Telegram Web
به دلایل نامشخص ؟ ؛

جلسه مجمع عمومی تعاونی مصرف فرهنگیان تهران به جای مدرسه فردوسی حکیم در پارک صفا برگزار شد !

صدای معلم گزارش می کند ؛


* همان گونه که پیش تر نیز آمد ؛ ( این جا ) امروز پنج شنبه 23 اسفند قرار بود جلسه مجمع عمومی نوبت دوم تعاونی مصرف فرهنگیان تهران در مجتمع آموزشی فردوسی حکیم واقع در آموزش و پرورش منطقه 5 تهران برگزار گردد اما فرهنگیان عضو ابتدای صبح با درهای بسته این مدرسه غیرانتفاعی رو به رو شدند .



* « سیدحسین علوی ؛ رئیس هیات مدیره تعاونی مصرف فرهنگیان تهران » در گفت و شنود با « صدای معلم » در مورد برگزاری این مجمع گفت :

« برابر قانون تعاون مراحل لازم را برای تشکیل این مجمع انجام دادیم .

مرحله اول را برگزار کردیم . در مرحله دوم چون تعداد فرهنگیان زیاد است قرار بود در مدرسه فردوسی برگزار شود .

از قبل هم با اتاق تعاون و وزارت تعاون هماهنگ کرده بودیم .

« صدای معلم » از وضعیت حضور نماینده تعاون پرسید و آقای علوی در پاسخ اظهار کرد که دو نفر از وزارت تعاون در این جا حضور دارند و نظرشان بر این است که نشست همین جا برگزار شود .

با نیروی انتظامی هم هماهنگ کردیم .

بحث ما این است که این همه مکان فرهنگی و سالن و مدرسه داریم و می خواهیم از آن ها استفاده کنیم دیروز ساعت 2 بعد ظهر درست زمانی که کار اداره تمام شده تلفنی و نه به صورت نامه و یا مکتوب از طرف حراست اداره آموزش و پرورش منطقه 5 گفتند که جلسه لغو شده است .

حتی مدیر مدرسه را تهدید کردند که اگر در مدرسه را باز کنید ؛ مدرسه را پلمپ می کنیم .

و چون زمان نداشتیم و در روزنامه هم اطلاع رسانی شده بود مجبور شدیم جلسه را در پارک برگزار کنیم .

رئیس هیات مدیره شرکت تعاونی مصرف فرهنگیان تهران در پاسخ به این پرسش که دلایل لغو این نشست از سوی حراست چه بوده است چنین پاسخ داد :

به بازرس ما گفتند که از بالا به ما دستور دادند .

واقعا جای تاسف دارد که از برگزاری این نشست ممانعت کردند » .


* تلاش « صدای معلم » برای یافتن و گفت و شنود با نمایندگان وزارت تعاون به نتیجه ای نرسید .


* درب مدرسه بسته بود و کوشش « صدای معلم » برای گفت و شنود با مدیر مدرسه و یا نمایندگانی از اداره آموزش و پرورش هم به جایی نرسید .


* از نکات مهم و قابل ذکر در تجمع امروز حضور افرادی بود که به گفته ی عوامل اجرایی برگزاری انتخابات « فرهنگی » نبودند و فقط با دفترچه ی بدون عکس برای رای گیری حضور پیدا کرده بودند .

این وضعیتی است که دهه ها در برگزاری مجامع عمومی تعاونی مصرف فرهنگیان رایج بوده و با توجه به ارتقای تکنولوژی و بهره گیری از امکانات رایانه و اینترنت اما تحول خاصی در مکانیسم برگزاری این گونه مجامع عمومی روی نداده است .


* پرویز بهرامی » عضو هیات مدیره این تعاونی ضمن انتقاد از تصمیم نابخردانه ی مسئولان آموزش و پرورش در ممانعت از برگزاری این نشست آن را به نوعی تحقیر فرهنگیان دانست .

« صدای معلم » از ایشان پرسید :

آیا با توجه به این گونه برخوردهای غیرفرهنگی و امنیتی بهتر نبود که دیگر وارد مراحل دیگر مانند رای گیری نمی شدید و حتی با مراجعه به اداره آموزش و پرورش منطقه 5 که در نزدیکی این واحد آموزشی قرار دارد اعتراض خود را به این تصمیم اعلام می داشتید ؟

بهرامی در پاسخ ضمن تایید آن این وضعیت را ناشی از ناراحتی و خشم اعضای شرکت کننده دانست .


متن کامل گزارش « صدای معلم » را در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25363-/جلسه-مجمع-عمومی-تعاونی-مصرف-فرهنگیان-تهران-به-جای-مدرسه-فردوسی-حکیم-در-پارک-صفا-برگزار-شد

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« اگر سازمانی دچار تخلفات اعم از مالی یا دیگر موارد شده باشد هیچ کارشناس یا رئیس روابط عمومی باسابقه و توانمندی نیز نمی‌تواند توجیه‌گر تخلفات صورت گرفته بوده یا به گونه‌ای عمل کند که از دید افکار عمومی پنهان بماند »

مسئولیت‌ ها و وظایف " روابط عمومی " در شرایط بی ثباتی مدیریتی آموزش و پرورش ؟

دکتر معصومه بیات/ فعال آموزش و پرورش



* - واقعیت امر این است که فضای مدیریتی وزارتخانه‌ ، معاونت‌ها و سازمان‌های اقماری وابسته به آن که حداقل در چهار دولت گذشته بر سر کار آمده‌اند دچار تغییرات اساسی شده است. به عبارت روشن و در یک جمله «عمر مدیریتی حاکم بر سازمان‌ها به شدت کاهش یافته یا بی‌ثبات شده است».


* – نکته مهم دیگر این است که همین انتصاب‌های با عمر کوتاه مدیریتی نیز اکثر بر اساس سفارش ها، لابی‌ها و گزینش افراد خارج از مجموعه‌ها برای قرار گرفتن در راس سازمان‌های مربوطه بوده است و متاسفانه چنین انتصاب‌هایی موجب افزایش فضای پرتنش همراه با حاشیه در امور مدیریتی و به تبع آن در فضای رسانه‌ ها شده است.


*– در این شرایط یک راهکار پیشنهادی این است که روابط عمومی آن سازمان با هماهنگی مدیریت زودتر از سایر رسانه‌ها به شفاف‌ سازی و بیان صحیح و به دور از حاشیه در مورد اتفاق صورت گرفته بپردازد.


* – راهکار منطقی برای ایجاد رابطه مثبت توام با همکاری و تعامل با رسانه‌ها حتی رسانه‌های منتقد و کاملا مخالف سازمان این است که چنین کاری به روابط عمومی‌ها سپرده شود و اگر روابط عمومی سازمانی قادر به انجام چنین کاری نیست بهتر است رئیس روابط عمومی توانمندی برای آن مجموعه انتخاب شود تا اینکه مدیریت ارشد سازمان چنین مسئولیتی را از روابط عمومی گرفته و به واحد یا شخص دیگری واگذار کند.

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25364-/مسئولیت‌-ها-و-وظایف-روابط-عمومی-در-شرایط-بی-ثباتی-مدیریتی-آموزش-و-پرورش-؟

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« تعطیلی زودرس در مدارس محصول دو نوبتی شدن مدارس و غلبه خلقیات ایرانی بر نظام آموزشی است »

آموزش و پرورش ؛ تعطیلی زودرس مدارس و مساله خلقیات ایرانی ؟

سید هادی عظیمی/ عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی معلمان ایران



* در طول سال‌های اخیر ، تعطیلی مدارس در روزهای پایانی اسفند به یک مسئله برای وزارت آموزش و پرورش تبدیل شده است. در روزهای اخیر وزیر آموزش و پرورش و معاونانش بر فعال بودن مدارس تا پایان اسفند تاکید داشته‌اند. برگزاری امتحانات دو نوبته و عدم برگزاری امتحان در روزهای پایانی سال را باید مهم‌ترین عامل تعطیلی مدارس در پایان اسفند برشمرد.

در سال تحصیلی فعلی، مجازی شدن ممتد مدارس و تعطیلات مربوط به کمبود گاز و برق نیز مزید بر علت شد و تعطیلات زودرس را تشدید نمود .


* برگزاری امتحانات سه ثلثی موجب می‌‌شد که دانش‌آموزان مجبور به حضور در مدرسه بودند و مدارس تا 27 و 28 اسفند در حال برگزاری امتحانات بودند .


* دو نوبتی شدن امتحانات مدارس با این هدف انجام شد که نمرات مستمر و فعالیت‌های کلاسی اهمیت بیشتری داشته باشد.

مهندس عزیززاده دبیرکل اسبق شورای عالی آموزش و پرورش به عنوان طراح نظام دونوبتی معتقد است که اجرای این طرح موجب شد خانواده‌هایی که فرزند دانش‌آموز دارند تمام سال درگیر امتحان نخواهند بود .

