سیگنال
🎥 مکتب اقتصاد اتریش ⭕️ بنیانگذار مکتب اتریش، کارل منگر بود. قبل از تدریس در دانشگاه، کارل منگر روزنامهنگار بود. به عنوان یک روزنامهنگار او فهمید که میان واقعیت اقتصاد و آنچه در دانشگاه تدریس میشود، تفاوتهای بسیاری وجود دارد. این موضوع دلیلی شد تا او کتاب…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥مکتب اتریش و تفکر مارژینال
⭕️ یکی از مهمترین خدمات کارل منگر، بنیانگذار مکتب اتریش به علم اقتصاد، ایده تفکر مارژینال بود. منگر همزمان با دو اقتصاددان دیگر در اروپا، یک معمای مهم در علم اقتصاد را حل کردند: پارادوکس الماس و آب. چرا آب که برای زندگی ما حیاتی است، آنقدر ارزان است اما الماس که بدون آن مشکل بزرگی در زندگی کسی ایجاد نمیشود، گران است؟ در این ویدئو از موسسه فریزر به ایده تفکر مارژینال و پاسخ این معما میپردازیم.
✍️ فردای اقتصاد
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
⭕️ یکی از مهمترین خدمات کارل منگر، بنیانگذار مکتب اتریش به علم اقتصاد، ایده تفکر مارژینال بود. منگر همزمان با دو اقتصاددان دیگر در اروپا، یک معمای مهم در علم اقتصاد را حل کردند: پارادوکس الماس و آب. چرا آب که برای زندگی ما حیاتی است، آنقدر ارزان است اما الماس که بدون آن مشکل بزرگی در زندگی کسی ایجاد نمیشود، گران است؟ در این ویدئو از موسسه فریزر به ایده تفکر مارژینال و پاسخ این معما میپردازیم.
✍️ فردای اقتصاد
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
Forwarded from سیگنال
📌سطلی که چکه می کند
🎯 @Signal99
🌀اقتصاددان شهیر "آرتور اوکون" از این استعاره برای توصیف این شرایط استفاده نمود که کمک های دولتی به افراد فقیر در تضاد با بازدهی اقتصادی هستند. به گفته او انگار در این فرایند انتقال پول از غنی به فقیر، بخشی از این آب درون سطل چکه می کند و ناپدید می شود.
🌀وقتی دولت مثلا یک دلار از مالیات دهندگان می گیرد، به دلیل کاهش بازده اقتصادی ناشی از سیاست های مالیاتی، در عمل هزینه ای بیش از آن یک دلار بر آنها تحمیل می شود. به گفته انجمن مشاوران اقتصادی ریاست جمهوری، هزینه یک دلار درامد مالیاتی برای دولت برابر 1.5 دلار برای مالیات دهندگان است. از این 50 سنت اضافی، مقدار 10 سنت مربوط به سیستم های چون حسابرسی مالیاتی، زمان صرف شده برای اظهار مالیاتی و غیره است و بقیه مربوط به اختلال ایجاد شده در رفتار اقتصادی مانند تاثیر بر کار، پس انداز و مخارج است. {میزان dead-weight loss ناشی از جابجایی منحنی عرضه و کاهش مقدار تولید بیشتر از مقدار درامد مالیاتی منتقل شده به دولت است}.
🌀در مرحله بعدی هم هزینه های اجرای برنامه های رفاهی دولت مقداری از مالیات دریافت شده را جذب می کند، احتمالا حدود 10 سنت بطور میانگین. پس در نهایت حدود 90 سنت به دست گیرنده خدمات رفاهی می رسد.
🌀اما از طرف دیگر خود برنامه رفاهی باعث ایجاد اختلال در انگیزه کار کردن، وضعیت زندگی، و تصمیمات افراد در مورد مصرف می شود. بنابراین دریافت کننده کمک مالی فوق الذکر ارزش 90 سنتی برای آن قائل نیست. هرچند تحقیقات در این زمینه کاملا گویا نیست ولی تخمین من این است که خدمات رفاهی ارائه شده برای گیرنده آن حدود 60 سنت ارزش دارد، یعنی نشتی 30 سنتی.
🌀نشتی دیگری که برای دریافت کنندگان خدمات رفاهی با سطح درامد پایین وجود دارد هزینه های مربوط به اثبات اینست که شایسته دریافت آن کمک ها هستند که می توان آن را 10 سنت تخمین زد. بنابراین دریافت 1.5 دلار از مالیات دهندگان منجر به خدمات رفاهی 50 سنتی به افراد نیازمند خواهد شد. از دید چکه کردن سطل، دو سوم محتویات از دست می رود.
🌀مانند سیاست های مهاجرتی با اختلال در دستمزد کارگران غیرماهر، و یارانه اتانول و افزایش قیمت غذا، سیاست های رفاهی دولتی هم به همان گروهی که میخواهد کمک کند بیشترین آسیب را می زند.
🌀هر ساله بیش از یک تریلیون دلار طی انواع و اقسام سیاست ها و برنامه ها از طبقه ثروتمند امریکایی به طبقه فقیر منتقل می شود. استعاره سطلی که چکه می کند کمک می کند متوجه شویم چرا نتایج اینقدر ناامید کننده بوده اند.
✍ادگار براونینگ محقق موسسه Independent و استاد اقتصاد بازنشسته دانشگاه A&M تگزاس
🔖سیگنال
🎯 @Signal99
📎 https://goo.gl/Ycqk66
🎯 @Signal99
🌀اقتصاددان شهیر "آرتور اوکون" از این استعاره برای توصیف این شرایط استفاده نمود که کمک های دولتی به افراد فقیر در تضاد با بازدهی اقتصادی هستند. به گفته او انگار در این فرایند انتقال پول از غنی به فقیر، بخشی از این آب درون سطل چکه می کند و ناپدید می شود.
🌀وقتی دولت مثلا یک دلار از مالیات دهندگان می گیرد، به دلیل کاهش بازده اقتصادی ناشی از سیاست های مالیاتی، در عمل هزینه ای بیش از آن یک دلار بر آنها تحمیل می شود. به گفته انجمن مشاوران اقتصادی ریاست جمهوری، هزینه یک دلار درامد مالیاتی برای دولت برابر 1.5 دلار برای مالیات دهندگان است. از این 50 سنت اضافی، مقدار 10 سنت مربوط به سیستم های چون حسابرسی مالیاتی، زمان صرف شده برای اظهار مالیاتی و غیره است و بقیه مربوط به اختلال ایجاد شده در رفتار اقتصادی مانند تاثیر بر کار، پس انداز و مخارج است. {میزان dead-weight loss ناشی از جابجایی منحنی عرضه و کاهش مقدار تولید بیشتر از مقدار درامد مالیاتی منتقل شده به دولت است}.
🌀در مرحله بعدی هم هزینه های اجرای برنامه های رفاهی دولت مقداری از مالیات دریافت شده را جذب می کند، احتمالا حدود 10 سنت بطور میانگین. پس در نهایت حدود 90 سنت به دست گیرنده خدمات رفاهی می رسد.
🌀اما از طرف دیگر خود برنامه رفاهی باعث ایجاد اختلال در انگیزه کار کردن، وضعیت زندگی، و تصمیمات افراد در مورد مصرف می شود. بنابراین دریافت کننده کمک مالی فوق الذکر ارزش 90 سنتی برای آن قائل نیست. هرچند تحقیقات در این زمینه کاملا گویا نیست ولی تخمین من این است که خدمات رفاهی ارائه شده برای گیرنده آن حدود 60 سنت ارزش دارد، یعنی نشتی 30 سنتی.
🌀نشتی دیگری که برای دریافت کنندگان خدمات رفاهی با سطح درامد پایین وجود دارد هزینه های مربوط به اثبات اینست که شایسته دریافت آن کمک ها هستند که می توان آن را 10 سنت تخمین زد. بنابراین دریافت 1.5 دلار از مالیات دهندگان منجر به خدمات رفاهی 50 سنتی به افراد نیازمند خواهد شد. از دید چکه کردن سطل، دو سوم محتویات از دست می رود.
🌀مانند سیاست های مهاجرتی با اختلال در دستمزد کارگران غیرماهر، و یارانه اتانول و افزایش قیمت غذا، سیاست های رفاهی دولتی هم به همان گروهی که میخواهد کمک کند بیشترین آسیب را می زند.
🌀هر ساله بیش از یک تریلیون دلار طی انواع و اقسام سیاست ها و برنامه ها از طبقه ثروتمند امریکایی به طبقه فقیر منتقل می شود. استعاره سطلی که چکه می کند کمک می کند متوجه شویم چرا نتایج اینقدر ناامید کننده بوده اند.
✍ادگار براونینگ محقق موسسه Independent و استاد اقتصاد بازنشسته دانشگاه A&M تگزاس
🔖سیگنال
🎯 @Signal99
📎 https://goo.gl/Ycqk66
The Independent Institute
The Leaky Bucket | Edgar K. Browning
It is commonplace among economists to emphasize that helping the poor with government welfare programs involves a trade-off: we get greater equality (or equity), but we sacrifice some economic efficiency. How to quantify this trade-off in a way meaningful…
سیگنال
🎥مکتب اتریش و تفکر مارژینال ⭕️ یکی از مهمترین خدمات کارل منگر، بنیانگذار مکتب اتریش به علم اقتصاد، ایده تفکر مارژینال بود. منگر همزمان با دو اقتصاددان دیگر در اروپا، یک معمای مهم در علم اقتصاد را حل کردند: پارادوکس الماس و آب. چرا آب که برای زندگی ما حیاتی…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 اهمیت قیمتها در مکتب اتریش
⭕️قیمتها به کارآفرینان این امکان را میدهد تا نیاز مصرفکنندگان را شناسایی کنند. این امر به تولید محصولات و خدمات بهتر کمک کرده و باعث بهبود زندگی مصرفکنندگان میشود. به همین دلیل است که بسیاری از اقتصاددانهای مکتب اتریش، بازار آزاد را دموکراسی مصرفکننده میدانند. در این ویدئو از موسسه فریزر با اهمیت قیمتها در مکتب اتریش آشنا میشویم.
✍️ فردای اقتصاد
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
⭕️قیمتها به کارآفرینان این امکان را میدهد تا نیاز مصرفکنندگان را شناسایی کنند. این امر به تولید محصولات و خدمات بهتر کمک کرده و باعث بهبود زندگی مصرفکنندگان میشود. به همین دلیل است که بسیاری از اقتصاددانهای مکتب اتریش، بازار آزاد را دموکراسی مصرفکننده میدانند. در این ویدئو از موسسه فریزر با اهمیت قیمتها در مکتب اتریش آشنا میشویم.
✍️ فردای اقتصاد
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
📌 روشنفکر مسلح
🎯 @Signal99
🌀 هیچ چیز مثل «برقراری عدالت در جامعه»، «قطع رابطه با غرب استعمارگر» و «برچیدن بساط بانکهای ربوی» نمیتوانست روشنفکران مذهبی و روحانیون انقلابی را خوشحال کند. آنها آرزو داشتند اقتصاد اسلامی را به جای نظام سرمایهداری بنشانند، کام جامعه را از «عدالت» شیرین کنند، «ربا» را از بانکداری کشور برچینند و ایران را به کشوری غیروابسته، خودکفا و قدرتمند تبدیل کنند. به همین دلیل وقتی انقلاب به پیروزی رسید، مسابقهای میان نیروهای انقلابی درگرفت که این آرزوها هرچه زودتر محقق شود.
🌀خروجی برقراری عدالت اجتماعی، ناترازی در منافع کشور، ملی شدن صنایع و مصادره اموال سرمایهداران و دولتی شدن تولید و تجارت بود. آرمان ایران غیر وابسته، به راهبرد خودکفایی و قطع رابطه با غرب و تحریمهای اقتصادی منتهی شد و از دل آرزوی سوم، ملی شدن بانکها و قانون عملیات بانکداری بدون ربا و ناترازی نظام بانکی بیرون آمد. این آرمانها به طور مشخص پنج منشأ اصلی داشت و پنج جریان فکری از آن حمایت میکردند؛ گروه اول روشنفکران چپگرا بودند که با الهام از ایدههای مارکسیستی و کمونیستی حکومت پهلوی را غربگرا و در خدمت امپریالیسم میدانستند. ایده محوری آنها که از عقاید ولادیمیر لنین برداشت شده بود، دولتی شدن اقتصاد و قطع رابطه با غرب بود. بهطور مشخص اعضای حزب توده که دارای سازماندهی قوی بودند، چنین گرایشهایی داشتند.
🌀 گروه دوم نیز روشنفکران مذهبی بودند که عمدتاً در فرانسه درس خوانده بودند و اعتقادشان بر این بود که ایران باید با آموزههای سوسیالیستی اداره شود. ضدیت با غرب و تلاش برای خودکفایی ایده محوری آنها بود که از اندیشههای امانوئل والشتاین، سمیر امین و دیگر روشنفکران فرانسوی وام گرفته شده بود. روشنفکران مذهبی سوسیالیست تعدادشان بسیار زیاد بود اما کمتر فعالیت حزبی و سازمانی داشتند. گروه سوم نیز روحانیون جوانی بودند که بهطور مشخص تحت تاثیر اندیشههای سید قطب قرار داشتند. «سید قطب» که نظریهپرداز سرشناس اخوانالمسلمین مصر بود در سال ۱۹۵۱ کتابی با عنوان «مبارزه بین اسلام و سرمایهداری» نوشت و اصول سرمایهداری را مغایر با آموزههای دین دانست. مدت زمانی کوتاه پس از طرح این نظرات، روشنفکران مذهبی و روحانیون ایرانی نیز اسلام را مکتبی مستقل اعلام کردند که با مارکسیسم و سرمایهداری در تضاد است.
🌀گروه چهارم نیز مجاهدین خلق بودند که هم عقاید اسلامی داشتند، هم ضدیت با غرب در دستور کارشان قرار داشت و هم اقتصاد را دولتی و اسلامی میخواستند. اعضای این گروه که سطحیترین برداشت را از علم اقتصاد داشتند، مبارزه مسلحانه با حکومت پهلوی را در دستور کار قرار دادند. گروه پنجم نیز سوسیالیستهای مسلمان بودند. نهضت خداپرستان سوسیالیست به طور مشخص سه عقیده مشترک داشتند: التزام به سوسیالیسم، احساسات قوی مذهبی و اعتقاد عمیق به ملیگرایی. اگر بخواهیم تنها یک نفر را مثال بزنیم که با همه این گروهها قرابت فکری داشت و هم از آنها اثر پذیرفت و هم روی فعالیت آنها اثر گذاشت، باید از علی شریعتی نام ببریم. روشنفکری که افکارش ریشه در سوسیالیسم داشت، در فرانسه درس خوانده بود، ضدیت با غرب را با جدیت ترویج میکرد و از اقتصاد آزاد متنفر بود.
🌀همگرایی روشنفکران و روحانیون به عنوان دو نیروی مرجع جامعه با تصور اینکه رژیم پهلوی دستنشانده قدرتهای امپریالیستی غرب بوده و هیچگاه استقلالی از خود نداشته است، فضای فکری و سیاسی کشور را در سالهای پیش از انقلاب به سمت ضدیت با اقتصاد آزاد سوق داد. در چنین فضایی، انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و آرمان مبارزه با امپریالیسم و خاتمه بخشیدن به نظام سرمایهداری به یکی از مطالبات اصلی انقلابیون تبدیل شد. از میان همه افرادی که دنبال عدالت بودند، ایران را غیروابسته و خودکفا میخواستند و اقتصاد اسلامی را ترویج میکردند، نقش علی شریعتی برجسته و خاص است. او بیشترین اثرگذاری را بر ذهنیت جامعه ایران در سالهای منتهی به انقلاب داشت و به همین دلیل لقب معلم انقلاب را به او دادند.
✍️ محمد طاهری/ سردبیر هفتهنامه تجارتفردا
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
🎯 @Signal99
🌀 هیچ چیز مثل «برقراری عدالت در جامعه»، «قطع رابطه با غرب استعمارگر» و «برچیدن بساط بانکهای ربوی» نمیتوانست روشنفکران مذهبی و روحانیون انقلابی را خوشحال کند. آنها آرزو داشتند اقتصاد اسلامی را به جای نظام سرمایهداری بنشانند، کام جامعه را از «عدالت» شیرین کنند، «ربا» را از بانکداری کشور برچینند و ایران را به کشوری غیروابسته، خودکفا و قدرتمند تبدیل کنند. به همین دلیل وقتی انقلاب به پیروزی رسید، مسابقهای میان نیروهای انقلابی درگرفت که این آرزوها هرچه زودتر محقق شود.
🌀خروجی برقراری عدالت اجتماعی، ناترازی در منافع کشور، ملی شدن صنایع و مصادره اموال سرمایهداران و دولتی شدن تولید و تجارت بود. آرمان ایران غیر وابسته، به راهبرد خودکفایی و قطع رابطه با غرب و تحریمهای اقتصادی منتهی شد و از دل آرزوی سوم، ملی شدن بانکها و قانون عملیات بانکداری بدون ربا و ناترازی نظام بانکی بیرون آمد. این آرمانها به طور مشخص پنج منشأ اصلی داشت و پنج جریان فکری از آن حمایت میکردند؛ گروه اول روشنفکران چپگرا بودند که با الهام از ایدههای مارکسیستی و کمونیستی حکومت پهلوی را غربگرا و در خدمت امپریالیسم میدانستند. ایده محوری آنها که از عقاید ولادیمیر لنین برداشت شده بود، دولتی شدن اقتصاد و قطع رابطه با غرب بود. بهطور مشخص اعضای حزب توده که دارای سازماندهی قوی بودند، چنین گرایشهایی داشتند.
🌀 گروه دوم نیز روشنفکران مذهبی بودند که عمدتاً در فرانسه درس خوانده بودند و اعتقادشان بر این بود که ایران باید با آموزههای سوسیالیستی اداره شود. ضدیت با غرب و تلاش برای خودکفایی ایده محوری آنها بود که از اندیشههای امانوئل والشتاین، سمیر امین و دیگر روشنفکران فرانسوی وام گرفته شده بود. روشنفکران مذهبی سوسیالیست تعدادشان بسیار زیاد بود اما کمتر فعالیت حزبی و سازمانی داشتند. گروه سوم نیز روحانیون جوانی بودند که بهطور مشخص تحت تاثیر اندیشههای سید قطب قرار داشتند. «سید قطب» که نظریهپرداز سرشناس اخوانالمسلمین مصر بود در سال ۱۹۵۱ کتابی با عنوان «مبارزه بین اسلام و سرمایهداری» نوشت و اصول سرمایهداری را مغایر با آموزههای دین دانست. مدت زمانی کوتاه پس از طرح این نظرات، روشنفکران مذهبی و روحانیون ایرانی نیز اسلام را مکتبی مستقل اعلام کردند که با مارکسیسم و سرمایهداری در تضاد است.
🌀گروه چهارم نیز مجاهدین خلق بودند که هم عقاید اسلامی داشتند، هم ضدیت با غرب در دستور کارشان قرار داشت و هم اقتصاد را دولتی و اسلامی میخواستند. اعضای این گروه که سطحیترین برداشت را از علم اقتصاد داشتند، مبارزه مسلحانه با حکومت پهلوی را در دستور کار قرار دادند. گروه پنجم نیز سوسیالیستهای مسلمان بودند. نهضت خداپرستان سوسیالیست به طور مشخص سه عقیده مشترک داشتند: التزام به سوسیالیسم، احساسات قوی مذهبی و اعتقاد عمیق به ملیگرایی. اگر بخواهیم تنها یک نفر را مثال بزنیم که با همه این گروهها قرابت فکری داشت و هم از آنها اثر پذیرفت و هم روی فعالیت آنها اثر گذاشت، باید از علی شریعتی نام ببریم. روشنفکری که افکارش ریشه در سوسیالیسم داشت، در فرانسه درس خوانده بود، ضدیت با غرب را با جدیت ترویج میکرد و از اقتصاد آزاد متنفر بود.
🌀همگرایی روشنفکران و روحانیون به عنوان دو نیروی مرجع جامعه با تصور اینکه رژیم پهلوی دستنشانده قدرتهای امپریالیستی غرب بوده و هیچگاه استقلالی از خود نداشته است، فضای فکری و سیاسی کشور را در سالهای پیش از انقلاب به سمت ضدیت با اقتصاد آزاد سوق داد. در چنین فضایی، انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و آرمان مبارزه با امپریالیسم و خاتمه بخشیدن به نظام سرمایهداری به یکی از مطالبات اصلی انقلابیون تبدیل شد. از میان همه افرادی که دنبال عدالت بودند، ایران را غیروابسته و خودکفا میخواستند و اقتصاد اسلامی را ترویج میکردند، نقش علی شریعتی برجسته و خاص است. او بیشترین اثرگذاری را بر ذهنیت جامعه ایران در سالهای منتهی به انقلاب داشت و به همین دلیل لقب معلم انقلاب را به او دادند.
✍️ محمد طاهری/ سردبیر هفتهنامه تجارتفردا
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥ماجرای سقوط غول انرژی؛ انرون
⭕️شرکت انرون در سال ۱۹۸۵ از ادغام دو شرکت هیوستون نچرالگس و اینترنورث تشکیل شد. شرکت انرون در مقطعی هفتاد میلیارد دلار ارزش داشت و هفتمین شرکت بزرگ آمریکا محسوب میشد. در دوران اوجاش ارزش سهام آن، ۹۰/۷۵ دلار بود اما در سال ۲۰۰۱، یعنی دقیقاً قبل از اعلام ورشکستگی، هر سهم آن ۰.۲۶ دلار معامله می شد. بسیاری از مردم تعجب می کنند که چطور چنین کسب و کار قدرتمندی تقریباً یک شبه از بین رفته است. داستان عجیب این فروپاشی را در ویدئوی داستان برند مشاهده کنید.
✍️ فردای اقتصاد
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
⭕️شرکت انرون در سال ۱۹۸۵ از ادغام دو شرکت هیوستون نچرالگس و اینترنورث تشکیل شد. شرکت انرون در مقطعی هفتاد میلیارد دلار ارزش داشت و هفتمین شرکت بزرگ آمریکا محسوب میشد. در دوران اوجاش ارزش سهام آن، ۹۰/۷۵ دلار بود اما در سال ۲۰۰۱، یعنی دقیقاً قبل از اعلام ورشکستگی، هر سهم آن ۰.۲۶ دلار معامله می شد. بسیاری از مردم تعجب می کنند که چطور چنین کسب و کار قدرتمندی تقریباً یک شبه از بین رفته است. داستان عجیب این فروپاشی را در ویدئوی داستان برند مشاهده کنید.
✍️ فردای اقتصاد
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
⭕️ افزایش قیمتها علت ایجاد تورم نیست، بلکه نشانهی آن است. تورم، نتیجهی افزایش بیش از حد حجم پول است بنابراین کنترل قیمتها تورم را علاج نمیکند. اما حتی اگر اثری داشته باشد همچون درمانی است که از اصل بیماری عوارضش بیشتر است. کنترل قیمتها مانند این است که وقتی دمای کوره بالا رفته، دماسنج را بشکنیم، دهانه کوره را ببندیم و بگذاریم شعله باقی بماند؛ طبیعتاً نتیجهی حاصله، پایین آمدن دمای کوره (قیمتها) نیست بلکه نتیجه آن، ایجاد یک انفجار است.
✍میلتون فریدمن
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
✍میلتون فریدمن
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
📌ایران، سلطان چاپ پول جهان
⭕️ ایران با ۷۵ هزار تریلیون ریال نقدینگی در سال ۲۰۲۳، ۶۷ درصد نقدینگی جهان (بر اساس مجموع ارزهای ملی) را به سبب نرخ رشد بالای نقدینگی و کم نکردن صفرهای پول ملی، به خود اختصاص داد. بر این اساس ریال ایران بی ارزش ترین پول جهان شد./ اقتصاد آنلاین
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
⭕️ ایران با ۷۵ هزار تریلیون ریال نقدینگی در سال ۲۰۲۳، ۶۷ درصد نقدینگی جهان (بر اساس مجموع ارزهای ملی) را به سبب نرخ رشد بالای نقدینگی و کم نکردن صفرهای پول ملی، به خود اختصاص داد. بر این اساس ریال ایران بی ارزش ترین پول جهان شد./ اقتصاد آنلاین
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
📌در باب حامی پروری
🎯 @Signal99
🌀زمانی در مورد کشورهای عرب حوزه خلیج فارس میگفتند که این کشورها پترودلار خرج میکنند و اطاعت میخرند ولی صرف منابع برای جلب حمایت سیاسی در بسیاری از مناطق دنیا نظیر مصر و اردن پدیدهای رایج است. این پدیده را در اقتصاد سیاسی، حامیپروری نام نهادهاند که در واقع سازوکاری برای کنترل جامعه و سرکوب مخالفان و ایجاد ثبات به حساب میآید. ماجرای اعتراضهای اخیر بنگلادش را میتوان از این منظر هم بررسی کرد.
🌀بنگلادش حدود 170 میلیون جمعیت دارد؛ کشور فقیری که در این سالها رشد خوبی را تجربه کرده است و حجم اقتصاد آن به 460 میلیارد دلار میرسد. عمر این کشور دراز نیست ولی در آن یک سازوکار بامزه سهمیهبندی مشاغل دولتی پیشنهاد شده است که 56 درصد یعنی بیش از نیمی از مشاغل دولتی بنگلادش مشمول سهمیهبندی میشوند: 30 درصد شغلها در دولت به خانواده کهنهسربازان جنگ استقلال سال 1971 میرسد و 10درصد آنها به زنان، 10 درصد به مناطق محروم و شش درصد هم به اقلیتهای بومی و معلولان اختصاص دارد. شغل دولتی در بنگلادش مثل خیلی از کشورهای دیگر دنیا یعنی میتوانی خیلی کار نکنی ولی در عوض مواجبت را بگیری، به شبکههای قدرت وصل شوی و بارت را ببندی. بنابراین شغل دولتی، منبع اقتصادی و منزلتی خوبی به حساب میآید که خیلیها برایش سرودست میشکنند.
🌀اما تعداد بیکارها به 18 میلیون نفر رسیده و به ویژه نرخ بیکاری جوانان از کرونا به بعد همچنان بالاست؛ فارغالتحصیلانی که با کلی امید و آرزو میخواهند وارد بازار کار شوند فقط به 44 درصد از مشاغل دولتی دسترسی دارند. تصویب قانون سهمیهبندی در سال 2018 اعتراضهایی را برانگیخت ولی مسکوت گذاشته شد. پیشنهاد دوباره آن در سال جاری خیابانها را شلوغ کرد و معترضان به خیابانها ریختند؛ حکومت نظامی اعلام شد و دولتیها اینترنت را هم محدود کردند. با این همه تعداد زیادی کشته شدند و کار چنان از دست دولت در رفت که نخستوزیر مجبور به ترک کشور و گریختن به هند شد. ماجرای سر باز کردن کینههای دیرین و خشونتهای میان مسلمان و هندوها را هم که میدانیم. عوامل متعددی باعث شدند اعتراضهای بنگلادش پا بگیرد و گسترده شود ولی از این ماجرا چه میتوان در مورد ایران آموخت؟ حامیپروری عاقبتی جز دولت بزرگ ندارد؛ سیاسیون میخواهند شبکههای وفادار خود را بزرگ کنند و به منابع بیشتری دسترسی داشته باشند، پس سعی میکنند توجیهی برای بزرگتر شدن دولت بتراشند. معنای این هم بیرون راندن بخش خصوصی، رقابتهای سیاسی مخرب و البته فساد است؛ اگر به این معجون عامل تحریم را بیفزاییم کار حتی پیچیدهتر هم میشود. بد نیست چند نکته را به یاد داشته باشیم:
1- در رژیمهای سیاسی نظیر ایران درجاتی از حامیپروری ناگزیر است؛ خوب بود که نمیبود ولی شوربختانه هست. جایی که بازیگران میدان سیاست جای خود را سفت نکرده باشند برای یارگیری سیاسی به حامیپروری رو میآورند. در چنین اوضاعی که هنوز نهادهای قدرتمند شکل نگرفتهاند و قاعده بازی تثبیت نشده است، گروههای ذینفع اگر سهمی نگیرند به خشونت رو میآورند که میتواند جامعه را به آشوب بکشد.
2- تحریمهای اقتصادی بیش از یک دهه است ریشه اقتصاد کشور را خشکانده و ناکارآمدی و سوءمدیریت اهالی دولت را به بهانه تحریمها توجیه میکنند. به نظر به دلیل وجود تحریمها، اراده سیاسی لازم در میان اهالی قدرت برای تغییر اوضاع به چشم نمیخورد. باید این گفته را بارها تکرار کرد که بدون رفع و بیاثر کردن تحریمها هیچ امیدی به بهبود پایدار شرایط وجود ندارد. هرگونه تحول جدی در ایران پس از گذر از «شرایط حساس کنونی» معنی پیدا میکند؛ زمانی که کشور در معرض تحریمهای بیشتر و حتی جنگ نباشد.
3- مفاهیمی نظیر تبعیض مثبت و سهمیهبندی که با توجیه بهبود عدالت اجتماعی انجام میگیرند با وجود تمام ادعاها فقط کار را خرابتر میکنند. باید این قبیل تفننهای فکری را کنار گذاشت، اگر بر سیستمی که کارکرد حداقلی هم ندارد انتظارات بیشتری بار کنیم، عملکرد بهتری نشان نخواهد داد.
4- حرکت به سوی کوچک کردن دولت و استخدام نیروی انسانی بر مبنای شایستگیهای فنی (تخصص و نه تعهد) میتواند تا اندازهای اعتماد عمومی را بهبود ببخشد، شفاف کردن فرآیند گزینش و توسعه و نگهداشت کارکنان بخش دولتی گامی بزرگ در این زمینه به شمار میآید. یادمان نرود گروههای ذینفع هم مجبورند به درجاتی مردمی به نظر برسند.
5- برای مهار گروههای ذینفع سیاسی رسمی باید اجازه داد جامعه مدنی با ابزارهای خودش نظیر رسانهها، سمنها و تشکلهای صنفی آنها را تا اندازهای مهار کند؛ با ورود بازیگران مدنی جدید به میدان سیاست میبینیم که حامیپروری اندکی دشوارتر میشود.
✍️امیرحسین خالقی
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
🎯 @Signal99
🌀زمانی در مورد کشورهای عرب حوزه خلیج فارس میگفتند که این کشورها پترودلار خرج میکنند و اطاعت میخرند ولی صرف منابع برای جلب حمایت سیاسی در بسیاری از مناطق دنیا نظیر مصر و اردن پدیدهای رایج است. این پدیده را در اقتصاد سیاسی، حامیپروری نام نهادهاند که در واقع سازوکاری برای کنترل جامعه و سرکوب مخالفان و ایجاد ثبات به حساب میآید. ماجرای اعتراضهای اخیر بنگلادش را میتوان از این منظر هم بررسی کرد.
🌀بنگلادش حدود 170 میلیون جمعیت دارد؛ کشور فقیری که در این سالها رشد خوبی را تجربه کرده است و حجم اقتصاد آن به 460 میلیارد دلار میرسد. عمر این کشور دراز نیست ولی در آن یک سازوکار بامزه سهمیهبندی مشاغل دولتی پیشنهاد شده است که 56 درصد یعنی بیش از نیمی از مشاغل دولتی بنگلادش مشمول سهمیهبندی میشوند: 30 درصد شغلها در دولت به خانواده کهنهسربازان جنگ استقلال سال 1971 میرسد و 10درصد آنها به زنان، 10 درصد به مناطق محروم و شش درصد هم به اقلیتهای بومی و معلولان اختصاص دارد. شغل دولتی در بنگلادش مثل خیلی از کشورهای دیگر دنیا یعنی میتوانی خیلی کار نکنی ولی در عوض مواجبت را بگیری، به شبکههای قدرت وصل شوی و بارت را ببندی. بنابراین شغل دولتی، منبع اقتصادی و منزلتی خوبی به حساب میآید که خیلیها برایش سرودست میشکنند.
🌀اما تعداد بیکارها به 18 میلیون نفر رسیده و به ویژه نرخ بیکاری جوانان از کرونا به بعد همچنان بالاست؛ فارغالتحصیلانی که با کلی امید و آرزو میخواهند وارد بازار کار شوند فقط به 44 درصد از مشاغل دولتی دسترسی دارند. تصویب قانون سهمیهبندی در سال 2018 اعتراضهایی را برانگیخت ولی مسکوت گذاشته شد. پیشنهاد دوباره آن در سال جاری خیابانها را شلوغ کرد و معترضان به خیابانها ریختند؛ حکومت نظامی اعلام شد و دولتیها اینترنت را هم محدود کردند. با این همه تعداد زیادی کشته شدند و کار چنان از دست دولت در رفت که نخستوزیر مجبور به ترک کشور و گریختن به هند شد. ماجرای سر باز کردن کینههای دیرین و خشونتهای میان مسلمان و هندوها را هم که میدانیم. عوامل متعددی باعث شدند اعتراضهای بنگلادش پا بگیرد و گسترده شود ولی از این ماجرا چه میتوان در مورد ایران آموخت؟ حامیپروری عاقبتی جز دولت بزرگ ندارد؛ سیاسیون میخواهند شبکههای وفادار خود را بزرگ کنند و به منابع بیشتری دسترسی داشته باشند، پس سعی میکنند توجیهی برای بزرگتر شدن دولت بتراشند. معنای این هم بیرون راندن بخش خصوصی، رقابتهای سیاسی مخرب و البته فساد است؛ اگر به این معجون عامل تحریم را بیفزاییم کار حتی پیچیدهتر هم میشود. بد نیست چند نکته را به یاد داشته باشیم:
1- در رژیمهای سیاسی نظیر ایران درجاتی از حامیپروری ناگزیر است؛ خوب بود که نمیبود ولی شوربختانه هست. جایی که بازیگران میدان سیاست جای خود را سفت نکرده باشند برای یارگیری سیاسی به حامیپروری رو میآورند. در چنین اوضاعی که هنوز نهادهای قدرتمند شکل نگرفتهاند و قاعده بازی تثبیت نشده است، گروههای ذینفع اگر سهمی نگیرند به خشونت رو میآورند که میتواند جامعه را به آشوب بکشد.
2- تحریمهای اقتصادی بیش از یک دهه است ریشه اقتصاد کشور را خشکانده و ناکارآمدی و سوءمدیریت اهالی دولت را به بهانه تحریمها توجیه میکنند. به نظر به دلیل وجود تحریمها، اراده سیاسی لازم در میان اهالی قدرت برای تغییر اوضاع به چشم نمیخورد. باید این گفته را بارها تکرار کرد که بدون رفع و بیاثر کردن تحریمها هیچ امیدی به بهبود پایدار شرایط وجود ندارد. هرگونه تحول جدی در ایران پس از گذر از «شرایط حساس کنونی» معنی پیدا میکند؛ زمانی که کشور در معرض تحریمهای بیشتر و حتی جنگ نباشد.
3- مفاهیمی نظیر تبعیض مثبت و سهمیهبندی که با توجیه بهبود عدالت اجتماعی انجام میگیرند با وجود تمام ادعاها فقط کار را خرابتر میکنند. باید این قبیل تفننهای فکری را کنار گذاشت، اگر بر سیستمی که کارکرد حداقلی هم ندارد انتظارات بیشتری بار کنیم، عملکرد بهتری نشان نخواهد داد.
4- حرکت به سوی کوچک کردن دولت و استخدام نیروی انسانی بر مبنای شایستگیهای فنی (تخصص و نه تعهد) میتواند تا اندازهای اعتماد عمومی را بهبود ببخشد، شفاف کردن فرآیند گزینش و توسعه و نگهداشت کارکنان بخش دولتی گامی بزرگ در این زمینه به شمار میآید. یادمان نرود گروههای ذینفع هم مجبورند به درجاتی مردمی به نظر برسند.
5- برای مهار گروههای ذینفع سیاسی رسمی باید اجازه داد جامعه مدنی با ابزارهای خودش نظیر رسانهها، سمنها و تشکلهای صنفی آنها را تا اندازهای مهار کند؛ با ورود بازیگران مدنی جدید به میدان سیاست میبینیم که حامیپروری اندکی دشوارتر میشود.
✍️امیرحسین خالقی
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
Forwarded from رضا غنی پور (Re Za)
رفقا پروژه pocketfi ارزش شرکت کردنو داره و یک نوع ماین کردن هست. دلیل اصلی هم اینه پروژه قبلی این گروه punkcity خیلی موفق بود و الان قیمت هر توکنش حدود ۱ دلار هست.
https://www.tgoop.com/pocketfi_bot/Mining?startapp=111796829
======================
@Reza_Ghanipur
https://www.tgoop.com/pocketfi_bot/Mining?startapp=111796829
======================
@Reza_Ghanipur
Telegram
Mining
PocketFi
Mine $SWITCH tokens and use all DeFi services: swap, bridge, and receive crypto! Created by @pocketfi team
Mine $SWITCH tokens and use all DeFi services: swap, bridge, and receive crypto! Created by @pocketfi team
📌 چرا برای آموزش و «عدالت آموزشی» سینه نمیزنم؟
🎯 @Signal99
🌀 نتایج کنکور لعنتی درآمده و دستهجات سینهزنی دلواپس در روزنامهها راه افتاده که: ای بیداد! سهم مدارس دولتی در رتبههای بالای کنکور و دانشگاههای برتر کم است. باید واضح باشد که ما در خیل این سینهزنان و جگرسوختگان نیستیم. اما از آنجا که نسخه تجویزی چپیها طبق معمول وضع بیمار را بدتر خواهد کرد، نکاتی را مختصرا عرض میکنم: اولا، بارها گفته شده: به علت حاکمیت اقتصاد دولتی و حقوقبگیری و مدرکگرایی، در فایده آموزش رسمی اغراق فراوان شده است. در یک اقتصاد سالم، قریب به اتفاق مشاغل دنیا (از مدیریت بانک گرفته تا تعمیر موتور جت تا ساخت اتومبیل تا سرمایه گذاری ) به چیزی ورای پنج کلاس سواد رسمی احتیاج ندارد و بقیهاش واقعاً تجربه و آموزش تجربی میطلبد. کل نظام آموزشی پست مدرن فقط به درد پرورش کارمند و نیز شستشوی مغزی و پرورش باد میخورد.
🌀 در واقع مدرسه، چه حوزه مدرن و چه دانشگاه، چیزی نیست جز مزرعه پرورش باد، کنترل شده توسط متوهمان و یک حقهبازی هرمی با بودجه بیتالمال. میزان تقاضا برای مدرک و آموزش رسمی بسیار بیش از حد طبیعی است. آموزش بیش از حد، هم در بعد فردی و هم در بعد اجتماعی مضر است و در این کانال مکررا به آن اشاره شده است. غالب مردم هم این را میدانند و به آموزش به عنوان فرصتی اجتماعی یعنی یک اتلاف وقت توافقی نگاه میکنند. سربازی اجباری که برداشته شود میزان داوطلبان کنکور از این هم کمتر میشود و پسران مشغول زندگی میشوند. دخترها یا برای شوهریابی یا برای فرار از شوهر و مسوولیت و یا برای چشم و همچشمی به دانشگاه میروند. یعنی خلاصه فایده واقعی و مستقیمی در «آموزش»های این سیرک آموزشی نیست.
🌀 اگر نظام دولتی از بین میرفت اکثر این بساط علافستان یک شبه جمع میشد. ثانیا، بد نیست عدالت آموزشی معنا شود. در جامعه اقشار و افرادی هستند که، خوب یا بد، بیشتر دنبال مدرسهاند. طبعا در این رقابت بیشتر گیرشان میآید. این بیعدالتی نیست. اقوام مختلفی در کشور داریم با ذهنیات وروحیات مختلف. مثلا اکثر لرها و یا افغانها و بلوچها و خیلی از اقوام حاشیه ای زیاد دنبال آموزش رسمی نیستند. آموزش رسمی ما با روحیات خیلی افراد سازگاری ندارد و برای یک زیر گروه جمعیتی خاص درست شده. ایرادی ندارد که گروههای مختلف نیازها و درخواستهای متفاوت داشته باشند. در یک اقتصاد زنده و سالم رقابتی فرصتهای فراوان و متنوعی برای امرار معاش مناسب و آموزش حین کار وجود دارد. در چنین نظامی مدارک اضافی بیشتر بار اضافه هستند تا مزیت. چنانچه اقتصادهای بازار دنبال مهارت یا انگیزه هستند نه مدرک.
ادامه متن
✍️ اصغر حکمتیار
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
🎯 @Signal99
🌀 نتایج کنکور لعنتی درآمده و دستهجات سینهزنی دلواپس در روزنامهها راه افتاده که: ای بیداد! سهم مدارس دولتی در رتبههای بالای کنکور و دانشگاههای برتر کم است. باید واضح باشد که ما در خیل این سینهزنان و جگرسوختگان نیستیم. اما از آنجا که نسخه تجویزی چپیها طبق معمول وضع بیمار را بدتر خواهد کرد، نکاتی را مختصرا عرض میکنم: اولا، بارها گفته شده: به علت حاکمیت اقتصاد دولتی و حقوقبگیری و مدرکگرایی، در فایده آموزش رسمی اغراق فراوان شده است. در یک اقتصاد سالم، قریب به اتفاق مشاغل دنیا (از مدیریت بانک گرفته تا تعمیر موتور جت تا ساخت اتومبیل تا سرمایه گذاری ) به چیزی ورای پنج کلاس سواد رسمی احتیاج ندارد و بقیهاش واقعاً تجربه و آموزش تجربی میطلبد. کل نظام آموزشی پست مدرن فقط به درد پرورش کارمند و نیز شستشوی مغزی و پرورش باد میخورد.
🌀 در واقع مدرسه، چه حوزه مدرن و چه دانشگاه، چیزی نیست جز مزرعه پرورش باد، کنترل شده توسط متوهمان و یک حقهبازی هرمی با بودجه بیتالمال. میزان تقاضا برای مدرک و آموزش رسمی بسیار بیش از حد طبیعی است. آموزش بیش از حد، هم در بعد فردی و هم در بعد اجتماعی مضر است و در این کانال مکررا به آن اشاره شده است. غالب مردم هم این را میدانند و به آموزش به عنوان فرصتی اجتماعی یعنی یک اتلاف وقت توافقی نگاه میکنند. سربازی اجباری که برداشته شود میزان داوطلبان کنکور از این هم کمتر میشود و پسران مشغول زندگی میشوند. دخترها یا برای شوهریابی یا برای فرار از شوهر و مسوولیت و یا برای چشم و همچشمی به دانشگاه میروند. یعنی خلاصه فایده واقعی و مستقیمی در «آموزش»های این سیرک آموزشی نیست.
🌀 اگر نظام دولتی از بین میرفت اکثر این بساط علافستان یک شبه جمع میشد. ثانیا، بد نیست عدالت آموزشی معنا شود. در جامعه اقشار و افرادی هستند که، خوب یا بد، بیشتر دنبال مدرسهاند. طبعا در این رقابت بیشتر گیرشان میآید. این بیعدالتی نیست. اقوام مختلفی در کشور داریم با ذهنیات وروحیات مختلف. مثلا اکثر لرها و یا افغانها و بلوچها و خیلی از اقوام حاشیه ای زیاد دنبال آموزش رسمی نیستند. آموزش رسمی ما با روحیات خیلی افراد سازگاری ندارد و برای یک زیر گروه جمعیتی خاص درست شده. ایرادی ندارد که گروههای مختلف نیازها و درخواستهای متفاوت داشته باشند. در یک اقتصاد زنده و سالم رقابتی فرصتهای فراوان و متنوعی برای امرار معاش مناسب و آموزش حین کار وجود دارد. در چنین نظامی مدارک اضافی بیشتر بار اضافه هستند تا مزیت. چنانچه اقتصادهای بازار دنبال مهارت یا انگیزه هستند نه مدرک.
ادامه متن
✍️ اصغر حکمتیار
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
Telegraph
چرا برای آموزش و «عدالت آموزشی» سینه نمیزنم؟
نتایج کنکور لعنتی درآمده و دستهجات سینهزنی دلواپس در روزنامهها راه افتاده که: ای بیداد! سهم مدارس دولتی در رتبههای بالای کنکور و دانشگاههای برتر کم است. باید واضح باشد که ما در خیل این سینهزنان و جگرسوختگان نیستیم. اما از آنجا که نسخه تجویزی چپیها…
Forwarded from رضا غنی پور (Re Za)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌تجارت آزاد و فرصتهای برابر برای همه
🎯 @Signal99
🌀۳۰ سال پیش، نیمی از جمعیت فقیر دنیا در چین و هندوستان زندگی میکردند. از زمانی که این دو کشور سیاستهای آزادسازی تجارت را در پیش گرفتند، تحولات چشمگیری رخ داده است. فقط بین سالهای ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۹ و همزمان با اصلاح قوانین تجارت در چین، رشد اقتصاد این کشور به هشت درصد رسید و ۷۰۰ میلیون نفر در همان دوران از فقر نجات پیدا کردند. در هندوستان هم وضعیت مشابهی رقم خورد؛ تعرفههای گمرکی از ۸۰ درصد به ۱۰ درصد کاهش پیدا کرد و تعداد خانوادههای فقیر از ۵۳ درصد کل جمعیت به ۳۲ درصد رسید.
🌀 آزادسازی تجارت طرفداران و مخالفان خود را دارد. طرفداران بر این باورند که چنین سیاستهایی به کاهش هزینههای مصرف، افزایش بهرهوری و رشد اقتصادی میانجامد، ولی مخالفان عقیده دارند که تجارت آزاد برای بازار کار داخلی گران تمام میشود و راه کالاهای بیکیفیت را به داخل کشور باز میکند. بسیاری از طرفداران، تجارت آزاد را تنها راه مبارزه با فقر میدانند، در حالی که اقتصاددانان معتقدند، اجرای سیاستهای تجارت آزاد و ارتباط آن با کاهش فقر، پیچیدگیهای زیادی دارد.
🌀 در یکی از مقالات بانک جهانی به این موضوع اشاره میشود که افراد فقیر به طور یکسانی از اصلاحات تجاری کشورشان تاثیر نمیپذیرند. چگونگی تاثیرپذیری آنها تا حد زیادی به محل زندگیشان، ویژگیهای فردی (مهارت یا جنسیت)، نوع اصلاحات انجامشده و حوزه اشتغال آنها بستگی دارد. با وجود اینکه مطالعات به طور کلی نشان داده است که آزادسازی تجارت بر رشد اقتصاد تاثیر مثبت دارد و باعث کاهش قیمتها و افزایش سطح رفاه قشر کمدرآمد میشود، ولی همچنان دولتمردان در بعضی کشورها بر اجرای سیاستهای حمایتی و محدودیتهای تجاری پافشاری میکنند.
🌀حتی دونالد ترامپ نیز به بهانه حمایت از مشاغل، تعرفه واردات از چین را افزایش داد و رئیس سازمان تجارت جهانی، روبرتو آزودو، هشدار داد که دور نگه داشتن رقبای خارجی از بازارهای داخلی موجب رونق گرفتن فعالیت تولیدکنندگان بیکیفیت خواهد شد. هنوز بعد از گذشت چهار سال از آن دوران، پژوهشگران به نتیجه قطعی دست پیدا نکردهاند که نشان دهد استراتژی حمایتی ترامپ نقش مثبتی بر صنایع و بازار کار آمریکا داشته است.
🌀 جفری بانیستر و کامو تاگ، دو اقتصاددان صندوق بینالمللی پول، به نقش تجارت بینالملل بر کاهش فقر پرداختهاند. بر اساس یافتههای آنها سیاستهای حمایتی از آن جهت در بعضی کشورها همچنان محبوب هستند که به دولتمردان اجازه میدهند با آسانترین و غیرشفافترین روش ممکن منابع اقتصادی را به گروههای خاص هدایت کنند. اگرچه محدود کردن تجارت، میانگین استاندارد زندگی گروههای خاص را برای مدتی کوتاه افزایش میدهد، اما همان گروهها بهتدریج شاهد کاهش درآمدهای خود خواهند بود و تغییر ساختار اقتصادی ناشی از آن ممکن است در کوتاهمدت نابسامانیهای اقتصادی را به همراه داشته باشد.
🌀این دو اقتصاددان در مقالهشان به چند مزیت آزادسازی تجاری اشاره کردهاند؛ از جمله تغییر در دستمزدهای نیروی کار متخصص و غیرمتخصص، شانس بیشتر قشر فقیر برای یافتن شغل، فراهم شدن زمینه برای سرمایهگذاری و نوآوری و به تبع رشد اقتصاد، کاهش قیمتها و دسترسی به محصولات جدید. در واقع مهمترین پیامد آزادسازی تجارت برای خانوادههای فقیر این است که با کاهش قیمت محصولات وارداتی، دسترسی آنها به محصولات ارزانتر مواد غذایی، دارویی و سایر محصولات سلامتی و بهداشتی بیشتر میشود.
🌀 تجارت آزاد در صورتی درآمد فقرا را افزایش میدهد که با ثبات در اقتصاد کلان و تنوع تجارت همراه باشد. نوسانات کلان اقتصادی در همه شرایط برای قشر کمدرآمد جامعه فاجعهآفرین بوده است، زیرا مانع از رشد اقتصادی میشود و به طرز نامطلوبی بر توزیع درآمد و تشدید نابرابری اثرگذار است. فقرا دسترسی به منابع مالی ندارند که بتوانند بحرانهای اقتصادی را پشت سر بگذارند.
🌀ولی در کشوری که ثبات اقتصادی وجود ندارد، بحرانها را میتوان با تنوع تجارت خارجی تا حدودی کماثر کرد. تجارت آزاد میتواند تحول بزرگی برای قشر فقیر جامعه ایجاد کند، فقط اگر دولت کوچک باشد و با کاهش تعرفههای گمرکی همچنان منابع مالی کافی برای رسیدگی به فقرا داشته باشد. اصلاحات تجاری با چالشهای زیادی همراه است، ولی پذیرش اصل تجارت آزاد فرصتهای زیادی برای رهایی مردم از فقر مهیا میکند و میتواند دنیایی با فرصتهایی برابر برای همه مردم به وجود آورد.
✍️الهام حمیدی
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
🎯 @Signal99
🌀۳۰ سال پیش، نیمی از جمعیت فقیر دنیا در چین و هندوستان زندگی میکردند. از زمانی که این دو کشور سیاستهای آزادسازی تجارت را در پیش گرفتند، تحولات چشمگیری رخ داده است. فقط بین سالهای ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۹ و همزمان با اصلاح قوانین تجارت در چین، رشد اقتصاد این کشور به هشت درصد رسید و ۷۰۰ میلیون نفر در همان دوران از فقر نجات پیدا کردند. در هندوستان هم وضعیت مشابهی رقم خورد؛ تعرفههای گمرکی از ۸۰ درصد به ۱۰ درصد کاهش پیدا کرد و تعداد خانوادههای فقیر از ۵۳ درصد کل جمعیت به ۳۲ درصد رسید.
🌀 آزادسازی تجارت طرفداران و مخالفان خود را دارد. طرفداران بر این باورند که چنین سیاستهایی به کاهش هزینههای مصرف، افزایش بهرهوری و رشد اقتصادی میانجامد، ولی مخالفان عقیده دارند که تجارت آزاد برای بازار کار داخلی گران تمام میشود و راه کالاهای بیکیفیت را به داخل کشور باز میکند. بسیاری از طرفداران، تجارت آزاد را تنها راه مبارزه با فقر میدانند، در حالی که اقتصاددانان معتقدند، اجرای سیاستهای تجارت آزاد و ارتباط آن با کاهش فقر، پیچیدگیهای زیادی دارد.
🌀 در یکی از مقالات بانک جهانی به این موضوع اشاره میشود که افراد فقیر به طور یکسانی از اصلاحات تجاری کشورشان تاثیر نمیپذیرند. چگونگی تاثیرپذیری آنها تا حد زیادی به محل زندگیشان، ویژگیهای فردی (مهارت یا جنسیت)، نوع اصلاحات انجامشده و حوزه اشتغال آنها بستگی دارد. با وجود اینکه مطالعات به طور کلی نشان داده است که آزادسازی تجارت بر رشد اقتصاد تاثیر مثبت دارد و باعث کاهش قیمتها و افزایش سطح رفاه قشر کمدرآمد میشود، ولی همچنان دولتمردان در بعضی کشورها بر اجرای سیاستهای حمایتی و محدودیتهای تجاری پافشاری میکنند.
🌀حتی دونالد ترامپ نیز به بهانه حمایت از مشاغل، تعرفه واردات از چین را افزایش داد و رئیس سازمان تجارت جهانی، روبرتو آزودو، هشدار داد که دور نگه داشتن رقبای خارجی از بازارهای داخلی موجب رونق گرفتن فعالیت تولیدکنندگان بیکیفیت خواهد شد. هنوز بعد از گذشت چهار سال از آن دوران، پژوهشگران به نتیجه قطعی دست پیدا نکردهاند که نشان دهد استراتژی حمایتی ترامپ نقش مثبتی بر صنایع و بازار کار آمریکا داشته است.
🌀 جفری بانیستر و کامو تاگ، دو اقتصاددان صندوق بینالمللی پول، به نقش تجارت بینالملل بر کاهش فقر پرداختهاند. بر اساس یافتههای آنها سیاستهای حمایتی از آن جهت در بعضی کشورها همچنان محبوب هستند که به دولتمردان اجازه میدهند با آسانترین و غیرشفافترین روش ممکن منابع اقتصادی را به گروههای خاص هدایت کنند. اگرچه محدود کردن تجارت، میانگین استاندارد زندگی گروههای خاص را برای مدتی کوتاه افزایش میدهد، اما همان گروهها بهتدریج شاهد کاهش درآمدهای خود خواهند بود و تغییر ساختار اقتصادی ناشی از آن ممکن است در کوتاهمدت نابسامانیهای اقتصادی را به همراه داشته باشد.
🌀این دو اقتصاددان در مقالهشان به چند مزیت آزادسازی تجاری اشاره کردهاند؛ از جمله تغییر در دستمزدهای نیروی کار متخصص و غیرمتخصص، شانس بیشتر قشر فقیر برای یافتن شغل، فراهم شدن زمینه برای سرمایهگذاری و نوآوری و به تبع رشد اقتصاد، کاهش قیمتها و دسترسی به محصولات جدید. در واقع مهمترین پیامد آزادسازی تجارت برای خانوادههای فقیر این است که با کاهش قیمت محصولات وارداتی، دسترسی آنها به محصولات ارزانتر مواد غذایی، دارویی و سایر محصولات سلامتی و بهداشتی بیشتر میشود.
🌀 تجارت آزاد در صورتی درآمد فقرا را افزایش میدهد که با ثبات در اقتصاد کلان و تنوع تجارت همراه باشد. نوسانات کلان اقتصادی در همه شرایط برای قشر کمدرآمد جامعه فاجعهآفرین بوده است، زیرا مانع از رشد اقتصادی میشود و به طرز نامطلوبی بر توزیع درآمد و تشدید نابرابری اثرگذار است. فقرا دسترسی به منابع مالی ندارند که بتوانند بحرانهای اقتصادی را پشت سر بگذارند.
🌀ولی در کشوری که ثبات اقتصادی وجود ندارد، بحرانها را میتوان با تنوع تجارت خارجی تا حدودی کماثر کرد. تجارت آزاد میتواند تحول بزرگی برای قشر فقیر جامعه ایجاد کند، فقط اگر دولت کوچک باشد و با کاهش تعرفههای گمرکی همچنان منابع مالی کافی برای رسیدگی به فقرا داشته باشد. اصلاحات تجاری با چالشهای زیادی همراه است، ولی پذیرش اصل تجارت آزاد فرصتهای زیادی برای رهایی مردم از فقر مهیا میکند و میتواند دنیایی با فرصتهایی برابر برای همه مردم به وجود آورد.
✍️الهام حمیدی
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
📌 مدل نیشابوری برای کارگران طبس
🎯 @Signal99
🌀 سال ها پیش برای یک پروژه کاری قسمت شده بود مدتی به فولاد خراسان در نیشابور سر می زدم، یادم نمی رود که یکی از کارمندان از یکی از صاحبان کارخانه محلی خوشنام صحبت می کرد. اسمش یاد نیست ولی می گفت که خیلی حواسش به کارگرانش هست؛ از جمله وقتی یکی از کارگران دچار سانحه ای شده بود چنان به او و خانواده رسیدگی می کرد که باعث حیرت بقیه شده بود. گفته بود می خواهم چنان به این کارگرم برسم که شما هم آرزو کنید در کار برایتان سانحه پیش بیاید!
🌀 مورد کارخانه دار نیشابوری خاص بود ولی درکل روابط کارگر- کارفرما در محیط های کاری واقعی خیلی متفاوت از روایت های معمول است. همه جور آدمی بین کارگر و کارفرما داریم و پیچیدگی های زیادی که فقط باید از اهل فن بپرسی. بگذاریم؛ این روزها خبری تلخ را شنیدیم، کشته شدن 51 عزیز در معدن طبس خیلی دردناک بود و حساسیت های زیادی را برانگیخت. مثل خیلی از مسائل دیگر در ایران باید مدتی منتظر نشست تا دلایل و مقصران اصلی واقعه مشخص شوند. اما از همه زشتتر این بود که خیلی ها بدون آنکه هنوز اطلاع دقیقی از ماجرا منتشر شده باشد، فرصت را برای تسویه حساب های سیاسی مناسب تشخیص دادند و شروع کردند به کوبیدن رقبا! فحش دادن به سرمایه دار خونخوار و نئولیبرالیسم و... هم که کار تمام وقت خیلی هاست. عده ای هم ماجرا را ناشی از تحریم و قیمتگذاری دستوری دانستند که باعث شده پولی برای تامین و بهسازی امنیت معادن باقی نماند. دولتی جماعت هم که فقط دنبال آرام کردن رعیت به هر قیمتی است و کاری به این حرف ها ندارد؛ دستور رسیدگی می دهد و تمام!
🌀 کاری به منتقدان معلوم الحال ندارم که فقط دنبال گرد و خاک کردن و کوبیدن رقیبان هستند! اما در یک چیز تردید نداریم: 51 خانواده، نان آورشان را از دست داده اند و البته کمتر کسی می پرسد برای آنها چه باید کرد. شنیدم حتی برای خاکسپاری عزیزشان هم از آنها تقاضای 20 و اندی میلیون تومان پول شده که پرداختش برای آنها در چنین شرایطی دشوار است. اما چه باید کرد؟
🌀 هرکسی خطایی کرده و جان آدم ها را به خطر انداخته که مجازات مشخصی دارد ولی خطابم به بنگاه های خصوصی است که گرفتار چنین مصائبی می شوند. حتی جنبه انسانی و اخلاقی ماجرا را نبینیم یک بنگاه خصوصی برای منفعت خودش هم که شده بهتر است تصویری خوبی در اجتماع به نمایش بگذارد و جبران مافات کند! می فهمم فضای عمومی در این مواقع چگونه است ولی آقا/خانم کارخانه و معدن دار و فعال اقتصادی چرا هیچ کار مثبتی برای نمی کنید؟ چرا مدیریت بحران بلد نیستید؟ خانواده کارگر شما در این شرایط سخت باید گرفتار هزینه به خاک سپردن عزیزش باشد؟ چرا فقط به فحش خودن اکتفا می کنید؟ احتمالا بعد هم ادای مظلومیت در می آورید که به ما ظلم شد و واقعیت چیز دیگری بود؟ چرا الان که باید کار کنید و حرف بزنید چنین نمی کنید؟ دولتی جماعت که این موارد دنبال نمایش و معرکه گیری است، تو چرا برای کسی که جانش هیچ کاری نمی کنی؟
🌀 الان موقع بی کار ماندن نیست باید کاری کنی تا درد آدم ها کمتر شود، الان موقع سکوت نیست باید صدایت را به افکار عمومی برسانی. متاسفانه حوادث با تمام مراقبت ها رخ می دهند ولی باید با تمام تلاش برای پیشگیری باید توانست در صورت وقوع کار را سامان داد. اینها حرف و خیال نیست و ادبیات گسترده ای برای اینکه چطور بنگاه های خصوصی باید در این موارد واکنش نشان دهند وجود دارد. خلاصه همه حرف ها شاید این باشد: در این موارد مدل نیشابوری بهتر از روزه سکوت جواب می دهد، الله اعلم.
✍️امیرحسین خالقی
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
🎯 @Signal99
🌀 سال ها پیش برای یک پروژه کاری قسمت شده بود مدتی به فولاد خراسان در نیشابور سر می زدم، یادم نمی رود که یکی از کارمندان از یکی از صاحبان کارخانه محلی خوشنام صحبت می کرد. اسمش یاد نیست ولی می گفت که خیلی حواسش به کارگرانش هست؛ از جمله وقتی یکی از کارگران دچار سانحه ای شده بود چنان به او و خانواده رسیدگی می کرد که باعث حیرت بقیه شده بود. گفته بود می خواهم چنان به این کارگرم برسم که شما هم آرزو کنید در کار برایتان سانحه پیش بیاید!
🌀 مورد کارخانه دار نیشابوری خاص بود ولی درکل روابط کارگر- کارفرما در محیط های کاری واقعی خیلی متفاوت از روایت های معمول است. همه جور آدمی بین کارگر و کارفرما داریم و پیچیدگی های زیادی که فقط باید از اهل فن بپرسی. بگذاریم؛ این روزها خبری تلخ را شنیدیم، کشته شدن 51 عزیز در معدن طبس خیلی دردناک بود و حساسیت های زیادی را برانگیخت. مثل خیلی از مسائل دیگر در ایران باید مدتی منتظر نشست تا دلایل و مقصران اصلی واقعه مشخص شوند. اما از همه زشتتر این بود که خیلی ها بدون آنکه هنوز اطلاع دقیقی از ماجرا منتشر شده باشد، فرصت را برای تسویه حساب های سیاسی مناسب تشخیص دادند و شروع کردند به کوبیدن رقبا! فحش دادن به سرمایه دار خونخوار و نئولیبرالیسم و... هم که کار تمام وقت خیلی هاست. عده ای هم ماجرا را ناشی از تحریم و قیمتگذاری دستوری دانستند که باعث شده پولی برای تامین و بهسازی امنیت معادن باقی نماند. دولتی جماعت هم که فقط دنبال آرام کردن رعیت به هر قیمتی است و کاری به این حرف ها ندارد؛ دستور رسیدگی می دهد و تمام!
🌀 کاری به منتقدان معلوم الحال ندارم که فقط دنبال گرد و خاک کردن و کوبیدن رقیبان هستند! اما در یک چیز تردید نداریم: 51 خانواده، نان آورشان را از دست داده اند و البته کمتر کسی می پرسد برای آنها چه باید کرد. شنیدم حتی برای خاکسپاری عزیزشان هم از آنها تقاضای 20 و اندی میلیون تومان پول شده که پرداختش برای آنها در چنین شرایطی دشوار است. اما چه باید کرد؟
🌀 هرکسی خطایی کرده و جان آدم ها را به خطر انداخته که مجازات مشخصی دارد ولی خطابم به بنگاه های خصوصی است که گرفتار چنین مصائبی می شوند. حتی جنبه انسانی و اخلاقی ماجرا را نبینیم یک بنگاه خصوصی برای منفعت خودش هم که شده بهتر است تصویری خوبی در اجتماع به نمایش بگذارد و جبران مافات کند! می فهمم فضای عمومی در این مواقع چگونه است ولی آقا/خانم کارخانه و معدن دار و فعال اقتصادی چرا هیچ کار مثبتی برای نمی کنید؟ چرا مدیریت بحران بلد نیستید؟ خانواده کارگر شما در این شرایط سخت باید گرفتار هزینه به خاک سپردن عزیزش باشد؟ چرا فقط به فحش خودن اکتفا می کنید؟ احتمالا بعد هم ادای مظلومیت در می آورید که به ما ظلم شد و واقعیت چیز دیگری بود؟ چرا الان که باید کار کنید و حرف بزنید چنین نمی کنید؟ دولتی جماعت که این موارد دنبال نمایش و معرکه گیری است، تو چرا برای کسی که جانش هیچ کاری نمی کنی؟
🌀 الان موقع بی کار ماندن نیست باید کاری کنی تا درد آدم ها کمتر شود، الان موقع سکوت نیست باید صدایت را به افکار عمومی برسانی. متاسفانه حوادث با تمام مراقبت ها رخ می دهند ولی باید با تمام تلاش برای پیشگیری باید توانست در صورت وقوع کار را سامان داد. اینها حرف و خیال نیست و ادبیات گسترده ای برای اینکه چطور بنگاه های خصوصی باید در این موارد واکنش نشان دهند وجود دارد. خلاصه همه حرف ها شاید این باشد: در این موارد مدل نیشابوری بهتر از روزه سکوت جواب می دهد، الله اعلم.
✍️امیرحسین خالقی
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
Forwarded from سیگنال
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥میلتون فریدمن: مشکل بوروکراسی
⭕️ تحقیق دیگری در مورد بازدهی کارمندان در امور اداری در اداره سوشال سکیوریتی واشنگتن در مقایسه با یک شرکت بیمه خصوصی صورت گرفت که نشان داد کارمندان شرکت خصوصی در زمان یکسان، دوبرابر کارمندان دولتی کار میکنند. دلیل اما این نیست که کارمندان دولت انسانهای بدی هستند. آنها افرادی مثل من و شما هستند. به این دلیل نیست که افراد در بخش خصوصی انسانهای بهتری هستند. موضوع این است که در بخش خصوصی مشتری قدرت دارد و تاثیرگذار است، اما در بخش دولتی مشتری قدرتی ندارد.
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
⭕️ تحقیق دیگری در مورد بازدهی کارمندان در امور اداری در اداره سوشال سکیوریتی واشنگتن در مقایسه با یک شرکت بیمه خصوصی صورت گرفت که نشان داد کارمندان شرکت خصوصی در زمان یکسان، دوبرابر کارمندان دولتی کار میکنند. دلیل اما این نیست که کارمندان دولت انسانهای بدی هستند. آنها افرادی مثل من و شما هستند. به این دلیل نیست که افراد در بخش خصوصی انسانهای بهتری هستند. موضوع این است که در بخش خصوصی مشتری قدرت دارد و تاثیرگذار است، اما در بخش دولتی مشتری قدرتی ندارد.
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
Forwarded from VIP
هزینه ورود به اینکانال ها
فقط دو دقیقه میزارم تا لینک باطل نشه
https://www.tgoop.com/addlist/9bppSIkgncFlOGY0
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
سیگنال
کانال های vip تلگرامو یجا داشته باش 👆
✅فقط برای صد نفر اول رایگانه
❌ ظرفیت باقی مانده ۳۷ نفر .....
✅فقط برای صد نفر اول رایگانه
❌ ظرفیت باقی مانده ۳۷ نفر .....