Forwarded from رضا غنی پور (Re Za)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وضعیت فعلی مردم و به خصوص سهامدارن بازار بورس، در مقابل لشکر دزدان (خاندوزی، جبرائیلی، فرزین، عشقی، روشنفکرای چپول، دولت و ... ).
======================
@Reza_Ghanipur
======================
@Reza_Ghanipur
Forwarded from اتچ بات
📌سوء تفاهمی در باب اقتصاد آزاد
🎯 @Signal99
🌀یک دسته مخالفان اقتصاد آزاد با دیدن کلمه آزاد تصمیم خود را گرفتهاند. آزادی غربی که همان لیبرالیسم است. لیبرالیسم هم که بیبند و باری و بیحیایی ترویج میدهد. اقتصاد هم که ابزار کسب درآمد است. پس اقتصاد آزاد ایدئولوژی ثروتاندوزی بیحساب و بیاخلاق است که منجر به سودمحوری خودخواهانه و نهایتا کسب نامشروع و رزق حرام میشود. دسته دیگر اما با مبحث شکست بازار آشنا هستند.
🌀نمونه آن مقاله «جهانبینی لیبرالی زمینهساز انحطاط فرهنگ و اقتصاد» است که «الف» در ۲۸ مرداد منتشر کرد و مزین بود به ارجاعات به مقالاتی به قلم چهرههای ذینفوذ اقتصادی چه در حال و چه در سالهای گذشته. آن نوشته بهدرستی بهنحوه شکلگیری و همینطور مضار انحصار اشاره کرد. سپس بهدرستی اشاره کرد که این از مصادیق شکست بازار است؛ ولی در ادامه چنان نمود که تبیین شکست بازار خواستگاهی غیر از علم اقتصاد آزاد دارد. این در حالی است که همین اقتصاددانان نئوکلاسیک معاصر، مشوق قوانین ضد انحصار در کشورهای توسعهیافته بودهاند.
🌀شاید علت سوء برداشت از اقتصاد را بتوانیم در نقطه آغاز این علم بیابیم. گاهی و به اشتباه، آزادی بازار اصل دانسته میشود حال آنکه بازار آزاد فقط یک ابزار است. علم اقتصاد اصالت را به تخصیص بهینه کالا میدهد و این شاید تنها وجه اشتراک اقتصاد آزاد و اقتصاد سوسیالیستی باشد. آنجا که به افتراق میرسند نحوه دستیابی بدان است.
🌀نظام مبتنی بر تخصیص منابع توسط یک برنامهریز مرکزی هزار مشکل داشت و یکی از آنها رانتخواری بود. حسن استفاده از ابزار بازار آزاد آسیبپذیری کمتر آن نسبت به رانتخواری، تظاهر به نیازمندی و اختلاسهای دولتی بود اما این ابزار مشکلاتی داشت که شکست بازار نام گرفت و بخشی از اقتصاددانان مکتب اقتصاد آزاد تمرکز خود را بر شناسایی و راهحلیابی برای این شکستها قرار دادهاند.
✍دکتر پویا ناظران
🔖کانال بورس
🎯 @Signal99
🎯 @Signal99
🌀یک دسته مخالفان اقتصاد آزاد با دیدن کلمه آزاد تصمیم خود را گرفتهاند. آزادی غربی که همان لیبرالیسم است. لیبرالیسم هم که بیبند و باری و بیحیایی ترویج میدهد. اقتصاد هم که ابزار کسب درآمد است. پس اقتصاد آزاد ایدئولوژی ثروتاندوزی بیحساب و بیاخلاق است که منجر به سودمحوری خودخواهانه و نهایتا کسب نامشروع و رزق حرام میشود. دسته دیگر اما با مبحث شکست بازار آشنا هستند.
🌀نمونه آن مقاله «جهانبینی لیبرالی زمینهساز انحطاط فرهنگ و اقتصاد» است که «الف» در ۲۸ مرداد منتشر کرد و مزین بود به ارجاعات به مقالاتی به قلم چهرههای ذینفوذ اقتصادی چه در حال و چه در سالهای گذشته. آن نوشته بهدرستی بهنحوه شکلگیری و همینطور مضار انحصار اشاره کرد. سپس بهدرستی اشاره کرد که این از مصادیق شکست بازار است؛ ولی در ادامه چنان نمود که تبیین شکست بازار خواستگاهی غیر از علم اقتصاد آزاد دارد. این در حالی است که همین اقتصاددانان نئوکلاسیک معاصر، مشوق قوانین ضد انحصار در کشورهای توسعهیافته بودهاند.
🌀شاید علت سوء برداشت از اقتصاد را بتوانیم در نقطه آغاز این علم بیابیم. گاهی و به اشتباه، آزادی بازار اصل دانسته میشود حال آنکه بازار آزاد فقط یک ابزار است. علم اقتصاد اصالت را به تخصیص بهینه کالا میدهد و این شاید تنها وجه اشتراک اقتصاد آزاد و اقتصاد سوسیالیستی باشد. آنجا که به افتراق میرسند نحوه دستیابی بدان است.
🌀نظام مبتنی بر تخصیص منابع توسط یک برنامهریز مرکزی هزار مشکل داشت و یکی از آنها رانتخواری بود. حسن استفاده از ابزار بازار آزاد آسیبپذیری کمتر آن نسبت به رانتخواری، تظاهر به نیازمندی و اختلاسهای دولتی بود اما این ابزار مشکلاتی داشت که شکست بازار نام گرفت و بخشی از اقتصاددانان مکتب اقتصاد آزاد تمرکز خود را بر شناسایی و راهحلیابی برای این شکستها قرار دادهاند.
✍دکتر پویا ناظران
🔖کانال بورس
🎯 @Signal99
Telegram
Forwarded from سیگنال
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 آیا اقتصاد سوئد واقعا سوسیالیستی است؟ اطلاعات و اخبار غلط زیادی در مورد اقتصاد سوئد در جریان است. اما به راستی حقیقت چیست؟
✍ ترجمه و زیر نویس از سایت بورژوا
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
✍ ترجمه و زیر نویس از سایت بورژوا
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
📌 رابطه مقداری پول
🎯 @Signal99
🌀 بعضا دیده میشود که در برخی نوشتهها با نمایش رشد نقدینگی و نرخ تورم و عدم تناسب میان آنها در ایران یا سایر کشورها مدعی بیارتباط بودن نقدینگی و تورم و عدهای هم با نمایش تناسب میان آنها، مدعی باارتباط بودن آنها میشوند. چنین استنتاجاتی دانسته یا نادانسته نتیجه بیدقتی و سهلانگاری در استفاده از رابطه مقداری پول بوده و در غالب موارد نیز گمراهکننده است؛ چون این رابطه به دلایلی که در ادامه بیان خواهد شد، آنچنان بیثبات است که با تکیه بر چنین تناسب یا عدم تناسبی چیز زیادی درباره رابطه تورم و نقدینگی نمیتوان گفت.
🌀 بهعنوان مثال اگر بررسی شود که حجم پول و شاخص قیمت نقطه به نقطه مصرفکننده در هر یک از سالهای دوره ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۱نسبت به سال۱۳۹۱ هرکدام چندبرابر شدهاند، همانطور که در نمودار مشخص است هر سه حالت رشد نامتناسب به نفع تورم، رشد نامتناسب به نفع حجم پول و رشد متناسب وجود داشته است. رابطه مقداری پول به یک معادله ریاضی اشاره دارد که همیشه و همهجا برقرار است. این رابطه در اصل بیانگر یک پدیده ساده است که در معاملات روزانه مکررا اتفاق میافتد.
🌀 رابطه مقداری پول معمولا یک معادله چهارمتغیره سهمجهولی است. از این رو بسیاری از تحلیلگران در استفاده از رابطه مقداری پول برای بررسی رابطه پول و تورم یا نقدینگی و تورم با هدف نظریهپردازی، درباره هر سه مجهول فروضی را در نظر میگیرند یا اینکه آن را از حالت معادله ریاضی به یک تابع رفتاری تبدیل میکنند و به جای رابطه مقداری پول، نظریه مقداری پول را مطرح میکنند...
✍️ دکتر پرویز خوشکلام خسروشاهی - متن کامل سرمقاله
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
🎯 @Signal99
🌀 بعضا دیده میشود که در برخی نوشتهها با نمایش رشد نقدینگی و نرخ تورم و عدم تناسب میان آنها در ایران یا سایر کشورها مدعی بیارتباط بودن نقدینگی و تورم و عدهای هم با نمایش تناسب میان آنها، مدعی باارتباط بودن آنها میشوند. چنین استنتاجاتی دانسته یا نادانسته نتیجه بیدقتی و سهلانگاری در استفاده از رابطه مقداری پول بوده و در غالب موارد نیز گمراهکننده است؛ چون این رابطه به دلایلی که در ادامه بیان خواهد شد، آنچنان بیثبات است که با تکیه بر چنین تناسب یا عدم تناسبی چیز زیادی درباره رابطه تورم و نقدینگی نمیتوان گفت.
🌀 بهعنوان مثال اگر بررسی شود که حجم پول و شاخص قیمت نقطه به نقطه مصرفکننده در هر یک از سالهای دوره ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۱نسبت به سال۱۳۹۱ هرکدام چندبرابر شدهاند، همانطور که در نمودار مشخص است هر سه حالت رشد نامتناسب به نفع تورم، رشد نامتناسب به نفع حجم پول و رشد متناسب وجود داشته است. رابطه مقداری پول به یک معادله ریاضی اشاره دارد که همیشه و همهجا برقرار است. این رابطه در اصل بیانگر یک پدیده ساده است که در معاملات روزانه مکررا اتفاق میافتد.
🌀 رابطه مقداری پول معمولا یک معادله چهارمتغیره سهمجهولی است. از این رو بسیاری از تحلیلگران در استفاده از رابطه مقداری پول برای بررسی رابطه پول و تورم یا نقدینگی و تورم با هدف نظریهپردازی، درباره هر سه مجهول فروضی را در نظر میگیرند یا اینکه آن را از حالت معادله ریاضی به یک تابع رفتاری تبدیل میکنند و به جای رابطه مقداری پول، نظریه مقداری پول را مطرح میکنند...
✍️ دکتر پرویز خوشکلام خسروشاهی - متن کامل سرمقاله
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
Telegraph
رابطه مقداری پول
بهعنوان مثال اگر بررسی شود که حجم پول و شاخص قیمت نقطه به نقطه مصرفکننده در هر یک از سالهای دوره ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۱نسبت به سال۱۳۹۱ هرکدام چندبرابر شدهاند، همانطور که در نمودار مشخص است هر سه حالت رشد نامتناسب به نفع تورم، رشد نامتناسب به نفع حجم پول و رشد…
Forwarded from سیگنال
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌 ریشههای گنوسی نظریه تاریخی مارکس
🎯 @Signal99
🌀 مارکس را معمولا مدافع نظریه ماتریالیسم تاریخی میدانند؛ نظریهای که تحول تاریخی جوامع بشری را با تغییرات در شرایط زندگی مادی انسانها توضیح میدهد. مارکس به لحاظ فلسفی خود را ماتریالیست میداند؛ یعنی به تقدم ماده بر اندیشه اعتقاد دارد. در آغاز ماده بود و اندیشه بعدها زمانی پدید آمد که طی تحولاتی در تاریخ طبیعی زمین، انسان در آن پا به عرصه وجود نهاد. اندیشه ویژگی موجود زنده (حیوان) تکاملیافتهای به نام انسان است. همچنانکه تحولات در تاریخ طبیعی زمین انسان را به وجود آورده، تحولات در شرایط زندگی مادی وی نیز شیوه اندیشیدن او را متعین میسازد.
🌀 از نظر مارکس تحول در شرایط نیروهای مادی یا ابزار تولیدی زیربنا یا شالوده جوامع بشری را تشکیل میدهد و سایر نهادهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی روبناهایی وابسته به این زیر بنا هستند. به عقیده وی، از زمانی که جوامع اولیه یا کمونها که زندگی جمعی انسانها در آنها جریان داشت جای خود را به جوامع طبقاتی مبتنی بر مالکیت خصوصی میدهند، بهرهکشی، استثمار و مبارزه طبقاتی جای زندگی صلحآمیز اجتماعی را میگیرد.
🌀 از آن زمان به بعد مبارزه طبقاتی میان استثمارشوندهها و استثمارکنندهها تبدیل میشود به موتور محرکه تاریخ. این مبارزه تا محو جامعه طبقاتی و شکلگیری جامعه کمونیستی ادامه مییابد. مارکس ادعای بسیار بزرگی مطرح میکند که عبارت است از توضیح تاریخ بشریت از آغاز تا انجام، اما هیچ استدلال مبتنی بر قرائن و شواهد تجربی، حداقل در خصوص ضرورت برآمدن جامعه کمونیستی آینده نمیدهد.
🌀 این رویکرد مارکس از این جهت شگفتانگیز است که او هرگونه اندیشهورزی صرف و بریده از واقعیات تجربی را بهعنوان ایدههای متافیزیکی رد میکند و نظریات خود را علمی و فارغ از هرگونه ایدئولوژی میداند. این معما را چگونه میتوان توضیح داد؟ شاید بتوان این رویکرد متناقض مارکس را در وجود نوعی تفکر گنوسی مضمر نزد وی دانست؛ تفکری بسیار کهن که مدعی دانش مطلق است.... متن کامل
✍️ دکتر موسی غنینژاد
🔖کانال سیگنال
🎯 @Signal99
🎯 @Signal99
🌀 مارکس را معمولا مدافع نظریه ماتریالیسم تاریخی میدانند؛ نظریهای که تحول تاریخی جوامع بشری را با تغییرات در شرایط زندگی مادی انسانها توضیح میدهد. مارکس به لحاظ فلسفی خود را ماتریالیست میداند؛ یعنی به تقدم ماده بر اندیشه اعتقاد دارد. در آغاز ماده بود و اندیشه بعدها زمانی پدید آمد که طی تحولاتی در تاریخ طبیعی زمین، انسان در آن پا به عرصه وجود نهاد. اندیشه ویژگی موجود زنده (حیوان) تکاملیافتهای به نام انسان است. همچنانکه تحولات در تاریخ طبیعی زمین انسان را به وجود آورده، تحولات در شرایط زندگی مادی وی نیز شیوه اندیشیدن او را متعین میسازد.
🌀 از نظر مارکس تحول در شرایط نیروهای مادی یا ابزار تولیدی زیربنا یا شالوده جوامع بشری را تشکیل میدهد و سایر نهادهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی روبناهایی وابسته به این زیر بنا هستند. به عقیده وی، از زمانی که جوامع اولیه یا کمونها که زندگی جمعی انسانها در آنها جریان داشت جای خود را به جوامع طبقاتی مبتنی بر مالکیت خصوصی میدهند، بهرهکشی، استثمار و مبارزه طبقاتی جای زندگی صلحآمیز اجتماعی را میگیرد.
🌀 از آن زمان به بعد مبارزه طبقاتی میان استثمارشوندهها و استثمارکنندهها تبدیل میشود به موتور محرکه تاریخ. این مبارزه تا محو جامعه طبقاتی و شکلگیری جامعه کمونیستی ادامه مییابد. مارکس ادعای بسیار بزرگی مطرح میکند که عبارت است از توضیح تاریخ بشریت از آغاز تا انجام، اما هیچ استدلال مبتنی بر قرائن و شواهد تجربی، حداقل در خصوص ضرورت برآمدن جامعه کمونیستی آینده نمیدهد.
🌀 این رویکرد مارکس از این جهت شگفتانگیز است که او هرگونه اندیشهورزی صرف و بریده از واقعیات تجربی را بهعنوان ایدههای متافیزیکی رد میکند و نظریات خود را علمی و فارغ از هرگونه ایدئولوژی میداند. این معما را چگونه میتوان توضیح داد؟ شاید بتوان این رویکرد متناقض مارکس را در وجود نوعی تفکر گنوسی مضمر نزد وی دانست؛ تفکری بسیار کهن که مدعی دانش مطلق است.... متن کامل
✍️ دکتر موسی غنینژاد
🔖کانال سیگنال
🎯 @Signal99
Telegraph
ریشههای گنوسی نظریه تاریخی مارکس
از نظر مارکس تحول در شرایط نیروهای مادی یا ابزار تولیدی زیربنا یا شالوده جوامع بشری را تشکیل میدهد و سایر نهادهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی روبناهایی وابسته به این زیر بنا هستند. به عقیده وی، از زمانی که جوامع اولیه یا کمونها که زندگی جمعی انسانها در…
📌 «فاصله صفر» در چین/ شی یاد و خاطره سیستم نظارتی مائو در دهه۱۹۶۰ را زنده کرد
🎯 @Signal99
🌀 حزب کمونیست چین مدتهاست که احتمالا گستردهترین دستگاه نظارتی جهان را علیه فعالان و دیگرانی که احتمالا نارضایتی خود را ابراز میکنند، بهکار گرفته است. در طول همهگیری ویروس کرونا، نظارت در چین به مقیاس بیسابقهای رسید و تقریبا همه ساکنان شهری را به نام پیشگیری از عفونت ردیابی کردند. اکنون، واضح است که شی میخواهد این کنترل گسترده را دائمی کند و آن را حتی بیشتر از این پیش ببرد. هدف دیگر، فقط پرداختن به تهدیدات خاص مانند ویروس یا مخالفان نیست.
