز" کند و آنچه را که قادر به انجام آن هست، انجام دهد. اگر رفتار والدین مهرآمیز، حمایتکننده و همراه با کنترل بهجا، به اندازه و منعطف باشد، در کودک احساس خودمختاری (آزادی عمل) پرورش مییابد و نیروی بنیادین اراده بر مبنای آن شکل میگیرد، اما اگر رفتار والدین بیش از اندازه محدودکننده و همراه با ناشکیبایی و خشم باشد، به کودک احساس تردید و شرمساری دست میدهد که زمینهای میشود برای شکلگیری و استمرار رفتارهای وسواسی در دورههای بعدی زندگی. بنابراین مسأله رشد در این دوره تعارض بین آزادی عمل با تردید و شرمساری است. این دوره در صورت پرورش ترکیب مناسبی از آزادی عمل بیشتر در مقابل تردید و شرمساری کمتر، با موفقیت پشت سر گذاشته میشود. لازم به یادآوری است که پرورش آزادی عمل مطلق، خطر پرورش ویژگی لجاجت و کلهشقی وقیحانه را در پی دارد.
با سپری شدن این دوره از کودکی، در دورههای بعدی رشد، فضیلت اراده دستخوش تحول میشود، به این معنی که حس خودمختاری و خواستن در جهت گرایش به عدالت اجتماعی و محافظت از آن و همچنین نوع دوستی، همدلی، همراهی و... تعدیل میشود و ایگو نیز در این فرایند، سازگاری و شکوفایی بیش تری مییابد. در این جا بهتر است باز گشتی داشته باشیم به یک عامل مهم پویایی در تحول اراده. در پاراگراف اول اشاره شد که نیروی خواستن هم شامل انتخاب و رفتار متناسب"انجام دادن" و هم "انجام ندادن" است و به تعبیر اریکسون گرفتن و نگه داشتن ( holding up) و رها کردن (let go). او معتقد است در بین تواناییهایی که کودک در این دوره کسب میکند، این مورد از بقیه مهمتر است. به این دلیل که این رفتارها نمونههای نخستین واکنش نشان دادن به تعارضهای بعدی در رفتارها و نگرشهای انسان است. نگه داشتن میتواند به صورت محبت آمیز یا خصمانه انجام گیرد، رها کردن هم میتواند به صورت خشم ویرانگر و یا با آرامش و جرأتمندی صورت پذیرد. حرکت و پویایی سالم در مسیر زندگی مستلزم توانمندی در نگه داشتن/انجام دادن همراه با مهر و علاقهمندی و همچنین رها کردن همراه با آرامش، حرمت و جرأتمندی است.
نکته پایانی اینکه نیروی اراده به صورت مستمر نیاز به تقویت، تعدیل و جهتدهی دارد. انسان میتواند از طریق ژرفاندیشی در شرایط فردی و اجتماعی (اعم از قلمرو خانواده، کار، روابط دوستانه...)، تقویت همدلی، انتخاب اهداف مفید و قابل دستیابی، تقویت روشهای همکاری با دیگران؛ آزادی عمل همراه با تعهد را گسترش و در این فرایند نیروی اراده خود را ارتقا دهد.
جعفر_نوایی(@JafarNavaei1331)
روانشناس و پژوهشگر اجتماعی – روانی
@ravan_ideh | روانایده
BY روانایده
Share with your friend now:
tgoop.com/ravan_ideh/1022