وی معتقد است : از مهم‌ترین رویکردهای طرح دو نوبتی توجه به ارزش‌یابی مستمر بود، البته نه امتحان‌های مکرّر که نمره دانش آموز از طریق بررسی فعالیت‌های دانش‌‌آموز در مدرسه و خارج از آن (فعالیت‌هایی مثل کتاب‌خوانی ، شرکت‌ در فعالیت‌های کلاسی، انجام تکالیف درسی ) و نیز نمره دانش‌آموز در امتحان‌های درون کلاسی و غیره از سوی معلم تعیین می‌شد.( نیم رخ ، من و آموزش و پرورش، هادی عزیززاده، تهران ،نشر مبتکران،1400 ص120). بر اساس همین دیدگاه تعطیلی مدارس در هنگام برگزاری امتحان نوبت اول ممنوع است.


* یکی از نیازهای اساسی طرح‌های آموزشی توجه به مسائل فرهنگی و شرایط اجتماعی است و عدم توجه به آن‌ها طرح‌ها را به شکست می‌رساند.


* رویکرد به حل تعطیلی زودرس مدارس بر مبنای نوع نگرش به آن ارائه می‌شود. در صورتی که مسئله را فقط محدود به کمبود تاکید مقامات بالاتر بدانیم برای حل مشکل به تاکید بیشتر به صدور بخشنامه اکتفا می‌شود.

اما اگر مسئله را فراتر از مقررات بدانیم باید به عمق فرهنگ و خلقیات ایرانی مراجعه کنیم. تعطیلی در طول ایام عید بخشی از فرهنگ ایرانی شده است در حالی که تعطیلات رسمی نوروز منحصر به چهار روز ابتدای فروردین است ولی تعطیلات نوروز از منظر افکار عمومی تا پایان سیزدهم فروردین در نظر گرفته می‌شود. همین روند را می‌توان تضاد بین آموزش و پرورش و خلقیات ایرانی دانست .

همین خلقیات ایرانی نیز موجب شده است تبدیل امتحانات سه ثلثی به دو نوبتی منجر به تعطیلی زود رس مدارس شود .


* مسئله اصلی را باید در آنجا دید که نظام آموزشی نتوانسته است در برابر آنچه فرهنگ و خلقیات ایرانی است رویکرد مشخصی داشته‌ باشد و موفق به تغییر آن گردد .


* تعطیلی زودرس در کنار تعطیلی‌های دیگر و آموزش مجازی ضربات سختی را به آموزش کشور وارد می ‌کنند.


* یکی از مهم ‌ترین گام های حل مسئله تغییر تقویم آموزشی و آئین‌نامه های مرتبط به منظور مداخلات سیستمی برای ارتقای قواعد به شمار می‌رود . برگزاری امتحانات در ماه اسفند، مدارس را سرپا نگه می‌دارد و باعث می‌شود که دانش‌آموزان ملزم به حضور در مدرسه شوند . اینکه مدارس در آذر ماه امتحانات رسمی برگزار نکنند و بر اساس عملکرد و امتحانات داخلی دانش‌آموزان نمره داده شود و امتحان اسفند ماه به صورت رسمی برگزار شود فضای موجود را تغییر می‌دهد.


* آنچه خلقیات نادرست را تغییر می‌دهد گفتمان تغییر است . مدرسه تا زمانی به محلی برای خلاقیت و رشد دانش‌آموزان و پرسش و اندیشیدن تبدیل نشود زمینه تعطیلی زودرس همچنان وجود دارد و خلقیات خود را به شکل‌های دیگری نشان می‌دهند.

هدف دونوبتی شدن امتحانات اهمیت دادن به کتاب‌خوانی و فعالیت‌های کلاسی بود ولی در مصاف با ایستایی مدرسه زمین‌گیر شد و نتیجه‌ای جز تعطیلی زودرس به همراه نداشته‌ است.

آموزش و پرورش به عنوان یک زیست نهاد می‌تواند شرایط و لوازم مناسب را فراهم سازد .



متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25365-/آموزش-و-پرورش-؛-تعطیلی-زودرس-مدارس-و-مساله-خلقیات-ایرانی-؟

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
Forwarded from صدای معلم
«پلیس آلمان هنگام باز بودن مدارس، در فرودگاه‌های این کشور خانواده‌هایی را که با فرزندان شان در حال سفر هستند را بازرسی و با مدارس این دانش‌آموزان ارتباط برقرار می‌کند تا مطمئن شود که والدین شان از مدرسه اجازه گرفته‌اند »

مجازات های قانونی از پول نقد تا زندان برای خانواده هایی که به خاطر رفتن به سفر فرزندانشان را از مدرسه خارج می‌کنند !




* رفتن به مدرسه در کشور اتریش، بین سنین ۶ تا ۱۵ سال اجباری است. اگر دانش‌آموزی سه روز متوالی غیبت غیر مجاز داشته باشد و مسئولان مدرسه آن را به مقامات گزارش دهند ممکن است والدین آن دانش آموز بین ۱۱۰ تا ۴۰۰ یورو جریمه و یا حتی تا دو هفته به زندان محکوم شوند. طبق قوانین این کشور، بیش از سه غیبت غیر موجه ممکن است به عنوان تخلف اداری طبقه بندی شود.


* رفتن به مدرسه و مراکز آموزشی در فرانسه از سن ۳ تا ۱۶ سالگی اجباری است. بر اساس مقررات فرانسه، در برخی موارد دانش‌آموزان می‌توانند به دلیل سفر با والدین شان از مدرسه غیبت کنند اما اگر والدین نتوانند غیبت فرزند خود را توجیه کنند یا دلیل قانع‌ کننده‌ای برای آن نداشته باشند، ۱۳۵ یورو جریمه خواهند شد. اگر غیبت‌‌ دانش‌آموزان تحصیل و آموزش آن‌ها را به خطر بیندازد، ممکن است والدین شان تا دو سال حبس و تا سقف ۳۰ هزار یورو جریمه شوند.



* رفتن به مدرسه در آلمان از سن ۶ تا ۱۶ سالگی اجباری است. اگر والدین بدون اجازه از مدیر مدرسه فرزندانشان را از مدرسه خارج کنند، جریمه خواهند شد. اگر این عمل چند بار از سوی والدینی تکرار شود می‌تواند پیگرد قانونی داشته باشد.

جریمه‌ خروج غیر مجاز دانش‌آموزان از مدرسه در ایالت‌های مختلف، متفاوت است، به عنوان مثال این جرمه در برمن ۳۵ یورو و در برلین می‌تواند به دوهزار و پانصد یورو نیز برسد.

پلیس آلمان هنگام باز بودن مدارس، در فرودگاه‌های این کشور خانواده‌هایی را که با فرزندان شان در حال سفر هستند را بازرسی و با مدارس این دانش‌آموزان ارتباط برقرار می‌کند تا مطمئن شود که والدین شان از مدرسه اجازه گرفته‌اند.

والدین دانش‌آموزان در آلمان می‌توانند برای غیبت فرزندانشان از مدرسه درخواست دهند که به صورت موردی ارزیابی می‌شود.



* رفتن به مدرسه در مجارستان، از سن ۳ تا ۱۶ سالگی اجباری است. در مجارستان قوانین غیبت کردن کمی متفاوت است. سال تحصیلی به دو قسمت تقسیم می‌شود و در هر نیمه والدین می‌توانند فرزندان خود را تا پنج روز بدون ارائه دلیل از مدرسه خارج کنند. با این حال، آنها ابتدا باید از مدرسه اجازه بگیرند.


* رفتن به مدرسه در هلند، از سن ۵ تا ۱۶ سالگی اجباری است. غیبت غیر مجاز از مدرسه می‌تواند ۱۰۰ یورو در روز جریمه داشته باشد. اگر دانش‌آموزی به مدت دو هفته به مدرسه نرود والدین او ۹۰۰ یورو جریمه می‌شوند.


* رفتن به مدرسه در اسپانیا از ۳ تا ۱۶ سال اجباری است. غیبت غیر مجاز دانش آموزان از مدرسه می‌تواند برای والدین شان جریمه نقدی و حبس از سه تا شش ماه را به دنبال داشته باشد.

جریمه غیبت از مدرسه در مناطق مختلف اسپانیا متفاوت است. این مبلغ در برخی مناطق ۱۵۰۰ یورو است، اما در مادرید می‌تواند به ۳۰ هزار یورو نیز برسد. با این حال، جریمه فقط در مواردی قابل پیگیری است که دانش آموز بیش از ۲۰ درصد از کلاس‌ها را در یک ماه غیبت کرده باشد.

https://sedayemoallem.ir/آموزش-تطبیقی/item/24276-/مجازات-های-قانونی-از-پول-نقد-تا-زندان-برای-خانواده-هایی-که-به-خاطر-رفتن-به-سفر-فرزندانشان-را-از-مدرسه-خارج-می‌کنند

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« متاسفانه در برخي از رسانه ها به جاي جلب توجه مردم به نامناسب بودن جايگاه برخي مديران ، نقش مخرب ذي نفع های بازدارنده اقتصاد ايران و ....فقط به اعداد ارقام توجه نموده اند و ناشايست بودن برخی مديران رانت خوار را فراموش کرده اند! »

صندوق ذخیره فرهنگیان و مساله جیب معلمان ( 3 ) ؟!

سعید شهسوارزاده/ عضو شورای نویسندگان صدای معلم



* اگر راست می‌گویند، کمک کنند نظارت و مشارکت فرهنگیان بر عملکرد صندوق افزایش پیدا کند.( طبق قانون تجارت ، رکن مجمع عمومي به ارکان صندوق اضافه شود .)


* چه بايد کرد ؟ راه برون رفت از اقتصاد بيمار گونه کشور چيست ؟

راه حل : علمي و فراجناحي است .

« جریان‌های ذی‌نفع بازدارنده یکی از مشکلات اساسی امروز اقتصاد کشور است. منافع ذی‌نفع‌های منتفع از شرایط موجود مانع عمده و اصلی و بازدارنده تغییر و تحول است و برخورد با آنها احتیاج به جراحی دارد .

تجربه عملي موفق نگاه فراجناحي براي يافتن راهکار برون رفت از بحران چيست ؟


* « تذکر و انتقادي هم از برخي رسانه ها به دليل عدم افشاي ريشه اصلي نابه ساماني هاي اجتماعي و اقتصادي :

از برخي رسانه ها ( اصول گرا ، اصلاح طلب ، مستقل ، حامي دولت ، مخالف دولت ، حامي منتقد دولت ، منتقد حامي دولت و ... ) که به عنوان رکن چهارم دموکراسي دانستن را حق مردم مي دانند ولي به وظيفه رسانه اي خود عمل نکرده يا نمي نمايند مسئولانه انتقاد مي کنم.

متاسفانه در برخي از رسانه ها به جاي جلب توجه مردم به نامناسب بودن جايگاه برخي مديران ، نقش مخرب ذي نفع های بازدارنده اقتصاد ايران و ....فقط به اعداد ارقام توجه نموده اند و ناشايست بودن برخی مديران رانت خوار را فراموش کرده اند! » .

https://sedayemoallem.ir/اقتصاد/item/25367-/صندوق-ذخیره-فرهنگیان-و-مساله-جیب-معلمان-3-؟

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« اگر کسی می خواهد وارد حوزه تدریس و معلمی شود باید عاشق باشد و نهاد آموزش و پرورش کشور هم باید همه تلاش خود را به کار گیرد تا عشق تدریس و معلمی را به اهلش واگذارد »

لگد پرانی به دانش آموز : آقای معاون مدرسه ! تناسب جرم و مجازات و فلسفه مدرسه و روح معلمی را فراموش کردید ؟!

سیدکاظم موسوی جراحی



* با احترام فراوان به اکثریت معلمان دلسوز که شخصا از همه آنها درس می آموزم می خواهم بگویم که شرایط اجتماعی به گونه ای است که تقریبا همه مردم به دلایل مشکلات مالی و اجتماعی معمولا کم حوصله و پرخاش جو شده اند و در برخورد با هر حادثه جزئی در زندگی روزمره ناگهان به قول عوام از کوره به در می روند و قبول دارم که معلمین عزیز هم در همین جامعه و با همین شرایط و چه بسا سخت تر زندگی می کنند ؛ اما تفاوت بزرگ شغل شریف معلمی به خصوص در مقطع ابتدایی با دیگر مشاغل در این است که طرف و مخاطب آنان نوجوانان و آینده سازان این کشور هستند و نه مردم عادی کوچه و بازار.

این دانش آموز حتی اگر سهوا دست به این کار زده باشد قطعا باید تنبیه می شد اما تنبیه به معنای واقعی کلمه ؛ یعنی متنبه شدن از رفتار خود و آموزش دیدن از رفتار معلم نه ضرب و جرح فیزیکی آن هم به این شدت و حدّت!


* در واقع معلم عزیز اگر این گونه رفتار می کرد به این دانش آموز و سایر هم کلاسهایش به جای آموزش و ترویج خشونت درس تساهل و مدارا و قانون مداری و رفتار و کنش و واکنش های متناسب در رفتار اجتماعی را می داد تا در آینده و در زندگی شخصی با کوچک ترین مسئله فورا دست به چاقو و چماق و مشت و لگد نشوند و بدانند که مشکلات پیش رو از طرف هر کسی که باشد منطقا و قانونا با آرامش و با کمترین هزینه قابل حل است.


* بسیاری از این رفتارها و ناهنجاری هایی که متاسفانه این روزها در اطرافمان می بینیم ریشه در همین خشونت های کلامی و فیزیکی دارد که کودکان و نوجوانان دیروز در محیط های خانواده و مدرسه از بزرگترها دیده اند و امروزه آنها را منعکس می کنند.

https://sedayemoallem.ir/دانش-آموز/item/25368-/لگد-پرانی-به-دانش-آموز-آقای-معاون-مدرسه-تناسب-جرم-و-مجازات-و-فلسفه-مدرسه-و-روح-معلمی-را-فراموش-کردید-؟

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
چگونه است که وزارت آموزش و پرورش از کنار این تعطیلی ها و خسارت ها به سادگی عبور می کند در حالی که « نهاد آموزش و تربیت » خود راسا و به صورت « ذاتی » باید که موسس و مقوم « قانون و احترام به قانون » در جامعه بوده و الگوی بخش های دیگر در این گونه مفاهیم باشد ؟

وزارت آموزش و پرورش اراده ای جدی برای پایان دادن به تعطیلی زودرس مدارس ندارد !

صدای معلم گزارش می کند ؛


* اخبار و گزارش ها نشان می دهند که اکثریت مدارس – دخترانه و پسرانه – به صورت خودسر و آشکار از روز شنبه ( 25 اسفند ) و حتی پیش تر از آن تعطیل شده اند .


* سابق بر این حتی در صورت تعطیلی کلاس ها اما عوامل اجرایی مدرسه مانند مدیر و معاون در محل کار حضور داشتند اما در حال حاضر و به واسطه شلختگی و بی حساب و کتاب بودن نظارت و ارزیابی در مدارس علنا بسته شده اند.


* وقتی مسئولی حرفی می زند و یا بر دستورالعملی تاکید می کند باید که به چگونگی اجرای آن نظارت داشته و با احدی تعارف نداشته باشد وگرنه کسی او را جدی نگرفته و وقعی به سخنان و مواضع او نمی نهد .


* پرسش « صدای معلم » آن است که تا کنون با چند مدیر ، معاون و یا معلم متخلف به علت نقض قانون « برخورد قانونی » شده است ؟


* وظیفه واحد بازرسی در آموزش و پرورش به صورت دقیق چیست و آیا بودن و نبودن آن توفیری برای آموزش و پرورش و فعالیت های آن دارد ؟


* چگونه است که حراست وزارت آموزش و پرورش هنگام تعطیلی و یا اعتصاب در کلاس ها و مدارس به دلیل پی گیری مطالبات صنفی شدیدا با موارد برخورد می کند و برای عوامل و یا عاملان آن ها در هیات های تخلفات اداری پرونده سازی می کند ؛ اما در برابر این گونه تعطیلی های بی قاعده و سلیقه ای مدارس سکوت کرده است ؟


متن کامل گزارش « صدای معلم » را در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25369-/وزارت-آموزش-و-پرورش-اراده-ای-جدی-برای-پایان-دادن-به-تعطیلی-زودرس-مدارس-ندارد

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« خاطره، همان ریسمانی‌ست که ما را به خودمان و به دیگران متصل می‌کند، همان چیزی که ما را انسان می‌سازد »

خاطره: ماده‌ی خام انسان

طهماسب کاوسی



* حافظه، انبار غبارگرفته‌ی گذشته نیست، بلکه کارگاهی پویاست که همواره در حال بازسازی و تفسیر است. هر لحظه، خاطرات جدید بر خاطرات کهنه افزوده می‌شوند، رنگ و بوی زمان را به خود می‌گیرند و در تار و پود هویت ما تنیده می‌شوند. این کارگاه، همان جایی‌ست که ما خود را می‌یابیم، همان جایی‌ست که معنای زندگی را جست و جو می‌کنیم.

بدون خاطره، انسان گویی در یک لحظه‌ی ابدی و بی‌معنا زندانی می‌شود، بی‌آنکه بداند از کجا آمده و به کجا می‌رود.

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25370-/خاطره-ماده‌ی-خام-انسان

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« چرا سخنی می گویید که به آن عمل نمی کنید ؟ »

نامه دریافتی : آقای سخنگو ... اسفند هم تمام شد ! یک ماه پاداش معلمانی که استمرار خدمت دادند چه شد ؟!

صدای معلم منتشر می کند ؛



* تعدادی از معلمان در پیام های مکرری که به « صدای معلم » ارسال کرده اند خواهان عمل به وعده وزارت آموزش و پرورش در مورد یک ماه پاداش معلمانی که استمرار خدمت دادند شدند .


* چهارشنبه ۲۴ مرداد ماه بود که علی فرهادی سخنگوی وزارت آموزش و پرورش در یک نشست خبری البته بدون دعوت از « صدای معلم » چنین بیان کرد :

« هرکدام از فرهنگیان بازنشسته که داوطلب استمرار خدمت هستند و یا معلمانی که در شهریور امسال بازنشسته می شوند ، داوطلب استمرار خدمت و بازنشستگی خود را یک سال عقب بیاندازند، ۱۳ ماه حقوق می گیرند » .


* یکشنبه 16 دی ماه در نشست خبری علی فرهادی سخنگوی وزارت آموزش و پرورش که در یک مدرسه ابتدایی در دورترین نقطه جنوب شرقی تهران در بلوار ابوذر برگزار گردید ؛ این موضوع یکی از پرسش های « صدای معلم » بود .

مدیر صدای معلم به وعده اعطای یک ماه پاداش حقوق توسط ایشان به معلمانی که استمرار خدمت داده اند اشاره کرد .

فرهادی با صراحت بیان کرد که این مبلغ به آن دسته از معلمان پرداخت خواهد گردید .

https://sedayemoallem.ir/خبر/item/25371-/نامه-دریافتی-آقای-سخنگو-اسفند-هم-تمام-شد-یک-ماه-پاداش-معلمانی-که-استمرار-خدمت-دادند-چه-شد-؟

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« نبض توسعه در هر جامعه در مراکز آموزشی می تپد و معیار سنجش نیز آنجاست اما ما ایرانیان هنوز اهمیت آن را در نیافته ایم »

دارالفنون و رویای تربیت " انسان مدرن " در ایران ! چرا نشد ؟

علی مرادی مراغه ای


* امیرکبیر دارالفنون را حتی دو سال زودتر از دارالفنون ژاپن تاسيس کرد اما پس از کشته شدنش، آن دارالفنون که قرار بود انسانِ جدیدی تربیت کند به چنان وضعی افتاد که به قول بیهقی می خواهم در زیر «قلم را لختی بر وی بگریانم»...


* اولین مسئله، درایت امیرکبیر در برگزیدن اساتید آن بود که از اتریش آورده بود . به خاطر نفوذ دیرین دو کشور استعماری روسیه و انگلیس، امیر از نیروی سومی استفاده کرد که بی‌طرف بود و دارای پیشینه استعماری نبود یعنی اتریش.

این زمان دسیسه ها بر علیه امیر آغاز شده بود که ناخرسندی و خشم روحانیون نیز به خاطر استخدام معلمین خارجی اضافه شد.

معلمان اتریشی وقتی به ایران رسیدند که ده روز قبل از آن، امیر مغضوب و در فین کاشان کشته شده بود.


* موانع بی شماری در مقابل دارالفنون بود:

برجسته ترین مخالف، خود میرزاآقاخان نوری بود . چون دشمن امیر بود پس از مرگ امیر جانشین او شده می کوشید تمام آثار امیر را نابود کند.

انگلیسی ها نیز مخالف دارالفنون بودند چون معلمانش اتریشی بودند حتی سرهنگ شیل انگلیسی به شاه توصیه می کرد دارالفنون را ببندد چون به ضرر سلطنتش است.

نیروهای سنتی نیز سرسختانه مخالف دارالفنون بودند چون آن را مروج تجدد و فرهنگ غربی می دانستند.

طرفداران پزشکی سنتی نیز که شغل خود را در خطر می دیدند پس به لشکرِ مخالفین پیوستند چون دارالفنون، پزشکی اروپایی را آموزش می داد . اینها باعث شد در کلاس های پزشکی دارالفنون، مدتها تنها به تدریس نظری اکتفا کرده و از ترس تکفیر شدن از هر گونه کالبد شکافی پرهیز نمایند و همین باعث شد پیشرفتی نکند اما خوشبختانه در ۱۲۳۲ش یکی از بیگانگان مسیحی به طرز مشکوکی درگذشت و بازماندگانش براینکه علت مرگش را بدانند از دکتر پولاک خواستند کالبدشکافی کند و اولین کالبدشکافی توسط او و شاگردان دارالفنون صورت گرفت.

البته این مخالفت ها تنها مختص رشته طب نبود ؛ برخی رشته های دیگر نیز بودند مانند اجرای تئاتر!

تالار تئاتر به خاطر عقايد دينى متروك مانده فقط گاهی نمايش هاى خصوصى براى شاه و رجال دولت به وسيله «لومر» فرانسوى، معلم موزيك و مزين الدوله (نقاش باشى) در آن اجرا می شد که پس از چندى به جاى تئاتر نمازخانه‌ شد.


* نیم قرن پس از مرگ امیر و احداث دارالفنون در دو کشور، مخبرالسلطنه که از ژاپن دیدن کرده و همه‌ جا با راهن و كشتى به راحتی سفر کرده بود وقتی به انزلی می رسد دچار اندوه می گردد که چگونه از انزلی به تهران برسد!

«كالسكه هاى شكسته، اسب هاى وامانده، چپرخانه‌ هاى خشك و خالى»



* به دوران احمدشاه که می رسیم خزانه چنان تهی بود که دولت حتی توانایی پرداخت حقوق معلمان دارالفنون را نداشت. در ۱۲۹۳ شش ماه بود حقوق نگرفته و برای مطالبه حقوق معوقه اعتصاب کردند ولی پس از ۲۰ روز دست خالی به کلاس ها بازگشتند زیرا دولت به آنها حواله داده بود که بروند سه هزار آجر کهنه از یک ساختمان دولتی در خیابان جلیل‌ آباد بردارند و خودشان بفروشند!


قرار بوده انسان مدرن از آنجا بیرون بیاید و ایرانِ ویران را به قول امین الدوله، مدرن کند...

https://sedayemoallem.ir/پژوهش/item/25373-/دارالفنون-و-رویای-تربیت-انسان-مدرن-در-ایران-چرا-نشد-؟

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« این دو گروه در ستیز ناآگاهانه با هویت ملی ایران‌ زمین، سال هاست که همکاری نانوشته‌ای را در نابودی این آیین باستانیِ ایرانی عملیاتی ساخته‌اند »

"چهارشنبه سوری " و دشمنان آن ؟!

بهروز مرادی/ جامعه شناس



* شورای عالی انقلاب فرهنگی در تقویم خود « چهارشنبه‌سوری » را به روز « تکریم همسایه‌ها » تغییر داده است.


* هر دم از دشمنی با سنت‌های ایرانی برگ دیگری ورق می‌خورد.

گویا در اتاق فکر دشمنان سنت‌های کهن ایران‌ زمین، پس از نفی واقعیت آیین‌های ملی، مشغول اتخاذ تدابیری برای استحاله‌ی عناصر ساختاری هویت ملی می‌باشند.

عجیب است که برای این مأموریت نامبارک بودجه‌ی هنگفت میلیاردی از سرمایه‌های ایران‌ زمین نیز دریافت می‌کنند.

ستیز بنیادگرایان با هویت ملی تمامی ندارد.


* بنیادگرایان اسلامی از پیش از انقلاب با مظاهر هویت ملی در ستیز بوده‌اند. رهبران فکری این جریان واپس گرا همچون ابوالاعلی مودودی، ملی‌گرایی را در تضاد با اسلام می‌دانند. آنان بر آن بوده‌اند که در سایه‌ی ستیز با مظاهر هویت ملی، بنیادهای هویت اسلامی مدنظر خود را در جامعه به‌جای آن بنشانند و نهادینه کنند.

تلقی نادرست آتش‌پرستانه از آیین چهارشنبه‌سوری که ستیز آنان با این سنت ایرانی را نزد آنان توجیه می‌نموده، درک اشتباه آنها از سنت‌های فرهنگی و میراث باستانی را برملا نموده است.


* قضاوت مخدوش آنان نسبت به نقش عناصر هویت‌ساز ملی در حیات مردم، ناشی از سلطه‌ی ایدئولوژی‌ اندیشی بر اندیشه‌ی ناب و رها از وابستگی و عدم درک زبان نمادهای فرهنگ باستانی است.


* اما از سویی دیگر، نفی واقعیت آیین چهارشنبه‌سوری و چند دهه تلاش برای طرد آن، سبب عدم شناخت فلسفه‌ی عمیق حقیقی آن از سوی نوجوانان و جوانانی گردید که از قضا شوربختانه بسیاری از آنان نیز زبان نمادهای باستانی را فهم نمی‌کنند و با روشن کردن سه دسته آتش و پریدن از روی آنان ارتباطی همدلانه برقرار نمی‌سازد و چهارشنبه‌ سوری را تنها به فرصتی برای تخلیه‌ی جنگ درون به بیرون و سرایت ناآرامی‌های درونی به محیط بیرونی تبدیل نموده و در این راستا این شب را به ارتکاب انفجارهای هرچه شدید و خلق صداهای مهیب و در نتیجه مردم آزاری، حیوان آزاری، آلودگی صوتی، ایجاد رعب و وحشت برای همه‌ی جنبندگان و ابراز وجود از طریق برهم زدن آسایش همه‌ی باشندگان می‌پردازد.


* آنان بدون آن که تلاشی در راستای فهم این مراسم تاریخی و انجام رفتاری متناسب با فلسفه‌ی باستانی آن داشته باشند، با سوء استفاده از فرصت این شب، رفتاری غیرمسئولانه با همه‌ی موجودات زنده ابراز می‌دارند و موجبات آسیب‌های متنوعی برای خود و دیگران را فراهم می‌آورند.


* لذت‌بریِ آنان از انفجارهای مرگ بار به بهای تخریب جان و آرامش دیگران، توحش است.

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25374-/چهارشنبه-سوری-و-دشمنان-آن-؟

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« ذهنیت توسعه‌ محور در بسیاری از جوانان ما وجود ندارد »

از کلاس‌های خالی از دانش آموز تا ذهنیت توسعه: چرا ایران 1404 با سند چشم انداز 1404 فاصله ای بسیار دارد؟

محمد راعی/ معلم



* حالا که نزدیک به شروع سال ۱۴۰۴ هستیم، نگاه‌ها به آینده ایران بیشتر از هر زمان دیگری برجسته شده است.

زمانی که دانش‌آموز بودم، در کلاس پنجم ابتدایی، اولین بار با سند چشم‌انداز ۱۴۰۴ آشنا شدم. در کتاب تعلیمات اجتماعی نوشته شده بود که ایران در سال ۱۴۰۴ باید به کشوری پیشرفته تبدیل شود. آن زمان، با چشمان و ذهن کودکانه از خودم پرسیدم:

«سال ۱۴۰۴ من کجا هستم؟ ایران عزیزم کجا خواهد بود؟» شاید نمی‌دانستم که در آینده، سال ۱۴۰۴ برای من چطور خواهد بود، اما با هر چیزی که به آن فکر می‌کردم، امید داشتم که روزی کشورم به جایگاهی برتر در جهان برسد.

الان که خودم معلم شدم و به مرور زمان نگاه می‌کنم، می‌بینم که این سؤال هنوز برایم مهم است. ایران ۱۴۰۴ در کجا ایستاده است؟

در زمینه‌های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی چه پیشرفتی کرده‌ایم؟ آیا به اهداف سند چشم‌انداز رسیدیم؟



* یکی از مفاهیمی که در تمام این سال‌ها به آن فکر کرده‌ام، نظریات توسعه است.

یکی از این نظریات مهم می‌گوید که توسعه باید ابتدا در ذهن و نگرش افراد جامعه رخ دهد و سپس به سطح جامعه و ساختارهای اجتماعی سرایت کند.

همان طور که آنتونی گیدنز، جامعه‌شناس بزرگ، اشاره کرده است، «توسعه اجتماعی زمانی اتفاق می‌افتد که ذهنیت‌ها و رفتارهای فردی تغییر کند».


اگر جامعه‌ای بخواهد پیشرفت کند، باید افراد آن جامعه ابتدا به تغییرات فکری و فرهنگی دست یابند. در غیر این صورت، توسعه نمی‌تواند به‌طور واقعی در جامعه رخ دهد.

در این رویکردها، تغییرات ذهنی افراد به‌عنوان نقطه شروع توسعه تلقی می‌شود، زیرا وقتی افراد به سطحی از آگاهی و مهارت‌های فردی برسند، می‌توانند تحولی در جامعه ایجاد کنند.

به عبارت ساده‌تر، توسعه فردی مقدمه‌ای برای توسعه اجتماعی و جمعی است.


* این روزها، وقتی به کلاس درس می‌روم و از دانش‌آموزان می‌پرسم که چرا این‌قدر از درس‌ها فراری هستند و به مدرسه نمی‌آیند، می‌فهمم که مشکلاتی جدی در ذهنیت‌ها وجود دارد.


* وقتی افراد به مسئولیت خود در جامعه اهمیت ندهند و به پیشرفت فکر نکنند، به سختی می‌توان انتظار داشت که جامعه در مسیر رشد قرار گیرد.


* نکته‌ای که باید به آن اشاره کنم این است که بخش زیادی از این مشکلات به سیاست‌ها و رویکردهای دولت‌ها در سال‌های گذشته برمی‌گردد. اگر دولت‌ها به جای اتکا به منابع نفتی و سیاست‌های کوتاه‌مدت، به زیرساخت‌های فرهنگی، آموزشی و اقتصادی توجه بیشتری می‌کردند، امروز با چنین چالش‌هایی روبه‌رو نبودیم.

توسعه از درون یک جامعه باید آغاز شود، اما دولت‌ها باید نقش تسهیل‌گر را ایفا کنند، نه اینکه مانع پیشرفت شوند.


* ما معلمان به‌عنوان افرادی که در خط مقدم آموزش و پرورش نسل آینده کشور هستیم، باید ذهنیت توسعه‌ محور را در دانش‌آموزان ایجاد کنیم. این کار، همان‌طور که نظریات توسعه می‌گویند، از تغییرات در ذهن شروع می‌شود.

اگر بخواهیم ایران آینده را در جایگاه قابل‌ قبول جهانی ببینیم، باید برای امروز خود فکری بکنیم. باید در هر کلاس درس، در هر نگاه، در هر رفتار فردی، توسعه را از ذهن آغاز کنیم و آن را در جامعه بسط دهیم.


***
این جامعه با این مختصات فکری و فرهنگی محکوم به تکرار و ناکامی و پسرفت است.

مشاهده فرمایید :


https://sedayemoallem.ir/دانش-آموز/item/25375-/از-کلاس‌های-خالی-از-دانش-آموز-تا-ذهنیت-توسعه-چرا-ایران-1404-با-سند-چشم-انداز-1404-فاصله-ای-بسیار-دارد؟

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« ضرورت امروز روابط عمومی ، جهاد اقناع و تعامل سازنده برای فهم مشترک است »

آقای حسین صادقی رئیس روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش ! از مخروبه ی استودیو الفباء و پاسخ گویی چه خبر ؟

صدای معلم گزارش می کند ؛


* « به گزارش مركز اطلاع رساني و روابط عمومي وزارت آموزش و پرورش، اين استوديو كه توسط مركز اطلاع رساني و روابط عمومي طراحي، ساخته و آماده شده است، از اين پس ميزبان نشست ها و گفت و گوهاي علمي و فرهنگي مرتبط با تعليم و تربيت خواهد بود و از معلمان، دانش آموزان، صاحب‌ نظران و كارشناسان دعوت خواهد شد تا مسائل و موضوعات مرتبط با آموزش و پرورش را در قالب گفت و گوهاي رو در رو و مستقيم مطرح نمايند.

استوديو الفبا همچنين فضايي خواهد بود كه در آن، مواضع رسمي آموزش و پرورش از زبان مسئولان اين نهاد به اطلاع رسانه ها و افكار عمومي خواهد رسيد و مديران ارشد و سياست گذاران آموزش و پرورش با حضور در اين مكان، به پرسش هاي مطرح در فضاي جامعه پاسخ مي گويند كه اين خود گامي مهم در نهادينه كردن فرهنگ پاسخ گويي سريع و دقيق به افكار عمومي محسوب مي شود.

سيد محمد بطحايي در مراسم رونمايي از اين استوديو در سخناني به ضرورت تعامل هرچه بيشتر آموزش و پرورش با رسانه‌ها و افكار عمومي اشاره و اظهار اميدواري كرد كه اين استوديو و مجموعه برنامه هاي مركز اطلاع رساني و روابط عمومي بتواند آموزش و پرورش را به ا ين هدف مهم نزديك‌تر سازد.

لازم به ذكر است افتتاح اين استوديو با دو گفت و گوي صميمي صورت گرفت. در يكي از اين گفت و گوها دو دانش‌آموز دختر و پسر از دغدغه ها و نگراني هاي همكلاسي هاي خود با وزير آموزش و پرورش سخن گفتند و پرسش‌هايي را با وي در ميان گذاشتند.

وزير آموزش و پرورش در پاسخ به پرسش اين دانش آموزان در ارتباط با كسالت آور بودن برنامه هاي درسي، به لزوم تغيير محتوا و روش ها اشاره كرد و شادابي، مهارت محوري و خلاقيت را از لوازم ضروري تغيير شرايط فعلي عنوان نمود و يكي از موانع اين كار را تنگناهاي مختلف از جمله محدوديت در فضاي مدارس و سازگار نبودن آن با شيوه هاي نوين تدريس و مدرسه داري دانست.

در گفت و گوي ديگري، خانم فتحي، معلم مقطع ابتدايي شهر تهران به گفت و گو با وزير آموزش و پرورش و بيان ديدگاه‌هاي خود پرداخت » .

خبر فوق در 13 آذر 1396 در « صدای معلم » منتشر گردید .


* « حسین صادقی ، رئیس فعلی مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش » مهر 1403 ضمن انتقاد از وضعیت پیشین استودیو الفبا چنین گفته بود :

« « اولین روز معارفه سری به استودیو الفبا و استودیو نگاه زدم.

با مخروبه ای مواجه شدم سرشار از کتاب، بنر، کاغذ و پوسترهای جمع آوری شده حوزه های مختلف!

گو این که اصلاً هيچ گاه استوديويي وجود نداشته است !

ظاهراً آخرين چراغ آن را حدود سه سال پيش خود روشن كرده بودم! تعطيل و بلا استفاده!

بغض خود را فرو خوردم افسوس كه چه كرده ايم با اين همه سرمايه و برنامه !!!

همان روز از همكارانم خواستم كه اين فضا را سامان دهند و الحمدولله امروز بخش اعظمي از آن اتفاق افتاد .

اگر خدا ياريمان كند به همت كورسويي از همكاران دغدغه مندمان در چند روز آينده اولين برنامه خود را ضبط و منتشر خواهيم كرد ».


* مدتی در پرتال وزارت آموزش و پرورش بدون آن که نامی از استودیو الفباء برده شود یک سری « مونولوگ » از سوی برخی مسئولان دوایر ستادی در پرتال وزارت آموزش و پرورش منتشر می شد بدون آن که بازخوردی دریافت کند اما در حال حاضر آن هم تعطیل شده و به انتشار فیلم هایی از سیر و سفر وزیر و سایر مسئولان با رویکرد « انتشار اخبار خوب » می پردازد .



* پس از گذشت بیش از 6 ماه از فعالیت حسین صادقی در بخشی که باید مغز متفکر، شریان حیاتی، قلب تپنده و پیشانی نهاد مهم و حساسی مانند تعلیم و تربیت باشد ؛ « صدای معلم » به عنوان رسانه ای که تجربه سه دهه فعالیت رسانه ای را در کارنامه ی خود دارد و با استناد به گزارش هایی که منتشر کرده است ؛ خواهان شفاف سازی و احیای فرهنگ پاسخ گویی و اقناع به صورت رسمی و بر اساس همان پروتکل های وزارت آموزش و پرورش و برنامه های پیشین می باشد .


متن کامل گزارش « صدای معلم » را در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25379-/آقای-حسین-صادقی-رئیس-روابط-عمومی-وزارت-آموزش-و-پرورش-از-مخروبه-ی-استودیو-الفباء-و-پاسخ-گویی-چه-خبر-؟

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« امید گاهی تمام حماقت‌ها را معنای متعالی ابلهانه‌ای می‌بخشد. مثل امید به تغییر چیزهایی که به زبری پوست کرگدن شده و آدمی رویش، به نازکی بلاهتش، کرم می‌مالد » ( 1 )

نوروزی که از درون آن تغییر و تحول زاده نشود ؛ چیزی جز تکرار یک روزمرگی بی حاصل و مناسک گرایی بیهوده نخواهد بود

صدای معلم گزارش می کند ؛


« بزرگترین درد ما آدم‌ها این است که با هر شرایطی سازش می‌کنیم.

وقتی زندگی سخت می‌شود، هیچ تلاشی برای تغییر شرایط نمی‌کنیم.

سکوت می‌کنیم چون می‌ترسیم از اینکه شرایط بدتر شود.

حرف حق‌مان را قورت می‌دهیم و با حرف ناحق سازش می‌کنیم!

با تمام نارضایتی‌ها خو‌ می‌گیریم و صدایمان هم در نمی‌آید.

زندگی و خواسته‌های ما مثل یک خمیربازی در دست آدم‌های پر قدرت، تغییر می‌کند. ما را به اجبار شکل خواسته‌های خودشان در می‌آورند و ما باز هم سازش می‌کنیم.

کم‌کم روزی می‌آید که نه کسی صدایمان را می‌شنود و نه به خواسته‌هایمان اهمیت می‌دهد چون می‌دانند ما به هر شرایطی عادت می‌کنیم و تنها کاری که می‌کنیم سکوت است.

سکوت کردن ما را به جایی می‌رساند که دیگر هر جای زندگی‌مان را نگاه می‌کنیم حتی کوچک‌ترین نشانه‌ای از آن زندگی که می‌خواستیم بسازیم پیدا نمی‌کنیم.

ما سال‌هاست می‌سوزیم و‌‌ می‌سازیم.

ما سال‌هاست زنده‌ایم بدون آنکه لحظه‌ای زندگی کنیم » .

"حسین حائریان"


* ترجیع بند و تاکید همواره ی « صدای معلم » در ابتدای هر سال تاکنون ، « تغییر و تحول » بوده است . مساله ای که عموم ایرانی ها با آن بیگانه اند و آغاز آن را از « دیگران » و در « بالا » طلب می کنند .

چرخه ای تکراری و بی حاصل که « تاریخ نه چندان پر افتخار ایران » به آن پاسخ منفی داده است .



* بحران های گوناگون ، « ایران ما » را از هر سو احاطه نموده اما به تناسب وسعت و عمق این بحران ها و چالش ها ، تغییری در روندها و نگرش ها به صورت معنا دار و قابل ملاحظه دیده نمی شود .


* « تعطیلی های فله ای و بی قاعده » در مدارس و البته به سایر حوزه ها هم کشیده شد ؛ ناشی از « ورشکستگی در حوزه ی انرژی » که مسئولان برای آن نام اتوکشیده « ناترازی » را برگزیده اند مهم ترین رویدادهای سال 1403 بود .

در سال تحصیلی 1403 مدارس در ایران به طور متوسط 50 روز ( و یا نزدیک به دو ماه » تعطیل شدند .

با وجود این کثرت از تعطیلی ها ، اما دانش آموزان و اولیای آنان در همراهی و هم دستی با کادر مدرسه به این هم بسنده نکرده و مدارس در بیشتر نقاط عملا از بیستم اسفند تعطیل شدند .


* وزارت آموزش و پرورش حتی نتوانست از اتوریته ( اقتدار ) خود در حوزه « قانون و آیین نامه های مصوبه » حفاظت نماید و در این موارد کاملا منفعلانه و بی برنامه عمل کرد .

به نظر می رسد این روند حتی در وضعیت بدتر در سال آینده نیز استمرار داشته باشد .

قبلا نوشتیم و انذار و هشدار دادیم :


« تعطیل کردن مدارس با هر بهانه و توجیهی مهم ترین نشانه برای انحطاط یک جامعه است »



* سرکشی مسعود پزشکیان رئیس دولت چهاردهم به همراه وزیر آموزش و پرورش به مدارس و حتی مشارکت در ساخت مدارس در شکل و شمایل یک « کارگر » در کنار برگزاری نشست با مسئولان این وزارتخانه این نوید را می داد که احتمالا و پس از گذشت بیش از 40 سال و برای نخستین بار ، « آموزش و پرورش » در اولویت های جمهوری اسلامی قرار گرفته اما برخی « نشانه ها » و « عملکردها » خوش بین بودن به این فرضیه ها را به محاق برد .


* با وجود تاکید رئیس دولت چهاردهم بر « وفاق » اما حداقل در حوزه ی « تعلیم و تربیت » این واژه ی مبهم و دراز معنا ، از سوی معلمان پرسش گر و کنش گر « فهم » نشد .

با وجود آن که « فرهنگیان » به عنوان یکی از ارکان شاکله « سازمان رای » در پیروزی پزشکیان ایفای نقش کردند اما « تغییر و امید به تغییر » در این سازمان کم رنگ شد و جان باخت .


* در حال حاضر چیزی که از « نوروز » به عنوان یک « آیین باستانی ایرانی ها » بر جای مانده همان تعطیلی دراز مدت ( 3 یا 4 هفته ای ) برای مدارس و واحدهای آموزشی است که البته قرینه ای به جز ایران در جهان ندارد .

به این اضافه نمایید مرگ و میر و جراحات ناشی از تصادفات مرگ بار و خانمان سوز در جاده های ایران که گویی ایرانیان به جنگ با « یکدیگر » برخاسته اند .


* ابتدای توسعه جامعه از « فرد » و در سه حوزه یاد شده می گذرد و تنها مسیر برای تحقق این مطالبه و آرزوی تاریخی ، مطالبه گری حتی در حد نوشتن یک جمله است نه سکوت و تایید وضعیت موجود .

شادی ها و هیجان های آنی ناشی از تحویل سال هم می گذرد اما راه نجات و بهروزی از « تغییر » می گذرد .

مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/آموزش-نوین/item/25380-/نوروزی-که-از-درون-آن-تغییر-و-تحول-زاده-نشود-؛-چیزی-جز-تکرار-یک-روزمرگی-بی-حاصل-و-مناسک-گرایی-بیهوده-نخواهد-بود

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
«تو تغییری در درونت ایجاد کن، جهان خودش تغییر خواهد کرد »

سفر همیشه در رفتن نیست

طهماسب کاوسی




گروه گزارش/

با نزدیک شدن نوروز ، تب و تاب سفر کل جامعه ی ایران را فر می گیرد .

تنها ره آورد این مساله ، بر جای ماندن صدها کشته و هزاران مجروح ناشی از تصادفات مرگ بار در جاده های ایران است و به نظر می رسد از دست پلیس و قانون هم دیگر کاری در این زمینه ساخته نیست و از همه مهم تر اراده ای جدی و مستمر برای برخورد موثر و بازدارنده با این ناهنجاری های مرسوم و توحش های مدرن از سوی حاکمیت هم مشاهده نمی شود .

مشخص نیست این عادت غلط از کجا به این آیین باستانی ایرانی ها وارد و ریشه دوانده است در حالی که دید و بازدید و تازه کردن لحظه ها و فرصت « در کنار هم بودن » سال هاست که با توجیهات رنگارنگ به فراموشی سپرده شده است .

این وضعیت به « جامعه فرهنگیان کشور » هم سرایت کرده و با وجود آن که معلمان فرصت تعطیلی سه ماهه در تابستان برای سفر را دارند اما بزرگ ترین دغدغه و دل مشغولی آنان در این تعطیلات طولانی مدت مدارس می شود :

گلایه و انتقاد از وضعیت بد و نامناسب مراکز اسکان فرهنگیان و یا پارتی بازی در پذیرش در خانه های معلم و نظایر آن .


سخنگوی وزارت آموزش و پرورش از ثبت ‌نام اسکان نوروزی فرهنگیان در ۹۵۶۰ مدرسه و مرکز رفاهی خبر می دهد .

این به آن معناست که حدود 10 درصد از مدارس کل کشور چندین روز پیش از فرا رسیدن نوروز به دلیل آماده شدن برای سرویس دادن به معلمان و... از چرخه طبیعی آموزش خارج می شود و این تعطیلی زود رس به سایر مدارس هم تسری پیدا می کند .

وزارت آموزش و پرورش که که بر حسب قاعده و قانون و منطق وظیفه مهمش باید پرداختن به موضوع « تعلیم و تربیت » و ارتقای آن باشد ؛ کارکرد آن در این مدت به نوعی به پذیرش مهمان و هتل داری تغییر پیدا می کند .

واقعیت آن است که امکانات و شرایط رفاهی در آموزش و پرورش هیچ گونه تناسبی با جمعیت فراوان معلمان ( شاغل و بازنشسته ) ندارد و زورش هم برای بهبود آن نمی رسد .

شاید بهترین کار حداقل برای « قشر فرهنگ ساز » جامعه همان باشد که آقای « طهماسب کاوسی » در یادداشت کوتاهش به رشته ی تحریر درآورده است .

آن را می خوانیم .


https://sedayemoallem.ir/آموزش-نوین/item/25385-/سفر-همیشه-در-رفتن-نیست

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
شاید بهترین و زیباترین پرسشی که هر ایرانی می تواند و می باید که برای « خودش » مطرح کند آن است که تا چه حد در « توسعه فردی » و تغییرات بنیادین و راه گشا در سه حوزه « اندیشه ، گفتار و کردار » موفق بوده و اگر نبوده است ؛ « صادقانه » آن را ابتدا در درون خودش بجوید به جای آن که به دنبال تقدیر و افتادن در مسیر دوباره و بی حاصل « روزمرگی » باشد و تصور کند که :

« از این ستون به آن ستون فرج است » .

ابتدای توسعه جامعه از « فرد » و در سه حوزه یاد شده می گذرد و تنها مسیر برای تحقق این مطالبه و آرزوی تاریخی ، مطالبه گری حتی در حد نوشتن یک جمله است نه سکوت و تایید وضعیت موجود .

شادی ها و هیجان های آنی ناشی از تحویل سال هم می گذرد اما راه نجات و بهروزی از « تغییر » می گذرد .
« وارونگی خدمت جایگزین واقعیت شده است ! »

نگاهی به استقبال کم رمق معلمان دلفانی در "طرح معلم نمونه" : وقتی مستندسازِ نمونه، معلمِ نمونه می شود !

مهدی کیانی برخوردار/ فرهنگی و خبرنگار



* نتایج شناسایی معلمان نمونه شهرستان دلفان در مقاطع مختلف تحصیلی اعلام شد :

میزان شرکت کنندگان در این طرح : حدود ۱/۶درصد

« معلمان ابتدایی: ۵ نفر از مجموع که مشترکا دو نفر اول شدن از مجموع تقریباً ۶۵۰ نیرو

متوسطه اول: ۴نفر شرکت کننده از مجموع تقریباً ۳۵۰ نیرو

متوسطه دوم: ۵ نفر شرکت کننده از مجموع تقریباً ۳۵۵ نیرو

مدیران : 5 نفر از مجموع از مجموع تقریباً ۱۰۰ مدیر

معاونین: ۲ نفر از مجموع کل معاونین

مشاورین: ۳ نفر از مجموع ۴۵ نفر

مراقبین سلامت: ۲ نفر از مجموع

مربی امور تربیتی/ معاون پرورشی: ۷ نفر از مجموع تقریباً ۷۰ نیرو »

علی رغم توانمندی و درخشش معلمان دلفانی در جشنواره ها و همایش های کشوری و ... در شهرستان دلفان کل آمار شرکت کنندگان با احتساب تمامی مقاطع تحصیلی به سی و سه نفر رسید!


* این آسیب‌شناسی در نگاه نخست با بررسی ویژگی‌های شخصی معلمان، نشان می دهد که عوامل فردی از جمله انگیزه‌ها، نگرش‌ها و باورهای آن‌ها نسبت به طرح معلم نمونه باعث شده است که تمایلی به شرکت در این طرح نداشته باشند.


* در گام دوم با بررسی فرم های امتیاز بندی و تحلیل ساختارهای ناقص و فرهنگ سازمانی مدارس و نهادهای آموزشی می توان این گونه استنتاج کرد که این شرایط به نوعی خود مانع بزرگی برای شرکت در طرح انتخاب معلمان نمونه و توانمند در شهرستان دلفان است.


* هر معلمی با تحلیل محتوای آموزشی و نحوه ارائه آن ها برای انتخاب معلمان نمونه احساس می کند که محتوای طرح برای آن‌ها مفید نیست یا به نیازهای آموزشی آن‌ها پاسخ نمی‌دهد و از سویی خود آیتم ها و فرم ها چالش های زیادی در بطن خود دارند.

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25386-/نگاهی-به-استقبال-کم-رمق-معلمان-دلفانی-در-طرح-معلم-نمونه-وقتی-مستندسازِ-نمونه،-معلمِ-نمونه-می-شود

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« فلسفه کلاس درس در یک نسل، فلسفه حکومت در نسل بعدی خواهد بود »

نقش فرهنگی افراد در عادی سازی و الگوسازی " بَدها " و " به حاشیه بردن " خوب ها " در جامعه ایرانی ؟

مینو امامی


* یک سیاستمدار آلمانی، معتقد است که در دنیای بی انتهای سیاست، نمی توان به پول درآوردن به عنوان اولویت اصلی نگریست. در واقع یک درس اخلاقی مضمون که در تار و پود نظام آموزشی و در دوران تحصیلی فردی چون مرکل، درونی شده است و ارزشی ملی تلقی می شود. اما برنامه پنهان آموزش در مدارس و حتی دانشگاه ها در بسیاری از کشورها و شاید در ایران، سیاست را سرآغاز قدرت و سرمایه می بیند. یعنی تصور غالب این است که اگر قدرت داشته باشی، توانایی اقتصادی هم خواهی داشت که برعکس آن نیز صادق است .


* سیاستمدار کهنه کار آلمانی؛ اشاره نکرده است که این باور صرفا برای خدمت به مردم هست، اما مردان و زنان عرصه سیاست ما، رسما عنوان می کنند که برای انجام خدمت به خلق و مردم، پا به عرصه سیاست گذاشته اند و بیشتر آنها پس از انتخاب و یا گاه انتصاب و نشستن در پشت میز مسند خویش، اولین شعاری را که فراموش می کنند همان خدمت به مردم است. چون برنامه پنهان درسی، او را در موقعیت جدید به اهداف شخصی سوق می دهد. برای همین مشکلات همچنان در جای خود باقی می ماند و حتی با غفلت این مسنددار جدید، بیشتر و حجیم تر نیز می گردد.

و خلق بینوا با هزار امید و آرزو که نظاره گر آمد و شد این و آن، عمر خود را سپری می سازد با خود می گوید: پس مشکلات چرا حل نمی گردد یا پایان نمی پذیرد؟ غافل از این که در مسیر حل و فصل آن تلاش و همتی صورت نگرفته است، پس باور به لاینحل بودن مشکلات و حتی معضلات و سپس امیدواری به تولد و ظهور قهرمانی از دیار کهن ایران زمین و یا اعتقاد به تحقق معجزه ای، انتظار و حسرت این مردم می گردد و بعد روشن اندیشان روشنفکر به مذمت خوش خیالی چنین مردمانی در دیروز و امروز، تلخ خندی می زنند و به استهزای آنان اهتمام می ورزند.


* و این فرد یاد نگرفته است که قرار نیست مادام العمر چاله ها وجود داشته باشند، زباله ها انباشته شوند، بوروکراسی در مابین طبقات بالا و پایین، مردمِ معطلِ یک کپی ، تأییدیه و یا امضا را همچنان سرگردان نگه دارد و بسیاری از موارد دیگر.


* کوچک دیدن جرم، خود سرمنشأ فساد بیشتر است. شادمانی یک مسئول از درصد کم وقوع جرم اشخاصی که مکلف و موظف به خدمت تکمیلی در راستای خدمات دولت شده اند، انجام آن را طبیعی قلمداد می کند و مردم نیز باور می کنند که خدا را شکر همه فاسد نیستند! القائات غلط چنین مسئولانی، به عادی سازی جرم منجر می شود. اگر آمار تخلفات درست است این 4 درصد چرا خلاف کرده اند؟


* دو فرضیه به ذهن خطور می کند:

فرضیه اول) قانون در شوراها انعطاف پذیر است و این افراد به راحتی قادر به شناسایی ضعف ها و دور زدن آنها هستند.

فرضیه دوم) افرادی که برای شوراها داوطلب و انتخاب می شوند، نیّت اصلی خود را قبل از برگزیده شدن بر مبنای فرصت طلبی برای منفعت جویی شخصی بنا نهاده اند. آنان از موفقیت خود در این خصوص از قبل، آن قدر مطمئن بوده اند که احتمال هر نوع ریسک شناسایی، افشا و آبروریزی را به جان دل خریده اند و از وسوسه انجام آن واهمه ای نداشته اند.


* عادی دانستن کار خوبان در جامعه ای که از لحاظ جرم، بزه و فساد برای الگوی رفتار نامناسب فراوانی زیادی دارد، از برجستگی های فرهنگی این جامعه است. مثلا یک دانش آموز زرنگ، وظیفه خود را می داند و آن را به جا می آورد، یک رفتگر مرتب و منظم، سر ساعت نیک می داند که چگونه آب زند راه را تا در دل رهگذران آشوب نباشد، یک مأمور پست چی با وسواسی خاص، تلاش می کند تا امانت را حتما به دستان صاحب اصلی برساند.


* وقتی الگوی رفتاری ما خصوصا برای کودکان و نوجوانان، از بین ایرانیان اندیشمند، متفکر، بنیان گذار، مبتکر، خلاق و مبتکر، تولید کننده، هنرمند و نویسنده و... نیست پس چون همیشه منتظر می مانیم تا یکی از آنان فوت کند و سپس آه حسرت بکشیم :

ای وای! حیف این نیز رفت.

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25387-/نقش-فرهنگی-افراد-در-عادی-سازی-و-الگوسازی-بَدها-و-به-حاشیه-بردن-خوب-ها-در-جامعه-ایرانی-؟

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
اگر بخواهیم از تعبیر بازگشت یا بازشناخت خود بگوییم بایسته است که از بازگشت به جهان بینی نوروز و گفتمان خیام بگوییم و آن جز بازگشت به « زندگی » و « شادی » نیست

در " کلاس درس نوروز " و " خیام "

حسین میرزانیا


* « آغاز » در آیین ها ، باورها ، تمدن ها راهی است برای « نوزایی » و شروعی دوباره . روزنه ای است برای کاستن از رنج « تکرار و بیهودگی » و امیدی است برای بازجستن فرصتی دیگر جهت استمرار و پیمودن رنج بودن اما نه به غم یا افسردگی و مچاله شدن در خود و چرخ زندگی که به « شادی و شور و سرور » کوفتن سنگلاخ و ساختن « زندگی » در این جاده ی دراز و پر رمز و راز .

در این بازجستن و توشه برداشتن از نوروز، کودکان و دانش آموزان ایرانی بیش از هر کسی شایسته آموختن هستند. شرایط سخت و دشوار اقتصادی خانواده ها، تهی شدن ساعات درسی دانش آموزان ایرانی از شور و نشاط و خلاقیت و جست و خیز و موسیقی و آواز و نگرش ایدئولوژیک و سیاست زده به تعلیم و تربیت؛ آنان را اغلب بی تاب، کم حوصله، نابردبار و مستعد رفتارهای پرتنش و پرخاشگرایانه و خشن کرده است!


* خیام از جمله حکیمان خردورز ایرانی است که به نیکی جهان را کاویده و به باور روشنایی بخش « زیستن در شادی » دست یافته است. زیستن در شادی باعث رهنمون او به « ارزش بی بدیل دم یا زمان » شده است.

از این روست که خیام آدمیان را از هر گونه غفلت از ارزش جان بخش و آفرینش گر « شادی » و « گوهر گران سنگ زمان » بر حذر می دارد.


* شناخت و ایمان به شادی و فرصت سوزی و از دست دادن گوهر ارزشمند زمان، گمشدگان کلاس های درسی فرزندان ایران است.

کودکان و دانش آموزان ایرانی تجربه شادی کردن و کام بردن از لحظات زندگی را در مدارس کشور از دست داده اند و یا تجربه آن به پایین ترین امکان خود در مدارس رسیده است!

اینجاست که آموزگاران، معلمان، دبیران و فرهنگیان به واسطه مسئولیت خطیر شغلی خود می باید با فاصله گرفتن از روزمرگی های پر تکرار بی حاصل خیام گونه با نگرش «زیستن در شادی» به یاری فرزندان ایران بیایند.


* گرچه گفتمان خشک و ملال آور و خشن ایدئولوژیک و برنامه های بی روح و یک سویه نظام آموزشی و تنگناهای اقتصادی هر ایرانی را دچار فقر معرفتی و انگیزه ی تلاش کرده است ولی چنانچه نگاه پدری یا مادری و فرزندی را بر کلاسهایمان حاکم بدانیم و آن گونه که انتظار داریم با فرزندان خود در کلاس ها رفتار کنند رفتار کنیم، از دمیدن « شادی » همان که چونان دم مسیحایی جان بخش روح و روان کودکان و فراگیران است دریغ نخواهیم ورزید و هم نوا با خیام به معجزه کلمات و مهر و عشق به طبیعت و چرخه ی هستی، زیستن یا چگونه زیستن را به آنان خواهیم آموخت.


* نوروز، جهان بینی انسان ایرانی از دوره باستان تا به امروز است که خیام بزرگ یکی از اندیشمندان و مفسران ژرف بین این گفتمان تمدنی است.

اگر بخواهیم از تعبیر بازگشت یا بازشناخت خود بگوییم بایسته است که از بازگشت به جهان بینی نوروز و گفتمان خیام بگوییم و آن جز بازگشت به « زندگی » و « شادی » نیست.

هر آیین، باور، اعتقاد یا ایدئولوژی که زندگی و شادی را تهدید یا محدود کند، مروج تاریکی، مرگ و تباهی خواهد بود.


https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25394-/در-کلاس-درس-نوروز-و-خیام

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« نسلی که در راه است همین است که در حافظیه شاهد آن بودیم که می تواند به صورت سریع مردم عادی و فرهیخته گرد هم آمده برای احترام به نوروز را در نوردد و نمای بد قواره ای از کشور ایران را در چشم جهانیان به نمایش بگذارد »

نگاهی بر انفجار " بی فرهنگی و بی هویتی " در حافظیه شیراز و در آغاز نوروز ؟!

محمدرضا خورشیدی پاجی/ فعال فرهنگی



* « تربیت » به عنوان امری زنجیره ای در جامعه اخلاقی به ارگانیک و تعامل همه ی نهادها و عوامل درونی و بیرونی وابسته است .

وقتی در تقسیم بودجه ، متولی اصلی فرآیند تعلیم و تربیت و امور ورزش سهم کمتری از نهادهای نظامی و ایدئولوژی دریافت می کنند و صدا و سیمای عمومی با بودجه نجومی و جذب سرمایه تبلیغات ، فقط مشغول بزک کردن و نمایش ظواهر امور مذهبی می شود ؛ از طرفی حاکمان در دو قطبی سازی مردم اصرار و یا وا داده اند و شوربختانه این طرفی ها بر تار مو و حجاب فشار می آورند و آن طرفی ها برای نشان دادن تقاص بر هو کردن ارزش ها در بزنگاه مناسبت از تجمع مردم بهره می برند ؛ لایه بی هویتی در بزنگاه می تواند فاجعه بیافریند اما در لایه های انرژی انباشته شده حاصل از مسئولیت گریزی افراد ساکن جامعه ، بازی بچه گانه و تکراری تخریب آثار و داشته های فرهنگی و هنری ایران رخ می دهد .


* اما چرا بی تربیتی و بی شعوری بر تربیت و فرهیختگی پیشی گرفت؟


* چون دستگاه آموزش و پرورش تنهاست و معلم جایگاه مهم و مرجع نداشته و بودجه کفاف برنامه ریزی کلان را ندارد .

چون اولویت کارگزاران ، تعلیم و تربیت جوهری نیست بلکه نمایش و بزک و خرج ظاهری از کف دین است .

چون پوسته مهم تر از هسته شده است .


* نسل بی هویت ؛ محصول بی توجهی به مهم بودن نهاد آموزش و پرورش و سرریز کردن بودجه های نجومی به پیکر نهادهای بی خاصیت و فرعی است .

https://sedayemoallem.ir/دانش-آموز/item/25395-/نگاهی-بر-انفجار-بی-فرهنگی-و-بی-هویتی-در-حافظیه-شیراز-و-در-آغاز-نوروز-؟

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
2025/07/13 04:03:05
Back to Top
HTML Embed Code: