Telegram Web
.
▫️"ما" این روزها بیشتر از "من" کار می‌کند.


باید ظرف به ظرف کنیم تا این روزها بگذرد. گاهی من جا دارم و گاهی تو. وقتی تو لبریزی به من بگو و از استیصال بیرون بیا و وقتی من کم آوردم و تو جا داشتی، پُری‌ام را می‌آورم پیش تو تا کمی خالی و سبک شوم و به زندگی برگردم. واقعیت بیرونی یکسان است امّا آسیب‌پذیری‌های ما یکسان نیست. برای همین گاهی من سِرِپاترم و گاهی تو. پس می‌توانیم به هم کمک کنیم.

می‌دانیم چه می‌شود؟ نه. می‌دانیم کی تمام می‌شود؟ نه. در وضعیت تازه‌ای هستیم که باید یادش بگیریم. تنها هم نمی‌شود. باید در مورد آن حرف بزنیم تا بتوانیم هضمش کنیم. باید برایش کلمه بسازیم، فکر بسازیم، خیال و امید بسازیم و باید در کنار هم باورش کنیم تا تابش بیاوریم. در همه این‌ها این "در کنار هم" مهمترین چیز است. نمی‌خواهم حرف قشنگ بزنم یا شعار بدهم. آدم را بیش از هر چیز آدم امن می‌کند. فکر را آدم‌ها با هم می‌سازند و تاب‌آوردن آدم در کنار دیگری ممکن می‌شود. ما امروز به راه های تازه برای در کنار هم بودن و با هم ماندن نیاز داریم. امروز ما بیشتر کار می‌کند و من در سایه ما تاب می‌آورد.

محمود مقدسی

🆔 @Sayehsokhan
17👍13👏2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👍6
Forwarded from Hassan Malekian
‎⁨راهنمای_بقا_در_زمان_جنگ_ایران⁩.pdf
3.2 MB
‎⁨راهنمای_بقا_در_زمان_جنگ_ایران⁩
با سپاس از همکار محترم سرکار خانم
نسرین ابراهیم‌زاده

🆔 @Sayehsokhan
👍63
Audio
توصیه‌های دکتر علی صاحبی به والدین

🆔 @Sayehsokhan
7
#از_شما

🔹مواظب خودت باش، من هم مواظب خودم هستم.

در دوران رنج و اندوه و ترس و اضطراب مانند این روزهای سخت،
بهتر و بیشتر از همیشه متوجه می‌شویم که چقدر زیاد هستند کسانی که انسان بیشتر از خودش، نگران آن‌هاست؛
و چقدر زیاد هستند کسانی که نگران تواند.
🌹درک و احساس فوق‌العاده‌ای که به تو انگیزه زیادی می‌دهد تا بخاطر آن‌ها که دوست‌شان داری و دوستت دارند، بیشتر از همیشه مواظب خودت باشی.
🌹لطفن شما هم مواظب خودتان باشید. چون با شنیدن سلامتی شما، بسیاری انگیزه بیشتری برای تحمل این روزهای پر از نگرانی و رسیدن به روزهای پر از آرامش پیدا می‌کنند.🙏


#محمل_گفتار
#محمد_دهدشتی

            ۲۸/خرداد/۱۴۰۴

🆔 @Sayehsokhan
24
ترس از جنگ در کودکان
دکتر الهام سالاری
🔴 توضیح: این فایل صوتی حدود هشت ماه پیش (در اکتبر ۲۰۲۴) زمانی که تازه زمزمه‌های حملهٔ نظامی اسرائیل شروع شده بود تهیه و منتشر شد. با توجه به شرایط جنگی فعلی این مطلب بازنشر می‌شود.

