🔹 سپردن فرهنگ به جنابسرهنگ!
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
اظهار نظر خاکسارانه وزیر آموزشوپرورش در حضور فرمانده نیروی انتظامی با واکنشهای منفی بسیاری در فضای مجازی مواجه شده است. علیرضا کاظمی در این دیدار نه تنها خود را سرباز احمدرضا رادان دانسته بلکه در یک گزافهگویی آشکار او را شخصیتی محبوب و دوستداشتنی معرفی کرده است. اما جدا از این تعارفات معمول در کشورهایی از جنس ما درخواستهای بعدی آقای وزیر از جناب فرمانده به غایت نگران کنندهتر است، بیشتر از آنرو که به نوعی خواستار سرهنگی کردن نظامیان در عرصههای فرهنگی شده است. در اینباره ذکر نکات زیر ضروری است:
✅ نگاه سیستمی به جامعه آن را واجد نهادهای سیاست، اقتصاد، فرهنگ، و خانواده تلقی میکند که روابطی متقابل و همافزا با یکدیگر دارند. در این میان هر یک از این نهادها بر اساس منطق و دینامیسمی فعالیت میکنند که متفاوت از منطق سایر نهادها است.
✅ بر این اساس منطق نهادهای مختلف را میتوان به این ترتیب فهرست کرد: سیاست از منطق قدرت پیروی میکند، اقتصاد بر سود استوار است، فرهنگ مبتنی بر گفتوگو و تفاهم بوده، و خانواده از منطق اعتماد و صمیمیت تبعیت میکند.
✅ متاسفانه در ایران امروز نهتنها با فقدان استقلال نهادی عرصههای ذکر شده مواجه هستیم بلکه بدتر از آن با چیرگی نهاد سیاست بر سایر نهادها روبرو شدهایم. به عبارت دیگر حوزه سیاست میکوشد تا با بهرهگیری از منطق قدرت سایر نهادها را تابع و پیرو خود سازد.
✅ تداوم اقتصاد دستوری و کنترلی، حاکمیت ممیزی در عرصههای فرهنگی، سیاستهای جمعیتی و تعیین تکلیف حاکمیت برای فرزندآوری خانوادهها، فیلترینگ شبکههای اجتماعی، و قانوننویسی برای پوشش زنان و مردان در زمره پیامدهای حضور نامیمون نهاد سیاست در حیاط خلوت سایر نهادها تلقی میشود.
✅ حال در این میان سکاندار آموزش رسمی و بخش مهمی از فرهنگ این سرزمین خواستار تعیین ماموریتهای مشترک از سوی عریانترین بخش قدرت یعنی نیروهای انتظامی شده است. روشن است که فرجام این همکاری دوجانبه به معنای کنترل تنوعات فزاینده نهاد فرهنگ توسط نهاد سیاست خواهد بود.
🔹 نکته پایانی: فقدان درک عمیق جناب وزیر از جایگاه خود و فرهنگ غنی این سرزمین باعث شده که چنین بیپروا خود را سرباز قدرت نامیده و راه را برای سیطره هر چه بیشتر نهاد سیاست بر عرصه آموزش رسمی فراهم آورد. پرواضح است که حضور پلیس در مدارس نه تنها به گرهگشایی از مشکلات کنونی منجر نمیشود بلکه موجبات نارضایتی هرچه بیشتر معلمان و دانشآموزان را فراهم خواهد کرد.
@solati_mehran
#کاظمی
#رادان
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
اظهار نظر خاکسارانه وزیر آموزشوپرورش در حضور فرمانده نیروی انتظامی با واکنشهای منفی بسیاری در فضای مجازی مواجه شده است. علیرضا کاظمی در این دیدار نه تنها خود را سرباز احمدرضا رادان دانسته بلکه در یک گزافهگویی آشکار او را شخصیتی محبوب و دوستداشتنی معرفی کرده است. اما جدا از این تعارفات معمول در کشورهایی از جنس ما درخواستهای بعدی آقای وزیر از جناب فرمانده به غایت نگران کنندهتر است، بیشتر از آنرو که به نوعی خواستار سرهنگی کردن نظامیان در عرصههای فرهنگی شده است. در اینباره ذکر نکات زیر ضروری است:
✅ نگاه سیستمی به جامعه آن را واجد نهادهای سیاست، اقتصاد، فرهنگ، و خانواده تلقی میکند که روابطی متقابل و همافزا با یکدیگر دارند. در این میان هر یک از این نهادها بر اساس منطق و دینامیسمی فعالیت میکنند که متفاوت از منطق سایر نهادها است.
✅ بر این اساس منطق نهادهای مختلف را میتوان به این ترتیب فهرست کرد: سیاست از منطق قدرت پیروی میکند، اقتصاد بر سود استوار است، فرهنگ مبتنی بر گفتوگو و تفاهم بوده، و خانواده از منطق اعتماد و صمیمیت تبعیت میکند.
✅ متاسفانه در ایران امروز نهتنها با فقدان استقلال نهادی عرصههای ذکر شده مواجه هستیم بلکه بدتر از آن با چیرگی نهاد سیاست بر سایر نهادها روبرو شدهایم. به عبارت دیگر حوزه سیاست میکوشد تا با بهرهگیری از منطق قدرت سایر نهادها را تابع و پیرو خود سازد.
✅ تداوم اقتصاد دستوری و کنترلی، حاکمیت ممیزی در عرصههای فرهنگی، سیاستهای جمعیتی و تعیین تکلیف حاکمیت برای فرزندآوری خانوادهها، فیلترینگ شبکههای اجتماعی، و قانوننویسی برای پوشش زنان و مردان در زمره پیامدهای حضور نامیمون نهاد سیاست در حیاط خلوت سایر نهادها تلقی میشود.
✅ حال در این میان سکاندار آموزش رسمی و بخش مهمی از فرهنگ این سرزمین خواستار تعیین ماموریتهای مشترک از سوی عریانترین بخش قدرت یعنی نیروهای انتظامی شده است. روشن است که فرجام این همکاری دوجانبه به معنای کنترل تنوعات فزاینده نهاد فرهنگ توسط نهاد سیاست خواهد بود.
🔹 نکته پایانی: فقدان درک عمیق جناب وزیر از جایگاه خود و فرهنگ غنی این سرزمین باعث شده که چنین بیپروا خود را سرباز قدرت نامیده و راه را برای سیطره هر چه بیشتر نهاد سیاست بر عرصه آموزش رسمی فراهم آورد. پرواضح است که حضور پلیس در مدارس نه تنها به گرهگشایی از مشکلات کنونی منجر نمیشود بلکه موجبات نارضایتی هرچه بیشتر معلمان و دانشآموزان را فراهم خواهد کرد.
@solati_mehran
#کاظمی
#رادان
Telegram
attach 📎
Audio
تحولات نهادی در ایران بعد از انقلاب
🔹 مهران صولتی در این سخنرانی به مهمترین تحولات نهادی در محورهای زیر میپردازد:
🔸 استعمار نهادهای اقتصاد، فرهنگ، و خانواده از سوی نهاد سیاست
🔸 نهادسازی در حکومت، نهادزدایی در جامعه
🔸 افول نهادهای رسمی و اقبال به نهادهای غیررسمی در جامعه
🔸 گذار از نهادهای انتخابی به نهادهای انتصابی
زمان فایل: ۳۰ دقیقه
دهم اردیبهشت ۱۴۰۴
محفل اندیشه و فلسفه نوین
@solati_mehran
#تحولات_نهادی
#سیاست
#اقتصاد
#فرهنگ
#خانواده
🔹 مهران صولتی در این سخنرانی به مهمترین تحولات نهادی در محورهای زیر میپردازد:
🔸 استعمار نهادهای اقتصاد، فرهنگ، و خانواده از سوی نهاد سیاست
🔸 نهادسازی در حکومت، نهادزدایی در جامعه
🔸 افول نهادهای رسمی و اقبال به نهادهای غیررسمی در جامعه
🔸 گذار از نهادهای انتخابی به نهادهای انتصابی
زمان فایل: ۳۰ دقیقه
دهم اردیبهشت ۱۴۰۴
محفل اندیشه و فلسفه نوین
@solati_mehran
#تحولات_نهادی
#سیاست
#اقتصاد
#فرهنگ
#خانواده
🔻گروه جامعهشناسی حقوق انجمن جامعهشناسی ایران در گرامیداشت روز معلم برگزار می کند:
همایش تخصصی
➖بازخوانی انتقادی حقوق آموزش در ایران
واکاوی تفاهمنامه وزارت آموزش و پرورش و نیروی انتظامی
با حضور:
شهرام اقبال زاده | محمدرضا نیک نژاد | مهران صولتی | محمدحسن علایی | حسین حجت پناه | فهیمه نظری | مجید علیپور | علی ملک پور | آیدین ابراهیمی
مدیر علمی:
عباس نعیمی جورشری
📍سخنرانی های این نشست در فرمت مجله صوتی در کانال رسمی گروه جامعه شناسی حقوق منتشر خواهد شد.
@sociologyoflaw
@solati_mehran
همایش تخصصی
➖بازخوانی انتقادی حقوق آموزش در ایران
واکاوی تفاهمنامه وزارت آموزش و پرورش و نیروی انتظامی
با حضور:
شهرام اقبال زاده | محمدرضا نیک نژاد | مهران صولتی | محمدحسن علایی | حسین حجت پناه | فهیمه نظری | مجید علیپور | علی ملک پور | آیدین ابراهیمی
مدیر علمی:
عباس نعیمی جورشری
📍سخنرانی های این نشست در فرمت مجله صوتی در کانال رسمی گروه جامعه شناسی حقوق منتشر خواهد شد.
@sociologyoflaw
@solati_mehran
Audio
🔻 همایش تخصصی
بازخوانی انتقادی حقوق آموزش در ایران
واکاوی تفاهمنامه آموزش و پرورش و نیروی انتظامی
👤 سخنران:
مهران صولتی l جامعهشناس
مدرسه؛ شهر بیدفاع
محورهای اصلی بحث:
▪️انضباط اجتماعی در اندیشه میشل فوکو
▪️چرا در مدارس ایران بهجای سوژه منظم، سوژه معترض تولید میشود؟
▪️ فقدان امر اجتماعی و چیرگی امر سیاسی/ ایدئولوژیک در مدارس ایران
▪️ چرا با سونامی آسیبهای اجتماعی در مدارس و جامعه روبرو شدهایم؟
▪️ فقدان خدمات مشاورهای موثر و مناسب در مدارس
زمان فایل: ۱۹ دقیقه
🎙گروه جامعهشناسی حقوق انجمن جامعه شناسی ایران
@solati_mehran
بازخوانی انتقادی حقوق آموزش در ایران
واکاوی تفاهمنامه آموزش و پرورش و نیروی انتظامی
👤 سخنران:
مهران صولتی l جامعهشناس
مدرسه؛ شهر بیدفاع
محورهای اصلی بحث:
▪️انضباط اجتماعی در اندیشه میشل فوکو
▪️چرا در مدارس ایران بهجای سوژه منظم، سوژه معترض تولید میشود؟
▪️ فقدان امر اجتماعی و چیرگی امر سیاسی/ ایدئولوژیک در مدارس ایران
▪️ چرا با سونامی آسیبهای اجتماعی در مدارس و جامعه روبرو شدهایم؟
▪️ فقدان خدمات مشاورهای موثر و مناسب در مدارس
زمان فایل: ۱۹ دقیقه
🎙گروه جامعهشناسی حقوق انجمن جامعه شناسی ایران
@solati_mehran
🔹 چرا انقلاب اسلامی چیزی فراتر از یک جابهجایی سیاسی نبود؟
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
#استیون_سیدمن: فرانسه مانند تمامی اروپا دستخوش تغییر فرهنگی عظیمی بود که در نهایت سرنوشت تمامی جوامع را تعیین می کرد. این تغییر گذار از جهان بینی مذهبی و متافیزیکی به جهان بینی علمی بود. اختلاف میان این دو نوع جهان بینی در فرانسه قرن نوزدهم به اوج خود رسیده بود.
#میشل_فوکو: یکی از چیزهای سرشت نمای این رویداد انقلابی (انقلاب ۵۷) این واقعیت است که این رویداد انقلابی ارادهای مطلقا جمعی را نمایان می کند. اراده جمعی در اینجا یک ابزار نظری است که حقوقدانان یا فیلسوفان به کمک آن واقعیت را توضیح میدهند.
✅ عبدالکریم سروش معتقد است که انقلاب اسلامی فاقد تئوری بود و اگر تلاشهای نظری علی شریعتی را از آن بگیریم از تنها پشتوانه تئوریک خود تهی می شود، لذا بهتر آن بود که انقلاب دیرتر به پیروزی می رسید. اما در آن سو انقلاب فرانسه متکی بر پشتوانه عظیمی به نام عصر روشنگری ملهم از آموزه های ولتر، روسو و دیدهرو بود که به سهم خود ذخائر چشمگیری به حساب می آمدند.
