tgoop.com/sociology_of_sport/12047
Last Update:
🔰فاحشههای واقعی
✍رضا طالشیان جلودار زاده
یکی از عجیبترین و البته مهمترین داستانهای کوتاه جهان، داستانیست به نام Boule de suif نوشته گیدو موپاسانِ فرانسوی که در فارسی به تُپُلی ترجمه شده است و در سال ۱۹۴۵ نیز فیلمی به همین نام بر روی پرده سینمای جهان رفت.
تُپُلی روایتِ اولویتِ غریزه بقا و پیشی گرفتن آن از تمام اخلاقیات ساخته بشر در مواقعی است که منافع و امنیتِ آدمیزاد به خطر میافتند و چقدر در جامعه ما روایتی آشناست.
داستان در خلال یکی از جنگهای پروس (آلمان) و فرانسه در قرن نوزدهم اتفاق میافتد. ده تن از اهالی یکی از شهرهای مرزی فرانسه برای فرار از نیروهای اشغالگر پروس تصمیم میگیرند سوار یک کالسکه شوند.
یک فاحشه که نام اصلی او الیزابت روزت (Elizabeth Rousset) است، یک کُنت، یک زوج مغازهدار از طبقه متوسط، یک کارخانهدار ثروتمند و همسرش، یک روشنفکرِ جمهوریخواه، دو زنِ راهبه و چند بورژوای دیگر که سبب میشوند کالسکه یک جهان کوچک از جامعه فرانسه را تشکیل بدهد.
الیزابت که برخلاف باقی مهمانها شخصیتی رُک و غیرنمایشی دارد، نه به نظرات سیاسی باقی حاضران در کالسکه گوش میدهد و نه محافظهکار و محاسبهگر است. برخلاف بقیه که پس از پیمودن چند ساعت از راه گرسنگی را سرکوب میکنند و آذوقههایشان را رو نمیکنند، تُپُلی (الیزابت) سبد غدایش را باز میکند و به بقیه هم تعارف میکند.
مهمانها که در بدو ورود و به دلیل دانستنِ شغل تُپلی با اکراه و انزجار به او نگاه میکردند و از همسفر بودن با او احساس حقارت میکردند دست رد به غذاهای خوشمزه تُپُلی نمیزنند.
در این میان کالسکه به دلیل هوای بد و مهگرفتگی وارد نواحی تحت اشغال آلمانیها میشود و اعضای کالسکه که برای استراحت شب به یک مسافرخانه مراجعه میکنند متوجه حضور نظامیان پروس در آنجا میشوند.
افسر آلمانی تمام اعضای کالسکه را در مسافرخانه بازداشت میکند و پس از دو روز که فرانسویها جویای دلیل میشوند، افسر آلمانی به آنها میگوید شرط آزادیشان این است که تُپُلی بپذیرد که یک شب با او همبستر شود!
فرانسویها که ابتدا از شنیدن این درخواست بیشرمانه خشمگین شده بودند، رفتهرفته از غرور و مقاومت الیزابت برای نخوابیدن با افسر آلمانی به ستوه میآیند.
روشنفکر و ثروتمند و راهبه و تاجر و فرهیخته همه دست به یکی میکنند تا تُپُلی را راضی به قحبگی کنند.
موپاسان در این داستان به طرز شگفتانگیزی وابسته بودنِ اخلاق به شرایط را نشان میدهد. تمام کسانی که تا چند ساعت پیش ظاهرا فاحشگی را زشت و قبیح میدانستند، به هر روشی که بلد بودند از توجیهات مذهبی تا شیوههای رایزنیِ تجاری استفاده میکنند تا دختر بینوا را راضی کنند به خواسته بیشرمانه افسر آلمانی تن دهد.!
صحنههای پایانیِ داستان تراژدی محض است. تُپُلی برخلاف غرور و خواست قلبی برای خیر جمعی به خواست افسر آلمانی تن میدهد؛ کالسکه در حال حرکت است و افرادی که در روز روشن برای تُپُلی دیوثی کردهاند، حالا آذوقههایشان را در آوردهاند و میخورند.
تُپُلی گرسنه و غمگین در گوشه کالسکه نشسته است و به جماعتی نگاه میکند که دوباره بر سر میهن و غرور و آزادی و خدا و پاکدامنی حرف میزنند. هیچکس به الیزابت نگاه نمیکند، ولی گی دو موپاسان او را در تاریخ ادبیات جهان جاودانه میکند. دختری مهربان و پاک در میان فاحشههای واقعی...
💢 فاحشههای واقعی، متجاوزان به جان و مال مردم هستند. فاحشههای واقعی ریاکارانی هستند که نان را به نرخ روز میخورند و همهچیز را به نفع منافع خود توجیه میکنند. فاحشههای واقعی کسانی هستند که شیک و مجلسی ادا در میآورند و تظاهر میکنند.
#جامعهشناسی_تفسیری
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
@sociology_of_sport
BY مطالعات فمینیستی تفسیری پرگمتیستی بارویکرد فرودبه زمین
Share with your friend now:
tgoop.com/sociology_of_sport/12047