🟢 پرسش یک مخاطب:
ترس از جنگ در بین کودکان خیلی پررنگ شده است. دیروز دوستی می‌گفت ماجرای ترومای جمعی بین بچه‌ها دارد شکل می‌گیرد، همه از موشک اسراییل می‌ترسند و دچار اضطراب جدایی شده‌اند.
به نظرتان راهکاری هست؟ متأسفانه اکثر معلمان و مدیران مدارس ابتدایی همچنان روش سنتی دارند و با بعضی حرفها و پند و اندرزها بیشتر باعث ترس بچه ها می‌شوند.

🔴 پاسخ دکتر الهام سالاری
فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان را در فایل صوتی بشنوید.

به‌طور خلاصه:
اولین قسمت، پیشگیری از در معرض قرار گرفتن زیاد کودکان با اخبار جنگ و نیز کنترل واکنش‌های هیجانی خودمان در این زمان است.
دوم- انتظار درجاتی از اضطراب را داشتن و طبیعی دانستن آن و پذیرا بودن و رویکرد باز نسبت به هیجانات منفی و اضطراب فرزندان‌مان
سوم- همدلی داشتن با ترس کودک، طبیعی‌سازی آن و توانایی شنیدن ترس‌ها و نگرانی‌های کودکان و حتی تشویق برای ابراز بیشتر هیجانات مثلا از راه‌های غیر کلامی مثل نقاشی
بعد تلاش برای واقع‌بینانه کردن نگرانی‌ها متناسب با سن رشد عقلی کودک و سطح اطلاعات قبلی کودک و اطمینان بخشی کلامی به کودک و در نهایت پس از طی تمام این مراحل و نه قبل از ان، تلاش برای تغییر شرایط روانی و آرام کردن کودک با بازی ( بازی در کودک معادل ریلکسیشن در بزرگسالان است) و به نظرم کودکی که تحت تأثیر این اخبار، اضطرابش به حد اضطراب جدایی رسیده، مشکلات زمینه‌ای دیگری هم ممکن است داشته باشد که نیاز به ارزیابی تخصصی دارد و گرچه انجام این توصیه‌های کلی مثل سایر کودکان می‌تواند مفید باشد ولی نیاز به ارزیابی و مداخلات اختصاصی بر حسب شرایط هر کودک است.


