tgoop.com/shahrzadinhk/179
Last Update:
دوسال پیش زمانی که میخواستم از شغل تمام وقتم استعفا بدم، مدیرم به من گفت که حیف نیست که سابقه بیمه تامین اجتماعیات رو خراب کنی؟
راستش من لحظهای هم به تصمیمم شک نکردم که نکنه واقعا دارم چیز مهمی رو از دست میدم؟!؟
این روزها دارم کتاب Free agent nations رو میخونم. این کتاب در سال ۲۰۰۱ نوشته شده و موضوعش دقیقا پیدایش نسلی هست که دیگه تمایل نداره برای یک کارفرما کار کنه و دوست داره که یک نیروی کار آزاد باشه. حالا چه فریلسنر باشه چه برای خودش کسبوکاری رو راه بندازه.
توی سال ۲۰۰۱ که این کتاب نوشته شده آماری میده که برای من حیرت انگیزه. میگه که یک چهارم نیروی کار آمریکا تبدیل به نیروی کار آزاد شدند و این روند با سرعت رو به رشده. درسته. امروز که اواخر سال ۲۰۲۰ رو مشاهده میکنیم، این امار نزدیک به ۵۰ درصد رسیده.
حرف جالبش اینجا بود که میگفت استانداردهای مربوط به بیمه سلامت و طرح های بازنشستگی براساس دنیای قدیم طراحی شدند. امروز لازمه که بازنگری بشن. چرا که قبلا اگر سازمان ها هسته اصلی اقتصاد رو تشکیل میدادند امروز این افراد هستند که تبدیل به هسته اصلی اقتصاد شدند.
یادم میاد که ۲۴ ساله بودم که پیشنهاد کاری در همکاران سیستم را گرفتم. در اون زمان حقوقی که به من پیشنهاد کردند از میزان حقوقی که در شرکت کوچکی که در اون مشغول بودم، بیشتر بود. قبل از اینکه این پیشنهاد به من بشه خیلی براش شوق داشتم. احساس میکردم که بله برای رزومهام بهتره که برم جایی کار کنم که برند محکم و جا افتادهای داره. و خب همکاران سیستم هم برای بچه های مدیریت و صنایع یکی از شرکتهای آرمانی بود. اما وقتی برای جلسه دوم مصاحبه استخدامی رفته بودم، یکهو اون ساختمان بزرگ و نگهبانی دم در رو دیدم و دلم لرزید. احساس خفگی بهم دست داد. احساس کردم که من اگر بیام اینجا دیگه دست و بالم باز نیست که تجربه کنم، که به هر گوشهای سرک بکشم، که اونطور که تو شرکت کوچیک استارتاپی میتونم از بازاریابی به کار فروش و یا خدمات مشتریان جابه جا بشم، تو شرکت بزرگی مثل همکاران سیستم برام امکان پذیر نیست.
پیشنهاد رو رد کردم. نفسم باز شد.
اما این روزها که همه به ناچار تجربه دورکاری را پیدا کردند و برای طولانی مدت این سبک کار و زندگی رو چشیدند، آمارها نشون میده که عده زیادی از اینها به کار در آفیس بر نخواهند گشت.
خیلیهایشان گفتند تصمیم دارند که همیشه دورکار بمانند و در نتیجه دیگر نمیخواهند همه عمرشان را در یک شهر زندگی کنند. دوست دارند که جابه جا شوند. دوست دارند که زندگی در شهرها و فرهنگ های جدید را تجربه کنند. حالا که وقت بیشتری دارند و دیگر لازم نیست که هر روز دو سه ساعت رو صرف رفت و امد به کار کنند میخواهند سرگرمیهای جدیدی را به زندگیشان وارد کنند. ساز جدید یاد بگیرند، نجاری کنند و …
و با همه اینها به نظر میرسه که دنیای پیش روی ما خیلی انسانیتر خواهد بود. زندگی ما به جای آنکه حول محور کار ۹ تا ۵ تعریف شود، میتواند براساس انسانها تعریف شود. براساس نیاز خاص و علایق هر شخص.
امروز وقت خوبی برای رویا پردازی سال آینده است.
@shahrzadinHK
BY روزنوشتهای شهرزاد
Share with your friend now:
tgoop.com/shahrzadinhk/179