Telegram Web
ادمین جدید داره پی دی اف خلافکارو درست میکنه😁
5
من به نگاه های تو زنجیر است نگاهم
قلبم به فدایت ای تماشایی ترین خلق جهانم.
و چنان ببوسمت به دلتنگی که ماه آه بتابد !
1🔥1
سلام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هاییییی🚶🏻‍♀️
2
khalafkar.pdf
22.8 MB
🔥4
دستمم دردنکنه😁😋
2😁1😢1
عررر
رمان
khalafkar.pdf
خوشگلای من این پی دی اف خلافکار تا جایی که پارت گذاشته شده بقیشم میرسونم به دستتون ❤️
#خلافکار
هیچ گونه سانسوری نکردم و برای افراد زیر 16 سال مناسب نمیدونم
تنها چنلی که خلافکار در آن پارت گذاری میشه 🧿
@roman_donii 🦋
آیدی ادمین 💎
@n_thnmk

پارت 340

🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁
🪁🦋
🪁

@roman_donii




اومد سمتم
نیکا: ارتا
_ بپوش لباساتو بعدشم برو
خواستم برم سمت اتاق اما دستمو گرفت
نیکا : گوش میدی بهم یا نه
_ بگو سریع
از زبان علی 🕷🕷🕷
باید میرفتم سر قرار زنگ زدم به زهرا
بعد از چند تا بوق جواب داد
زهرا: بله
_ سلام
زهرا: سلام اقا علی شمایین
_ اره خوبی
زهرا : خوبم
_ یه ادرس بدم میای اینجا
زهرا: اره
_ اس ام اس میکنم بیا یک ساعت دیگه
زهرا : باشه
_ فعلا
بعد از گفتن این حرف قطع کرد
از زبان ارتا🦋🦋
_ داری میگی فقط برای اینه
نیکا: اره
_ اگه رفتی اونجا ولی یه بلایی سرت اومد چی
نیکا: من حواسم هست توام مراقبمی همه چیو گزارش میدم
_ پس گوشی منو ببر با خودت
نیکا : میبرم
گوشیم زنگ خورد زهرا بود
_ وایسا یه دیقه
نیکا: باشه
_ الو
زهرا: ارتا
_ جان
زهرا : زنگ زد
_ خب
زهرا: گفت برم پیشش ادرسی که داده ادرس خونس
_ وایسا من باهات بیام
زهرا: تا یک ساعت دیگه باید اونجا باشیم
_ باشه
قطع کرد



@roman_donii

🪁
🪁🦋
🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🔥31
#خلافکار
هیچ گونه سانسوری نکردم و برای افراد زیر 16 سال مناسب نمیدونم
تنها چنلی که خلافکار در آن پارت گذاری میشه 🧿
@roman_donii 🦋
آیدی ادمین 💎
@n_thnmk

پارت 341

🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁
🪁🦋
🪁

@roman_donii




نیکا: چیشده
_ برو برگرد خونه علی
نیکا: باشه
_ اینم ببر
گوشیمو دادم بهش
نیکا: باشه
بعد گفتن این حرف لباس پوشید
نیکا: پس خدافظ
احساس میکردم دارم قربانیش میکنم
ولی گوش نمیداد هر چی میگفتم نره حریفش نمیشدم
_ خدافظ
رفت
رفتم بالا سریع لباس عوض کردم و رفتم سمت زهرا
نشست تو ماشین
زهرا : چطوری گوریل
_ خوبم تو خوبی
زهرا : اره
یکم بحث کردیم و سر کوچه پیادش کردم
زهرا : زنگ میزنم بهت بشنوی
_ مراقب خودت باش
زهرا: باشه
بعد از گفتن این حرف رفت
علی نمیدونم چرا از من کینه گرفته بود ولی من اصلا ژیلا نامی نمیشناختم
یادم نمیومد
گوشیو گذاشتم روی بلند گو
از زبان آرتام 🦋🦋
رفتم تو اتاق
صدای هق هق سارا میومد
_ سارا
برگشت زل زدم به چشمای اشکیش
_ سارا
سارا: جانم
_ چرا گریه میکنی
سارا: ارتام خسته شدم
رفتم سمتش و بغلش کردم
_ اروم باش توضیح بده برام
سارا: بچمو که نگرفتیم
_ اون جا*کش ( شوهر سابق سارا) تو دادگاها حضور پیدا نمیکنه من درستش میکنم ناراحت نباش
سارا: ارتام
_ جان



@roman_donii

🪁
🪁🦋
🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🔥2
#خلافکار
هیچ گونه سانسوری نکردم و برای افراد زیر 16 سال مناسب نمیدونم
تنها چنلی که خلافکار در آن پارت گذاری میشه 🧿
@roman_donii 🦋
آیدی ادمین 💎
@n_thnmk

پارت 342

🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁
🪁🦋
🪁

@roman_donii




سارا: الان من چند وقته زن توام
_ تقریبا یکی دو ماه
سارا: مجبورت کرده بودم
بعد گفتن این حرف هق زد
_ به چی قربونت برم
سارا: که بیای منو بگیری
_ نه خودم خواستم
سارا: دو ماهه زنتم حتی رغبت نکردی یه بار بیای سمت من تو واقعا تو
گریش نزاشت ادامه بده
کشیدمش تو بغلم
_ سارا چرا اینجوری فکر میکنی
سرشو گرفت بالا و زل زد تو چشمام
سارا: طلاقم بده من نمیخوام به زور زنت بمونم
_ نمیدم
سارا: نمیخوام دیگه زنت بمونم
_ چرا
سارا: تو به زور مجبوری با من باشی
_ چرا این فکرو میکنی
سارا: جون مثل خواهرتم من من
نزاشتم ادامه بده
لبامو گذاشتم روی لباش و بوسیدمش
باهام همراهی میکرد
اروم لبامو برداشتم
_ سارا اگه دست نزدم بهت واسه این نبود که دلم نخواد یا مجبور باشم من میخواستم تو یکم خودتو جمو جور کنی بچتو بگیری بعدش
سارا: اذیتم کردی
_ ببخشید
سارا: جبرانش کن
اروم لباسشو دراوردم
_ میکنم
از زبان آرتا 🦋🦋
زنگو زد و وارد خونه شد
زهرا: سلام
علی : خوش اومدی بیا تو
زهرا: کسی خونت نی



@roman_donii

🪁
🪁🦋
🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁🦋
2
#خلافکار
هیچ گونه سانسوری نکردم و برای افراد زیر 16 سال مناسب نمیدونم
تنها چنلی که خلافکار در آن پارت گذاری میشه 🧿
@roman_donii 🦋
آیدی ادمین 💎
@n_thnmk

پارت 343

🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁
🪁🦋
🪁

@roman_donii




علی: نه
صدای رفتنش تو خونه میومد
علی : بشین
زهرا: ممنون
علی: چی میخوری
زهرا: علی من نیومدم واسه خوردن اومدم حرف بزنیم راجب انتقام
علی: بهم اعتماد نداری
_ نه
علی : چرا
زهرا : کاری که ارتا با من کرد جای اعتماد میشناسه
علی: حق داری
بعد گفتن این حرف یکم سکوت شد
علی: زنگ زدم بیرون غذا بیارن
زهرا: ممنون
علی : خب تعریف کن
زهرا: چیو
علی: چیکار کردی
زهرا: من که گفتم
علی: اره ولی پول بالا ‌کشیده
زهرا: اره
علی: چقدر
زهرا:سه تا خونمو با ماشینامو
علی: خب
زهرا: قلبمو
_ چرا بهش اعتماد کردی
زهرا: تو نمیدونی اون خودشو واسم یه فرشته نشون داد من حتی یک درصد احتمال اینو نمیدادم که اینجور ادمی باشه حتی
با زنگ در حرفش نصفه موند
علی درو باز کرد
علی: زنمه
زهرا: زنت
علی : اره
صدای نیکا تو گوشم پیچید
نیکا : سلام
علی : کجا بودی تا الان