#باشگاه_پریفرونتال
#ترس #جنگ
@prefrontalclub
@drsargolzaei
8
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👎1
14👏2
🔘 برای این ماهِ خسته و خاک آلود که سر نهاده است بر جنوب غرب آسیا غمگینم. برای این مهتابِ بی تابِ کز کرده میان کاسپین و دریای پارس دل آشوبم. پر از بغض جوشانم برای ایران. چونان سماوری در قُل قُل برای این زیستگاه زیبای زخمی خوابیده بر دامان دماوند. بدخیالم بهر این خورشید خسته‌ی نهاده سر بر گُُرده‌ی گرٓین.
پریشانم. پرهیبی‌ام پر از پروا. پروایِ تنِ تب دارِ پر از تاولِ ایران.
🔘 لهیب تا مغز استخوانم سر می‌کشد وقتی گیسوان ایران زیبا را میان شعله‌های سرکش آتش نظاره می‌کنم. قلبم مچاله می‌شود وقتی که می‌بینم چتری‌هایش در شیراز می‌سوزد،  کاکلش در ایلام، بناگوشش در زاگرس. گویی کفگیری «مِژ»۱ مشتعل در آغوشم می‌پاشند وقتی که مژه‌های زیبای ایران زیبا را نمناک می‌بینم.
اندوه انبوهی فضای سینه ام را پر می‌کند وقتی لب‌های خشک و ترک خورده ایران را می بینم. خون می‌جوشد از خانه خواب‌هایم  وقتی خبر ریخته شدن خون فرزندان ایران را می‌شنوم. گیتی را سرنگون می‌خواهم اگر یک لحظه ایران سرافکنده باشد!
🔘دلگیرم. دلگیرم از دشنه‌ها. از دست‌ها و دشنه‌ها. از دشمنی‌ها می‌ترسم. دشمنی دوستان بیمناکم. بیمناک از دشنه هایی که شغاد بر جسم رخش‌ها و رستم‌ها می‌نشاند. آتشی‌ام از آتش‌هایی که دشمن بر جان سیاووش می‌اندازد. چشمم پر آب می‌شود از دیدن چاه‌ها‌ی پیش پای تهمتن. خوابم خراب هزارخوان پیش روی ایران است.
🔘ایران صدها بار دشنه خورده است. خنجر کم بر جگرگاه ایران ننشسته است. کم سنان در سینه این سرزمین فرو نشده است.  تاریخ گواه است که ایران دشنه دشمن را تاب آورده است. تیغه خنجر خارجی را خمانده است. سنان در سینه داشته اما زانو از زمین کَنده و گردن برافراشته و گردنِ گردنکشان را به کُنده و کَمَند کشیده. مرا از دشنه دشمن را هراسی نیست من برای ایران از دشنه دوست می هراسم! بی مهری اهل خانه پریشانم می‌کند.
🔘ایران فقط جغرافیای ما نیست. جان ما و جلوه و جلای ماست. پشت و پناه ماست. پناهگاه پدران و پیشینیان ما بوده. پگاه ما بوده است، پسین ما نیز خواهد بود. گاه گذشتگان ما بوده است آرامگاه ما و آیندگان ما خواهد بود.« مالگَه»۲ و «دالگَه»۳ ما خواهد بود تا «قیرٓ»۴ قیامت. منزل و ماوای ما بوده است،  تا روز رستاخیز مزار ما خواهد شد.
🔘 هر زخمی که بر تن ایران بنشیند زخم جسم و جان همه خواهد بود. بر فرزندان ایران است که با یگانگی و همدلی زخم‌هایش را تیمار کنند. دردهایش را تسکین دهند. همین الان. همین لحظه. من پرستارم، می‌دانم درنگ برای بستن یک زخم، تاخیر برای تسکین یک تب چه‌ها به روز ناخوش احوال می‌آورد. الان گاه مشاجره فرزندان ایران نیست. وقت پرخاشگری نیست. نوشداروی سهرابِ خنجر به پهلو را همین الان بیاوریم، دیگر روز سهراب را از این نوشدارو نصیبی نیست.
🔘برای تیمار تن تب دار و پر تاول ایران دشنه دشمنی را دور بیندازیم. کمان کینه را کنار بگذاریم. ما همه فرزندان این مادر رنجیده و رنج دیده‌ایم.

۱، زغال برافروخته

۲،سکونتگاه

۳،وعده گاه، محل قرار

۴، بانگ بلند، صفیر آخر

@Khapuorah
#ماشااکبری

🆔 @Sayehsokhan
12👏5
Forwarded from فرهیختگان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محمد مهدی اردبیلی استاد فلسفه می گوید این را همه مردم ایران فهمیدند که اسرائیل دنبال ایران آزاد نیست!


#فرهیختگان با ایران یکدل و همبسته
👍214👎2👏1
📩 #از_شما

گُستَهم

آخرین جلسه کلاس حقوق تجارت ۳ بود. تسمه از گُرده ظهرنویسی و ضمانت می‌کشیدیم تا آن دو نهاد چموش را رام کنیم. برای آسان‌سازی بحث، دانشجویی را صدا زدم؛ آمد پای تخته سیاه (ببخشید وایت بُرد).

مساله‌ای طرح کردم تا درس زنده شود. چشمهای نافذ جوانان به لوح سفید دوخته شده بود. خواستم کلاس از خشکی درآید .با خود گفتم که امروز باید روح حکیم طوس را از خود خرسند سازم.

به دانشجو گفتم بنویس: "چکی را که رستم برای پرداخت مهریه در وجه تهمینه صادر کرده .....". صورت‌ها شکفته شد و لبخند بر روی  لب‌ها نقش بست. خواستم بگویم که چک پرداخت نشده و...دلم نیامد که چک جناب تهمتن  برگشت بخورد، ادامه دادم: "در ظهر چک امضای گُستَهم نیز وجود دارد...".

دانشجویی که می‌نوشت اسم این آخری را که شنید گفت: "کی....چی..." بِرّ و بِرّ مرا نگاه کرد، نمی‌دانست چگونه بنویسد. چون قیافه سرد مرا دید نگاهش متوجه دوستانش شد و آخر سر  نوشت: گوستحم".

گفتم :"یک دفعه می‌نوشتی گوشت لُخم! این چیه؟". دانشجویان به صدای بلند شروع به خندیدن کردند؛ پسران بی‌پروا و دختران بی‌صدا. از خنده آنان خون به صورتم دوید و از هم باز شد. دانشجو به تندی آن چه را نوشته بود پاک کرد و نوشت: گصتحم". این بار صورت من بیشتر باز شد و این کار مجوزی گشت  برای خنده‌های بیشتر و بلندتر. دست‌ها رفته بود روی حروف الفبای گوشی‌های همراه تا به یاری بخواهند فن آوری نوین را برای جستن نام یک پهلوان کهن.

قبل از ان که يکی از آن‌ها ارشمیدس‌وار فریاد "یافتم یافتم" سر دهد گفتم: "تن جناب فردوسی از این همه سواد و شاهنامه‌دانی در گور لرزید. سی سال رنج فراوان او بر باد رفت. ناخلف‌های نمکدان شکن!. کلاس در سیلاب خنده غرق شده بود.

گفتم: "چگونه است  که شما اسامی سگ‌های  سلیبرتی‌های خوش آب و رنگ وطنی یا شماره پلاک اتومبیل رونالدو را حفظ هستید  ولی نوبت  به نام  خودی‌ها که می‌رسد، وا می‌مانید؟

"اشاره کردم که دانشجو بنشیند؛نشست. گفتند: "پس بقیه‌اش". جواب دادم: "جناب فردوسی از این همه دانش ما شرمنده شد و همراه  پهلوانان خود قهر کرد و رفت. فکر کنم رستم  برای پرداخت چک به فکر فروختن رخش بیافتد و ان را به مزایده گذارد؛ تهمینه هم که نمی‌خواهد رستم را برنجاند با تقسیط مهریه موافقت کند و گُستَهم  نیز با آن بلایی که شما امروز سرش در اوردید، برای عوض‌کردن نام خود شتابان و بی‌امان به اداره ثبت‌ احوال مراجعه نماید .....".

این بار من بودم که می‌خندیدم .

#دکتر_علی_رادان
#حقوقدان_و_استاد_دانشگاه_اصفهان
#دفتر_وکالت_من

🆔 @sayehsokhan
18
پناهگاه روانی
دکتر محمدرضا سرگلزایی
🔴 پناهگاه روانی در شرایط جنگی:

همانطور که در شرایط بحرانی همچون بمباران و زلزله نیاز به پناهگاه فیزیکی داریم، به پناهگاه روانی هم احتیاج داریم. پناهگاه روانی فضایی تجسمی و استعاره‌ای است که با ساخت و تصور آن چرخه‌ی جسمی-ذهنی اضطراب قطع می‌شود یا تخفیف پیدا می‌کند.

#بحران
#جنگ
#خودمراقبتی
#پناهگاه

@drsargolzaei
@prefrontalclub
@drsargolzaeipodcast
@drsargolzaeivancouver
8👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
14👏3👍1
این نیز بگذرد!

در شرایط بحرانی، مغز ما به‌طور خودکار وارد وضعیت «هشدار دائمی» می‌شود.
انگار مدام در حالت آماده‌باش است؛
نتیجه‌اش؟ بی‌خوابی، دلشوره، تپش قلب، خشم ناگهانی… یا حتی بی‌حسی و بی‌تفاوتی.
🔹 شناختن این واکنش‌ها، قدم اول مراقبت از سلامت روان ماست.
باید بپذیریم: اضطراب، نشانه ضعف نیست.
بلکه پاسخی طبیعی‌ست به شرایطی غیرطبیعی.
و اما یکی از مؤثرترین راه‌های مهار اضطراب، صحبت کردن است؛
حتی فقط گفتنِ یک جمله ساده:
«من نگرانم.»
همین جمله، می‌تواند ذهن‌تان را از انبوه تنش‌ها رها کند.
اگر کسی را برای صحبت ندارید، بنویسید.
نوشتنِ احساسات روی کاغذ، راهی امن برای تخلیه روانی‌ست.
🔸 و فراموش نکنیم: کودکان، از ما آسیب‌پذیرترند.
نه درک کامل از ماجرا دارند، نه کلمات کافی برای بیان دل‌شان.
سکوت می‌کنند، به شما می‌چسبند، شب‌ادراری می‌کنند یا از تنها ماندن می‌ترسند.
رفتارهای کودکان، زبان اضطراب آن‌هاست. جدی بگیریم‌شان.
در روزهای سخت، آدم‌ها بیش از همیشه نیاز به ارتباط دارند.
یک تماس، یک گفت‌وگوی کوتاه با دوست، همسایه یا یکی از اعضای خانواده،
می‌تواند سنگینی تنهایی را سبک کند و حس امنیت را زنده نگه دارد.
انزوا، اضطراب را عمیق‌تر می‌کند. پس «در کنار هم بمانیم.»
اگر در اطرافتان کسی دچار حمله اضطرابی (Panic Attack) شد
— با علائمی مثل تپش قلب، لرزش، تنگی نفس یا احساس نزدیک بودن مرگ —
کنارش بمانید.
آرام با او حرف بزنید.
تشویقش کنید نفس‌های عمیق و آرام بکشد.
و اگر وضعیت ادامه داشت، با اورژانس ۱۱۵ تماس بگیرید.
و در نهایت، شاید مهم‌ترین یادآوری این باشد:
هیچ بحرانی ابدی نیست.
نه این وضعیت، نه این روزها، نه این غم‌ها…
ایران و مردمش، بارها از روزهای سخت‌تر عبور کرده‌اند.
پس به آینده امیدوار بمانیم.
امید، فقط یک احساس خوب نیست؛
یک راهبرد مؤثر روان‌شناختی‌ست.
و بله،
این نیز بگذرد.
روزتون روشن و دلتون گرم!

🆔 @Sayehsokhan
16👍5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ایرانی

دیالوگی جالب از سریال Homeland که درسال2011ساخته شده بود.
در این گفت‌وگو، شخصیت ایرانی و کشتارپرهیزی او آشکارا نشان داده می‌شود.
بعضی‌ها توهین را تحمل نمی‌کنند اما قتل عام را می‌پذیرند.

🆔 @Sayehsokhan
👍18
مادر انسان است با همه نیازهای انسانی!


آنقدر در باره مقام والای مادر اینجا و آنجا می‌نویسند و می‌گویند که تصور می‌شود مادر موجودی فرا‌انسانی است. گویی مادر انسانی است که توانایی‌هایش بیشتر از انسان‌های غیرمادر است، نیازهایش اندک و انرژی روانی‌اش بی‌انتها و سراسر فداکاری است و ازخودگذشتگی.

این گونه گفتن‌ها و نوشتن‌ها در باره مقام مادر با هدف بزرگداشت و ارج نهادن او انجام می‌شود، غافل از این که چه کوله‌بار سنگینی را بر دوش این انسان می‌گذارد.‌ کوله باری که در طول قرن‌ها پر شده است از امر و نهی‌ها و باید و نبایدها:

مادر هموار صبور است.
مادر فداکار همیشگی است.
مادر همه عشق است.
مادر همواره فرزندش را به خود ترجیح می‌دهد.
مادر........

نسبت دادن این ویژگی‌ها به مادر باعث می‌شود هم دیگران و هم خود او انتظاری غیرواقعی از این انسان داشته باشند.

باید و نبایدهای سنگین این کوله‌بار باعث می‌شود مادر با همه وجود تلاش کند تا طبق انتظار از این نقش رفتار کند، پس باید از نیازهای انسانی‌اش بگذرد، به خود بی‌توجه باشد و خود را فدای فرزندان و خانواده کند، باید احساسات انسانی‌ مثل خشم و غیظ و نفرت و حسرت را سرکوب کند، آنقدر که حتی خودش هم از وجود آنها بی‌خبر باشد.
جامعه به مادر القا کرده است که یا باید احساسات منفی‌اش را آگاهانه سرکوب کند یا به قهقرای ناخودآگاه بفرستد و یا ماسک بر چهره بزند و نقش بازی کند و همواره خود را بی‌نیاز و آرام و صبور نشان دهد تا مطابق با مقام مادر ظاهر شود و دچار عذاب وجدان نشود و مورد سرزنش دیگران قرار نگیرد.
غافل از این که در هر دو حالت نیاز انسانی او برآورده نمی‌شود و احساسات انسانی‌اش ابراز نمی‌گردد.
و حاصل آن چیزی نیست جز حاکم شدن احساسات متناقض و پیچیده و سرخوردگی و نارضایتی که آن هم بالاخره به شکل تغییر شکل یافته به نوعی آشکار می‌شود.

بیایید مادر را از این عرش پایین بیاورید و او را انسانی نیازمند بدانید که محتاج توجه و عشق است تا بتواند به فرزندش عشق بورزد.
بیایید به مادر اجازه دهید همیشه در حق فرزندانش فداکاری نکند و قدرت انتخاب داشته باشد.
بیایید این کوله‌بار سنگین مقام مادری را از دوش زنان بردارید و بگذارید مانند بقیه انسان‌ها به نیازهای خودشان هم توجه کنند، احساسات متناقض خود را به رسمیت بشناسند و رها و آزاد هم خود رشد کنند و هم فرزندانشان را پرورش دهند.

@dr_robab_hamedi
🆔 @Sayehsokhan
👏2215👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دوست‌داشتن
فروغ فرخزاد

امشب از آسمان دیده‌ی تو،
روی شعرم ستاره می‌بارد؛
در زمستانِ دشت کاغذها،
پنجه‌هایم جرقه می‌کارد.

شعر دیوانه‌ی تب‌آلودم،
شرمگین از شیار خواهش‌ها؛
پیکرش را دوباره می‌سوزد،
عطش جاودانِ آتش‌ها.

آری، آغاز دوست داشتن است،
گرچه پایان راه، ناپیداست.
من به پایان دگر نیندیشم،
که همین دوست داشتن زیباست.

آه بگذار گم شوم در تو!
کس نیابد دگر نشانه‌ی من؛
روح سوزان و آه مرطوبت،
بِوزد بر تنِ ترانه من.

آه بگذار زین دریچه‌ی باز،
خفته بر بالِ گرم رؤیاها،
همره روزها سفر گیرم،
بگریزم ز مرز دنیاها.

دانی از زندگی چه می‌خواهم؟
من تو باشم.. تو.. پای تا سر تو.
زندگی گر هزار باره بُوَد،
بار دیگر تو.. بار دیگر تو!

بس که لبریزم از تو، می‌خواهم،
بروم در میان صحراها؛
سر بسایم به سنگ کوهستان،
تن بکوبم به موج دریاها.

بس که لبریزم از تو، می‌خواهم،
چون غباری ز خود فرو ریزم.
زیر پای تو، سر نهم آرام،
به سبک‌سایه‌ی تو آویزم.

آری آغاز دوست داشتن است،
گرچه پایان راه، نا پیداست.
من به پایان دگر نیندیشم،
که همین دوست داشتن زیباست.

https://www.tgoop.com/ezzatiparvar
🆔 @Sayehsokhan
16
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
2025/07/13 15:32:30
Back to Top
HTML Embed Code: