Forwarded from م. روانشید M. Ravanshid
آوانگاردهای پیزوری
م. روانشید
بامداد ۱۴ مهر ۱۳۹۸
https://www.tgoop.com/ravanshidpoet
چرا شاعرانِ به اصطلاح آوانگارد(البته این لقبیست که خودشان به خودشان میدهند) در ایران از اظهار نظر در مورد مسایل روز کشور دوری میکنند؟
چرا چشم و گوش خود را بر روی مشکلات، معضلات و اعتراضهای اقشار مختلف مردم به وضعیتِ موجود میبندند و لام تا کام حرفی نمیزنند؟
چرا این خانمها و آقایان هیچ عکسالعملی در هیچ موردِ مربوط به مشکلات و اعتراضهای مردمی نشان نمیدهند؟!
مگر نه اینکه در دههی چهل، که همین حضرات در نوشتهها و نظراتِ شاعرانهشان، گاه و بیگاه از آن یاد میکنند و خودشان را با شاعران نامدارِ آن دوره مقایسه میکنند، شاعران با شعر و نوشته و نظر و کردارشان در کنار مردم و مشکلاتِ آنها بودند؟ آوانگارهای دهههای اخیرِ ما خودشان را با چه چیزِ قهرمانانِ دههی چهل مقایسه میکنند؟
یدالله رویایی، احمد شاملو، احمدرضا احمدی... و دهها شاعر و نویسندهی دههی چهلی آوانگارهای قدرتمندِ زمانهی خود بودند، هم در هنر و هم در زمینههای اجتماعی. شما بزمجههایی که جرات و جُربزهی حرف زدن ندارید، خودتان را با که و با چه مقایسه میکنید؟!
سیاسی نباشیدـ که نیستیدـ آدم که میتوانید باشید. این همه فقر و فلاکت و ظلم و زور بر تمامی اقشار جامعه نازل شده و شما آوانگارها(!!!)ی بزدل فقط حال آدم را به هم میزنید.
خطابام به شماست!
به شما که این روزهای تلخ و سیاه برای مردم، دستهایتان را لای پاهایتان پنهان کردهاید و سرما را با تخمهایتان تحمل میکنید، این زمستان هم میگذرد بدونشک، و البته تاریخ سخت بیرحم است و نارفیق...
م. روانشید
بامداد ۱۴ مهر ۱۳۹۸
https://www.tgoop.com/ravanshidpoet
چرا شاعرانِ به اصطلاح آوانگارد(البته این لقبیست که خودشان به خودشان میدهند) در ایران از اظهار نظر در مورد مسایل روز کشور دوری میکنند؟
چرا چشم و گوش خود را بر روی مشکلات، معضلات و اعتراضهای اقشار مختلف مردم به وضعیتِ موجود میبندند و لام تا کام حرفی نمیزنند؟
چرا این خانمها و آقایان هیچ عکسالعملی در هیچ موردِ مربوط به مشکلات و اعتراضهای مردمی نشان نمیدهند؟!
مگر نه اینکه در دههی چهل، که همین حضرات در نوشتهها و نظراتِ شاعرانهشان، گاه و بیگاه از آن یاد میکنند و خودشان را با شاعران نامدارِ آن دوره مقایسه میکنند، شاعران با شعر و نوشته و نظر و کردارشان در کنار مردم و مشکلاتِ آنها بودند؟ آوانگارهای دهههای اخیرِ ما خودشان را با چه چیزِ قهرمانانِ دههی چهل مقایسه میکنند؟
یدالله رویایی، احمد شاملو، احمدرضا احمدی... و دهها شاعر و نویسندهی دههی چهلی آوانگارهای قدرتمندِ زمانهی خود بودند، هم در هنر و هم در زمینههای اجتماعی. شما بزمجههایی که جرات و جُربزهی حرف زدن ندارید، خودتان را با که و با چه مقایسه میکنید؟!
سیاسی نباشیدـ که نیستیدـ آدم که میتوانید باشید. این همه فقر و فلاکت و ظلم و زور بر تمامی اقشار جامعه نازل شده و شما آوانگارها(!!!)ی بزدل فقط حال آدم را به هم میزنید.
خطابام به شماست!
به شما که این روزهای تلخ و سیاه برای مردم، دستهایتان را لای پاهایتان پنهان کردهاید و سرما را با تخمهایتان تحمل میکنید، این زمستان هم میگذرد بدونشک، و البته تاریخ سخت بیرحم است و نارفیق...
Telegram
م. روانشید M. Ravanshid
اشعار و دکلمه های م. روانشید
Forwarded from م. روانشید M. Ravanshid
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بعد _ از مجموعه داستانهای بندانگشتی. این داستان: تناسخ _ م. روانشید
بازنشر است:
«آنکارههایی» که «اینکاره» نیستند!
م. روانشید
19 خرداد 1402
www.tgoop.com/ravanshidpoet
دقت کردهاید آنکه «اینکاره» نیست، در هربار باز و بسته کردنِ وسیلهای که خراب است، دو سه پیچ یا مُهره اضافه میآورد»؟
حکایت را ساده و ملموس میکنم:
وقتی فشارها بر آنها که ریگی به کفش دارند بیشتر و بیشتر میشود و افشاگریها دستبردار نیست، متهم در هربار تشریحِ موضوع و دفاع از خود(مثلا به قصدِ درست کردنِ خرابیها) ناخواسته نقشِ همان «آنکارهای که اینکاره نیست» را بازی و دو سه گاف یا پیچِ اضافه را میگذارد روی میز!
میگویند: آن که راست میگوید؛ هزار بار هم که بپرسی قصهاش همان است که بود، تنها دروغگوست که تحتِ فشار مدام، برای رهایی از مخمصه بخشهایی یا تمامی قصهاش را تغییر میدهد.
این ساده شدهی حکایتِ «آنکارههایی» است که بیشتر به «دستپروردگانِ وقیح و وابسته به قدرت» میمانند تا به دشمنانی جنگجو؛ میخواهند مسیرِ بازی را با زیرکی تغییر بدهند اما حواسشان نیست لابهلای گفتوگو؛ دو سه پیچِ اضافه را روی میز گذاشتهاند و جز پیچهای بهجا مانده، سه اثرِ انگشت به پروندهشان اضافه کردهاند...!
.
#روانشید
#اعتراض
#سانسور
#معترض
#آوانگارد
#اختناق
#دیکتاتوری
#جنایت
#نشربیسانسور
.
«آنکارههایی» که «اینکاره» نیستند!
م. روانشید
19 خرداد 1402
www.tgoop.com/ravanshidpoet
دقت کردهاید آنکه «اینکاره» نیست، در هربار باز و بسته کردنِ وسیلهای که خراب است، دو سه پیچ یا مُهره اضافه میآورد»؟
حکایت را ساده و ملموس میکنم:
وقتی فشارها بر آنها که ریگی به کفش دارند بیشتر و بیشتر میشود و افشاگریها دستبردار نیست، متهم در هربار تشریحِ موضوع و دفاع از خود(مثلا به قصدِ درست کردنِ خرابیها) ناخواسته نقشِ همان «آنکارهای که اینکاره نیست» را بازی و دو سه گاف یا پیچِ اضافه را میگذارد روی میز!
میگویند: آن که راست میگوید؛ هزار بار هم که بپرسی قصهاش همان است که بود، تنها دروغگوست که تحتِ فشار مدام، برای رهایی از مخمصه بخشهایی یا تمامی قصهاش را تغییر میدهد.
این ساده شدهی حکایتِ «آنکارههایی» است که بیشتر به «دستپروردگانِ وقیح و وابسته به قدرت» میمانند تا به دشمنانی جنگجو؛ میخواهند مسیرِ بازی را با زیرکی تغییر بدهند اما حواسشان نیست لابهلای گفتوگو؛ دو سه پیچِ اضافه را روی میز گذاشتهاند و جز پیچهای بهجا مانده، سه اثرِ انگشت به پروندهشان اضافه کردهاند...!
.
#روانشید
#اعتراض
#سانسور
#معترض
#آوانگارد
#اختناق
#دیکتاتوری
#جنایت
#نشربیسانسور
.
Telegram
م. روانشید M. Ravanshid
اشعار و دکلمه های م. روانشید
Forwarded from ""هسا پس""(جریان شعر پیشرو اقوام ایران و جهان)
#هسا_پس
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران
من تنها نیستم
م. روانشید
مرداد ۱۳۷۳
از کتاب: بارانِ تمامِ این سالها ـ نشر نارنج ۱۳۷۸
من تنها نیستم:
چشمها از کنارم عبور میکنند
زمین زیرِ پایم سُر میخورد
همسرم دورم میگردد
و غروب
کِش میآید تا لبِ پرتگاه...
نه ـ اصلا تنها نیستم
فقط کافیست چشمهایم را ببندم
حتما
دورَم شلوغ میشود...
#برگردان_گیلکی
مَ تاک نی یم:
چومان می ورا دوارن
زیمین می پا جیر لیسکا خوره
می زنای می دورا چرخه
غروبم
دکشاهه پرتگا ور...
نه_ هج وخ تاک نی یم
نی یازه فخط می چومانا دودم
دانم
می دور شولوغا بو
#م_روان_شید(سوئد)
#مراد_قلی_پور
#هسا_پس
#پسا_نو_در_شعر_گیلکی_مازنی_ترکی_تاتی_لری_بلوچ_تالشی_بختیاری
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان
https://www.tgoop.com/hasa_pas
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران
من تنها نیستم
م. روانشید
مرداد ۱۳۷۳
از کتاب: بارانِ تمامِ این سالها ـ نشر نارنج ۱۳۷۸
من تنها نیستم:
چشمها از کنارم عبور میکنند
زمین زیرِ پایم سُر میخورد
همسرم دورم میگردد
و غروب
کِش میآید تا لبِ پرتگاه...
نه ـ اصلا تنها نیستم
فقط کافیست چشمهایم را ببندم
حتما
دورَم شلوغ میشود...
#برگردان_گیلکی
مَ تاک نی یم:
چومان می ورا دوارن
زیمین می پا جیر لیسکا خوره
می زنای می دورا چرخه
غروبم
دکشاهه پرتگا ور...
نه_ هج وخ تاک نی یم
نی یازه فخط می چومانا دودم
دانم
می دور شولوغا بو
#م_روان_شید(سوئد)
#مراد_قلی_پور
#هسا_پس
#پسا_نو_در_شعر_گیلکی_مازنی_ترکی_تاتی_لری_بلوچ_تالشی_بختیاری
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان
https://www.tgoop.com/hasa_pas
Telegram
""هسا پس""(جریان شعر پیشرو اقوام ایران و جهان)
شعر پیشرو(آوانگارد) اقوام ایران و جهان
#دهه_نود
#پسا_نو_در_شعر_گیلکی_مازنی_ترکی_تاتی_لری_بلوچ_تالشی_بختیاری
#هسا_پس(پسا نو_فرازبان)
#دهه_نود
#پسا_نو_در_شعر_گیلکی_مازنی_ترکی_تاتی_لری_بلوچ_تالشی_بختیاری
#هسا_پس(پسا نو_فرازبان)
Forwarded from ترنم اردیبهشت
غروبِ آزادی
آزادی
غروب
کلاغها...
.
آن مرد با منقلِ آتش میآید
روز را درو میکند کنارِ جدولِ آزادی
جدول تمام میشود ـ اما
زن همچنان مانده است
و بوی کباب
کبود میکند عالم و آدم را.
.
آزادی
غروب
کلاغها...
.
کِش میآید غروب تا کِشالهی ران
روحِ روانِ خوارج
سر میبُرد عبورِ آدم را در صف ـ
صف رفته تا «نمیدانم آن کجا»
اما
آزادی آنقدر جا دارد که
غوغا شود امشب.
.
آزادی
غروب
کلاغها...
.
کلاغها صف کشیدهاند بال تا بال
زن رفته است ـ اما
آن مرد با منقلِ آتش
مانده تا کباب کند
عالم و آدم را
تا سحر...
م . روانشید
@taranom_ordibehesht
آزادی
غروب
کلاغها...
.
آن مرد با منقلِ آتش میآید
روز را درو میکند کنارِ جدولِ آزادی
جدول تمام میشود ـ اما
زن همچنان مانده است
و بوی کباب
کبود میکند عالم و آدم را.
.
آزادی
غروب
کلاغها...
.
کِش میآید غروب تا کِشالهی ران
روحِ روانِ خوارج
سر میبُرد عبورِ آدم را در صف ـ
صف رفته تا «نمیدانم آن کجا»
اما
آزادی آنقدر جا دارد که
غوغا شود امشب.
.
آزادی
غروب
کلاغها...
.
کلاغها صف کشیدهاند بال تا بال
زن رفته است ـ اما
آن مرد با منقلِ آتش
مانده تا کباب کند
عالم و آدم را
تا سحر...
م . روانشید
@taranom_ordibehesht
Forwarded from م. روانشید M. Ravanshid
گفت و گو با هفته نامه سالا ٱلاهانده; من توقف کردن را بلد نبودم
Forwarded from م. روانشید M. Ravanshid
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دیکتاتور کشون است _ صدای بانو زیبا شیرازی
Forwarded from (Morad gholipour)مراد قلی پور
مرگ یک جامعه به اقتصاد و فقر و ... مربوط نیست. مردم هنگامی مرده اند که دیکتاتورهایشان یکی پس از دیگری به مرگ طبیعی می میرند.
Forwarded from م. روانشید M. Ravanshid
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیا کنار پنجره ـ رضا براهنی ـ با صدای م. روانشید
کوچهبهکوچه میآید!
م. روانشید
29 دی 1403
www.tgoop.com/ravanshidpoet
زنگولههای صدا
یکی پس از دیگری
در کوچههای ظلمت پیچیده
کوچهبهکوچه میآیند.
در زبانِ ما
معنا روشن است:
صبح
کوچهبهکوچه میآید...
#روانشید #صبح #زنگولههایصدا
.
م. روانشید
29 دی 1403
www.tgoop.com/ravanshidpoet
زنگولههای صدا
یکی پس از دیگری
در کوچههای ظلمت پیچیده
کوچهبهکوچه میآیند.
در زبانِ ما
معنا روشن است:
صبح
کوچهبهکوچه میآید...
#روانشید #صبح #زنگولههایصدا
.
Telegram
م. روانشید M. Ravanshid
اشعار و دکلمه های م. روانشید
Forwarded from م. روانشید M. Ravanshid
گفتم که گفته باشم!
م. روانشید
24 مرداد 1403
www.tgoop.com/ravanshidpoet
دیگران را نمیگویم، اما برای هنرمندانی که از کشور خارج و به اروپا و آمریکا پناهنده میشوند، اولویت و نخستین هدف، روشنگری، حمایت از مردم ایران و مبارزه با نظام جنایتکارِ اسلامی ایران است و هیچ اما و اگری در این گذاره موجه نیست.
مبارزه با نظامی که بیش از 80 میلیون انسان را به اسارت گرفته و میکشد و غارت میکند، برای هنرمندِ پناهندهای که به بهانهی مبارزه از کشور خارج شده است، اولین و آخرین اولویت است، غیر از این باشد بیدرنگ به بیرون آمدگان شک کنید.
گفتم که گفته باشم!
#روانشید
#نفوذیها
#اسبهایتروا
.
م. روانشید
24 مرداد 1403
www.tgoop.com/ravanshidpoet
دیگران را نمیگویم، اما برای هنرمندانی که از کشور خارج و به اروپا و آمریکا پناهنده میشوند، اولویت و نخستین هدف، روشنگری، حمایت از مردم ایران و مبارزه با نظام جنایتکارِ اسلامی ایران است و هیچ اما و اگری در این گذاره موجه نیست.
مبارزه با نظامی که بیش از 80 میلیون انسان را به اسارت گرفته و میکشد و غارت میکند، برای هنرمندِ پناهندهای که به بهانهی مبارزه از کشور خارج شده است، اولین و آخرین اولویت است، غیر از این باشد بیدرنگ به بیرون آمدگان شک کنید.
گفتم که گفته باشم!
#روانشید
#نفوذیها
#اسبهایتروا
.
خطابهی تدفین
دشنه در دیس
احمد شاملو
25 اردیبهشت 1354
www.tgoop.com/ravanshidpoet
غافلان
همسازند،
تنها توفان
کودکانِ ناهمگون میزاید.
همساز
سایهسانانند،
محتاط
در مرزهای آفتاب.
در هیأتِ زندگان
مردگانند.
وینان
دل به دریا افگنانند،
بهپای دارندهی آتشها
زندگانی
دوشادوشِ مرگ
پیشاپیشِ مرگ
هماره زنده از آن سپس که با مرگ
و همواره بدان نام
که زیسته بودند،
که تباهی
از درگاهِ بلندِ خاطرهشان
شرمسار و سرافکنده میگذرد.
کاشفانِ چشمه
کاشفانِ فروتنِ شوکران
جویندگانِ شادی
در مِجْریِ آتشفشانها
شعبدهبازانِ لبخند
در شبکلاهِ درد
با جاپایی ژرفتر از شادی
در گذرگاهِ پرندگان.
□
در برابرِ تُندر میایستند
خانه را روشن میکنند.
و میمیرند.
#غاقلانهمسازند #شاملو
دشنه در دیس
احمد شاملو
25 اردیبهشت 1354
www.tgoop.com/ravanshidpoet
غافلان
همسازند،
تنها توفان
کودکانِ ناهمگون میزاید.
همساز
سایهسانانند،
محتاط
در مرزهای آفتاب.
در هیأتِ زندگان
مردگانند.
وینان
دل به دریا افگنانند،
بهپای دارندهی آتشها
زندگانی
دوشادوشِ مرگ
پیشاپیشِ مرگ
هماره زنده از آن سپس که با مرگ
و همواره بدان نام
که زیسته بودند،
که تباهی
از درگاهِ بلندِ خاطرهشان
شرمسار و سرافکنده میگذرد.
کاشفانِ چشمه
کاشفانِ فروتنِ شوکران
جویندگانِ شادی
در مِجْریِ آتشفشانها
شعبدهبازانِ لبخند
در شبکلاهِ درد
با جاپایی ژرفتر از شادی
در گذرگاهِ پرندگان.
□
در برابرِ تُندر میایستند
خانه را روشن میکنند.
و میمیرند.
#غاقلانهمسازند #شاملو
Telegram
م. روانشید M. Ravanshid
اشعار و دکلمه های م. روانشید