Regeringar banar själva vägen för sin egen undergång!
M. Ravanshid
19 januari 2025
www.tgoop.com/ravanshidpoet
I ett land som Sverige, där yttrandefrihet och pressfrihet är garanterade, och där journalister, författare och forskare kan bedriva sitt arbete utan rädsla för statens makt, finns det varken plats för våld eller terrorism. Dessa handlingar är helt förkastliga och oacceptabla. Varför? Därför att människor i ett sådant samhälle har frihet att utan rädsla uttrycka sina åsikter och protestera öppet. Behovet av våld existerar helt enkelt inte, eftersom våld aldrig blir en del av den tänkande och reflekterande medborgarens verktygslåda.

Men i slutna samhällen, där grundvalarna vilar på våld, rädsla, tortyr och avrättningar – där pennor bryts, händer binds, halsar huggs och tungor tystas – har alla dörrar och fönster mot ljuset och luften stängts. I denna kvävande atmosfär blir våldet en prioriterad metod för att förmedla de budskap som pennor, händer och tungor nekades att uttrycka.

I en fullständigt sluten och repressiv miljö är terrorism inte enbart ett uttryck för våld – det blir ett ofrånkomligt sätt att kommunicera.

Slutna regimer banar själva vägen för sin egen undergång...



#Ravanshid #Terrorism #Våld #Dödsdomare #Razini #Moqiseh #Iran
.

ماندم ولی شروع کنم از کجای تان
بگذار تا که بر بخورد بر قبای تان

بر زنده های تان ! پدر مرده های تان
بر اشتهای تان که زمان چرای تان...

فرقی نمی کند که که باشد  از این به بعد
بر گور هر کسی که شود هم صدای تان

دیگر بس است عالم و آدم  در این میان
پی برده این که  رنگ ندارد حنای تان

عصیان نکرده ایم اگر اقتدا کنیم
بر هر چه هست و نیست بجز بر خدای


بعد از گذشت چند صباحی ز عمرتان
جز آبروی رفته چه مانده برای تان


احساس می کنم که به آخر رسیده ام
هر چه که بود گفتم و باقی بقای تان


         #مراد_قلی_پور
#غزل_متفاوت_ایران_تاجیکستان_افغانستان_پاکستان_هندوستان
#آنتولوژی_غزل_کشورهای_فارسی_زبان
@gazallran

نه در غربت بزمی بود... _ م. روان شید www.tgoop.com/ravanshidpoet

باراباس ـ م. روان‌شید @ravanshid

در من زنی تنهاست _ م. روان شید

دیوانه دوستت دارم ـ م. روان‌شید @ravanshid

Painful Art _ m.ravanshid هنر دردناک _ م. روان شید

‍ ‍ ‍ ماندم ولی شروع کنم از کجای تان
بگذار تا که بر بخورد بر قبای تان

بر زنده های تان ! پدر مرده های تان
بر اشتهای تان که زمان چرای تان...

فرقی نمی کند که که باشد  از این به بعد
بر گور هر کسی که شود هم صدای تان

دیگر بس است عالم و آدم  در این میان
پی برده این که  رنگ ندارد حنای تان

عصیان نکرده ایم اگر اقتدا کنیم
بر هر چه هست و نیست بجز بر خدای

بعد از گذشت چند صباحی ز عمرتان
جز آبروی رفته چه مانده برای تان

احساس می کنم که به آخر رسیده ام
هر چه که بود گفتم و باقی بقای تان


 🖊#مراد_قلی_پور
🎤#مژگان_صادقی

#غزل_متفاوت_ایران_تاجیکستان_افغانستان_پاکستان_هندوستان
#آنتولوژی_غزل_کشورهای_فارسی_زبان
@gazallran
@MojgansAdegi

هی خامنه‌ای، بساطت را جمع کن، اژدها وارد می‌شود!www.tgoop.com/ravanshidpoet

جهت اطلاعِ تو!

www.tgoop.com/ravanshidpoet
تنها بزدل‌ها، ترسوها، کوتوله‌ها و البته وابستگانِ به حکومت هستند که با نام مستعار می‌آیند و پیام می‌دهند، آن‌ها که خودشان خوب می‌دانند که «هیچ»‌اند، «هیچ». این‌ها خودشان هم به حقارتِ خودشان واقف‌اند، دلیلِ دیگری برای این نقاب‌ها پیدا نکرده‌ام!
روان‌شید

#بزدل‌ها
#ترسوها
#کوتوله‌ها
#حکومتی‌ها
.

«تهران بدون کلاغ‌هایش می‌میرد»
م. روان‌شید
30 دی 1403 سالا (سوئد)
www.tgoop.com/ravanshidpoet
این متن را در بامدادِ 27 اردیبهشت 1390 از سرِ دل‌تنگی و در روزهای آخری که در ایران بودم نوشتم، در روستای چاله‌سیاه از توابع شاهین‌شهر.
آن روزها هنوز «فرامرز اصلانی» بود، من بودم، «زیبا شیرازی» نازنینِ من هم بود و به سربلندی به روزگاران بماناد.
در همان بامداد دکلمه‌اش کردم و همان روز با صدای زیبا شیرازی و فرامز اصلانی، که در یکی دو سالِ آخرِ سکونت‌ام در ایران هم‌دل و هم‌زبان‌ام بودند؛ مزین کردم و انگار آرام گرفتم، آرام که نه؛ گویی به پشتِ سر نگاه می‌کردم و در دل می‌گریستم، گریستنی که هیچ‌وقت تمام نشد.
آن روزها و آن روز؛ این نوشته خطاب به «نکیتا» بود، به خاطرات و مخاطراتی که «دوست داشتن» با خود داشت و پشتِ سر می‌ماند و زیرِ برف گُم می‌شدند...

نوشتم تا آن روزگاران و آن صبح‌ها و آن غروب‌های پُرخاطره و پُرمخاطره، زیر برف مدفون نشوند.

#روان‌شید #تهران #نکیتا #فرامرزاصلانی #زیباشیرازی #خاطرات
.