Telegram Web
📚نام کتاب: #درمان_کمال‌گرایی_با_اکت

✍️نویسنده: #جنیفر_کمپ
👌 مترجم: #دکتر_رباب_حامدی

📇ناشر: #سایه_سخن با همکاری #سایه_سکوت
📙قطع: رقعی، جلد: شومیز
🗞نوبت چاپ: #چاپ_اول ۱۴۰۳
🗃تعداد صفحات: ۳۵۲
💎قیمت: ۴۶۶ هزار تومان

        

#ده_نکته طلایی از کتاب درمان کمال‌گرایی با اکت نوشته جنیفر کمپ:

کمال‌گرایی دشمن زندگی معنادار است
کمال‌گرایی باعث می‌شود افراد به‌جای زندگی در لحظه، درگیر ترس از اشتباه، قضاوت دیگران و نارضایتی دائمی از خود باشند.

تفاوت بین استانداردهای بالا و کمال‌گرایی
داشتن هدف‌های بلندپروازانه سالم است، اما کمال‌گرایی با خودانتقادی شدید، ترس از شکست و تعویق کارها همراه است.

اکت (ACT) به جای تغییر فکر، روی پذیرش آن کار می‌کند
در درمان با اکت، قرار نیست افکار منفی حذف شوند، بلکه یاد می‌گیریم آن‌ها را بپذیریم و به جای کنترل افکار، رفتار خود را بر اساس ارزش‌هایمان انتخاب کنیم.

تمرکز بر ارزش‌ها، نه بر نتایج
زندگی کردن بر پایه ارزش‌ها، حتی اگر نتایج کامل نباشند، رضایت درونی ایجاد می‌کند. ارزش‌ها قطب‌نمای درونی ما هستند.

ذهن همیشه نقدگر است، اما نباید فرمانده باشد
در اکت، ذهن را به‌عنوان یک «داور» درونی می‌شناسیم که همیشه حرف می‌زند، اما یاد می‌گیریم که همه‌ی حرف‌هایش را باور نکنیم.

تمرین فاصله‌گذاری شناختی (Cognitive Defusion)
یکی از ابزارهای اکت، فاصله گرفتن از افکار است؛ مثلاً به‌جای گفتن «من شکست‌خورده‌ام»، بگوییم «من این فکر را دارم که شکست‌خورده‌ام».

پذیرش احساسات، حتی احساس شرم و ترس
مبارزه با احساسات منفی، آن‌ها را قدرتمندتر می‌کند. با پذیرش و آغوش باز نسبت به احساسات، از دام اجتناب و تعویق رها می‌شویم.

شجاعتِ اقدام با وجود ترس
در اکت، شجاعت یعنی «حرکت به سوی ارزش‌ها حتی با وجود ترس». ترس همیشه هست، ولی می‌توان همزمان با آن دست به عمل زد.

زندگی در لحظه اکنون (Mindfulness)
توجه به لحظه‌ی حال یکی از ارکان درمان با اکت است؛ زیرا کمال‌گرایی ما را اسیر گذشته (اشتباهات) یا آینده (ترس از ناکامی) می‌کند.

شفقت به خود، کلید رهایی از کمال‌گرایی
با خود مهربان بودن، به جای تنبیه خود، باعث کاهش اضطراب و افزایش انگیزه‌ی واقعی می‌شود.

🎁اطلاعات بیشتر🎁


🆔 @SayehSokhan
11👏3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مانیفستی از برتراندراسل که کوتاه ولی بسیار جامع است.

🆔 @Sayehsokhan
16👍4👏2
Audio
13
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👍125
#از_شما

امروز وقتی سوار مترو شدم کنار خانمی جوان ایستادم تا دستم گیری به میله‌ی نزدیکش داشته باشد. ساک ساده‌ای ازانگشتانش آویزان بود. نوشته‌ی روی ساک توجهم را جلب کرد
"بالاخره یه روز خوب از راه می‌رسه"

با خودم فکر کردم روز خوب چیه؟ هر چقدر با ذهنم کلنجار رفتم معنای روزخوب را نفهمیدم. بر فرض محال که یافتمش چرا از راه میرسد؟
تا کی منتظرش بمانم؟ زمان رسیدنش توضیح داده نشده بود.
با این پا و آن پا کردنم به سمتم سر چرخاند و دقتم روی ساکش حساس‌ترش کرد. پرسیدم: شما واقعا منتظره یه روز خوب می‌مونید؟
اگه نیومد چی؟
پاسخ داد: منتظر بودن زیباترین حسی‌ایه که میتونی در اوج ناامیدی بهش متوسل بشی.

#ناهید_نورانی

🆔 @Sayehsokhan
22


📚نام کتاب: #از_درد_و_رنج_تا_شادکامی

✍️نویسنده: #بروک_بسشن
👌 مترجم: #حسین_گازور

📇ناشر: #سایه_سخن با همکاری #سایه_سکوت
📙قطع: رقعی، جلد: شومیز
🗞نوبت چاپ: #چاپ_اول ۱۴۰۳
🗃تعداد صفحات: ۳۴۴
💎قیمت: ۴۱۲ هزار تومان
        

کتاب «از درد و رنج تا شادکامی» نوشته‌ی بروک بسشن (Brooke Bessesen) اثری درخشان در حوزه روانشناسی مثبت و رشد شخصی است که مسیر عبور از رنج به سوی زندگی رضایت‌بخش و پرمعنا را ترسیم می‌کند.

#ده_نکته طلایی از کتاب از درد و رنج تا شادکامی

رنج، بخشی از زندگی است نه دشمن آن
بروک می‌گوید: «رنج را طرد نکن، آن را بشناس. رنج تو را بیدار می‌کند، نه نابود.» درد، فرصتی‌ست برای بازنگری در مسیر.

آسیب‌ها می‌توانند به آگاهی تبدیل شوند
لحظه‌هایی که از درون می‌شکنی، همان‌جا جرقه‌ی آگاهی زده می‌شود. اگر درست نگاه کنی، رنج تبدیل به معلمت می‌شود.

شادکامی، هدف نیست؛ فرایند است
خوشبختی مقصدی در دوردست نیست. همین حالا، وسط دردها، می‌توانی تکه‌هایی از شادی را پیدا کنی و زندگی‌اش کنی.

احساساتت را سانسور نکن، بفهمشان
غم، خشم، ترس و تنهایی دشمن تو نیستند. پیام‌آورانی هستند که از درونت خبر می‌آورند.

زندگی شاد، زندگی بی‌درد نیست؛ زندگی با معناست
معنا چیزی است که حتی در تاریک‌ترین لحظه‌ها، چراغ راهت می‌شود. بروک تأکید می‌کند: «زندگی معنا محور، از شادی پایدارتر است.»

همدلی، پلی به‌سوی رهایی است
وقتی کسی تو را با دل و جان می‌فهمد، رنجت سبک می‌شود. و وقتی تو کسی را می‌فهمی، شادکامی‌ات عمیق‌تر می‌شود.

مقاومت در برابر رنج، درد را دوچندان می‌کند
بروک می‌نویسد: «با رنجت نجنگ؛ کنارش بنشین. وقتی از جنگیدن دست بکشی، آرامش آغاز می‌شود.»

رشد، از دل آشفتگی‌ها می‌روید
لحظه‌هایی که فکر می‌کنی شکست خورده‌ای، همان لحظه‌هایی‌اند که بذر رشد درونت کاشته می‌شود.

قدردانی، معجزه‌ای ساده برای حال خوب
هر روز حتی برای یک چیز کوچک قدردانی کن. سپاسگزاری باعث تغییر تمرکز مغز از کمبود به فراوانی می‌شود.

خودت را بغل کن؛ با همه نقص‌ها و دردهایت
خوددوستی عمیق، نقطه‌ی آغاز شادکامی‌ست. نه وقتی کامل شدی، نه وقتی خوب شدی؛ همین حالا، همین‌طور که هستی.

🎁🎁اطلاعات بیشتر


🆔 @sayehsokhan
7👍7
👏21
درود،

این عکس👆 در سال ۱۳۰۷ در زمان رضاشاه گرفته شده است  در آن زمان با تصویب مجلس وقت قرار شد اعزام محصل برای تحصیل  به اروپا انجام شود و این عکس  اولین اعزام دانشجویان در آن  دوره می‌باشد ،  در این عکس چند تا نخست وزیر بعد و قبل از انقلاب هستند ، رهبران جبهه ملی و سران حزب توده هم هستند ، فارغ از سیاست در این عکس پدر جراحی نوین، پدر طب کودکان، پدر تئاتر مدرن ایران هستند، صاحبان صنایع،  موسسین کارخانجات و... می‌باشند و جوانان این عکس نهادهای مدنی ،حزب سیاسی ، انجمن‌های صنفی، نهادهای اقتصادی، نهادهای فرهنگی ایجاد کردند ، در این عکس تازه جوانانی هستند که قصه ایران قرن بیستم تقریبا با آنها آغاز شد.

در این عکس افرادی مانند مهندس حبیب نفیسی،  دکتر یحیی عدل(پدر جراحی نوین و بیهوشی )، مهندس مهدی بازرگان(دو دوره رییس دانشکده فنی و اولین نخست وزیر بعد از انقلاب)، دکتر کریم سنجابی دبیر کل جبهه ملی)، مهندس جعفر شریف امامی (نخست وزیر دوره پهلوی دوم)، مهندس احمدعلی ابتهاج( بنیانگذار سیمان تهران)، دکتر رضا رادمنش(دبیر اول حزب توده)،  عبدالحسین نوشین (پدر تئاتر نوین ایران)، دکتر مهدی آذر (بنیانگذار طب داخلی ایران)، رضا اقصی (بنیانگذار دایره المعارف کودکان).... همچنین مهندس ریاضی(رئیس دانشکده فنی، رئیس مجلس شورای ملی در پیش از انقلاب)، دکتر علی اکبر سیاسی(روانشناس و رئیس دانشگاه تهران و چند بار وزیر در قبل از انقلاب)،  دکتر اسداله آل بویه( شاگرد الی کارتان، روزنامه نگار، ریاضیدان وادیب)،مهندس محمد افضلی پور(  بنیانگذار دانشگاه شهید باهنر کرمان)....
دکتر محمدعلی ملکی( از پیشکسوتان مبارزه با مالاریا)، دکتر رضا اقصی(پدر هندسه ایران)، مهندس غلامعلی فریور (فارغ از فعالیت‌های سیاسی از بنیانگذاران کانون مهندسین ایران)....

نقطه شروع افراد این عکس از دانشگاه می‌باشد. این عکس وزن بالایی دارد و تاثیرافراد این عکس در دهه های ۳۰، ۴۰ و۵۰ زیاد است.

🆔 @Sayehsokhan
21👍2👏2👎1
My Love
Peder B. Helland
My Love

عشق من

از:
Peder B. Helland

پدِر. ب. هلاند
👇👇👇

@SoundSilence
🆔 @Sayehsokhan
#موسیقی_اپرایی_کلاسیک_جهان
6
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👍81
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آزادی یا نان؟

سرودی از فیلم «بینوایان»(2012) بر پایه داستانی از«ویکتورهوگو»

کارگردان : تام هوپر
.
زمانی  پادشاه را کشتیم. کوشیدیم جهان را دگرگون سازیم.
تنها چیزی که گیرمان آمد، پادشاهی تازه بود که از شاهِ پیشین بهتر نیست.
برای آزادی جنگیدیم و اکنون برای نان می‌جنگیم.
تنها مردگان برابرند!


🆔 @Sayehsokhan
👍19👏4
"اگر می‌خواهید از آن زوج‌هایی باشید که راه و رسم شاد ماندن را می‌دانند، این کتاب را مطالعه کنید. کیم اُلوِر در به‌کارگیری داستان زندگی افراد، ارزیابی داده‌ها و مهارت‌های عملی، پیشگام است. تمام این‌ها شما را به‌سوی موفقیت رهنمون می‌شوند." - گری چاپمن نویسنده کتاب پرفروش پنج زبان عشق


📚 کتاب: #اسرار_زوج‌های_شاد
✍️ اثر: #کیم_الور
👩‍🏫 مترجم: #مریم_خسروی
📝 ویراسته و زیرنظر: #حسن_ملکیان
📖 تعداد صفحات: ۳۷۶ صفحه
💎 قیمت: ۴۴۵۰۰۰ تومان
📇 انتشارات: #سایه_سخن
📌 با همکاری: #سایه_سکوت

✉️ اطلاعات بیشتر:
                   🔻🔻🔻🔻🔻🔻  

         🔴🔴سفارش این کتاب🔴🔴   


🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
1
📌  #ده_نکته طلایی از کتاب
 «اسرار زوج‌های شاد»
 نوشته‌ی: کیم اولیور

راز اول: شادترین زوج‌ها، "با هم" تصمیم می‌گیرند
📌 زوج‌های شاد هرگز تصمیم‌های مهم را به تنهایی نمی‌گیرند. حتی در موضوعات ظاهراً کوچک مثل خرید وسایل خانه یا برنامه‌ریزی تعطیلات. آن‌ها یاد گرفته‌اند که همفکری، نه‌تنها به تصمیم بهتر، بلکه به حس اعتماد و پیوند بیشتر منجر می‌شود.

💬  «زوج‌هایی که همدیگر را شریک واقعی زندگی می‌دانند، هرگز تصمیمی نمی‌گیرند که شریک‌شان را غریبه بدانند»

📖 راز دوم: زوج‌های شاد، به اختلاف نظر مثل دشمن نگاه نمی‌کنند
📌 در زندگی هر زوجی، اختلاف نظر اجتناب‌ناپذیر است. اما زوج‌های شاد یاد گرفته‌اند که به جای «برنده شدن»، دنبال «درک متقابل» باشند. دعوا برای آن‌ها تهدید نیست؛ فرصتی‌ست برای شناخت عمیق‌تر.

💬 «در هر بحثی، به‌جای اینکه بپرسی "چطور می‌تونم ثابت کنم حق با منه؟" بپرس "چی باعث شده شریکم این‌طور فکر کنه؟"»

📖 راز سوم: زوج‌های شاد، هر روز «توجه آگاهانه» را تمرین می‌کنند
📌 عشق فقط در سالگرد ازدواج و ولنتاین رشد نمی‌کنه. زوج‌های شاد بلدند در لحظات کوچک روزمره هم به هم توجه کنند—با نگاه، لبخند، شنیدن واقعی یا حتی یک سؤال ساده مثل: «امروز حالت چطوره؟»

💬 «راز عاشقانه ماندن؟ توجه‌های کوچکِ هرروزه، نه حرکت‌های بزرگِ گاه‌به‌گاه.»

📖 راز چهارم: زوج‌های شاد، از هم «قدردانی» می‌کنن، حتی برای کارهای کوچک
📌 همه‌ی ما نیاز داریم دیده بشیم. زوج‌های شاد یاد گرفتن که حتی برای ساده‌ترین کارها—مثل چای درست کردن، بردن زباله، یا گوش دادن—از هم تشکر کنن. قدردانی، کود روزانه‌ی رابطه‌ست.

💬 «قدردانی، عشق را تازه نگه می‌دارد. هر چقدر بیشتر بگویی "متشکرم"، پیوندتان محکم‌تر می‌شود.»

📖.راز پنجم: زوج‌های شاد، به رابطه‌شون «اولویت» می‌دن، نه فقط وقت اضافه
📌 زندگی پرمشغله‌ست، ولی زوج‌های شاد نمی‌ذارن رابطه‌شون فقط باقیمانده‌ی وقت و انرژی رو بگیره. اون‌ها به‌طور آگاهانه برای باهم‌بودن زمان می‌ذارن—حتی اگه فقط ۱۵ دقیقه در روز باشه.

💬 «وقتی به رابطه‌ات اولویت نمی‌دی، کم‌کم تبدیل می‌شه به چیزی که از دست می‌دی.»

📖 راز ششم: زوج‌های شاد، بلدند «بلاتکلیفی»‌ها را شفاف کنند
📌 گاهی یکی از طرفین فکر می‌کنه که «خودش باید بفهمه!» اما زوج‌های شاد می‌دونند که ذهن‌خوانی انتظار نابه‌جاییه. اون‌ها احساسات و نیازهاشون رو شفاف، بدون کنایه یا بازی، بیان می‌کنن.

💬 "واضح حرف زدن، نشونه‌ی بلوغ رابطه‌ست. ابهام، خاکستری‌ایه که کم‌کم عشق رو خاموش می‌کنه"

راز هفتم: زوج‌های شاد، بلدند «ببخشند»… و رها کنند
📌 هیچ رابطه‌ای بی‌خطا نیست. اما زوج‌های شاد به جای نشخوار اشتباهات گذشته، یاد گرفتن که ببخشند و رها کنند—نه به‌خاطر طرف مقابل، بلکه به‌خاطر آرامش رابطه.

💬 «بخشیدن یعنی انتخاب کنی عشق، سنگین‌تر از زخم باشه.»

📖 راز هشتم: زوج‌های شاد، از «شوخی» برای ساختن رابطه استفاده می‌کنن، نه برای تخریب
📌 خنده، داروی رابطه‌ست—اما به شرطی که از مرز احترام خارج نشه. زوج‌های شاد، از شوخی برای سبک کردن فضا و نزدیک‌تر شدن استفاده می‌کنن، نه برای طعنه یا تحقیر.

💬 «شوخی سالم، طناب وصلی‌ست؛ اما شوخی مسموم، تیغی‌ست در آستین لبخند.»

راز نهم: زوج‌های شاد، همیشه «در حال رشد» هستن—هم فردی، هم مشترک
📌 زوج‌های شاد می‌دونن که عشق ایستا نیست. اونا هم برای رشد فردی خودشون وقت می‌ذارن (مطالعه، یادگیری، خودآگاهی)، هم برای رشد رابطه‌شون. رابطه‌ای که رشد نکنه، فرسوده می‌شه.

💬 «بهترین هدیه‌ای که به رابطه‌ت می‌دی، رشد خودته.»

📖 راز دهم: زوج‌های شاد، عشق را یک «مسیر» می‌دانند، نه یک «مقصد»
📌 زندگی مشترک، یک سفر است با پیچ و خم‌های فراوان. زوج‌های شاد می‌دانند که شادی و رضایت در مسیر بودن است، در تلاش و مراقبت روزانه نه در رسیدن به نقطه‌ای خاص.

💬 «عشق، مقصد نیست؛ سفری است که هر روز باید انتخابش کرد.»

🆔 @Sayehsokhan
13👍2
🟢 پیری، جالب‌ترین دوران عمر آدمی‌ست!

خانم دکتر رضویان‌زاده

🔸ما در سنِ بسیار زیبایی هستیم، ما تقریباً همه چیزهایی را که ۶۰ سال پیش می‌خواستیم، اکنون داریم، دیگر نه مجبوریم به مدرسه برویم و نه کار کنیم. ماهانه هم مقداری پول تو جیبی داریم.

🔸بعضی از ما گواهینامه رانندگی و ماشین مناسب هم داریم. پس ما اکنون بیش از قبل، خوش‌شانس هستیم و در سن و سال ما زندگی عالی است! همچنین ما فوق‌العاده باهوش هستیم، فقط مغز ما کندتر از دوران جوانی عمل می‌کند، زیرا مملو از دانش است.

🔸ما به هیچ‌وجه کم‌حافظه یا کم‌هوش نشده‌ایم، فقط باید بیشتر در میان انبوه هزاران دانش و تجربه‌های خود، حقایق لازم را جستجو کنیم، دانش و دانایی‌های زیادی در سر ما انباشته شده است که اتفاقاً گاهی به گوش داخلی‌مان فشار می‌آورد و به همین دلیل است که ما گاهی اوقات کم شنوایی داریم.

🔸آری مغز ما مثل یک هارد کامپیوتر است که وقتی حجم اطلاعاتش زیاد شود، سرعت آن کم می‌شود چون پر از فایل است، پس مغز ما ضعیف نیست، بلکه پر است از اطلاعات مفیدی که در طول سال‌های گذشته، در حافظه‌ی خود انباشته‌ایم؛ بنابراین اگر گاهی چیزی را دیر به‌خاطر می‌آوریم، این مشکل حافظه نیست بلکه در میان انبوه اطلاعات مغزی خود، باید جستجو کنیم که اجباراً زمان‌بر است.

🔴 غذاهایی که در این سن برای ما مناسب‌تر است عبارتند از:

۱) سبزیجات و میوه‌ها
۲) حبوبات
۳) آجیل‌ها
۴) تخم مرغ (البته به مقدار مناسب)
۵) ماهی، گوشت مرغ، گوشت قرمز (البته گوشت قرمز به مقدار مناسب)

🔴 سه نکته مهم که حتمآ باید مورد توجه‌مان باشد:

۱) دوستان
۲) افکار مثبت
۳) آرامش

🔴 مهم‌ترین اقداماتی که باید انجام دهیم:

۱) زیاد بخندیم و بخندانیم!
۲) در فعالیت‌های عام‌المنفعه و خیریه شرکت کنید.
۳) ساعاتی از روزها را با دوستان بگذرانیم. (نه اینکه فقط با اقوام، فرزندان یا نوه‌ها باشیم، بلکه حتما با دوستان رفت و آمد کنیم. دورهمی‌های دوستانه عالی‌اند)

🔴 هفت مورد ضروری:

۱) برای نوشیدن آب تا احساس تشنگی، صبر نکنید، بلکه آب، بیشتر بنوشید.
۲) به دیدن افرادی بروید که از دیدنتان خوشحال شوند، دیگر به‌دنبال ایجاد صمیمیت نباشید.
۳) برای استراحت، صبر نکنید تا خسته شوید بلکه گاهی کمی استراحت کنید.
۴) برای اجرای معاینات پزشکی تا زمانی که بیمار شوید، منتظر نمانید، بلکه ترجیحاََ و مرتب سلامتی خود را نزد پزشک کنترل نمایید.
۵) برای اثبات خود به دیگران تلاشی نکنید، اگر کسی تا این سن برای شما ارزشی قائل نشده، از این به بعد هم قائل نخواهد شد.
۶) هرگز اعتماد به نفس خود را از دست ندهید!
۷) در طول روز حتما چرت کوتاهی بزنید. حتی اگر خوابتان نمی‌برد دراز بکشید.
۸) لزومی به شرکت در تمام مراسم ختم بستگان و آشنایان دور نیست.
۹) از لباس‌های تیره‌رنگ به‌شدت پرهیز کنید، عطر بزنید.
۱۰) از پیاده‌روی و موسیقی غافل نشوید.
۱۱) بیشتر سفر کنید.
۱۲) مطالعه را حتما در برنامه روزانه خود داشته باشید.

🔻یادت باشه که زندگی واقعی بعد از ۶۰ سالگی آغاز می‌شود.

🙏 با احترام تقدیم به همه عزیزانی که در آستانه ۵۰ یا ۶۰ یا۷۰ سالگی و بالاتر هستند.

🆔 @Sayehsokhan
27👍8👏3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
12👏3
*وانت‌نیسان سبزرنگ*

بابام جالیز (لته) داشت؛ یه زمین کوچیکی داشتیم کنار رودخونه که هر سال هندونه و گورجه می‌کاشتیم.
خوب که میرسیدن، هندونه‌ها رو می‌چیدیم و با وانت می‌بردیم تا سر جاده . من و داداش کوچیکم یک روز در میون، مسئول فروش هندونه‌ها بودیم .
یه روز توی اوج گرمای مرداد ، یه وانت سبز نیسان وایساد کنارم و گفت صدکیلو هندونه میخوام . کشیدم براش . هندونه‌ها رو که کمکش گذاشتم توی ماشین، برگشتم تا ترازو رو درستش کنم که یارو گاز ماشینشو گرفت یه باره و دبرو که رفت . هرچی دویدم دنبالش و داد و فریاد زدم و سنگ پرتاب کردم بهش ، فایده‌ای نداشت. تو روز روشن زد تو گوش صدکیلو هندونه و رفت .
خیلی دنبالش گشتم بعد از اون . تو شهر ، تو آبادی ، تو بیابون ، هرجا نیسان سبز میدیدم ، بدون اینکه نیگا کنم به رنگش ، دقیق میشدم تو چهره‌ی راننده‌اش ببینم خودشه یا نه ! 
۱۰ سال گذشت و ماجرا فراموشم شد .

مدرسه رو تموم کردم و رفتم دانشگاه . ترم پنجم ششم بودیم انگار که خورد به یکی از انتخابات مجلس . یادم نیس مجلس چندم بود. حالا فرقی هم نمیکنه البته😅.
یه روز که داشتیم برمیگشتیم خونه ، یکی از همکلاسیا پرسید بیکاری فردا شب؟
گفتم آره ، چطور؟ گفت یه جلسه داریم فردا شب خونه‌ی شورای محل، میآی؟ پرسیدم جلسه‌ی چیه ؟ گفت یه بنده‌ی خدایی نامزد مجلس شده ، میخواد برنامه‌هاشو بگه.
گفتم والا من زیاد علاقه‌ای به این چیزا ندارم...
نذاشت حرفام تموم بشه. گفت بیا نیم ساعتی بشین و برو . فقط برا سیاهی لشکر .
گفتم باشه .
آقا ، فرداشب رفتم خونه‌ی شورا و نشسیم پای حرفای یارو نامزده که با حرارت زیادی صحبت میکرد و شعار اصلیش هم مطالبه‌ی حق مردم بود . همینجوری رفته بودم تو بحر خودش و حرفاش و یه چیزی اذیتم میکرد انگار . یاروئه خییییلی آشنا بود قیافه‌اش برام . خووووووب که زُل زدم بهش و فکر کردم ، دیدم ای بابا ، *این همون دزد هندونه‌هاس*.
وقتی مطمئن شدم خودشه ، دیگه نتونسم تحمل کنم .
وسط حرفاش پریدم و پرسیدم *ببخشید، شما برا مطالبه‌ی حق هندونه فروشا هم برنامه‌ای دارین؟*
جماعت نیگام کردن و زدن زیر خنده. یارو هم شروع کرد به خندیدن و گفت *خب اینم برا تنوع خوب بود.*
گفتم من نگرفتم جوابمو !
آدمای توی مجلس افتاده بودن به پچ پچ و در گوشی حرف میزدن با هم که این پخمه کیه دیگه با این سوالای پرتش !

یارو نامزده یه سرفه‌ای کرد و گفت آقاجان ، اگه از طرف رقبای بنده اومدین ، کافیه دیگه. بزارید صحبتمو بکنم.
دیدم اصلا نیفتاده دوزاریش.
پرسیدم ببخشید ، شما ماشینتون چیه ؟ گفت از صدقه سر شما یه پژوپارس دارم . پرسیدم ماشین‌های خیلی قبلت احیانا نیسان سبزرنگ نبوده؟
همه زدن زیر خنده و من را مسخره کردن که به آقا توهین نکن
یارو که انگار تازه داشت شستش خبردار میشد، گفت یه صلوات بلند ختم کنید.
*جماعت بلند صلوات دادن*.
گفتم نفرمودین . یارو گفت صلوات دوم رو جلیل‌تر  بفرستید و مردم غرّاتر صلوات دادند.
گفتم ببین دکترجان، تا صبح هم صلوات بدین، من تا جواب سوالمو نگیرم، همینجوری میپرسم ازتون.
جماعت دوباره افتادن به پچ پچ و یارو بلند شد از جاش و گفت من جواب ایشون رو خصوصی بدم و برگردم . بعد اومد پیش من و خواهش کرد بریم از اتاق بیرون.
در رو که بست، پرسید چقد بدم ، ول میکنی ؟
گفتم پول صدکیلو هندونه.
پرسید چقدر میشه ؟ گفتم صدتا۲۰۰۰ تومن ،  میشه ۲۰ میلیون🤪.
گفت روزی که من دزدیدم هندونه‌ها رو ، کیلو ۲۰ تومن بودن مرد حسابی، انصافت کجا رفته ؟ گفتم من قیمت فردا که میری مجلس ازت میگیرم.
گفت تخفیف بده یه کم . حالا همین جور که ما مشغول چونه زدنیم، مهمونای مجلس هم میان و میرن و با دکتر حال و احوال میکنن . خیلی وضعیت خنده داری شده بود. هر وقت که فکرشو میکنم ، باز هم خنده‌ام میگیره . خلاصه یارو که دید سمبه‌ی من خیلی پرزوره و ممکنه پته‌اش بریزه رو آب ، ۲۰ تا کارت هدیه یه تومنی از کیفش درآورد گذاشت توی پلاستیک مشکی و گفت حرومت باشه .
خندیدم و گفتم باشه . بعدش هم بدون اینکه خداحافظی کنم ، زدم بیرون . شب سردی بود و من می‌اندیشیدم که من توانستم پول هندوانه‌ها را بگیرم، ملتی که صلوات غرا فرستادند، قراره چی بگیرن؟؟🤔🤔🤔

قدرت مظاهری

🆔 @Sayehsokhan
👍14👏141
2025/07/14 15:26:41
Back to Top
HTML Embed Code: