tgoop.com/ravan_ideh/1026
Last Update:
🔶شرح مجموعه گل🔶
بنیادهای شکوفایی و توانمندی انسان (ایگو):
- پیشگفتار
1-امید 2-اراده 3-هدفمندی 4-شایستگی 5-وفاداری 6-عشق 7-دلسوزی/مراقبت 8-خردمندی
- سخن پایانی
نیروی بنیادین شایستگی (competence)
همه دوست دارند با محیط پیرامونشان تعامل سازنده و ثمربخشی داشته باشند و این گرایش، به تمام جنبههای زندگی انسان گسترش مییابد: مدرسه، محل کار، روابط، تفریح، ورزش و... بنابراین ما نیاز به شایستگی داریم.
شایستگی یعنی اطمینان از این که فرد میتواند با بهره بردن از تواناییهای خود، کارها را به خوبی انجام دهد و همچنین از پس حل مسایل و مشکلات برآید.
به عقیده اریکسون، دوره دبستان، زمان حساس برای تشکیل نیروی بنیادین شایستگی است. در این دوره دنیای کودکان از چارچوب خانواده فراتر میرود و به همسالان، معلمان و همچنین دیگر الگوهای بزرگسال گسترش مییابد. در دوره دبستان میل به دانستن در کودکان نیرومندتر میشود. آنان همراه با رشد طبیعی سخت تلاش میکنند که بخوانند، بنویسند و دیگر مهارتهای لازم را یاد بگیرند. در واقع، این دوره زمان رشد اجتماعی است. به سخن دقیقتر، کودکان لذت تولید و آفرینش را کشف میکنند و با یادگیری مهارتهای جدید، ویژگی "سختکوشی" را در خود پرورش میدهند. سختکوشی به معنای کوشا بودن، میل به مشغول بودن (تمرکز بر کار)، تمام کردن کار و همچنین مستلزم انجام کار در کنار و با کمک دیگران است، بنابراین نخستین حس تقسیم کار، قواعد همکاری و دسترسی به فرصتهای گوناگون نیز پدید میآید. تبعا علاوه بر کوششهای کودک، نگرش و رفتار والدین و معلمان در شکلگیری و تقویت سختکوشی نقش اساسی دارد. اگر کودکان سرزنش، مسخره و طرد شوند، نقطه مقابل سختکوشی و شایستگی ناشی از آن، یعنی احساس حقارت و بیکفایتی پدید میآید. در مقابل، تحسین، تشویق، فراهم کردن فضای مناسب و همراهی، تلاش مداوم را تقویت میکند. شکلگیری شایستگی به احساس و تجربه سختکوشی بیشتر در مقابل احساس و تجربه حقارت کمتر بستگی دارد. اگر کودک این فرآیند را با موفقیت بگذراند، به نیروی بنیادین شایستگی دست مییابد، چیزی که بنا به گفته اریکسون "شالوده مشارکت یاریبخش در زندگی ثمربخش" است.
به اعتقاد اریکسون احساس شایستگی به لحاظ اجتماعی تعیینکنندهترین نیروی بنیادی (فضیلت) به شمار میرود. بنابراین تأمین، حفظ و ارتقای شایستگی در تمام مراحل زندگی ضرورت دارد و یکی از مهمترین روشها در این زمینه، نظریه و تجربه "چالش بهینه" است. چالشهای بهینه، چالشهای متناسب با رشد هستند. چالشهای فراتر از مهارتها و شایستگیهای فرد، موجب نگرانی و اضطراب میشود و چالش های کمتر، ملالانگیز است. چالش بهینه فرد را در حالت "تجربه روانی" به معنی جاری یا سیال بودن قرار میدهد. پژوهشهای تجربی نشان داده است که تجربه روانی، بسیار لذتبخش و خاستگاه خرسندی است. بر این اساس به نظر میرسد تجربه روانی به نوبه خود انگیزش درونی فراوانی را برای ارتقای شایستگی فراهم میکند. بنابراین ارزیابی درست از توانمندیهای فردی از جمله استقلال، ابتکار عمل، سختکوشی، شایستگی و همچنین شناخت شرایط محیطی، به انتخاب چالشهای بهینه و پیامدهای مثبت ناشی از آن کمک میکند.
در پایان باید خاطر نشان کرد که شایستگی نیز مانند دیگر نیروهای بنیادین، امکان دارد دستخوش "بد رشدی" شود. بد رشدی مرتبط با شایستگی "خبرگی محدود" است. به طور مثال جراحی که تمام نیروی خود را صرف رسیدن به پایگاه رفیع اجتماعی تحت عنوان"جراح عالیقدر" میکند، از سایر جنبههای زندگی و همچنین نیروهای بنیادی دیگر، باز میماند.
جعفر_نوایی(@JafarNavaei1331)
روانشناس و پژوهشگر اجتماعی – روانی
@ravan_ideh | روانایده
BY روانایده
Share with your friend now:
tgoop.com/ravan_ideh/1026