✔️چرا رهبران اقتدارگرا به منافع جمعی نمیاندیشند؟!
✍️بروس بوئنو دمسکیتا*
🔸دیکتاتورها بالفطره و مادرزاد دزد و اهریمن نیستند، لااقل، الزاما اینگونه نیستند. در مقابل، رهبرانی که به طمع انتخاب دوباره زندگی خود را وقف رفاه حال مردم میکنند نمیتوانند قدیس باشند و به سختی میتوان آنها را فرشتههای مقدسی دانست که تنها به فکر مردمند.
در واقع هر دوی این گروه برای آن که مدت بیشتری در قدرت باشند کارهای درستی انجام میدهند. لئوپولد پادشاه بلژیک، هرقدر هم منفور، در کشور کنگو که از لحاظ سیاسی هیچ قید و بندی نداشت ( وعلیه بومیانجنایتکرد)به اقداماتی دست زد که بیش ترین منافع را برایش به ارمغان آورد و در مقابل در بلژیک و در ساختار قانون اساسی مشروطه سلطنتی این کشور نیز کارهایی انجام داد که برایش مفید بود.
🔸فرق میان اتخاذ سیاستهای پسندیده با اقدامات و سیاستهای ناپسند کاملا به این نکته بستگی دارد که یک رهبر سیاسی باید چند نفر از مردم جامعه را راضی و خوشحال نگاه دارد. چرا تمام رهبران سیاسی اجازه نمیدهند تا اعوان و انصارشان همچون پلیس کنگو در دوران لئوپولد به غارت و چپاولگری روی آورند؟
رهبرانی که در دولت ها و جوامع بزرگ توسعه یافته و دموکراتیک حاکمند قادر به انجام چنین کاری نیستند، زیرا آنها برای نیل به چنین هدفی باید سبیل تعداد بسیار زیادی از مردم را را (تقریبا به اندازه کل جمعت کشور) چرب کنند تا به نمایندگی از او فساد کنند و دست به چپاول بزنند. به عبارت دیگر، این گونه نظامها برای اعمال و اجرای چنین راهبردی بارور نیستند و به وضوح مشاهده میشود چنین چیزی ممکن نیست. اما رهبران اقتدارگرا در عمل و کمابیش برای حفظ قدرت خود تنها به بخش کوچکی از جامعه نظير جمعی از ژنرال های ارتش، مدیران عالیرتبه و همین طور فامیل و وابستگان خود متکیاند تا از حضور آنها در قدرت حمایت کنند. از آنجا که رهبران اقتدارگرا برای ماندن در قدرت تنها به حمایت جمع کوچکی از افراد جامعه محتاجند به راحتی و گشاده دستی میتوانند به آنها باج دهند و در مقابل نیز آن جمع کوچک به واسطه مزایا و ثروتی که از این طریق به دست میآورند هیچگاه حاضر نمیشوند رهبر اقتدارگرای آنها از حکومت خلع شود زیرا در آن صورت آنها نیز از آن مزايا محروم میشوند.
آنها هر کار از دستشان برآید انجام میدهند تا رئیس همچنان در قدرت بماند. به همین جهت شهروندان را به شدیدترین وجه ممکن سرکوب، مطبوعات آزاد را ساکت و معترضان را به شدت تنبیه می کنند و این روند مادام که حق حساب آنها برسد و سبیلشان چرب شود ادامه خواهد داشت.
🔸رهبران سیاسی بخواهند به واقع کار خیری هم انجام دهند بسیار مراقبند این اقدام خیر از محل اعتبار و ثروت هواداران آنها هزینه نشود. چنانچه ذرهای از حق و حقوق هواداران و گردن کلفتهایی که حامی آنهایند کسر شود و رهبر سیاسی ذرهای از پول و ثروت آنها را به نفع مردم کسر کند به طور قطع گور خود را کنده است.
🔸اگر رهبر سیاسی در این نوع از جوامع بیش از حد برای مردم دلسوزی کند طبعا از منافع یاران و وفاداران که پایه های قدرت او را مستحکم نگاه داشته اند کاسته شده و از عواید اعوان و انصار وی کم میشود. به این ترتیب آنها به دنبال فرد جایگزین جدیدی میگردند تا مقام ریاست را به عهده گیرد و به جای آن که پول بیزبان را برای توده مردم هدر بدهد آن را برای همان جمع اندک هوادار و سرکوبگر هزینه کند.
🔸رهبران و سیاستمداران دموکرات و منتخب مردم نیز مانند حکمرانان مستبد و دیکتاتور باید به این سؤال پاسخ دهند: «تو اخیرا برای رفاه حال ما چه کردهای؟» با این تفاوت که رهبران دموکراتی که با رأی مردم انتخاب میشوند باید به سؤال میلیون ها نفر پاسخ دهند در حالی که رهبران خودکامه و اقتدر گرا تنها باید به سؤال چند صد نفر پاسخ دهند.
🔸حالا میتوان توضیحات قانع کنندهای برای دولئوپولد، لئوپولدی که در بلژیک پادشاه بود و لئوپولدی که در کنگو جنایت می کرد ارائه داد. هنگامی که حکمرانان و رهبران سیاسی برای ماندن در قدرت به حمایت توده مردم احتیاج دارند مانند لئوپولد بلژیک، بهترین راه برای کسب و حفظ قدرت به کار گیری خیرخواهانهترین سیاستهاست. اما زمانی که رهبران سیاسی نظیر لئوپولد کنگو، برای بقا و حفظ قدرت تنها به حمایت جمع کوچک و محدودی نیاز دارند بهترین روش آن است که همان قشر کوچک و محدود را فربه کرد و آنها را راضی نگاه داشت حتا اگر
فلاکت و بدبختی کل جامعه تمام شود.
*استاد علوم سیاسی دانشگاه نیویورک تخصص و شهرت او پیشگویی احتمال وقایع علوم سیاسی و تجاری جهان بر اساس مبانی نظریه بازیهاست.
🔸متن از کتاب: « پیشبینیهای سیاسی»
@sahandiranmehr
✍️بروس بوئنو دمسکیتا*
🔸دیکتاتورها بالفطره و مادرزاد دزد و اهریمن نیستند، لااقل، الزاما اینگونه نیستند. در مقابل، رهبرانی که به طمع انتخاب دوباره زندگی خود را وقف رفاه حال مردم میکنند نمیتوانند قدیس باشند و به سختی میتوان آنها را فرشتههای مقدسی دانست که تنها به فکر مردمند.
در واقع هر دوی این گروه برای آن که مدت بیشتری در قدرت باشند کارهای درستی انجام میدهند. لئوپولد پادشاه بلژیک، هرقدر هم منفور، در کشور کنگو که از لحاظ سیاسی هیچ قید و بندی نداشت ( وعلیه بومیانجنایتکرد)به اقداماتی دست زد که بیش ترین منافع را برایش به ارمغان آورد و در مقابل در بلژیک و در ساختار قانون اساسی مشروطه سلطنتی این کشور نیز کارهایی انجام داد که برایش مفید بود.
🔸فرق میان اتخاذ سیاستهای پسندیده با اقدامات و سیاستهای ناپسند کاملا به این نکته بستگی دارد که یک رهبر سیاسی باید چند نفر از مردم جامعه را راضی و خوشحال نگاه دارد. چرا تمام رهبران سیاسی اجازه نمیدهند تا اعوان و انصارشان همچون پلیس کنگو در دوران لئوپولد به غارت و چپاولگری روی آورند؟
رهبرانی که در دولت ها و جوامع بزرگ توسعه یافته و دموکراتیک حاکمند قادر به انجام چنین کاری نیستند، زیرا آنها برای نیل به چنین هدفی باید سبیل تعداد بسیار زیادی از مردم را را (تقریبا به اندازه کل جمعت کشور) چرب کنند تا به نمایندگی از او فساد کنند و دست به چپاول بزنند. به عبارت دیگر، این گونه نظامها برای اعمال و اجرای چنین راهبردی بارور نیستند و به وضوح مشاهده میشود چنین چیزی ممکن نیست. اما رهبران اقتدارگرا در عمل و کمابیش برای حفظ قدرت خود تنها به بخش کوچکی از جامعه نظير جمعی از ژنرال های ارتش، مدیران عالیرتبه و همین طور فامیل و وابستگان خود متکیاند تا از حضور آنها در قدرت حمایت کنند. از آنجا که رهبران اقتدارگرا برای ماندن در قدرت تنها به حمایت جمع کوچکی از افراد جامعه محتاجند به راحتی و گشاده دستی میتوانند به آنها باج دهند و در مقابل نیز آن جمع کوچک به واسطه مزایا و ثروتی که از این طریق به دست میآورند هیچگاه حاضر نمیشوند رهبر اقتدارگرای آنها از حکومت خلع شود زیرا در آن صورت آنها نیز از آن مزايا محروم میشوند.
آنها هر کار از دستشان برآید انجام میدهند تا رئیس همچنان در قدرت بماند. به همین جهت شهروندان را به شدیدترین وجه ممکن سرکوب، مطبوعات آزاد را ساکت و معترضان را به شدت تنبیه می کنند و این روند مادام که حق حساب آنها برسد و سبیلشان چرب شود ادامه خواهد داشت.
🔸رهبران سیاسی بخواهند به واقع کار خیری هم انجام دهند بسیار مراقبند این اقدام خیر از محل اعتبار و ثروت هواداران آنها هزینه نشود. چنانچه ذرهای از حق و حقوق هواداران و گردن کلفتهایی که حامی آنهایند کسر شود و رهبر سیاسی ذرهای از پول و ثروت آنها را به نفع مردم کسر کند به طور قطع گور خود را کنده است.
🔸اگر رهبر سیاسی در این نوع از جوامع بیش از حد برای مردم دلسوزی کند طبعا از منافع یاران و وفاداران که پایه های قدرت او را مستحکم نگاه داشته اند کاسته شده و از عواید اعوان و انصار وی کم میشود. به این ترتیب آنها به دنبال فرد جایگزین جدیدی میگردند تا مقام ریاست را به عهده گیرد و به جای آن که پول بیزبان را برای توده مردم هدر بدهد آن را برای همان جمع اندک هوادار و سرکوبگر هزینه کند.
🔸رهبران و سیاستمداران دموکرات و منتخب مردم نیز مانند حکمرانان مستبد و دیکتاتور باید به این سؤال پاسخ دهند: «تو اخیرا برای رفاه حال ما چه کردهای؟» با این تفاوت که رهبران دموکراتی که با رأی مردم انتخاب میشوند باید به سؤال میلیون ها نفر پاسخ دهند در حالی که رهبران خودکامه و اقتدر گرا تنها باید به سؤال چند صد نفر پاسخ دهند.
🔸حالا میتوان توضیحات قانع کنندهای برای دولئوپولد، لئوپولدی که در بلژیک پادشاه بود و لئوپولدی که در کنگو جنایت می کرد ارائه داد. هنگامی که حکمرانان و رهبران سیاسی برای ماندن در قدرت به حمایت توده مردم احتیاج دارند مانند لئوپولد بلژیک، بهترین راه برای کسب و حفظ قدرت به کار گیری خیرخواهانهترین سیاستهاست. اما زمانی که رهبران سیاسی نظیر لئوپولد کنگو، برای بقا و حفظ قدرت تنها به حمایت جمع کوچک و محدودی نیاز دارند بهترین روش آن است که همان قشر کوچک و محدود را فربه کرد و آنها را راضی نگاه داشت حتا اگر
فلاکت و بدبختی کل جامعه تمام شود.
*استاد علوم سیاسی دانشگاه نیویورک تخصص و شهرت او پیشگویی احتمال وقایع علوم سیاسی و تجاری جهان بر اساس مبانی نظریه بازیهاست.
🔸متن از کتاب: « پیشبینیهای سیاسی»
@sahandiranmehr
✔️اسراییل و تکرار الگوی اشغال و انضمام در مناطق جنوبی سوریه
✍️سهند ایرانمهر
گزارشها حاکی از آن است که در برخی روستاهای دروزی جنوب سوریه تلاش میشود تا با ترغیب دروزیهای سوری به پیوستن به ارتش اسراییل و انتقال آنان به منطقه حائل (در نزدیکی ارتفاعات جولان)مقدمات ایجاد لایه امنیتی جدید برای اسراییل فراهم شود. این درحالی است که ویدیوهایی نیز منتشر شده است که در آن گروههای افراطی یهودی با حرکت به مناطق تازه اشغال شده از خاک سوریه خواستار استقرار دائمی در این مناطق هستند.
تحرکات اخیر اسرائیل در مناطق حائل جنوب سوریه، به ویژه در رابطه با دروزیهای سوریه و یهودیان افراطی، بیانگر تلاشهای بلندمدت اسرائیل برای ایجاد واقعیتهای جدید در این مناطق و ارتقای نفوذ خود در برابر بازیگران جدید عرصه سیاسی و نظامی سوریه است. این روند میتواند نشانهای از برنامهریزی اسرائیل برای حضور طولانیمدت و حتی احتمال الحاق رسمی این مناطق به خاک خود باشد(مشابه ماجرای بلندیهای جولان).
ایجاد مناطق حائل امنیتی در جنوب سوریه بخشی از راهبرد اسرائیل است. این مناطق بهطور خاص برای جلوگیری از نفوذ نیروهای ایران، حزبالله، یا گروههای سلفی طراحی شدهاند و حالا میتوانند ترکیه راهم تحتتاثیر قرار دهند. در این راستا، اسرائیل به دنبال تقویت حضور نظامی و حمایت از نیروهای محلی (مانند دروزیها) است تا یک لایه امنیتی اضافی ایجاد کند. دروزیها، به دلیل روابط تاریخی و همکاری با اسرائیل، میتوانند نقش سیاسی و امنیتی موثری برای اسراییل در این استراتژی ایفا کنند.
در سال ۱۹۸۱، اسرائیل بلندیهای جولان را به طور یکجانبه به خاک خود الحاق کرد. این اقدام با مخالفت بینالمللی روبهرو شد، اما عملاً از سوی آمریکا و برخی متحدان اسرائیل پذیرفته شده است.
حضور طولانیمدت نظامی و شهرکسازی در این منطقه، مقدمهای برای این الحاق بود، الگویی که اسراییل با از بینبردن هشتاددرصد از توان دفاعی ارتش سوریه و ایجاد مسیری هموار و خالی از خط دفاعی جدی از جولان تا دمشق از یک سو و تلاش تدریجی برای تغییر بافت جمعیتی مناطق جنوب لبنان با دروزیهای سوری در حال عملی کردن مجدد آن است.
@sahandiranmehr
✍️سهند ایرانمهر
گزارشها حاکی از آن است که در برخی روستاهای دروزی جنوب سوریه تلاش میشود تا با ترغیب دروزیهای سوری به پیوستن به ارتش اسراییل و انتقال آنان به منطقه حائل (در نزدیکی ارتفاعات جولان)مقدمات ایجاد لایه امنیتی جدید برای اسراییل فراهم شود. این درحالی است که ویدیوهایی نیز منتشر شده است که در آن گروههای افراطی یهودی با حرکت به مناطق تازه اشغال شده از خاک سوریه خواستار استقرار دائمی در این مناطق هستند.
تحرکات اخیر اسرائیل در مناطق حائل جنوب سوریه، به ویژه در رابطه با دروزیهای سوریه و یهودیان افراطی، بیانگر تلاشهای بلندمدت اسرائیل برای ایجاد واقعیتهای جدید در این مناطق و ارتقای نفوذ خود در برابر بازیگران جدید عرصه سیاسی و نظامی سوریه است. این روند میتواند نشانهای از برنامهریزی اسرائیل برای حضور طولانیمدت و حتی احتمال الحاق رسمی این مناطق به خاک خود باشد(مشابه ماجرای بلندیهای جولان).
ایجاد مناطق حائل امنیتی در جنوب سوریه بخشی از راهبرد اسرائیل است. این مناطق بهطور خاص برای جلوگیری از نفوذ نیروهای ایران، حزبالله، یا گروههای سلفی طراحی شدهاند و حالا میتوانند ترکیه راهم تحتتاثیر قرار دهند. در این راستا، اسرائیل به دنبال تقویت حضور نظامی و حمایت از نیروهای محلی (مانند دروزیها) است تا یک لایه امنیتی اضافی ایجاد کند. دروزیها، به دلیل روابط تاریخی و همکاری با اسرائیل، میتوانند نقش سیاسی و امنیتی موثری برای اسراییل در این استراتژی ایفا کنند.
در سال ۱۹۸۱، اسرائیل بلندیهای جولان را به طور یکجانبه به خاک خود الحاق کرد. این اقدام با مخالفت بینالمللی روبهرو شد، اما عملاً از سوی آمریکا و برخی متحدان اسرائیل پذیرفته شده است.
حضور طولانیمدت نظامی و شهرکسازی در این منطقه، مقدمهای برای این الحاق بود، الگویی که اسراییل با از بینبردن هشتاددرصد از توان دفاعی ارتش سوریه و ایجاد مسیری هموار و خالی از خط دفاعی جدی از جولان تا دمشق از یک سو و تلاش تدریجی برای تغییر بافت جمعیتی مناطق جنوب لبنان با دروزیهای سوری در حال عملی کردن مجدد آن است.
@sahandiranmehr
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«مکاشفههای زیرزمینی»
سهند ایرانمهر
نشر «وزن دنیا»
🔸خرید مستقیم و آنلاین:
https://podro.shop/vaznedonya/UxDk9wb3?index=0
🔸هموطنان خارج از کشور میتوانند از طریق سایت«کتاب پرسه» کتاب را تهیه کنند.
لینک:
https://parsebooks.de/order/
@sahandiranmehr
سهند ایرانمهر
نشر «وزن دنیا»
🔸خرید مستقیم و آنلاین:
https://podro.shop/vaznedonya/UxDk9wb3?index=0
🔸هموطنان خارج از کشور میتوانند از طریق سایت«کتاب پرسه» کتاب را تهیه کنند.
لینک:
https://parsebooks.de/order/
@sahandiranmehr
🔸اوایل سال ۱۳۲۹ در کوران مبارزات مردم و دولت و احزاب چپ و راست، با جوان پرشوری آشنا شدم به نام «حیدرعلی رقابی» که از خویشان «بیژن ترقی» مدیر «کتابفروشی خیام» بود. ملیگرایی بود شوریده و شیفته دکتر «محمد مصدق». جوانی بود فروتن و مومن و معتقد، و در مبارزات ملی سخت فعال. دفتر شعری داشت که آن را در هزار نسخه به نام «آسمان اشک» چاپ کردم. در این دفتر قطعه شعری بود با عنوان «مرا ببوس» که بعدها «مجید وفادار»، ویولنیست معروف برای این شعر آهنگی ساخت. اجرای این ترانه از رادیو ایران اقبال عام یافت، و برحسب خواهش شنوندگان به دفعات از رادیو ایران پخش شد. رقابی در جریان دستگیریهای مرتبط با کودتا دستگیر شد اما حاضر به همکاری نشد، سرانجام با وساطت حاج محمدحسن شمشیری قهرمان قرضه ملی و از همکاران پروپا قرص دکتر محمدمصدق قرار شد وی به حالت تبعید از کشور برای همیشه خارج شود .
«عبدالرحیم جعفری، مدیر وقت انتشارات امیرکبیر . کتاب خاطرات»
مرا ببوس، مرا ببوس
برای آخرین بار، تو را خدا نگهدار، که میروم به سوی سرنوشت...
به راه دیگر شوری دیگر در سر دارم
به صبح روشن باید از آن دل بردارم، که عهد خونین با صبحی
روشن تر دارم… ها
مراببوس
این بوسه وداع
بوی خون می دهد!
🔸حیدر رقابی (۱۳۱۰–۱۳۶۶) شاعر و فعال سیاسی ایرانی، متخلص به «هاله»
حیدر رقابی یا حیدرعلی رقابی در ۱۹ آذر ۱۳۱۰ به دنیا آمد او از فعالان سیاسی ملیگرا دهه ۱۳۳۲ در ایران بود. پدرش باجناق محمدحسن شمشیری از هواداران دکتر مصدق بود و مادرش با مادر بیژن ترقی، ترانهسرای معروف، دختر عمو بودهاند.
🔸امروز سالروز درگذشت حیدر رقابی است.
#نوای_واپسین_شب
@sahandiranmehr
«عبدالرحیم جعفری، مدیر وقت انتشارات امیرکبیر . کتاب خاطرات»
مرا ببوس، مرا ببوس
برای آخرین بار، تو را خدا نگهدار، که میروم به سوی سرنوشت...
به راه دیگر شوری دیگر در سر دارم
به صبح روشن باید از آن دل بردارم، که عهد خونین با صبحی
روشن تر دارم… ها
مراببوس
این بوسه وداع
بوی خون می دهد!
🔸حیدر رقابی (۱۳۱۰–۱۳۶۶) شاعر و فعال سیاسی ایرانی، متخلص به «هاله»
حیدر رقابی یا حیدرعلی رقابی در ۱۹ آذر ۱۳۱۰ به دنیا آمد او از فعالان سیاسی ملیگرا دهه ۱۳۳۲ در ایران بود. پدرش باجناق محمدحسن شمشیری از هواداران دکتر مصدق بود و مادرش با مادر بیژن ترقی، ترانهسرای معروف، دختر عمو بودهاند.
🔸امروز سالروز درگذشت حیدر رقابی است.
#نوای_واپسین_شب
@sahandiranmehr
Telegram
attach 📎
اکثریت با عوام است و قوام کار ملک
کی رسد جز با نهیب و قهر خود مختارها
طُرفه العینی جهان را کلبه احزان کند
فتنه این پیرهن چاکان و یوسف خوارها
نبض عام افتاد در دستِ سیاست وین طبیب
بی مروت، خلق را خواهد همی بیمارها
این مزاج خلق را هر کس بنشناسد درست
درد پای خر نمی دانند جز بیطارها
نیک دانم من که اجناس دوپا را زین دو بیت
تلخ شد اوقات و کیک افتاد در شلوارها… !
در کدام اصطبل گوید خر ، که هان ای خر سوار
این زمام من ، بیا ، بستان ، بران ، بردارها ؟
وین عجب کاین چرخ اگر بر میل دانایان نگشت
هم نماند آخر به کام حرص دولتیارها
یک سر سالم نبردند این سیاسیون به گور
نیزه ها سر ، گرچه گرداندند در بازارها
هم سیاست ، این سیاست پیشگان را در گرفت
کشته شد هم مارگیر آخر به نیش مارها
گوسفندانند گویی با خورش های لذیذ
لیک زیر تیغ تقدیر قضا پروارها
گر نگیری عبرت از تکرار تاریخ ای حکیم
چیست سود از این همه تکرار و این نشخوارها ؟
استاد باستانی پاریزی مرداد ۱۳۳۲
#شعر_شب
@sahandiranmehr
کی رسد جز با نهیب و قهر خود مختارها
طُرفه العینی جهان را کلبه احزان کند
فتنه این پیرهن چاکان و یوسف خوارها
نبض عام افتاد در دستِ سیاست وین طبیب
بی مروت، خلق را خواهد همی بیمارها
این مزاج خلق را هر کس بنشناسد درست
درد پای خر نمی دانند جز بیطارها
نیک دانم من که اجناس دوپا را زین دو بیت
تلخ شد اوقات و کیک افتاد در شلوارها… !
در کدام اصطبل گوید خر ، که هان ای خر سوار
این زمام من ، بیا ، بستان ، بران ، بردارها ؟
وین عجب کاین چرخ اگر بر میل دانایان نگشت
هم نماند آخر به کام حرص دولتیارها
یک سر سالم نبردند این سیاسیون به گور
نیزه ها سر ، گرچه گرداندند در بازارها
هم سیاست ، این سیاست پیشگان را در گرفت
کشته شد هم مارگیر آخر به نیش مارها
گوسفندانند گویی با خورش های لذیذ
لیک زیر تیغ تقدیر قضا پروارها
گر نگیری عبرت از تکرار تاریخ ای حکیم
چیست سود از این همه تکرار و این نشخوارها ؟
استاد باستانی پاریزی مرداد ۱۳۳۲
#شعر_شب
@sahandiranmehr
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انگلا مرکل صدراعظم سابق آلمان از تجربیات دوران خود و نحوه رفتار با ترامپ میگوید.
@sahandiranmehr
@sahandiranmehr
✔️آیا سقوط رهبران عرب بخاطر اعتماد به آمریکاست؟
✍️سهند ایرانمهر
🔸معمولا بعد از هر رویداد مهمی «جنگ روایتها» آغاز میشود و هرکس تلاش دارد که روایت خود را به کرسی بنشاند. سقوط بشار اسد هم یکی از آن رویدادهاست که هرکس روایتی برای آن دارد. مثلا امروز دیدم که یک رسانه ترکیهای یکی از دلایل سقوط اسد را همدستی با اسراییل میداند و مدعی است که بمباران مراکز امنیتی و نظامی سوریه توسط اسراییل برای از بینبردن اسناد این همکاری است. رسانه دیگر تصاویری از رهبران ساقط شده جهان عرب از مبارک تا صدام و از محمد مرسی تا قذافی را نشان میداد و نقل قولی از آنان که: «اشتباه کردیم به آمریکا اعتماد کردیم».
نمیدانم این رهبران دقیقا چنین چیزی گفتهاند یا نه اما در تحلیلها به دفعات این روایت که نتیجه اعتماد به امریکا سقوط دولتهاست، شنیده شده است. تکیه به این مساله اعتماد به آمریکا به مثابه دلیل سقوط احتمالا به این دلیل است که تصور میشود فرضیه رقیب این نگاه، از فرصت سقوط اسد سوء استفاده خواهد کرد و منبعد بر طبل مذاکره خواهد کوبید پس بهتر آن است که یادآوری کنیم دلیل سقوط رهبران پیشین منطقه اعتماد به آمریکا و دست شستن از تقابل با آن بوده است.
درباره این روایت چند نکته را باید یادآوری کرد:
🔸نکته اول- مرحوم باستانی پاریزی میگوید: مثلی بین کرمانیهای قدیم رایج بود که میگفتند «روز آخر، روز نامردی است». من این ضربالمثل نقل شده توسط مرحوم پاریزی را در حوزه قواعد و ضوابط سیاست و روابط بینالمللکه الملل که میریزم اینگونه تفسیر میکنم که در این ساحت ما چیزی به نام «اعتماد» نداریم و آنچه باعث ائتلافها و همراهی است صرفا منافع مشترک یا توازی منافع است، اینجاست که دولتها در کنار هم قرار میگیرند و روزی که این منافع مشترک به پایان میرسد همان روز آخری است که به قول کرمانیها «روز نامردی است».
بنابراین هرچه باورها، ساختارها و موقعیتها به هم نزدیک باشد احتمال اینکه منافع مشترکی پیش روی دولتها قرار بگیرد و آنها را کنار هم قرار دهد بیشتر و هرچه این منافع بلندمدتتر باشد این ائتلاف و همراهی طولانیتر است اما مبنای آن نه اعتماد و نه محبت و رفاقت و لوطیگری که صرفا همان موضوع منافع است، تنها جایی که موضوع واقعا «اعتماد» است در رابطه میان دولت و ملت است که هرچند میتوان گفت آنجا هم منافع مشترک مهم است اما در عین حال نمیتوان گفت فلان دولت با ملتش منافع مشترک ندارد، چون در این صورت سالبه به انتفاع موضوع است زیرا دولت به واسطه برآمدن از ملت و نمایندگی آن موجودیت دارد و اگر قرار باشد منافعی جز منافع ملت برای خود تعریف کند دیگر دولت نیست بلکه موجودی عارضی و موقت و محکوم به فروپاشی است همچنانکه مبارک و اسد و قذافی چنین شدند.
بنابراین مشکل این رهبران اعتماد به امریکا نبود بلکه علت سقوط «بیاعتمادی به ملت» بود. آری به اصطلاح «اعتماد»به دیگران وقتی پای بیاعتمادی به ملت باشد فرجامی جز سقوط ندارد زیرا در رابطه یک دولت و ملت چیزی به اسم «روز آخر» وجود ندارد که روز نامردی باشد و اگر چنین روزی میانشان پدید آمد پیداست که آن دولت آن ملت را نمایندگی نمیکرده است و ملت هم برایش حکم بیگانه را داشته است.
🔸نکته دوم- امروز تصویر شادمانی مردم کرهجنوبی را میدیدم. شاد بودند چون مجلس برآمده از ملت، رییسجمهوری را که دستور حکومتنظامی داده بود عزل کرد. لابد اگر مجلس صدای مردم را نمیشنید و حاکمیت به مردم اعتماد نمیکرد و اعتراض فراگیر مردم به سقوط دولت منجر میشد باز یک عده مدعی میشدند که این تاوان اعتماد دولت سئول به آمریکاست! آری کرهجنوبی به دلیل حوزه منافع مشترک همپیمان آمریکاست اما اگر پشتوانه اعتماد به ملت نبود این همپیمانی ضامن بقای حاکمیت نبود. حاکمیت در کرهجنوبی علیرغم همپیمانی با آمریکا برقرار است اما نه بخاطر اینکه به آمریکا اعتماد کرده است بلکه به این دلیل که به مردمش اعتماد کرده است، درست برخلاف مبارک و صدام و اسد!
@sahandiranmehr
✍️سهند ایرانمهر
🔸معمولا بعد از هر رویداد مهمی «جنگ روایتها» آغاز میشود و هرکس تلاش دارد که روایت خود را به کرسی بنشاند. سقوط بشار اسد هم یکی از آن رویدادهاست که هرکس روایتی برای آن دارد. مثلا امروز دیدم که یک رسانه ترکیهای یکی از دلایل سقوط اسد را همدستی با اسراییل میداند و مدعی است که بمباران مراکز امنیتی و نظامی سوریه توسط اسراییل برای از بینبردن اسناد این همکاری است. رسانه دیگر تصاویری از رهبران ساقط شده جهان عرب از مبارک تا صدام و از محمد مرسی تا قذافی را نشان میداد و نقل قولی از آنان که: «اشتباه کردیم به آمریکا اعتماد کردیم».
نمیدانم این رهبران دقیقا چنین چیزی گفتهاند یا نه اما در تحلیلها به دفعات این روایت که نتیجه اعتماد به امریکا سقوط دولتهاست، شنیده شده است. تکیه به این مساله اعتماد به آمریکا به مثابه دلیل سقوط احتمالا به این دلیل است که تصور میشود فرضیه رقیب این نگاه، از فرصت سقوط اسد سوء استفاده خواهد کرد و منبعد بر طبل مذاکره خواهد کوبید پس بهتر آن است که یادآوری کنیم دلیل سقوط رهبران پیشین منطقه اعتماد به آمریکا و دست شستن از تقابل با آن بوده است.
درباره این روایت چند نکته را باید یادآوری کرد:
🔸نکته اول- مرحوم باستانی پاریزی میگوید: مثلی بین کرمانیهای قدیم رایج بود که میگفتند «روز آخر، روز نامردی است». من این ضربالمثل نقل شده توسط مرحوم پاریزی را در حوزه قواعد و ضوابط سیاست و روابط بینالمللکه الملل که میریزم اینگونه تفسیر میکنم که در این ساحت ما چیزی به نام «اعتماد» نداریم و آنچه باعث ائتلافها و همراهی است صرفا منافع مشترک یا توازی منافع است، اینجاست که دولتها در کنار هم قرار میگیرند و روزی که این منافع مشترک به پایان میرسد همان روز آخری است که به قول کرمانیها «روز نامردی است».
بنابراین هرچه باورها، ساختارها و موقعیتها به هم نزدیک باشد احتمال اینکه منافع مشترکی پیش روی دولتها قرار بگیرد و آنها را کنار هم قرار دهد بیشتر و هرچه این منافع بلندمدتتر باشد این ائتلاف و همراهی طولانیتر است اما مبنای آن نه اعتماد و نه محبت و رفاقت و لوطیگری که صرفا همان موضوع منافع است، تنها جایی که موضوع واقعا «اعتماد» است در رابطه میان دولت و ملت است که هرچند میتوان گفت آنجا هم منافع مشترک مهم است اما در عین حال نمیتوان گفت فلان دولت با ملتش منافع مشترک ندارد، چون در این صورت سالبه به انتفاع موضوع است زیرا دولت به واسطه برآمدن از ملت و نمایندگی آن موجودیت دارد و اگر قرار باشد منافعی جز منافع ملت برای خود تعریف کند دیگر دولت نیست بلکه موجودی عارضی و موقت و محکوم به فروپاشی است همچنانکه مبارک و اسد و قذافی چنین شدند.
بنابراین مشکل این رهبران اعتماد به امریکا نبود بلکه علت سقوط «بیاعتمادی به ملت» بود. آری به اصطلاح «اعتماد»به دیگران وقتی پای بیاعتمادی به ملت باشد فرجامی جز سقوط ندارد زیرا در رابطه یک دولت و ملت چیزی به اسم «روز آخر» وجود ندارد که روز نامردی باشد و اگر چنین روزی میانشان پدید آمد پیداست که آن دولت آن ملت را نمایندگی نمیکرده است و ملت هم برایش حکم بیگانه را داشته است.
🔸نکته دوم- امروز تصویر شادمانی مردم کرهجنوبی را میدیدم. شاد بودند چون مجلس برآمده از ملت، رییسجمهوری را که دستور حکومتنظامی داده بود عزل کرد. لابد اگر مجلس صدای مردم را نمیشنید و حاکمیت به مردم اعتماد نمیکرد و اعتراض فراگیر مردم به سقوط دولت منجر میشد باز یک عده مدعی میشدند که این تاوان اعتماد دولت سئول به آمریکاست! آری کرهجنوبی به دلیل حوزه منافع مشترک همپیمان آمریکاست اما اگر پشتوانه اعتماد به ملت نبود این همپیمانی ضامن بقای حاکمیت نبود. حاکمیت در کرهجنوبی علیرغم همپیمانی با آمریکا برقرار است اما نه بخاطر اینکه به آمریکا اعتماد کرده است بلکه به این دلیل که به مردمش اعتماد کرده است، درست برخلاف مبارک و صدام و اسد!
@sahandiranmehr
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهیبترین بمباران آخرین ذخایر تسلیحاتی ارتش سوریه در طرطوس توسط اسراییل.
اسرائیل میگوید حملات به سوریه بخشی از استراتژی گستردهتر برای مقابله با نفوذ ایران و جلوگیری از تقویت گروههای شبهنظامی است. آمریکا این اقدامات را ضمن حمایت، به عنوان بخشی از سیاست مهار ایران پذیرفته است. سکوت جولانی نیز ناشی از ملاحظات استراتژیک داخلی و دشمنی مشترک با ایران است. از منظر حقوق بینالملل، این حملات نقض آشکار حاکمیت سوریه محسوب میشوند، اما به دلیل موازنه قدرت در منطقه و حمایتهای آمریکا، واکنش جدی جهانی به آن وجود ندارد.
@sahandiranmehr
اسرائیل میگوید حملات به سوریه بخشی از استراتژی گستردهتر برای مقابله با نفوذ ایران و جلوگیری از تقویت گروههای شبهنظامی است. آمریکا این اقدامات را ضمن حمایت، به عنوان بخشی از سیاست مهار ایران پذیرفته است. سکوت جولانی نیز ناشی از ملاحظات استراتژیک داخلی و دشمنی مشترک با ایران است. از منظر حقوق بینالملل، این حملات نقض آشکار حاکمیت سوریه محسوب میشوند، اما به دلیل موازنه قدرت در منطقه و حمایتهای آمریکا، واکنش جدی جهانی به آن وجود ندارد.
@sahandiranmehr
✔️توپهای ماه آذر!
✍️سهند ایرانمهر
🔸باربارا تاکمن سه کتاب مهم دارد:«سیرنابخردی»، «توپهای ماهاوت» و «برج فرازان» مطالعه این سه کتاب تصویر روشنی از از «اشتباه در تحلیل» و «علل ناکامی حکومتها» و «غرورهای خانمانسوز» به نمایش میگذارد. یکی از عوامل مشترک شکستها، ناتوانی در درک تغییر استراتژی دشمن و پایبندی به تفکرات و پیشفرضهای قدیمی است. مواردی مانند حمله آلمان در نبرد مارن، شکست روسیه در برابر ژاپن، و جنگ چریکی در انقلاب آمریکا، مثالهای کلاسیکی از این الگو هستند که تاکمن بهطور دقیق آنها را در آثار خود بررسی کرده است.
🔸در زبان انگلیسی اصطلاحی جالبی وجود دارد:
death by a thousand cuts
این اصطلاح که میتوان با عنوان « راهبرد هزار زخم» از آن یاد کرد در راهبردهای نظامی امنیتی به معنای ضربات کوچک اما مداوم، موقت و تدریجی، تلفات متناوب، تحریم، ایجادخستگی روانی و ایراد هزینههای سنگین موسمی در برهه بلند مدت زمانی است.
همان چیزی که اسراییل با حمایت غرب مدتهاست علیه ایران به کار میبرد بر «ایران» تاکید دارم چون برخلاف عدهای که میکوشند آن را به «جمهوری اسلامی» تقلیل دهند هم نگاه به ادبیات مقامات بلندپایه امریکایی و اسراییلی در کاربرد نام ایران و هم حملات مهیب اسراییل به زیرساختهای سوریه بعد از اسد نشان داد که در برنامههای آنان، اهداف به حکومت متخاصم ختم نمیشوند و برآوردهای ژئوپلتیک فراتر از آن مدنظر است.
🔸اسراییل تا مدتها علیه ایران و حزبالله از روش «هزار زخم»استفاده میکرد و اشتباه جبهه مقابل هم این بود که میپنداشت بعد از هفتاکتبر هم استراتژی اسراییل بر همان منوال است. هدف قرار دادن حماس و حزبالله با حملات سنگین و حذف رهبرانش نشان داد که اسراییل از روش گذشته به استراتژی جدیدی روی آورده است:
ضربه نهایی و تهدید وجودی
(Existential Threat or Decisive Strike)
در این استراتژی، دشمن دیگر قابل تحمل نیست، برگ بازیهایی برای تقابل ندارد و هدف از بین بردن کامل قدرت دشمن یا تهدید موجودیت او از طریق حملهای قاطع و نابودگر است. در واقع این روش، دشمن را در موقعیتی قرار میدهد که بقای او بهشدت به خطر میافتد.
بنابراین تحلیل رفتار اسراییل با پیشفرضهای گذشته و نگاه به بازی و میدان براساس استراتژیهای قبلی اشتباهی فاحش است.
🔸راهبرد «ضربه نهایی و تهدید وجودی» نیاز به یک مقدمه اساسی دارد:
ایجاد زمینه ذهنی امکان موفقیت
و عمیقکردن شکاف داخلی و افزایش نارضایتی
ایران چیزی فراتر از مفهوم ماهیت یک حکومت است و میراثی است که باید برای آیندگان بماند لذا تصمیمگیران داخلی میتوانند به چنین انذاری هر نامی بگذارند و حتی یادآوری میزان خطری را که برای کلیت ایران مطرح است،«جرم» تلقی کنند اما بنا بر وظیفه خود به عنوان یک « ایرانی » ناگزیر از بیان این هشدار هستم که:
اولا: غول چراغی که با عقلانیت و دوراندیشی نباید بیرون میآمد، بیرون آمده است ( تعبیر غول چراغ را از همان چهرههای انقلابی وام گرفتهام که پیش از این بر طبل رویارویی با آن میکوبیدند).
ثانیا: اتخاذ روش مقابله با این پیشفرض که روش حریف همان روش گذشته است، اشتباهی ویرانگر است.
ثالثا: ندیدن واقعیتها و امکانات و وضعیت کشور و زیرساختهایی که باید بهینهسازی میشد و نشد و نتایجش در وضعیت فعلی از اقتصاد تا برق و گاز و … مشهود است، منجر به راهبردهایی به مراتب مخربتر خواهد شد.
رابعا: اسراییل میکوشد تا وضعیت فعلی سوریه و تغییر نقشه منطقه را به عنوان نتایج راهبرد موفق خود جا بیاندازد و آن را به دولت ترامپ بفروشد تا از اعتبار آن برای اقناع دولت جدید آمریکا استفاده کند. من هنوز بر این باورم که ترامپ تصمیم قطعی را برای برگزیدن راه مصالحه یا مقابله با ایران برنگزیده است و هر سخن یا سیاست و نگاهی که او را برای تقابل مصمم کند به مثابه همراهی با اسراییل است.
خامسا: بیهیچ تردید، بیهیچ تردید هر لایحه، سیاست، رفتار و تصمیمی که به وضوح مطالبات مردم برای طبیعیترین حقوق خود را به تعویق بیاندازد یا با ایجاد ممانعت، نارضایتی به حق آنان را تشدید کند به جز آنکه از نظر حقوقی و عقلانی محکوم است، حمایت و همراهی با همان چیزی است که اسراییل را در تحقق راهبرد جدیدش یاری میرساند اگر بدون افتادن در دام تئوری توطئه نگوییم مستقیما توسط عوامل اسراییل که پیشتر هم دایره نفوذ خود در ایران را نشان دادهاند، پیگیری و اجرا میشود.
سادسا: هنوز هم رمقی برای آزمودن دیپلماسی وجود دارد و هجمه به این روش و چهرههای قویدست در آن هم نمیتواند چیزی جدا از خواست اسراییل و علیه منافع مردم باشد.
@sahandiranmehr
✍️سهند ایرانمهر
🔸باربارا تاکمن سه کتاب مهم دارد:«سیرنابخردی»، «توپهای ماهاوت» و «برج فرازان» مطالعه این سه کتاب تصویر روشنی از از «اشتباه در تحلیل» و «علل ناکامی حکومتها» و «غرورهای خانمانسوز» به نمایش میگذارد. یکی از عوامل مشترک شکستها، ناتوانی در درک تغییر استراتژی دشمن و پایبندی به تفکرات و پیشفرضهای قدیمی است. مواردی مانند حمله آلمان در نبرد مارن، شکست روسیه در برابر ژاپن، و جنگ چریکی در انقلاب آمریکا، مثالهای کلاسیکی از این الگو هستند که تاکمن بهطور دقیق آنها را در آثار خود بررسی کرده است.
🔸در زبان انگلیسی اصطلاحی جالبی وجود دارد:
death by a thousand cuts
این اصطلاح که میتوان با عنوان « راهبرد هزار زخم» از آن یاد کرد در راهبردهای نظامی امنیتی به معنای ضربات کوچک اما مداوم، موقت و تدریجی، تلفات متناوب، تحریم، ایجادخستگی روانی و ایراد هزینههای سنگین موسمی در برهه بلند مدت زمانی است.
همان چیزی که اسراییل با حمایت غرب مدتهاست علیه ایران به کار میبرد بر «ایران» تاکید دارم چون برخلاف عدهای که میکوشند آن را به «جمهوری اسلامی» تقلیل دهند هم نگاه به ادبیات مقامات بلندپایه امریکایی و اسراییلی در کاربرد نام ایران و هم حملات مهیب اسراییل به زیرساختهای سوریه بعد از اسد نشان داد که در برنامههای آنان، اهداف به حکومت متخاصم ختم نمیشوند و برآوردهای ژئوپلتیک فراتر از آن مدنظر است.
🔸اسراییل تا مدتها علیه ایران و حزبالله از روش «هزار زخم»استفاده میکرد و اشتباه جبهه مقابل هم این بود که میپنداشت بعد از هفتاکتبر هم استراتژی اسراییل بر همان منوال است. هدف قرار دادن حماس و حزبالله با حملات سنگین و حذف رهبرانش نشان داد که اسراییل از روش گذشته به استراتژی جدیدی روی آورده است:
ضربه نهایی و تهدید وجودی
(Existential Threat or Decisive Strike)
در این استراتژی، دشمن دیگر قابل تحمل نیست، برگ بازیهایی برای تقابل ندارد و هدف از بین بردن کامل قدرت دشمن یا تهدید موجودیت او از طریق حملهای قاطع و نابودگر است. در واقع این روش، دشمن را در موقعیتی قرار میدهد که بقای او بهشدت به خطر میافتد.
بنابراین تحلیل رفتار اسراییل با پیشفرضهای گذشته و نگاه به بازی و میدان براساس استراتژیهای قبلی اشتباهی فاحش است.
🔸راهبرد «ضربه نهایی و تهدید وجودی» نیاز به یک مقدمه اساسی دارد:
ایجاد زمینه ذهنی امکان موفقیت
و عمیقکردن شکاف داخلی و افزایش نارضایتی
ایران چیزی فراتر از مفهوم ماهیت یک حکومت است و میراثی است که باید برای آیندگان بماند لذا تصمیمگیران داخلی میتوانند به چنین انذاری هر نامی بگذارند و حتی یادآوری میزان خطری را که برای کلیت ایران مطرح است،«جرم» تلقی کنند اما بنا بر وظیفه خود به عنوان یک « ایرانی » ناگزیر از بیان این هشدار هستم که:
اولا: غول چراغی که با عقلانیت و دوراندیشی نباید بیرون میآمد، بیرون آمده است ( تعبیر غول چراغ را از همان چهرههای انقلابی وام گرفتهام که پیش از این بر طبل رویارویی با آن میکوبیدند).
ثانیا: اتخاذ روش مقابله با این پیشفرض که روش حریف همان روش گذشته است، اشتباهی ویرانگر است.
ثالثا: ندیدن واقعیتها و امکانات و وضعیت کشور و زیرساختهایی که باید بهینهسازی میشد و نشد و نتایجش در وضعیت فعلی از اقتصاد تا برق و گاز و … مشهود است، منجر به راهبردهایی به مراتب مخربتر خواهد شد.
رابعا: اسراییل میکوشد تا وضعیت فعلی سوریه و تغییر نقشه منطقه را به عنوان نتایج راهبرد موفق خود جا بیاندازد و آن را به دولت ترامپ بفروشد تا از اعتبار آن برای اقناع دولت جدید آمریکا استفاده کند. من هنوز بر این باورم که ترامپ تصمیم قطعی را برای برگزیدن راه مصالحه یا مقابله با ایران برنگزیده است و هر سخن یا سیاست و نگاهی که او را برای تقابل مصمم کند به مثابه همراهی با اسراییل است.
خامسا: بیهیچ تردید، بیهیچ تردید هر لایحه، سیاست، رفتار و تصمیمی که به وضوح مطالبات مردم برای طبیعیترین حقوق خود را به تعویق بیاندازد یا با ایجاد ممانعت، نارضایتی به حق آنان را تشدید کند به جز آنکه از نظر حقوقی و عقلانی محکوم است، حمایت و همراهی با همان چیزی است که اسراییل را در تحقق راهبرد جدیدش یاری میرساند اگر بدون افتادن در دام تئوری توطئه نگوییم مستقیما توسط عوامل اسراییل که پیشتر هم دایره نفوذ خود در ایران را نشان دادهاند، پیگیری و اجرا میشود.
سادسا: هنوز هم رمقی برای آزمودن دیپلماسی وجود دارد و هجمه به این روش و چهرههای قویدست در آن هم نمیتواند چیزی جدا از خواست اسراییل و علیه منافع مردم باشد.
@sahandiranmehr
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عبدالرحمن فتحی، جنگجوی سلفی ایرانی با سابقه حبس در ایران
مشاور امور ایران هیئت تحریر شام
@sahandiranmehr
مشاور امور ایران هیئت تحریر شام
@sahandiranmehr
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
علیرغم این واقعیت که زندان صیدنایا مکانی مخوف بوده است که در آن هزاران تن را تحت شکنجه قرار داده و به کام مرگ فرو برده بودند اما در پوشش اخبار مربوط به آن هم اشتباهات فاحشی نیز رخ داد.
محمد سلامه مامور شکنجه این زندان و معرفی او به عنوان زندانی یکی از این موارد بود.
ماجرا از این قرار بود که «کلاریسا وارد» خبرنگار شبکه CNN در سوریه به زندان بدنام صیدنایا رفت و در بازدید خود در این زندان وارد سلولی شد. در آن سلول شخصی حضور داشت که گفته شد یکی از زندانیان مربوط به دوران بشار اسد است که با دیدن خبرنگار و نیروهای جولانی خوشحال شد که آزادی اش را بدست آورده و با چهره گریان از دیدن دوباره نور روز ابراز شادمانی کرد . در گزارش سی ان ان صحنه های احساسی رقم خورد و نحوه آزادی این شخص بسیار خبرساز شد و بسیاری از مردم به آن واکنش نشان دادند کمی بعد سی ان ان اعتراف کرده که فرد مذکور زندانی نبوده و در واقع یک مامور شکنجه گر در دوران اسد است!
این اشتباه فاحش با انتقادات گسترده ای همراه شد و ایلان ماسک هم در توییتی نوشت: سی ان ان تر از این نمیشود.
@sahandiranmehr
محمد سلامه مامور شکنجه این زندان و معرفی او به عنوان زندانی یکی از این موارد بود.
ماجرا از این قرار بود که «کلاریسا وارد» خبرنگار شبکه CNN در سوریه به زندان بدنام صیدنایا رفت و در بازدید خود در این زندان وارد سلولی شد. در آن سلول شخصی حضور داشت که گفته شد یکی از زندانیان مربوط به دوران بشار اسد است که با دیدن خبرنگار و نیروهای جولانی خوشحال شد که آزادی اش را بدست آورده و با چهره گریان از دیدن دوباره نور روز ابراز شادمانی کرد . در گزارش سی ان ان صحنه های احساسی رقم خورد و نحوه آزادی این شخص بسیار خبرساز شد و بسیاری از مردم به آن واکنش نشان دادند کمی بعد سی ان ان اعتراف کرده که فرد مذکور زندانی نبوده و در واقع یک مامور شکنجه گر در دوران اسد است!
این اشتباه فاحش با انتقادات گسترده ای همراه شد و ایلان ماسک هم در توییتی نوشت: سی ان ان تر از این نمیشود.
@sahandiranmehr
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
حضور نتانیاهو در خاک سوریه
شبکه الجزیره قطر به نقل از کانال ۱۴ اسرائیل میگوید نتانیاهو که به همراه وزیر جنگ و تعدادی از مقامات امنیتی و نظامی وارد منطقه اشغالی «جبل الشیخ» سوریه شده بود، اعلام کرد: ما تا زمانی که به حل و فصلِ ضامن امنیت «اسرائیل» دست پیدا نکنیم در این مکان مهم خواهیم ماند.
ارتش اسراییل در پی تحولات اخیر در سوریه شروع به اشغال برخی مناطق این کشور از جمله جبل الشیخ و کوچاندن ساکنان روستاهایی در حومه قنیطره کرده است.
@sahandiranmehr
شبکه الجزیره قطر به نقل از کانال ۱۴ اسرائیل میگوید نتانیاهو که به همراه وزیر جنگ و تعدادی از مقامات امنیتی و نظامی وارد منطقه اشغالی «جبل الشیخ» سوریه شده بود، اعلام کرد: ما تا زمانی که به حل و فصلِ ضامن امنیت «اسرائیل» دست پیدا نکنیم در این مکان مهم خواهیم ماند.
ارتش اسراییل در پی تحولات اخیر در سوریه شروع به اشغال برخی مناطق این کشور از جمله جبل الشیخ و کوچاندن ساکنان روستاهایی در حومه قنیطره کرده است.
@sahandiranmehr