ترومای روانی
یک اتفاق وحشتناک و غیرقابل کنترل، روان زخم نامیده می شود. ضربه یا ترومای روانی به تأثیرات پس از یک رویداد وحشتناک مثل تصادف، تجاوز جنسی یا بلایای طبیعی بر روی روان انسان گفته میشود. واکنشهای اولیه به ضربهٔ روانی معمولاً به صورت شوک و انکار هستند.
ترومای روانی نتیجه حوادث فوق العاده استرس زاست که احساس امنیت شما را از بین می برد. هر وضعیتی که احساس خشم و انزوا را از خود نشان دهد، می تواند دردناک باشد، حتی اگر آسیب فیزیکی نباشد.
ترومای روانی (یا روان زخم) میتواند به عنوان یک اتفاق بد تعریف شود، چنانکه نمیتوانیم آن را درک و تحلیل کنیم. رویه منفی تروما آن است که نمیتوانیم آن را به درستی به خاطر بیاوریم یا مطابق اثری که بر ما میگذارد، به آن واکنش نشان دهیم. تروما در ما می ماند، اما از ما مخفی میماند و تنها از طریق برخی نشانهها و دردها حضور خود را نشان میدهد.
*ترومای دوران کودکی
جای تعجب نیست که بسیاری از تروماهای زندگی در کودکی اتفاق میافتد. بچهها نسبت به تجربه تروما بسیار حساسند، چون نمیتوانند دنیای اطراف خود را درک کنند و مجبورند تا حد زیادی بر پدر و مادرشان که چندان بالغ، صبور یا متعادل نیستند تکیه کنند. یک کودک ممکن است از سوی والدین، دچار تروما شود: مثلا از سوی مادری که پس از تولد نوزاد، دچار افسردگی پس از زایمان شده است، یا ممکن است کودک به خاطر خشونت والدین دچار تروما شود.
یک کودک ممکن است دچار ترومایی شود که روانشناسان آن را "ترومای غفلت" مینامند. معنای این تروما این است که کودک در سنین حساسی، بین تولد تا پنج سالگی (به ویژه در ۱۸ ماه اول زندگی)، به اندازه کافی نوازش دریافت نکند و احساس آرامش و محبت نبیند، به عبارت دیگر عشق دریافت نکند.
تروماهای دوران کودکی می تواند از هر چیزی که ایمنی کودک را مختل کند، اتفاق بیافتد، از جمله :
*محیط بی ثبات و ناامن
*جدایی از والدین
*بیماری جدی
*سو استفاده جنسی، فیزیکی
*سو استفاده کلامی
*خشونت خانگی
*بی توجهی
تجربه تروما در دوران کودکی می تواند یک اثر شدید و طولانی مدت داشته باشد؛ زمانی که ترومای دوران کودکی حل نشود، احساس ترس و بی کفایتی به بزرگسالی ادامه می یابد.
گبور_مته نویسنده کتاب "افسانه عادی بودن پزشک مجارستانی کانادایی است. او با سابقه در خانواده درمانی علاقه خاصی به رشد و تروما زخم روانی در دوران کودکی و تأثیرات بالقوه مادام العمر آن بر بهداشت روانی و جسمی، از جمله در بیماری خود ،ایمنی ،سرطان اختلال بیش فعالی و نقص توجه اعتیاد و طیف گسترده ای از موارد دیگر
🎆
یک اتفاق وحشتناک و غیرقابل کنترل، روان زخم نامیده می شود. ضربه یا ترومای روانی به تأثیرات پس از یک رویداد وحشتناک مثل تصادف، تجاوز جنسی یا بلایای طبیعی بر روی روان انسان گفته میشود. واکنشهای اولیه به ضربهٔ روانی معمولاً به صورت شوک و انکار هستند.
ترومای روانی نتیجه حوادث فوق العاده استرس زاست که احساس امنیت شما را از بین می برد. هر وضعیتی که احساس خشم و انزوا را از خود نشان دهد، می تواند دردناک باشد، حتی اگر آسیب فیزیکی نباشد.
ترومای روانی (یا روان زخم) میتواند به عنوان یک اتفاق بد تعریف شود، چنانکه نمیتوانیم آن را درک و تحلیل کنیم. رویه منفی تروما آن است که نمیتوانیم آن را به درستی به خاطر بیاوریم یا مطابق اثری که بر ما میگذارد، به آن واکنش نشان دهیم. تروما در ما می ماند، اما از ما مخفی میماند و تنها از طریق برخی نشانهها و دردها حضور خود را نشان میدهد.
*ترومای دوران کودکی
جای تعجب نیست که بسیاری از تروماهای زندگی در کودکی اتفاق میافتد. بچهها نسبت به تجربه تروما بسیار حساسند، چون نمیتوانند دنیای اطراف خود را درک کنند و مجبورند تا حد زیادی بر پدر و مادرشان که چندان بالغ، صبور یا متعادل نیستند تکیه کنند. یک کودک ممکن است از سوی والدین، دچار تروما شود: مثلا از سوی مادری که پس از تولد نوزاد، دچار افسردگی پس از زایمان شده است، یا ممکن است کودک به خاطر خشونت والدین دچار تروما شود.
یک کودک ممکن است دچار ترومایی شود که روانشناسان آن را "ترومای غفلت" مینامند. معنای این تروما این است که کودک در سنین حساسی، بین تولد تا پنج سالگی (به ویژه در ۱۸ ماه اول زندگی)، به اندازه کافی نوازش دریافت نکند و احساس آرامش و محبت نبیند، به عبارت دیگر عشق دریافت نکند.
تروماهای دوران کودکی می تواند از هر چیزی که ایمنی کودک را مختل کند، اتفاق بیافتد، از جمله :
*محیط بی ثبات و ناامن
*جدایی از والدین
*بیماری جدی
*سو استفاده جنسی، فیزیکی
*سو استفاده کلامی
*خشونت خانگی
*بی توجهی
تجربه تروما در دوران کودکی می تواند یک اثر شدید و طولانی مدت داشته باشد؛ زمانی که ترومای دوران کودکی حل نشود، احساس ترس و بی کفایتی به بزرگسالی ادامه می یابد.
گبور_مته نویسنده کتاب "افسانه عادی بودن پزشک مجارستانی کانادایی است. او با سابقه در خانواده درمانی علاقه خاصی به رشد و تروما زخم روانی در دوران کودکی و تأثیرات بالقوه مادام العمر آن بر بهداشت روانی و جسمی، از جمله در بیماری خود ،ایمنی ،سرطان اختلال بیش فعالی و نقص توجه اعتیاد و طیف گسترده ای از موارد دیگر
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بیشتر ما فکر می کنیم که نتیجه منطقی محبت و لطف به دیگری، دریافت لطف و محبت است. این پیش فرض را اگر تغییر بدهیم، از بسیاری از زخم های ارتباطی کاسته می شود. خلاف تصور عمومی، اگر کسی به ما لطف و محبت ویژه کند و به خصوص در هنگامه سختی و آسیب پذیری دست مان را بگیرد، در نهانِ روان نسبت به آن فرد خشمگین می شویم. در ذهن به دنبال ویژگی های منفی او می گردیم و در نهایت حتی ممکن است از او فاصله بگیریم. این اتفاق میان روانکاو و مراجع نیز آنقدر شایع است که برایش اصطلاح و تحلیل وجود دارد اما حداقل در آن رابطه، روانکاو از پیش انتظار این خشم را دارد. در مناسبات ساده اجتماعی اما، اکثریت ما از این حس غافلگیر می شویم. به خصوص که بیشترین پاداشی که طالب آن هستیم «قدر دیدن» و «تحسین شدن» از جانبِ کسی است که به او محبت کرده ایم. زخمی که این قدرنادانستگی به روانِ ما می زند عمیق تر از زخم دشمنی است.
بهتر است پیش فرض را تغییر دهیم و آگاهانه ترین مرز روانی را میان خودمان و کسانی که به آنها لطفی ویژه کرده ایم قرار دهیم.
🌱
بهتر است پیش فرض را تغییر دهیم و آگاهانه ترین مرز روانی را میان خودمان و کسانی که به آنها لطفی ویژه کرده ایم قرار دهیم.
🌱
برای کسی که عمری را در عادتِ واپس کشیدن خود از محبت سپری کرده، یک محبت ماهرانه و از دل برآمده می تواند نقابِ قلب را فرو بریزد و سوگی را آزاد کند. سوگی که از سالهای سپری شده بدون «دیده شدن» بر می آید. این غمی است اما که نشان از بهبودی می دهد زیرا وجوهی از روح را می گشاید که برای مدتی بسیار طولانی دست رد بر سینه عشق زده بودند. بن بستی را در قلب می گشاید که به خاطر رنجِ بیش از حد ایجاد شده بود. وقتی موقعیتی در زندگی بیش از اندازه دردناک می شود، ممکن است سعی کنیم با شوخ طبعی ظاهری اثر آن را حداقلی جلوه دهیم و مثلا بگوییم «اوه این که چیز جدیدی نیست» ولی در گذر زمان، این مکانیزم دفاعی روان می تواند منجر به احساس یخ زدگی شود. خروج از این بی حسی و بازیابی احساس زنده بودن می تواند ابتدا به ساکن بسیار دردناک و زخم زننده باشد ولی این گز گز روحی نشان بازگشتِ زندگی است. این اشکهای بی امان به قول گیبنز «رنجِ عوطفت بیش از حد» است. و من میگویم این رنجی است که خاکِ روح و روان آدمی را دوباره حاصلخیز می کند.
🌱
🌱
| رهایی از گذشته |
دو اردک بعد از دعوایی که هیچوقت زیاد طول نمیکشد، از هم جدا میشوند و در جهت مخالف هم شنا میکنند. بعد هریک از اردکها چند بار بالهایش را به شدت به هم میزند و انرژی مازادی را که در طول دعوا در او جمع شده، آزاد میکند. آنها بعد از به هم زدن بالهایشان با آرامش روی آب شناور میشوند، مثل این که هیچ اتفاقی نیفتاده است. اگر اردک، ذهن انسان را داشت، این درگیری را با فکر کردن و داستانسازی دربارهی آن زنده نگه میداشت. داستان اردک احتمالا این میشد: «باور نمیکنم چنین کاری کرده باشد. تا چند سانتیمتری من جلو آمد. فکر میکند برکه مال اوست. اصلاً ملاحظهی حریم مرا نمیکند. دیگر هرگز به او اعتماد نخواهم کرد. دفعهی بعد برای اذیت و آزار من کاردیگری خواهد کرد. مطمئنم از حالا دارد توطئهچینی میکند. ولی من دیگر نمیتوانم تحمل کنم.
درسی به او میدهم که هرگز فراموش نکند.» اگر اردک دارای ذهن انسان بود،چهقدر زندگی برایش دشوار میشد. درسی که اردک به ما میآموزد این است: بالهایت را به هم بزن، ماجرا را رها کن و به تنها مکان قدرت یعنی زمان حال برگرد.
🌱
دو اردک بعد از دعوایی که هیچوقت زیاد طول نمیکشد، از هم جدا میشوند و در جهت مخالف هم شنا میکنند. بعد هریک از اردکها چند بار بالهایش را به شدت به هم میزند و انرژی مازادی را که در طول دعوا در او جمع شده، آزاد میکند. آنها بعد از به هم زدن بالهایشان با آرامش روی آب شناور میشوند، مثل این که هیچ اتفاقی نیفتاده است. اگر اردک، ذهن انسان را داشت، این درگیری را با فکر کردن و داستانسازی دربارهی آن زنده نگه میداشت. داستان اردک احتمالا این میشد: «باور نمیکنم چنین کاری کرده باشد. تا چند سانتیمتری من جلو آمد. فکر میکند برکه مال اوست. اصلاً ملاحظهی حریم مرا نمیکند. دیگر هرگز به او اعتماد نخواهم کرد. دفعهی بعد برای اذیت و آزار من کاردیگری خواهد کرد. مطمئنم از حالا دارد توطئهچینی میکند. ولی من دیگر نمیتوانم تحمل کنم.
درسی به او میدهم که هرگز فراموش نکند.» اگر اردک دارای ذهن انسان بود،چهقدر زندگی برایش دشوار میشد. درسی که اردک به ما میآموزد این است: بالهایت را به هم بزن، ماجرا را رها کن و به تنها مکان قدرت یعنی زمان حال برگرد.
🌱
همه مردم آموزگاران شما هستند:
آدمهای خشمگین
به شما آرامش می آموزند؛
آدمهای ریاکار
به شما یکرنگی می آموزند؛
آدمهای سرسخت
به شما نرمش می آموزند؛
آدمها ی وحشت زده
به شما شهامت می آموزند؛
همیشه در رابطه با آدمهایی که وارد زندگیتان میشونداز خود بپرسید:
این شخص برای آموزش چه چیزی به من فرستاده شده؟؟!
📚
آدمهای خشمگین
به شما آرامش می آموزند؛
آدمهای ریاکار
به شما یکرنگی می آموزند؛
آدمهای سرسخت
به شما نرمش می آموزند؛
آدمها ی وحشت زده
به شما شهامت می آموزند؛
همیشه در رابطه با آدمهایی که وارد زندگیتان میشونداز خود بپرسید:
این شخص برای آموزش چه چیزی به من فرستاده شده؟؟!
📚
اگر عقیده مخالف، شما را عصبانی میکند نشانه آن است که شما ناخودآگاه میدانید که دلیل مناسبی برای آنچه فکر می کنید ندارید!
اگر کسی مدعی باشد که دو بعلاوه دو میشود پنج، یا این که ایسلند در خط استوا قرار دارد، شما به جای عصبانی شدن احساس دلسوزی می کنید، مگر آن که اطلاعات حساب و جغرافی شما آن قدر کم باشد که این حرفها در افکار شما تزلزل ایجاد کند ....
اغلب بحثهای بسیار تند، آنهایی هستند که طرفین درباره موضوع مورد بحث دلایل کافی ندارند.
شکنجه در الاهیات به کار می رود، نه در ریاضیات زیرا ریاضیات با علم سر و کار دارد، اما در الاهیات تنها عقیده وجود دارد بنابراین هنگامی که پی میبرید از تفاوت آرا عصبانی هستید، مراقب باشید
احتمالا با بررسی بیشتر درخواهید یافت که برای باورتان دلایل تضمین کننده ای ندارید...!
#برتراند_راسل
📚
اگر کسی مدعی باشد که دو بعلاوه دو میشود پنج، یا این که ایسلند در خط استوا قرار دارد، شما به جای عصبانی شدن احساس دلسوزی می کنید، مگر آن که اطلاعات حساب و جغرافی شما آن قدر کم باشد که این حرفها در افکار شما تزلزل ایجاد کند ....
اغلب بحثهای بسیار تند، آنهایی هستند که طرفین درباره موضوع مورد بحث دلایل کافی ندارند.
شکنجه در الاهیات به کار می رود، نه در ریاضیات زیرا ریاضیات با علم سر و کار دارد، اما در الاهیات تنها عقیده وجود دارد بنابراین هنگامی که پی میبرید از تفاوت آرا عصبانی هستید، مراقب باشید
احتمالا با بررسی بیشتر درخواهید یافت که برای باورتان دلایل تضمین کننده ای ندارید...!
#برتراند_راسل
📚
- همسر سفیر گفت: ازدواج عاشقانه؟ شما مثل عهد دقیانوس فکر میکنید! امروز دیگر چه کسی صحبت از عشق میکند؟
+ ورونسکی گفت: چه میشود کرد؟ این رسم احمقانهی کهنه هنوز منسوخ نشده است.
- بیچاره کسانی که هنوز به این حرفها پایبندند. ازدواجهای موفقی که من میشناسم فقط از روی عقل و مصلحت صورت گرفتهاند.
+ ورونسکی گفت: بله، ولی در خیلی از این ازدواجهای موفقی که روی مصلحت صورت گرفته، وقتی عشقی که اول به آن اعتنا نکردهاند سربلند کند خوشبختی بر باد میرود.
- ولی منظور از ازدواج مصلحتی یا عاقلانه ازدواجهایی است که هر دو طرف قبلا دیوانگیهایشان را کردهاند. این داستان عشق مثل مخملک است. مرضی است که همه باید بگیرند. وقتی گرفتی خیالت راحت است.
📚 آنا کارِنینا
👤 لئو تولستوی
🌹
+ ورونسکی گفت: چه میشود کرد؟ این رسم احمقانهی کهنه هنوز منسوخ نشده است.
- بیچاره کسانی که هنوز به این حرفها پایبندند. ازدواجهای موفقی که من میشناسم فقط از روی عقل و مصلحت صورت گرفتهاند.
+ ورونسکی گفت: بله، ولی در خیلی از این ازدواجهای موفقی که روی مصلحت صورت گرفته، وقتی عشقی که اول به آن اعتنا نکردهاند سربلند کند خوشبختی بر باد میرود.
- ولی منظور از ازدواج مصلحتی یا عاقلانه ازدواجهایی است که هر دو طرف قبلا دیوانگیهایشان را کردهاند. این داستان عشق مثل مخملک است. مرضی است که همه باید بگیرند. وقتی گرفتی خیالت راحت است.
📚 آنا کارِنینا
👤 لئو تولستوی
🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سهم ما اینهمه سختی نبود ❤️🩹
📚
📚
به خاطر داشته باش، کتابی که در بیست یا سی سالگی، حوصله ات را سر میبرد، در چهل یا پنجاه سالگی، درهایی را به رویت خواهد گشود.
#دوریس_لسینگ
📚
#دوریس_لسینگ
📚
اگر تو نتوانی بخندی ، برقصی ، آواز بخوانی ، زندگیت مانند یک کویر است .
زندگی باید مثل باغی شود که در آن پرندگان آواز میخوانند گلها شکوفه میدهند و درختها به رقص درمیآیند ، جائی که خورشید با شادمانی برخیزد .
این یکی از بزرگترین حماقتهای بشر است که در دنیا هیچ دانشگاهی هنر زندگی کردن ، هنر عشق ورزیدن و هنر شاد بودن و مراقبه کردن را به مردم آموزش نمیدهد .
تمام چیزهائی که در دانشکده ها تدریس میشوند نمیتوانند به تو احساس شوخطبعی بدهند .
بهجز عشق نیایشی نیست ...
اشو
🎆
زندگی باید مثل باغی شود که در آن پرندگان آواز میخوانند گلها شکوفه میدهند و درختها به رقص درمیآیند ، جائی که خورشید با شادمانی برخیزد .
این یکی از بزرگترین حماقتهای بشر است که در دنیا هیچ دانشگاهی هنر زندگی کردن ، هنر عشق ورزیدن و هنر شاد بودن و مراقبه کردن را به مردم آموزش نمیدهد .
تمام چیزهائی که در دانشکده ها تدریس میشوند نمیتوانند به تو احساس شوخطبعی بدهند .
بهجز عشق نیایشی نیست ...
اشو
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زندگی را تو بساز
نه بدان ساز که سازند و پذیری بیحرف
زندگی یعنی جنگ، تو بجنگ
زندگی یعنی عشق، تو بدان عشق بورز
زندگی یعنی رنگ تو چنان پُررنگ باش
تابلوی زندگیت را تو بِکِش
زندگی یعنی حس، تو پُر از احساسی
معدن عشق بشو، تو خودت الماسی
زندگی آواز است به چکاوک بنگر
روزگارت خوش باد...
📚
نه بدان ساز که سازند و پذیری بیحرف
زندگی یعنی جنگ، تو بجنگ
زندگی یعنی عشق، تو بدان عشق بورز
زندگی یعنی رنگ تو چنان پُررنگ باش
تابلوی زندگیت را تو بِکِش
زندگی یعنی حس، تو پُر از احساسی
معدن عشق بشو، تو خودت الماسی
زندگی آواز است به چکاوک بنگر
روزگارت خوش باد...
📚
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یه کلیپ حال خوب کن 😍
"میدانم اگر دیگر پیدایت نکنم و نبینمت
در زندگی بعدی ام پرنده ای خواهم شد
که بر شانه ات می نشیند و قربان صدقه ات میرود."
📚
"میدانم اگر دیگر پیدایت نکنم و نبینمت
در زندگی بعدی ام پرنده ای خواهم شد
که بر شانه ات می نشیند و قربان صدقه ات میرود."
📚
یالوم بر این باور است که بسیاری از افراد، بهخصوص در روابط نزدیک و عاطفی مانند رابطه با مادر، همسر یا شریک زندگی، بخشی از هویت خود را گم میکنند.در این شرایط، فرد به جای آنکه خودش باشد، تبدیل میشود به بازتابی از خواستهها، ترسها یا نیازهای طرف مقابل. اینجاست که دیگر «خودِ واقعی» فرصتی برای ظهور نمییابد.یالوم این وضعیت را نوعی همجوشی ناسالم مینامد، جایی که مرز میان “من” و “تو” از بین میرود. در چنین حالتی، فرد نیاز دارد موقتاً یا حتی دائماً فاصله بگیرد، تا بتواند بدون سایهی دیگری، به بازتعریف خود بپردازد، اولویتهای شخصیاش را بشناسد و معنای زندگیاش را خودش انتخاب کند.
📘 مثال در کتاب:در یکی از داستانهای مامان و معنی زندگی، مردی که سالها در خدمت مراقبت از مادرش زندگی کرده، متوجه میشود که همیشه خواستههای خودش را سرکوب کرده تا رضایت مادرش را جلب کند. درمان با یالوم به او کمک میکند بفهمد که این عشق، گرچه واقعی است، اما او را از خودش دور کرده. او با پذیرفتن فاصلهای عاطفی، توانست برای اولینبار صدای درونیاش را بشنود و راه خودش را انتخاب کند.
🎯 نتیجهگیری:
از نگاه یالوم، فاصله گرفتن از کسانی که دوستشان داریم، گاهی نه تنها ضروری، بلکه سالم است.این فاصله فرصتی است برای رشد، آگاهی و بازگشت به خویشتن.درست همانطور که درختان برای رشد، به فضای تنفس نیاز دارند، انسانها نیز برای شکوفایی درونی، گاهی نیاز دارند خودشان را از درون روابط حلنشده بیرون بکشند.و اگر عشق واقعی باشد، این فاصله نه پایان رابطه، بلکه آغاز ارتباطی آگاهانهتر و انسانیتر خواهد بود.
📚 منبع:یالوم، اروین دی. مامان و معنی زندگی. ترجمه سپیده حبیب
🌱
📘 مثال در کتاب:در یکی از داستانهای مامان و معنی زندگی، مردی که سالها در خدمت مراقبت از مادرش زندگی کرده، متوجه میشود که همیشه خواستههای خودش را سرکوب کرده تا رضایت مادرش را جلب کند. درمان با یالوم به او کمک میکند بفهمد که این عشق، گرچه واقعی است، اما او را از خودش دور کرده. او با پذیرفتن فاصلهای عاطفی، توانست برای اولینبار صدای درونیاش را بشنود و راه خودش را انتخاب کند.
🎯 نتیجهگیری:
از نگاه یالوم، فاصله گرفتن از کسانی که دوستشان داریم، گاهی نه تنها ضروری، بلکه سالم است.این فاصله فرصتی است برای رشد، آگاهی و بازگشت به خویشتن.درست همانطور که درختان برای رشد، به فضای تنفس نیاز دارند، انسانها نیز برای شکوفایی درونی، گاهی نیاز دارند خودشان را از درون روابط حلنشده بیرون بکشند.و اگر عشق واقعی باشد، این فاصله نه پایان رابطه، بلکه آغاز ارتباطی آگاهانهتر و انسانیتر خواهد بود.
📚 منبع:یالوم، اروین دی. مامان و معنی زندگی. ترجمه سپیده حبیب
🌱
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️
فرقی نمیکنه کی زودتر به مقصد و هدفش
میرسه...
مهم اینه که تو مسیر چقدر حال دلت خوب
بوده....
چقدر با دوستات زدی زیر آواز، چقدر تا
نصف شب بیدار موندی و از آرامش شب
لذت بردی، چندتا از اون خنده های
پرشیطنتت رو تحویل لنز دوربین دادی...
چقدر با یه آهنگ حال کردی...
و چقدرهای دیگر...
☑️
فرقی نمیکنه کی زودتر به مقصد و هدفش
میرسه...
مهم اینه که تو مسیر چقدر حال دلت خوب
بوده....
چقدر با دوستات زدی زیر آواز، چقدر تا
نصف شب بیدار موندی و از آرامش شب
لذت بردی، چندتا از اون خنده های
پرشیطنتت رو تحویل لنز دوربین دادی...
چقدر با یه آهنگ حال کردی...
و چقدرهای دیگر...
مهم اینه که از مسیر لذت ببری...
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
• اگه افسردگی داری این پستو بخون :
1- سعی نکن کل آیندت رو پیش بینی کنی. قرار نیست به یکباره تمام مشکلات رو حل کنی، اگر مدام تلاش کنی در یک زمان از پس همه چی بربیای بیشتر دچار ناامیدی و درماندگی میشی.
2- حواست باشه که تو نمیخوای به زندگیت پایان بدی، تو فقط میخوای به بخش تلخ زندگیت پایان بدی اون بخشی که اتفاقات و تجارب دردناک زندگیت اتفاق ،افتادند یا مشکلاتی که در حال حاضر با اونها درگیر هستی.
3- افسردگی همیشگی نیست، اگه در جهت درمان و بهبودی قدم برداریم، افسردگی بالاخره تموم میشه. یکی از بزرگترین دروغهایی که افسردگی به ما میگه همینه که قراره تا ابد با ما باشه ولی باورش نکن.
4- حواست باشه که افکار منفی ای که داری واقعی نیستند، افسردگی همیشه دروغ میگه سعی کن دروغ هاشو باور نکنی و اونهارو با واقعیت جایگزین کنی.
1- سعی نکن کل آیندت رو پیش بینی کنی. قرار نیست به یکباره تمام مشکلات رو حل کنی، اگر مدام تلاش کنی در یک زمان از پس همه چی بربیای بیشتر دچار ناامیدی و درماندگی میشی.
2- حواست باشه که تو نمیخوای به زندگیت پایان بدی، تو فقط میخوای به بخش تلخ زندگیت پایان بدی اون بخشی که اتفاقات و تجارب دردناک زندگیت اتفاق ،افتادند یا مشکلاتی که در حال حاضر با اونها درگیر هستی.
3- افسردگی همیشگی نیست، اگه در جهت درمان و بهبودی قدم برداریم، افسردگی بالاخره تموم میشه. یکی از بزرگترین دروغهایی که افسردگی به ما میگه همینه که قراره تا ابد با ما باشه ولی باورش نکن.
4- حواست باشه که افکار منفی ای که داری واقعی نیستند، افسردگی همیشه دروغ میگه سعی کن دروغ هاشو باور نکنی و اونهارو با واقعیت جایگزین کنی.
از دیدگاه ویکتور هوگو، نزدیکی واقعی بین انسانها نه از راه جسم، بلکه از راه دل و اندیشه شکل میگیرد. او معتقد است که پیوندهای روحی بسیار عمیقتر و ماندگارتر از تماسهای سطحی هستند. در رمانهایش مانند بینوایان، میبینیم که کاراکترها با وجود فاصلهی فیزیکی، در قلب و ذهن یکدیگر زندهاند. مثلاً پیوند میان ژان والژان و کوزت، یا میان ماریوس و کوزت، از راه فکر، دلسوزی و یادآوری دائم، محکمتر میشود تا لمس فیزیکی.هوگو عشق را اتحاد دو روح میدانست. به باور او، وقتی کسی را در ذهن و قلبت جای میدهی، حتی اگر فرسنگها از او دور باشی، هنوز با او هستی. این نوع پیوند، نه از طریق حضور جسمانی، بلکه از طریق همدلی، خاطره، دعا و یادآوریهای بیصدا ایجاد میشود.در نوشتههایش، تأکید دارد که عشق واقعی با حضور ذهنی و عاطفی زنده میماند، نه با تملک و نزدیکی ظاهری. او باور داشت گاهی یک نگاه، یک خاطره یا حتی یک فکر پاک، میتواند انسانها را بههم پیوند دهد، بیش از هزاران لمس و گفتوگوی بیروح.نتیجهگیری از دیدگاه ویکتور هوگو:از نگاه ویکتور هوگو، قلب انسانها خانهایست که دیوار ندارد؛ فاصلهها نمیتوانند مانع حضور کسی در آن شوند. او باور داشت که انسانها وقتی به یاد یکدیگر هستند، در واقع در کنار هماند—even اگر سالها و فرسنگها از هم دور باشند.هوگو عشق را جریان آرامی میان دو روح میدید؛ جریانی که با یک نگاه، یک دعا، یا حتی یک فکر ساده زنده میماند. لمس جسمانی ممکن است لحظهای باشد، اما آنچه انسانها را واقعاً به هم پیوند میدهد، یادآوری صمیمانه، وفاداری در دل، و زنده نگه داشتن تصویر یکدیگر در ذهن است.او میگفت: اگر قلبت برای کسی میتپد، حتی در سکوت، حتی از دور، این تپشها صدای عشقاند. این نزدیکی واقعیست؛ نزدیکیای که با زمان و فاصله نمیمیرد.در یک جمله از زبان هوگو:«نزدیکی دو انسان، نه در لمس دستان، که در تلاقی اندیشهها و تپش دلهایشان معنا مییابد.
🌱
🌱