tgoop.com/sepas_news/4811
Last Update:
✿
✅ بخشی از یادداشت دکتر فرهاد میثمی به تاریخ ۶ آبان ۱۳۹۰ با عنوان «جوجههای بهار عربی را آخر پاییز بشماریم»:
🔹وقتی خبر کشته شدن دهها و صدها نفرهی هر روزهی مردم در سوریه را میخوانیم، تا آنجا که بر طبق گزارش سازمان ملل متّحد، تعداد آنان بر ۳۰۰۰ تن بالغ میشود، و باز هم هر روز مردم همچنان میآیند و همچنان کشته میشوند، واکنش اولیه شاید تحسین ایستادگی آنان باشد؛ تا آنجا که به قول دوست گرانقدری، انگار بعضیها بین ما غصّهمان میشود و احساس خجالت به ما دست میدهد که ما چرا در جنبش سبز به نسبت اینها این قدر کم کشته دادیم! امّا من فکر میکنم از جامعهای که این قدر آسان و در این حجم کشته میدهد باید ترسید. من از جامعهای که جان انسان در آن تا بدین پایه ارزان محاسبه شود میترسم. و باز، به پختگی و درایت راهبران همراه و جامعهی تشکیلدهنده جنبش سبز بیشتر واقف میشوم و احترام میگذارم، که تعداد دورقمی کشتهها را، به حق، چه ضایعهی بزرگی حس کردند و از هیچ تلاشی برای متوقّف کردن آن فرآیند فروگذار نکردند. جامعهای که در آن، ارزش جان انسان آن قدری باشد که بدین سان آسان بتوان از کرور آن گذشت، آن جامعه حدّاقل در کوتاه مدّت آماده تولید ارزشهای نگاهدارنده ی دموکراسی – که اساساٌ از ارزش انسان سرچشمه میگیرند- نیست. یاد جمله آن کنشگر جوان جنبش آتپور صربستان میافتم، آنگاه که در پاسخ به سؤال خبرنگار که: “رمز پیروزی جنبش مدنی شما بر دیکتاتوری میلوشویچ چه بود؟ چه شد که شما توانستید بر آنان پیروز شوید؟” بعد از اندکی مکث جواب داد: ” … فکر میکنم … ما نهایتاٌ پیروز شدیم … چون … ما بیشتر از آن ها “زندگی” را دوست داشتیم.” (متن کامل)
🔹ده سال بعد، دکتر میثمی یادداشت دیگری نوشت با عنوان "حالا دیگر وقتِ شمردن جوجههاست!" و در آن با بررسی تجربه هر ۵ کشور دگرگون شده در بهار عربی نشان داد که نتیجه آن انقلابها صفر و بلکه پایینتر از صفر بوده و هیچ جایی برای حسرت خوردن نداشتند. او همچنین توضیح میدهد که چرا چرخه استبداد و فساد و ناامنی و ... با چنین قیامهایی متوقف نمیشود. در پایان هم کلیاتی از راه حل را بازگو میکند:
🔹مسیر منتهی به خیر در این راستا، یک چارچوب کاملاً فعال مبارزهی نظری و عملیِ خشونتپرهیزانه است که در بطن حرکت خویش، ساختارهای نگاهدارندهی آن دموکراسیِ آتی را نیز بهطور همزمان پدید میآوَرَد؛ الگوهایی که مهاتما گاندی، نلسون ماندلا، واتسلاف هاول، لخ والسا و بسیاری دیگر برای ما بهدقّت شرحشان دادهاند و یا در عمل با موفقیت پیادهشان کردهاند. مشکل این است که ما هنوز مختصات و ویژگیهای آن نوع مبارزه را آنطور که باید و شاید نمیشناسیم؛ بیتعارف، بلدشان نیستیم؛ خیلی وقتها هم با انفعال و بیعملی و کنارهجویی اشتباهشان میگیریم. مسیر و ساز و کارِ بسیار مؤثر مبارزات خشونتپرهیز هنوز در ایران به صورت یک چارچوب نظریِ منسجم و یک برنامهی عملیِ مدوّن معرفی نشده است. در این حالت طبیعی است که وقتی ابزار دیگری برای مبارزه نشناسیم، در مواقع بحرانی وسوسه شویم که به ورطهی همان راههای خطای بارها امتحان شده بیفتیم. سخن آبراهام مازلو از همین بابت راستِ کارِ ما هم درمیآید: “اگر تنها وسیلهای که دارید چکش باشد، وسوسه میشوید با همه چیز مثل میخ رفتار کنید. (متن کامل)
ـــــــــــــــــــــــ
#فرهاد_میثمی
#سیاست #ایران
#سپاس_نیوز
@Sepas_news
BY سازمان پژوهشگران ایرانی سبزاندیش (سپاس)
Share with your friend now:
tgoop.com/sepas_news/4811