📌توهم تناقض قرآن(٤) : آیا در قیامت از گناهکاران سوال می شود ؟؟؟(پاسخ۲)
【➌】توضیحی حول آیات عدم سوال ؛ برای این دسته از آیات ، با توجه به تتبعی که در قرآن صورت گرفت ، یک آیه بیشتر پیدا نکردم:
👈آیه ٣٩ الرحمن : فيومئِذ لا يسۡـٔل عن ذنبه انس و لا جان.
در آن روز هيچ كس از انس و جنّ از گناهش سؤال نمى شود.
💡معانی آیه : درباره این آیه دو احتمال معناییِ بسیار قوی وجود دارد :
1⃣مراد این باشد که هر کسی ، مسئول عمل خودش می باشد و برای گناه کسی ، از دیگری سوال پرسیده نمی شود.
👈در آیه ٢٥ سبا آمده است : قل لا تسـٔلون عمّا أجۡرمۡنَا و لا نسۡـَٔل عمّا تعملون.
بگو: شما از گناهى كه ما كرده ايم سؤال نخواهيد شد، (همان گونه كه) ما در برابر اعمال شما مسئول نيستيم.
این آیه دقیقا مطابق همان آیه ۳۹ الرحمن است:
👈لا تسئلون عما اجرمنا (عن ما اجرمنا )
👈لا تسئل عن ذنبه
به جای (ما اجرمنا) بگذارید (ذنب)
👈و نائب فاعل در سوره الرحمن (انس و لا جان) است که عام و عمومی است ولی در سوره سبا ، نائب فاعل (جمع مذکر مخاطب) است که عده ای خاص است که در هر صورت یک قاعده کلی است که هیچ کس از گناه دیگری مورد سوال واقع نمی شود.
2⃣معنای دوم این است که هیچ انس و جنی از گناه خودش مورد سوال واقع نمیشود.
در این قسمت میتوان چندین نکته مهم را گوشزد کرد :
🔺اولا که مراد ، همه انسان ها و جنیان نیستند بلکه گناهکاران از انس و جن مراد است. پس چند دسته از بحث خارج میشوند:
انبیاء و اولیاء و رسل و ائمه
مومنین پاک
مومنین توبه کننده
مومنینی گناهکاری که در برزخ تطهیر شده اند.
🔺آن دسته از مجرمین و گناهکارانی که مورد سوال واقع نمیشوند به چند علت میباشد:
✖️در موقفی قرار دارند که نمیتوانند سخن بگویند : که قبلا آیاتش را آوردیم و توضیح دادیم و در بعضی از این مواقف مجرمین و مذنبین مهر سکوت بر دهانشان زده می شود و اعضاء و جوارح و ملائکه و انبیاء و... شهادت میدهند فلذا در این موقف انسان و جن درباره گناهشان مورد سوال قرار نمیگیرند بلکه از اعضاء و جوارح سوال پرسیده میشود و آنها جواب میدهند.
✖️یا اینکه توان سخن گفتن را دارا هستند ولی حساب و کتاب تمام شده و در موقفی قرار دارند که از چهره هایشان شناخته شده هستند و نیاز به پرسیدن نیست.
کما اینکه در خود سوره الرحمن نیز گفته شده:
👈آیه ٤١ الرحمن : يعرف المجرمون بسيمهم فيوخذ بالنواصی و الاقدام.
مجرمان از چهره هايشان شناخته مى شوند؛ و آن گاه آنها را از موهاى پيش سر، و پاهايشان مى گيرند (و به دوزخ مى افكنند).
عبارت (فیوخذ) میگوید : چون مجرمین از چهره هایشان مشخص هستند ، پس از موهای پشت سرشان گرفته میشوند و داخل دوزخ انداخته میشوند. پس :
اولا : مورد سوال واقع نمیشوند چون از چهره هایشان مشخص است که اینها چه گناهی مرتکب شده اند.
دوما : چون چهره هایشان مشخص است ، داخل دوزخ انداخته میشوند.
سوما : این عبارت میتواند قرینه باشد که چون ملایکه عذاب ، مجرمین را از چهره هایشان میشناسند ، از آنها مجددا سوال پرسیده نمیشود فلذا داخل دوزخ انداخته میشوند.
چهارما : اینجا موقف جهنم است که با موقف حساب که مورد سوال واقع میشوند متفاوت است.
✅با توجه به همه این مباحث :
1⃣یا این آیه : ناظر به مسئولیت هر فرد نسبت به عمل خودش میباشد
2⃣یا اگر ناظر به سوال از خود فرد باشد :
👈 یا ناظر به تعدد مواقف است که در موقفی خدا از انسان سوال میکند و در موقف دیگر از انسان سوال نمیکند
👈یا ناظر به تعدد مواقف است ولی در یک جا خداوند سوال میپرسد و در موقف دیگر ملایکه نیاز به پرسیدن ندارند : چون از چهره مجرمان ، میتوانند آنها را بشناسند.
مطالب دیگری هم میشد بیان کنیم ولی به همین مقدار بسنده میکنیم.
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
【➌】توضیحی حول آیات عدم سوال ؛ برای این دسته از آیات ، با توجه به تتبعی که در قرآن صورت گرفت ، یک آیه بیشتر پیدا نکردم:
👈آیه ٣٩ الرحمن : فيومئِذ لا يسۡـٔل عن ذنبه انس و لا جان.
در آن روز هيچ كس از انس و جنّ از گناهش سؤال نمى شود.
💡معانی آیه : درباره این آیه دو احتمال معناییِ بسیار قوی وجود دارد :
1⃣مراد این باشد که هر کسی ، مسئول عمل خودش می باشد و برای گناه کسی ، از دیگری سوال پرسیده نمی شود.
👈در آیه ٢٥ سبا آمده است : قل لا تسـٔلون عمّا أجۡرمۡنَا و لا نسۡـَٔل عمّا تعملون.
بگو: شما از گناهى كه ما كرده ايم سؤال نخواهيد شد، (همان گونه كه) ما در برابر اعمال شما مسئول نيستيم.
این آیه دقیقا مطابق همان آیه ۳۹ الرحمن است:
👈لا تسئلون عما اجرمنا (عن ما اجرمنا )
👈لا تسئل عن ذنبه
به جای (ما اجرمنا) بگذارید (ذنب)
👈و نائب فاعل در سوره الرحمن (انس و لا جان) است که عام و عمومی است ولی در سوره سبا ، نائب فاعل (جمع مذکر مخاطب) است که عده ای خاص است که در هر صورت یک قاعده کلی است که هیچ کس از گناه دیگری مورد سوال واقع نمی شود.
2⃣معنای دوم این است که هیچ انس و جنی از گناه خودش مورد سوال واقع نمیشود.
در این قسمت میتوان چندین نکته مهم را گوشزد کرد :
🔺اولا که مراد ، همه انسان ها و جنیان نیستند بلکه گناهکاران از انس و جن مراد است. پس چند دسته از بحث خارج میشوند:
انبیاء و اولیاء و رسل و ائمه
مومنین پاک
مومنین توبه کننده
مومنینی گناهکاری که در برزخ تطهیر شده اند.
🔺آن دسته از مجرمین و گناهکارانی که مورد سوال واقع نمیشوند به چند علت میباشد:
✖️در موقفی قرار دارند که نمیتوانند سخن بگویند : که قبلا آیاتش را آوردیم و توضیح دادیم و در بعضی از این مواقف مجرمین و مذنبین مهر سکوت بر دهانشان زده می شود و اعضاء و جوارح و ملائکه و انبیاء و... شهادت میدهند فلذا در این موقف انسان و جن درباره گناهشان مورد سوال قرار نمیگیرند بلکه از اعضاء و جوارح سوال پرسیده میشود و آنها جواب میدهند.
✖️یا اینکه توان سخن گفتن را دارا هستند ولی حساب و کتاب تمام شده و در موقفی قرار دارند که از چهره هایشان شناخته شده هستند و نیاز به پرسیدن نیست.
کما اینکه در خود سوره الرحمن نیز گفته شده:
👈آیه ٤١ الرحمن : يعرف المجرمون بسيمهم فيوخذ بالنواصی و الاقدام.
مجرمان از چهره هايشان شناخته مى شوند؛ و آن گاه آنها را از موهاى پيش سر، و پاهايشان مى گيرند (و به دوزخ مى افكنند).
عبارت (فیوخذ) میگوید : چون مجرمین از چهره هایشان مشخص هستند ، پس از موهای پشت سرشان گرفته میشوند و داخل دوزخ انداخته میشوند. پس :
اولا : مورد سوال واقع نمیشوند چون از چهره هایشان مشخص است که اینها چه گناهی مرتکب شده اند.
دوما : چون چهره هایشان مشخص است ، داخل دوزخ انداخته میشوند.
سوما : این عبارت میتواند قرینه باشد که چون ملایکه عذاب ، مجرمین را از چهره هایشان میشناسند ، از آنها مجددا سوال پرسیده نمیشود فلذا داخل دوزخ انداخته میشوند.
چهارما : اینجا موقف جهنم است که با موقف حساب که مورد سوال واقع میشوند متفاوت است.
✅با توجه به همه این مباحث :
1⃣یا این آیه : ناظر به مسئولیت هر فرد نسبت به عمل خودش میباشد
2⃣یا اگر ناظر به سوال از خود فرد باشد :
👈 یا ناظر به تعدد مواقف است که در موقفی خدا از انسان سوال میکند و در موقف دیگر از انسان سوال نمیکند
👈یا ناظر به تعدد مواقف است ولی در یک جا خداوند سوال میپرسد و در موقف دیگر ملایکه نیاز به پرسیدن ندارند : چون از چهره مجرمان ، میتوانند آنها را بشناسند.
مطالب دیگری هم میشد بیان کنیم ولی به همین مقدار بسنده میکنیم.
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
✖️تحلیل و بررسی دومین روایتی که مخالفین در نقد فلسفه به آن استناد میکنند ( #روایتیمیلونالیالفلسفة )
🔺سه نقیصه حول سند
🔺قصور متن از ادعای مخالفین و بلکه دلالت التزامی روایت بر مدح فلسفه موجود در زمان حضرت عسکری علیه السلام
🔺دلالت صحیح روایت بر اینکه بروز فساد فردی و اجتماعی به خاطر جهانبینی فاسد است.
🎙الشهید الاول (میثم)
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
🔺سه نقیصه حول سند
🔺قصور متن از ادعای مخالفین و بلکه دلالت التزامی روایت بر مدح فلسفه موجود در زمان حضرت عسکری علیه السلام
🔺دلالت صحیح روایت بر اینکه بروز فساد فردی و اجتماعی به خاطر جهانبینی فاسد است.
🎙الشهید الاول (میثم)
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
📌 توهم تناقض قرآن (٥)
✖️ آیا فقط یک خالق وجود دارد یا خالق های متعددی وجود دارند ؟؟؟
✅ در پست زیر جواب شبهه را مطالعه کنید :
💡https://www.tgoop.com/serate110/55
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
✖️ آیا فقط یک خالق وجود دارد یا خالق های متعددی وجود دارند ؟؟؟
✅ در پست زیر جواب شبهه را مطالعه کنید :
💡https://www.tgoop.com/serate110/55
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
📌توهم تناقض قرآن(٥) : آیا فقط یک خالق وجود دارد یا خالق های متعددی وجود دارند ؟؟؟
【➊】💡تست هوش : از ملحدین باهوش باید پرسید که ؛ وقتی مهمترین مساله ای که رسول الله برآن تاکید داشتند مساله توحید بوده ، چطور میشود که ایشان ، در همین مساله دچار تناقض بشوند ؟؟؟
【➋】💡گستره معنای خلق : معنای خلق خیلی گسترده است و حتی شامل مصنوعات بشری هم میشود ، مثل ؛ ساخت ماشین و هواپیما یا ساخت بناهای بزرگ
🔺در برخی آیات قران نیز به این مساله اشاره شده است ، مانند ؛
👈آيه ٤٩ آلعمران : انی اخلق لکم من الطین كهيۡـٔة الطیر فانفخ فیه فیکون طیرا باذن الله.
من از گِل، چيزى به شكل پرنده مى سازم؛ سپس در آن مى دمم و به فرمان خدا، پرنده اى مى گردد و به اذن خدا.
در اینجا حضرت عیسی ، از اینکه گل را به شکل پرنده در آورده ، تعبیر به خلق میکنند.
👈 آیات ٦،٧،٨ فجر : ألم تر كيف فعل ربك بعاد - إرم ذات ٱلعماد - التی لم یخلق مثلها فی البلاد.
آيا نديدى پروردگارت با قوم عاد چه كرد؟! و با آن شهر اِرَم با عظمت، همان شهرى كه مانندش در شهرها آفريده نشده بود!
در اینجا نیز به شهری که ساخته دست بشر بود ، تعبیر به خلق شده است
👈آیه ۳ فرقان : و اتخذوا من دونه ءَالهة لا یخلقون شَيۡـٔا و هم يخلقون.
آنان غير از خداوند معبودانى براى خود برگزيدند كه چيزى را نمى آفرينند بلكه خودشان مخلوقند.
بت پرستان چیزی را میپرستند که با دست خودشان ساخته اند و خلق کرده اند.
【➌】خالقیت استقلالی : خالق اصلی خدا میباشد و بقیه موجودات اگر قدرت بر خلق دارند ، به این خاطر است که خداوند به آنها چنین قدرتی را افاضه کرده است. به این صورت که ؛ برخی مثل حضرت عیسی توان این را دارند که با دمیدن به یک گل ، موجودی پدیدار کند ولی برخی چنین قدرتی را ندارند.
【➍】💡پاسخ به شبهه : با توجه به مباحث بالا ، میتوان از آیه احسن الخالقین این را برداشت کرد که خداوند میخواهد قدرت عجیب خودش را به رخ بشریت بکشد و بگوید که خالقیت من کجا و خالقیت بقیه کجا.
هر چند که خالقیت انسان نیز بخاطر افاضه و اذن خداوند به انسان میباشد و حتی بالاتر ؛
👈 خود انسان
👈و آن ماده
👈و آن ابزاری که انسان با آن خلق اثر میکند
👈و آن علم و توان بوجود آوردن یک اثر
همه و همه از خداوند است :
👈در آیه ٩٥،٩٦ صافات آمده : قال أ تعبدون ما تنحتون - والله خلقكم و ما تعملون.
گفت: آيا چيزى را مى پرستيد كه با دست خود مى تراشيد؟! با اينكه خداوند هم شما را آفريده و هم بتهايى كه مى سازيد!
✅ پس خداوند تنها خالق است و خالقیت ایشان استقلالی میباشد اما اگر اطلاق خلق به موجودات دیگر شده است ، از باب مجاز است و هر آنچه که بشریت میسازد در سطح نازل و پست از خالقیت است که این را هم خدا به بشریت اعطاء کرده است. به عبارتی ؛ خالقیت موجودات در طول خالییت خداوند است و استقلالی در خلق ندارند فلذا خالقیتشان حقیقی نیست و مجازی است.
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
【➊】💡تست هوش : از ملحدین باهوش باید پرسید که ؛ وقتی مهمترین مساله ای که رسول الله برآن تاکید داشتند مساله توحید بوده ، چطور میشود که ایشان ، در همین مساله دچار تناقض بشوند ؟؟؟
【➋】💡گستره معنای خلق : معنای خلق خیلی گسترده است و حتی شامل مصنوعات بشری هم میشود ، مثل ؛ ساخت ماشین و هواپیما یا ساخت بناهای بزرگ
🔺در برخی آیات قران نیز به این مساله اشاره شده است ، مانند ؛
👈آيه ٤٩ آلعمران : انی اخلق لکم من الطین كهيۡـٔة الطیر فانفخ فیه فیکون طیرا باذن الله.
من از گِل، چيزى به شكل پرنده مى سازم؛ سپس در آن مى دمم و به فرمان خدا، پرنده اى مى گردد و به اذن خدا.
در اینجا حضرت عیسی ، از اینکه گل را به شکل پرنده در آورده ، تعبیر به خلق میکنند.
👈 آیات ٦،٧،٨ فجر : ألم تر كيف فعل ربك بعاد - إرم ذات ٱلعماد - التی لم یخلق مثلها فی البلاد.
آيا نديدى پروردگارت با قوم عاد چه كرد؟! و با آن شهر اِرَم با عظمت، همان شهرى كه مانندش در شهرها آفريده نشده بود!
در اینجا نیز به شهری که ساخته دست بشر بود ، تعبیر به خلق شده است
👈آیه ۳ فرقان : و اتخذوا من دونه ءَالهة لا یخلقون شَيۡـٔا و هم يخلقون.
آنان غير از خداوند معبودانى براى خود برگزيدند كه چيزى را نمى آفرينند بلكه خودشان مخلوقند.
بت پرستان چیزی را میپرستند که با دست خودشان ساخته اند و خلق کرده اند.
【➌】خالقیت استقلالی : خالق اصلی خدا میباشد و بقیه موجودات اگر قدرت بر خلق دارند ، به این خاطر است که خداوند به آنها چنین قدرتی را افاضه کرده است. به این صورت که ؛ برخی مثل حضرت عیسی توان این را دارند که با دمیدن به یک گل ، موجودی پدیدار کند ولی برخی چنین قدرتی را ندارند.
【➍】💡پاسخ به شبهه : با توجه به مباحث بالا ، میتوان از آیه احسن الخالقین این را برداشت کرد که خداوند میخواهد قدرت عجیب خودش را به رخ بشریت بکشد و بگوید که خالقیت من کجا و خالقیت بقیه کجا.
هر چند که خالقیت انسان نیز بخاطر افاضه و اذن خداوند به انسان میباشد و حتی بالاتر ؛
👈 خود انسان
👈و آن ماده
👈و آن ابزاری که انسان با آن خلق اثر میکند
👈و آن علم و توان بوجود آوردن یک اثر
همه و همه از خداوند است :
👈در آیه ٩٥،٩٦ صافات آمده : قال أ تعبدون ما تنحتون - والله خلقكم و ما تعملون.
گفت: آيا چيزى را مى پرستيد كه با دست خود مى تراشيد؟! با اينكه خداوند هم شما را آفريده و هم بتهايى كه مى سازيد!
✅ پس خداوند تنها خالق است و خالقیت ایشان استقلالی میباشد اما اگر اطلاق خلق به موجودات دیگر شده است ، از باب مجاز است و هر آنچه که بشریت میسازد در سطح نازل و پست از خالقیت است که این را هم خدا به بشریت اعطاء کرده است. به عبارتی ؛ خالقیت موجودات در طول خالییت خداوند است و استقلالی در خلق ندارند فلذا خالقیتشان حقیقی نیست و مجازی است.
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
📌 توهم تناقض قرآن (٦)
✖️ آیا در قیامت مشرکان کورند یا بینا ؟؟؟
✅ در ۲ پست زیر جواب شبهه را مطالعه کنید :
💡https://www.tgoop.com/serate110/59
💡https://www.tgoop.com/serate110/60
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
✖️ آیا در قیامت مشرکان کورند یا بینا ؟؟؟
✅ در ۲ پست زیر جواب شبهه را مطالعه کنید :
💡https://www.tgoop.com/serate110/59
💡https://www.tgoop.com/serate110/60
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
📌توهم تناقض قرآن(٦) : آیا در قیامت مشرکان کورند یا بینا ؟؟؟(پاسخ۱)
【➊】اشتباه فاحش : یک توهمی که برای مستشکل پیش آمده این هست که خیال کرده هر جایی که کلمه اعمی ، عمی و... استعمال بشود ، مربوط به این بحث هست.
و به همین علت درباره آیه زیر به خطا رفته :
👈در آیه ٦٦ قصص آمده : فعمیت علیهم الانباء فهم لا یتساءلون.
در آن روز، همه اخبار به آنان پوشیده میماند، (حتی نمیتوانند) از یکدیگر سؤالی کنند!
اینجا فاعل عمیت ، انباء هستش ، به این معنا که : اخبار ، کور شد بر آنها.
اینجا آیه میگوید ؛ اخبار کور شده است ، نه اینکه کفار کور شده اند. و البته واضح است که اینجا ، استعاره ای در کار می باشد.
فلذا این آیه ربطی به بحث ندارد.
【➋】توان دیدن در قیامت : با توجه به بسیاری از آیات قرآن ، مجرمین و کفار در قیامت ، توان دیدن را دارا هستند. اما به علت زیاد بودن آیات تنها به یک آیه بسنده میکنم :
👈در آیه ٤٩ کهف آمده : ووضع الکتاب فتری المجرمین مشفقین مما فیه ویقولون یا ویلتنا مال هذا الکتاب لا یغادر صغیرة ولا کبیرة الا احصاها ووجدوا ما عملوا حاضرا ولا یظلم ربک احدا.
كتاب در آن جا گذارده مى شود پس گنهكاران را مى بينى كه از آنچه در آن است هراسانند ؛ و مى گويند: «اى واى بر ما! اين چه كتابى است كه هيچ عمل كوچك و بزرگى را فرونگذاشته مگر اينكه آن را به شمار آورده است ؟! و (اين در حالى است كه) همۀ اعمال خود را حاضر مى بينند؛ و پروردگارت به هيچ كس ستم نمى كند.
واضح است که مجرمین نامه اعمال خود را میبینند و از دقت ضبط اعمالشان تعجب میکنند و اعمال خودشان را حاضر میبایند. پس در قیامت دیدن با چشم برای کفار ، وجود دارد.
【➌】اعمی بودن کفار : اما در کنار آیات بالا ، برخی آیات خبر از کور بودن کفار میدهد ولی این کوری مربوط به برخی امورست که کفار از رؤیت آن محرومند و نسبت به آن کور هستند نه اینکه از مطلق امور نابینا باشند. مثلا به این آیات دقت کنید :
👈آیه ۲۲،۲۳ قیامت : وجوه يومئذ ناضرة - إلى ربها ناظرة. در آن روز صورتهایی شاداب و مسرور است و به پروردگارش مینگرد!
👈آیه ١٥ مطففین : کلا انهم عن ربهم يومئذ لمحجوبون.چنین نیست که میپندارند، بلکه آنها در آن روز از پروردگارشان محجوبند!
با توجه به این ایات ، برخی امور هست که بر جهنمیان محجوب و پوشیده است و اگر جهنمیان نمیتوانند آنهارا ببینند به این علت است که کور میباشند ولی اهل بهشت به همان چیزی که کافران از آن محجوبند مینگرند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اما این کوری چه کوری است ؟؟؟
و این ندیدن چه ندیدنیست ؟؟؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📝ادامه دارد....
ڪاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
【➊】اشتباه فاحش : یک توهمی که برای مستشکل پیش آمده این هست که خیال کرده هر جایی که کلمه اعمی ، عمی و... استعمال بشود ، مربوط به این بحث هست.
و به همین علت درباره آیه زیر به خطا رفته :
👈در آیه ٦٦ قصص آمده : فعمیت علیهم الانباء فهم لا یتساءلون.
در آن روز، همه اخبار به آنان پوشیده میماند، (حتی نمیتوانند) از یکدیگر سؤالی کنند!
اینجا فاعل عمیت ، انباء هستش ، به این معنا که : اخبار ، کور شد بر آنها.
اینجا آیه میگوید ؛ اخبار کور شده است ، نه اینکه کفار کور شده اند. و البته واضح است که اینجا ، استعاره ای در کار می باشد.
فلذا این آیه ربطی به بحث ندارد.
【➋】توان دیدن در قیامت : با توجه به بسیاری از آیات قرآن ، مجرمین و کفار در قیامت ، توان دیدن را دارا هستند. اما به علت زیاد بودن آیات تنها به یک آیه بسنده میکنم :
👈در آیه ٤٩ کهف آمده : ووضع الکتاب فتری المجرمین مشفقین مما فیه ویقولون یا ویلتنا مال هذا الکتاب لا یغادر صغیرة ولا کبیرة الا احصاها ووجدوا ما عملوا حاضرا ولا یظلم ربک احدا.
كتاب در آن جا گذارده مى شود پس گنهكاران را مى بينى كه از آنچه در آن است هراسانند ؛ و مى گويند: «اى واى بر ما! اين چه كتابى است كه هيچ عمل كوچك و بزرگى را فرونگذاشته مگر اينكه آن را به شمار آورده است ؟! و (اين در حالى است كه) همۀ اعمال خود را حاضر مى بينند؛ و پروردگارت به هيچ كس ستم نمى كند.
واضح است که مجرمین نامه اعمال خود را میبینند و از دقت ضبط اعمالشان تعجب میکنند و اعمال خودشان را حاضر میبایند. پس در قیامت دیدن با چشم برای کفار ، وجود دارد.
【➌】اعمی بودن کفار : اما در کنار آیات بالا ، برخی آیات خبر از کور بودن کفار میدهد ولی این کوری مربوط به برخی امورست که کفار از رؤیت آن محرومند و نسبت به آن کور هستند نه اینکه از مطلق امور نابینا باشند. مثلا به این آیات دقت کنید :
👈آیه ۲۲،۲۳ قیامت : وجوه يومئذ ناضرة - إلى ربها ناظرة. در آن روز صورتهایی شاداب و مسرور است و به پروردگارش مینگرد!
👈آیه ١٥ مطففین : کلا انهم عن ربهم يومئذ لمحجوبون.چنین نیست که میپندارند، بلکه آنها در آن روز از پروردگارشان محجوبند!
با توجه به این ایات ، برخی امور هست که بر جهنمیان محجوب و پوشیده است و اگر جهنمیان نمیتوانند آنهارا ببینند به این علت است که کور میباشند ولی اهل بهشت به همان چیزی که کافران از آن محجوبند مینگرند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
و این ندیدن چه ندیدنیست ؟؟؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📝ادامه دارد....
ڪاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
📌توهم تناقض قرآن(٦) : آیا در قیامت مشرکان کورند یا بینا ؟؟؟(پاسخ۲)
【➍】مراد از کوری : در برخی از آیات قرآن ، این کوری به قلب انسان نسبت داده شده ، نه به چشم انسان ؛ یعنی چشم کافر میبیند ولی قلبش از دیدن و از ادراک خاصی کور است.
به آیه ای که مورد استناد اشکال کننده بود دقت کنید ؛
👈 آیه۷۲ اسراء : من کان فی هذه أعمی فهو فی الآخرة أعمی و أضل سبیلا. کسی که در این جهان نابینا بوده است، در آخرت نیز نابینا و گمراهتر است.
خود همین ایه قرینه دارد که مراد از کور بودن ، کوری چشم نیست زیرا میگوید : (هر کسی که در این دنیا کور است) 👉 آیا مراد این است که هر که تو این دنیا نابینا بود ، در اخرت هم نابینا میباشد؟
یا اینکه باید بگوییم مراد کوری چشم نیست ، زیرا اکثر کافرین در دنیا چشم دارند.
پس این کور بودن اخروی هم باید معنای خاصی داشته باشد
👈درباره کوری در دنیا در ایه ٤٦ حج آمده :افلم یسیروا فی الارض فتکون لهم قلوب یعقلون بها او ءاذان یسمعون بها فانها لا تعمی الابصار ولکن تعمی القلوب التی فی الصدور. آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دلهایی داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند؛ یا گوشهای شنوایی که با آن (ندای حق را) بشنوند؟! چرا که چشم های ظاهر نابینا نمیشود، بلکه دلهایی که در سینههاست کور میشود.
💡نکته مهم : با توجه به آیات قرآن؛
🔺 کسی که از رحمت الهی دور باشد ، قلبش کور میشود.
👈آیه ۲۳ محمد : أولـٰئك الذین لعنهم الله فاصمهم و اعمی ابصارهم. آنها کسانی هستند که خداوند از رحمت خویش دورشان ساخته ، پس گوش هایشان را کر و چشم هایشان را کور کرده است.
این آیه ، کور شدن چشم قلب را نتیجه دوری از خدا بیان میکند
🔺و کافرین هستند که از مطلق رحمت الهی خود را محروم کرده اند فلذا در دنیا قلبشان کور میشود و در آخرت نیز از رحمت الهی دور و محجوب می شوند و قدرت رویت رحمت های الهی را ندارند و کور محشور میشوند.
👈آیه ١٤،١٥ مطففین : کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون - کلا انهم عن ربهم يومئذ لمحجوبون بلکه اعمال شان چون زنگاری بر دل هایشان نشسته است. چنین نیست که می پندارند، بلکه آنها در آن روز از پروردگارشان محجوبند!
💯علامه طباطبایی : راغب گفته : کلمه رین به معنای غبار و زنگ، و یا به عبارتی تیرگی است که روی چیز گران بهایی بنشیند ... یعنی گناهان مانند زنگی و غباری شد که روی جلای دلهاشان را گرفت، و آن دلها را از تشخیص خیر و شر کور کرد
📒المیزان ، ج ۲۰ ، ص ٣٨٥
💡نتیجه بحث : کفار در قیامت با چشم سر ، توان دیدن را دارا هستند ولی به خاطر معصیت و با محروم کردن خود از رحمت الهی ، قلب های دنیوی خود را کور کردند.
و در قیامت که نتیجه اعمال دنیوی است ، قلب هایشان کور محشور میشود و از رحمت الهی محجوب میشوند و توان دیدن رحمت الهی را ندارند.
فلذا بین آیات هیچ تعارضی نیست.
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
【➍】مراد از کوری : در برخی از آیات قرآن ، این کوری به قلب انسان نسبت داده شده ، نه به چشم انسان ؛ یعنی چشم کافر میبیند ولی قلبش از دیدن و از ادراک خاصی کور است.
به آیه ای که مورد استناد اشکال کننده بود دقت کنید ؛
👈 آیه۷۲ اسراء : من کان فی هذه أعمی فهو فی الآخرة أعمی و أضل سبیلا. کسی که در این جهان نابینا بوده است، در آخرت نیز نابینا و گمراهتر است.
خود همین ایه قرینه دارد که مراد از کور بودن ، کوری چشم نیست زیرا میگوید : (هر کسی که در این دنیا کور است) 👉 آیا مراد این است که هر که تو این دنیا نابینا بود ، در اخرت هم نابینا میباشد؟
یا اینکه باید بگوییم مراد کوری چشم نیست ، زیرا اکثر کافرین در دنیا چشم دارند.
پس این کور بودن اخروی هم باید معنای خاصی داشته باشد
👈درباره کوری در دنیا در ایه ٤٦ حج آمده :افلم یسیروا فی الارض فتکون لهم قلوب یعقلون بها او ءاذان یسمعون بها فانها لا تعمی الابصار ولکن تعمی القلوب التی فی الصدور. آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دلهایی داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند؛ یا گوشهای شنوایی که با آن (ندای حق را) بشنوند؟! چرا که چشم های ظاهر نابینا نمیشود، بلکه دلهایی که در سینههاست کور میشود.
💡نکته مهم : با توجه به آیات قرآن؛
🔺 کسی که از رحمت الهی دور باشد ، قلبش کور میشود.
👈آیه ۲۳ محمد : أولـٰئك الذین لعنهم الله فاصمهم و اعمی ابصارهم. آنها کسانی هستند که خداوند از رحمت خویش دورشان ساخته ، پس گوش هایشان را کر و چشم هایشان را کور کرده است.
این آیه ، کور شدن چشم قلب را نتیجه دوری از خدا بیان میکند
🔺و کافرین هستند که از مطلق رحمت الهی خود را محروم کرده اند فلذا در دنیا قلبشان کور میشود و در آخرت نیز از رحمت الهی دور و محجوب می شوند و قدرت رویت رحمت های الهی را ندارند و کور محشور میشوند.
👈آیه ١٤،١٥ مطففین : کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون - کلا انهم عن ربهم يومئذ لمحجوبون بلکه اعمال شان چون زنگاری بر دل هایشان نشسته است. چنین نیست که می پندارند، بلکه آنها در آن روز از پروردگارشان محجوبند!
💯علامه طباطبایی : راغب گفته : کلمه رین به معنای غبار و زنگ، و یا به عبارتی تیرگی است که روی چیز گران بهایی بنشیند ... یعنی گناهان مانند زنگی و غباری شد که روی جلای دلهاشان را گرفت، و آن دلها را از تشخیص خیر و شر کور کرد
📒المیزان ، ج ۲۰ ، ص ٣٨٥
💡نتیجه بحث : کفار در قیامت با چشم سر ، توان دیدن را دارا هستند ولی به خاطر معصیت و با محروم کردن خود از رحمت الهی ، قلب های دنیوی خود را کور کردند.
و در قیامت که نتیجه اعمال دنیوی است ، قلب هایشان کور محشور میشود و از رحمت الهی محجوب میشوند و توان دیدن رحمت الهی را ندارند.
فلذا بین آیات هیچ تعارضی نیست.
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
✖️#تلنگر :تا کی میخواهید در خواب غفلت به سر برید و در فساد و تباهی غوطه ور باشید؟
از خدا بترسید.
از عواقب امور بپرهیزید.
از خواب غفلت بیدار شوید.
شما هنوز بیدار نشده اید.
هنوز قدم اول را برنداشته اید.
قدم اول در سلوک یقظه(بیدارشدن) است.
ولی شما در خواب به سر می برید.
چشمها باز و دلها در خواب فرو رفته است.
اگر دلها خواب آلود و قلبها بر اثر گناه سیاه و زنگ زده نمی بود این طور آسوده خاطر و بیتفاوت به اعمال و اقوال نادرست ادامه نمی دادید.
اگر قدری در امور اخروی و عقبات هولناک آن فکر می کردید ، به تکالیف و مسئولیت های سنگینی که بر دوش شماست بیشتر اهمیت می دادید.
📒کتاب جهاد اکبر
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
از خدا بترسید.
از عواقب امور بپرهیزید.
از خواب غفلت بیدار شوید.
شما هنوز بیدار نشده اید.
هنوز قدم اول را برنداشته اید.
قدم اول در سلوک یقظه(بیدارشدن) است.
ولی شما در خواب به سر می برید.
چشمها باز و دلها در خواب فرو رفته است.
اگر دلها خواب آلود و قلبها بر اثر گناه سیاه و زنگ زده نمی بود این طور آسوده خاطر و بیتفاوت به اعمال و اقوال نادرست ادامه نمی دادید.
اگر قدری در امور اخروی و عقبات هولناک آن فکر می کردید ، به تکالیف و مسئولیت های سنگینی که بر دوش شماست بیشتر اهمیت می دادید.
📒کتاب جهاد اکبر
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
📌امامت الهی امیرالمومنین علی علیهالسلام
💡آیا از امام علی روایتی صحیح نقل شده است که بر امامت ایشان از جانب خداوند و رسول الله ، تصریح شده باشد ؟؟؟
🔺حدثنا أبو القاسم جعفر بن محمد بن قولويه رحمه الله ، قال : حدثني علي بن الحسين قال : حدثني علي بن إبراهيم ، عن أبيه قال : حدثني أحمد بن محمد قال : حدثني محمد بن فضيل ، عن ثابت بن أبي حمزة قال : حدثني علي بن الحسين ، عن أبيه قال : حدثني أمير المؤمنين علي عليه السلام قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله :
إن الله قد فرض عليكم طاعتي ونهاكم عن معصيتي وأوجب عليكم اتباع أمري وأن تطيعوا علي بن أبي طالب بعدي ، فإنه أخي ، ووزيري ، ووارث علمي وهو مني وأنا منه ، حبه ايمان وبغضه كفر .
ألا فمن كنت مولاه فهو مولاه ، أنا وعلي أبوا هذه الأمة فمن عصى أباه فحشر مع ولد نوح حيث قال له أبوه { يا بني اركب معنا ولا تكن مع الكافرين ، قال سآوي إلى جبل } الآية .
ثم قال النبي صلى الله عليه وآله : اللهم انصر من نصره ، واخذل من خذله ، ووال وليه ، وعاد عدوه ، ثم بكى النبي صلى الله عليه وآله وودعه ثلاث كرات بمشهد جمع من المهاجرين والأنصار كانوا حوله جالسين يبكون ).
🔺امام سجاد علیه السلام از پدر بزرگوارشان از امیرمومنان علیه السلام نقل میکنند که : پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند :
همانا خداوند متعال اطاعت مرا بر شما واجب نموده است و از نافرمانی من نهی فرموده است.
خداوند تبعیت از امر مرا و پس از من اطاعت از علی را بر شما کرده است. براستی که او برادر من ، وزیر من و وارث علم من است ، او از من و من از اویم ، محبت او ایمان و دشمنی با او کفر است.
آگاه باشید هر کس من مولای اویم ، پس ، علی مولای اوست ، من و علی دو پدر این امتیم ، پس هر کس از پدرش نافرمانی کند با پسر نوح محشور می شود ، آنگاه که پدرش به او گفت : ای پسرم تو هم بر این کشتی سوار شو (تا نجات یابی) و با کافران همراه مباش (که هلاک خواهی شد) در پاسخ گفت : من به زودی بر فراز کوه روم که از خطر هلاک شدن نجات یابم.
سپس رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند : خداوندا ؛ یاری فرما هر آن که یاری کند او را و ذلیل فرما هر آن کس که ذلت او را خواهد ؛ دوست بدار دوستانش را و دشمن بدار دشمنانش را. پس پیامبر خدا گریستند و با امیرالمومنین سه مرتبه وداع نمودند.
این واقعه در جمع بین مهاجرین و انصار بود و همه کسانی که شاهد این صحبت ها و اطراف آن حضرت بودند نیز با رسول خدا گریستند.
📙 مائة منقبة ، المنقبة الثانية و العشرون ،ص ٤٦
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
💡آیا از امام علی روایتی صحیح نقل شده است که بر امامت ایشان از جانب خداوند و رسول الله ، تصریح شده باشد ؟؟؟
🔺حدثنا أبو القاسم جعفر بن محمد بن قولويه رحمه الله ، قال : حدثني علي بن الحسين قال : حدثني علي بن إبراهيم ، عن أبيه قال : حدثني أحمد بن محمد قال : حدثني محمد بن فضيل ، عن ثابت بن أبي حمزة قال : حدثني علي بن الحسين ، عن أبيه قال : حدثني أمير المؤمنين علي عليه السلام قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله :
إن الله قد فرض عليكم طاعتي ونهاكم عن معصيتي وأوجب عليكم اتباع أمري وأن تطيعوا علي بن أبي طالب بعدي ، فإنه أخي ، ووزيري ، ووارث علمي وهو مني وأنا منه ، حبه ايمان وبغضه كفر .
ألا فمن كنت مولاه فهو مولاه ، أنا وعلي أبوا هذه الأمة فمن عصى أباه فحشر مع ولد نوح حيث قال له أبوه { يا بني اركب معنا ولا تكن مع الكافرين ، قال سآوي إلى جبل } الآية .
ثم قال النبي صلى الله عليه وآله : اللهم انصر من نصره ، واخذل من خذله ، ووال وليه ، وعاد عدوه ، ثم بكى النبي صلى الله عليه وآله وودعه ثلاث كرات بمشهد جمع من المهاجرين والأنصار كانوا حوله جالسين يبكون ).
🔺امام سجاد علیه السلام از پدر بزرگوارشان از امیرمومنان علیه السلام نقل میکنند که : پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند :
همانا خداوند متعال اطاعت مرا بر شما واجب نموده است و از نافرمانی من نهی فرموده است.
خداوند تبعیت از امر مرا و پس از من اطاعت از علی را بر شما کرده است. براستی که او برادر من ، وزیر من و وارث علم من است ، او از من و من از اویم ، محبت او ایمان و دشمنی با او کفر است.
آگاه باشید هر کس من مولای اویم ، پس ، علی مولای اوست ، من و علی دو پدر این امتیم ، پس هر کس از پدرش نافرمانی کند با پسر نوح محشور می شود ، آنگاه که پدرش به او گفت : ای پسرم تو هم بر این کشتی سوار شو (تا نجات یابی) و با کافران همراه مباش (که هلاک خواهی شد) در پاسخ گفت : من به زودی بر فراز کوه روم که از خطر هلاک شدن نجات یابم.
سپس رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند : خداوندا ؛ یاری فرما هر آن که یاری کند او را و ذلیل فرما هر آن کس که ذلت او را خواهد ؛ دوست بدار دوستانش را و دشمن بدار دشمنانش را. پس پیامبر خدا گریستند و با امیرالمومنین سه مرتبه وداع نمودند.
این واقعه در جمع بین مهاجرین و انصار بود و همه کسانی که شاهد این صحبت ها و اطراف آن حضرت بودند نیز با رسول خدا گریستند.
📙 مائة منقبة ، المنقبة الثانية و العشرون ،ص ٤٦
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
📌 توهم تناقض قرآن (٧)
✖️ آیا خوبان اهل کتاب به بهشت میروند ؟؟؟
✅ در ۲ پست زیر جواب شبهه را مطالعه کنید :
💡https://www.tgoop.com/serate110/65
💡https://www.tgoop.com/serate110/66
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
✖️ آیا خوبان اهل کتاب به بهشت میروند ؟؟؟
✅ در ۲ پست زیر جواب شبهه را مطالعه کنید :
💡https://www.tgoop.com/serate110/65
💡https://www.tgoop.com/serate110/66
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
📌توهم تناقض قرآن(۷) : آیا خوبان اهل کتاب به بهشت می روند ؟؟؟ (پاسخ۱)
طبق معمول ، مخالفین بی سواد از آیات قران ، برداشت غلط ارائه داده و اشکال تراشی کرده تا بازار نقد اسلام را با این مطالب سطحی و سخیف گرم نگه دارند.
【➊】معنای اسلام در قران : در برخی آیات قرآن کریم ، اسلام به معنای تسلیم بودن در برابر خداوند آمده است
👈آیه ١٣١ بقره : اذ قال له ربه اسلم قال اسلمت لرب العالمین هنگامى كه پروردگارش به او فرمود: «تسليم شو» گفت: «به پروردگار جهانيان تسليم شدم »
💡همه ادیان ، اسلام اند : انسان برای اینکه تسلیم خداوند و اوامر خداوند باشد ، باید تسلیم انبیاء الهی و رسولان باشد ؛ زیرا پیامبران هستند که پیام آور از جانب خدا می باشند.
در نتیجه در عصر هر پیامبری ، باید مطیع آن پیامبر بود و اگر مطیع رسولان نباشیم ، مطیع خداوند هم نیستیم.
فلذا به کسانی که به انبیاء گذشته ایمان اورده بودند ، مسلمان نیز اطلاق میشود
👈آیه ۱۳۲ بقره : ووصی بها ابراهیم بنیه و یعقوب یبنی ان الله اصطفی لکم الدین فلا تموتن الا و انتم مسلمون و ابراهيم و يعقوب پسرانشان را به آيين اسلام سفارش كردند كه: اى پسران من! يقيناً خدا اين دين را براى شما برگزيده، پس شما نمیرید جز در حالى كه مسلمان باشيد.
【➋】معنای آیات جهنمی بودن اهل کتاب :
🔺در سوره آلعمران آیه ۱۹ آمده است که : ان الدین عند الله الاسلام دین نزد خداوند اسلام است.
اسلام ، دین حقیقی است و همه پیامبران دعوت به اسلام میکردند که همان تسلیم خدا و اوامر خدا بودن است. بنابراین :
یهودیان مومن به حضرت موسی ، مسلمانند و وارد بهشت می شوند
مسیحیان مومن به حضرت عیسی ، مسلمانند و وارد بهشت می شوند
و....
💡نکته مهم : وقتی میگوییم هر کسی که به پیامبر عصر خودش باید ایمان بیاورد و اسلام عصر خودش را باید قبول کند به این معنا است که اگر فردی در زمانی که هنوز حضرت عیسی پیامبر نبودند ، تابع شریعت حضرت موسی بود ، باید در زمانی که حضرت عیسی دین الهی را آورد ، از شریعت موسی خارج و به شریعت عیسی داخل گردد و الا اسلام را نپذیرفته ؛ زیرا خداوند پیامبر جدید فرستاده است و انکار پیامر جدید مساوی با انکار امر الهی است و انکار امر الهی مساوی با کفر می باشد.
به همین علت است که در آیه ۲۰ آل عمران آمده است که : فإن حاجوک فقل اسلمت وجهی لله و من اتبعن و قل للذین اوتوا الکتب و الامیین ءأسلمتم فإن اسلموا فقد اهتدوا و ان تولوا فانما علیک البلغ و الله بصیر بالعباد.
اگر با تو، به گفتگو و ستيز برخيزند بگو: «من و پيروانم، در برابر خداوند تسليم شده ايم » و به آنها كه اهل كتاب هستند و بى سوادان بگو: «آيا شما هم تسليم شده ايد؟» اگر تسليم شوند، هدايت مى يابند...
در این آیه به وضوح گفته شده است که اهل کتاب هم باید مطیع حضرت محمد باشند تا تسلیم خداوند بشوند و اگر تسلیم خدا نشوند و دین حضرت محمد را انکار بکنند ، از هدایت خارج شده اند.
🔺آیه ۸٥ آل عمران : و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الآخره من الخاسرین هر كس جز اسلام دینی انتخاب كند از او پذيرفته نخواهد شد؛ و او در آخرت، از زيانكاران است.
در این آیه نیز اشاره به همان مطالب قبلی دارد که تسلیم بودن در برابر خداوند باشد ولکن این اسلام ، دینی است که حضرت محمد آنرا آورده ، زیرا ایشان اخرین پیامبر الهی می باشد و آن دین ، اسلامِ کامل می باشد فلذا غیر از این دین ، دینی پذیرفته نمی شود و همه ادیان قبلی از حجیت ساقط می شود
📝ادامه دارد...
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
طبق معمول ، مخالفین بی سواد از آیات قران ، برداشت غلط ارائه داده و اشکال تراشی کرده تا بازار نقد اسلام را با این مطالب سطحی و سخیف گرم نگه دارند.
【➊】معنای اسلام در قران : در برخی آیات قرآن کریم ، اسلام به معنای تسلیم بودن در برابر خداوند آمده است
👈آیه ١٣١ بقره : اذ قال له ربه اسلم قال اسلمت لرب العالمین هنگامى كه پروردگارش به او فرمود: «تسليم شو» گفت: «به پروردگار جهانيان تسليم شدم »
💡همه ادیان ، اسلام اند : انسان برای اینکه تسلیم خداوند و اوامر خداوند باشد ، باید تسلیم انبیاء الهی و رسولان باشد ؛ زیرا پیامبران هستند که پیام آور از جانب خدا می باشند.
در نتیجه در عصر هر پیامبری ، باید مطیع آن پیامبر بود و اگر مطیع رسولان نباشیم ، مطیع خداوند هم نیستیم.
فلذا به کسانی که به انبیاء گذشته ایمان اورده بودند ، مسلمان نیز اطلاق میشود
👈آیه ۱۳۲ بقره : ووصی بها ابراهیم بنیه و یعقوب یبنی ان الله اصطفی لکم الدین فلا تموتن الا و انتم مسلمون و ابراهيم و يعقوب پسرانشان را به آيين اسلام سفارش كردند كه: اى پسران من! يقيناً خدا اين دين را براى شما برگزيده، پس شما نمیرید جز در حالى كه مسلمان باشيد.
【➋】معنای آیات جهنمی بودن اهل کتاب :
🔺در سوره آلعمران آیه ۱۹ آمده است که : ان الدین عند الله الاسلام دین نزد خداوند اسلام است.
اسلام ، دین حقیقی است و همه پیامبران دعوت به اسلام میکردند که همان تسلیم خدا و اوامر خدا بودن است. بنابراین :
یهودیان مومن به حضرت موسی ، مسلمانند و وارد بهشت می شوند
مسیحیان مومن به حضرت عیسی ، مسلمانند و وارد بهشت می شوند
و....
💡نکته مهم : وقتی میگوییم هر کسی که به پیامبر عصر خودش باید ایمان بیاورد و اسلام عصر خودش را باید قبول کند به این معنا است که اگر فردی در زمانی که هنوز حضرت عیسی پیامبر نبودند ، تابع شریعت حضرت موسی بود ، باید در زمانی که حضرت عیسی دین الهی را آورد ، از شریعت موسی خارج و به شریعت عیسی داخل گردد و الا اسلام را نپذیرفته ؛ زیرا خداوند پیامبر جدید فرستاده است و انکار پیامر جدید مساوی با انکار امر الهی است و انکار امر الهی مساوی با کفر می باشد.
به همین علت است که در آیه ۲۰ آل عمران آمده است که : فإن حاجوک فقل اسلمت وجهی لله و من اتبعن و قل للذین اوتوا الکتب و الامیین ءأسلمتم فإن اسلموا فقد اهتدوا و ان تولوا فانما علیک البلغ و الله بصیر بالعباد.
اگر با تو، به گفتگو و ستيز برخيزند بگو: «من و پيروانم، در برابر خداوند تسليم شده ايم » و به آنها كه اهل كتاب هستند و بى سوادان بگو: «آيا شما هم تسليم شده ايد؟» اگر تسليم شوند، هدايت مى يابند...
در این آیه به وضوح گفته شده است که اهل کتاب هم باید مطیع حضرت محمد باشند تا تسلیم خداوند بشوند و اگر تسلیم خدا نشوند و دین حضرت محمد را انکار بکنند ، از هدایت خارج شده اند.
🔺آیه ۸٥ آل عمران : و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الآخره من الخاسرین هر كس جز اسلام دینی انتخاب كند از او پذيرفته نخواهد شد؛ و او در آخرت، از زيانكاران است.
در این آیه نیز اشاره به همان مطالب قبلی دارد که تسلیم بودن در برابر خداوند باشد ولکن این اسلام ، دینی است که حضرت محمد آنرا آورده ، زیرا ایشان اخرین پیامبر الهی می باشد و آن دین ، اسلامِ کامل می باشد فلذا غیر از این دین ، دینی پذیرفته نمی شود و همه ادیان قبلی از حجیت ساقط می شود
📝ادامه دارد...
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
📌توهم تناقض قرآن(۷) : آیا خوبان اهل کتاب به بهشت می روند ؟؟؟ (پاسخ۲)
【➌】شرح آیات بهشت رفتن اهل کتاب : به آیه مورد استناد ، دقت کنید ؛
👈آیه ۶۲ بقره : ان الذین آمنوا و الذین هادوا و النصاری و الصابئین من آمن بالله و الیوم الآخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون
کسانی که ایمان آوردهاند، و کسانی که به آئین
یهود گرویدند و نصاری و صابئان هر گاه به خدا و روز رستاخیز ایمان آورند، و عمل صالح انجام دهند پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است...
در این آیه به وضوح گفته شده است که ایمان ظاهری و یهودی و نصرانی بودن برای هدایت کفایت نمیکند ، بلکه باید شروطی محقق بشود تا به بهشت بروند ، و آن شروط این است ؛
👈من آمن بالله
👈و الیوم الاخر
👈و عمل صالحا
با توجه به آیات قبل ، مشخص شد که تسلیم خدا و اوامر خدا بودن ، در صورتی است که تابع و مطیع دین جدید باشیم و الا اگر دین جدید را انکار بکند ، ایمان به خدا نیاورده است ، زیرا فرستنده و پیام الهی را انکار کرده است.
👈به ایات ١٣٥ و ١٣٦ و ١٣٧ بقره دقت کنید :
قالوا کونوا هودا او نصری تهتدوا قل بل ملة ابراهیم حنیفا و ما کان من المشرکین(١٣٥)
(اهل كتاب) گفتند: «يهودى يا مسيحى شويد، تا هدايت يابيد!» بگو : «بلكه از آيين خالص ابراهيم پيروى كنيد! و او هرگز از مشركان نبود!»
قولوا ءامنا بالله و ما انزل الینا و ما انزل الی ابراهیم و اسمعیل و اسحق و یعقوب ... لا نفرق بین احد منهم و نحن له مسلمون(١٣٦)
بگوييد: «ما به خدا ايمان آورده ايم؛ و به آنچه بر ما نازل شده؛ و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب... و در ميان هيچ يك از آنها جدايى قائل نمى شويم، و در برابر فرمان خدا تسليم هستيم...»
فإن ءامنوا بمثل ما ءامنتم به فقد اهتدوا و ان تولوا فإنما هم فی شقاق فسیکفیکهم الله و هو السمیع العلیم(١٣٧)
اگر آنها نيز به مانند آنچه شما ايمان آورده ايد ايمان بياورند، هدايت يافته اند؛ و اگر سرپيچى كنند، از حق جدا شده اند و خداوند، شر آنها را از تو دفع مى كند؛ و او شنونده و داناست
این آیات نیز به وضوح میرساند که اهل کتاب ادعا میکردند که اهل هدایت هستند ولی خداوند آنان را اهل ایمان نمیداند زیرا به آنچه خداوند نازل کرده ایمان نیاوردند که همان دین رسول الله محمد مصطفی صلی الله علیه و اله می باشد.
✅با توجه به همه مباحثی که تا الان بیان کردیم ، جواب شبهه واضح و تناقض ادعا شده نیز رفع شده است. خلاصه جواب :
👈دین نزد خداوند واحد است و آن اسلام میباشد که یعنی تسلیم خدا و اوامر خدا بودن
👈با آمدن هر پیامبری ، باید مطیع آن پیامبر بود و از شریعت او تبعیت کرد و از شریعت سابق دست برداشت
👈اگر شریعت جدیدی نیامد ، باید بر طبق اخرین شریعت موجود عمل کرد و به مقتضای ایمان و عمل به اخرین شریعت موجود در همان عصر ، انسان هدایت میابد و اهل بهشت میشود.
👈با آمدن آخرین دین الهی یعنی اسلام محمدی ، باید از همه شرایع سابق دست برداشت و به شریعت جدید گروید و الا کافر شده و مومن به خداوند نمی باشیم
👈در نتیجه با آمدن اسلام محمدی ، هیچ اهل کتابی اهل هدایت نیست و اهل ضلالت میباشد الا مستضعفین که از محل بحث خارج هستند
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
【➌】شرح آیات بهشت رفتن اهل کتاب : به آیه مورد استناد ، دقت کنید ؛
👈آیه ۶۲ بقره : ان الذین آمنوا و الذین هادوا و النصاری و الصابئین من آمن بالله و الیوم الآخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون
کسانی که ایمان آوردهاند، و کسانی که به آئین
یهود گرویدند و نصاری و صابئان هر گاه به خدا و روز رستاخیز ایمان آورند، و عمل صالح انجام دهند پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است...
در این آیه به وضوح گفته شده است که ایمان ظاهری و یهودی و نصرانی بودن برای هدایت کفایت نمیکند ، بلکه باید شروطی محقق بشود تا به بهشت بروند ، و آن شروط این است ؛
👈من آمن بالله
👈و الیوم الاخر
👈و عمل صالحا
با توجه به آیات قبل ، مشخص شد که تسلیم خدا و اوامر خدا بودن ، در صورتی است که تابع و مطیع دین جدید باشیم و الا اگر دین جدید را انکار بکند ، ایمان به خدا نیاورده است ، زیرا فرستنده و پیام الهی را انکار کرده است.
👈به ایات ١٣٥ و ١٣٦ و ١٣٧ بقره دقت کنید :
قالوا کونوا هودا او نصری تهتدوا قل بل ملة ابراهیم حنیفا و ما کان من المشرکین(١٣٥)
(اهل كتاب) گفتند: «يهودى يا مسيحى شويد، تا هدايت يابيد!» بگو : «بلكه از آيين خالص ابراهيم پيروى كنيد! و او هرگز از مشركان نبود!»
قولوا ءامنا بالله و ما انزل الینا و ما انزل الی ابراهیم و اسمعیل و اسحق و یعقوب ... لا نفرق بین احد منهم و نحن له مسلمون(١٣٦)
بگوييد: «ما به خدا ايمان آورده ايم؛ و به آنچه بر ما نازل شده؛ و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب... و در ميان هيچ يك از آنها جدايى قائل نمى شويم، و در برابر فرمان خدا تسليم هستيم...»
فإن ءامنوا بمثل ما ءامنتم به فقد اهتدوا و ان تولوا فإنما هم فی شقاق فسیکفیکهم الله و هو السمیع العلیم(١٣٧)
اگر آنها نيز به مانند آنچه شما ايمان آورده ايد ايمان بياورند، هدايت يافته اند؛ و اگر سرپيچى كنند، از حق جدا شده اند و خداوند، شر آنها را از تو دفع مى كند؛ و او شنونده و داناست
این آیات نیز به وضوح میرساند که اهل کتاب ادعا میکردند که اهل هدایت هستند ولی خداوند آنان را اهل ایمان نمیداند زیرا به آنچه خداوند نازل کرده ایمان نیاوردند که همان دین رسول الله محمد مصطفی صلی الله علیه و اله می باشد.
✅با توجه به همه مباحثی که تا الان بیان کردیم ، جواب شبهه واضح و تناقض ادعا شده نیز رفع شده است. خلاصه جواب :
👈دین نزد خداوند واحد است و آن اسلام میباشد که یعنی تسلیم خدا و اوامر خدا بودن
👈با آمدن هر پیامبری ، باید مطیع آن پیامبر بود و از شریعت او تبعیت کرد و از شریعت سابق دست برداشت
👈اگر شریعت جدیدی نیامد ، باید بر طبق اخرین شریعت موجود عمل کرد و به مقتضای ایمان و عمل به اخرین شریعت موجود در همان عصر ، انسان هدایت میابد و اهل بهشت میشود.
👈با آمدن آخرین دین الهی یعنی اسلام محمدی ، باید از همه شرایع سابق دست برداشت و به شریعت جدید گروید و الا کافر شده و مومن به خداوند نمی باشیم
👈در نتیجه با آمدن اسلام محمدی ، هیچ اهل کتابی اهل هدایت نیست و اهل ضلالت میباشد الا مستضعفین که از محل بحث خارج هستند
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
📌 توهم تناقض قرآن (۸)
✖️ شیطان فرشته است یا جن ؟؟؟
✅ در پست زیر جواب شبهه را مطالعه کنید :
💡https://www.tgoop.com/serate110/70
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
✖️ شیطان فرشته است یا جن ؟؟؟
✅ در پست زیر جواب شبهه را مطالعه کنید :
💡https://www.tgoop.com/serate110/70
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
📌توهم تناقض قرآن(۸) : شیطان فرشته است یا جن ؟؟؟
【➊】فرض بگیریم که این مطلب متناقض باشد ، آیا پیامبر به این مساله علم نداشتند ؟؟؟ در حالی که در قران این دو مطلب در یک آیه آمده است.
👈آیه ٥٠ کهف ؛ و اذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس کان من الجن ...
و یاد کن هنگامی که به ملائکه گفتیم به آدم سجده کنید ، پس همگی سجده کردند الا ابلیس که از جنیان بود.
که در این آیه ، هم به آیات دسته اول و هم به آیات دسته دوم اشاره شده است ، در حالی که اگر مطلب متناقضی بود ، صد در صد پیامبر اینگونه صحبت نمیکردند. در نتیجه باز هم طبق معمول ، ملحدین اشتباه کرده ، که در ادامه به اشتباه آنان اشاره میکنیم.
【➋】توضیح استثناء و اقسام آن : برای حل این مساله باید به مطلبی از ادبیات عرب اشاره بکنیم تا با استعمالات مختلف عرب آشنا بشویم.
در ادبیات عرب ، اقسام متنوعی از گزاره ها وجود دارد که یکی از آنان ، جملات حصری و استثنائی می باشد. مانند جاء القوم الا علی
🔺توضیح چند اصطلاح :
👈استثناء : عبارت است از اخراج اسم مابعد ادات استثناء، از حکمِ اسمِ ماقبلِ آنها ، به سبب یکی از ادات استثناء.
👈ادات استثناء ؛ یعنی الا ، انما ، غیر ، سوی و...
👈حکم ؛ یعنی آن حکمی که قبل از ادات استثناء ذکر شده است.
👈مستثنی ؛ آنچه که بعد از ادات استثناء واقع شده و از حکم قبل آن ادات، خارج میشود.
👈مستثنی منه ؛ اسمی که حکم قبل از ادات استثناء به آن تعلق گرفته و مستثنا، از حکم آن خارج شده است.
🔺مثال ؛ جاء القوم الا علی همه قوم آمدند الا علی.
ادات استثناء؛ الا
حکم ؛ جــاء
مستثنی منه ؛ القــوم
مستثنی ؛ عـلـی
🔺اقسام استثناء ؛ استثناءتقسیمات مختلفی دارد ولی یکی از تقسیمات آن منقطع و متصل میباشد.
👈استثناء متصل ؛ استثنایی است که در آن مستثنی منه و مستثنی هم جنس باشند مثل ؛ جاء القوم الا علی ؛ که علی از جنس قوم و داخل در آن می باشد
👈استثناء منقطع ؛ استثنایی است که در آن مستثنی منه و مستثنی از یک جنس نیستند ، مانند ؛ احترقت الدار الا الکتب خانه آتش گرفت الا کتاب ها.
که کتاب از جنس خانه نیست
【➌】آیات فرشته بودن ابلیس ؛ اما این آیاتی که ملحدین به آن استناد میکنند از قبیل استثناء منقطع است زیرا که ابلیس از جنس ملائکه نمی باشد.
👈آیه ۳۰ و ۳۱ حجر ؛ فسجد الملائکة کلهم اجمعون الا ابلیس همه ملائکه سجده کردند جز ابلیس.
در اینجا نباید توهم کرد که لزوما ابلیس باید جزو ملائکه باشد و نباید توهم کرد که اگر ابلیس از جنس ملائکه نباشد ، این جمله غلط میشود ؛ زیرا در ادبیات عرب این قبیل جملات استثنائیه رایج است.
【➍】چند نمونه از آیات استثناء منقطع ؛ حتی در قرآن نیز ، آیاتی وجود دارد که از قبیل استثناء منقطع است ، به عنوان مثال ؛
👈آیه ٦٢ مریم ؛ لا یسمعون فیها لغوا الا سلاما در آن جا هرگز گفتار لغو و بيهوده اى نمى شنوند جز سلام.
که (سلام) از قبیل و از جنس (لغو) نیست.
👈آیه ٧٥ و ٧٦ و ٧٧ شعراء ؛ قال افرءیتم ما کنتم تعبدون ، انتم و آباؤکم الاقدمون ، فإنهم عدو لی الا رب العالمین.
گفت: آيا ديديد (اين) چيزهايى را كه پيوسته پرستش میكرديد ، شما و پدران پيشين شما،همۀ آنها دشمن من هستند ، مگر پروردگار عالميان!
که (رب العالمین) از جنس (انهم) نمی باشد.
✅ خلاصه پاسخ؛ آیاتی که ابلیس را استثناء میکند ، دلالت بر این ندارد که ابلیس از ملائکه باشد ، زیرا این استثناء از قبیل استثناء منقطع است که مستثنی هم جنس با مستثنی منه نمی باشد.
این مطلب یکی از ساده ترین مطالب ادبیات عرب است که نیاز به توضیح نداشت ولی ما مقداری از آن را بیان کردیم تا این شبهه سطحی ، مرتفع بشود و به توضیح بیشتر نمیپردازیم.
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
【➊】فرض بگیریم که این مطلب متناقض باشد ، آیا پیامبر به این مساله علم نداشتند ؟؟؟ در حالی که در قران این دو مطلب در یک آیه آمده است.
👈آیه ٥٠ کهف ؛ و اذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس کان من الجن ...
و یاد کن هنگامی که به ملائکه گفتیم به آدم سجده کنید ، پس همگی سجده کردند الا ابلیس که از جنیان بود.
که در این آیه ، هم به آیات دسته اول و هم به آیات دسته دوم اشاره شده است ، در حالی که اگر مطلب متناقضی بود ، صد در صد پیامبر اینگونه صحبت نمیکردند. در نتیجه باز هم طبق معمول ، ملحدین اشتباه کرده ، که در ادامه به اشتباه آنان اشاره میکنیم.
【➋】توضیح استثناء و اقسام آن : برای حل این مساله باید به مطلبی از ادبیات عرب اشاره بکنیم تا با استعمالات مختلف عرب آشنا بشویم.
در ادبیات عرب ، اقسام متنوعی از گزاره ها وجود دارد که یکی از آنان ، جملات حصری و استثنائی می باشد. مانند جاء القوم الا علی
🔺توضیح چند اصطلاح :
👈استثناء : عبارت است از اخراج اسم مابعد ادات استثناء، از حکمِ اسمِ ماقبلِ آنها ، به سبب یکی از ادات استثناء.
👈ادات استثناء ؛ یعنی الا ، انما ، غیر ، سوی و...
👈حکم ؛ یعنی آن حکمی که قبل از ادات استثناء ذکر شده است.
👈مستثنی ؛ آنچه که بعد از ادات استثناء واقع شده و از حکم قبل آن ادات، خارج میشود.
👈مستثنی منه ؛ اسمی که حکم قبل از ادات استثناء به آن تعلق گرفته و مستثنا، از حکم آن خارج شده است.
🔺مثال ؛ جاء القوم الا علی همه قوم آمدند الا علی.
ادات استثناء؛ الا
حکم ؛ جــاء
مستثنی منه ؛ القــوم
مستثنی ؛ عـلـی
🔺اقسام استثناء ؛ استثناءتقسیمات مختلفی دارد ولی یکی از تقسیمات آن منقطع و متصل میباشد.
👈استثناء متصل ؛ استثنایی است که در آن مستثنی منه و مستثنی هم جنس باشند مثل ؛ جاء القوم الا علی ؛ که علی از جنس قوم و داخل در آن می باشد
👈استثناء منقطع ؛ استثنایی است که در آن مستثنی منه و مستثنی از یک جنس نیستند ، مانند ؛ احترقت الدار الا الکتب خانه آتش گرفت الا کتاب ها.
که کتاب از جنس خانه نیست
【➌】آیات فرشته بودن ابلیس ؛ اما این آیاتی که ملحدین به آن استناد میکنند از قبیل استثناء منقطع است زیرا که ابلیس از جنس ملائکه نمی باشد.
👈آیه ۳۰ و ۳۱ حجر ؛ فسجد الملائکة کلهم اجمعون الا ابلیس همه ملائکه سجده کردند جز ابلیس.
در اینجا نباید توهم کرد که لزوما ابلیس باید جزو ملائکه باشد و نباید توهم کرد که اگر ابلیس از جنس ملائکه نباشد ، این جمله غلط میشود ؛ زیرا در ادبیات عرب این قبیل جملات استثنائیه رایج است.
【➍】چند نمونه از آیات استثناء منقطع ؛ حتی در قرآن نیز ، آیاتی وجود دارد که از قبیل استثناء منقطع است ، به عنوان مثال ؛
👈آیه ٦٢ مریم ؛ لا یسمعون فیها لغوا الا سلاما در آن جا هرگز گفتار لغو و بيهوده اى نمى شنوند جز سلام.
که (سلام) از قبیل و از جنس (لغو) نیست.
👈آیه ٧٥ و ٧٦ و ٧٧ شعراء ؛ قال افرءیتم ما کنتم تعبدون ، انتم و آباؤکم الاقدمون ، فإنهم عدو لی الا رب العالمین.
گفت: آيا ديديد (اين) چيزهايى را كه پيوسته پرستش میكرديد ، شما و پدران پيشين شما،همۀ آنها دشمن من هستند ، مگر پروردگار عالميان!
که (رب العالمین) از جنس (انهم) نمی باشد.
✅ خلاصه پاسخ؛ آیاتی که ابلیس را استثناء میکند ، دلالت بر این ندارد که ابلیس از ملائکه باشد ، زیرا این استثناء از قبیل استثناء منقطع است که مستثنی هم جنس با مستثنی منه نمی باشد.
این مطلب یکی از ساده ترین مطالب ادبیات عرب است که نیاز به توضیح نداشت ولی ما مقداری از آن را بیان کردیم تا این شبهه سطحی ، مرتفع بشود و به توضیح بیشتر نمیپردازیم.
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
📌 #تلنگر ؛ چه شده که آیات الهی در ما اثر ندارد ?!
ای عزیز اگر به هر یک از ما یک طفل ده ساله (ای) اطلاع دهد که خانه ات آتش گرفت یا پسرت در آب افتاد و الان غرق می شود ، آیا اگر اشتغال به هر کار مهمی داشته باشیم، دست از آن برداشته، در تعقیب این اخبار هولناک سراسیمه می دویم یا آن که با اطمینانِ نفس نشسته اعتنا نمی کنیم؟
⛔️اکنون چه شده است، تمام آیات و اخبار و برهان و عیان به قدر خبر یک بچه ده ساله در ما تاثیر نکرده ؟؟؟
اگر تاثیر کرده بود ، راحتی را از ما سلب نموده بود.
⚠️ آیا این کوری باطن ... را باید به چه نحو معالجه کرد؟
⚠️ آیا این مرض قلبی محتاج به علاج و طبیب نیست ؟؟؟
📚شرح حدیث جنود عقل و جهل
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
ای عزیز اگر به هر یک از ما یک طفل ده ساله (ای) اطلاع دهد که خانه ات آتش گرفت یا پسرت در آب افتاد و الان غرق می شود ، آیا اگر اشتغال به هر کار مهمی داشته باشیم، دست از آن برداشته، در تعقیب این اخبار هولناک سراسیمه می دویم یا آن که با اطمینانِ نفس نشسته اعتنا نمی کنیم؟
⛔️اکنون چه شده است، تمام آیات و اخبار و برهان و عیان به قدر خبر یک بچه ده ساله در ما تاثیر نکرده ؟؟؟
اگر تاثیر کرده بود ، راحتی را از ما سلب نموده بود.
⚠️ آیا این کوری باطن ... را باید به چه نحو معالجه کرد؟
⚠️ آیا این مرض قلبی محتاج به علاج و طبیب نیست ؟؟؟
📚شرح حدیث جنود عقل و جهل
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
📌 توهم تناقض قرآن (۹)
✖️قرآن برای اهالی مکه و حوالی آن آمده است یا برای کل انسان ها ؟؟؟
✅ در پست زیر جواب شبهه را مطالعه کنید :
💡https://www.tgoop.com/serate110/76
💡https://www.tgoop.com/serate110/77
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
✖️قرآن برای اهالی مکه و حوالی آن آمده است یا برای کل انسان ها ؟؟؟
✅ در پست زیر جواب شبهه را مطالعه کنید :
💡https://www.tgoop.com/serate110/76
💡https://www.tgoop.com/serate110/77
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
📌توهم تناقض قرآن(۹) : قرآن برای مکه و حوالی آن آمده است یا برای کل انسان ها؟؟؟(قسمت۱)
💡مقدمه بحث : ملحدین در این بحث به دو اشکال اشاره کرده اند ؛
👈اینکه بین آیات تناقض وجود دارد.
👈اینکه پیامبر تدریجا این ادعا را گسترش داده و از برای مکه تا جهانی بودن اسلام را تدریجا ادعا کرده است.
و ما در ادامه به این ۲ اشکال ، پاسخی محکم و مستدل میدهیم ان شاءالله
【➊】بررسی آیات محدودیت : ملحدین ادعا کردند که در ابتدا قرار بود اسلام برای مکه باشد ولی پیامبر بعدا تغییر عقیده داده و ادعای جهانی بودن اسلام را کرده است.
✖️اما پاسخ به این ادعا :
🔺آیه ۹۲ انعام : هذا کتاب انزلناه... لتنذر ام القری و من حولها... این کتابی است که ما آن را نازل کردیم تا اهالی ام القری و کسانی را که گرد آن هستند انذار دهی.
📝بر طبق قرائنی که موجود است میتوان گفت که سوره انعام یکجا و دفعتا نازل شده است.
قبل از آیه ۹۲ انعام ، چند آیه آمده است که دلالت بر جهانی بودن اسلام میکند و اشکال دوم ملحدین را بی اعتبار میکند؛
👈آیه ۱۹ انعام ؛ اوحی الی هذا القرءان لانذرکم به و من بلغ اين قرآن بر من وحى شده، تا شما و تمام كسانى را كه اين قرآن به آنها مى رسد، بيم دهم
👈آیه ۹۰ انعام ؛ ان هو الا ذکری للعالمین اين [قرآن] جز تذكّر و پندى براى جهانيان نيست
دلالت این آیات بر جهانی بودن دین اسلام واضح است و نیاز به توضیح ندارد ؛ پس این آیه دلالتی بر مدعای آنان ندارد.
🔺آیه ۷ شوری : کذلک اوحینا الیک قرآنا عربیا لتنذر ام القری و من حولها... و اینگونه قرآنی عربی را بر تو وحی کردیم تا ام القری و مردم پیرامون آن را انذار کنی.
سوره شوری ، بعد از اسراء و کمی قبل از هجرت به مدینه و بعد از سوره فصلت نازل شده است اما قبل از این واقعه آیاتی نازل شده است که دلالت بر جهانی بودن قران میکند ، مانند ؛
👈آیه ۸۷ ص ؛ ان هو الا ذکر للعالمین
این سوره مکی است و بین هجرت به حبشه (سال ۵ بعث به بعد) و معراج نازل شده است.
👈آیه ۲۷ تکویر ؛ ان هو الا ذکر للعالمین
این سوره نیز مکی است و ما بین وحی و هجرت به حبشه نازل شده و بعد از سوره تبت و مسد نازل شده است.
👈آیه ٦٩ و ۷۰ یس ؛ ان هو الا ذکر و قرآن مبین لینذر من کان حیا این کتاب نیست جز یاداور و قرانی روشن تا هر که را که زنده دل است بیم دهد
این سوره بین هجرت به حبشه و اسراء نازل شده است و بعد از سوره جن نازل شده است.
فلذا جای هیچ تردیدی نیست که ادعای جهانی بودن اسلام ، در اوایل بعثت رسول الله نیز مطرح شده بود و شبهه ملحدین با این ایات پودر میشود.
👌سوال از ملحدین ؛ اصلا چرا آیاتی که دلالت بر نزول اسلام برای مکه و حوالی آن میکند ، بعد از چندین سال بعد از بعثت نازل شده؟؟؟؟ در حالی که باید این آیات در ابتدای رسالت پیامبر گفته میشد
این سوال را ملحدین نمیتوانند جواب بدهند ولی ما ان شاءالله جواب میدهیم (در ادامه...)
【➋】پاسخ اول به تناقض ؛ بر فرض که ام القری و حولها دلالت بر بخشی از مردم زمین بکند، کجای این آیات تناقض دارد؟
یک دسته آیات میگوید قران برای انذار کل جهان نازل شده و یک دسته دیگر آیات میگوید این قران را فرستادیم که مثلا مردم مکه را انذار بدهیم. الان کجای این دو مطلب متناقض است؟
خب وقتی حکمی بر کل حمل میشود ، منطقا بر جزء هم حمل میشود. مثلا ؛
• • همه انسان ها جسم دارند
• • مردم ایران جسم دارند
این متناقض است؟
بعله اگر آیات قرآن ، محدوده اسلام را #منحصر در مکه و اطرافش میکرد ، آیات قران متضاد میشد ولی این انحصار از هیچ آیه ای فهمیده نمیشود.
اما اینکه از یکی از اجزاء ، مستقلا نام برده شده است امکان دارد به خاطر تاکید ویژه بر آن جزء باشد
مثلا به این آیه دقت کنید؛
👈آیه ۲۳۸ بقره ؛ حافظوا علی الصلوات و الصلاة الوسطی در انجام همه نماز ها ، و نماز وسط مواظبت کنید
صلات وسطی یکی از همان اقسام الصلوات میباشد ، ولی خداوند جداگانه این نماز را ذکر کرده که این دلالت بر تاکید ویژه بر این نماز وسطی میکند
حال در این بحث ما هم همینگونه است ؛ خداوند قرآن را برای همه جهانیان فرستاده ولی اگر در برخی آیات بگوید قران را برای مکه و اهالی آن فرستادیم ، ممکن است بر این منطقه نسبت به بقیه مناطق ، تاکیدی صورت گرفته باشد.
📝ادامه دارد
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
💡مقدمه بحث : ملحدین در این بحث به دو اشکال اشاره کرده اند ؛
👈اینکه بین آیات تناقض وجود دارد.
👈اینکه پیامبر تدریجا این ادعا را گسترش داده و از برای مکه تا جهانی بودن اسلام را تدریجا ادعا کرده است.
و ما در ادامه به این ۲ اشکال ، پاسخی محکم و مستدل میدهیم ان شاءالله
【➊】بررسی آیات محدودیت : ملحدین ادعا کردند که در ابتدا قرار بود اسلام برای مکه باشد ولی پیامبر بعدا تغییر عقیده داده و ادعای جهانی بودن اسلام را کرده است.
✖️اما پاسخ به این ادعا :
🔺آیه ۹۲ انعام : هذا کتاب انزلناه... لتنذر ام القری و من حولها... این کتابی است که ما آن را نازل کردیم تا اهالی ام القری و کسانی را که گرد آن هستند انذار دهی.
📝بر طبق قرائنی که موجود است میتوان گفت که سوره انعام یکجا و دفعتا نازل شده است.
قبل از آیه ۹۲ انعام ، چند آیه آمده است که دلالت بر جهانی بودن اسلام میکند و اشکال دوم ملحدین را بی اعتبار میکند؛
👈آیه ۱۹ انعام ؛ اوحی الی هذا القرءان لانذرکم به و من بلغ اين قرآن بر من وحى شده، تا شما و تمام كسانى را كه اين قرآن به آنها مى رسد، بيم دهم
👈آیه ۹۰ انعام ؛ ان هو الا ذکری للعالمین اين [قرآن] جز تذكّر و پندى براى جهانيان نيست
دلالت این آیات بر جهانی بودن دین اسلام واضح است و نیاز به توضیح ندارد ؛ پس این آیه دلالتی بر مدعای آنان ندارد.
🔺آیه ۷ شوری : کذلک اوحینا الیک قرآنا عربیا لتنذر ام القری و من حولها... و اینگونه قرآنی عربی را بر تو وحی کردیم تا ام القری و مردم پیرامون آن را انذار کنی.
سوره شوری ، بعد از اسراء و کمی قبل از هجرت به مدینه و بعد از سوره فصلت نازل شده است اما قبل از این واقعه آیاتی نازل شده است که دلالت بر جهانی بودن قران میکند ، مانند ؛
👈آیه ۸۷ ص ؛ ان هو الا ذکر للعالمین
این سوره مکی است و بین هجرت به حبشه (سال ۵ بعث به بعد) و معراج نازل شده است.
👈آیه ۲۷ تکویر ؛ ان هو الا ذکر للعالمین
این سوره نیز مکی است و ما بین وحی و هجرت به حبشه نازل شده و بعد از سوره تبت و مسد نازل شده است.
👈آیه ٦٩ و ۷۰ یس ؛ ان هو الا ذکر و قرآن مبین لینذر من کان حیا این کتاب نیست جز یاداور و قرانی روشن تا هر که را که زنده دل است بیم دهد
این سوره بین هجرت به حبشه و اسراء نازل شده است و بعد از سوره جن نازل شده است.
فلذا جای هیچ تردیدی نیست که ادعای جهانی بودن اسلام ، در اوایل بعثت رسول الله نیز مطرح شده بود و شبهه ملحدین با این ایات پودر میشود.
👌سوال از ملحدین ؛ اصلا چرا آیاتی که دلالت بر نزول اسلام برای مکه و حوالی آن میکند ، بعد از چندین سال بعد از بعثت نازل شده؟؟؟؟ در حالی که باید این آیات در ابتدای رسالت پیامبر گفته میشد
این سوال را ملحدین نمیتوانند جواب بدهند ولی ما ان شاءالله جواب میدهیم (در ادامه...)
【➋】پاسخ اول به تناقض ؛ بر فرض که ام القری و حولها دلالت بر بخشی از مردم زمین بکند، کجای این آیات تناقض دارد؟
یک دسته آیات میگوید قران برای انذار کل جهان نازل شده و یک دسته دیگر آیات میگوید این قران را فرستادیم که مثلا مردم مکه را انذار بدهیم. الان کجای این دو مطلب متناقض است؟
خب وقتی حکمی بر کل حمل میشود ، منطقا بر جزء هم حمل میشود. مثلا ؛
• • همه انسان ها جسم دارند
• • مردم ایران جسم دارند
این متناقض است؟
بعله اگر آیات قرآن ، محدوده اسلام را #منحصر در مکه و اطرافش میکرد ، آیات قران متضاد میشد ولی این انحصار از هیچ آیه ای فهمیده نمیشود.
اما اینکه از یکی از اجزاء ، مستقلا نام برده شده است امکان دارد به خاطر تاکید ویژه بر آن جزء باشد
مثلا به این آیه دقت کنید؛
👈آیه ۲۳۸ بقره ؛ حافظوا علی الصلوات و الصلاة الوسطی در انجام همه نماز ها ، و نماز وسط مواظبت کنید
صلات وسطی یکی از همان اقسام الصلوات میباشد ، ولی خداوند جداگانه این نماز را ذکر کرده که این دلالت بر تاکید ویژه بر این نماز وسطی میکند
حال در این بحث ما هم همینگونه است ؛ خداوند قرآن را برای همه جهانیان فرستاده ولی اگر در برخی آیات بگوید قران را برای مکه و اهالی آن فرستادیم ، ممکن است بر این منطقه نسبت به بقیه مناطق ، تاکیدی صورت گرفته باشد.
📝ادامه دارد
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
📌توهم تناقض قرآن(۹) : قرآن برای مکه و حوالی آن آمده است یا برای کل انسان ها؟؟؟(قسمت۲)
【➌】رفع تناقض بین آیات ؛ پاسخ قبلی بر فرض درستی معنایی بود که ملحدین از آیه کرده بودند ، ولی در این پاسخ ، ما آن معنا را نقد کرده و معنایی درست و دقیق تر ارائه میکنیم.
💡بررسی آیه ام القری ؛ در این دو آیه ما با واژه ای مواجه هستیم که نیاز به توضیح دارد.
• ام ؛ به معنای مادر است
• القری ؛ جمع قریه هست و قریه به معنای اجتماع (شهر و دهکده و روستا) میباشد
القری ، جمع مُحلّی به ال هست که افاده عموم میکند فلذا معنایش (همه اجتماعات) می باشد.
در نتیجه ام القری به معنای مادر همه اجتماعات می باشد که جنبه مرکزیت دارد نسبت به همه اجتماعات دنیا.
طبق این مطلب ، کلمه حولها نباید به معنای شهرهای اطراف مکه معنا بشود ، بلکه مراد همه اجتماعاتی است که مکه مادر آن اجتماعات می باشد.
بعله اگر گفته میشد (مکه و حوالی آن) ، معنایش این میشد که اهالی اطراف مکه مراد است ، اما اینجا گفته شده (مادر همه اجتماعات و حوالی آن) ، که اینجا محدوده حوالی ، به هر اجتماعی که مکه مادر آن است و مکه جنبه مرکزیت نسبت به بقیه اجتماعات دارد میتواند دلالت داشته باشد فلذا نمیشود به قطع و یقین گفت که مراد از حوالی ، اهالی اطراف شهر مکه مراد است و بقیه اهل زمین مراد نیست.
🔺به این آیات دقت کنید:
👈آیه ۷ شوری ؛ اوحينا اليك قرآنا عربیا لتنذر ام القری و من حولها
👈آیه ۹۲ انعام ؛ کتاب انزلناه... لتنذر ام القری و من حولها
👈آیه ۱۹ انعام ؛ أُوحِیَ الیّ هذا القرءان لأنذركم به و من بلغ
شباهت در مضامین آیات بالا نیز موید همین مطلب میباشد و همچنین که ایه ۹۲ انعام به دو قرینه داخلی یعنی آیات ۱۹ و ۹۰ نیز مجهز است و همین معنا را تقویت میکند.
🔺اما به این آیات دقت کنید ؛
👈 آیه ۲۷ احقاف ؛ و لقد اهلکنا ما حولکم من القری
👈آیه ۱۰۱ توبه ؛ و ممن حولکم من الاعراب منافقون
👈آیه ۱۲۰ توبه ؛ ما کان لاهل المدینة و من حولهم من الاعراب ان یتخلفوا عن رسول الله
📍که در این آیات گفته شده ؛
•روستای اطراف شما را نابود کردیم
•اعراب اطراف شما منافق هستند
•مردم مدینه و اعراب اطرافشان حق تخلف ندارند
اگر آن دو آیه ۹۲ انعام و ۷ شوری ، مثل این تعبیر را میاورد و مثلا میگفت که ؛ لتنذر اهل المکه و من حولها ، واقعا ظهور در حرف ملحدین میداشت ولی در این دو ایه گفته شده است که :
کتابی که ؛ لتنذر ام القری و من حولها
تا ام القری و همه اجتماعات حول ام القری را انذار کنی و محوریت هدایت ، با مکه است و مکه مایه هدایت همه قریه ها میباشد
همین مادر بودن مکه (مرکزیت مکه)نسبت به اجتماعات دیگه است که سبب شده خداوند اینگونه تعبیر بکند.
👈در آیه ۹٦ آل عمران آمده ؛ إن اول بيت وضع للناس للذی ببکة مباركاو هدی للعالمین نخستین خانه ای که برای مردم قرار داده شد همان است که در سرزمین مکه است که پر برکت است و مایه هدایت جهانیان است
که در این آیه به وضوح گفته شده است که کعبه که در مکه است مایه هدایت جهانیان است.
درباره معنای ام بودن مکه (یعنی مرکزیت مکه) نسبت به بقیه قریه ها نیز وجوهی ذکر شده است ولی به طور قطع جنبه هدایتی آن نیز مراد است که در آیات قرآن به آن اشاره شده است
【➍】 خلاصه جواب ؛ #اولا که از ابتدای رسالت پیامبر ، ایشان به جهانی بودن دعوت خویش اقرار کرده بودند و آیاتی که ادعا میشد در ابتدای دعوت گفته شده ، در اواسط دعوتشان نازل شده بود.
#دوما ثابت کردیم که بین این دو دسته آیات تناقضی وجود ندارد و #سوما اینکه اصلا معنایی که از ایات شده بود نیز اشتباه بوده و ام القری و حولها اشاره به تمام مکلفین میکند.
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
【➌】رفع تناقض بین آیات ؛ پاسخ قبلی بر فرض درستی معنایی بود که ملحدین از آیه کرده بودند ، ولی در این پاسخ ، ما آن معنا را نقد کرده و معنایی درست و دقیق تر ارائه میکنیم.
💡بررسی آیه ام القری ؛ در این دو آیه ما با واژه ای مواجه هستیم که نیاز به توضیح دارد.
• ام ؛ به معنای مادر است
• القری ؛ جمع قریه هست و قریه به معنای اجتماع (شهر و دهکده و روستا) میباشد
القری ، جمع مُحلّی به ال هست که افاده عموم میکند فلذا معنایش (همه اجتماعات) می باشد.
در نتیجه ام القری به معنای مادر همه اجتماعات می باشد که جنبه مرکزیت دارد نسبت به همه اجتماعات دنیا.
طبق این مطلب ، کلمه حولها نباید به معنای شهرهای اطراف مکه معنا بشود ، بلکه مراد همه اجتماعاتی است که مکه مادر آن اجتماعات می باشد.
بعله اگر گفته میشد (مکه و حوالی آن) ، معنایش این میشد که اهالی اطراف مکه مراد است ، اما اینجا گفته شده (مادر همه اجتماعات و حوالی آن) ، که اینجا محدوده حوالی ، به هر اجتماعی که مکه مادر آن است و مکه جنبه مرکزیت نسبت به بقیه اجتماعات دارد میتواند دلالت داشته باشد فلذا نمیشود به قطع و یقین گفت که مراد از حوالی ، اهالی اطراف شهر مکه مراد است و بقیه اهل زمین مراد نیست.
🔺به این آیات دقت کنید:
👈آیه ۷ شوری ؛ اوحينا اليك قرآنا عربیا لتنذر ام القری و من حولها
👈آیه ۹۲ انعام ؛ کتاب انزلناه... لتنذر ام القری و من حولها
👈آیه ۱۹ انعام ؛ أُوحِیَ الیّ هذا القرءان لأنذركم به و من بلغ
شباهت در مضامین آیات بالا نیز موید همین مطلب میباشد و همچنین که ایه ۹۲ انعام به دو قرینه داخلی یعنی آیات ۱۹ و ۹۰ نیز مجهز است و همین معنا را تقویت میکند.
🔺اما به این آیات دقت کنید ؛
👈 آیه ۲۷ احقاف ؛ و لقد اهلکنا ما حولکم من القری
👈آیه ۱۰۱ توبه ؛ و ممن حولکم من الاعراب منافقون
👈آیه ۱۲۰ توبه ؛ ما کان لاهل المدینة و من حولهم من الاعراب ان یتخلفوا عن رسول الله
📍که در این آیات گفته شده ؛
•روستای اطراف شما را نابود کردیم
•اعراب اطراف شما منافق هستند
•مردم مدینه و اعراب اطرافشان حق تخلف ندارند
اگر آن دو آیه ۹۲ انعام و ۷ شوری ، مثل این تعبیر را میاورد و مثلا میگفت که ؛ لتنذر اهل المکه و من حولها ، واقعا ظهور در حرف ملحدین میداشت ولی در این دو ایه گفته شده است که :
کتابی که ؛ لتنذر ام القری و من حولها
تا ام القری و همه اجتماعات حول ام القری را انذار کنی و محوریت هدایت ، با مکه است و مکه مایه هدایت همه قریه ها میباشد
همین مادر بودن مکه (مرکزیت مکه)نسبت به اجتماعات دیگه است که سبب شده خداوند اینگونه تعبیر بکند.
👈در آیه ۹٦ آل عمران آمده ؛ إن اول بيت وضع للناس للذی ببکة مباركاو هدی للعالمین نخستین خانه ای که برای مردم قرار داده شد همان است که در سرزمین مکه است که پر برکت است و مایه هدایت جهانیان است
که در این آیه به وضوح گفته شده است که کعبه که در مکه است مایه هدایت جهانیان است.
درباره معنای ام بودن مکه (یعنی مرکزیت مکه) نسبت به بقیه قریه ها نیز وجوهی ذکر شده است ولی به طور قطع جنبه هدایتی آن نیز مراد است که در آیات قرآن به آن اشاره شده است
【➍】 خلاصه جواب ؛ #اولا که از ابتدای رسالت پیامبر ، ایشان به جهانی بودن دعوت خویش اقرار کرده بودند و آیاتی که ادعا میشد در ابتدای دعوت گفته شده ، در اواسط دعوتشان نازل شده بود.
#دوما ثابت کردیم که بین این دو دسته آیات تناقضی وجود ندارد و #سوما اینکه اصلا معنایی که از ایات شده بود نیز اشتباه بوده و ام القری و حولها اشاره به تمام مکلفین میکند.
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
📌توهم خطای نوشتاری قرآن(۱) : مرفوع بودن اسم إنّ ؟؟؟ (نقد سها)
📛 #متنشبهه : اسم إِن بايد منصوب باشد ولی در مواردی در قرآن اسم آن مرفوع آورده شده است.
🔺مثلا دو آيه زير تكرارند و فقط در لغت صابئين (صابئون) اختلاف دارند كه از نظر قوائد نحوی صابئون غلط است چون به اسم ان عطف شده و بايد منصوب باشد.
👈ان الذین آمنوا و الذین هادوا و النصاری و الصابئین من آمن بالله و الیوم الآخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند الله و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون ﴿۶۲ بقره﴾
👈ان الذین آمنوا و الذین هادوا والصابئون و النصاری من آمن بالله والیوم الآخر وعمل صالحا فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون﴿۶۹مائده﴾
🔺مثال دیگر ؛
👈قالوا إِنْ هَذَان لساحران یریدان ان یخرجاکم من ارضکم بسحرهما و یذهبا بطریقتکم المثلی ﴿۶۳ طه﴾
هذان غلط است و باید هذین باشد
✅ #اماپاسخـــبهـــاینـــتوهم؛
【➊】بنده خیلی خیلی مختصر این مساله را جواب میدهم ولی اگر کسی دوست داشت خیلی مفصلتر به این بحث بپردازم ، کامنت بگذارد.
واقعا در این شبهات سها خیلی اشکالات دارم ولی برای خسته نشدن شما بزرگواران ، پاسخ را زیاد کش نمیدهم.
【➋】💡یک دقیقه تفکر ؛ این شبهه و نظائرش اگر وارد بود ، حتمااا در زمان نزولش ، اعراب و مشرکین و مخالفین اسلام ، بر پیامبر اشکال وارد میکردند و مانع پیشرفت اسلام میشدن و همه جا ، جااار میزدند که قرآن اشکال ادبیاتی دارد. مخصوصا وقتی که اسلام تحدی میکرد ، پیاز داغ مساله بیشتر میشد و طبیعتا دقت اعراب در نقد قران بالاتر میرفت.
【➌】💡مهمترین منبع استخراج ادبیات عرب ؛ قرآن ، مهم ترین منبع استخراج ادبیات عرب است و همه مکاتب نحوی برای استنباط قواعد عربی به قرآن توجه بسیار ویژه میکردند و حتی بر اساس همین آیه ای که مورد اشکال مخالفین قرار گرفته ، استدلال کردهاند که این قبیل گفتار جایز می باشد. فلذا اینکه به قرآن اشکال ادبیاتی بگیرند ، خنده دار است.
【➍】💡شواهد دیگر ؛ در زبان عربی ، جملاتی وجود دارد که نشان میدهد این قبیل ادبیات وجود داشته و اشکالی متوجه آن نمی باشد.
بنده چند نمونه به عنوان مثال ذکر میکنم ؛
👈بشر بن ابی خازم که از شعرای عصر جاهلی هم بوده در شعری می گوید ؛
و الا فاعلموا إنّا و انتم
بغاة ما بقينا في شقاق
که انتم ضمیر مرفوعی است و بر اسم ان عطف شده است.
👈صحابی ضابئ بن حارث در شعری میگوید ؛
فمن یک امسی بالمدینة رحله
فإنّي و قيارٌ بها الغريب
که قیار مرفوع است و به اسم ان عطف شده.
👈 کلام یکی از شعراء ؛
خليلىّ هل طبّ فإنّى و أنتما
و إن لم تبوحا بالهوى دنفان!
👈در کتاب معانی الاخبار شیخ صدوق آمده ؛
إنّا و آلُ ابي سفيان اهل بيتين تعادينا في الله.
که آل مرفوع و عطف به اسم ان شده است
👈روایتی در کمال الدین در شأن امام حسین و اصحابشان آمده است که ؛
اما إنّه و اصحابُه من ساداة الشهداء
👈در کتاب کافی کلینی روایتی آمده که حضرت جبرئیل به امام علی علیه السلام فرمود ؛
إنّك و هم شرع سواء
🔺#نکته ؛ غالبا در زبان عربی ، این قبیل اسم ها منصوب می آید ولی به صورت رفعی هم جائز می باشد ، هر چند که استمعالش کم است.
【➎】پاسخ آیه إنْ هذان لساحران ؛ اما در آیه دومی که ملحدین و سها به آن اشکال کرده اند و گفته اند که مخالف ادبیات عرب است ، در حالی که هیچی از ادبیات سر رشته ندارند ، با یک شعر از الفیه ابن مالک و شرح ابن عقیل بر آن ، پاسخ را مختصر کرده و بحث را زیاد کش نمی دهیم.
🔺نحوی مشهور ، ابن مالک در اشعار نحوی اش معروف به الفیه ، میگوید؛
و خفّفت إنّ فقلّ العمل
و تلزم اللام إذا ما تهمل
🔺ابن عقیل در شرح این بیت مینویسد؛
إذا خفّفت «إنّ» فالأكثر فى لسان العرب إهمالها ؛ فتقول: «إن زيد لقائم» و إذا أهملت لزمتها اللام فارقة بينها و بين«إن» النافية.
💡ترجمه همراه با توضیح ؛ زمانی که انّ(تشديد دار) بدون تشدید بیاید ، اکثرا در زبان عربی عمل ندارد و کلمه بعدش را منصوب نمیکند ؛ پس اینجور گفته میشود : ان زیدٌ لقائم.
در زمانی که إنْ عمل نمیکند ، بین إنْ و خبرش یک لام میاید تا با إن نافیه اشتباه نشود.
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110
📛 #متنشبهه : اسم إِن بايد منصوب باشد ولی در مواردی در قرآن اسم آن مرفوع آورده شده است.
🔺مثلا دو آيه زير تكرارند و فقط در لغت صابئين (صابئون) اختلاف دارند كه از نظر قوائد نحوی صابئون غلط است چون به اسم ان عطف شده و بايد منصوب باشد.
👈ان الذین آمنوا و الذین هادوا و النصاری و الصابئین من آمن بالله و الیوم الآخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند الله و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون ﴿۶۲ بقره﴾
👈ان الذین آمنوا و الذین هادوا والصابئون و النصاری من آمن بالله والیوم الآخر وعمل صالحا فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون﴿۶۹مائده﴾
🔺مثال دیگر ؛
👈قالوا إِنْ هَذَان لساحران یریدان ان یخرجاکم من ارضکم بسحرهما و یذهبا بطریقتکم المثلی ﴿۶۳ طه﴾
هذان غلط است و باید هذین باشد
✅ #اماپاسخـــبهـــاینـــتوهم؛
【➊】بنده خیلی خیلی مختصر این مساله را جواب میدهم ولی اگر کسی دوست داشت خیلی مفصلتر به این بحث بپردازم ، کامنت بگذارد.
واقعا در این شبهات سها خیلی اشکالات دارم ولی برای خسته نشدن شما بزرگواران ، پاسخ را زیاد کش نمیدهم.
【➋】💡یک دقیقه تفکر ؛ این شبهه و نظائرش اگر وارد بود ، حتمااا در زمان نزولش ، اعراب و مشرکین و مخالفین اسلام ، بر پیامبر اشکال وارد میکردند و مانع پیشرفت اسلام میشدن و همه جا ، جااار میزدند که قرآن اشکال ادبیاتی دارد. مخصوصا وقتی که اسلام تحدی میکرد ، پیاز داغ مساله بیشتر میشد و طبیعتا دقت اعراب در نقد قران بالاتر میرفت.
【➌】💡مهمترین منبع استخراج ادبیات عرب ؛ قرآن ، مهم ترین منبع استخراج ادبیات عرب است و همه مکاتب نحوی برای استنباط قواعد عربی به قرآن توجه بسیار ویژه میکردند و حتی بر اساس همین آیه ای که مورد اشکال مخالفین قرار گرفته ، استدلال کردهاند که این قبیل گفتار جایز می باشد. فلذا اینکه به قرآن اشکال ادبیاتی بگیرند ، خنده دار است.
【➍】💡شواهد دیگر ؛ در زبان عربی ، جملاتی وجود دارد که نشان میدهد این قبیل ادبیات وجود داشته و اشکالی متوجه آن نمی باشد.
بنده چند نمونه به عنوان مثال ذکر میکنم ؛
👈بشر بن ابی خازم که از شعرای عصر جاهلی هم بوده در شعری می گوید ؛
و الا فاعلموا إنّا و انتم
بغاة ما بقينا في شقاق
که انتم ضمیر مرفوعی است و بر اسم ان عطف شده است.
👈صحابی ضابئ بن حارث در شعری میگوید ؛
فمن یک امسی بالمدینة رحله
فإنّي و قيارٌ بها الغريب
که قیار مرفوع است و به اسم ان عطف شده.
👈 کلام یکی از شعراء ؛
خليلىّ هل طبّ فإنّى و أنتما
و إن لم تبوحا بالهوى دنفان!
👈در کتاب معانی الاخبار شیخ صدوق آمده ؛
إنّا و آلُ ابي سفيان اهل بيتين تعادينا في الله.
که آل مرفوع و عطف به اسم ان شده است
👈روایتی در کمال الدین در شأن امام حسین و اصحابشان آمده است که ؛
اما إنّه و اصحابُه من ساداة الشهداء
👈در کتاب کافی کلینی روایتی آمده که حضرت جبرئیل به امام علی علیه السلام فرمود ؛
إنّك و هم شرع سواء
🔺#نکته ؛ غالبا در زبان عربی ، این قبیل اسم ها منصوب می آید ولی به صورت رفعی هم جائز می باشد ، هر چند که استمعالش کم است.
【➎】پاسخ آیه إنْ هذان لساحران ؛ اما در آیه دومی که ملحدین و سها به آن اشکال کرده اند و گفته اند که مخالف ادبیات عرب است ، در حالی که هیچی از ادبیات سر رشته ندارند ، با یک شعر از الفیه ابن مالک و شرح ابن عقیل بر آن ، پاسخ را مختصر کرده و بحث را زیاد کش نمی دهیم.
🔺نحوی مشهور ، ابن مالک در اشعار نحوی اش معروف به الفیه ، میگوید؛
و خفّفت إنّ فقلّ العمل
و تلزم اللام إذا ما تهمل
🔺ابن عقیل در شرح این بیت مینویسد؛
إذا خفّفت «إنّ» فالأكثر فى لسان العرب إهمالها ؛ فتقول: «إن زيد لقائم» و إذا أهملت لزمتها اللام فارقة بينها و بين«إن» النافية.
💡ترجمه همراه با توضیح ؛ زمانی که انّ(تشديد دار) بدون تشدید بیاید ، اکثرا در زبان عربی عمل ندارد و کلمه بعدش را منصوب نمیکند ؛ پس اینجور گفته میشود : ان زیدٌ لقائم.
در زمانی که إنْ عمل نمیکند ، بین إنْ و خبرش یک لام میاید تا با إن نافیه اشتباه نشود.
كاناݪـ صراط مستقیمــــ
♦️ @serate110