🌀هدف، قرار دادن حزب، چنان عمیق در زندگی روزمره است که هیچ مشکلی- مهم نیست که به ظاهر جزئی یا غیرسیاسی باشد- حتی نمیتواند ایجاد شود. شی این تلاش را «تجربه فنگکیائو برای یک دوره جدید» نامیده است. «ژانگجیاوان» در حومه پکن، اخیرا در ویدئوی تبلیغاتی در رسانههای دولتی بهعنوان نمونه ملی این رویکرد شناخته شده است.
🌀«فنگکیائو» به شهری اطلاق میشود که در آن، در دوران مائو، حزب ساکنان آن را تشویق میکرد تا دشمنان سیاسی ادعایی خود را «بازآموزی» کنند، از طریق جلسات به اصطلاح مبارزه که در آن مردم علنا مورد توهین و تحقیر قرار میگرفتند، مورد بازجویی قرار میگرفتند تا زمانی که به جرائمی مانند نوشتن مطالب ضد کمونیستی اعتراف کنند. متن کامل
✍️ دنیای اقتصاد
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
🎯 @Signal99
🌀 حزب کمونیست چین مدتهاست که احتمالا گستردهترین دستگاه نظارتی جهان را علیه فعالان و دیگرانی که احتمالا نارضایتی خود را ابراز میکنند، بهکار گرفته است. در طول همهگیری ویروس کرونا، نظارت در چین به مقیاس بیسابقهای رسید و تقریبا همه ساکنان شهری را به نام پیشگیری از عفونت ردیابی کردند. اکنون، واضح است که شی میخواهد این کنترل گسترده را دائمی کند و آن را حتی بیشتر از این پیش ببرد. هدف دیگر، فقط پرداختن به تهدیدات خاص مانند ویروس یا مخالفان نیست.
🌀هدف، قرار دادن حزب، چنان عمیق در زندگی روزمره است که هیچ مشکلی- مهم نیست که به ظاهر جزئی یا غیرسیاسی باشد- حتی نمیتواند ایجاد شود. شی این تلاش را «تجربه فنگکیائو برای یک دوره جدید» نامیده است. «ژانگجیاوان» در حومه پکن، اخیرا در ویدئوی تبلیغاتی در رسانههای دولتی بهعنوان نمونه ملی این رویکرد شناخته شده است.
🌀«فنگکیائو» به شهری اطلاق میشود که در آن، در دوران مائو، حزب ساکنان آن را تشویق میکرد تا دشمنان سیاسی ادعایی خود را «بازآموزی» کنند، از طریق جلسات به اصطلاح مبارزه که در آن مردم علنا مورد توهین و تحقیر قرار میگرفتند، مورد بازجویی قرار میگرفتند تا زمانی که به جرائمی مانند نوشتن مطالب ضد کمونیستی اعتراف کنند. متن کامل
✍️ دنیای اقتصاد
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
Telegraph
«فاصله صفر» در چین
یک افسر پلیس دیوار را بازرسی کرد. سپس به جلو خم شد تا آپارتمانی در طبقه سوم را با رنگ زرد مشخص کند. در یادداشت او آمده است که ساکنان آن واحد اغلب تغییر میکنند و بنابراین «خطر بالایی» دارند. بعدا آنها را باید پیگیری کرد. این افسر در ویدئویی که دولت محلی کار…
هزینههای آزادی در اقتصاد
🎙 هزینههای آزادی در اقتصاد
🌀نتایج یک نظرسنجی ملی نشان میدهد که مردم چه تصوری از مفاهیم اقتصادی دارند و در کدام نقاط، انتظارات شکل گرفته در جامعه با واقعیتهای اقتصادی فاصله دارد. به نظر می رسد کمبود میانجیهایی که بتوانند مفاهیم اقتصادی را به زبان ساده برای عموم بیان کنند، موجب شده است که درک دقیقی از سازوکارهای نظام اقتصادی و اثر آن بر زندگی شخصی شکل نگیرد.
🌀این نظرسنجی که به درخواست گروه رسانهای دنیای اقتصاد و حمایت مجمع سازندگان کیش انجام شده، با در نظر گرفتن این چالش، تلاش کرده است تا با پرسشهای واضح، تصویر کمی از ادارک شهروندان ایرانی از مفاهیم اقتصادی برای نخبگان و دغدغه مندان فراهم آورد .در این برنامه «حسین میرزایی» و «مهدی تدینی» نتایج این نظرسنجی را تحلیل میکنند.
🔖کانال سیگنال
🎯 @Signal99
🌀نتایج یک نظرسنجی ملی نشان میدهد که مردم چه تصوری از مفاهیم اقتصادی دارند و در کدام نقاط، انتظارات شکل گرفته در جامعه با واقعیتهای اقتصادی فاصله دارد. به نظر می رسد کمبود میانجیهایی که بتوانند مفاهیم اقتصادی را به زبان ساده برای عموم بیان کنند، موجب شده است که درک دقیقی از سازوکارهای نظام اقتصادی و اثر آن بر زندگی شخصی شکل نگیرد.
🌀این نظرسنجی که به درخواست گروه رسانهای دنیای اقتصاد و حمایت مجمع سازندگان کیش انجام شده، با در نظر گرفتن این چالش، تلاش کرده است تا با پرسشهای واضح، تصویر کمی از ادارک شهروندان ایرانی از مفاهیم اقتصادی برای نخبگان و دغدغه مندان فراهم آورد .در این برنامه «حسین میرزایی» و «مهدی تدینی» نتایج این نظرسنجی را تحلیل میکنند.
🔖کانال سیگنال
🎯 @Signal99
📌 ایران، جامعه بی دفاع!
🎯 @Signal99
🌀 رعیت ایرانی مجبور است برای خرید مایحتاج روزمره خود 10 درصد اضافه تر مالیات ارزش افزوده بپردازد؛ قبل از پرداخت حقوقش هم که پول زور دولت (همان مالیات و تامین اجتماعی!) را کسر کرده اند؛ اگر هم برای فرار از تورم بخواهد باقیمانده درآمدش را به چیزی باارزش تبدیل کند باز مالیات چی به سراغش می آید تا جلوی سفته بازی! او را بگیرد. خودرو و ماشین و ملک هم در امان نیست. اینها را بگذاریم کنار عوارض مختلف که اگر از خدمات مشخصی استفاده کرد باید بپردازد. مالیات های بیشتر هم در راهند که حسب مورد دولتی ها رعایا را تیغ بزنند. معمولا پروپاگاندا خالی کردن جیب مردم با گیر دادن به پزشک و طلا فروش و ... شروع می شود و دولت فخیمه نقش منجی فقرا را بازی می کند!
🌀 در مورد مالیات توجیهات زیاد تراشیده اند ولی گفته می شود عمده کاربرد آن تامین هزینه های عمومی است، اما سوال اصلی بی پاسخ می ماند، حد معقول این هزینه ها چقدر است؟ علی الاصول وقتی مردم پولی می دهند باید بتواند بر هزینه کرد آن نظارت کنند، چیزی که با این اوضاع صلح مسلح میان مردم و دولت شوخی است! طبیعی است که آدم عاقل بگوید پولم در جیب خودم باشد بهتر است تا آن را در جیب های گشاد دولتی ها بریزم تا برای خوشایند بالادستی هایشان آن را حرام کنند. چرا باید خرج دولتی را بدهیم که هر سال حداقل 40 50 درصد از جیب رعایا با تورم بر می دارد و البته عایدات نفت را هم به فنا می دهد؟ امیدی هم که به آینده نیست و فقط دنبال پول زور است.
🌀 سرقت سرقت است و فرقی نمی کند سارقان مردان نقاب پوش باشند یا کت و شلوارپوش های یقه بسته دولت، حاصل کاری یکی است! سوال اینجاست مگر دولت باید بتواند از همه چیز با هر نرخی مالیات بگیرد؟ شاید بشود برای مالیات حداقلی برای انجام وظایف «ذاتی» دولت نظیر امنیت و قضا توجیهی داشت ولی مثلا چرا باید مردم را برای حفظ ارزش مالشان تنبیه کرد؟ وقتی دولتی با سیاست خارجی فشل و مداخله گری حداکثری فضای نااطمینانی را دامن زده چرا باید بتواند مردم را برای این ناکارآمدی تنبیه کند؟
🌀 متاسفانه جامعه ایرانی در مقابل موج غارت دولت بی دفاع مانده است؛ دوست گرامی آقای الیاسی در نوشته زیر پیشنهاد کرده اند که جامعه باید بتواند به غارتگری دولت واکنش نشان دهد و از تجربه تی پارتی در امریکا یاد کرده اند؛ نگارنده هر چند به اصلاح امور امیدی ندارد ولی اطلاع از تجارب جهانی می تواند به ارتقای معلومات ایرانی جماعت کمک کند. اگر بناست اصلاحی در قانون اساسی رخ دهد شاید مهمترینش این باشد که دولت نتواند از همه چیز و به هرشکلی مالیات بگیرد؛ الله اعلم.
✍️امیرحسین خالقی
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
🎯 @Signal99
🌀 رعیت ایرانی مجبور است برای خرید مایحتاج روزمره خود 10 درصد اضافه تر مالیات ارزش افزوده بپردازد؛ قبل از پرداخت حقوقش هم که پول زور دولت (همان مالیات و تامین اجتماعی!) را کسر کرده اند؛ اگر هم برای فرار از تورم بخواهد باقیمانده درآمدش را به چیزی باارزش تبدیل کند باز مالیات چی به سراغش می آید تا جلوی سفته بازی! او را بگیرد. خودرو و ماشین و ملک هم در امان نیست. اینها را بگذاریم کنار عوارض مختلف که اگر از خدمات مشخصی استفاده کرد باید بپردازد. مالیات های بیشتر هم در راهند که حسب مورد دولتی ها رعایا را تیغ بزنند. معمولا پروپاگاندا خالی کردن جیب مردم با گیر دادن به پزشک و طلا فروش و ... شروع می شود و دولت فخیمه نقش منجی فقرا را بازی می کند!
🌀 در مورد مالیات توجیهات زیاد تراشیده اند ولی گفته می شود عمده کاربرد آن تامین هزینه های عمومی است، اما سوال اصلی بی پاسخ می ماند، حد معقول این هزینه ها چقدر است؟ علی الاصول وقتی مردم پولی می دهند باید بتواند بر هزینه کرد آن نظارت کنند، چیزی که با این اوضاع صلح مسلح میان مردم و دولت شوخی است! طبیعی است که آدم عاقل بگوید پولم در جیب خودم باشد بهتر است تا آن را در جیب های گشاد دولتی ها بریزم تا برای خوشایند بالادستی هایشان آن را حرام کنند. چرا باید خرج دولتی را بدهیم که هر سال حداقل 40 50 درصد از جیب رعایا با تورم بر می دارد و البته عایدات نفت را هم به فنا می دهد؟ امیدی هم که به آینده نیست و فقط دنبال پول زور است.
🌀 سرقت سرقت است و فرقی نمی کند سارقان مردان نقاب پوش باشند یا کت و شلوارپوش های یقه بسته دولت، حاصل کاری یکی است! سوال اینجاست مگر دولت باید بتواند از همه چیز با هر نرخی مالیات بگیرد؟ شاید بشود برای مالیات حداقلی برای انجام وظایف «ذاتی» دولت نظیر امنیت و قضا توجیهی داشت ولی مثلا چرا باید مردم را برای حفظ ارزش مالشان تنبیه کرد؟ وقتی دولتی با سیاست خارجی فشل و مداخله گری حداکثری فضای نااطمینانی را دامن زده چرا باید بتواند مردم را برای این ناکارآمدی تنبیه کند؟
🌀 متاسفانه جامعه ایرانی در مقابل موج غارت دولت بی دفاع مانده است؛ دوست گرامی آقای الیاسی در نوشته زیر پیشنهاد کرده اند که جامعه باید بتواند به غارتگری دولت واکنش نشان دهد و از تجربه تی پارتی در امریکا یاد کرده اند؛ نگارنده هر چند به اصلاح امور امیدی ندارد ولی اطلاع از تجارب جهانی می تواند به ارتقای معلومات ایرانی جماعت کمک کند. اگر بناست اصلاحی در قانون اساسی رخ دهد شاید مهمترینش این باشد که دولت نتواند از همه چیز و به هرشکلی مالیات بگیرد؛ الله اعلم.
✍️امیرحسین خالقی
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
📌 ارزش nvidia داره نزدیک میشه به اقتصاد هند 3.9 تریلیون دلار. هند با جمعیت 1.5 میلیارد نفر
⭕️ تصور کنید یک سال 1,500,000,000 نفر بکوب کار کنند زیر آفتاب داغ هند دانشمندان و شرکت ها مهندسین و سرمایه داران همه و همه همه و همه در کنار هم ارزشی که تولید میکنن میشود یک شرکت آمریکایی!
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
⭕️ تصور کنید یک سال 1,500,000,000 نفر بکوب کار کنند زیر آفتاب داغ هند دانشمندان و شرکت ها مهندسین و سرمایه داران همه و همه همه و همه در کنار هم ارزشی که تولید میکنن میشود یک شرکت آمریکایی!
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
📌 دولت شکست می خورد ولی بازار خیر!
🎯 @Signal99
🌀 در هر کتاب مقدماتی اقتصاد که بگردید بلافاصله با واژه شکست بازار روبه رو می شوید؛ حرف هم اینست که در بسیاری موارد بازار نمی تواند از پس توزیع «بهینه» منابع بربیاید و بهبود اوضاع برخی به بهای بدتر شدن اوضاع برخی دیگر تمام می شود. مواردی مثل کالاهای عمومی، برونریزها، کژمنشی و کژگزینی را مصداق آن ذکر می کنند و البته یک ایده کلی دیگر اینست که اگر شروط رقابت کامل (همگنی کالا، تعداد زیاد مصرف کننده و تولیدکننده و ...) برقرار نباشد پس کار عیب می کند.
🌀 اهل دل برای بهبود شکست بازار تجویزهای مختلفی کرده و می کنند ولی حرف کلی اینست که اگر چنین شد دستی از غیب (دولت!) باید کاری کند؛ در واقع چشم ها به دست مرئی دولت است. اما کمتر از «شکست دولت» می شنویم؛ تصور می شود آدم ها وقتی به دولت می روند تمام کاستی ها و ضعف هایشان یکشبه دود می شود و فقط به منافع عمومی فکر می کنند. اما از قضا «شکست دولت» مضمونی جدی در اقتصاد سیاسی است که چنانکه باید قدر ندیده و به آن پرداخته نشده است.
🌀دولت ها به طور ذاتی دچار بحران دانش و انگیزش هستند یعنی نه خیلی می دانند و نه خیلی می خواهند! بحث های هواداران آنارشیسم (بی دولتی) البته خواندنی است ولی به نظرم دولت می تواند جاهایی نقش مثبت ایفا کند و البته باید محدودیت های آن را در ذهن داشت. چند علت اصلی شکست دولت را اینجا می آورم تا هر از چندی نگاهی به آن بینداریم و تصویری واقعیتر از ماجرا داشته باشیم:
1. اطلاعات ناقص: اهالی دولت نمی توانند همه چیز را بدانند و در موارد خاص اطلاعات کافی ندارند؛ چه مقدار با چه کیفیتی و به چه قیمتی باید فلان کالا را تولید کرد چیزی است که باید در بازار با آزمون و خطا و طی زمان فهم شود نه در پستوهای ظلمانی ادارات دولتی!
2. سیاست زدگی: هیچ دولتی بی طرف نیست؛ گروه های ذینفع عرصه سیاسی منافع خودشان را پی می گیرند و هرکدام به فراخور قدرت چانه زنی خود روی سیاست های دولت اعمال نفوذ می کنند.
3. بوروکرات های اهل دل: حزبی، گروهی یا باندی به قدرت می رسد و آدم های خودش را می آورد؛ این آدم ها هم یونیفرم دولتی تن می کنند ولی زیر آن دنبال منافع شخصی خودشان هستند تا سهم خودشان و گروهشان از قدرت و ثروت را بیشتر کنند. نظریه انتخاب عمومی بیوکان را ببینید.
4. نزدیک بینی: حتی در دموکراسی ها، اهالی دولت نزدیک بین می شوند، برای آنها مهم نیست کاری ریشه ای حل شود بلکه زمان و فوریت «اصلاحات» مهمتر است. اهالی دولت می خواهند توفیقات خود را به افکار عمومی بفروشند و دنبال راه حل های اساسی و البته بلندبرد نمی روند.
5. هزینه های بالا: تجربه بسیاری از ما می گوید که دولت ها کارها را با هزینه بیشتر، کیفیت کمتر و پاسخگویی پایینتر انجام می دهند؛ عجیب هم نیست؛ وقتی رقابتی نباشد نمی شود انتظاری داشت. دولت گران کار می کنند و این ربطی به حوالی ما ندارد کم و بیش همه جا شاهدش هستیم. هر قانون اضافی به معنای اضافه شدن به هزینه های دولت است!
6. تصاحب تنظیم گری: استیگلر نظریه مشهوری دارد که بسیاری از نهادهای تنظیمگر که برای نظارت بر فلان صنعت یا گروه به وجود می آیند به مرور زمان توسط افراد ذینفع در آن صنعت یا گروه تصاحب می شوند؛ تنظیم گری آن به مرور به جای به اصطلاح منافع عمومی به سمت تامین منافع آن صنعت یا گروه می رود حتی اگر به زیان دیگران باشد. این هم فقط به دلیل ذات خراب دولتی ها نیست درواقع پیامد طبیعی این تنظیم گری هاست.
7. پیامدهای ناخواسته: آدم ها در مقابل اجبار واکنش نشان می دهند و هر اجبار دولتی (اگر به نفع افراد تلقی نشود) یعنی آنها به سراغ راه هایی برای دور زدن محدودیت می روند و البته که دراین راه بسیار خلاق هستند! یک نمونه خوب آن کنترل قیمت هاست که به قولی چهل قرن است حاکمان در اجرای آن شکست خورده اند. به همه اینها شرایط خاص وطنی را هم اضافه کنید؛ هر وقت به نظرتان دولت باید کاری کند بد نیست این فهرست را مرور کنید، الله اعلم.
✍️امیرحسین خالقی
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
🎯 @Signal99
🌀 در هر کتاب مقدماتی اقتصاد که بگردید بلافاصله با واژه شکست بازار روبه رو می شوید؛ حرف هم اینست که در بسیاری موارد بازار نمی تواند از پس توزیع «بهینه» منابع بربیاید و بهبود اوضاع برخی به بهای بدتر شدن اوضاع برخی دیگر تمام می شود. مواردی مثل کالاهای عمومی، برونریزها، کژمنشی و کژگزینی را مصداق آن ذکر می کنند و البته یک ایده کلی دیگر اینست که اگر شروط رقابت کامل (همگنی کالا، تعداد زیاد مصرف کننده و تولیدکننده و ...) برقرار نباشد پس کار عیب می کند.
🌀 اهل دل برای بهبود شکست بازار تجویزهای مختلفی کرده و می کنند ولی حرف کلی اینست که اگر چنین شد دستی از غیب (دولت!) باید کاری کند؛ در واقع چشم ها به دست مرئی دولت است. اما کمتر از «شکست دولت» می شنویم؛ تصور می شود آدم ها وقتی به دولت می روند تمام کاستی ها و ضعف هایشان یکشبه دود می شود و فقط به منافع عمومی فکر می کنند. اما از قضا «شکست دولت» مضمونی جدی در اقتصاد سیاسی است که چنانکه باید قدر ندیده و به آن پرداخته نشده است.
🌀دولت ها به طور ذاتی دچار بحران دانش و انگیزش هستند یعنی نه خیلی می دانند و نه خیلی می خواهند! بحث های هواداران آنارشیسم (بی دولتی) البته خواندنی است ولی به نظرم دولت می تواند جاهایی نقش مثبت ایفا کند و البته باید محدودیت های آن را در ذهن داشت. چند علت اصلی شکست دولت را اینجا می آورم تا هر از چندی نگاهی به آن بینداریم و تصویری واقعیتر از ماجرا داشته باشیم:
1. اطلاعات ناقص: اهالی دولت نمی توانند همه چیز را بدانند و در موارد خاص اطلاعات کافی ندارند؛ چه مقدار با چه کیفیتی و به چه قیمتی باید فلان کالا را تولید کرد چیزی است که باید در بازار با آزمون و خطا و طی زمان فهم شود نه در پستوهای ظلمانی ادارات دولتی!
2. سیاست زدگی: هیچ دولتی بی طرف نیست؛ گروه های ذینفع عرصه سیاسی منافع خودشان را پی می گیرند و هرکدام به فراخور قدرت چانه زنی خود روی سیاست های دولت اعمال نفوذ می کنند.
3. بوروکرات های اهل دل: حزبی، گروهی یا باندی به قدرت می رسد و آدم های خودش را می آورد؛ این آدم ها هم یونیفرم دولتی تن می کنند ولی زیر آن دنبال منافع شخصی خودشان هستند تا سهم خودشان و گروهشان از قدرت و ثروت را بیشتر کنند. نظریه انتخاب عمومی بیوکان را ببینید.
4. نزدیک بینی: حتی در دموکراسی ها، اهالی دولت نزدیک بین می شوند، برای آنها مهم نیست کاری ریشه ای حل شود بلکه زمان و فوریت «اصلاحات» مهمتر است. اهالی دولت می خواهند توفیقات خود را به افکار عمومی بفروشند و دنبال راه حل های اساسی و البته بلندبرد نمی روند.
5. هزینه های بالا: تجربه بسیاری از ما می گوید که دولت ها کارها را با هزینه بیشتر، کیفیت کمتر و پاسخگویی پایینتر انجام می دهند؛ عجیب هم نیست؛ وقتی رقابتی نباشد نمی شود انتظاری داشت. دولت گران کار می کنند و این ربطی به حوالی ما ندارد کم و بیش همه جا شاهدش هستیم. هر قانون اضافی به معنای اضافه شدن به هزینه های دولت است!
6. تصاحب تنظیم گری: استیگلر نظریه مشهوری دارد که بسیاری از نهادهای تنظیمگر که برای نظارت بر فلان صنعت یا گروه به وجود می آیند به مرور زمان توسط افراد ذینفع در آن صنعت یا گروه تصاحب می شوند؛ تنظیم گری آن به مرور به جای به اصطلاح منافع عمومی به سمت تامین منافع آن صنعت یا گروه می رود حتی اگر به زیان دیگران باشد. این هم فقط به دلیل ذات خراب دولتی ها نیست درواقع پیامد طبیعی این تنظیم گری هاست.
7. پیامدهای ناخواسته: آدم ها در مقابل اجبار واکنش نشان می دهند و هر اجبار دولتی (اگر به نفع افراد تلقی نشود) یعنی آنها به سراغ راه هایی برای دور زدن محدودیت می روند و البته که دراین راه بسیار خلاق هستند! یک نمونه خوب آن کنترل قیمت هاست که به قولی چهل قرن است حاکمان در اجرای آن شکست خورده اند. به همه اینها شرایط خاص وطنی را هم اضافه کنید؛ هر وقت به نظرتان دولت باید کاری کند بد نیست این فهرست را مرور کنید، الله اعلم.
✍️امیرحسین خالقی
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 اخلاق و آزادی از نگاه اسپینوزا
زندگی بزرگان اقتصاد
⭕️ اسپینوزا از جامعه و خانواده خود طرد شد. بسیاری از کتابهایش را با نام مستعار نوشت و کلیسا کتابهای او را ممنوع میکرد. با این وجود، صدها سال پس از مرگ او، امروز ما در مورد ایدههای او صحبت میکنیم. دلیل این موضوع چیست؟
⭕️ ابتکار، خلاقیت و شهامت او در فکر کردن دلیل این موضوع است. اندیشههای او درباره آزادی فردی، اخلاق و دموکراسی سرآغازی بود که اندیشمندان پس از او این اندیشهها را پرورش دادند.
✍️ فردای اقتصاد
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
زندگی بزرگان اقتصاد
⭕️ اسپینوزا از جامعه و خانواده خود طرد شد. بسیاری از کتابهایش را با نام مستعار نوشت و کلیسا کتابهای او را ممنوع میکرد. با این وجود، صدها سال پس از مرگ او، امروز ما در مورد ایدههای او صحبت میکنیم. دلیل این موضوع چیست؟
⭕️ ابتکار، خلاقیت و شهامت او در فکر کردن دلیل این موضوع است. اندیشههای او درباره آزادی فردی، اخلاق و دموکراسی سرآغازی بود که اندیشمندان پس از او این اندیشهها را پرورش دادند.
✍️ فردای اقتصاد
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
Forwarded from رضا غنی پور (Re Za)
در انتخابات به کدوم گزینه رای میدین؟
Anonymous Poll
48%
رای نمیدم
9%
تصميم نگرفتم
4%
جلیلی
32%
پزشکیان
1%
زاکانی
4%
قالیباف
2%
پورمحمدی
1%
قاضی زاده هاشمی
مناظره قرن قسمت ۲۳
🎙از نقد سوسیالیسم تا بریدن از نئوکلاسیکها
⭕️هایک در سال ۱۹۳۵ تصمیم گرفت با طرح دوبارۀ بحث «محاسبات سوسیالیستی» به موج روزافزون گرایش به سوسیالیسم در انگلستان واکنش نشان دهد. این اقدام او با پاسخ اسکار لانگه مواجه شد که معتقد بود اقتصاددانان میتوانند کنترل و مدیریت بهینه تولید را در یک جامعه سوسیالیستی بر عهده بگیرند.
⭕️ حمایت اقتصاددانان دانشگاهی از ایدۀ اسکار لانگه، هایک را به سمت نقد اساسی مبانی اقتصاد نئوکلاسیک سوق داد. او با ارائۀ تعریفی غیرریاضیاتی از مفهوم «تعادل» و مطرح کردن ایدۀ «تقسیم دانش»، نقش حیاتی دانش و اطلاعات جزئی تک تک افراد را در کارکرد سالم نظام اقتصادی مورد تأکید قرار داد. هایک در پرتو این مباحث برنامهریزی موفق دولت برای اقتصاد را غیرممکن اعلام کرد، و آزادی فردی را در کانون اندیشه اقتصادی قرار داد.
✍️ فردای اقتصاد
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
⭕️هایک در سال ۱۹۳۵ تصمیم گرفت با طرح دوبارۀ بحث «محاسبات سوسیالیستی» به موج روزافزون گرایش به سوسیالیسم در انگلستان واکنش نشان دهد. این اقدام او با پاسخ اسکار لانگه مواجه شد که معتقد بود اقتصاددانان میتوانند کنترل و مدیریت بهینه تولید را در یک جامعه سوسیالیستی بر عهده بگیرند.
⭕️ حمایت اقتصاددانان دانشگاهی از ایدۀ اسکار لانگه، هایک را به سمت نقد اساسی مبانی اقتصاد نئوکلاسیک سوق داد. او با ارائۀ تعریفی غیرریاضیاتی از مفهوم «تعادل» و مطرح کردن ایدۀ «تقسیم دانش»، نقش حیاتی دانش و اطلاعات جزئی تک تک افراد را در کارکرد سالم نظام اقتصادی مورد تأکید قرار داد. هایک در پرتو این مباحث برنامهریزی موفق دولت برای اقتصاد را غیرممکن اعلام کرد، و آزادی فردی را در کانون اندیشه اقتصادی قرار داد.
✍️ فردای اقتصاد
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
Forwarded from سیگنال
📌نوشداروی بیماری فقر و قحطی
🎯 @Signal99
🌀آموزههای علم اقتصاد و بررسی تاریخ اقتصادی جوامع به روشنی نشان میدهد که آنچه انسان را از فقر نجات داده آزادی اقتصادی یا آزادی فعالیتهای اقتصادی در حوزه تجاری و تولیدی بوده است. این آزادی موجد نظمهایی در جامعه میشود که به مجموعه آنها نظام بازار آزاد یا نظام بازار رقابتی میگویند.
🌀بررسی تاریخ اقتصادی نشان میدهد که فقر در طول تاریخ وضعیت «طبیعی» اکثریت قریب به اتفاق افراد تشکیل دهنده جوامع بشری بوده و تنها در دوران جدید و شکل گیری دنیای مدرن از سده هجدهم میلادی به بعد، عمدتا در اروپای غربی، است که وضع به طور محسوسی تغییر میکند. عامل اصلی این تغییر فراگیر شدن تدریجی نظام بازار آزاد و نظام سیاسی متناسب با آن است که ابتدا در هلند و انگلستان صورت میگیرد و به آنچه بعدها به آن انقلاب صنعتی اطلاق میکنند، منتهی میشود. در سایه این انقلاب است که بهرهوری تولیدات کشاورزی و صنعتی بهشدت بالا میرود و جوامع ثروتمند به وجود میآیند؛ جوامعی که در آنها فقر عمومی رفته رفته رو به کاهش میگذارد و سطح رفاه عمومی افزایش مییابد. آدام اسمیت، بنیان گذار علم اقتصاد، نخستین توضیح درباره نقش آزادی در افزایش «ثروت ملل» را در کتاب خود با همین عنوان ارائه میدهد.
🌀 استعاره معروف «دست نامرئی» بیانگر ساز و کار نظامی است که در آن اگر انسانها آزاد گذاشته شوند، جستوجوی اهداف یا منافع فردی، در چارچوب قواعد کلی (قانون)، در نهایت به منافع عمومی منتهی میشود. این پارادایم اصلی علم اقتصاد است که بهتدریج روی آن بنای باشکوهی از نظریههای به هم پیوسته ساخته میشود. اما از همان آغاز سوسیالیستها و برخی مخالفان محافظهکار دنیای مدرن با این دستاوردهای علمی و کلا نظام بازار آزاد به مخالفت برمیخیزند و آن را متهم به بیعدالتی و غیرانسانی بودن میکنند. البته، محافظهکاران طرفی از مخالفت خود برنمیبندند؛ ولی سوسیالیستها و در راس آنها کارل مارکس با طرح این ادعا که نظام بازار یا به اصطلاح «سرمایهداری» در مسیر پیشرفت تاریخی دستاوردهای مهمی داشته اما خود در نهایت به مانعی برای این پیشرفت تبدیل شده است، ایدئولوژی «ترقیخواهانهای» را بنیان میگذارد و طرفداران پرشوری در میان روشنفکران و تودههای مردم پیدا میکند.
🌀آنچه موجب مقبولیت و محبوبیت این ایدئولوژی میشود اتفاقا ریشه در پیشرفتهای چشمگیر نظام بازار در خصوص افزایش ثروتملل دارد که وجود فقرِ هر چند کمتر از قبل در جامعه را غیرقابل تحمل مینماید. زمانی که در گذشته نه چندان دور اکثریت قریب به اتفاق مردم در فقر بهسر میبردند و فقر وضعیتی طبیعی تلقی میشد قبح آن به چشم نمیآمد، اما وقتی بخشی از مردمان عادی توانستند از وضعیت فقر بیرون بیایند این پرسش برای روشنفکران بیخبر از علم اقتصاد و افکار عمومی پیش آمد که چرا بقیه هنوز در فقر بهسر میبرند.
🌀پروژه سوسیالیسم بیرون آوردن همه از فقر و برقراری «عدالت اجتماعی» بود و بر این تصور نادرست بنا شد که نظام بازار آزاد تنها به نفع سرمایهداران و وابستگان آنها است. از نظر آنها «سرمایهداری» نهتنها قادر به از بین بردن فقر برای اکثریت افراد جامعه نیست، بلکه موجب تشدید وضعیت نابسامان عمومی و بیعدالتی بیشتر میشود. سوسیالیسم ایدئولوژی خیالپردازانه محبوب روشنفکران ناآگاه به علم اقتصاد و تودههای عوام است و از لحاظ نظری و عملی هیچ دستاوردی نداشته است. سوسیالیسم هر گاه که درصدد اصلاح نظام بازار برآمده فقط آن را از کارآیی انداخته و هر گاه به ابزار انقلابی تبدیل شده فاجعه آفریده است.
🌀قحطیهای بزرگ سده بیستم میلادی عمدتا در اثر تعطیلی آزادیهای اقتصادی به علت جنگ، استعمار یا تلاش برای برقراری آرمان سوسیالیستی در روسیه، چین و برخی کشورهای آفریقایی رخ داده است. هندوستان پس از دست یافتن به استقلال (بعد از جنگ جهانی دوم) که تبدیل به کشوری دموکراتیک و دارای آزادیهایسیاسی و اقتصادی شد هیچگاه در تله قحطی نیفتاد، اما در همان دوران چین کمونیست با سرکوب آزادیها به منظور پیاده کردن سوسیالیسم، کشور را دچار قحطیای کرد که در نتیجه آن میلیونها نفر از گرسنگی تلف شدند.
🌀 آمارتیا سن، اقتصاددان برنده جایزه نوبلکه مطالعات مبسوطی درخصوص قحطی انجام داده است به این نتیجه رسیده که قحطی صرفا پدیدهای طبیعی ناشی از خشکسالی نیست، بلکه بیشتر محصول سیاستهای اقتصادی غلط و به محاق بردن آزادی است. این نتیجهگیری کاملا منبطق با آموزههای علم اقتصاد است. در واقع بنیاد علم اقتصاد بر اساس این کشف بزرگ نهاده شده که آزادی نوشداروی بیماری فقر است.
✍ دکتر موسی غنینژاد
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
🎯 @Signal99
🌀آموزههای علم اقتصاد و بررسی تاریخ اقتصادی جوامع به روشنی نشان میدهد که آنچه انسان را از فقر نجات داده آزادی اقتصادی یا آزادی فعالیتهای اقتصادی در حوزه تجاری و تولیدی بوده است. این آزادی موجد نظمهایی در جامعه میشود که به مجموعه آنها نظام بازار آزاد یا نظام بازار رقابتی میگویند.
🌀بررسی تاریخ اقتصادی نشان میدهد که فقر در طول تاریخ وضعیت «طبیعی» اکثریت قریب به اتفاق افراد تشکیل دهنده جوامع بشری بوده و تنها در دوران جدید و شکل گیری دنیای مدرن از سده هجدهم میلادی به بعد، عمدتا در اروپای غربی، است که وضع به طور محسوسی تغییر میکند. عامل اصلی این تغییر فراگیر شدن تدریجی نظام بازار آزاد و نظام سیاسی متناسب با آن است که ابتدا در هلند و انگلستان صورت میگیرد و به آنچه بعدها به آن انقلاب صنعتی اطلاق میکنند، منتهی میشود. در سایه این انقلاب است که بهرهوری تولیدات کشاورزی و صنعتی بهشدت بالا میرود و جوامع ثروتمند به وجود میآیند؛ جوامعی که در آنها فقر عمومی رفته رفته رو به کاهش میگذارد و سطح رفاه عمومی افزایش مییابد. آدام اسمیت، بنیان گذار علم اقتصاد، نخستین توضیح درباره نقش آزادی در افزایش «ثروت ملل» را در کتاب خود با همین عنوان ارائه میدهد.
🌀 استعاره معروف «دست نامرئی» بیانگر ساز و کار نظامی است که در آن اگر انسانها آزاد گذاشته شوند، جستوجوی اهداف یا منافع فردی، در چارچوب قواعد کلی (قانون)، در نهایت به منافع عمومی منتهی میشود. این پارادایم اصلی علم اقتصاد است که بهتدریج روی آن بنای باشکوهی از نظریههای به هم پیوسته ساخته میشود. اما از همان آغاز سوسیالیستها و برخی مخالفان محافظهکار دنیای مدرن با این دستاوردهای علمی و کلا نظام بازار آزاد به مخالفت برمیخیزند و آن را متهم به بیعدالتی و غیرانسانی بودن میکنند. البته، محافظهکاران طرفی از مخالفت خود برنمیبندند؛ ولی سوسیالیستها و در راس آنها کارل مارکس با طرح این ادعا که نظام بازار یا به اصطلاح «سرمایهداری» در مسیر پیشرفت تاریخی دستاوردهای مهمی داشته اما خود در نهایت به مانعی برای این پیشرفت تبدیل شده است، ایدئولوژی «ترقیخواهانهای» را بنیان میگذارد و طرفداران پرشوری در میان روشنفکران و تودههای مردم پیدا میکند.
🌀آنچه موجب مقبولیت و محبوبیت این ایدئولوژی میشود اتفاقا ریشه در پیشرفتهای چشمگیر نظام بازار در خصوص افزایش ثروتملل دارد که وجود فقرِ هر چند کمتر از قبل در جامعه را غیرقابل تحمل مینماید. زمانی که در گذشته نه چندان دور اکثریت قریب به اتفاق مردم در فقر بهسر میبردند و فقر وضعیتی طبیعی تلقی میشد قبح آن به چشم نمیآمد، اما وقتی بخشی از مردمان عادی توانستند از وضعیت فقر بیرون بیایند این پرسش برای روشنفکران بیخبر از علم اقتصاد و افکار عمومی پیش آمد که چرا بقیه هنوز در فقر بهسر میبرند.
🌀پروژه سوسیالیسم بیرون آوردن همه از فقر و برقراری «عدالت اجتماعی» بود و بر این تصور نادرست بنا شد که نظام بازار آزاد تنها به نفع سرمایهداران و وابستگان آنها است. از نظر آنها «سرمایهداری» نهتنها قادر به از بین بردن فقر برای اکثریت افراد جامعه نیست، بلکه موجب تشدید وضعیت نابسامان عمومی و بیعدالتی بیشتر میشود. سوسیالیسم ایدئولوژی خیالپردازانه محبوب روشنفکران ناآگاه به علم اقتصاد و تودههای عوام است و از لحاظ نظری و عملی هیچ دستاوردی نداشته است. سوسیالیسم هر گاه که درصدد اصلاح نظام بازار برآمده فقط آن را از کارآیی انداخته و هر گاه به ابزار انقلابی تبدیل شده فاجعه آفریده است.
🌀قحطیهای بزرگ سده بیستم میلادی عمدتا در اثر تعطیلی آزادیهای اقتصادی به علت جنگ، استعمار یا تلاش برای برقراری آرمان سوسیالیستی در روسیه، چین و برخی کشورهای آفریقایی رخ داده است. هندوستان پس از دست یافتن به استقلال (بعد از جنگ جهانی دوم) که تبدیل به کشوری دموکراتیک و دارای آزادیهایسیاسی و اقتصادی شد هیچگاه در تله قحطی نیفتاد، اما در همان دوران چین کمونیست با سرکوب آزادیها به منظور پیاده کردن سوسیالیسم، کشور را دچار قحطیای کرد که در نتیجه آن میلیونها نفر از گرسنگی تلف شدند.
🌀 آمارتیا سن، اقتصاددان برنده جایزه نوبلکه مطالعات مبسوطی درخصوص قحطی انجام داده است به این نتیجه رسیده که قحطی صرفا پدیدهای طبیعی ناشی از خشکسالی نیست، بلکه بیشتر محصول سیاستهای اقتصادی غلط و به محاق بردن آزادی است. این نتیجهگیری کاملا منبطق با آموزههای علم اقتصاد است. در واقع بنیاد علم اقتصاد بر اساس این کشف بزرگ نهاده شده که آزادی نوشداروی بیماری فقر است.
✍ دکتر موسی غنینژاد
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
Telegram
سیگنال
فضیلت انسان به آزادی است، از آزادی کوتاه بیایم که دولت ناراحت نشود؟ خب بشود (دکتر غنی نژاد)
انتشار مقالات و مطالب اقتصادی، علمی و گسترش روش علمی
انتشار مقالات و مطالب اقتصادی، علمی و گسترش روش علمی
اصلاحات اقتصادی را چگونه و از کجا شروع کنیم؟
🎙 صلاحات اقتصادی را چگونه و از کجا شروع کنیم؟
⭕️ میزگردی با حضور موسیغنینژاد، مسعود نیلی، علینقی مشایخی و محمدمهدی بهکیش
✍️ فردای اقتصاد
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
⭕️ میزگردی با حضور موسیغنینژاد، مسعود نیلی، علینقی مشایخی و محمدمهدی بهکیش
✍️ فردای اقتصاد
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
Forwarded from سیگنال
📌 تله ایدهها
🎯 @Signal99
🌀 تصور کنید که کشور شما در حال فروپاشی است. بیکاری و تورم سر به فلک کشیدهاند. جنگ نزدیک است و خیابانها مملو از اعتراضات. اما اصلا نگران نباشید: انتخابات در پیش است! رئیسجمهور فعلی و سیاستهای شکست خوردهاش را دور انداخته و جایگزین او حتما با ایدههای جدیدش کشور را نجات خواهد داد. واقعا؟ اما شاید در میان این هرج و مرج مردم قدرت را بدست عوامفریبان بیمسئولیت بدهند و شرایط حتی بدتر شود. این نگرانی خیلی هم دور از واقعیت نیست. چه زمانهایی است که دیوانهترین سیاستمداران طرفدار میابند؟
🌀 وقتی که کشور در حال سقوط است. وقتی به جهان نگاه میکنیم شواهد چندانی نمییابیم که کشورهایی که عملکرد بدی دارند قادر به اصلاح مسیر خود باشند. یکی از مهمترین حقایق رشد اقتصادی این است که بطور میانگین کشورهای فقیر قادر نیستند خود را به کشورهای ثروتمند برسانند که مهمترین دلیل آن سیاستهای بد است. بسیاری از این کشورها دموکراسی هستند ولی تقریبا هیچوقت به کسی رای نمیدهند که به سیاست کشورهای موفقی مثل هنگکنگ و سنگاپور نگاه کرده و به سیاستهای شکستخورده ملی پشت کند. ادامه متن
✍️ برایان کاپلان ترجمه از مسعود علیمحمدی
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
🎯 @Signal99
🌀 تصور کنید که کشور شما در حال فروپاشی است. بیکاری و تورم سر به فلک کشیدهاند. جنگ نزدیک است و خیابانها مملو از اعتراضات. اما اصلا نگران نباشید: انتخابات در پیش است! رئیسجمهور فعلی و سیاستهای شکست خوردهاش را دور انداخته و جایگزین او حتما با ایدههای جدیدش کشور را نجات خواهد داد. واقعا؟ اما شاید در میان این هرج و مرج مردم قدرت را بدست عوامفریبان بیمسئولیت بدهند و شرایط حتی بدتر شود. این نگرانی خیلی هم دور از واقعیت نیست. چه زمانهایی است که دیوانهترین سیاستمداران طرفدار میابند؟
🌀 وقتی که کشور در حال سقوط است. وقتی به جهان نگاه میکنیم شواهد چندانی نمییابیم که کشورهایی که عملکرد بدی دارند قادر به اصلاح مسیر خود باشند. یکی از مهمترین حقایق رشد اقتصادی این است که بطور میانگین کشورهای فقیر قادر نیستند خود را به کشورهای ثروتمند برسانند که مهمترین دلیل آن سیاستهای بد است. بسیاری از این کشورها دموکراسی هستند ولی تقریبا هیچوقت به کسی رای نمیدهند که به سیاست کشورهای موفقی مثل هنگکنگ و سنگاپور نگاه کرده و به سیاستهای شکستخورده ملی پشت کند. ادامه متن
✍️ برایان کاپلان ترجمه از مسعود علیمحمدی
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
Telegraph
تله ایدهها
— مترجم: مسعود علیمحمدی تصور کنید که کشور شما در حال فروپاشی است. بیکاری و تورم سر به فلک کشیدهاند. جنگ نزدیک است و خیابانها مملو از اعتراضات. اما اصلا نگران نباشید: انتخابات در پیش است! رئیسجمهور فعلی و سیاستهای شکست خوردهاش را دور انداخته و جایگزین…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥افسانه سیاستمدار از خودگذشته. جیمز بیوکنن و مکتب انتخاب عمومی
⭕️بسیاری هنوز فکر میکنند سیاستمدارها بر اساس خیر عمومی رفتار میکنند، انگیزهای جز کمک به جامعه ندارند و از خود گذشته هستند. ایده مهم و تاریخی بیوکنن این بود که سیاستمداران، کارمندان دولت و رایدهندگان همان انگیزههایی دارند که مشتریان، کارمندان بخش خصوصی و کارآفرینان دارند: آنها به دنبال منفعت شخصی خود هستند.
⭕️بیوکنن به ما میگوید حتی زمانی که سیاستمداران باید میان منفعت عمومی و منفعت شخصی انتخاب کنند، معمولا به دنبال منفعت شخصی خود میروند. این بینش باعث شکلگیری مکتب انتخاب عمومی شد. در این ویدئو از موسسه فریزر درباره مکتب انتخاب عمومی صحبت میکنیم.
✍️ فردای اقتصاد
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
⭕️بسیاری هنوز فکر میکنند سیاستمدارها بر اساس خیر عمومی رفتار میکنند، انگیزهای جز کمک به جامعه ندارند و از خود گذشته هستند. ایده مهم و تاریخی بیوکنن این بود که سیاستمداران، کارمندان دولت و رایدهندگان همان انگیزههایی دارند که مشتریان، کارمندان بخش خصوصی و کارآفرینان دارند: آنها به دنبال منفعت شخصی خود هستند.
⭕️بیوکنن به ما میگوید حتی زمانی که سیاستمداران باید میان منفعت عمومی و منفعت شخصی انتخاب کنند، معمولا به دنبال منفعت شخصی خود میروند. این بینش باعث شکلگیری مکتب انتخاب عمومی شد. در این ویدئو از موسسه فریزر درباره مکتب انتخاب عمومی صحبت میکنیم.
✍️ فردای اقتصاد
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
Forwarded from سیگنال
📌 آخر و عاقبت حکومتهای یکدست
🎯 @Signal99
🌀کمتر دیکتاتوری را پیدا میکنید که برای به اصطلاح یکدست کردن حکومتش تلاش نکرده باشد.با شناختی که از حاکمان دیکتاتور عالم دارم تقریبا در همه موارد آن حاکمی که موفق به برقراری حکومت یکدست مورد علاقه اش شده عملا استارت نابودی خودش و حکومتش را زده است.یک نمونه بارز از چنین حاکمی، لیونید برژنف رهبر حزب کمونیست شوروی است که از اواسط دهه شصت تا اوایل دهه هشتاد قرن بیستم حاکم شوروی بود.
🌀برژنف نخستوزیر نسبتا خوشفکری داشت به اسم آلکسی کاسیگین .در بین دولتمردان شوروی کاسیگین از همه بهتر پی به ایرادات ساختاری نظام اقتصادی شوروی برده بود و سعی داشت که با رفرمهای اقتصادیاش کشور را به مسیر رشد و توسعه سوق دهد و در سالهای اول نخست وزیریاش هم توانست موفقیتهای عمدهای به دست آورد.
🌀اما برژنف به عنوان رهبر حزب و شخص اول مملکت، مانع بزرگی در راه پیشبرد رفرمهای کاسیگین بود.او در جلسات و کنگرههای حزبی همواره گناه همه مسایل و مشکلات کشور را به گردن کاسیگین و وزرای تحت امرش میانداخت. برژنف پس از ده دوازده سال عاقبت توانست رقیب قدیمیاش را از دور خارج کند و نخست وزیر گوش به فرمانش، نیکولای تیخانوف، را سر کار بیاورد.
🌀به این ترتیب حکومت یکدست برژنف آغاز شد اما دیری نگذشت که ناکارآمدی دولت تازه و همراه آن فساد گسترده نیز آغاز شد.برژنف حالا که هیچ کسی را نداشت که گناه کمبودهای اقتصادی را به گردنش بیندازد شروع کرد به متهم کردن دشمنان خارجی.سر شما را درد نیاورم، حکومت یکدست برژنف چنان رکودی را عارض اقتصاد کشور کرد که نهایتا به فروپاشی کلیت نظام منجر شد.
✍️بیژن اشتری
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
🎯 @Signal99
🌀کمتر دیکتاتوری را پیدا میکنید که برای به اصطلاح یکدست کردن حکومتش تلاش نکرده باشد.با شناختی که از حاکمان دیکتاتور عالم دارم تقریبا در همه موارد آن حاکمی که موفق به برقراری حکومت یکدست مورد علاقه اش شده عملا استارت نابودی خودش و حکومتش را زده است.یک نمونه بارز از چنین حاکمی، لیونید برژنف رهبر حزب کمونیست شوروی است که از اواسط دهه شصت تا اوایل دهه هشتاد قرن بیستم حاکم شوروی بود.
🌀برژنف نخستوزیر نسبتا خوشفکری داشت به اسم آلکسی کاسیگین .در بین دولتمردان شوروی کاسیگین از همه بهتر پی به ایرادات ساختاری نظام اقتصادی شوروی برده بود و سعی داشت که با رفرمهای اقتصادیاش کشور را به مسیر رشد و توسعه سوق دهد و در سالهای اول نخست وزیریاش هم توانست موفقیتهای عمدهای به دست آورد.
🌀اما برژنف به عنوان رهبر حزب و شخص اول مملکت، مانع بزرگی در راه پیشبرد رفرمهای کاسیگین بود.او در جلسات و کنگرههای حزبی همواره گناه همه مسایل و مشکلات کشور را به گردن کاسیگین و وزرای تحت امرش میانداخت. برژنف پس از ده دوازده سال عاقبت توانست رقیب قدیمیاش را از دور خارج کند و نخست وزیر گوش به فرمانش، نیکولای تیخانوف، را سر کار بیاورد.
🌀به این ترتیب حکومت یکدست برژنف آغاز شد اما دیری نگذشت که ناکارآمدی دولت تازه و همراه آن فساد گسترده نیز آغاز شد.برژنف حالا که هیچ کسی را نداشت که گناه کمبودهای اقتصادی را به گردنش بیندازد شروع کرد به متهم کردن دشمنان خارجی.سر شما را درد نیاورم، حکومت یکدست برژنف چنان رکودی را عارض اقتصاد کشور کرد که نهایتا به فروپاشی کلیت نظام منجر شد.
✍️بیژن اشتری
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99