✍️ اول مهر و ابرپروژههای ایران
محمدرضا اسلامی
🔵 برای روز اول مهر انتخاب این پوستر ضروری است. اینکه امیدوار باشیم که روزی برسد که محصولات نظام آموزشی کشورمان چنین نباشد. چنین مباد. سِیر واژه ها را ملاحظه کنید: "ابَر پروژه".
پروژه ای که کل آن یک میلیارد دلار هم نبوده (پروژه ای «نیم میلیارد» دلاری!) را ابرپروژه خطاب کردن.
هر کسی که با بدیهیات مفاهیم و ابعاد پروژههای بینالمللی آشنا باشد میداند که در حوزه زیرساخت «پروژه نیم میلیارد دلاری» را ابرپروژه خطاب نمی کنند. اما محصول سیستم آموزشی ما چنین است: همین قدر بیمبالات در انتخاب واژهها و همین قدر غیرمتواضع در آدرس غلط دادن.
در شرایطی که کشورهای اطراف ایران در حال اجرای مگاپروژه های عظیم در حوزه زیربناهای خود هستند (که در این یادداشت تجارت فردا + به آن پرداخته شد) سیستم آموزشی ما میآید و به رئیسجمهور کشور می گوید: ابرپروژه . مفهوم ابرپروژه را در امارات، در ابوظبی و دوبی، در عربستان و ترکیه می بیند ولی پروژه نیم میلیارد دلاری را ابرپروژه معرفی می کند. با همین روش و با همین "تعریف" (Definition) رئیس جمهور کشور را تا سریلانکا می کشانند که برود و ابَرپروژه را افتتاح کند.(!؟)
اما ماجرا به همین جا ختم نمیشود. با همین روش و با همین سیاق واژه گزینی، متن خبر را به وب سایت ریاست جمهوری می دهد. در اینجا متن را ملاحظه کنید:
https://president.ir/fa/151410
🔵 سوال اینجاست که چرا سیستم آموزشعالی کشور ما اینگونه و با چنین ادبیاتی سخن می گوید؟ کجای دنیا رئیس جمهور کشور را برای یک پروژه نیممیلیارد دلاری از کشور خارج می کنند؟ آیا نمیفهمند سطح پروژه هایی که #اردوغان افتتاح می کند در چه ترازی است؟ آیا عدد و رقم نمیدانند و نمیفهمند سطح پروژه هایی که بنسلمان و شیخ محمد افتتاح می کنند در چه ترازی است؟ آیا ایران به سطحی رسیده که باید «یک روز کاریِ» رئیس جمهورش را به پروژه نیم میلیارد دلاری اختصاص بدهند؟
مرحوم رئیسی اعتماد میکرد به اینها، و بر سر همان اعتماد هم بود که تا سریلانکا رفت (تا 230 کیلومتری شرق پایتخت این کشور رفت). و بر سر همان اعتماد بود که مرحوم رئیسی تا سد خداآفرین هم رفت برای «افتتاح».
سدی که کل تولید برق آن 200 مگاوات است؛ ارتفاع آن ۶۱ متر است(!) و حجم مخزن آن 1.6 میلیارد مترمکعب است. سدی که در سایر کشورها معاون وزیر نیرو یا حداکثر «وزیر نیرو» باید آن را افتتاح کند. مرحوم رئیسی به خداآفرین رفت و در همان سفر هم جان باخت ولی کسی از برنامهریزانِ آن سفر نپرسید که آیا در سایر کشورهای دنیا هم رئیسجمهور مملکت را برای افتتاح پروژه ای در این سطح و این تراز جابجا می کنند؟
آیا آن هم «ابرپروژه» بود؟
🔵اول مهر است و بازگردیم به دانشگاه و سیستم آموزشی کشورمان.
وقتی نهاد دانشگاه میآید و به راحتی پروژه نیم میلیارد دلاری را «ابر پروژه» خطاب می کند، «این دانشگاه» قرار است چگونه و چه چیزی به فرزندان ایران و نسل آینده بیاموزد؟
چه نسلی از مهندسین را قرار است تربیت کند؟ آیا در دانشگاههای ترکیه هم به نسل جوان مهندسین میآموزند که در توسعه ترکیه، افق فکری خود را برای "ابرپروژه" در چنین ترازی تنظیم کنند؟ آیا نسل جوان اماراتی اینگونه آموزش می بیند؟
🔵 اول مهر است و جای این پرسش هم باقی است که اگر پروژه ای را ابرپروژه خطاب می کنید پس چطور «رئیس دانشکده» مسئولیت اجرایی در آن ابرپروژه داشته است؟ «رئیس دانشکده» یعنی کسی که انبوهی وظایف مشخص در نهاد دانشگاه دارد. او موظف است که به برنامهریزی برای «اعضای هیات علمی» اهتمام داشته باشد. چطور ممکن است که یک نفر هم رئیس دانشکده باشد و هم «همزمان» در ابرپروژه «مسئولیت اجرایی» داشته باشد؟
این چه نهاد دانشگاهی است که به رئیسجمهور آنگونه سخن میگوید و در انجام وظایف آموزشی/پژوهشی خودش هم اینگونه وقت میگذراند؟
🔵اول مهر است و نهاد دانشگاه نیازمند بازنگری جدی در بازتعریف عملکردهای خودش است.
دانشگاه ایرانی باید به روند توسعه کشورهای منطقه با دقت بنگرد. استاد دانشگاه ایرانی باید «اصل وقتش» در دانشگاه باشد. دغدغه اصلی استاد دانشگاه باید آموزش نسل جوان و پژوهش باشد. دغدغه اش حل #مسائل_ایران باشد. در بیرون دانشگاه کارهای «مشاوره ای» بلامانع است ولی «مسئولیتهای اجرایی» در دستگاههای اجرایی؟ (آنهم طولانی مدت؟)
اول مهر است و دانشگاه ایرانی اگر می خواهد که شانههایش زیر بار توسعه کشور قرار گیرد، باید به این سوال بپردازد که دارد چه می کند؟ و جایگاه دانشگاه در «حل مسائل ایران» کجاست؟
https://www.tgoop.com/solseghalam/2421
محمدرضا اسلامی
🔵 برای روز اول مهر انتخاب این پوستر ضروری است. اینکه امیدوار باشیم که روزی برسد که محصولات نظام آموزشی کشورمان چنین نباشد. چنین مباد. سِیر واژه ها را ملاحظه کنید: "ابَر پروژه".
پروژه ای که کل آن یک میلیارد دلار هم نبوده (پروژه ای «نیم میلیارد» دلاری!) را ابرپروژه خطاب کردن.
هر کسی که با بدیهیات مفاهیم و ابعاد پروژههای بینالمللی آشنا باشد میداند که در حوزه زیرساخت «پروژه نیم میلیارد دلاری» را ابرپروژه خطاب نمی کنند. اما محصول سیستم آموزشی ما چنین است: همین قدر بیمبالات در انتخاب واژهها و همین قدر غیرمتواضع در آدرس غلط دادن.
در شرایطی که کشورهای اطراف ایران در حال اجرای مگاپروژه های عظیم در حوزه زیربناهای خود هستند (که در این یادداشت تجارت فردا + به آن پرداخته شد) سیستم آموزشی ما میآید و به رئیسجمهور کشور می گوید: ابرپروژه . مفهوم ابرپروژه را در امارات، در ابوظبی و دوبی، در عربستان و ترکیه می بیند ولی پروژه نیم میلیارد دلاری را ابرپروژه معرفی می کند. با همین روش و با همین "تعریف" (Definition) رئیس جمهور کشور را تا سریلانکا می کشانند که برود و ابَرپروژه را افتتاح کند.(!؟)
اما ماجرا به همین جا ختم نمیشود. با همین روش و با همین سیاق واژه گزینی، متن خبر را به وب سایت ریاست جمهوری می دهد. در اینجا متن را ملاحظه کنید:
https://president.ir/fa/151410
🔵 سوال اینجاست که چرا سیستم آموزشعالی کشور ما اینگونه و با چنین ادبیاتی سخن می گوید؟ کجای دنیا رئیس جمهور کشور را برای یک پروژه نیممیلیارد دلاری از کشور خارج می کنند؟ آیا نمیفهمند سطح پروژه هایی که #اردوغان افتتاح می کند در چه ترازی است؟ آیا عدد و رقم نمیدانند و نمیفهمند سطح پروژه هایی که بنسلمان و شیخ محمد افتتاح می کنند در چه ترازی است؟ آیا ایران به سطحی رسیده که باید «یک روز کاریِ» رئیس جمهورش را به پروژه نیم میلیارد دلاری اختصاص بدهند؟
مرحوم رئیسی اعتماد میکرد به اینها، و بر سر همان اعتماد هم بود که تا سریلانکا رفت (تا 230 کیلومتری شرق پایتخت این کشور رفت). و بر سر همان اعتماد بود که مرحوم رئیسی تا سد خداآفرین هم رفت برای «افتتاح».
سدی که کل تولید برق آن 200 مگاوات است؛ ارتفاع آن ۶۱ متر است(!) و حجم مخزن آن 1.6 میلیارد مترمکعب است. سدی که در سایر کشورها معاون وزیر نیرو یا حداکثر «وزیر نیرو» باید آن را افتتاح کند. مرحوم رئیسی به خداآفرین رفت و در همان سفر هم جان باخت ولی کسی از برنامهریزانِ آن سفر نپرسید که آیا در سایر کشورهای دنیا هم رئیسجمهور مملکت را برای افتتاح پروژه ای در این سطح و این تراز جابجا می کنند؟
آیا آن هم «ابرپروژه» بود؟
🔵اول مهر است و بازگردیم به دانشگاه و سیستم آموزشی کشورمان.
وقتی نهاد دانشگاه میآید و به راحتی پروژه نیم میلیارد دلاری را «ابر پروژه» خطاب می کند، «این دانشگاه» قرار است چگونه و چه چیزی به فرزندان ایران و نسل آینده بیاموزد؟
چه نسلی از مهندسین را قرار است تربیت کند؟ آیا در دانشگاههای ترکیه هم به نسل جوان مهندسین میآموزند که در توسعه ترکیه، افق فکری خود را برای "ابرپروژه" در چنین ترازی تنظیم کنند؟ آیا نسل جوان اماراتی اینگونه آموزش می بیند؟
🔵 اول مهر است و جای این پرسش هم باقی است که اگر پروژه ای را ابرپروژه خطاب می کنید پس چطور «رئیس دانشکده» مسئولیت اجرایی در آن ابرپروژه داشته است؟ «رئیس دانشکده» یعنی کسی که انبوهی وظایف مشخص در نهاد دانشگاه دارد. او موظف است که به برنامهریزی برای «اعضای هیات علمی» اهتمام داشته باشد. چطور ممکن است که یک نفر هم رئیس دانشکده باشد و هم «همزمان» در ابرپروژه «مسئولیت اجرایی» داشته باشد؟
این چه نهاد دانشگاهی است که به رئیسجمهور آنگونه سخن میگوید و در انجام وظایف آموزشی/پژوهشی خودش هم اینگونه وقت میگذراند؟
🔵اول مهر است و نهاد دانشگاه نیازمند بازنگری جدی در بازتعریف عملکردهای خودش است.
دانشگاه ایرانی باید به روند توسعه کشورهای منطقه با دقت بنگرد. استاد دانشگاه ایرانی باید «اصل وقتش» در دانشگاه باشد. دغدغه اصلی استاد دانشگاه باید آموزش نسل جوان و پژوهش باشد. دغدغه اش حل #مسائل_ایران باشد. در بیرون دانشگاه کارهای «مشاوره ای» بلامانع است ولی «مسئولیتهای اجرایی» در دستگاههای اجرایی؟ (آنهم طولانی مدت؟)
اول مهر است و دانشگاه ایرانی اگر می خواهد که شانههایش زیر بار توسعه کشور قرار گیرد، باید به این سوال بپردازد که دارد چه می کند؟ و جایگاه دانشگاه در «حل مسائل ایران» کجاست؟
https://www.tgoop.com/solseghalam/2421
Telegram
ارزیابی شتابزده
Audio
قسمت صد و نوزدهم پادکست دغدغه ایران
دانشگاه ایرانی: آن خشت بُوَد که پُر توان زد
کارکرد دانشگاه چیست؟ دانشگاه در ژاپن چه نقشی ایفا میکند و کیفیت و تأکیدات آموزشی و پژوهشی در آن چگونه است؟ دانشگاه آمریکایی چه خصایصی دارد؟ نقطه ضعف و قوت دانشگاه ایرانی در برابر دانشگاههای آمریکایی و ژاپنی چیست؟
دکتر #محمدرضا_اسلامی که تجربه زندگی دانشگاهی در ایران، ژاپن و آمریکا را دارد، بر محور این سؤالات دانشگاه را در سه کشور مقایسه میکند.
⭕کانال ارزیابی شتابزده، نوشتههای محمدرضا اسلامی
حمایت از پادکست دغدغه ایران
دوره «جامعهشناسی برای همه» در پلتفرم هنرستان
شناسه پیپال
[email protected]
موسیقی آغازین
قطعه سلام، اثر استاد حسن کسائی
Email: [email protected]
گوینده: محمد فاضلی
امور فنی و صوت: مرتضی مشیریخواه
گرافیک: استودیو آنسو (@onsoustudio)
تاریخ انتشار
مهر هزار و چهارصد و سه
https://www.tgoop.com/dirancast_official
دانشگاه ایرانی: آن خشت بُوَد که پُر توان زد
کارکرد دانشگاه چیست؟ دانشگاه در ژاپن چه نقشی ایفا میکند و کیفیت و تأکیدات آموزشی و پژوهشی در آن چگونه است؟ دانشگاه آمریکایی چه خصایصی دارد؟ نقطه ضعف و قوت دانشگاه ایرانی در برابر دانشگاههای آمریکایی و ژاپنی چیست؟
دکتر #محمدرضا_اسلامی که تجربه زندگی دانشگاهی در ایران، ژاپن و آمریکا را دارد، بر محور این سؤالات دانشگاه را در سه کشور مقایسه میکند.
⭕کانال ارزیابی شتابزده، نوشتههای محمدرضا اسلامی
حمایت از پادکست دغدغه ایران
دوره «جامعهشناسی برای همه» در پلتفرم هنرستان
شناسه پیپال
[email protected]
موسیقی آغازین
قطعه سلام، اثر استاد حسن کسائی
Email: [email protected]
گوینده: محمد فاضلی
امور فنی و صوت: مرتضی مشیریخواه
گرافیک: استودیو آنسو (@onsoustudio)
تاریخ انتشار
مهر هزار و چهارصد و سه
https://www.tgoop.com/dirancast_official
✍️ پنسیلوانیا، دوئل اوباما با ایلان ماسک
محمدرضا اسلامی
اوباما راه افتاده و شهر به شهر در پنسیلوانیا سخنرانی می کند. این یکی از ایالتهای تعیین کننده است. کارشناسان می گویند سرنوشت این انتخابات ممکن است با چندهزار رأی (یا حتی کمتر) تعیین شود.
دو طرف ماجرا می دانند که آنچه در این 16 روز آینده رخ میدهد سرنوشتِ ثروت و قدرت را برای هشت سال آینده تعیین خواهد کرد. هریس سرمایه اجتماعی بالایی ندارد. کاریزمای خاصی نداشته (حداقل تا کنون)؛ ولی باراک اوباما از روزگار جوانیاش تا به امروز محبوب قلوب بخشی از شهروندان آمریکا بوده است. او هم از سرمایه اجتماعی و هم از قدرت سخنوری برخوردار است. کاریزمای شخصیت اوباما شاید بتواند کمکی به کامالا هریس کند. بدیهی است که جابجا شدن فردی مثل باراک اوباما با محدودیتهای زیادی همراه است ولی در Pittsburgh و Philadelphia و Scranton هر آنچه در کف داشت گذاشت.
🔵 اما برگ برندهی کمپین دونالد ترامپ، فرایِ کاریزما و سخنوری است! دیروز ایلان ماسک هم عازم میدان نبرد پنسیلوانیا شد و آنجا او هر آنچه که در کف داشت برای دونالد ترامپ مایه گذاشت. ایلان ماسک سخنور خوبی نیست. نه جملهبندیهای فاخر دارد و نه قدرت بلاغت عجیب اوباما را.
اما تاثیر ایلان ماسک بر آرای خاموش احتمالا بیشتر از تاثیر باراک اوباما است. چرا؟ فایل زیر🔻 ویدئوی کامل سخنرانی دیروز ایلان ماسک است. این 92 دقیقه را ملاحظه کنید و بعد مقایسه کنید با سخنرانیهای بلیغ اوباما.
ایلان ماسک بریده و منقطع حرف می زند. توانِ ساختن جمله های بلند را ندارد. تپق می زند. ولی شنوندهی ایلان ماسک، به دنبال شنیدنِ سخنرانیِ فاخر نیست. طیف مخاطبان ایلان ماسک کسانی هستند که قدرتِ «فنآوری» و هوش و بازرگانی را تحسین می کنند. ایلان ماسکی دیروز بر روی صحنه رفته که هفته پیش یک شگفتی حیرت آور در عرصه هوا-فضا را در تاریخ انسان معاصر رقم زده.
برای شنونده، ایلان ماسکی بر روی صحنه است که «یک قلم» ارزش بازار شرکت تسلا از مجموع ارزش بازار «کل شرکتهای خودروسازی دنیا» (شامل تویوتا، فورد، مرسدس-بنز آگِ و …) بیشتر است!
(۷۰۵ میلیارد دلار ارزش بازار تسلا است. لینک + و +).
برای شنونده، ایلان ماسکی بر روی صحنهی حمایت از دونالد ترامپ است که مهمترین «رسانه مدرن» یعنی توئیتر را خرید و نشان داد که فقط «مرد فنآوری و صنعت» نیست بلکه «ذهن اجتماعی فعال» نیز دارد. قدرت توئیتر (X) امروز از قدرت سی.ان.ان بیشتر است.
🔵و شگفت اینجاست که چه شد که دموکراتها (بخوانیم جو بایدن) چنین کسی را از خودشان رنجاندند؟
کسی را که دموکراتها از خود رنجاندند دونالد ترامپ جذب کرد.
حداقل می توان چنین گفت که:
دونالد ترامپ توانست «غنیترین» و «بی نیازترین» مرد روی کره زمین را متقاعد کند که از او حمایت کند.
شنونده می فهمد که ایلان ماسک نیازی به ثروت ندارد. حتی نیازی به شهرت، دیده شدن، یا قدرت هم ندارد. لذا برای شنونده این سوال ذهنی شکل می گیرد که ایلان ماسک در دونالد ترامپ چه دیده که برای حمایت از او 5 ساعت پرواز را از کالیفرنیا متحمل می شود تا به پنسیلوانیا برسد و نود و دو دقیقه چهره به چهره با شهروندان درباره اهمیت انتخاب مجدد ترامپ سخنرانی کند؟
🔵 همه کسانی که دیروز به این سخنرانی آمدند می دانستند که هفته پیش تاریخسازی فضایی ایلان ماسک رقم خورده؛ بازگشت موفق پیشران موشک استارشیپ به سکوی پرتاب باعث حیرت متخصصین عرصه هوا-فضا در اروپا، ژاپن، روسیه و چین شد.
شهروند پنسیلوانیایی در اخبار شنیده که پیشران تقویتی (بوستر) این موشک، پس از پرتاب در ایالت تگزاس آمریکا، مجددا در همان نقطه فرود آمد تا دوباره از آن استفاده شود. رسانه های دنیا نشان دادند که چطور بازوهای روباتیک غولآسا این پیشران را در زمان فرود گرفتند. لحظه ای که بسیاری از دوستداران اکتشافات فضایی را هیجانزده کرد.
بله! ایلان ماسک مرد سخنوری نیست ولی «مرد عمل» است. حداقل در ذهن مخاطب چنین است!
🔵 دقیقهی بیست این ویدئو را ببینید. جایی که جوان پنسیلوانیایی به ایلان ماسک می گوید: من و دوستم در ۲۰ سالگی یک شرکت تاسیس کرده ایم و مطمئنیم که موفق می شویم تو چه «نصیحتی» برای ما و موفقیت ما داری؟ بله، آرای خاموش یعنی همین ها. نسل زد یعنی همین ها.
جمع کردن تک رای های اینها.
🔵دموکراتها بر این گمان هستند که دو انتخابات گذشته نشان داده که مجموع رای شهروندان دموکرات از جمهوریخواه بیشتر است. اما آیا این امر این نوبت هم رخ خواهد داد؟
آیا آرای خاموش در ایالتهای چرخشی به سمت و سوی باراک اوباما خواهد رفت یا درخشندگیِ قدرت صنعت و بازرگانی در ایلان ماسک آرای خاموش را به سمت دونالد ترامپ سوق خواهد داد؟
نتیجه قابل پیش بینی نیست. اما نتیجه هرچه که باشد گویای یک امر است: عرصه سیاست آمریکا، عرصه عرض اندام قدرتهاست.
▪️لینک ویدئو
https://www.tgoop.com/solseghalam
محمدرضا اسلامی
اوباما راه افتاده و شهر به شهر در پنسیلوانیا سخنرانی می کند. این یکی از ایالتهای تعیین کننده است. کارشناسان می گویند سرنوشت این انتخابات ممکن است با چندهزار رأی (یا حتی کمتر) تعیین شود.
دو طرف ماجرا می دانند که آنچه در این 16 روز آینده رخ میدهد سرنوشتِ ثروت و قدرت را برای هشت سال آینده تعیین خواهد کرد. هریس سرمایه اجتماعی بالایی ندارد. کاریزمای خاصی نداشته (حداقل تا کنون)؛ ولی باراک اوباما از روزگار جوانیاش تا به امروز محبوب قلوب بخشی از شهروندان آمریکا بوده است. او هم از سرمایه اجتماعی و هم از قدرت سخنوری برخوردار است. کاریزمای شخصیت اوباما شاید بتواند کمکی به کامالا هریس کند. بدیهی است که جابجا شدن فردی مثل باراک اوباما با محدودیتهای زیادی همراه است ولی در Pittsburgh و Philadelphia و Scranton هر آنچه در کف داشت گذاشت.
🔵 اما برگ برندهی کمپین دونالد ترامپ، فرایِ کاریزما و سخنوری است! دیروز ایلان ماسک هم عازم میدان نبرد پنسیلوانیا شد و آنجا او هر آنچه که در کف داشت برای دونالد ترامپ مایه گذاشت. ایلان ماسک سخنور خوبی نیست. نه جملهبندیهای فاخر دارد و نه قدرت بلاغت عجیب اوباما را.
اما تاثیر ایلان ماسک بر آرای خاموش احتمالا بیشتر از تاثیر باراک اوباما است. چرا؟ فایل زیر🔻 ویدئوی کامل سخنرانی دیروز ایلان ماسک است. این 92 دقیقه را ملاحظه کنید و بعد مقایسه کنید با سخنرانیهای بلیغ اوباما.
ایلان ماسک بریده و منقطع حرف می زند. توانِ ساختن جمله های بلند را ندارد. تپق می زند. ولی شنوندهی ایلان ماسک، به دنبال شنیدنِ سخنرانیِ فاخر نیست. طیف مخاطبان ایلان ماسک کسانی هستند که قدرتِ «فنآوری» و هوش و بازرگانی را تحسین می کنند. ایلان ماسکی دیروز بر روی صحنه رفته که هفته پیش یک شگفتی حیرت آور در عرصه هوا-فضا را در تاریخ انسان معاصر رقم زده.
برای شنونده، ایلان ماسکی بر روی صحنه است که «یک قلم» ارزش بازار شرکت تسلا از مجموع ارزش بازار «کل شرکتهای خودروسازی دنیا» (شامل تویوتا، فورد، مرسدس-بنز آگِ و …) بیشتر است!
(۷۰۵ میلیارد دلار ارزش بازار تسلا است. لینک + و +).
برای شنونده، ایلان ماسکی بر روی صحنهی حمایت از دونالد ترامپ است که مهمترین «رسانه مدرن» یعنی توئیتر را خرید و نشان داد که فقط «مرد فنآوری و صنعت» نیست بلکه «ذهن اجتماعی فعال» نیز دارد. قدرت توئیتر (X) امروز از قدرت سی.ان.ان بیشتر است.
🔵و شگفت اینجاست که چه شد که دموکراتها (بخوانیم جو بایدن) چنین کسی را از خودشان رنجاندند؟
کسی را که دموکراتها از خود رنجاندند دونالد ترامپ جذب کرد.
حداقل می توان چنین گفت که:
دونالد ترامپ توانست «غنیترین» و «بی نیازترین» مرد روی کره زمین را متقاعد کند که از او حمایت کند.
شنونده می فهمد که ایلان ماسک نیازی به ثروت ندارد. حتی نیازی به شهرت، دیده شدن، یا قدرت هم ندارد. لذا برای شنونده این سوال ذهنی شکل می گیرد که ایلان ماسک در دونالد ترامپ چه دیده که برای حمایت از او 5 ساعت پرواز را از کالیفرنیا متحمل می شود تا به پنسیلوانیا برسد و نود و دو دقیقه چهره به چهره با شهروندان درباره اهمیت انتخاب مجدد ترامپ سخنرانی کند؟
🔵 همه کسانی که دیروز به این سخنرانی آمدند می دانستند که هفته پیش تاریخسازی فضایی ایلان ماسک رقم خورده؛ بازگشت موفق پیشران موشک استارشیپ به سکوی پرتاب باعث حیرت متخصصین عرصه هوا-فضا در اروپا، ژاپن، روسیه و چین شد.
شهروند پنسیلوانیایی در اخبار شنیده که پیشران تقویتی (بوستر) این موشک، پس از پرتاب در ایالت تگزاس آمریکا، مجددا در همان نقطه فرود آمد تا دوباره از آن استفاده شود. رسانه های دنیا نشان دادند که چطور بازوهای روباتیک غولآسا این پیشران را در زمان فرود گرفتند. لحظه ای که بسیاری از دوستداران اکتشافات فضایی را هیجانزده کرد.
بله! ایلان ماسک مرد سخنوری نیست ولی «مرد عمل» است. حداقل در ذهن مخاطب چنین است!
🔵 دقیقهی بیست این ویدئو را ببینید. جایی که جوان پنسیلوانیایی به ایلان ماسک می گوید: من و دوستم در ۲۰ سالگی یک شرکت تاسیس کرده ایم و مطمئنیم که موفق می شویم تو چه «نصیحتی» برای ما و موفقیت ما داری؟ بله، آرای خاموش یعنی همین ها. نسل زد یعنی همین ها.
جمع کردن تک رای های اینها.
🔵دموکراتها بر این گمان هستند که دو انتخابات گذشته نشان داده که مجموع رای شهروندان دموکرات از جمهوریخواه بیشتر است. اما آیا این امر این نوبت هم رخ خواهد داد؟
آیا آرای خاموش در ایالتهای چرخشی به سمت و سوی باراک اوباما خواهد رفت یا درخشندگیِ قدرت صنعت و بازرگانی در ایلان ماسک آرای خاموش را به سمت دونالد ترامپ سوق خواهد داد؟
نتیجه قابل پیش بینی نیست. اما نتیجه هرچه که باشد گویای یک امر است: عرصه سیاست آمریکا، عرصه عرض اندام قدرتهاست.
▪️لینک ویدئو
https://www.tgoop.com/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
۲۷ میلیون view برای نیم سطر
(تغییر عکس پروفایل چهره به عکس سکوی پرتاب نیز جالب توجه است)
(تغییر عکس پروفایل چهره به عکس سکوی پرتاب نیز جالب توجه است)
✍️رئیس سابق موساد و استیون سکر
محمدرضا اسلامی
گفتگوی “تأمیر پاردو” که سالها هدایت سرویس اطلاعاتی موساد را در دست داشته با استیون سکر در برنامه هاردتاک بی بی سی، دارای نکات قابل تامل است. [گفتگوی یک کهنه کار امنیتی و از جنس چهره هایی که معمولا از پرده برون نمیآیند.] شنیدن این گفتگو در این روزها ضروری است. ۲ نکته در میان نکات متعدد و در رفت و برگشت بحث میان پاردو و ساکر قابل توجه است:
🔵 ۱- استیون سکِر (مجری) به ترورهای هدفمند و انفجار پیجرها در لبنان اشاره می کند و سپس به «پاردو» یادآوری می کند که او در زمان مسئولیتش دستور قتل دانشمندان هسته ای ایرانی را صادر کرده بوده؛ سپس از او می پرسد: (مجموعا) این ترورها ممکن است اسرائیلی ها را خوشحال کند ولی آیا از «منظر استراتژیک» تفاوت چندانی ایجاد می کند؟
پاردو پاسخ می دهد: ببین من درباره مقطع مسئولیتم در موساد حرفی نمیزنم اما باید بگویم که ترور (Killing and Assassination) مشکل را حل نمی کند.
🔵۲ - استیون از او می پرسد: زمانی که تو مسئول موساد بوده ای تقریبا هر ماه از نتانیاهو می پرسیده ای: «چشم انداز آینده اسرائیل» چیست؟ می خواهیم «نَوه های ما» در چطور کشوری زندگی کنند؟
آیا الان معتقدید که نتانیاهو چشم انداز بلندمدتی برای آینده امن و پایدار اسرائیل در خاورمیانه (Sustainable Future) دارد؟
پاردو پاسخ می دهد: متاسفانه چشم اندازی «نمی بینم و نمی شنوم». و این مشکل بزرگی برای اسرائیل است. ما باید به این فکر کنیم که چه نوع کشوری را در آینده برای فرزندان و نوه هایمان می خواهیم؟ما نمی توانیم مشکل را به درستی حل کنیم و «متاسفانه» تصویر من از آینده تصویر مطلوبی نیست.
▪️▪️▪️▪️▪️
این گفتگو از آن نظر اهمیت دارد که با کسی است که سالها در استخوانبندی امنیتیترین لایه های موساد حضور داشته (او از انتهای یک راه طی شده حرف می زند) ولی اکنون لحن صحبت ناامیدانه او در میانه جنگ بسیار متفاوت است با آن چیزی که از بیرون درباره کشورش دیده می شود.
https://www.tgoop.com/solseghalam
▪️لینک ویدئوی گفتگو با هاردتاک:
https://youtu.be/nI1W7037Kqk?si=RCGWWFWBK47Ce-4U
محمدرضا اسلامی
گفتگوی “تأمیر پاردو” که سالها هدایت سرویس اطلاعاتی موساد را در دست داشته با استیون سکر در برنامه هاردتاک بی بی سی، دارای نکات قابل تامل است. [گفتگوی یک کهنه کار امنیتی و از جنس چهره هایی که معمولا از پرده برون نمیآیند.] شنیدن این گفتگو در این روزها ضروری است. ۲ نکته در میان نکات متعدد و در رفت و برگشت بحث میان پاردو و ساکر قابل توجه است:
🔵 ۱- استیون سکِر (مجری) به ترورهای هدفمند و انفجار پیجرها در لبنان اشاره می کند و سپس به «پاردو» یادآوری می کند که او در زمان مسئولیتش دستور قتل دانشمندان هسته ای ایرانی را صادر کرده بوده؛ سپس از او می پرسد: (مجموعا) این ترورها ممکن است اسرائیلی ها را خوشحال کند ولی آیا از «منظر استراتژیک» تفاوت چندانی ایجاد می کند؟
پاردو پاسخ می دهد: ببین من درباره مقطع مسئولیتم در موساد حرفی نمیزنم اما باید بگویم که ترور (Killing and Assassination) مشکل را حل نمی کند.
🔵۲ - استیون از او می پرسد: زمانی که تو مسئول موساد بوده ای تقریبا هر ماه از نتانیاهو می پرسیده ای: «چشم انداز آینده اسرائیل» چیست؟ می خواهیم «نَوه های ما» در چطور کشوری زندگی کنند؟
آیا الان معتقدید که نتانیاهو چشم انداز بلندمدتی برای آینده امن و پایدار اسرائیل در خاورمیانه (Sustainable Future) دارد؟
پاردو پاسخ می دهد: متاسفانه چشم اندازی «نمی بینم و نمی شنوم». و این مشکل بزرگی برای اسرائیل است. ما باید به این فکر کنیم که چه نوع کشوری را در آینده برای فرزندان و نوه هایمان می خواهیم؟ما نمی توانیم مشکل را به درستی حل کنیم و «متاسفانه» تصویر من از آینده تصویر مطلوبی نیست.
▪️▪️▪️▪️▪️
این گفتگو از آن نظر اهمیت دارد که با کسی است که سالها در استخوانبندی امنیتیترین لایه های موساد حضور داشته (او از انتهای یک راه طی شده حرف می زند) ولی اکنون لحن صحبت ناامیدانه او در میانه جنگ بسیار متفاوت است با آن چیزی که از بیرون درباره کشورش دیده می شود.
https://www.tgoop.com/solseghalam
▪️لینک ویدئوی گفتگو با هاردتاک:
https://youtu.be/nI1W7037Kqk?si=RCGWWFWBK47Ce-4U
✍️ 11 روز تا انتخابات آمریکا: چرا صدای پای ترامپ اینقدر نزدیک است؟
(بحثی در فقر گفتمانی دموکراتها)
محمدرضا اسلامی
🔵 تنها کمتر از دو هفته تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باقی است و همچنان شانس دونالد ترامپ برای برنده شده بسیار بالاست. نظرسنجی ها نشان می دهند که افت محسوسی که ترامپ بعد از انصراف جو بایدن (و آمدن کامالا هریس) پیدا کرده بود ترمیم شده و در برخی نظرسنجی ها او اندکی بالاتر از کامالا هریس ایستاده است.
از این سوال بگذریم که پیرمردی مانند جو بایدن چگونه با کلهشقی باعث شد که مهمترین بخش از «زمان رقابت» برای زمین زدن دونالد ترامپ هدر برود؛ ولی اکنون وقت آن است که به این سوال بپردازیم که چه شد و چرا ترامپ با وجود آمدن یک زن قاضی در عرصه رقابت، همچنان بر صدر مصطبه نشسته است؟
🔵 قبل از پرداختن تفصیلی به دلایل این بحث باید یک نکته را اذعان کنیم: ترامپ حتی اگر در قدرمطلق آراء (عدد رای) برنده نشود، ولی بازهم برنده این انتخابات است. عملا ترامپ توانسته یک تنه و فراتر از سطح حزب جمهوریخواه با همه ارکان حزب دموکرات آمریکا بجنگد. به بیان دیگر، ترامپ کاری را کرده که در تاریخ آمریکا بی سابقه بوده است: او توانسته خارج از Establishment (خارج از ساختار قدرت) با بخش مهمی از ارکان قدرت در آمریکا درگیر شود و در این درگیری، به آسانی حذف نشود!
عملا نکته مهم درباره ترامپ این نیست که او رای می آورد یا رای نمی آورد، بلکه نکته مهم درباره ترامپ این است که او «مهره حذف شدنی» نبود.
🔵 11 روز مانده به انتخابات وضع در آمریکا چگونه است؟ وضعیت امروز آمریکا مشابه وضعیت ترکیه است در انتخاب اردوغان. مشابه وضعیت انگلستان است در ماجرای رفراندوم برگزیت. یعنی کشور کاملا دو پاره است و تقریبا می توان گفت تا این لحظه وضعیت 50-50 است. تمام سعی دو نامزد بر این است که بر روی ذهن «تصمیم نگرفته ها» (Undecided voter ها) تاثیر بگذارند.
با توجه به شرایط مذکور ذکر این موارد ضروری است:
1️⃣- دانشگاه و دانشجویان
تحرک خاصی در دانشگاهها در حمایت یا عدم حمایت از هیچ یک از دو نامزد مشاهده نمی شود. دلیلش این است که اساسا ساختار نهاد دانشگاه در آمریکا به سمت و سویی رفته که دانشجو عمیقا درگیر دو بحث است: هزینه های تحصیل + آزمون ها.
دانشجوی آمریکایی شدیدا درگیر این است که هزینه شهریه، خوابگاه، تغذیه و... را چگونه تامین کند. همزمان، سیستم آموزشی در آمریکا به گونه ای است که دانشجو در «طول ترم» درگیر کوئیز و تکالیف هفتگی است (بجای اینکه «آخر ترم» درگیر آزمون باشد). یعنی وزن کار تحصیلی دانشجو سرشکن شده به هفته های ترم.
با این اوصاف ذهن دانشجو عملا درگیر «امر دانشجویی» و هزینه هایش است و نهاد دانشگاه چندان محل مناسبی برای کنش سیاسی نیست.
2️⃣- تحسین ثروت و ثروتمندی
جامعه آمریکایی اساسا نسبت به مساله ثروت، منفی نیست. یعنی بر خلاف بسیاری از کشورهای دنیا که ثروتمندان «منفور» هستند در میان بخش زیادی از مردم، ثروتمندان «تحسین شده» هستند. این تلقی عمومی به دو دلیل است:
- فرد ثروتمند "توان" خلق ثروت و کارآفرینی داشته.
- وجود افراد ثروتمند در کشور باعث قدرت کشور می شود.
بدیهی است که ممکن است برخی با این دیدگاه همراه نباشند ولی عمده مردم ثروتمند بودنِ ترامپ را امر منفی نمی دانند. حال سخنان باراک اوباما را گوش فرادهید. او دائما وجهِ ثروت ترامپ را می کوبد. دائما می گوید: ای مردم! این آدم همه ی عمرش به فکر خودش بوده و به خودش (و اموالش) پرداخته.
این رویکرد دموکراتها، رویکرد موفقی نبوده است.
3️⃣- فقرِ گفتمانی دموکراتها
مسئله اصلی در کمپین هریس (و اساسا در سطحی بالاتر در میان دموکراتها) این است که گفتمان اینها مبتنی بر «حرف اثرگذار» روی اذهان عمومی نیست. محور فعالیتهای اینها بدگویی درباره دونالد ترامپ (خطر ترامپ) است؛ ولی از خودشان چیزی ندارند که ارایه بدهند. مثلا سخنرانیهای چند روز اخیر هریس را نگاه کنید و محورهای حرفهایش را لیست کنید. عمدتا پیرامون کوبیدن ترامپ است. چه حرفی یا چه پیام ویژه ای برای مردم دارد؟ چه چیزی درش هست که «محرک رای دادن» شود برای بلاتکلیف ها؟
صفحه امروز CNN را ببینیم: یک خبر هست که در آن هریس در پنسیلوانیا ترامپ را فاشسیت و... خطاب کرده. بعد ذیل آن خبر، CNN یک خبر دیگر کار کرده که یک ویدئوی 5 دقیقه ای است با این مضون:
«پیام افرادی که هنوز تصمیم نگرفته اند به هریس و ترامپ:
اینقدر همدیگر را لجنمال نکنید، ما برامون اهمیتی نداره!»
Undecided voter on Harris and Trump:
‘Stop trashing each other, we don’t care'
ویدئو را اینجا ببینید: لینک+
4️⃣-دل بستن به دادگاههای ترامپ
گمان بخشی از بزرگان دموکرات این بود که پرونده های قضایی متعدد (+)، ترامپ را زمینگیر و حذف خواهد کرد. ولی نکرد و این اشتباهی استراتژیک بود.
(ادامه دارد)
https://www.tgoop.com/solseghalam
(بحثی در فقر گفتمانی دموکراتها)
محمدرضا اسلامی
🔵 تنها کمتر از دو هفته تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باقی است و همچنان شانس دونالد ترامپ برای برنده شده بسیار بالاست. نظرسنجی ها نشان می دهند که افت محسوسی که ترامپ بعد از انصراف جو بایدن (و آمدن کامالا هریس) پیدا کرده بود ترمیم شده و در برخی نظرسنجی ها او اندکی بالاتر از کامالا هریس ایستاده است.
از این سوال بگذریم که پیرمردی مانند جو بایدن چگونه با کلهشقی باعث شد که مهمترین بخش از «زمان رقابت» برای زمین زدن دونالد ترامپ هدر برود؛ ولی اکنون وقت آن است که به این سوال بپردازیم که چه شد و چرا ترامپ با وجود آمدن یک زن قاضی در عرصه رقابت، همچنان بر صدر مصطبه نشسته است؟
🔵 قبل از پرداختن تفصیلی به دلایل این بحث باید یک نکته را اذعان کنیم: ترامپ حتی اگر در قدرمطلق آراء (عدد رای) برنده نشود، ولی بازهم برنده این انتخابات است. عملا ترامپ توانسته یک تنه و فراتر از سطح حزب جمهوریخواه با همه ارکان حزب دموکرات آمریکا بجنگد. به بیان دیگر، ترامپ کاری را کرده که در تاریخ آمریکا بی سابقه بوده است: او توانسته خارج از Establishment (خارج از ساختار قدرت) با بخش مهمی از ارکان قدرت در آمریکا درگیر شود و در این درگیری، به آسانی حذف نشود!
عملا نکته مهم درباره ترامپ این نیست که او رای می آورد یا رای نمی آورد، بلکه نکته مهم درباره ترامپ این است که او «مهره حذف شدنی» نبود.
🔵 11 روز مانده به انتخابات وضع در آمریکا چگونه است؟ وضعیت امروز آمریکا مشابه وضعیت ترکیه است در انتخاب اردوغان. مشابه وضعیت انگلستان است در ماجرای رفراندوم برگزیت. یعنی کشور کاملا دو پاره است و تقریبا می توان گفت تا این لحظه وضعیت 50-50 است. تمام سعی دو نامزد بر این است که بر روی ذهن «تصمیم نگرفته ها» (Undecided voter ها) تاثیر بگذارند.
با توجه به شرایط مذکور ذکر این موارد ضروری است:
1️⃣- دانشگاه و دانشجویان
تحرک خاصی در دانشگاهها در حمایت یا عدم حمایت از هیچ یک از دو نامزد مشاهده نمی شود. دلیلش این است که اساسا ساختار نهاد دانشگاه در آمریکا به سمت و سویی رفته که دانشجو عمیقا درگیر دو بحث است: هزینه های تحصیل + آزمون ها.
دانشجوی آمریکایی شدیدا درگیر این است که هزینه شهریه، خوابگاه، تغذیه و... را چگونه تامین کند. همزمان، سیستم آموزشی در آمریکا به گونه ای است که دانشجو در «طول ترم» درگیر کوئیز و تکالیف هفتگی است (بجای اینکه «آخر ترم» درگیر آزمون باشد). یعنی وزن کار تحصیلی دانشجو سرشکن شده به هفته های ترم.
با این اوصاف ذهن دانشجو عملا درگیر «امر دانشجویی» و هزینه هایش است و نهاد دانشگاه چندان محل مناسبی برای کنش سیاسی نیست.
2️⃣- تحسین ثروت و ثروتمندی
جامعه آمریکایی اساسا نسبت به مساله ثروت، منفی نیست. یعنی بر خلاف بسیاری از کشورهای دنیا که ثروتمندان «منفور» هستند در میان بخش زیادی از مردم، ثروتمندان «تحسین شده» هستند. این تلقی عمومی به دو دلیل است:
- فرد ثروتمند "توان" خلق ثروت و کارآفرینی داشته.
- وجود افراد ثروتمند در کشور باعث قدرت کشور می شود.
بدیهی است که ممکن است برخی با این دیدگاه همراه نباشند ولی عمده مردم ثروتمند بودنِ ترامپ را امر منفی نمی دانند. حال سخنان باراک اوباما را گوش فرادهید. او دائما وجهِ ثروت ترامپ را می کوبد. دائما می گوید: ای مردم! این آدم همه ی عمرش به فکر خودش بوده و به خودش (و اموالش) پرداخته.
این رویکرد دموکراتها، رویکرد موفقی نبوده است.
3️⃣- فقرِ گفتمانی دموکراتها
مسئله اصلی در کمپین هریس (و اساسا در سطحی بالاتر در میان دموکراتها) این است که گفتمان اینها مبتنی بر «حرف اثرگذار» روی اذهان عمومی نیست. محور فعالیتهای اینها بدگویی درباره دونالد ترامپ (خطر ترامپ) است؛ ولی از خودشان چیزی ندارند که ارایه بدهند. مثلا سخنرانیهای چند روز اخیر هریس را نگاه کنید و محورهای حرفهایش را لیست کنید. عمدتا پیرامون کوبیدن ترامپ است. چه حرفی یا چه پیام ویژه ای برای مردم دارد؟ چه چیزی درش هست که «محرک رای دادن» شود برای بلاتکلیف ها؟
صفحه امروز CNN را ببینیم: یک خبر هست که در آن هریس در پنسیلوانیا ترامپ را فاشسیت و... خطاب کرده. بعد ذیل آن خبر، CNN یک خبر دیگر کار کرده که یک ویدئوی 5 دقیقه ای است با این مضون:
«پیام افرادی که هنوز تصمیم نگرفته اند به هریس و ترامپ:
اینقدر همدیگر را لجنمال نکنید، ما برامون اهمیتی نداره!»
Undecided voter on Harris and Trump:
‘Stop trashing each other, we don’t care'
ویدئو را اینجا ببینید: لینک+
4️⃣-دل بستن به دادگاههای ترامپ
گمان بخشی از بزرگان دموکرات این بود که پرونده های قضایی متعدد (+)، ترامپ را زمینگیر و حذف خواهد کرد. ولی نکرد و این اشتباهی استراتژیک بود.
(ادامه دارد)
https://www.tgoop.com/solseghalam
CNN
Undecided voter on Harris and Trump: ‘Stop trashing each other, we don’t care’ | CNN Politics
CNN’s John King speaks to undecided voters who attended a CNN town hall with Vice President Kamala Harris in Pennsylvania, about her performance.
✍️8 روز تا انتخابات آمریکا: هزینه دموکراسی در آمریکا چند دلار است؟ چین و روسیه چرا خوشحالند؟
(مروری بر آخرین وضعیت ترامپ و هریس)
محمدرضا اسلامی
🔵 تعطیلی پایان هفته (روزهای شنبه و یکشنبه ای که گذشت) مقارن با بیشترین تحرک کمپینهای انتخاباتی و جابجایی دونالد ترامپ و کامالا هریس در سطح کشور بود. یک ماراتن تمام عیار که واقعا مشخص نیست تیم پزشکی چطور این روزها این دو نامزد را سرپا نگه می دارند و کنترل وضعیت سلامت جسمی و تمرکز ذهنی اینها چگونه است؟
قسمت رسانه ای کمپین ترامپ یک ویدئوی 70ثانیه ای تهیه کرده از یک روز کاریِ دونالد ترامپ در این روزها!
دیدنی است این ویدئوی کوتاه.
اینکه پیرمرد در سن 78سالگی یک روز کاری اش حدود 18 ساعت به طول می انجامد. از ساعتی که از آپارتمانش در خیابان پنجم منهتن نیویورک خارج می شود تا زمانی که باز می گردد. از مصاحبه با فاکس نیوز و چهره های سلبریتی در شبکه های مجازی، تا سخنرانی در ایالتهای کلیدی.
🔵اما این ماراتن، فقط ماراتن جسمی/ذهنی دو نامزد نیست بلکه ماراتنِ خرج کردن برای هزینه های تبلیغات در شبکه های تلویزیونی، تبلیغات در شبکه های مجازی، و برگزاری نشستهای انتخاباتی است. فقط یک قلم پولی که مدیرمالی دو نامزد در اینستاگرام خرج کرده اند شگفت آور است: بنا به گزارش رسمی نیوز ویک، کمپین کامالا هریس در یک بازه سه ماه حدود 55 میلیون دلار به اینستاگرام پول داده تا 36هزار پست تبلیغی در اینستاگرام برای هریس منتشر شود(!). در همین بازه، کمپین دونالد ترامپ 6 میلیون دلار برای 5هزار آگهی تبلیغاتی خرج کرده است (که به شکل محسوسی کمتر از هریس است). لینک +
اینها فقط گوشه هایی از هزینه وحشتناک رقابت انتخاباتی و برگزاری انتخابات در آمریکاست.
🔵مجموع پولی که هر نامزد "جمع" کرده اند چقدر است؟
بنا به گزارش نیویورک پست (+)، مجموعی پولی که کامالا هریس از طرفدارانش دریافت کرده است تا کنون حدود 1390 میلیون دلار ذکر شده است (یعنی 1.39 میلیارد دلار). علت ذکر عددِ پول جمع شده به واحد "میلیون دلار" این است که مقیاس خوبی به دست می دهد برای تحلیلهای بعدی.
لذا از 1390 میلیون دلار پول جمع شده 55 میلیون دلارش نصیب اینستاگرام شده! (یعنی کمتر از 4 درصد از پول جمع شده صرف تبلیغات اینستاگرامی شده).
این دو عدد مقیاس خوبی از سونامی هزینه ها به ما می دهد.
قابل تصور است که فقط «مدیریت مالی و حسابداری» پول جمع شده/خرج شده در این روزها خودش یک سازمان مالی چابک و قوی می طلبد.
در طرف مقابل دونالد ترامپ فقط 1009 میلیون دلار (یعنی 1.09 میلیارد دلار) پول جمع کرده است (یعنی حدودا 27% کمتر از هریس).
🔵هر کاندیدا از چه کسانی پول گرفته اند؟
بنا به گزارشی که خبرگزاری DW آلمان در چند روز اخیر منتشر کرده، در کمپین کامالا هریس 44% پولها توسط مردم اهدا شده و مابقی 56% پول، توسط افراد ثروتمند تامین شده است. (+)
در طرف مقابل در کمپین ترامپ حدود 68% هزینه ها توسط افراد «فوق ثروتمند» (ultrarich ها) تامین شده است و فقط 32% از هزینه های ترامپ توسط مردمِ معمولی طرفدارش تامین شده است.
🔵اما در مجموع چقدر پول باید خرج شود؟
طبق پیش بینی وال استریت ژورنال، پیش بینی می شود که هزینه های انتخابات امسال آمریکا به حدود 16،000 میلیون دلار (16میلیارد دلار) برسد (لینک+). برای داشتن "مقیاسی" از این عدد باید گفت کل سود یک سال شرکت نیسان ژاپن با داشتن 131هزار مهندس و تولید 3میلیون و 200هزار دستگاه خودرو در 2023 معادل 3 میلیارد دلار بوده است (لینک +). یعنی پولی بیش از سود «پنج شرکت نیسان» صرف برگزاری انتخابات در آمریکا می شود.
🔵 این هزاران میلیون دلار پول به علاوه انرژی ذهنی و برنامه ریزی گسترده باید صرف شود تا دموکراسی آمریکایی بتواند "موازنه قدرت" را در میان خودش برقرار کند و در این میانه عالیجناب شی و همچنین رفیق پوتین خرسند و مسرور، این گرفتاریِ آمریکاییها را می بینند و در دل لبخند می زنند.
آنها می دانند که در تمدن چینی و روسی برای «تقسیم قدرت» به چنین ماراتن پرهزینه و انرژیبری نیاز نیست و از اینکه انرژی آمریکاییها هر چهارسال یکبار اینطور مصروف می شود مسرورند!
همین میزان پول را پوتین ترجیح می دهد که صرف ارتشاش کند و شی جین پینگ ترجیح می دهد که این بودجه را صرف بازرگانی چینی کند!
دموکراسی آمریکایی قطعا کامل نیست. «انسان» مدرن از زمانی که به مفهوم تقسیم قدرت رسید سعی و خطای بسیار داشته است و دموکراسی آمریکایی ادامه سعی و خطای بشر است. ولی در این میانه یک چیز واضح است: در تمدن آمریکایی (که انسان مهاجر بنا نهاده) «تعیین تکلیفِ قدرت» نه در درون یک حزب حاکم (مانند حزب کمونیست چین) و نه در پینگ پنگ میان ولادیمیر پوتین با رفیقش دمیتری مدودف، بلکه در درون یک ماراتن نفس گیر تعیین می شود.
هشت روز دیگر تکلیف این ماجرای پیچیده مشخص می شود.
https://www.tgoop.com/solseghalam
(مروری بر آخرین وضعیت ترامپ و هریس)
محمدرضا اسلامی
🔵 تعطیلی پایان هفته (روزهای شنبه و یکشنبه ای که گذشت) مقارن با بیشترین تحرک کمپینهای انتخاباتی و جابجایی دونالد ترامپ و کامالا هریس در سطح کشور بود. یک ماراتن تمام عیار که واقعا مشخص نیست تیم پزشکی چطور این روزها این دو نامزد را سرپا نگه می دارند و کنترل وضعیت سلامت جسمی و تمرکز ذهنی اینها چگونه است؟
قسمت رسانه ای کمپین ترامپ یک ویدئوی 70ثانیه ای تهیه کرده از یک روز کاریِ دونالد ترامپ در این روزها!
دیدنی است این ویدئوی کوتاه.
اینکه پیرمرد در سن 78سالگی یک روز کاری اش حدود 18 ساعت به طول می انجامد. از ساعتی که از آپارتمانش در خیابان پنجم منهتن نیویورک خارج می شود تا زمانی که باز می گردد. از مصاحبه با فاکس نیوز و چهره های سلبریتی در شبکه های مجازی، تا سخنرانی در ایالتهای کلیدی.
🔵اما این ماراتن، فقط ماراتن جسمی/ذهنی دو نامزد نیست بلکه ماراتنِ خرج کردن برای هزینه های تبلیغات در شبکه های تلویزیونی، تبلیغات در شبکه های مجازی، و برگزاری نشستهای انتخاباتی است. فقط یک قلم پولی که مدیرمالی دو نامزد در اینستاگرام خرج کرده اند شگفت آور است: بنا به گزارش رسمی نیوز ویک، کمپین کامالا هریس در یک بازه سه ماه حدود 55 میلیون دلار به اینستاگرام پول داده تا 36هزار پست تبلیغی در اینستاگرام برای هریس منتشر شود(!). در همین بازه، کمپین دونالد ترامپ 6 میلیون دلار برای 5هزار آگهی تبلیغاتی خرج کرده است (که به شکل محسوسی کمتر از هریس است). لینک +
اینها فقط گوشه هایی از هزینه وحشتناک رقابت انتخاباتی و برگزاری انتخابات در آمریکاست.
🔵مجموع پولی که هر نامزد "جمع" کرده اند چقدر است؟
بنا به گزارش نیویورک پست (+)، مجموعی پولی که کامالا هریس از طرفدارانش دریافت کرده است تا کنون حدود 1390 میلیون دلار ذکر شده است (یعنی 1.39 میلیارد دلار). علت ذکر عددِ پول جمع شده به واحد "میلیون دلار" این است که مقیاس خوبی به دست می دهد برای تحلیلهای بعدی.
لذا از 1390 میلیون دلار پول جمع شده 55 میلیون دلارش نصیب اینستاگرام شده! (یعنی کمتر از 4 درصد از پول جمع شده صرف تبلیغات اینستاگرامی شده).
این دو عدد مقیاس خوبی از سونامی هزینه ها به ما می دهد.
قابل تصور است که فقط «مدیریت مالی و حسابداری» پول جمع شده/خرج شده در این روزها خودش یک سازمان مالی چابک و قوی می طلبد.
در طرف مقابل دونالد ترامپ فقط 1009 میلیون دلار (یعنی 1.09 میلیارد دلار) پول جمع کرده است (یعنی حدودا 27% کمتر از هریس).
🔵هر کاندیدا از چه کسانی پول گرفته اند؟
بنا به گزارشی که خبرگزاری DW آلمان در چند روز اخیر منتشر کرده، در کمپین کامالا هریس 44% پولها توسط مردم اهدا شده و مابقی 56% پول، توسط افراد ثروتمند تامین شده است. (+)
در طرف مقابل در کمپین ترامپ حدود 68% هزینه ها توسط افراد «فوق ثروتمند» (ultrarich ها) تامین شده است و فقط 32% از هزینه های ترامپ توسط مردمِ معمولی طرفدارش تامین شده است.
🔵اما در مجموع چقدر پول باید خرج شود؟
طبق پیش بینی وال استریت ژورنال، پیش بینی می شود که هزینه های انتخابات امسال آمریکا به حدود 16،000 میلیون دلار (16میلیارد دلار) برسد (لینک+). برای داشتن "مقیاسی" از این عدد باید گفت کل سود یک سال شرکت نیسان ژاپن با داشتن 131هزار مهندس و تولید 3میلیون و 200هزار دستگاه خودرو در 2023 معادل 3 میلیارد دلار بوده است (لینک +). یعنی پولی بیش از سود «پنج شرکت نیسان» صرف برگزاری انتخابات در آمریکا می شود.
🔵 این هزاران میلیون دلار پول به علاوه انرژی ذهنی و برنامه ریزی گسترده باید صرف شود تا دموکراسی آمریکایی بتواند "موازنه قدرت" را در میان خودش برقرار کند و در این میانه عالیجناب شی و همچنین رفیق پوتین خرسند و مسرور، این گرفتاریِ آمریکاییها را می بینند و در دل لبخند می زنند.
آنها می دانند که در تمدن چینی و روسی برای «تقسیم قدرت» به چنین ماراتن پرهزینه و انرژیبری نیاز نیست و از اینکه انرژی آمریکاییها هر چهارسال یکبار اینطور مصروف می شود مسرورند!
همین میزان پول را پوتین ترجیح می دهد که صرف ارتشاش کند و شی جین پینگ ترجیح می دهد که این بودجه را صرف بازرگانی چینی کند!
دموکراسی آمریکایی قطعا کامل نیست. «انسان» مدرن از زمانی که به مفهوم تقسیم قدرت رسید سعی و خطای بسیار داشته است و دموکراسی آمریکایی ادامه سعی و خطای بشر است. ولی در این میانه یک چیز واضح است: در تمدن آمریکایی (که انسان مهاجر بنا نهاده) «تعیین تکلیفِ قدرت» نه در درون یک حزب حاکم (مانند حزب کمونیست چین) و نه در پینگ پنگ میان ولادیمیر پوتین با رفیقش دمیتری مدودف، بلکه در درون یک ماراتن نفس گیر تعیین می شود.
هشت روز دیگر تکلیف این ماجرای پیچیده مشخص می شود.
https://www.tgoop.com/solseghalam
Newsweek
Harris vastly outspending Trump on social media in election run-up
The Harris campaign's social media spending is many times higher than that of the Trump campaign in the final weeks of the 2024 election.
✍️تفاوت کامالا هریس با هیلاری کلینتون
چهار روز تا انتخابات آمریکا
محمدرضا اسلامی
🔵هیلاری کلینتون در سال ۲۰۱۶ از دونالد ترامپ شکست خورد. لحظه ای که هواداران هیلاری برای جشن و پایکوبی در ستاد مرکزی او جمع شده بودند ولی متوجه شدند دونالد ترامپ برنده شده، لحظه ای تاریخی بود. یاس موجود در فضا، و نحوه پراکنده شدن جمعیت در سکوت و اشک، لحظه شگفتی بود.
این در حالی بود که آن سال تقریبا همه رهبران دنیا هیلاری را رئیسجمهور آینده ایالات متحده فرض کرده بودند.
یک سال قبل از آن (از میان بزرگان دموکرات) کسی دونالد ترامپ را جدی نگرفته بود. در ۲۰۱۵ و زمانی که ترامپ فعالیتش را شروع کرده بود، رفتار و حرفهایش مایه خنده و بذلهگویی در محافل و مهمانیها بود. دموکراتها به اتکای نظرسنجیها، ترامپ را کم خطر می انگاشتند. اواخر ۲۰۱۵ وقتی که ترامپ برای سخنرانی به مجاورت دانشگاه میشیگان استیت آمده بود به محل سخنرانی رفتم تا او و طرفدارانش را از نزدیک ببینم. همان روز در یادداشتی در خبرآنلاین گزارش آن اجتماع پرشور هواداران ترامپ را نوشتم و توضیح دادم که گفتمان این مرد جدیتر از آن چیزی است که تصور میشود. او شوخی نیست. او با مردم توان "ارتباط" گرفتن دارد.
آن زمان نظرسنجیها حاکی از جلو بودن هیلاری کلینتون بود. و نظرسنجیها خطا نبود. تعداد رای هیلاری ۲ میلیون و ۸۰۰هزار رای بیشتر از آراء ترامپ شد. اما آنچه که باعث برنده شدن ترامپ شد، کالج الکترال بود. جابجایی بسیار هوشمندانه ای که ترامپ در آن روزهای آخر در ایالتهای چرخشی انجام داد، باعث شد کالج الکترال را برنده شود. مثل یک شطرنجباز ماهر که از کیش مات خودش را رهایی داد.
باخت کلینتون باعث شد که کشور آمریکا وارد فضای سیاسی جدیدی شود. فردی با مختصات عجیب و خارج از ساختار سنتی قدرت وارد عرصه قدرت شد و رفتارها و کارهایی کرد که تا پیش از آن از آقای رئیس جمهور مستبعد بود.
🔵هشت سال پس از آن روزها، اکنون سوال این است که آیا کامالا هریس هم شکست خواهد خورد؟ عملکرد هریس در مقایسه با کلینتون چگونه بوده است؟ کدام یک از این دو زن گفتمان جدی تری را به متن جامعه آمریکا وارد کرد؟
امروز در حالی که کمتر از ۴ روز تا انتخابات باقی است، مقایسهٔ عملکرد تبلیغاتی هیلاری کلینتون در انتخابات ۲۰۱۶ با کامالا هریس در انتخابات ۲۰۲۴ ضروری است.
۱. پیامهای انتخاباتی:
• هیلاری کلینتون (۲۰۱۶): کمپین کلینتون بر تجربهٔ گستردهٔ او در سیاست، وزارت خارجه و دولت تأکید داشت و شعار «من با او هستم» را انتخاب کرد که بر حمایت از اولین رئیسجمهور زن آمریکا متمرکز بود.
• کامالا هریس (۲۰۲۴): هریس بدون تاکید بر سابقه حضورش در دولت، بر امید به آینده و اتحاد ملی تأکید دارد و خود را به عنوان مبارزی پرانرژی معرفی میکند که برای حقوق زنان، خدمات مراقبت از کودکان و فرصتهای برابر تلاش میکند.
۲. رویکرد به سیاست هویتی:
• هیلاری کلینتون: بر اهمیت تاریخی نامزدی خود بهعنوان «اولین زن» نامزد حزب دموکرات تأکید داشت و به مسائل مرتبط با حقوق زنان و برابری جنسیتی پرداخت.
• هریس: در حالی که به هویت خود بهعنوان زن سیاهپوست و آسیایی-آمریکایی افتخار میکند، اما تمرکز اصلی کمپین او بر مسائل گستردهتر ملی است و کمتر بر سیاست هویتی (وجه زنانگی) تأکید میکند.
۳. استراتژیهای ارتباطی:
• کلینتون: کمپین او بر استفاده از رسانههای سنتی و دیجیتال برای انتقال پیامهای خود به رأیدهندگان متمرکز بود. در گفتگوهای تلویزیونی شرکت می کرد و با مجریان معروف همصحبت می شد.
• هریس: کمپین هریس از تجربیات گذشته درس گرفته و با استفاده از رسانههای اجتماعی و حضور فعال در جوامع مختلف، سعی در جلب حمایت گستردهتر دارد. (در یادداشت قبل توضیح داده شد که میلیونها دلار در اینستاگرام پول خرج کرده اند و شبکه های اجتماعی را "جدی" گرفته اند)
۴. پاسخ به انتقادات:
• کلینتون: با انتقادات شدیدی از سوی مخالفان مواجه بود و کمپین او در پاسخ به این انتقادات دچار چالش میشد.
• هریس: با توجه به تجربیات گذشته، کمپین هریس استراتژیهای مؤثرتری برای مقابله با انتقادات اتخاذ کرده و سعی در حفظ تمرکز بر پیامهای مثبت دارد.
بهطور کلی، کمپین کامالا هریس با بهرهگیری از تجربیات گذشته و تطبیق با شرایط کنونی، رویکردی متفاوت و بروزتری نسبت به کمپین هیلاری کلینتون اتخاذ کرده است.
🔵گزارههای بالا به چه معناست؟
اینکه مسئله دونالد ترامپ (دقیقتر بخوانیم: گفتمان ترامپ) چقدر در جامعه جدی شده که با وجود این عملکرد بسیار حرفه ای در کمپین هریس، هنوز نظرسنجیها احتمال برنده شدن او را بالا می دانند.
ساعات سرنوشت ساز در حال سپری شدن است و مدیران هر دو کمپین برترین ذهنها و باتجربه ترینهای کشور را بکار گرفته اند.
https://www.tgoop.com/solseghalam
چهار روز تا انتخابات آمریکا
محمدرضا اسلامی
🔵هیلاری کلینتون در سال ۲۰۱۶ از دونالد ترامپ شکست خورد. لحظه ای که هواداران هیلاری برای جشن و پایکوبی در ستاد مرکزی او جمع شده بودند ولی متوجه شدند دونالد ترامپ برنده شده، لحظه ای تاریخی بود. یاس موجود در فضا، و نحوه پراکنده شدن جمعیت در سکوت و اشک، لحظه شگفتی بود.
این در حالی بود که آن سال تقریبا همه رهبران دنیا هیلاری را رئیسجمهور آینده ایالات متحده فرض کرده بودند.
یک سال قبل از آن (از میان بزرگان دموکرات) کسی دونالد ترامپ را جدی نگرفته بود. در ۲۰۱۵ و زمانی که ترامپ فعالیتش را شروع کرده بود، رفتار و حرفهایش مایه خنده و بذلهگویی در محافل و مهمانیها بود. دموکراتها به اتکای نظرسنجیها، ترامپ را کم خطر می انگاشتند. اواخر ۲۰۱۵ وقتی که ترامپ برای سخنرانی به مجاورت دانشگاه میشیگان استیت آمده بود به محل سخنرانی رفتم تا او و طرفدارانش را از نزدیک ببینم. همان روز در یادداشتی در خبرآنلاین گزارش آن اجتماع پرشور هواداران ترامپ را نوشتم و توضیح دادم که گفتمان این مرد جدیتر از آن چیزی است که تصور میشود. او شوخی نیست. او با مردم توان "ارتباط" گرفتن دارد.
آن زمان نظرسنجیها حاکی از جلو بودن هیلاری کلینتون بود. و نظرسنجیها خطا نبود. تعداد رای هیلاری ۲ میلیون و ۸۰۰هزار رای بیشتر از آراء ترامپ شد. اما آنچه که باعث برنده شدن ترامپ شد، کالج الکترال بود. جابجایی بسیار هوشمندانه ای که ترامپ در آن روزهای آخر در ایالتهای چرخشی انجام داد، باعث شد کالج الکترال را برنده شود. مثل یک شطرنجباز ماهر که از کیش مات خودش را رهایی داد.
باخت کلینتون باعث شد که کشور آمریکا وارد فضای سیاسی جدیدی شود. فردی با مختصات عجیب و خارج از ساختار سنتی قدرت وارد عرصه قدرت شد و رفتارها و کارهایی کرد که تا پیش از آن از آقای رئیس جمهور مستبعد بود.
🔵هشت سال پس از آن روزها، اکنون سوال این است که آیا کامالا هریس هم شکست خواهد خورد؟ عملکرد هریس در مقایسه با کلینتون چگونه بوده است؟ کدام یک از این دو زن گفتمان جدی تری را به متن جامعه آمریکا وارد کرد؟
امروز در حالی که کمتر از ۴ روز تا انتخابات باقی است، مقایسهٔ عملکرد تبلیغاتی هیلاری کلینتون در انتخابات ۲۰۱۶ با کامالا هریس در انتخابات ۲۰۲۴ ضروری است.
۱. پیامهای انتخاباتی:
• هیلاری کلینتون (۲۰۱۶): کمپین کلینتون بر تجربهٔ گستردهٔ او در سیاست، وزارت خارجه و دولت تأکید داشت و شعار «من با او هستم» را انتخاب کرد که بر حمایت از اولین رئیسجمهور زن آمریکا متمرکز بود.
• کامالا هریس (۲۰۲۴): هریس بدون تاکید بر سابقه حضورش در دولت، بر امید به آینده و اتحاد ملی تأکید دارد و خود را به عنوان مبارزی پرانرژی معرفی میکند که برای حقوق زنان، خدمات مراقبت از کودکان و فرصتهای برابر تلاش میکند.
۲. رویکرد به سیاست هویتی:
• هیلاری کلینتون: بر اهمیت تاریخی نامزدی خود بهعنوان «اولین زن» نامزد حزب دموکرات تأکید داشت و به مسائل مرتبط با حقوق زنان و برابری جنسیتی پرداخت.
• هریس: در حالی که به هویت خود بهعنوان زن سیاهپوست و آسیایی-آمریکایی افتخار میکند، اما تمرکز اصلی کمپین او بر مسائل گستردهتر ملی است و کمتر بر سیاست هویتی (وجه زنانگی) تأکید میکند.
۳. استراتژیهای ارتباطی:
• کلینتون: کمپین او بر استفاده از رسانههای سنتی و دیجیتال برای انتقال پیامهای خود به رأیدهندگان متمرکز بود. در گفتگوهای تلویزیونی شرکت می کرد و با مجریان معروف همصحبت می شد.
• هریس: کمپین هریس از تجربیات گذشته درس گرفته و با استفاده از رسانههای اجتماعی و حضور فعال در جوامع مختلف، سعی در جلب حمایت گستردهتر دارد. (در یادداشت قبل توضیح داده شد که میلیونها دلار در اینستاگرام پول خرج کرده اند و شبکه های اجتماعی را "جدی" گرفته اند)
۴. پاسخ به انتقادات:
• کلینتون: با انتقادات شدیدی از سوی مخالفان مواجه بود و کمپین او در پاسخ به این انتقادات دچار چالش میشد.
• هریس: با توجه به تجربیات گذشته، کمپین هریس استراتژیهای مؤثرتری برای مقابله با انتقادات اتخاذ کرده و سعی در حفظ تمرکز بر پیامهای مثبت دارد.
بهطور کلی، کمپین کامالا هریس با بهرهگیری از تجربیات گذشته و تطبیق با شرایط کنونی، رویکردی متفاوت و بروزتری نسبت به کمپین هیلاری کلینتون اتخاذ کرده است.
🔵گزارههای بالا به چه معناست؟
اینکه مسئله دونالد ترامپ (دقیقتر بخوانیم: گفتمان ترامپ) چقدر در جامعه جدی شده که با وجود این عملکرد بسیار حرفه ای در کمپین هریس، هنوز نظرسنجیها احتمال برنده شدن او را بالا می دانند.
ساعات سرنوشت ساز در حال سپری شدن است و مدیران هر دو کمپین برترین ذهنها و باتجربه ترینهای کشور را بکار گرفته اند.
https://www.tgoop.com/solseghalam
YouTube
Hillary Clinton's supporters openly weep
Clinton supporters weep openly - but just across Manhattan, gleeful Trump fans chant 'lock her up' louder and louder as their hero sweeps
✍️ یک روز تا انتخابات آمریکا
محمدرضا اسلامی
سرانجام رسیدیم به یک روز قبل از مهلت انتخابات 2024 و تعیین تکلیف پدیده دونالد ترامپ در دنیای چهارسال آیندۀ انسان.
این کانال 9 سال پیش بخاطر دونالد ترامپ ایجاد شد. آن سال و آن روزها پیگیری مسائل انتخابات باعث شد تا این کانال دریچه گفتگو درباره مسائل انتخابات آمریکا باشد. آن سال، پس از ماهها گفتگو درباره هیلاری کلینتون و ترامپ، در یادداشتی قبل از انتخابات نوشتم که پیشبینیام این است که هیلاری کلینتون بازنده خواهد بود و ترامپ برنده است (هشت سال پیش اینجا +). همان زمان دوستی تماس گرفت و گفت که اشتباه کردی که "پیش بینی" کردی و باید صبر می کردی شاید که ترامپ بازنده شود. گفتم: ترامپ حتی اگر رئیس جمهور هم نشود ولی برندهی این انتخابات بوده است. برنده به این لحاظ که بساط سنتی و عرفی حزب جمهوریخواه را بهم زده است.
ترامپ موفق شد و چهار سال رئیس جمهور شد.
چهار سال پیش هم پس از سلسله گفتگوهایی درباره انتخابات 2020، در یادداشتی در خبرآنلاین نوشتم که ترامپ بازنده خواهد بود و جو بایدن شانس بیشتری برای برنده شدن خواهد داشت (یادداشت چهار سال پیش اینجا+).
در هر دو نوبت گذشته، تلاشم بر این بود که فراتر از سی.ان.ان و فاکس نیوز، مشاهده مردم و گفتگو با شهروندان را در پیش بینی نتیجه انتخابات دخالت دهم. آن «فضا» و حسی که انسان در شهرها و از همصحبتی با مردم می گیرد گاه قویتر از میزگردهای فاکس نیوز و شبکههای خبری است.
آن چه که به استودیوی خبر می رسد پس از چند نوبت فیلتر است ولی آنچه که در شهر می گذرد بدون فیلتر.
🔵 اکنون نوامبر 2024 است و آیا این نوبت هم می توان پیش بینی کرد؟
پاسخ این است که این نوبت با هر دو انتخابات 2016 و 2024 متفاوت است. به قدری رقابت بهم نزدیک است و به قدری همه چیز لب مرزی است که پیش بینی نتیجه بسیار دشوار است. عملا هر دو طرف همهی آنچه در توان داشتند را به میان آورده اند. از ایلان ماسک که روزی یک میلیون دلار خرج کرد (اضافه بر هزینه های پنهانی که کرده!) تا باراک اوباما که با تمام وجود شهر به شهر و کوی به کوی برای تبلیغ و گفتگو رفت.
این بار مسئله فقط انتخاب یک رئیس جمهور نیست بلکه مردم به این نتیجه رسیده اند که به «دو نگاه متفاوت در حکمرانی» (و حتی در سطحی بالاتر، به دو سبک زندگی/دو جهانبینی مختلف) میخواهند رای بدهند.
عملا شهروندی که به دونالد ترامپ رای میدهد با علم به تمام نواقص ترامپ، او را بر می گزیند تا ارزشهای کامالا هریس و باراک اوباما را در عرصه حکمرانی نبیند.
با وجود همه این احوال اما می توان یک پیشبینی داشت. (با وجود آنکه نمی توان گفت نتیجه کالج الکترال چه خواهد شد و نمی توان نتیجه ایالتهای چرخشی را حدس زد ولی) استنباط از بدنه جامعه را به این شکل بیان می کنم:
«عدد رای کامالا هریس از عدد رای ترامپ بیشتر خواهد بود»
دلایلم بر این امر به شرح زیر است:
1- مهاجرت ستون فقرات جامعه آمریکایی است و بخش عمده ای از مهاجران نسل اول (و حتی نسل دوم) با دیدگاههای ترامپ همدل نیستند. عملا دیدگاههای ترامپ مطبوع شهروندانی است که دو-سه نسل در آمریکا مستقر بوده باشند.
عمده کسانی که طی سالهای اخیر گرین کارت گرفته اند یا سیتیزن شده اند، نگاهشان به دیدگاههای دموکراتها نزدیکتر است.
برای آنکه نگاه کمّی به ابعاد این موضوع داشته باشیم ضروری است آمار و ارقام را مرور کنیم:
در سال 2022 حدود یک میلیون نفر در آمریکا گرین کارت (اقامت دائم) گرفته اند.
این عدد در سال 2021 حدود 700هزار نفر بوده است.
(این گزارش را ببینید: لینک+ ؛ و نمودار صدور گرینکارت در چند دهه اخیر را در این نمودار ببینید: لینک+)
با اینکه اضافه شدن یک میلیون نفر در سال به جمعیت یک کشور 340 میلیون نفری عدد بزرگی نیست، ولی گویای این است که «روند مهاجرت» همچنان در آمریکا ادامه دار بوده است.
فراموش نکنیم که درباره انتخاباتی صحبت می کنیم که نتیجه برخی از ایالتها ممکن است با چندهزار یا حتی چندصد رای در کالج الکترال عوض شود.
2- گزارشهای رسمی نشان میدهد که از جمعیت افراد دارای گرین کارت، حدود 8 میلیون نفر طی یک دهه گذشته به سیتیزن تبدیل شده اند(+). این عدد حتی سه درصد جمعیت کل کشور هم نیست، ولی دو انتخابات گذشته نشان داده است که پایگاه رای دموکراتها حدود 6 میلیون رای بیشتر از جمهوریخواهها است.
یعنی 8 میلیون نفر مذکور با اینکه به لحاظ "درصد" عدد بالایی نیست ولی در تغییر موازنه «طرفداران جمهوریخواه نسبت به دموکرات» تاثیر به سزایی داراست.
البته بدیهی است که کل جمعیت شهروندان جدید آمریکا را نباید دموکرات فرض کرد، ولی می توان حدس زد که بخش قابل توجهی از این جمعیت به ترامپ رای نخواهند داد.
▪️▪️▪️
35 ساعت دیگر می توان درباره نتیجه این انتخابات گفتگو کرد!
https://www.tgoop.com/solseghalam
محمدرضا اسلامی
سرانجام رسیدیم به یک روز قبل از مهلت انتخابات 2024 و تعیین تکلیف پدیده دونالد ترامپ در دنیای چهارسال آیندۀ انسان.
این کانال 9 سال پیش بخاطر دونالد ترامپ ایجاد شد. آن سال و آن روزها پیگیری مسائل انتخابات باعث شد تا این کانال دریچه گفتگو درباره مسائل انتخابات آمریکا باشد. آن سال، پس از ماهها گفتگو درباره هیلاری کلینتون و ترامپ، در یادداشتی قبل از انتخابات نوشتم که پیشبینیام این است که هیلاری کلینتون بازنده خواهد بود و ترامپ برنده است (هشت سال پیش اینجا +). همان زمان دوستی تماس گرفت و گفت که اشتباه کردی که "پیش بینی" کردی و باید صبر می کردی شاید که ترامپ بازنده شود. گفتم: ترامپ حتی اگر رئیس جمهور هم نشود ولی برندهی این انتخابات بوده است. برنده به این لحاظ که بساط سنتی و عرفی حزب جمهوریخواه را بهم زده است.
ترامپ موفق شد و چهار سال رئیس جمهور شد.
چهار سال پیش هم پس از سلسله گفتگوهایی درباره انتخابات 2020، در یادداشتی در خبرآنلاین نوشتم که ترامپ بازنده خواهد بود و جو بایدن شانس بیشتری برای برنده شدن خواهد داشت (یادداشت چهار سال پیش اینجا+).
در هر دو نوبت گذشته، تلاشم بر این بود که فراتر از سی.ان.ان و فاکس نیوز، مشاهده مردم و گفتگو با شهروندان را در پیش بینی نتیجه انتخابات دخالت دهم. آن «فضا» و حسی که انسان در شهرها و از همصحبتی با مردم می گیرد گاه قویتر از میزگردهای فاکس نیوز و شبکههای خبری است.
آن چه که به استودیوی خبر می رسد پس از چند نوبت فیلتر است ولی آنچه که در شهر می گذرد بدون فیلتر.
🔵 اکنون نوامبر 2024 است و آیا این نوبت هم می توان پیش بینی کرد؟
پاسخ این است که این نوبت با هر دو انتخابات 2016 و 2024 متفاوت است. به قدری رقابت بهم نزدیک است و به قدری همه چیز لب مرزی است که پیش بینی نتیجه بسیار دشوار است. عملا هر دو طرف همهی آنچه در توان داشتند را به میان آورده اند. از ایلان ماسک که روزی یک میلیون دلار خرج کرد (اضافه بر هزینه های پنهانی که کرده!) تا باراک اوباما که با تمام وجود شهر به شهر و کوی به کوی برای تبلیغ و گفتگو رفت.
این بار مسئله فقط انتخاب یک رئیس جمهور نیست بلکه مردم به این نتیجه رسیده اند که به «دو نگاه متفاوت در حکمرانی» (و حتی در سطحی بالاتر، به دو سبک زندگی/دو جهانبینی مختلف) میخواهند رای بدهند.
عملا شهروندی که به دونالد ترامپ رای میدهد با علم به تمام نواقص ترامپ، او را بر می گزیند تا ارزشهای کامالا هریس و باراک اوباما را در عرصه حکمرانی نبیند.
با وجود همه این احوال اما می توان یک پیشبینی داشت. (با وجود آنکه نمی توان گفت نتیجه کالج الکترال چه خواهد شد و نمی توان نتیجه ایالتهای چرخشی را حدس زد ولی) استنباط از بدنه جامعه را به این شکل بیان می کنم:
«عدد رای کامالا هریس از عدد رای ترامپ بیشتر خواهد بود»
دلایلم بر این امر به شرح زیر است:
1- مهاجرت ستون فقرات جامعه آمریکایی است و بخش عمده ای از مهاجران نسل اول (و حتی نسل دوم) با دیدگاههای ترامپ همدل نیستند. عملا دیدگاههای ترامپ مطبوع شهروندانی است که دو-سه نسل در آمریکا مستقر بوده باشند.
عمده کسانی که طی سالهای اخیر گرین کارت گرفته اند یا سیتیزن شده اند، نگاهشان به دیدگاههای دموکراتها نزدیکتر است.
برای آنکه نگاه کمّی به ابعاد این موضوع داشته باشیم ضروری است آمار و ارقام را مرور کنیم:
در سال 2022 حدود یک میلیون نفر در آمریکا گرین کارت (اقامت دائم) گرفته اند.
این عدد در سال 2021 حدود 700هزار نفر بوده است.
(این گزارش را ببینید: لینک+ ؛ و نمودار صدور گرینکارت در چند دهه اخیر را در این نمودار ببینید: لینک+)
با اینکه اضافه شدن یک میلیون نفر در سال به جمعیت یک کشور 340 میلیون نفری عدد بزرگی نیست، ولی گویای این است که «روند مهاجرت» همچنان در آمریکا ادامه دار بوده است.
فراموش نکنیم که درباره انتخاباتی صحبت می کنیم که نتیجه برخی از ایالتها ممکن است با چندهزار یا حتی چندصد رای در کالج الکترال عوض شود.
2- گزارشهای رسمی نشان میدهد که از جمعیت افراد دارای گرین کارت، حدود 8 میلیون نفر طی یک دهه گذشته به سیتیزن تبدیل شده اند(+). این عدد حتی سه درصد جمعیت کل کشور هم نیست، ولی دو انتخابات گذشته نشان داده است که پایگاه رای دموکراتها حدود 6 میلیون رای بیشتر از جمهوریخواهها است.
یعنی 8 میلیون نفر مذکور با اینکه به لحاظ "درصد" عدد بالایی نیست ولی در تغییر موازنه «طرفداران جمهوریخواه نسبت به دموکرات» تاثیر به سزایی داراست.
البته بدیهی است که کل جمعیت شهروندان جدید آمریکا را نباید دموکرات فرض کرد، ولی می توان حدس زد که بخش قابل توجهی از این جمعیت به ترامپ رای نخواهند داد.
▪️▪️▪️
35 ساعت دیگر می توان درباره نتیجه این انتخابات گفتگو کرد!
https://www.tgoop.com/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
درباره نتیجه انتخابات فردا🔻
آینده آمریکا و خشم متراکم؟
(ساعات آخر قبل از انتخابات 2024)
محمدرضا سلامی
ترامپ الان در ایالت پنسیلوانیا در حال سخنرانی است. ساعت حدود 4 بعدازظهر به وقت شرق آمریکا و 1 بعدازظهر به وقت غرب آمریکاست. یعنی دقیقا در میانۀ روز آخر قبل از رای گیری قرار داریم. جملهای که دونالد ترامپ همین الان بکار برد این است:
«... اگر پنسیلوانیا را ببریم، این انتخابات را برده ایم. اگر "ما" ببریم، نه اینکه "من" ببرم.
چون "ما" می خواهیم برنده شویم و “ما” می خواهیم فکری به حال این کشور کنیم...»
او تا آخرین ساعات خودش را سرحال و سرپا و محکم گرفته و واقعا دارد می جنگد.
🔵عدد رای ترامپ چقدر خواهد بود؟
تعیین تکلیف این انتخابات با کالج الکترال خواهد بود (و نه با تعداد قدرمطلق عدد رأی هر نامزد) ولی سوال اینجاست که برآورد امسال از «تعداد رأی» دونالد ترامپ چقدر است؟
این سؤال ما را به سوالی مهمتر رهنمون خواهد کرد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. اما فعلا پاسخ این سوال:
- در انتخابات سال 2016 حدود 63 میلیون نفر به ترامپ رای دادند. (عدد دقیق: 62,984,828)
- در انتخابات سال 2020 حدود 74 میلیون نفر به ترامپ رای دادند. (عدد دقیق: 74,223,975)
یعنی با وجود تمام حملات رسانه ای که به ترامپ در طی 4 سال 2016 تا 2020 انجام شد ولی او در نوبت دوم موفق شد که حدود 11 میلیون و 200هزار «شهروند دیگر» را در حمایت از خودش به پای صندوقهای رای بکشاند. این عدد بسیار بزرگ است!
11 میلیون نفر در کشوری که هر تک رای مهم است.
🔵حال امروز رسیده ایم به انتخابات 2024 و واقعیت این است که کمپین ترامپ در این چند ماه اخیر به شدت موفق عمل کرده است. او یک ویژگی مهم داراست و آن اینکه می تواند با مردم "ارتباط" برقرار کند. پیش بینی ها این است که امسال او شهروندان جدیدی را هم متقاعد کرده که به او رأی بدهند و لذا عدد رأی او به احتمال زیاد از 74 میلیون بیشتر خواهد بود.
🔵 آینده آمریکا پس از این انتخابات
بحث اصلی در فردایِ انتخابات این است که اگر ترامپ شکست بخورد، این خشم متراکم میلیونها هوادارش (و کسانی که گمان می کنند Establishment علیه ترامپ است) چه خواهد شد؟
این انرژی متراکم و این زخم کهنه از 4 سال پیش، چگونه به کنشِ اجتماعی منجر خواهد شد؟
آن 11 میلیون نفری که 4 سال پیش به هواداران ترامپ اضافه شدند و این «احتمالا چند میلیون نفر جدید» آیا خواهند پذیرفت که «انتقال قدرت» مسالمت آمیز شکل بگیرد؟ آنهم در سرزمینی که 350 میلیون اسلحه در خانه های مردم است.
رأی نیاوردنِ ترامپ و شکست او مساله ای است که باراک اوباما و حلقهی پیرامون اوباما "فعلا" بر آن متمرکز شده اند ولی فردای رأی نیاوردن ترامپ، مساله ای بزرگتر و پیچیده تر است! آیا او کسی است که بدون تحمیلِ هزینه های زیاد به کشور کنار برود؟
🔵 آمریکا سرزمینی است که انسانِ مهاجر در آن سعی و خطای بسیار داشته و دموکراسی آمریکایی امری است که در معرض فراز و نشیبهای بسیار بوده است. این دموکراسی کامل نیست ولی محصول تلاش انسان است در ایجاد ساختار برای اداره جامعه.
سوال اساسی این است که انتقال قدرت در فردای انتخابات 5 نوامبر 2024 در این کشور چگونه خواهد بود؟
https://www.tgoop.com/solseghalam
(ساعات آخر قبل از انتخابات 2024)
محمدرضا سلامی
ترامپ الان در ایالت پنسیلوانیا در حال سخنرانی است. ساعت حدود 4 بعدازظهر به وقت شرق آمریکا و 1 بعدازظهر به وقت غرب آمریکاست. یعنی دقیقا در میانۀ روز آخر قبل از رای گیری قرار داریم. جملهای که دونالد ترامپ همین الان بکار برد این است:
«... اگر پنسیلوانیا را ببریم، این انتخابات را برده ایم. اگر "ما" ببریم، نه اینکه "من" ببرم.
چون "ما" می خواهیم برنده شویم و “ما” می خواهیم فکری به حال این کشور کنیم...»
او تا آخرین ساعات خودش را سرحال و سرپا و محکم گرفته و واقعا دارد می جنگد.
🔵عدد رای ترامپ چقدر خواهد بود؟
تعیین تکلیف این انتخابات با کالج الکترال خواهد بود (و نه با تعداد قدرمطلق عدد رأی هر نامزد) ولی سوال اینجاست که برآورد امسال از «تعداد رأی» دونالد ترامپ چقدر است؟
این سؤال ما را به سوالی مهمتر رهنمون خواهد کرد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. اما فعلا پاسخ این سوال:
- در انتخابات سال 2016 حدود 63 میلیون نفر به ترامپ رای دادند. (عدد دقیق: 62,984,828)
- در انتخابات سال 2020 حدود 74 میلیون نفر به ترامپ رای دادند. (عدد دقیق: 74,223,975)
یعنی با وجود تمام حملات رسانه ای که به ترامپ در طی 4 سال 2016 تا 2020 انجام شد ولی او در نوبت دوم موفق شد که حدود 11 میلیون و 200هزار «شهروند دیگر» را در حمایت از خودش به پای صندوقهای رای بکشاند. این عدد بسیار بزرگ است!
11 میلیون نفر در کشوری که هر تک رای مهم است.
🔵حال امروز رسیده ایم به انتخابات 2024 و واقعیت این است که کمپین ترامپ در این چند ماه اخیر به شدت موفق عمل کرده است. او یک ویژگی مهم داراست و آن اینکه می تواند با مردم "ارتباط" برقرار کند. پیش بینی ها این است که امسال او شهروندان جدیدی را هم متقاعد کرده که به او رأی بدهند و لذا عدد رأی او به احتمال زیاد از 74 میلیون بیشتر خواهد بود.
🔵 آینده آمریکا پس از این انتخابات
بحث اصلی در فردایِ انتخابات این است که اگر ترامپ شکست بخورد، این خشم متراکم میلیونها هوادارش (و کسانی که گمان می کنند Establishment علیه ترامپ است) چه خواهد شد؟
این انرژی متراکم و این زخم کهنه از 4 سال پیش، چگونه به کنشِ اجتماعی منجر خواهد شد؟
آن 11 میلیون نفری که 4 سال پیش به هواداران ترامپ اضافه شدند و این «احتمالا چند میلیون نفر جدید» آیا خواهند پذیرفت که «انتقال قدرت» مسالمت آمیز شکل بگیرد؟ آنهم در سرزمینی که 350 میلیون اسلحه در خانه های مردم است.
رأی نیاوردنِ ترامپ و شکست او مساله ای است که باراک اوباما و حلقهی پیرامون اوباما "فعلا" بر آن متمرکز شده اند ولی فردای رأی نیاوردن ترامپ، مساله ای بزرگتر و پیچیده تر است! آیا او کسی است که بدون تحمیلِ هزینه های زیاد به کشور کنار برود؟
🔵 آمریکا سرزمینی است که انسانِ مهاجر در آن سعی و خطای بسیار داشته و دموکراسی آمریکایی امری است که در معرض فراز و نشیبهای بسیار بوده است. این دموکراسی کامل نیست ولی محصول تلاش انسان است در ایجاد ساختار برای اداره جامعه.
سوال اساسی این است که انتقال قدرت در فردای انتخابات 5 نوامبر 2024 در این کشور چگونه خواهد بود؟
https://www.tgoop.com/solseghalam
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سرزمین پیچیدگیها و تحلیل خطی از افول
✍️آمریکا سرزمین پیچیدگیها
محمدرضا اسلامی
🔵 سرانجام انتخابات ۲۰۲۴ به پایان رسید و رگبار تحلیلهای «من می دانستم» در کشور ما آغاز شده است. در شرایطی که حتی خود ترامپ و هریس هم تا ۲۴ ساعت قبل از انتخابات مطمئن نبودند که «نتیجه» چه خواهد شد، برخی چنان صحبت میکنند که گویی انتخابات یک معادله تک مجهولی درجه یک بوده که آنها براحتی حل کرده بودند.
🔵مشکل اساسی در مواجه کشور ما با «مساله آمریکا» عدم اذعان به پیچیدگیهای ذاتیِ این سرزمین است. در واقع رویکرد ما ایرانیان نسبت به آمریکا بیش از آنکه به ایدئولوژی مرتبط باشد، به سازوکار ذهنیِ تحلیل «مساله آمریکا» باز می گردد. انتخابات اخیر فرصتی برای نگاه دوباره به «حل مساله آمریکا» در کشور ماست. این انتخابات فرصتی است که یک بار دیگر به مرور پیچیدگیهای این سرزمین بپردازیم و از خود سوال کنیم: اساسا وقتی «صورت مساله» تا به این حد غامض/چندوجهی است، آیا میتوان برای «جواب مساله» یک پاسخ سرراست و خطی را متصور بود؟
این یک اشتباه راهبردی است که گمان کنیم مشکل ایران و آمریکا صرفا یک مشکل سیاسی یا ایدئولوژیک است بلکه مواجه ما با ایالات متحده، مبتنی بر سادهسازیهایی بوده که تجلی آن را می توانیم در تحلیلهای افرادی مشابه فؤاد ایزدی مشاهده کنیم.
🔵این انتخابات فرصتی است که گزارهها و فکتهای زیر را درباره سرزمینی به اسم آمریکا مرور کنیم:
۱- هویت آمریکایی
آیا اساسا چیزی به اسم هویت آمریکایی وجود دارد؟ اگر چه شکلگیری ایالات متحده تا حد زیادی تحت تاثیر اومانیسم بوده است، ولی هویت آمریکایی چیزی مشابه هویت تهرانی است. آیا اساسا مفهومی به نام «تهرانی اصیل» وجود دارد؟ وقتی که تهران شهری است که رئیس جمهور مستقر در پاستور، تبریزی است و رهبری مشهدی است، وزیر ارتباطات یاسوجی و وزیر نفت شیرازی بوده است... و اساسا «شهروند تهرانی» ذیلِ مفهوم مهاجرت تعریف شده است، چگونه می توانیم به دنبال هویت تهرانی، یا واژه اصالت تهرانی باشیم؟
هویت آمریکا بر مبنای مهاجرت شکل گرفته است و «جریان مهاجرت» در آمریکا هرگز متوقف نبوده است. کدام یک از بازیگران اصلی این انتخابات اخیر «آمریکایی اصیل»(!) بوده اند؟ اوباما که فرزند یک روستایی کنیایی است، یا هریس که فرزند یک مادر هندی است یا حتی خود ترامپ که نوه دو مهاجر آلمانی است، مادرش اسکاتلندی است و همسرش مهاجر اسلونی است و لهجه غلیظ همسرش از لهجه بسیاری از مهاجران بیشتر است.
۲- هویت تهرانی
کمال تبریزی در فیلم هایش می کوشد که همه لهجههای ایرانی را در کارکترهای داستانش قراردهد: لهجه آذری، لهجه لری، لهجه مشهدی و اصفهانی و شیرازی و بوشهری و... قصه های کمال تبریزی با آنکه در تهران اتفاق می افتند، ولی سمفونی لهجه های اقوام ایرانی مختلف هستند.
اگر «مفهوم تهران» یعنی اجتماع متکثر شهروندان از نقاط مختلف کشوری به نام ایران، «مساله آمریکا» یعنی مواجه شدن با اجتماع شهروندان از نقاط مختلف این کره خاکی.
بازیگران رخدادهایی که در آمریکا اتفاق می افتند «آمریکایی اصیل»(!) نیستند بلکه آمریکا دیگ جوشانی است -به تعبیر آندره زیگفرید- که «نژاد» در آن بی مفهوم است و سخن گفتن از نژاد آمریکایی مانند سخن گفتن از نژاد ژاپنی، نژاد آلمانی یا نژاد روسی «نیست». این یک دیگ جوشان است که دارد قُل می خورد. و هرسال هم یک میلیون نفر جدید (با نژادهای متفاوت) به درون این دیگ جوشان افزوده می شوند.
۳- دانشگاه آمریکایی
بخش مهمی از بار تمدن نوین و جابجایی مرزهای دانش در دانشگاههای آمریکا رخ داده است. عملا دانشگاه در آمریکا قاتل خلاقیت نیست بلکه بر محور توسعه خلاقیت بنا شده است. دانشگاه آمریکایی نیز بر همان هویتی استوار است که کشور آمریکا بر آن بنا نهاده شده: حضور دانشجوی بین المللی/خارجی.
در این بحث، اعداد با ما سخن می گویند:
در سال تحصیلی گذشته (Academic Year 2023) طبق آمار رسمی وزارت علوم آمریکا تعداد دانشجویان بین المللی شاغل به تحصیل در آمریکا یک میلیون و پنجاه و هفت هزار نفر بوده است. (لینک) هم اکنون حدود ۳۰۰هزار دانشجوی چینی در آمریکا مشغول به تحصیل هستند و حدود ۲۰۰هزار دانشجوی هندی. (لینک)
هر «تک دانشجو» از میان آن یک میلیون، فردی است که پس از عبور از فیلترهای متعدد تحصیلی به این نقطه رسیده است. مصمم است و پرانگیزه.
لشکر مدیرانی که ایلان ماسک در تسلا به کار گرفت از میان همینها بود و اسپس اکس را هم بر مبنای توان همینها بنا نهاد.
۴- آمریکا و جنگ داخلی
یک اشتباه کلیدی درباره آمریکا این است که گمان شود آمریکا محل منازعه قدرتهای داخلی نیست. با اینکه جنگهای داخلی آمریکا در سال ۱۸۶۵ به پایان رسید ولی از آن روز «تا همین دیروز» آمریکا همیشه محل نبرد و تعارضات نیروهای قدرتمند داخلی بوده است.
🔵اینها مولفههای کلیدی کشور آمریکاست؛ و ما هرگز با سادهسازی به راهبرد صحیحی نخواهیم رسید.
https://www.tgoop.com/solseghalam/2440
محمدرضا اسلامی
🔵 سرانجام انتخابات ۲۰۲۴ به پایان رسید و رگبار تحلیلهای «من می دانستم» در کشور ما آغاز شده است. در شرایطی که حتی خود ترامپ و هریس هم تا ۲۴ ساعت قبل از انتخابات مطمئن نبودند که «نتیجه» چه خواهد شد، برخی چنان صحبت میکنند که گویی انتخابات یک معادله تک مجهولی درجه یک بوده که آنها براحتی حل کرده بودند.
🔵مشکل اساسی در مواجه کشور ما با «مساله آمریکا» عدم اذعان به پیچیدگیهای ذاتیِ این سرزمین است. در واقع رویکرد ما ایرانیان نسبت به آمریکا بیش از آنکه به ایدئولوژی مرتبط باشد، به سازوکار ذهنیِ تحلیل «مساله آمریکا» باز می گردد. انتخابات اخیر فرصتی برای نگاه دوباره به «حل مساله آمریکا» در کشور ماست. این انتخابات فرصتی است که یک بار دیگر به مرور پیچیدگیهای این سرزمین بپردازیم و از خود سوال کنیم: اساسا وقتی «صورت مساله» تا به این حد غامض/چندوجهی است، آیا میتوان برای «جواب مساله» یک پاسخ سرراست و خطی را متصور بود؟
این یک اشتباه راهبردی است که گمان کنیم مشکل ایران و آمریکا صرفا یک مشکل سیاسی یا ایدئولوژیک است بلکه مواجه ما با ایالات متحده، مبتنی بر سادهسازیهایی بوده که تجلی آن را می توانیم در تحلیلهای افرادی مشابه فؤاد ایزدی مشاهده کنیم.
🔵این انتخابات فرصتی است که گزارهها و فکتهای زیر را درباره سرزمینی به اسم آمریکا مرور کنیم:
۱- هویت آمریکایی
آیا اساسا چیزی به اسم هویت آمریکایی وجود دارد؟ اگر چه شکلگیری ایالات متحده تا حد زیادی تحت تاثیر اومانیسم بوده است، ولی هویت آمریکایی چیزی مشابه هویت تهرانی است. آیا اساسا مفهومی به نام «تهرانی اصیل» وجود دارد؟ وقتی که تهران شهری است که رئیس جمهور مستقر در پاستور، تبریزی است و رهبری مشهدی است، وزیر ارتباطات یاسوجی و وزیر نفت شیرازی بوده است... و اساسا «شهروند تهرانی» ذیلِ مفهوم مهاجرت تعریف شده است، چگونه می توانیم به دنبال هویت تهرانی، یا واژه اصالت تهرانی باشیم؟
هویت آمریکا بر مبنای مهاجرت شکل گرفته است و «جریان مهاجرت» در آمریکا هرگز متوقف نبوده است. کدام یک از بازیگران اصلی این انتخابات اخیر «آمریکایی اصیل»(!) بوده اند؟ اوباما که فرزند یک روستایی کنیایی است، یا هریس که فرزند یک مادر هندی است یا حتی خود ترامپ که نوه دو مهاجر آلمانی است، مادرش اسکاتلندی است و همسرش مهاجر اسلونی است و لهجه غلیظ همسرش از لهجه بسیاری از مهاجران بیشتر است.
۲- هویت تهرانی
کمال تبریزی در فیلم هایش می کوشد که همه لهجههای ایرانی را در کارکترهای داستانش قراردهد: لهجه آذری، لهجه لری، لهجه مشهدی و اصفهانی و شیرازی و بوشهری و... قصه های کمال تبریزی با آنکه در تهران اتفاق می افتند، ولی سمفونی لهجه های اقوام ایرانی مختلف هستند.
اگر «مفهوم تهران» یعنی اجتماع متکثر شهروندان از نقاط مختلف کشوری به نام ایران، «مساله آمریکا» یعنی مواجه شدن با اجتماع شهروندان از نقاط مختلف این کره خاکی.
بازیگران رخدادهایی که در آمریکا اتفاق می افتند «آمریکایی اصیل»(!) نیستند بلکه آمریکا دیگ جوشانی است -به تعبیر آندره زیگفرید- که «نژاد» در آن بی مفهوم است و سخن گفتن از نژاد آمریکایی مانند سخن گفتن از نژاد ژاپنی، نژاد آلمانی یا نژاد روسی «نیست». این یک دیگ جوشان است که دارد قُل می خورد. و هرسال هم یک میلیون نفر جدید (با نژادهای متفاوت) به درون این دیگ جوشان افزوده می شوند.
۳- دانشگاه آمریکایی
بخش مهمی از بار تمدن نوین و جابجایی مرزهای دانش در دانشگاههای آمریکا رخ داده است. عملا دانشگاه در آمریکا قاتل خلاقیت نیست بلکه بر محور توسعه خلاقیت بنا شده است. دانشگاه آمریکایی نیز بر همان هویتی استوار است که کشور آمریکا بر آن بنا نهاده شده: حضور دانشجوی بین المللی/خارجی.
در این بحث، اعداد با ما سخن می گویند:
در سال تحصیلی گذشته (Academic Year 2023) طبق آمار رسمی وزارت علوم آمریکا تعداد دانشجویان بین المللی شاغل به تحصیل در آمریکا یک میلیون و پنجاه و هفت هزار نفر بوده است. (لینک) هم اکنون حدود ۳۰۰هزار دانشجوی چینی در آمریکا مشغول به تحصیل هستند و حدود ۲۰۰هزار دانشجوی هندی. (لینک)
هر «تک دانشجو» از میان آن یک میلیون، فردی است که پس از عبور از فیلترهای متعدد تحصیلی به این نقطه رسیده است. مصمم است و پرانگیزه.
لشکر مدیرانی که ایلان ماسک در تسلا به کار گرفت از میان همینها بود و اسپس اکس را هم بر مبنای توان همینها بنا نهاد.
۴- آمریکا و جنگ داخلی
یک اشتباه کلیدی درباره آمریکا این است که گمان شود آمریکا محل منازعه قدرتهای داخلی نیست. با اینکه جنگهای داخلی آمریکا در سال ۱۸۶۵ به پایان رسید ولی از آن روز «تا همین دیروز» آمریکا همیشه محل نبرد و تعارضات نیروهای قدرتمند داخلی بوده است.
🔵اینها مولفههای کلیدی کشور آمریکاست؛ و ما هرگز با سادهسازی به راهبرد صحیحی نخواهیم رسید.
https://www.tgoop.com/solseghalam/2440
Telegram
ارزیابی شتابزده
سرزمین پیچیدگیها و تحلیل خطی از افول