SIROOSSHAMISA Telegram 620
جمشید

در این که جمشید یک رهبر آریایی برای اقوام هندوایرانی بوده (زمانی که هنوز اقوام هندی و ایرانی از هم جدا نشده بودند) شکی نیست. آریاییان دامدار با خود گوسفند داشتند و بومیان هند که فیل را اهلی کرده بودند (و گوشتخوار هم نبودند) به آنان می‌گفتند گوسفند را رها کنید تا ما به شما فیل بدهیم:
"زرتشت این را نیز از اورمزد پرسید که جم برای نیکی جهان چه کار بهتری کرد؟ اورمزد گفت که آن زمان که (=دیوان بومیان هند) به مردمان (=آریاییان مهاجم) گفتند که گوسفند را بکشید تا ما به شما پیل دهیم که سودمندتر است که او را نگاهبان و نگاهدار نباید، مردمان گفتند که مگر به دستوری جم کنیم (=گوسفند را نکشیم) و کردند و جم برای نکشتن مردمان گوسفند را و برای نستاندن مردمان از دیوان پیل را، با دیوان چنان پیکار کرد که دیوان را شکست داد و آنها را مرگمند و پادافراه مند کرد."

جمشید که این همه از آمیزش و داد و ستد آریاییان با بومیان پرهیز داشت خود سرانجام با زنان بومی درآمیخت که گناه بزرگ او بود: (و جم چون دیو را از مردم بازنشناخت پس پری را زن خود کرد و خواهر به زنی به دیو داد.)

حاصل ازدواج جمشید با زن بومی کپّی (میمون) است که شاید تلقّی مردم باستان از هندیان سیاه بود که لابد موهای بلندی هم داشتند و بر دار و درخت می زیستند و گیاهخوار بودند؛ در یسنا آمده است که تا زمان جمشید گوشت نمی‌خوردند (مراد مردم بومی است) و او گوشتخواری را مرسوم کرد که یکی از گناهان اوست. زرتشت جمشید را لعنت می کند که گوشت خوردن را به مردم آموخت.

این رهبر آریایی سه بار مردم خود را به سوی جنوب و سرزمین های پهناور راهنمایی کرد. (از دو هزار و پانصد سال پیش، اقوام هندوایرانی به جنوب به سمت هند، افغانستان و ایران سرازیر می‌شوند. این نهصد سالی را که در سه مرحله در داستان جمشید می‌گویند به این کوچ اقوام هندوایرانی مربوط است.)
نیز در وندیداد فرگرد دوم به این که زمین برای جمشید و چهارپایان و ستوران و مردمان تنگ شده بود و جمشید به سوی جنوب حرکت کرد و زمین را فراخ کرد، اشاره شده است؛ مثلاً در شماره ۱۴ می نویسد: (آن گاه جم فراز رفت به سوی روشنایی ها، به نیمروز به راه هور. او این زمین را فراخ کرد.)

نیز در وندیداد فرگرد دوم به ور ساختن او اشاره می کند؛ چنان که در شماره ۳۲ آمده است: این زمین را با دو پاشنه پایمال کرد... آن چنان که اکنون مردم در زمین خیس شده گسترش می‌دهند. فردوسی به جای آن گفته که جمشید به دیوان دستور داد تا گل درست کنند و با آن خانه بسازند:
بفرمود دیوان ناپاک را
به آب اندر آمیختن خاک را
به سنگ و به گچ دیو دیوار کرد
نخست از برش هندسی کار کرد
چو گرمابه و کاخ های بلند
چه ایوان که باشد پناه از گزند

در همین فرگرد سرزمینی که جمشید در آن بود با هوای زمستانی سخت و پر از برف توصیف شده است که نشان می‌دهد آریاییان نخست در حوالی سیبری می زیستند. در اساطیر ایرانی جمشید مخترع شراب است. هم پادشاه آدمیان است و هم جنّ و پری. در زمان پادشاهی او مرگ وجود ندارد و سرما و گرما آزار نمی رساند.

جمشید نظام طبقاتی را که در هند بود در ایران مرعی داشت و ظاهراً به سبب استقرار همین نظام (و البته دلایل دیگر) بود که بومیان کشاورز فلات ایران به رهبری ضحاک بر او شوریدند. مردم حمایت همه جانبه کردند و جمشید را از میان بردند. سرانجام یک آریایی دیگر به نام فریدون دوباره بومیان را مقهور کرد و نظام سابق را که در یک کلمه تفوّق دامداران مهاجم بر کشاورزان بومی بود، پابرجا کرد.

نظام طبقاتی ایران اندکی با آنچه در هند بود تفاوت دارد؛ مثلاً یک طبقه اضافه دارد. (در هند سه طبقه اجتماعی هست: نخست طبقه مرکب از برهمن ها (کاهنان) است. دوم طبقه راجانیا (جنگاوران) و سوم طبقه وایشیا توده برزیگران.)

در شاهنامه سخن از چهار طبقه است:
۱. کاتوزیان (محرّف آتورپان یا آتو آتورنیان): موبدان
۲. نیساریان محرّف تشتاریان): جنگجویان
۳. بسودی (محرّف پسویی): برزیگران
۴. اُهتُوخوشی (هوتوخوشی): صنعتگران
طبقه صنعتگران در نظام طبقاتی ایران اضافه شده است.
سه طبق هندی با آن سه کنش هندواروپایی که دومزیل می‌گوید همخوان است:
۱. شهریاری مقدس (معادل کاهنان)
۲. جنگاوری (معادل جنگجویان)
۳. بارآوری (معادل برزیگران)
لذا اضافه کردن طبقه صنعتگران باید در ادوار بعدی صورت گرفته باشد. جالب است که جامعه طبقاتی به انحاء مختلف در گوشه و کنار ایران وجود داشت.
((در بلوچستان جامعه طبقاتی وجود دارد؛ طبقه اول خان ها، طبقه دوم سید و میر، طبقه سوم رعیت ها و در آخرین طبقه غلامان هستند. راجع به غلامان می‌گویند که آنان نوکر و غلام خان ها بوده‌اند و چون جا و مکانشان در نزدیک درب خانه بوده است، به آنها درزاده می گفتند که امروزه به دُر زاده تغییر یافته است. طبقات بالا این طبقه را پست می‌دانند و می‌گویند که آنان از فرزندان قابیل هستند.))



tgoop.com/siroosshamisa/620
Create:
Last Update:

جمشید

در این که جمشید یک رهبر آریایی برای اقوام هندوایرانی بوده (زمانی که هنوز اقوام هندی و ایرانی از هم جدا نشده بودند) شکی نیست. آریاییان دامدار با خود گوسفند داشتند و بومیان هند که فیل را اهلی کرده بودند (و گوشتخوار هم نبودند) به آنان می‌گفتند گوسفند را رها کنید تا ما به شما فیل بدهیم:
"زرتشت این را نیز از اورمزد پرسید که جم برای نیکی جهان چه کار بهتری کرد؟ اورمزد گفت که آن زمان که (=دیوان بومیان هند) به مردمان (=آریاییان مهاجم) گفتند که گوسفند را بکشید تا ما به شما پیل دهیم که سودمندتر است که او را نگاهبان و نگاهدار نباید، مردمان گفتند که مگر به دستوری جم کنیم (=گوسفند را نکشیم) و کردند و جم برای نکشتن مردمان گوسفند را و برای نستاندن مردمان از دیوان پیل را، با دیوان چنان پیکار کرد که دیوان را شکست داد و آنها را مرگمند و پادافراه مند کرد."

جمشید که این همه از آمیزش و داد و ستد آریاییان با بومیان پرهیز داشت خود سرانجام با زنان بومی درآمیخت که گناه بزرگ او بود: (و جم چون دیو را از مردم بازنشناخت پس پری را زن خود کرد و خواهر به زنی به دیو داد.)

حاصل ازدواج جمشید با زن بومی کپّی (میمون) است که شاید تلقّی مردم باستان از هندیان سیاه بود که لابد موهای بلندی هم داشتند و بر دار و درخت می زیستند و گیاهخوار بودند؛ در یسنا آمده است که تا زمان جمشید گوشت نمی‌خوردند (مراد مردم بومی است) و او گوشتخواری را مرسوم کرد که یکی از گناهان اوست. زرتشت جمشید را لعنت می کند که گوشت خوردن را به مردم آموخت.

این رهبر آریایی سه بار مردم خود را به سوی جنوب و سرزمین های پهناور راهنمایی کرد. (از دو هزار و پانصد سال پیش، اقوام هندوایرانی به جنوب به سمت هند، افغانستان و ایران سرازیر می‌شوند. این نهصد سالی را که در سه مرحله در داستان جمشید می‌گویند به این کوچ اقوام هندوایرانی مربوط است.)
نیز در وندیداد فرگرد دوم به این که زمین برای جمشید و چهارپایان و ستوران و مردمان تنگ شده بود و جمشید به سوی جنوب حرکت کرد و زمین را فراخ کرد، اشاره شده است؛ مثلاً در شماره ۱۴ می نویسد: (آن گاه جم فراز رفت به سوی روشنایی ها، به نیمروز به راه هور. او این زمین را فراخ کرد.)

نیز در وندیداد فرگرد دوم به ور ساختن او اشاره می کند؛ چنان که در شماره ۳۲ آمده است: این زمین را با دو پاشنه پایمال کرد... آن چنان که اکنون مردم در زمین خیس شده گسترش می‌دهند. فردوسی به جای آن گفته که جمشید به دیوان دستور داد تا گل درست کنند و با آن خانه بسازند:
بفرمود دیوان ناپاک را
به آب اندر آمیختن خاک را
به سنگ و به گچ دیو دیوار کرد
نخست از برش هندسی کار کرد
چو گرمابه و کاخ های بلند
چه ایوان که باشد پناه از گزند

در همین فرگرد سرزمینی که جمشید در آن بود با هوای زمستانی سخت و پر از برف توصیف شده است که نشان می‌دهد آریاییان نخست در حوالی سیبری می زیستند. در اساطیر ایرانی جمشید مخترع شراب است. هم پادشاه آدمیان است و هم جنّ و پری. در زمان پادشاهی او مرگ وجود ندارد و سرما و گرما آزار نمی رساند.

جمشید نظام طبقاتی را که در هند بود در ایران مرعی داشت و ظاهراً به سبب استقرار همین نظام (و البته دلایل دیگر) بود که بومیان کشاورز فلات ایران به رهبری ضحاک بر او شوریدند. مردم حمایت همه جانبه کردند و جمشید را از میان بردند. سرانجام یک آریایی دیگر به نام فریدون دوباره بومیان را مقهور کرد و نظام سابق را که در یک کلمه تفوّق دامداران مهاجم بر کشاورزان بومی بود، پابرجا کرد.

نظام طبقاتی ایران اندکی با آنچه در هند بود تفاوت دارد؛ مثلاً یک طبقه اضافه دارد. (در هند سه طبقه اجتماعی هست: نخست طبقه مرکب از برهمن ها (کاهنان) است. دوم طبقه راجانیا (جنگاوران) و سوم طبقه وایشیا توده برزیگران.)

در شاهنامه سخن از چهار طبقه است:
۱. کاتوزیان (محرّف آتورپان یا آتو آتورنیان): موبدان
۲. نیساریان محرّف تشتاریان): جنگجویان
۳. بسودی (محرّف پسویی): برزیگران
۴. اُهتُوخوشی (هوتوخوشی): صنعتگران
طبقه صنعتگران در نظام طبقاتی ایران اضافه شده است.
سه طبق هندی با آن سه کنش هندواروپایی که دومزیل می‌گوید همخوان است:
۱. شهریاری مقدس (معادل کاهنان)
۲. جنگاوری (معادل جنگجویان)
۳. بارآوری (معادل برزیگران)
لذا اضافه کردن طبقه صنعتگران باید در ادوار بعدی صورت گرفته باشد. جالب است که جامعه طبقاتی به انحاء مختلف در گوشه و کنار ایران وجود داشت.
((در بلوچستان جامعه طبقاتی وجود دارد؛ طبقه اول خان ها، طبقه دوم سید و میر، طبقه سوم رعیت ها و در آخرین طبقه غلامان هستند. راجع به غلامان می‌گویند که آنان نوکر و غلام خان ها بوده‌اند و چون جا و مکانشان در نزدیک درب خانه بوده است، به آنها درزاده می گفتند که امروزه به دُر زاده تغییر یافته است. طبقات بالا این طبقه را پست می‌دانند و می‌گویند که آنان از فرزندان قابیل هستند.))

BY استاد سیروس شمیسا


Share with your friend now:
tgoop.com/siroosshamisa/620

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Telegram channels fall into two types: While the character limit is 255, try to fit into 200 characters. This way, users will be able to take in your text fast and efficiently. Reveal the essence of your channel and provide contact information. For example, you can add a bot name, link to your pricing plans, etc. In the next window, choose the type of your channel. If you want your channel to be public, you need to develop a link for it. In the screenshot below, it’s ”/catmarketing.” If your selected link is unavailable, you’ll need to suggest another option. With the “Bear Market Screaming Therapy Group,” we’ve now transcended language. Ng, who had pleaded not guilty to all charges, had been detained for more than 20 months. His channel was said to have contained around 120 messages and photos that incited others to vandalise pro-government shops and commit criminal damage targeting police stations.
from us


Telegram استاد سیروس شمیسا
FROM American