✅ رضا نجف زاده در کتاب؛ تجدد رمانتیک و علوم شاهی بر آن است تا از نسبت میان دانش و قدرت در دوران پهلوی اول و دوم سراغ گیرد و نشان دهد که چگونه حکومت در پی تاسیس علومی برای مشروعیت بخشیدن به قدرت خود بود. نجف زاده معتقد است که اهتمام پهلوی ها به ایجاد علوم شاهی به نحوی آمرانه موجبات مقاومت جامعه و روی کردن آن به علوم غیر شاهی را فراهم آورد.
✅ انقلاب اسلامی بر خلاف انقلاب فرانسه یک گسست پارادایمیک نبود چون علوم شاهی پیش از انقلاب به علوم اسلامی بعد از انقلاب تبدیل شدند. از آنجا که دانش و دانشگاه هم به نحو آمرانه تاسیس شدند نتوانستند افکار ایرانیان را از جهان بینی مذهبی به جهان بینی علمی رهنمون شوند (واکنش به دانش شاهی در شکل مقاومت دینی در دهه پنجاه خود را نشان داد).
✅ بعد از انقلاب اسلامی هم تلاش شد تا علم در دین استحاله و از استقلال، انتقاد و رادیکالیته تهی شود. انقلاب فرهنگی تلاشی برای مشروعیت بخشیدن به حکومت به وسیله تاسیس علومی بود که پیشاپیش از وجوه انتقادی خود خالی شده بودند. علم بیوطن برچسب غربی خورد و سعی شد تا با تولید بی رویه شبه علم سکه آن از رونق بیفتد. پروژه تاسیس علوم انسانی اسلامی آخرین تیر ترکش حکومت بود.
✅ انقلاب ها اگر نتوانند تغییرات فرهنگی و اقتصادی را نمایندگی کنند صرفا به یک جابهجایی سیاسی در الیت قدرت تنزل مییابند. انقلاب اسلامی نه به تغییر جهانبینی (گسست پارادایمیک) انجامید و نه نتوانست طرحی برای گذار از اقتصاد دولتی و رانتی به اقتصاد آزاد و متکی بر بخش خصوصی ارائه دهد لذا نتوانست دستاورد قابل توجهی در تاریخ بلند ایران زمین به خود اختصاص دهد. شاید به همین دلیل باید بگوییم انقلاب مشروطه از آن مهمتر بود!
@solati_mehran
#میشل_فوکو
#استیون_سیدمن
#انقلاب_فرانسه
#انقلاب_اسلامی
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
#استیون_سیدمن: فرانسه مانند تمامی اروپا دستخوش تغییر فرهنگی عظیمی بود که در نهایت سرنوشت تمامی جوامع را تعیین می کرد. این تغییر گذار از جهان بینی مذهبی و متافیزیکی به جهان بینی علمی بود. اختلاف میان این دو نوع جهان بینی در فرانسه قرن نوزدهم به اوج خود رسیده بود.
#میشل_فوکو: یکی از چیزهای سرشت نمای این رویداد انقلابی (انقلاب ۵۷) این واقعیت است که این رویداد انقلابی ارادهای مطلقا جمعی را نمایان می کند. اراده جمعی در اینجا یک ابزار نظری است که حقوقدانان یا فیلسوفان به کمک آن واقعیت را توضیح میدهند.
✅ عبدالکریم سروش معتقد است که انقلاب اسلامی فاقد تئوری بود و اگر تلاشهای نظری علی شریعتی را از آن بگیریم از تنها پشتوانه تئوریک خود تهی می شود، لذا بهتر آن بود که انقلاب دیرتر به پیروزی می رسید. اما در آن سو انقلاب فرانسه متکی بر پشتوانه عظیمی به نام عصر روشنگری ملهم از آموزه های ولتر، روسو و دیدهرو بود که به سهم خود ذخائر چشمگیری به حساب می آمدند.
✅ رضا نجف زاده در کتاب؛ تجدد رمانتیک و علوم شاهی بر آن است تا از نسبت میان دانش و قدرت در دوران پهلوی اول و دوم سراغ گیرد و نشان دهد که چگونه حکومت در پی تاسیس علومی برای مشروعیت بخشیدن به قدرت خود بود. نجف زاده معتقد است که اهتمام پهلوی ها به ایجاد علوم شاهی به نحوی آمرانه موجبات مقاومت جامعه و روی کردن آن به علوم غیر شاهی را فراهم آورد.
✅ انقلاب اسلامی بر خلاف انقلاب فرانسه یک گسست پارادایمیک نبود چون علوم شاهی پیش از انقلاب به علوم اسلامی بعد از انقلاب تبدیل شدند. از آنجا که دانش و دانشگاه هم به نحو آمرانه تاسیس شدند نتوانستند افکار ایرانیان را از جهان بینی مذهبی به جهان بینی علمی رهنمون شوند (واکنش به دانش شاهی در شکل مقاومت دینی در دهه پنجاه خود را نشان داد).
✅ بعد از انقلاب اسلامی هم تلاش شد تا علم در دین استحاله و از استقلال، انتقاد و رادیکالیته تهی شود. انقلاب فرهنگی تلاشی برای مشروعیت بخشیدن به حکومت به وسیله تاسیس علومی بود که پیشاپیش از وجوه انتقادی خود خالی شده بودند. علم بیوطن برچسب غربی خورد و سعی شد تا با تولید بی رویه شبه علم سکه آن از رونق بیفتد. پروژه تاسیس علوم انسانی اسلامی آخرین تیر ترکش حکومت بود.
✅ انقلاب ها اگر نتوانند تغییرات فرهنگی و اقتصادی را نمایندگی کنند صرفا به یک جابهجایی سیاسی در الیت قدرت تنزل مییابند. انقلاب اسلامی نه به تغییر جهانبینی (گسست پارادایمیک) انجامید و نه نتوانست طرحی برای گذار از اقتصاد دولتی و رانتی به اقتصاد آزاد و متکی بر بخش خصوصی ارائه دهد لذا نتوانست دستاورد قابل توجهی در تاریخ بلند ایران زمین به خود اختصاص دهد. شاید به همین دلیل باید بگوییم انقلاب مشروطه از آن مهمتر بود!
@solati_mehran
#میشل_فوکو
#استیون_سیدمن
#انقلاب_فرانسه
#انقلاب_اسلامی
🔹 ناترازی انرژی و ناتوانی حکمرانی!
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
برنامه اعلام شده برای آغاز زودهنگام مدارس موجی از انتقادات را در روزهای اخیر متوجه برنامهریزان آموزش و پرورش کشور کرده است. بسیاری با مقایسه پیشرفت شگرف کشورهای حوزه خلیج فارس و جاماندگی ایران در سالیان اخیر از مقاومت بیمبنای مجلس در قبال تغییر ساعتها و در نتیجه تحمیل رنجی مضاعف بر شهروندان به شدت انتقاد کردهاند. واقعیت ایناست که اگر در گذشته نسبت به ناتوانی حکومت در اتخاذ تصمیمهای سخت سخن گفته میشد اکنون با نشانههای روشنی از فلجشدگی نظام سیاسی در قبال انجام امور روزمره ایرانیان مواجه شدهایم. اما چرا به این فلاکت دچار شدهایم؟
✅ ابهام در تعریف منافع ملی: در جهان امروز منافع ملی به مهمترین معیار سیاستگذاری و تصمیمسازی حکومتها تبدیل شده است. این در حالیاست که در میانه نزاع تاریخی ملتسازی و امتگرایی در کشور همچنان با ابهام در تشخیص مصادیق این مفهوم مواجه هستیم. از سوی دیگر تداوم ماهیت غارتی - غنیمتی دولت در ایران که لوازم حیات قبیلهای همچون ارادت سالاری، رابطهگرایی، غیریت سازی، و بیاعتمادی را به دنبال داشته مجالی برای نضجگیری مفهوم منافع ملی باقی نگذاشته است.
✅ توزیع غیرکارکردی قدرت: از همان زمانی که قانون اساسی نظام تدبیر کشور را میان دو رکن جمهوریت و اسلامیت سرگردان ساخت دورانی از دوگانههای انتصاب/ انتخاب، ولایت/ وکالت/و تعهد/ تخصص در مناسبات سیاسی ایران آغاز شد. پس از آن شاهد فرآیند نهادسازی در حکومت و بهتبع آن شکلگیری نوعی موازیسازی نهادی در کشور بودیم. اکنون اما پراکندگی مراکز قدرت چنان وجه تراژیکی به خود گرفته است که نظام سیاسی را از اتخاذ تصمیمهای بسیار کوچکی مانند تغییر ساعت یا رفع فیلترینگ شبکههای اجتماعی ناتوان ساخته است.
✅ فقدان چشماندازی برای توسعه: اگر چه تا ابتدای دهه نود ایران خرامان خرامان در مسیر توسعهیافتگی پیش میرفت ولی در دهه گمشده اقتصاد ایران اوضاع آنچنان تیره شد که رویای توسعه به کابوسی دهشتناک تبدیل شد. واقعیت اما این است که شکاف دیرینه شمال - جنوب در جهان اکنون به شکاف جنوب- شمال در حوزه خلیج فارس تبدیل شده است. ماندگاری تحریمها، کاهش معنادار مشارکت سیاسی، سقوط سرمایه اجتماعی، و فقدان اجماع در ساختار سیاسی در زمره عواملی هستند که ما را اکنون با فقدان چشماندازی برای توسعه روبرو ساختهاند.
🔹 نکته پایانی: همآیندی بحرانها در سالهای اخیر این باور را بیش از پیش تقویت کرده است که در ۴۶ سال گذشته؛ ایران به جای مدیریت، مصرف شده است. امری که با ظهور ناترازیهای فزاینده در حوزههای برق، آب و گاز رنجی افزون را بر ایرانیان تحمیل کرده است. شوربختانه در صورت تداوم اوضاع کنونی به کشوری بیتوسعه تبدیل خواهیم شد.
@solati_mehran
#ناترازی_انرژی
#ناتوانی_حکمرانی
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
برنامه اعلام شده برای آغاز زودهنگام مدارس موجی از انتقادات را در روزهای اخیر متوجه برنامهریزان آموزش و پرورش کشور کرده است. بسیاری با مقایسه پیشرفت شگرف کشورهای حوزه خلیج فارس و جاماندگی ایران در سالیان اخیر از مقاومت بیمبنای مجلس در قبال تغییر ساعتها و در نتیجه تحمیل رنجی مضاعف بر شهروندان به شدت انتقاد کردهاند. واقعیت ایناست که اگر در گذشته نسبت به ناتوانی حکومت در اتخاذ تصمیمهای سخت سخن گفته میشد اکنون با نشانههای روشنی از فلجشدگی نظام سیاسی در قبال انجام امور روزمره ایرانیان مواجه شدهایم. اما چرا به این فلاکت دچار شدهایم؟
✅ ابهام در تعریف منافع ملی: در جهان امروز منافع ملی به مهمترین معیار سیاستگذاری و تصمیمسازی حکومتها تبدیل شده است. این در حالیاست که در میانه نزاع تاریخی ملتسازی و امتگرایی در کشور همچنان با ابهام در تشخیص مصادیق این مفهوم مواجه هستیم. از سوی دیگر تداوم ماهیت غارتی - غنیمتی دولت در ایران که لوازم حیات قبیلهای همچون ارادت سالاری، رابطهگرایی، غیریت سازی، و بیاعتمادی را به دنبال داشته مجالی برای نضجگیری مفهوم منافع ملی باقی نگذاشته است.
✅ توزیع غیرکارکردی قدرت: از همان زمانی که قانون اساسی نظام تدبیر کشور را میان دو رکن جمهوریت و اسلامیت سرگردان ساخت دورانی از دوگانههای انتصاب/ انتخاب، ولایت/ وکالت/و تعهد/ تخصص در مناسبات سیاسی ایران آغاز شد. پس از آن شاهد فرآیند نهادسازی در حکومت و بهتبع آن شکلگیری نوعی موازیسازی نهادی در کشور بودیم. اکنون اما پراکندگی مراکز قدرت چنان وجه تراژیکی به خود گرفته است که نظام سیاسی را از اتخاذ تصمیمهای بسیار کوچکی مانند تغییر ساعت یا رفع فیلترینگ شبکههای اجتماعی ناتوان ساخته است.
✅ فقدان چشماندازی برای توسعه: اگر چه تا ابتدای دهه نود ایران خرامان خرامان در مسیر توسعهیافتگی پیش میرفت ولی در دهه گمشده اقتصاد ایران اوضاع آنچنان تیره شد که رویای توسعه به کابوسی دهشتناک تبدیل شد. واقعیت اما این است که شکاف دیرینه شمال - جنوب در جهان اکنون به شکاف جنوب- شمال در حوزه خلیج فارس تبدیل شده است. ماندگاری تحریمها، کاهش معنادار مشارکت سیاسی، سقوط سرمایه اجتماعی، و فقدان اجماع در ساختار سیاسی در زمره عواملی هستند که ما را اکنون با فقدان چشماندازی برای توسعه روبرو ساختهاند.
🔹 نکته پایانی: همآیندی بحرانها در سالهای اخیر این باور را بیش از پیش تقویت کرده است که در ۴۶ سال گذشته؛ ایران به جای مدیریت، مصرف شده است. امری که با ظهور ناترازیهای فزاینده در حوزههای برق، آب و گاز رنجی افزون را بر ایرانیان تحمیل کرده است. شوربختانه در صورت تداوم اوضاع کنونی به کشوری بیتوسعه تبدیل خواهیم شد.
@solati_mehran
#ناترازی_انرژی
#ناتوانی_حکمرانی
🔹 در مدارس ایران چه میگذرد؟
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
کلیپ پیوست نشانهای آشکار از شکست سیاستهای آموزش و پرورش کشور محسوب میشود. دانشآموزانی که با پایان سال تحصیلی کتابهای خود را پاره کرده و اوراق آن را در خیابان پراکندهاند. روز گذشته رهبری هم در دیدار سالانه با جمعی از معلمان با انتقاد از فرم و محتوای کنونی کتابهای درسی بر نقش ممتاز معلم و این کتابها در پرورش فرزندان ایران اسلامی تاکید ورزیدند. درباره وضعیت فعلی مدارس و نقش این دو مولفه میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
✅ آموزش و پرورش در ایران یک نهاد حکومتی است که متکفل انتقال ارزشهای ایدئولوژیک و پرورش نسلی وفادار به آرمانهای نظام جمهوری اسلامی میباشد. معلمان و کتابهای درسی دو ابزار مهم نظام سیاسی برای تحقق این هدف میباشند که سعی شده است با سختگیریهای وسواسگونه در چارچوب ایدئولوژی ترسیم شده قرار گیرند.
✅ از آنجا که نظامهای ایدئولوژیک میکوشند تا واقعیتها را به تناسب روایتها شکل دهند نگرش ویژهای به متون و کتابهای درسی دارند. در این نگاه دانشآموزان لوح سفید و منفعلی تصور میشوند که قرار است با پمپاژ ارزشهای حکومتی در کلاسهای درس جامعهپذیر شوند اما در عمل وجود عللی همچون فشار واقعیتهای اجتماعی، عدم اعتقاد برخی معلمان به ایدئولوژی حاکم، و بیتوجهی دانشآموزان به محتوای کتابهای درسی این برنامه را با شکست روبرو ساخته است.
✅ در این میان انباشتن کتابها از آموزههای ایدئولوژیک و بیاعتنایی مولفین به واقعیتهای معرفتی دانشهای مختلف که در موارد زیادی با اعتراضات معلمان هم مواجه شده است پذیرش محتویات این کتابها از سوی دانشآموزان را با مشکلات جدی مواجه ساخته است. در حقیقت عدم انعطاف مولفان در بازنگری کتابهای درسی به شکاف میان معلمان - متون دامن زده و آموزههای مندرج را به سطح محفوظات فروکاسته است.
✅ همچنین آمرانگی آموزش در مدارس ایران به فرآیند مقاومت و پیدایش سوژه معترض در آن دامن زده است. آموزش بهجای خلق موقعیت یادگیری با مشارکت معلم - دانشآموز به ایجاد رابطه عمودی و مکانیکی میان دو طرف انجامیده و آموزش را از اهداف ذاتی خود تهی ساخته است. در چنین شرایطی کژکارکردهای مدارس بر کارکردهای آن تفوق یافته و سرمایههای انسانی و اجتماعی در خطر فرسایش قرار میگیرند.
🔹 نکته پایانی: در روزگار رسانهای شده کنونی که سهم سلبریتیها و شبکههای اجتماعی در تاثیرگذاری بر نسلهای جدید شتابی فزاینده یافته است سخن گفتن از نقش چشمگیر معلمان و کتابهای درسی به غایت محل تردید میباشد. به نظر میرسد اگر این دو مولفه نتوانند به موازات تغییرات چشمگیر نسلی و تحولات سریع جهانی فعالیتهای خود را بهروز نمایند به زودی از گردونه تاثیرگذاری حذف خواهند شد.
@solati_mehran
#معلم
#کتاب_درسی
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
کلیپ پیوست نشانهای آشکار از شکست سیاستهای آموزش و پرورش کشور محسوب میشود. دانشآموزانی که با پایان سال تحصیلی کتابهای خود را پاره کرده و اوراق آن را در خیابان پراکندهاند. روز گذشته رهبری هم در دیدار سالانه با جمعی از معلمان با انتقاد از فرم و محتوای کنونی کتابهای درسی بر نقش ممتاز معلم و این کتابها در پرورش فرزندان ایران اسلامی تاکید ورزیدند. درباره وضعیت فعلی مدارس و نقش این دو مولفه میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
✅ آموزش و پرورش در ایران یک نهاد حکومتی است که متکفل انتقال ارزشهای ایدئولوژیک و پرورش نسلی وفادار به آرمانهای نظام جمهوری اسلامی میباشد. معلمان و کتابهای درسی دو ابزار مهم نظام سیاسی برای تحقق این هدف میباشند که سعی شده است با سختگیریهای وسواسگونه در چارچوب ایدئولوژی ترسیم شده قرار گیرند.
✅ از آنجا که نظامهای ایدئولوژیک میکوشند تا واقعیتها را به تناسب روایتها شکل دهند نگرش ویژهای به متون و کتابهای درسی دارند. در این نگاه دانشآموزان لوح سفید و منفعلی تصور میشوند که قرار است با پمپاژ ارزشهای حکومتی در کلاسهای درس جامعهپذیر شوند اما در عمل وجود عللی همچون فشار واقعیتهای اجتماعی، عدم اعتقاد برخی معلمان به ایدئولوژی حاکم، و بیتوجهی دانشآموزان به محتوای کتابهای درسی این برنامه را با شکست روبرو ساخته است.
✅ در این میان انباشتن کتابها از آموزههای ایدئولوژیک و بیاعتنایی مولفین به واقعیتهای معرفتی دانشهای مختلف که در موارد زیادی با اعتراضات معلمان هم مواجه شده است پذیرش محتویات این کتابها از سوی دانشآموزان را با مشکلات جدی مواجه ساخته است. در حقیقت عدم انعطاف مولفان در بازنگری کتابهای درسی به شکاف میان معلمان - متون دامن زده و آموزههای مندرج را به سطح محفوظات فروکاسته است.
✅ همچنین آمرانگی آموزش در مدارس ایران به فرآیند مقاومت و پیدایش سوژه معترض در آن دامن زده است. آموزش بهجای خلق موقعیت یادگیری با مشارکت معلم - دانشآموز به ایجاد رابطه عمودی و مکانیکی میان دو طرف انجامیده و آموزش را از اهداف ذاتی خود تهی ساخته است. در چنین شرایطی کژکارکردهای مدارس بر کارکردهای آن تفوق یافته و سرمایههای انسانی و اجتماعی در خطر فرسایش قرار میگیرند.
🔹 نکته پایانی: در روزگار رسانهای شده کنونی که سهم سلبریتیها و شبکههای اجتماعی در تاثیرگذاری بر نسلهای جدید شتابی فزاینده یافته است سخن گفتن از نقش چشمگیر معلمان و کتابهای درسی به غایت محل تردید میباشد. به نظر میرسد اگر این دو مولفه نتوانند به موازات تغییرات چشمگیر نسلی و تحولات سریع جهانی فعالیتهای خود را بهروز نمایند به زودی از گردونه تاثیرگذاری حذف خواهند شد.
@solati_mehran
#معلم
#کتاب_درسی
Telegram
attach 📎
🔹 مدرسه ۱۳ آبان و نسلی که تکرار نشد!
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
✅ عصر یکم خرداد ماه ۱۴۰۴ جمعی از دانشآموزان دهه شصتی مدرسه راهنمایی ۱۳ آبان سبزوار گردهم آمدند تا با معلمان سالهای دور خود دیدار نمایند. مراسمی که به همت جواد حجازی و در فضایی سرشار از شور و شادی و مرور خاطرات گذشته برگزار شد. احمد طباخ دبیر عربی آن سالها میگفت؛ دانشآموزان ۱۳ آبان هرگز در سالهای بعد تکرار نشدند!
✅ مدرسهای که ناماش فقط طی یکدهه و متناسب با تحولات سیاسی آن روزها از امیر بیرجندی به دکتر فاطمی و سپس ۱۳ آبان تغییر یافته بود. دهه شصت نوستالژیک ترین دهه تاریخ بعد از انقلاب محسوب میشود و همچنان آثار و بقایای آن دوران از کتابهای و لوازم تحریر گرفته تا کارتونهای تلویزیونی و عکسهای مارادونا هواداران زیادی دارد.
✅ از سوی دیگر دهه شصت سرشار از محدودیتها و محرومیتهای ناشی از زیستن در دوران جنگ برای ما دانشآموزان هم بود. از سختگیری برای پوشش و تفریح گرفته تا تنبیه بدنی و تکالیف فراوان درسی. همچنین این دوران مشحون از احساس همبستگی، دیگرخواهی، سادهزیستی، و امید به آینده بهتر برای ایران نیز بود.
✅ با الهام از آموزه درخشان والتر بنیامین در مقاله پرآوازه تجربه و فقر میتوانیم بگوییم که راز ماندگاری مدرسه ۱۳ آبان در دهه شصت عبارت از قصه داشتن آن بود. بنیامین قصه را به معنای بیان تجربه یا روایتگری میداند. همان ویژگی که دوران مدرن از آن تهی است. در ایران امروز و بر خلاف آن دوران مدارس فاقد قصه و روایت هستند.
✅ در دهه شصت هنوز اثری از حضور کنکور در مدارس راهنمایی نبود. درسهای خیالپروری مانند ورزش و هنر و فارسی با قوت حاضر بودند و میتوانستند روایتگر تجربیات یگانه دانشآموزان باشند. خبری از مهارتهای تستزنی و آموزشهای فستفودی نبود. کلاسها از پویایی و انگیزههای دانش اندوزی سرشار بودند و پرسش؛ علم بهتر است یا ثروت؟، هنوز پاسخ روشنی نداشت!
✅ برخی از معلمان برای جشن امروز رنج سفر را بر خود هموار کرده و به شوق دیدار دانشآموزان خود از شهرهای دیگر به سبزوار آمده بودند. جلوهای از دیگرخواهی مدارس دهه شصت. آن زمان که هنوز آموزش کالایی نشده بود و معلمان دغدغه خلق موقعیتهای یادگیری را داشتند. روزگاری که حتی برای ایجاد آشتی میان برخی از بچهها وقت و انرژی میگذاشتند.
✅ هر چه بود یکم خرداد ۱۴۰۴ به روزی خاطرهانگیز در حافظه جمعی ما دهه شصتیها تبدیل شد. در دورانی که اندیشیدن به فردای بهتر از خاطره ما حذف شده و در عمل به ملتی بدون رویا تبدیل شدهایم شاید تجدید خاطرات گذشته بتواند یادآور روزهایی باشد که تلاش داشتیم در کنار یکدیگر آینده روشنتری را برای ایران رقم زنیم. یاد باد آن روزگاران یاد باد...
@solati_mehran
#طباخ
#حجازی
#دیدار_دیرین
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
✅ عصر یکم خرداد ماه ۱۴۰۴ جمعی از دانشآموزان دهه شصتی مدرسه راهنمایی ۱۳ آبان سبزوار گردهم آمدند تا با معلمان سالهای دور خود دیدار نمایند. مراسمی که به همت جواد حجازی و در فضایی سرشار از شور و شادی و مرور خاطرات گذشته برگزار شد. احمد طباخ دبیر عربی آن سالها میگفت؛ دانشآموزان ۱۳ آبان هرگز در سالهای بعد تکرار نشدند!
✅ مدرسهای که ناماش فقط طی یکدهه و متناسب با تحولات سیاسی آن روزها از امیر بیرجندی به دکتر فاطمی و سپس ۱۳ آبان تغییر یافته بود. دهه شصت نوستالژیک ترین دهه تاریخ بعد از انقلاب محسوب میشود و همچنان آثار و بقایای آن دوران از کتابهای و لوازم تحریر گرفته تا کارتونهای تلویزیونی و عکسهای مارادونا هواداران زیادی دارد.
✅ از سوی دیگر دهه شصت سرشار از محدودیتها و محرومیتهای ناشی از زیستن در دوران جنگ برای ما دانشآموزان هم بود. از سختگیری برای پوشش و تفریح گرفته تا تنبیه بدنی و تکالیف فراوان درسی. همچنین این دوران مشحون از احساس همبستگی، دیگرخواهی، سادهزیستی، و امید به آینده بهتر برای ایران نیز بود.
✅ با الهام از آموزه درخشان والتر بنیامین در مقاله پرآوازه تجربه و فقر میتوانیم بگوییم که راز ماندگاری مدرسه ۱۳ آبان در دهه شصت عبارت از قصه داشتن آن بود. بنیامین قصه را به معنای بیان تجربه یا روایتگری میداند. همان ویژگی که دوران مدرن از آن تهی است. در ایران امروز و بر خلاف آن دوران مدارس فاقد قصه و روایت هستند.
✅ در دهه شصت هنوز اثری از حضور کنکور در مدارس راهنمایی نبود. درسهای خیالپروری مانند ورزش و هنر و فارسی با قوت حاضر بودند و میتوانستند روایتگر تجربیات یگانه دانشآموزان باشند. خبری از مهارتهای تستزنی و آموزشهای فستفودی نبود. کلاسها از پویایی و انگیزههای دانش اندوزی سرشار بودند و پرسش؛ علم بهتر است یا ثروت؟، هنوز پاسخ روشنی نداشت!
✅ برخی از معلمان برای جشن امروز رنج سفر را بر خود هموار کرده و به شوق دیدار دانشآموزان خود از شهرهای دیگر به سبزوار آمده بودند. جلوهای از دیگرخواهی مدارس دهه شصت. آن زمان که هنوز آموزش کالایی نشده بود و معلمان دغدغه خلق موقعیتهای یادگیری را داشتند. روزگاری که حتی برای ایجاد آشتی میان برخی از بچهها وقت و انرژی میگذاشتند.
✅ هر چه بود یکم خرداد ۱۴۰۴ به روزی خاطرهانگیز در حافظه جمعی ما دهه شصتیها تبدیل شد. در دورانی که اندیشیدن به فردای بهتر از خاطره ما حذف شده و در عمل به ملتی بدون رویا تبدیل شدهایم شاید تجدید خاطرات گذشته بتواند یادآور روزهایی باشد که تلاش داشتیم در کنار یکدیگر آینده روشنتری را برای ایران رقم زنیم. یاد باد آن روزگاران یاد باد...
@solati_mehran
#طباخ
#حجازی
#دیدار_دیرین
Telegram
attach 📎
Forwarded from کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
📣 شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران برگزار میکند:
📌 وبینار دو روزه « محتوای کتابهای درسی و دانشآموزان نسل زد
🎙 باحضور
◾️ دکتر مهران صولتی /جامعهشناس
▪️ عنوان سخنرانی: نسل زد و بنبست آموزش ایدئولوژیک
📆 دوشنبه پنجم خرداد
📍جلسات در میت برگزار میشود و ساعت برگزاری ۲۱ تا ۲۲:۳۰
📌لینک شرکت در برنامه 👇
https://meet.google.com/xbz-dsra-uuu
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات صنفی و آموزشی:
🆔 @kashowranews
📌 وبینار دو روزه « محتوای کتابهای درسی و دانشآموزان نسل زد
🎙 باحضور
◾️ دکتر مهران صولتی /جامعهشناس
▪️ عنوان سخنرانی: نسل زد و بنبست آموزش ایدئولوژیک
📆 دوشنبه پنجم خرداد
📍جلسات در میت برگزار میشود و ساعت برگزاری ۲۱ تا ۲۲:۳۰
📌لینک شرکت در برنامه 👇
https://meet.google.com/xbz-dsra-uuu
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات صنفی و آموزشی:
🆔 @kashowranews
Audio
نسل زد و بنبست آموزش ایدئولوژیک!
🔹 مهران صولتی در این سخنرانی که به دعوت شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران برگزار شد به نکات زیر اشاره میکند:
🔸 دشمنانگاری/ قطبیسازی/ توطئهانگاری/ سیاستزدگی/ شعارزدگی/تکیه بر شبه علم/ منفعل پنداری/ شخصیتانگاری فرهنگ و تمدن/ تاکید بر روایتها/ گریز از واقعیتها از ویژگیهای آموزش ایدئولوژیک در ایران هستند
🔸 یادگیری دیداری/ سرخوشی لحظهای/ زندگی رسانهای/ اشتیاق به زندگی/ پرسشگری رادیکال/ نفیآرمانگرایی/ بیاعتمادی به سیاستمداران از ویژگیهای نسل زد هستند.
🔸 خودآیینی در برابر دگرآیینی/ مجاز بودن تجربه در برابر ممنوعیت آن/ تکیه بر روایتها در برابر اتکا بر واقعیتها/ یادگیری دیداری در برابر یادگیری گفتاری/ سیالیت مدها در برابر تصلب آرمانها از نقاط تصادم نسل زد با آموزش ایدئولوژیک بهشمار میروند.
زمان فایل: ۴۱ دقیقه
پنجم خرداد ۱۴۰۴
وبینار شورای هماهنگی
@solati_mehran
#نسل_زد
#آموزش_ایدئولوژیک
🔹 مهران صولتی در این سخنرانی که به دعوت شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران برگزار شد به نکات زیر اشاره میکند:
🔸 دشمنانگاری/ قطبیسازی/ توطئهانگاری/ سیاستزدگی/ شعارزدگی/تکیه بر شبه علم/ منفعل پنداری/ شخصیتانگاری فرهنگ و تمدن/ تاکید بر روایتها/ گریز از واقعیتها از ویژگیهای آموزش ایدئولوژیک در ایران هستند
🔸 یادگیری دیداری/ سرخوشی لحظهای/ زندگی رسانهای/ اشتیاق به زندگی/ پرسشگری رادیکال/ نفیآرمانگرایی/ بیاعتمادی به سیاستمداران از ویژگیهای نسل زد هستند.
🔸 خودآیینی در برابر دگرآیینی/ مجاز بودن تجربه در برابر ممنوعیت آن/ تکیه بر روایتها در برابر اتکا بر واقعیتها/ یادگیری دیداری در برابر یادگیری گفتاری/ سیالیت مدها در برابر تصلب آرمانها از نقاط تصادم نسل زد با آموزش ایدئولوژیک بهشمار میروند.
زمان فایل: ۴۱ دقیقه
پنجم خرداد ۱۴۰۴
وبینار شورای هماهنگی
@solati_mehran
#نسل_زد
#آموزش_ایدئولوژیک
🔹 به لطف شما دیگه از جهنم نمیترسیم!!
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
بالاخره وعده فرمانده یکی از نهادهای نظامی در شمال کشور محقق شد و از جهنم وعده داده شده همراه با گذر از پل صراط و شب اول قبر رونمایی گردید. واقعیت اما این است که ویدئوهای منتشر شده از این سازه در روزهای اخیر اسباب استهزاء بسیاری از ایرانیان را فراهم آورده تا جایی که حتی عبورکنندگان از پل صراط هم به جای هراس از دیدن صحنههای جهنم آشکارا خنده و شوخی میکنند. حال با این اوصاف شایسته است بپرسیم که چرا با هجوم ایدههای مسخره روبرو شدهایم؟
✅ نگاه اغراق شده به نقش رسانهها: در جمهوری اسلامی با نگرشی نسبت به رسانهها روبرو هستیم که آنرا بیش از توانایی خود ارزیابی میکند. نگاهی که معتقد است رسانه میتواند روز را شب و شب را روز به مخاطب خود معرفی کند. دیدگاهی که باور دارد روایتها میتوانند واقعیتها را بر خلاف ماهیت خود به مخاطبان بفروشند. این در حالیاست که دلایلی از جمله شکلگیری مخاطب فعال، تکثر رسانههای مختلف، و نقش آفرینی هر چه بیشتر مخاطبان در دیالوگ با رسانهها این باور را سست کرده است. اکنون روشن است که بدون همسویی واقعیتها با روایتها، رسانهها قادر نیستند تاثیرگذاری زیادی داشته باشند. به نظر میرسد نهادهای دستاندرکار در بازآفرینی جهنم همچنان در کمند این نگاه اغراقشده به رسانهها گرفتاراند.
✅ غفلت از تحولات دینداری: به باور جامعهشناساندین ایران در ۴۶ سال گذشته با تغییرات جدی در عرصه دینداری مواجه شده است به طوری که با وجود فربه شدن ابعاد مناسکی آن مانند برگزاری اعتکاف، راهپیمایی اربعین، زیارت اماکن مقدس، و نوآوریهایی مانند تجمعات جاماندگان، اکنون ما شاهد کاهش ابعاد اعتقادی دینداری بهویژه در میان نوجوانان هستیم. برخی از جامعهشناساندین حتی آشکارا از ورود ایران به عصرپسادینی سخن میگویند و این واقعیت را بر شواهد تجربی مبتنی میسازند. بر همین اساس به جرئت میتوان ادعا کرد که بانیان جهنمساز در پروژه مذکور از این تحولات مطالعه شده اخیر در عرصهدینداری آگاه نبودهاند.
✅ عدم آشنایی با ویژگیهای نسل زد: پروژه بازنمایی جهنم به احتمال زیاد برای ایجاد هراس در نوجوانانی طراحی شده است که به نسل زد شهره بوده و از سال ۱۴۰۱ نقش پررنگی در تحولات فرهنگی جامعه ایفا نمودهاند. نسلی که قائل به پرسشگریهای رادیکال در عرصههای دینداری بوده و این برنامهها را عمدتا به صورت فان تلقی میکند. از همین رو به جرئت میتوان ادعا کرد که هدفگذاری این پروژه قطعا با ناکامی مواجه شده و بر تشکیک هرچه بیشتر این نسل درباره برخی از باورهای دینی خواهد افزود. امری که باعث میشود تا انبان مبلغان دینی در مواجهه با این نسل و اقناع ایشان از گذشته هم خالیتر شود.
🔹 نکته پایانی: به نظر میرسد هراس از مجازات دنیوی یا اخروی زمانی موثر است که زندگی برای انسانها از فرط شیرینی صبغه غافلانه به خود گرفته باشد (هراس از جهنم بر مخاطبانی تاثیر دارد که با بهشت بر روی زمین سروکار داشته باشند). حال فارغ از کژسلیقهگی های فراوان در این پروژه که آن را بیشتر به یک فانتزی شبیه ساخته است با دو پرسش جدی مواجهیم که طراحان این برنامه باید به آنها پاسخ دهند؛ یکم: چرا ایشان به جای جهنم به بازآرایی بهشت نپرداختهاند؟ و دوم: زیست روزمره ایرانیان چه شباهتها و تفاوتهایی با پروژه ساخته شده از سوی آنها دارد؟
@solati_mehran
#جهنم
#بهشت
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
بالاخره وعده فرمانده یکی از نهادهای نظامی در شمال کشور محقق شد و از جهنم وعده داده شده همراه با گذر از پل صراط و شب اول قبر رونمایی گردید. واقعیت اما این است که ویدئوهای منتشر شده از این سازه در روزهای اخیر اسباب استهزاء بسیاری از ایرانیان را فراهم آورده تا جایی که حتی عبورکنندگان از پل صراط هم به جای هراس از دیدن صحنههای جهنم آشکارا خنده و شوخی میکنند. حال با این اوصاف شایسته است بپرسیم که چرا با هجوم ایدههای مسخره روبرو شدهایم؟
✅ نگاه اغراق شده به نقش رسانهها: در جمهوری اسلامی با نگرشی نسبت به رسانهها روبرو هستیم که آنرا بیش از توانایی خود ارزیابی میکند. نگاهی که معتقد است رسانه میتواند روز را شب و شب را روز به مخاطب خود معرفی کند. دیدگاهی که باور دارد روایتها میتوانند واقعیتها را بر خلاف ماهیت خود به مخاطبان بفروشند. این در حالیاست که دلایلی از جمله شکلگیری مخاطب فعال، تکثر رسانههای مختلف، و نقش آفرینی هر چه بیشتر مخاطبان در دیالوگ با رسانهها این باور را سست کرده است. اکنون روشن است که بدون همسویی واقعیتها با روایتها، رسانهها قادر نیستند تاثیرگذاری زیادی داشته باشند. به نظر میرسد نهادهای دستاندرکار در بازآفرینی جهنم همچنان در کمند این نگاه اغراقشده به رسانهها گرفتاراند.
✅ غفلت از تحولات دینداری: به باور جامعهشناساندین ایران در ۴۶ سال گذشته با تغییرات جدی در عرصه دینداری مواجه شده است به طوری که با وجود فربه شدن ابعاد مناسکی آن مانند برگزاری اعتکاف، راهپیمایی اربعین، زیارت اماکن مقدس، و نوآوریهایی مانند تجمعات جاماندگان، اکنون ما شاهد کاهش ابعاد اعتقادی دینداری بهویژه در میان نوجوانان هستیم. برخی از جامعهشناساندین حتی آشکارا از ورود ایران به عصرپسادینی سخن میگویند و این واقعیت را بر شواهد تجربی مبتنی میسازند. بر همین اساس به جرئت میتوان ادعا کرد که بانیان جهنمساز در پروژه مذکور از این تحولات مطالعه شده اخیر در عرصهدینداری آگاه نبودهاند.
✅ عدم آشنایی با ویژگیهای نسل زد: پروژه بازنمایی جهنم به احتمال زیاد برای ایجاد هراس در نوجوانانی طراحی شده است که به نسل زد شهره بوده و از سال ۱۴۰۱ نقش پررنگی در تحولات فرهنگی جامعه ایفا نمودهاند. نسلی که قائل به پرسشگریهای رادیکال در عرصههای دینداری بوده و این برنامهها را عمدتا به صورت فان تلقی میکند. از همین رو به جرئت میتوان ادعا کرد که هدفگذاری این پروژه قطعا با ناکامی مواجه شده و بر تشکیک هرچه بیشتر این نسل درباره برخی از باورهای دینی خواهد افزود. امری که باعث میشود تا انبان مبلغان دینی در مواجهه با این نسل و اقناع ایشان از گذشته هم خالیتر شود.
🔹 نکته پایانی: به نظر میرسد هراس از مجازات دنیوی یا اخروی زمانی موثر است که زندگی برای انسانها از فرط شیرینی صبغه غافلانه به خود گرفته باشد (هراس از جهنم بر مخاطبانی تاثیر دارد که با بهشت بر روی زمین سروکار داشته باشند). حال فارغ از کژسلیقهگی های فراوان در این پروژه که آن را بیشتر به یک فانتزی شبیه ساخته است با دو پرسش جدی مواجهیم که طراحان این برنامه باید به آنها پاسخ دهند؛ یکم: چرا ایشان به جای جهنم به بازآرایی بهشت نپرداختهاند؟ و دوم: زیست روزمره ایرانیان چه شباهتها و تفاوتهایی با پروژه ساخته شده از سوی آنها دارد؟
@solati_mehran
#جهنم
#بهشت
Telegram
attach 📎
🔹 چرا مدارس ایران قصه ندارند؟
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
مدارس ایران از نارساییهای زیادی رنج میبرند و در عمل موجبات نارضایتی همزمان دانش آموزان، معلمان و والدین را فراهم آوردهاند. در این میان یکی از مهمترین کمبودهای مدارس ایران فقدان روایت گری یا همان چیزی است که ما به آن عدم قصهگویی اطلاق میکنیم. والتر بنیامین در مقاله پرآوازه تجربه و فقر، قصه را به معنای بیان تجربه دانسته و دوران معاصر را عصر به بیان در نیامدن تجربهها میداند. به عبارت سادهتر بنیامین عصر مدرن را روزگار فقر تجربه میداند. حال در این یادداشت و در معنایی نزدیک به آنچه بنیامین از قصهگویی و روایتگری مدنظر داشته است به چرایی فقدان قصهگویی در مدارس ایران امروز میپردازیم. واقعیت ایناست که وجود عواملی موجب رقیق شدن تجربه ورزی دانش آموزان در مدارس و به تبع آن کاهش امکان قصه گویی را فراهم آوردهاند که میتوان در ادامه به برخی از آنها اشاره کرد:
۱- کمرنگ شدن حضور درسهای تجربهساز: کدام درس ها میتوانند برای دانشآموزان قابلیت قصهگویی ایجاد کنند؟ بدون تردید درسهایی که قادر باشند تا توانایی خیالپردازی و تجربهورزی را ایجاد نمایند. در نظام کنونی آموزش و پرورش ایران این درسها را میتوان هنر، انشاء و ورزش دانست. هنر و انشاء مرغ خیال را به پرواز در میآورند و امکان تجربیات ذهنی را برای دانش آموز فراهم میآورند. درسهایی که میتوانند با محو کردن هر چه بیشتر قالبهای ذهنی قوه تخیل را برانگیخته و به آن مجال سرکشی به آفاق مختلف را ببخشند. حتی ورزش هم نسبتی وثیق با تجربهورزی دارد اگر چه در آن جسمانیت نقش پررنگتری را دارد. متاسفانه به موازات کنکوریزه شدن زیست جهان دانش آموزان ایرانی و چیرگی آموزش فست فودی بر نظام آموزش و پرورش کنونی شاهد کمرنگ شدن توجه به این سه درس در مدارس کشور هستیم. حتی اولویت یافتن پذیرش در مدارس استعدادهای درخشان برای والدین هم باعث شده که توجه به این دروس در خانوادهها و مدارس دچار افول شده و زمان آنها در برخی موارد به درسهایی که ضریب بالایی در این آزمونها دارند واگذار شود. در این میان روشن است که با کاهش امکان تجربهورزی دانش آموزان ما با نوعی فقر تخیل و قصهپردازی در نسلهای آینده مواجه خواهیم شد.
۲-کنکوریزه شدن آموزش و زندگی: کنکور در ایران امروز صرفا یک آزمون نیست بلکه بر اساس روایت برخی از جامعه شناسان سامانه ای برای تنظیم رفتار دانش آموزان و والدین در مدرسه و منزل است. از آن جا که تمام اهتمام نظام آموزش و پرورش کنونی نه بر اساس تربیت شهروند مسئول و قانونمدار بلکه بر بنیاد تربیت دانش آموز درسخوان و منزوی سامان یافته است دور از ذهن نیست که نبض خانوادهها نیز با ضربان کنکور بزند. در همین راستا کلیت نظام تعلیم و تربیت بسیج شده تا کسب رتبههای برتر در آزمون سراسری را به عنوان مهمترین دستاورد خود به جامعه و خانوادهها ارائه نماید. سامانه کنکور در این معنا نظمی غایت گرا را به مدارس و خانوادهها تحمیل کرده است که برخی از اجزای آن به این شرح اند: مدارس ساعات درسی و اولویت بخشیدن به پارهای دروس را با نگاه به این آزمون تعیین میکنند. برنامه کلاسهای تقویتی و تست زدنی به مزیتهای مدارس تبدیل شدهاند. منزل هم از این سامانه تاثیر پذیرفته به طوریکه بنیاد فعالیتهای خانواده اعم از سفر، تفریح و مراودات فامیلی با برنامه درسی دانش آموز هماهنگ میشود. بسیاری از تفریحات معمول دانش آموز که میتوانست برای او تجربه افزا باشد با هدف موفقیت در کنکور حذف شده و زیست روزمره اعم از باهم بودن و تفریحات خانوادگی از دستور کار خارج و خانواده به معنای واقعی کنکوریزه میشود.
۳- غلبه گفتمان انقیاد و محو فردیت: قصهگویی نیازمند بیان آزادانه تجربیات زیسته در مدرسه است. امری که به دنبال به رسمیت شناختن فردیت، حقوق، و انتظارات کودکان از محیطی که در آن زندگی میکنند حاصل میشود. اما در مدارس ایران برنامههای درسی آشکارا ذیل غلبه یک ایدئولوژی مذهبی- سیاسی تنظیم شده و فردیت را قربانی اطاعت پذیری القا شده از سوی نظام سیاسی میسازند. در این مسیر آموزش و پرورش ایدئولوژیک با ترجیح روایت بر واقعیت میکوشد تا در جنگ روایتهایی که خود را در آن درگیر میبیند پیروز شود. تدوین کتابهای درسی شعارزده، و برنامههای پرورشی ایدئولوژیک، در کنار اسطوره سازی از چهرههای سیاسی و تشویق به تشبه جستن دانش آموزان به رفتار ایشان از ارکان فعالیتهای مدارس در دوران کنونی محسوب میشود. در این میان گفتمان انقیاد با دال مرکزی نظم و دالهای شناور؛ اطاعت، همسانی، موفقیت درسی، و مرجعیت مدرسه دست اندرکار ایجاد تداوم وضع موجودند. آنچه در میان همه اجزای این گفتمان مشترک است عبارت از اضمحلال سوژگی دانش آموزان و انحلال تفاوتها در تیزاب همسانیهاست.
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
مدارس ایران از نارساییهای زیادی رنج میبرند و در عمل موجبات نارضایتی همزمان دانش آموزان، معلمان و والدین را فراهم آوردهاند. در این میان یکی از مهمترین کمبودهای مدارس ایران فقدان روایت گری یا همان چیزی است که ما به آن عدم قصهگویی اطلاق میکنیم. والتر بنیامین در مقاله پرآوازه تجربه و فقر، قصه را به معنای بیان تجربه دانسته و دوران معاصر را عصر به بیان در نیامدن تجربهها میداند. به عبارت سادهتر بنیامین عصر مدرن را روزگار فقر تجربه میداند. حال در این یادداشت و در معنایی نزدیک به آنچه بنیامین از قصهگویی و روایتگری مدنظر داشته است به چرایی فقدان قصهگویی در مدارس ایران امروز میپردازیم. واقعیت ایناست که وجود عواملی موجب رقیق شدن تجربه ورزی دانش آموزان در مدارس و به تبع آن کاهش امکان قصه گویی را فراهم آوردهاند که میتوان در ادامه به برخی از آنها اشاره کرد:
۱- کمرنگ شدن حضور درسهای تجربهساز: کدام درس ها میتوانند برای دانشآموزان قابلیت قصهگویی ایجاد کنند؟ بدون تردید درسهایی که قادر باشند تا توانایی خیالپردازی و تجربهورزی را ایجاد نمایند. در نظام کنونی آموزش و پرورش ایران این درسها را میتوان هنر، انشاء و ورزش دانست. هنر و انشاء مرغ خیال را به پرواز در میآورند و امکان تجربیات ذهنی را برای دانش آموز فراهم میآورند. درسهایی که میتوانند با محو کردن هر چه بیشتر قالبهای ذهنی قوه تخیل را برانگیخته و به آن مجال سرکشی به آفاق مختلف را ببخشند. حتی ورزش هم نسبتی وثیق با تجربهورزی دارد اگر چه در آن جسمانیت نقش پررنگتری را دارد. متاسفانه به موازات کنکوریزه شدن زیست جهان دانش آموزان ایرانی و چیرگی آموزش فست فودی بر نظام آموزش و پرورش کنونی شاهد کمرنگ شدن توجه به این سه درس در مدارس کشور هستیم. حتی اولویت یافتن پذیرش در مدارس استعدادهای درخشان برای والدین هم باعث شده که توجه به این دروس در خانوادهها و مدارس دچار افول شده و زمان آنها در برخی موارد به درسهایی که ضریب بالایی در این آزمونها دارند واگذار شود. در این میان روشن است که با کاهش امکان تجربهورزی دانش آموزان ما با نوعی فقر تخیل و قصهپردازی در نسلهای آینده مواجه خواهیم شد.
۲-کنکوریزه شدن آموزش و زندگی: کنکور در ایران امروز صرفا یک آزمون نیست بلکه بر اساس روایت برخی از جامعه شناسان سامانه ای برای تنظیم رفتار دانش آموزان و والدین در مدرسه و منزل است. از آن جا که تمام اهتمام نظام آموزش و پرورش کنونی نه بر اساس تربیت شهروند مسئول و قانونمدار بلکه بر بنیاد تربیت دانش آموز درسخوان و منزوی سامان یافته است دور از ذهن نیست که نبض خانوادهها نیز با ضربان کنکور بزند. در همین راستا کلیت نظام تعلیم و تربیت بسیج شده تا کسب رتبههای برتر در آزمون سراسری را به عنوان مهمترین دستاورد خود به جامعه و خانوادهها ارائه نماید. سامانه کنکور در این معنا نظمی غایت گرا را به مدارس و خانوادهها تحمیل کرده است که برخی از اجزای آن به این شرح اند: مدارس ساعات درسی و اولویت بخشیدن به پارهای دروس را با نگاه به این آزمون تعیین میکنند. برنامه کلاسهای تقویتی و تست زدنی به مزیتهای مدارس تبدیل شدهاند. منزل هم از این سامانه تاثیر پذیرفته به طوریکه بنیاد فعالیتهای خانواده اعم از سفر، تفریح و مراودات فامیلی با برنامه درسی دانش آموز هماهنگ میشود. بسیاری از تفریحات معمول دانش آموز که میتوانست برای او تجربه افزا باشد با هدف موفقیت در کنکور حذف شده و زیست روزمره اعم از باهم بودن و تفریحات خانوادگی از دستور کار خارج و خانواده به معنای واقعی کنکوریزه میشود.
۳- غلبه گفتمان انقیاد و محو فردیت: قصهگویی نیازمند بیان آزادانه تجربیات زیسته در مدرسه است. امری که به دنبال به رسمیت شناختن فردیت، حقوق، و انتظارات کودکان از محیطی که در آن زندگی میکنند حاصل میشود. اما در مدارس ایران برنامههای درسی آشکارا ذیل غلبه یک ایدئولوژی مذهبی- سیاسی تنظیم شده و فردیت را قربانی اطاعت پذیری القا شده از سوی نظام سیاسی میسازند. در این مسیر آموزش و پرورش ایدئولوژیک با ترجیح روایت بر واقعیت میکوشد تا در جنگ روایتهایی که خود را در آن درگیر میبیند پیروز شود. تدوین کتابهای درسی شعارزده، و برنامههای پرورشی ایدئولوژیک، در کنار اسطوره سازی از چهرههای سیاسی و تشویق به تشبه جستن دانش آموزان به رفتار ایشان از ارکان فعالیتهای مدارس در دوران کنونی محسوب میشود. در این میان گفتمان انقیاد با دال مرکزی نظم و دالهای شناور؛ اطاعت، همسانی، موفقیت درسی، و مرجعیت مدرسه دست اندرکار ایجاد تداوم وضع موجودند. آنچه در میان همه اجزای این گفتمان مشترک است عبارت از اضمحلال سوژگی دانش آموزان و انحلال تفاوتها در تیزاب همسانیهاست.
قصه گویی محصول بیان تجربیات زندگی در نتیجه ظهور یافتن و به رسمیت شناخته شدن فردیت دانش آموزان در مدارس میباشد. روشن است که گفتمان انقیاد با کشتن و محو فردیتها مسیر قصهگویی را با انسداد مواجه میسازد.
۴-ازدحام کلاس و تودهای دیدن دانشآموزان: آموزش و پرورش کشور با کمبود معلم و فقدان امکانات آموزشی مواجه است. امری که موجب شده تا کلاسهای درس به دور از استانداردهای جهانی با ازدحام دانش آموزان روبرو باشد. این شلوغی موجب شده که مسئولان مدرسه نه با افراد بلکه با جماعت دانش آموزان مواجه شده و آنها را به مثابه تودهای از انسانها در نظر آورند. تلقی از دانشآموزان به عنوان جمعی همسان که مشابهتهای شان بسیار بیشتر از تفاوتهایشان است موجب محو فردیتها و افول امکانی برای بیان تجربیات زیسته در مدارس میشود. بر همین اساس برنامههای نظام رسمی تعلیم و تربیت نیز نه مبتنی بر تلقی از کودکان به مثابه جهانهایی تکین و منحصر بهفرد بلکه به عنوان افرادی با خواستها و استعدادهای یکسان تنظیم و تدوین میشود. توان قصهگویی مدارس ارتباط مستقیمی با مشارکت دانشآموزان در خلق معانی فرهنگی دارد به این معنا که بهویژه کودکان از امکان به رسمیت شناخته شدن حضور موثرشان در کلاس برخوردار شده و توان بیان تجربیات زیستهشان را بهدست آورند. فرآیندی که باید از احترام به فردیت آنها توسط اولیاء مدرسه آغاز شده و تا ظهور و جلوهگری ویژگیهایی مانند عزت نفس، کرامتانسانی، احترام متقابل، گفتوگوی مسئلهمحور، خلق معانی، بیان تجارب زیسته، رضایتمندی از حضور در مدرسه و توان قصهگویی امتداد مییابد.
🔹 نکته پایانی: صاحبنظران تعلیم و تربیت معتقدند که نظام آموزش و پرورش کنونی فرصت کودکی کردن را از کودکان ستانده و آنها را به دوران نوجوانی پرتاب میکند. مدارسی که با دریغ کردن مجال تجربهگری از کودکان، این مکانها را به سازههایی فاقد روح تبدیل کرده و زبان قصهگویی آنان را با لکنت مواجه ساخته است. فرصت کودکی کردن بیپیرایه ترین امکان برای بیان تجربیات زیسته است چون از شائبه منفعتجویی و مصلحت گرایی تهی است و کودکان میتوانند بدون ورود به تقسیم بندیهای ابزاری صرفا براساس علایق و سلایق خود انتخابگری نمایند. شوربختانه کنکوریزه شدن آموزش در مدارس کنونی نقش مخربی در ورود منافع و مصالح به دوره کودکی و به تبع آن الکن ساختن بیان تجربیات یا همان توان قصهگویی را برای مدارس کشور ایفا نموده است که میتواند به سهم خود برای آینده فرزندان این سرزمین بسیار زیانبار باشد.
@solati_mehran
#بنیامین
#روایت
#قصه
#فقر_تجربه
۴-ازدحام کلاس و تودهای دیدن دانشآموزان: آموزش و پرورش کشور با کمبود معلم و فقدان امکانات آموزشی مواجه است. امری که موجب شده تا کلاسهای درس به دور از استانداردهای جهانی با ازدحام دانش آموزان روبرو باشد. این شلوغی موجب شده که مسئولان مدرسه نه با افراد بلکه با جماعت دانش آموزان مواجه شده و آنها را به مثابه تودهای از انسانها در نظر آورند. تلقی از دانشآموزان به عنوان جمعی همسان که مشابهتهای شان بسیار بیشتر از تفاوتهایشان است موجب محو فردیتها و افول امکانی برای بیان تجربیات زیسته در مدارس میشود. بر همین اساس برنامههای نظام رسمی تعلیم و تربیت نیز نه مبتنی بر تلقی از کودکان به مثابه جهانهایی تکین و منحصر بهفرد بلکه به عنوان افرادی با خواستها و استعدادهای یکسان تنظیم و تدوین میشود. توان قصهگویی مدارس ارتباط مستقیمی با مشارکت دانشآموزان در خلق معانی فرهنگی دارد به این معنا که بهویژه کودکان از امکان به رسمیت شناخته شدن حضور موثرشان در کلاس برخوردار شده و توان بیان تجربیات زیستهشان را بهدست آورند. فرآیندی که باید از احترام به فردیت آنها توسط اولیاء مدرسه آغاز شده و تا ظهور و جلوهگری ویژگیهایی مانند عزت نفس، کرامتانسانی، احترام متقابل، گفتوگوی مسئلهمحور، خلق معانی، بیان تجارب زیسته، رضایتمندی از حضور در مدرسه و توان قصهگویی امتداد مییابد.
🔹 نکته پایانی: صاحبنظران تعلیم و تربیت معتقدند که نظام آموزش و پرورش کنونی فرصت کودکی کردن را از کودکان ستانده و آنها را به دوران نوجوانی پرتاب میکند. مدارسی که با دریغ کردن مجال تجربهگری از کودکان، این مکانها را به سازههایی فاقد روح تبدیل کرده و زبان قصهگویی آنان را با لکنت مواجه ساخته است. فرصت کودکی کردن بیپیرایه ترین امکان برای بیان تجربیات زیسته است چون از شائبه منفعتجویی و مصلحت گرایی تهی است و کودکان میتوانند بدون ورود به تقسیم بندیهای ابزاری صرفا براساس علایق و سلایق خود انتخابگری نمایند. شوربختانه کنکوریزه شدن آموزش در مدارس کنونی نقش مخربی در ورود منافع و مصالح به دوره کودکی و به تبع آن الکن ساختن بیان تجربیات یا همان توان قصهگویی را برای مدارس کشور ایفا نموده است که میتواند به سهم خود برای آینده فرزندان این سرزمین بسیار زیانبار باشد.
@solati_mehran
#بنیامین
#روایت
#قصه
#فقر_تجربه
تاملاتی درباره جنگ ۱
🔹 چرا پرسش از جنگ اهمیت دارد؟
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
✅ جنگ پدیده عجیبی است. آنقدر عجیب که تا جریان دارد نمیتوانی درباره چیز دیگری بنویسی. قدرت روایتگری ات کاستی میگیرد و همواره از خودت میپرسی واقعا آیا در زمانه جنگ موضوع مهم دیگری هم قابل طرح است؟ همین میشود که جنگ نابود کننده توسعه و شکوفایی و نوآوری است و مغناطیسی ایجاد میکند که همه بدنها و ذهنها را به خود جذب میکند. درست در همین نقطه است که پرسش از ماهیت جنگ اهمیتی مضاعف مییابد. کاوش در پدیدهای ویرانگر که اندیشه آدمی را دچار تعلیق میسازد.
✅ من در جنگ گذشته با عراق در شهریور ۵۹ شش سال داشتم و دقیقا روز بعد از آغاز آن به کلاس اول رفتم. در پایان کلاس سوم راهنمایی آنزمان که مصادف با تیرماه ۶۷ بود جنگ به آتشبس انجامید در حالیکه هنوز درک روشنی از آن نداشتم. امروز اما ۵۱ ساله هستم و در آغاز دهه ششم زندگی. اکنون اما مایلام که تاملات خود از جنگ اخیر یعنی حمله اسرائیل در بامداد ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ را بهتدریج روایت کنم.
✅ تاریخ ایران سرشار از جنگهای گوناگون بودهاست. شاید یکی از تفاوتهای جنگ در دوران پیشامدرن و مدرن این باشد که جنگ در اولی قاعده ولی در دومی استثنا بوده است. اما هر چه بود جنگ در تاریخ بلند ما به موضوع جدی در تاملات فلسفی تبدیل نشد. شاید از این رو که امری عادی تلقی میشد. جابهجایی قدرت صرفا از این مسیر میگذشت. اما اکنون ما به پرسش از جنگ نیازمندیم. در آخرین نمونه آن یعنی جنگ ایران و عراق هم چیرگی روایتهای حماسهگون فرصت را برای اندیشه کردن درباره آن تنگ کرد.
✅ چرا پرسش از جنگ مهم است؟ چون جنگ ابهامی جدی در سرنوشت آدمی ایجاد میکند. اینکه آینده چه خواهد شد؟ این در حالیاست که انسان همواره نیازمند حداقلی از وضوح و پیشبینیپذیری در زندگی روزمره است. از سوی دیگر ویرانگری جنگ تاثیراتی ژرف بر زندگی ما بر جا میگذارد که با پدیدههای دیگر قابل مقایسه نیست. جنگ اوج ناتوانی انسان در کنترل وضعیت خود است. حوادثی که رقم خوردنشان خارج از فاعلیت انسان هستند.
✅ از همین منظر است که جنگ قاعدهستیز است و در جهان مدرن که بر بنیاد محاسبهپذیری پدیدهها بنا شده یک استثناء بهشمار میرود. همچنین جنگ نشانه آشکاری از شکست تمدن و مدنیت تلقی میشود. یک رسوایی بزرگ برای شهروندانی که قرار بود با دادن اختیارات به دولت مطلقه (لویاتان هابز) از وضعیت جنگ همه با هم عبور کرده و آداب زیست مدنی و قانونی را تمرین نمایند. روشن است که با پیامدهایی اینچنین سرنوشتساز پرسش از جنگ اهمیتی مضاعف مییابد.
@solati_mehran
#جنگ
#تاملات
🔹 چرا پرسش از جنگ اهمیت دارد؟
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
✅ جنگ پدیده عجیبی است. آنقدر عجیب که تا جریان دارد نمیتوانی درباره چیز دیگری بنویسی. قدرت روایتگری ات کاستی میگیرد و همواره از خودت میپرسی واقعا آیا در زمانه جنگ موضوع مهم دیگری هم قابل طرح است؟ همین میشود که جنگ نابود کننده توسعه و شکوفایی و نوآوری است و مغناطیسی ایجاد میکند که همه بدنها و ذهنها را به خود جذب میکند. درست در همین نقطه است که پرسش از ماهیت جنگ اهمیتی مضاعف مییابد. کاوش در پدیدهای ویرانگر که اندیشه آدمی را دچار تعلیق میسازد.
✅ من در جنگ گذشته با عراق در شهریور ۵۹ شش سال داشتم و دقیقا روز بعد از آغاز آن به کلاس اول رفتم. در پایان کلاس سوم راهنمایی آنزمان که مصادف با تیرماه ۶۷ بود جنگ به آتشبس انجامید در حالیکه هنوز درک روشنی از آن نداشتم. امروز اما ۵۱ ساله هستم و در آغاز دهه ششم زندگی. اکنون اما مایلام که تاملات خود از جنگ اخیر یعنی حمله اسرائیل در بامداد ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ را بهتدریج روایت کنم.
✅ تاریخ ایران سرشار از جنگهای گوناگون بودهاست. شاید یکی از تفاوتهای جنگ در دوران پیشامدرن و مدرن این باشد که جنگ در اولی قاعده ولی در دومی استثنا بوده است. اما هر چه بود جنگ در تاریخ بلند ما به موضوع جدی در تاملات فلسفی تبدیل نشد. شاید از این رو که امری عادی تلقی میشد. جابهجایی قدرت صرفا از این مسیر میگذشت. اما اکنون ما به پرسش از جنگ نیازمندیم. در آخرین نمونه آن یعنی جنگ ایران و عراق هم چیرگی روایتهای حماسهگون فرصت را برای اندیشه کردن درباره آن تنگ کرد.
✅ چرا پرسش از جنگ مهم است؟ چون جنگ ابهامی جدی در سرنوشت آدمی ایجاد میکند. اینکه آینده چه خواهد شد؟ این در حالیاست که انسان همواره نیازمند حداقلی از وضوح و پیشبینیپذیری در زندگی روزمره است. از سوی دیگر ویرانگری جنگ تاثیراتی ژرف بر زندگی ما بر جا میگذارد که با پدیدههای دیگر قابل مقایسه نیست. جنگ اوج ناتوانی انسان در کنترل وضعیت خود است. حوادثی که رقم خوردنشان خارج از فاعلیت انسان هستند.
✅ از همین منظر است که جنگ قاعدهستیز است و در جهان مدرن که بر بنیاد محاسبهپذیری پدیدهها بنا شده یک استثناء بهشمار میرود. همچنین جنگ نشانه آشکاری از شکست تمدن و مدنیت تلقی میشود. یک رسوایی بزرگ برای شهروندانی که قرار بود با دادن اختیارات به دولت مطلقه (لویاتان هابز) از وضعیت جنگ همه با هم عبور کرده و آداب زیست مدنی و قانونی را تمرین نمایند. روشن است که با پیامدهایی اینچنین سرنوشتساز پرسش از جنگ اهمیتی مضاعف مییابد.
@solati_mehran
#جنگ
#تاملات
Audio
سهم اندیشههای شریعتی در اقتصاد پس از انقلاب!
🔹 مهران صولتی در این سخنرانی که به مناسبت سالگرد درگذشت دکتر علی شریعتی ایراد شد به بررسی ایدههای اقتصادی او در محورهای زیر پرداخته است:
🔸 اهمیت نقد اندیشههای اقتصادی شریعتی
🔸 از نقد سرمایهداری تا مدح سوسیالیسم
🔸 ویژگیهای اقتصاد اسلامی
🔸 کاستیهای فقه اسلامی
🔸 نفی مالکیت فردی
🔸 نقد دیدگاههای اقتصادی شریعتی
زمان فایل: ۳۲ دقیقه
۲۸ خرداد ماه ۱۴۰۴
محفل اندیشه و فلسفه نوین
@solati_mehran
#شریعتی
#اندیشههای_اقتصادی
#سرمایهداری
#سوسیالیسم
🔹 مهران صولتی در این سخنرانی که به مناسبت سالگرد درگذشت دکتر علی شریعتی ایراد شد به بررسی ایدههای اقتصادی او در محورهای زیر پرداخته است:
🔸 اهمیت نقد اندیشههای اقتصادی شریعتی
🔸 از نقد سرمایهداری تا مدح سوسیالیسم
🔸 ویژگیهای اقتصاد اسلامی
🔸 کاستیهای فقه اسلامی
🔸 نفی مالکیت فردی
🔸 نقد دیدگاههای اقتصادی شریعتی
زمان فایل: ۳۲ دقیقه
۲۸ خرداد ماه ۱۴۰۴
محفل اندیشه و فلسفه نوین
@solati_mehran
#شریعتی
#اندیشههای_اقتصادی
#سرمایهداری
#سوسیالیسم
🔹 ققنوسی به نام ایران؛ واقعیت یا توهم؟
✍ ناهید زمانیان
آمریکا بعد از بمباران اتمی ژاپن، این کشور را تصرف کرد. تا پیش از این، مردم ژاپن فکر میکردند امپراطور شبیه انسانهای معمولی نیست؛ یعنی نهتنها در امور روزانه، بلکه در ارتباطاتش با اطرافیان به شکلی خدایگونه رفتار میکند. حالا آمریکا به کاخ وارد شده بود.
امپراطور تسلیم شده بود اما ژنرال مکآرتور او را وادار کرد تا نامهی تسلیم خود را از رادیو بخواند تا هیبت مقدسگونهاش را در میان مردم بشکند. این اولین بار بود که مردم صدای امپراطور خود را میشنیدند. بهت این لحظهی آنان را میتوانید در تمام آثار ادبی این کشور بخوانید.
ژاپنیها در آن لحظه، خود و کشورشان را ققنوس فرض نکردند! آنها نگفتند "ما نابود شدیم ولی دوباره از خاکستر برمیخیزیم چون ذاتمان مقدس است!" بلکه گفتند:
ما اشتباه کردیم، باید از نو بسازیم، با انضباط، با کار، با عقل. آنان در میانهی بحران، رفتاری از خود نشان دادند که مکآرتور هر نوع بیاحترامی به ژاپنیها را، از سوی سربازان آمریکایی جرمی بزرگ در نظر میگرفت.
و در نهایت، خیلی زود، ژاپنِ مستقل نه خطری برای مردمش شد، و نه برای دنیا.
ما در بسیاری از بزنگاههای تاریخی، دوست داریم خودمان را شبیه ققنوس، یا افسانهی شکستناپذیر ببینیم. این نگاه، به ظاهر امیدبخش است، ولی پشتش یک ترس بزرگ، یک فرار از واقعیت، یک فرار از مسئولیت، و یک سهلانگاری تاریخی وجود دارد.
از خاکستر برخاستن، توهمی افسانهایست. پس از هجوم مغول، ما برنخاستیم؛ به خواب فرو رفتیم! نه تمدن بازگشت، نه دانشی تولید شد، و نه حتی عدالت و همدلی نسبت به یکدیگر شکل گرفت. ما فقط تسلیم شدیم، و بعد، با همان زخم، دوباره قرنها زندگیِ مملو از ترس را ادامه دادیم.
ما ققنوس نیستیم! ما فقط انسانهای زخمخوردهی تاریخیم که باید یاد بگیریم چگونه از زخم و جراحتی دیگر جلوگیری کنیم.
ققنوس، یک آرزوست.
تاریخ اما نیاز به صداقت دارد.
اگر بخواهیم که برخیزیم، ابتدا باید سقوط را دوباره معنا کنیم.
@solati_mehran
#ایران
#ققنوس
#ناهید_زمانیان
✍ ناهید زمانیان
آمریکا بعد از بمباران اتمی ژاپن، این کشور را تصرف کرد. تا پیش از این، مردم ژاپن فکر میکردند امپراطور شبیه انسانهای معمولی نیست؛ یعنی نهتنها در امور روزانه، بلکه در ارتباطاتش با اطرافیان به شکلی خدایگونه رفتار میکند. حالا آمریکا به کاخ وارد شده بود.
امپراطور تسلیم شده بود اما ژنرال مکآرتور او را وادار کرد تا نامهی تسلیم خود را از رادیو بخواند تا هیبت مقدسگونهاش را در میان مردم بشکند. این اولین بار بود که مردم صدای امپراطور خود را میشنیدند. بهت این لحظهی آنان را میتوانید در تمام آثار ادبی این کشور بخوانید.
ژاپنیها در آن لحظه، خود و کشورشان را ققنوس فرض نکردند! آنها نگفتند "ما نابود شدیم ولی دوباره از خاکستر برمیخیزیم چون ذاتمان مقدس است!" بلکه گفتند:
ما اشتباه کردیم، باید از نو بسازیم، با انضباط، با کار، با عقل. آنان در میانهی بحران، رفتاری از خود نشان دادند که مکآرتور هر نوع بیاحترامی به ژاپنیها را، از سوی سربازان آمریکایی جرمی بزرگ در نظر میگرفت.
و در نهایت، خیلی زود، ژاپنِ مستقل نه خطری برای مردمش شد، و نه برای دنیا.
ما در بسیاری از بزنگاههای تاریخی، دوست داریم خودمان را شبیه ققنوس، یا افسانهی شکستناپذیر ببینیم. این نگاه، به ظاهر امیدبخش است، ولی پشتش یک ترس بزرگ، یک فرار از واقعیت، یک فرار از مسئولیت، و یک سهلانگاری تاریخی وجود دارد.
از خاکستر برخاستن، توهمی افسانهایست. پس از هجوم مغول، ما برنخاستیم؛ به خواب فرو رفتیم! نه تمدن بازگشت، نه دانشی تولید شد، و نه حتی عدالت و همدلی نسبت به یکدیگر شکل گرفت. ما فقط تسلیم شدیم، و بعد، با همان زخم، دوباره قرنها زندگیِ مملو از ترس را ادامه دادیم.
ما ققنوس نیستیم! ما فقط انسانهای زخمخوردهی تاریخیم که باید یاد بگیریم چگونه از زخم و جراحتی دیگر جلوگیری کنیم.
ققنوس، یک آرزوست.
تاریخ اما نیاز به صداقت دارد.
اگر بخواهیم که برخیزیم، ابتدا باید سقوط را دوباره معنا کنیم.
@solati_mehran
#ایران
#ققنوس
#ناهید_زمانیان
🔹 فرهنگ ایران و فرهنگ ژاپن قابل قیاس نیستند!
نقدی بر یادداشت ناهید زمانیان
فرهنگ ایران و ژاپن قابل قیاس نیستند چون دیدگاه مردمان این دو سرزمین هم قابل مقايسه نیستند،
بنابراین نسخه ای که برای مردم ژاپن پاسخ میدهد بعید است که برای مردم ایران پاسخ دهد.
در اینجا گفتگوی من فرهنگ یک ملت است.
زیرا
دیدگاه مردم ژاپن نسبت به موفقیت بیشتر بر پایه سختکوشی، نظم، احترام متقابل، کار گروهی و تعهد به کیفیت است،
در ژاپن موفقیت فردی معمولاً در سایه موفقیت جمعی معنا پیدا میکند و آموزش و سرمایهگذاری روی نیروی انسانی نقش کلیدی دارد.
در مقابل، فرهنگ ایرانی بر ارزشهایی مثل خرد، اخلاقگرایی، همدلی، نوعدوستی و انعطافپذیری تأکید دارد و موفقیت را اغلب در کنار رشد فردی و جمعی، کمک به دیگران و حفظ ارزشهای انسانی میبیند.
هر دو فرهنگ به احترام و خانواده اهمیت میدهند اما ژاپنیها بیشتر روی نظم و کار تیمی و ایرانیها روی همدلی و اخلاق تمرکز دارند.
تفاوت نگرش فرهنگی ژاپن و ایران به زندگی و موفقیت را نشان میدهد
فرهنگ ژاپن معمولاً روی نظم، تلاش، پیشرفت، کار گروهی و رشد فردی تاکید دارد؛ یعنی موفقیت هدفی است که باید برایش جنگید و همیشه باید را به جلو حرکت کرد.
ولی فرهنگ ایران، مخصوصاً در ادبیات و فلسفه سنتی، بیشتر بر گذرا بودن دنیا و بیارزشی تعلقات دنیوی تاکید میکند؛ یعنی عجله و حرص برای رسیدن به موفقیت دنیوی را بیهوده میداند چون در نهایت همه به خاک میرسیم.
در واقع، ژاپنیها موفقیت را ارزشمند و دستیافتنی میبینند، اما ایرانیها بیشتر به آرامش، قناعت و پذیرش سرنوشت اهمیت میدهند.
البته هر دو دیدگاه نکات مثبت و منفی خودشان را دارند که جای بحث و گفتگو بسیار دارد.
همه می دانید که امیرکبیر و میجی امپراتور ژاپن، برنامه اصلاحات خود را همزمان آغاز کردند.
برنامه اصلاحات امیرکبیر بسیار مفصل تر از میجی بود. مردم ژاپن با میجی همراهی کردند، مطالعه کردند، کار کردند، منافع مردم را برمنافع خود برتری دادند، تا امروز ژاپن سومین کشور دنیا از نظر اقتصادی و بهترین کشور دنیا در تمام پارامترهای زندگی باشد.
مردم ایران با جهل و خرافات بسیار عمیق، امیرکبیر را گریاندند..
می گویند ژاپنی ها خدا را در ساخت وسایلی که می سازند می بینند.
در ژاپن در جوی ها ماهی ها در حال شنا و لذت اند.
آنقدر آب جوی ها زلال است که زیبایی خاص به شهر داده است.
حال من نمی خواهم مقایسه کنم ،آنچه مهارت آگاهی یک جامعه را خوب سالم می کند
آموزشی است که معلم خوبم و مادرم می دهند.
✍ زهرا نجاتی
@solati_mehran
@sociology_1
نقدی بر یادداشت ناهید زمانیان
فرهنگ ایران و ژاپن قابل قیاس نیستند چون دیدگاه مردمان این دو سرزمین هم قابل مقايسه نیستند،
بنابراین نسخه ای که برای مردم ژاپن پاسخ میدهد بعید است که برای مردم ایران پاسخ دهد.
در اینجا گفتگوی من فرهنگ یک ملت است.
زیرا
دیدگاه مردم ژاپن نسبت به موفقیت بیشتر بر پایه سختکوشی، نظم، احترام متقابل، کار گروهی و تعهد به کیفیت است،
در ژاپن موفقیت فردی معمولاً در سایه موفقیت جمعی معنا پیدا میکند و آموزش و سرمایهگذاری روی نیروی انسانی نقش کلیدی دارد.
در مقابل، فرهنگ ایرانی بر ارزشهایی مثل خرد، اخلاقگرایی، همدلی، نوعدوستی و انعطافپذیری تأکید دارد و موفقیت را اغلب در کنار رشد فردی و جمعی، کمک به دیگران و حفظ ارزشهای انسانی میبیند.
هر دو فرهنگ به احترام و خانواده اهمیت میدهند اما ژاپنیها بیشتر روی نظم و کار تیمی و ایرانیها روی همدلی و اخلاق تمرکز دارند.
تفاوت نگرش فرهنگی ژاپن و ایران به زندگی و موفقیت را نشان میدهد
فرهنگ ژاپن معمولاً روی نظم، تلاش، پیشرفت، کار گروهی و رشد فردی تاکید دارد؛ یعنی موفقیت هدفی است که باید برایش جنگید و همیشه باید را به جلو حرکت کرد.
ولی فرهنگ ایران، مخصوصاً در ادبیات و فلسفه سنتی، بیشتر بر گذرا بودن دنیا و بیارزشی تعلقات دنیوی تاکید میکند؛ یعنی عجله و حرص برای رسیدن به موفقیت دنیوی را بیهوده میداند چون در نهایت همه به خاک میرسیم.
در واقع، ژاپنیها موفقیت را ارزشمند و دستیافتنی میبینند، اما ایرانیها بیشتر به آرامش، قناعت و پذیرش سرنوشت اهمیت میدهند.
البته هر دو دیدگاه نکات مثبت و منفی خودشان را دارند که جای بحث و گفتگو بسیار دارد.
همه می دانید که امیرکبیر و میجی امپراتور ژاپن، برنامه اصلاحات خود را همزمان آغاز کردند.
برنامه اصلاحات امیرکبیر بسیار مفصل تر از میجی بود. مردم ژاپن با میجی همراهی کردند، مطالعه کردند، کار کردند، منافع مردم را برمنافع خود برتری دادند، تا امروز ژاپن سومین کشور دنیا از نظر اقتصادی و بهترین کشور دنیا در تمام پارامترهای زندگی باشد.
مردم ایران با جهل و خرافات بسیار عمیق، امیرکبیر را گریاندند..
می گویند ژاپنی ها خدا را در ساخت وسایلی که می سازند می بینند.
در ژاپن در جوی ها ماهی ها در حال شنا و لذت اند.
آنقدر آب جوی ها زلال است که زیبایی خاص به شهر داده است.
حال من نمی خواهم مقایسه کنم ،آنچه مهارت آگاهی یک جامعه را خوب سالم می کند
آموزشی است که معلم خوبم و مادرم می دهند.
✍ زهرا نجاتی
@solati_mehran
@sociology_1
Audio
احیای امید در زمانه جنگ چگونه امکانپذیر است؟
🎤 مهران صولتی
زمان فایل: ۳ دقیقه
@solati_mehran
#احیای_امید
#زمانه_جنگ
🎤 مهران صولتی
زمان فایل: ۳ دقیقه
@solati_mehran
#احیای_امید
#زمانه_جنگ
🔹 ۱۲ درس از ۱۲ روز جنگ!
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
✅ سیاست نه شرقی نه غربی که متناسب با شرایط پیروزی انقلاب ۵۷ و بسیار آرمانگرایانه اتخاذ شده بود برای تامین منافع ملی باید به سیاست واقعگرایانه هم شرقی هم غربی تغییر یابد. ایران باید بتواند از فضای رقابت میان ایندو بخش از جهان برای تامین منافع ملی خود بهره گیرد.
✅ در جهان سراسر تهدید کنونی ما به متحد استراتژیک نیاز داریم. جنگ با اسرائیل نشان داد که گردش به شرق پرهزینه ایران در سالهای اخیر نتوانسته پشتیبانی جدی چین و روسیه را برای ما به ارمغان آورد و حمایتها عمدتا در حد لفاظیهای دیپلماتیک باقی مانده است.
✅ در هنگامه تهدید نظامی و به خطر افتادن جان آدمیان امنیت به اولویت نخست همگان تبدیل میشود. فقدان توجه اپوزیسیون برانداز نسبت به این اصل بدیهی موجب بروز اشتباه محاسباتی از سوی ایشان در دوران جنگ شد. نمیتوان خارجنشین بود و از مردم زیر بمباران انتظار تغییر نظام سیاسی را داشت.
✅ همبستگی ایدئولوژیک اگر چه در دوران جنگ با عراق راهگشا بود ولی با تضعیف ایدئولوژی در سالهای بعد باید به همبستگی مدنی تبدیل میشد. متاسفانه تضعیف هدفمند جامعه مدنی در دو دهه گذشته موجب اتمیزه شدن جامعه و بیپناه ماندن ایران در مقابل تهدیدات شده است.
✅ نفوذ نتیجه تداوم شکاف تاریخی ملت - حکومت در ایران است. در این میان عواملی مانند تنگناهای اقتصادی، محدودیت آزادیهای اجتماعی، و ناشنوایی سیستماتیک حکومت نسبت به مطالبات مردم هم به معادله تضعیف حاکمیت/ تقویت ملت دامن زده و آسیبهای ناشی از عملکرد نفوذیها را افزایش دادند.
✅ روایتها اگر با واقعیتها تناسب نداشته باشند با عادی شدن اوضاع به سرعت رنگ باخته و بیاعتمادی به دنبال میآورند. جنگها پیروزی و شکست را در کنار یکدیگر دارند. سیاستمداران باید به موازات بیان پیروزیها از شجاعت اعتراف به شکستها هم برخوردار باشند.
✅ جنگ نشان داد که سیاست، عرصه عدم قطعیت و به غایت پیشبینیناپذیر است، بنابراین بیان اظهارات قطعی درباره امکان جنگ یا مذاکره میتواند صدمات جدی به منافع ملی وارد نماید. در سیاست باید احتمالات را جدی گرفت و از همه ظرفیتها برای دور کردن خطر جنگ بهره جست.
✅ برخورد مسئولانه و میهندوستانه جمعی از زندانیان سیاسی و روشنفکران دور از وطن نشان داد که ایران آینده صرفا از مسیر بازگشت به مردم و جدی گرفتن مشارکت آنان قابل دستیابی است. هیچ گونه سختافزار نظامی نمیتواند با نرم افزاری به نام سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی جامعه برابری کند.
✅ جنگ نشان داد که میهن دوستی پایدار و موثر نه با پمپاژ مقطعی احساسات ملی از رسانه میلی بلکه با شنیدن صدای مردم، افزایش قدرت نهادهای انتخابی، و جلب مشارکت واقعی ایرانیان در عرصه تعیین سرنوشت محقق میشود. از همینرو آزادی زندانیان سیاسی میتواند یک اقدام اعتمادساز در این برهه تلقی شود.
✅ مصون سازی کشور در قبال تهاجمات آینده نه صرفا از مسیر افزودن بر سازوبرگ نظامی بلکه از طریق مشارکت در اقتصاد جهانی امکانپذیر میشود. متاسفانه غفلت از نقش ژئوپلیتیک ایران و اهمیت کریدورهای ارتباطی و اقتصادی در دهههای اخیر موجب محروم ماندن کشور از امتیاز بازدارندگی ناشی از تعریف منافع مشترک اقتصادی ما با شرق و غرب شده است.
✅ نظام رسانهای کشور که در صدا و سیما تجلی یافته بهغایت معیوب، شعارزده، و ناکارآمد است. دستگاهی که حتی در روزهای جنگ نیز اهمیت بازتاب تکثر اجتماعی را درک نمیکند و آغوش خود را به روی نمایندگان همه گرایشهای سیاسی- اجتماعی موجود در جامعه نمیگشاید. ادامه این مسیر میتواند افول جایگاه این رسانه را تسریع نماید.
✅ بزرگترین خطر برای آینده ایران نه عوارض ناشی از جنگ کنونی بلکه تداوم سیاست امنیتیسازی کشور و تعویق برنامه توسعه آن است. به بیان دیگر بازدارندگی واقعی برای کشور تنها از مسیر توسعه پایدار و همهجانبه قابل حصول است که نسبتی وثیق با بازتعریف جایگاه و روابط ایران با قدرتهای جهانی هم دارد.
@solati_mehran
#ایران
#جنگ
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
✅ سیاست نه شرقی نه غربی که متناسب با شرایط پیروزی انقلاب ۵۷ و بسیار آرمانگرایانه اتخاذ شده بود برای تامین منافع ملی باید به سیاست واقعگرایانه هم شرقی هم غربی تغییر یابد. ایران باید بتواند از فضای رقابت میان ایندو بخش از جهان برای تامین منافع ملی خود بهره گیرد.
✅ در جهان سراسر تهدید کنونی ما به متحد استراتژیک نیاز داریم. جنگ با اسرائیل نشان داد که گردش به شرق پرهزینه ایران در سالهای اخیر نتوانسته پشتیبانی جدی چین و روسیه را برای ما به ارمغان آورد و حمایتها عمدتا در حد لفاظیهای دیپلماتیک باقی مانده است.
✅ در هنگامه تهدید نظامی و به خطر افتادن جان آدمیان امنیت به اولویت نخست همگان تبدیل میشود. فقدان توجه اپوزیسیون برانداز نسبت به این اصل بدیهی موجب بروز اشتباه محاسباتی از سوی ایشان در دوران جنگ شد. نمیتوان خارجنشین بود و از مردم زیر بمباران انتظار تغییر نظام سیاسی را داشت.
✅ همبستگی ایدئولوژیک اگر چه در دوران جنگ با عراق راهگشا بود ولی با تضعیف ایدئولوژی در سالهای بعد باید به همبستگی مدنی تبدیل میشد. متاسفانه تضعیف هدفمند جامعه مدنی در دو دهه گذشته موجب اتمیزه شدن جامعه و بیپناه ماندن ایران در مقابل تهدیدات شده است.
✅ نفوذ نتیجه تداوم شکاف تاریخی ملت - حکومت در ایران است. در این میان عواملی مانند تنگناهای اقتصادی، محدودیت آزادیهای اجتماعی، و ناشنوایی سیستماتیک حکومت نسبت به مطالبات مردم هم به معادله تضعیف حاکمیت/ تقویت ملت دامن زده و آسیبهای ناشی از عملکرد نفوذیها را افزایش دادند.
✅ روایتها اگر با واقعیتها تناسب نداشته باشند با عادی شدن اوضاع به سرعت رنگ باخته و بیاعتمادی به دنبال میآورند. جنگها پیروزی و شکست را در کنار یکدیگر دارند. سیاستمداران باید به موازات بیان پیروزیها از شجاعت اعتراف به شکستها هم برخوردار باشند.
✅ جنگ نشان داد که سیاست، عرصه عدم قطعیت و به غایت پیشبینیناپذیر است، بنابراین بیان اظهارات قطعی درباره امکان جنگ یا مذاکره میتواند صدمات جدی به منافع ملی وارد نماید. در سیاست باید احتمالات را جدی گرفت و از همه ظرفیتها برای دور کردن خطر جنگ بهره جست.
✅ برخورد مسئولانه و میهندوستانه جمعی از زندانیان سیاسی و روشنفکران دور از وطن نشان داد که ایران آینده صرفا از مسیر بازگشت به مردم و جدی گرفتن مشارکت آنان قابل دستیابی است. هیچ گونه سختافزار نظامی نمیتواند با نرم افزاری به نام سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی جامعه برابری کند.
✅ جنگ نشان داد که میهن دوستی پایدار و موثر نه با پمپاژ مقطعی احساسات ملی از رسانه میلی بلکه با شنیدن صدای مردم، افزایش قدرت نهادهای انتخابی، و جلب مشارکت واقعی ایرانیان در عرصه تعیین سرنوشت محقق میشود. از همینرو آزادی زندانیان سیاسی میتواند یک اقدام اعتمادساز در این برهه تلقی شود.
✅ مصون سازی کشور در قبال تهاجمات آینده نه صرفا از مسیر افزودن بر سازوبرگ نظامی بلکه از طریق مشارکت در اقتصاد جهانی امکانپذیر میشود. متاسفانه غفلت از نقش ژئوپلیتیک ایران و اهمیت کریدورهای ارتباطی و اقتصادی در دهههای اخیر موجب محروم ماندن کشور از امتیاز بازدارندگی ناشی از تعریف منافع مشترک اقتصادی ما با شرق و غرب شده است.
✅ نظام رسانهای کشور که در صدا و سیما تجلی یافته بهغایت معیوب، شعارزده، و ناکارآمد است. دستگاهی که حتی در روزهای جنگ نیز اهمیت بازتاب تکثر اجتماعی را درک نمیکند و آغوش خود را به روی نمایندگان همه گرایشهای سیاسی- اجتماعی موجود در جامعه نمیگشاید. ادامه این مسیر میتواند افول جایگاه این رسانه را تسریع نماید.
✅ بزرگترین خطر برای آینده ایران نه عوارض ناشی از جنگ کنونی بلکه تداوم سیاست امنیتیسازی کشور و تعویق برنامه توسعه آن است. به بیان دیگر بازدارندگی واقعی برای کشور تنها از مسیر توسعه پایدار و همهجانبه قابل حصول است که نسبتی وثیق با بازتعریف جایگاه و روابط ایران با قدرتهای جهانی هم دارد.
@solati_mehran
#ایران
#جنگ