Forwarded from 𝙽𝚎𝚔𝚘𝙾𝚓𝚒𝚌𝚑𝚊𝚗 (-𝚜𝚊𝚗𝚊)
هروقت حس میکنم عجیبم و بین این آدما جایی ندارم میرم با صفا حرف میزنم میبینم اونم مثل منه آروم میشم. خداروشکر👯
بیگانه
با کسی که سوال نمیکنه تا بفهمتت، بحث نکن. اینو سرمشق زندگیم کردم.
ازونجایی که ۲۴/۷ دارم سوال میپرسم و اخیرا یکی بهم گفت که زیاد سوال میپرسم با این مطلب عمیقا ریلیت کردم🙏🏻
علاوه بر این پروژهای که داشتیم، یکی از اساتید یه کار دیگه هم ازمون خواسته بود که از اخر تابستون تا همین الان درگیرش بودم والان تموم شد؛ حس میکنم درد گردنم بابت کم شدن یکی از بارها یه لول به بهبودش نزدیکتر شد🫶🏼
👍5❤🔥2
الان میتونم برم تو جای گرم و نرمم و یکم بیاسایم چون دو هفتهی اخیر کمر و گردن و اعصاب و حتی گوشیم بابت اینکار گاییده شدن و روانم بابتش تحلیل رفته🙏🏻
👍2
تموم شد، امروز اخرین روز پروژه بود؛ کارتارو دادیم، هماهنگیارو انجام دادیم و داریم برمیگردیم خونه، خستهمه و دارم بخاطر ذرهای خواب جون میدم و هنوز نتونستم تشخیص بدم که حس و حالم بعد از تموم شد این پروژهی تقریبا پنجماهه چیه، تنها چیزی که ازش مطمئنم اینه که دلم برای گربههای بیمارستان تنگ میشه🙏🏻
🍓10🐳1
از حرفهای محبتآمیز و محبتی که لقلقهی زبون شدن و هرزه شدن و بصورت اگزجره به سمت آدم پرتاب میشن متنفرم، هیچکدوم اینها از دل برنمیایند و بر جان نمینشینند.
👍15👌3
درحالیکه داشتم حرفای قلمبه سلمبه میزدم ایستگاه اشتباهی از مترو پیاده شدم😭😭😭😂
🤣29😈1😭1
هروقتی که من تمام تلاشمو میکنم تا دیر نرسم و برای وقت انسانها ارزش قائل بشم، دقیقا همون موقع فرد مقابلم دیر میرسه و میرینه دهنم، از دیر رسیدن متنفرم یا اما زمان😀🔪
🤝11
صفالی
Mohammadreza Shajarian – Tasnife Doush Doush
کاملا ناگهانی این اهنگ پلی شد و طوری منو پرتاب کرد اون عقب عقبا که با چنگ و دندون خودمو ازش بیرون کشیدم.
بخیر گذشت
بخیر گذشت
صبح روزی که قرار نیست بریم بیمارستان یا کار واجب نداریم بیدار شدم و بصورت رندوم اهنگای کانال نیکا رو پلی کردم و با یهسریاشون تصمیم گرفتم خودم رو عذاب بدم🙏🏻
امروز رو طوفانی شروع کردم🫶🏼
امروز رو طوفانی شروع کردم🫶🏼
بصورت کاملا خودکار یه سری از خاطرات و ایونتها در زندگی من وجود داره که انقد حرفهای و سریع وجودشون رو نادیده گرفتم که کاملا از یادم رفتن و بعدها وقتی اهنگهای اون بازهی زمانی رو میشنوم حیرتزده میشم ازینکه همچین خاطراتی رو زندگی کردم و عامدانه فراموش کردمشون.