tgoop.com/saqaleyn/3200
Last Update:
🔹این روایت تاریخی را بخوانید🔹
✅ابوالخیر طالقانی ملقب به رضیالدین، از عالمان مشهور قزوین، در قرن ششم بود. در آن زمان، شیعیان در اقلیت و تحت ظلم بودند.
ابوالخیر، از شیعیان بیزار بود و حتی حاضر به بدگویی از ((یزیدبنمعاویه)) هم نبود!
روزی در حوالی سال ۵۹۰ قمری، شیعهای را بر فراز درخت دید و گفت:
((لابد او برای تعرض به من، بر روی درخت رفته، پس دیگر در قزوین نخواهم ماند!))
ابوالخیر از قزوین خارج شد و به دنبال او، طرفدارانش و حتی فرماندار نیز رفتند.
شیعیان، خواستار بازگشت آنها شدند ولی ابوالخیر گفت:
((تنها به شرطی بر میگردم که مُهری که نام ابوبکر و عُمر بر آن حک شده باشد را آماده کنید و بر پیشانی اعیان و چهرههای برجسته شیعه در قزوین، داغ بزنید))
شیعیان قبول کردند و بر پیشانی آنها مُهرِ نامِ ابوبکر و عمر زده شد. پس از آن، این افراد، در رفت و آمدشان، عمامهها را تا پیشانی پایین میآوردند تا کسی آن داغ را نبیند!
📚آثارالبلاد(قزوینی، ذیلمدخل طالقان) ص۴۰۲
✍حدوداً هشتصد و پنجاه سال از آن روز گذشته و ما امروز به حماقت ابوالخیر طالقانی و ظلمی که به شیعیان کرد، میخندیم.
ولی حتماً آن روز، ابوالخیر از تماشای داغِ نام شیخین بر پیشانی اعیان شیعه، به خود میبالید و افتخار میکرد. و خیل عظیم اهلِ سنت در قزوین نیز، از تحقیر شیعیان خوشحال بودند. ولی در اثر چنین ظلمهایی، طی چند سال، جای اکثریت و اقلیت، جابهجا شد.
ظلم، زور، ارعاب، تحقیر و فشار بر هر اقلیتی، اهرم رشد آن اقلیت خواهد شد.
کاش بیشتر، تاریخ میخواندیم...
#تاریخ
@saqaleyn
BY سيره اهل بيت عليهم السلام
Share with your friend now:
tgoop.com/saqaleyn/3200