@roman_donii

🪁
🪁🦋
🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🔥1
#خلافکار
هیچ گونه سانسوری نکردم و برای افراد زیر 16 سال مناسب نمیدونم
تنها چنلی که خلافکار در آن پارت گذاری میشه 🧿
@roman_donii 🦋
آیدی ادمین 💎
@n_thnmk

پارت 344

🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁
🪁🦋
🪁

@roman_donii




نیکا: ارتا منو برد
علی: کجا
نیکا: خونش
علی: خب
نیکا: هیچی بهش نگفتم
علی: گمشو تو اتاقت بعدا تکلیفتو روشن میکنم
نیکا: باشه
علی: زهرا
زهرا: بله
علی: میخوای انتقامتو بگیری یا نه
زهرا: اره
علی: هر کار میگم بکن
زهرا: باشه
علی: شکایت کردی
زهرا : مدرک ندارم
علی: من میدم مدرک مورد نیازو
زهرا: تا کی
علی: سعی میکنم تا فردا به دستت برسونم
زهرا: باشه
علی: شب کجا میمونی
زهرا : نمیدونم
علی: اینو بگیر ادرسشم اس میکنم شبو اینجا بمون تو خیابون نمونی
زهرا: مرسی ولی
علی ؛ ولی چی
زهرا : تو چرا با ارتا مشکل داری
علی: یادم نمیاد گفته باشم مشکل دارم
زهرا: وقتی میوفتی دنبال انتقام من یعنی یه مشکلی داری
علی: زرنگیا
زهرا: چه فایده
علی: اره دارم
زهرا: من به تو اعتماد کردم و گفتم نوبت توعه
علی: راجب شغل ارتا میدونی
زهرا: دختر فروشیش
علی: پس میدونی
زهرا: تازه فهمیدم
علی: عشقمو بردش عشق پاکمو برد به فا*حشه تبدیل کرد و پس داد بهم



@roman_donii

🪁
🪁🦋
🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁🦋
😁3
#خلافکار
هیچ گونه سانسوری نکردم و برای افراد زیر 16 سال مناسب نمیدونم
تنها چنلی که خلافکار در آن پارت گذاری میشه 🧿
@roman_donii 🦋
آیدی ادمین 💎
@n_thnmk

پارت 345

🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁
🪁🦋
🪁

@roman_donii




زهرا: تا جایی که میدونم ارتا دختریو که میبره بر نمیگردونه
علی: ژیلا فرار کرد
زهرا: ژیلا
علی: عشقم
زهرا: تعریف کن
علی: هیچی دیگه ژیلا فرار کرد ارتا افتاد دنبالش و ازش طلبکار بودو پول میخواست عشق منم دق کرد
زهرا: مطمئنی
علی: اره
تا جایی که من میدونستم همچین شخصی نبود و منم همچین کاری نکرده بودم
زهرا: پس تو یه مسیریم
علی: اره
زهرا: مدارکو پیدا کن برام
علی: باشه
زهرا: من میرم
علی: برو همون جا
زهرا: باشه
از خونه زد بیرون
زهرا: الو
_ الو
زهرا: شنیدی
_ اره
زهرا: ارتا این تورو با کس دیگه اشتباه گرفته
_ میدونم
زهرا: هر چه زودتر باید بهش بفهمونی
_ اینو که بهش میفهمونم ولی بخاطر کارایی که با نیکا کرد باید ب*گا بره
زهرا: نیکا؟
_ همون دختری که اومد
زهرا: چه کارته؟
_ زنمه
زهرا : واقعا؟
_ اره
زهرا: پس اونجا چیکار میکرد؟
_دزدیدش
زهرا: پس نامو*صیه داستان ؟
_ اره
زهرا: پارش کن
_ میکنم
زهرا: چیکار کنم من
_ برو اون ادرسی که گفت محافظ میفرستم برات
زهرا: ممنون



@roman_donii

🪁
🪁🦋
🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁🦋
2
#خلافکار
هیچ گونه سانسوری نکردم و برای افراد زیر 16 سال مناسب نمیدونم
تنها چنلی که خلافکار در آن پارت گذاری میشه 🧿
@roman_donii 🦋
آیدی ادمین 💎
@n_thnmk

پارت 346

🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁
🪁🦋
🪁

@roman_donii



_ مراقب خودت باش
زهرا: باشه
نگران نیکا بودم گوشیم زنگ خورد
_ بله
ایدا: ارتا
صداش خیلی داغون بود
_ چیشده
ایدا: درد دارم
_ کجایی
ایدا: خونه
_ اومدم
قطع کردم و گاز دادم سمت خونه
رسیدم دویدم بالا
_ ایدا
روی مبل دراز بود
رفتم سمتش
_ ایدا
تکون نمیخورد
زدم زیر پاهاش. بلندش کردم و بردمش سمت ماشین با اخرین سرعت رفتم سمت دکتر
_ ایدا
بهوش نمیومد
رسیدم دکتر بغلش کردم و دویدم سمت دکتر
دکترا اومدن سمتم و گرفتنش ازم
بردنش تو اتاق
نگرانی نیکا کم بود اینم اضافه شد
نشستم روی صندلی‌های بیمارستان سرمو گرفتم بین دوتا دستام
از زبان نیکا🦋🦋🦋
اومد تو اتاق
علی : که گفتی کجا بودی ؟
_ خونه ارتا
علی: خوبه
کمربندشو اروم باز کرد و اومد سمتم
رفتم عقب
ترسیدم
کمربندشو کامل دراورد
_ چیکار میکنی
علی: تو چیکار میکنی
_ چیکار کردم
علی: با ارتا میری خونشون ؟




@roman_donii

🪁
🪁🦋
🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁🦋
2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#خلافکار
هیچ گونه سانسوری نکردم و برای افراد زیر 16 سال مناسب نمیدونم
تنها چنلی که خلافکار در آن پارت گذاری میشه 🧿
@roman_donii 🦋
آیدی ادمین 💎
@n_thnmk

پارت 347

🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁
🪁🦋
🪁

@roman_donii


_ اون منو برد به زور
علی: توام که از خدات نبود
_ منو بیهوش کرد
علی: چرا چیزی بهش نگفتی
_ باید میگفتم‌
علی: اره
بعد از گفتن این حرف کمربندشو برد بالا و کوبید روی بازوم
نشستم و دستامو گرفتم تو سرم
پشت سرم هم میزد انگار من کیسه بوکسشم تمام حرصی که داشت روی من خالی میکرد
گریم گرفت
بدنم از قبل زخمی بود زخمام میسوخت
بخاطر ارتا بود من نمیخواستم اون صدمه ای ببینه
یهو زنگو زدن
از زبان علی 🦋🦋
جواب دادم
غذارو اورده بودن
اصلا یادم رفت به زهرا بگم بمونه غذاشو بخوره
_ بیار بالا
گرفتم و پرتش کردم تو آشپزخونه
رفتم تو اتاق
از زبان ارتا 🦋🦋
دکتر: اقا پسر
سرمو گرفتم بالا
_ بله
دکتر: همراه اون خانم باردار شمایین
_ بله
دکتر: وضعیتش خطرناکه
_ چرا
دکتر: استرس زیادی میکشه ؟
_ اره
دکتر : برای بچشون خوب نی
_ بله
دکتر: تغذیه ایشون چطوره
غذا نمیخورد
_ بده
دکتر: اینجوری ادامه بده هم خودش هم بچش از بین میره شما همسرشین
_ بله
دکتر: خیلی باید مراقبش باشین
_ کجاست الان
دکتر: تو اتاق





@roman_donii

🪁
🪁🦋
🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋🪁🦋
🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁
🪁🦋🪁🦋🪁🦋🪁🦋
1
راضی بودین از پارتا؟
2🔥2
بزارم بازم؟
4🔥2
2025/07/14 04:38:42
Back to Top
HTML Embed Code: