Forwarded from قسط
🔷 ریسمان مردمی عدالت را قیچی نکنید!
🔹 نامه جمعی از تشکلهای عدالتخواه و بسیج دانشجویی وطلبگی سراسر کشور خطاب به رئیس و دادستان دادگاه ویژه روحانیت در رابطه با دستگیری حجتالاسلام محسن ریسمانسنج
#محسن_ریسمانسنج
🆔 @edalatkhahi
🔹 نامه جمعی از تشکلهای عدالتخواه و بسیج دانشجویی وطلبگی سراسر کشور خطاب به رئیس و دادستان دادگاه ویژه روحانیت در رابطه با دستگیری حجتالاسلام محسن ریسمانسنج
#محسن_ریسمانسنج
🆔 @edalatkhahi
Forwarded from جدال- علی عليزاده
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هم اکنون زنده در کانال یوتیوب جدال گفتگو با مجتبی نامخواه
امکان عدالتخواهی در ایران هزار و چهارصد و سه
لینک برنامه :
https://www.youtube.com/live/_m86tpkWaR4?si=FBN2R_PklfeNd2OX
امکان عدالتخواهی در ایران هزار و چهارصد و سه
لینک برنامه :
https://www.youtube.com/live/_m86tpkWaR4?si=FBN2R_PklfeNd2OX
امکان عدالتخواهی در ایران ۱۴۰۳
مجتبی نامخواه
🎙فایل صوتی پانصد و چهل و چهارمین اپیزود رادیو جدال منتشر شد.
📣 #اپیزود ۵۴۴: امکان عدالتخواهی در ایران ۱۴۰۳
🔹 گفتگو با مجتبی #نامخواه
📆 ۱۷ شهریور ماه ۱۴۰۳
⏱ مدت زمان: ۲۱۴ دقیقه
📍 این فایل را در کستباکس رادیو جدال بشنوید.
📻 castbox.fm/vb/735193761
📌 مصاحبه این گفتگو را در کانال یوتیوب جدال ببینید.
📺 youtu.be/_m86tpkWaR4
🚩 دیگر برنامهها را در سایت جدال دنبال کنید.
🌐 jedaal.tv/radio
📣 #اپیزود ۵۴۴: امکان عدالتخواهی در ایران ۱۴۰۳
🔹 گفتگو با مجتبی #نامخواه
📆 ۱۷ شهریور ماه ۱۴۰۳
⏱ مدت زمان: ۲۱۴ دقیقه
📍 این فایل را در کستباکس رادیو جدال بشنوید.
📻 castbox.fm/vb/735193761
📌 مصاحبه این گفتگو را در کانال یوتیوب جدال ببینید.
📺 youtu.be/_m86tpkWaR4
🚩 دیگر برنامهها را در سایت جدال دنبال کنید.
🌐 jedaal.tv/radio
Forwarded from جدال- علی عليزاده
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from جدال- علی عليزاده
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چه شد که انقلاب اسلامی از «عدالت» به سمت «توسعه» چرخش کرد؟
در گفتگو با مجتبی نامخواه
📺 youtu.be/E_4sQVnybEg
در گفتگو با مجتبی نامخواه
📺 youtu.be/E_4sQVnybEg
Audio
چه شد که انقلاب اسلامی از «عدالت» به سمت «توسعه» چرخش کرد؟
در گفتگو با مجتبی نامخواه
📺 youtu.be/E_4sQVnybEg
در گفتگو با مجتبی نامخواه
📺 youtu.be/E_4sQVnybEg
🔸هفت بازگشت ضروری برای بازسازی پروژه انقلاب اسلامیِ اکنون/ بخش اول
درباره هفتِ بصیرت موقعیتِ ریسماسنج
امروز دوازدهمین روز زندانی شدن برادر عزیزم محسن ریسمانسج است. در ابتدای این واقعه تلخ، امید داشتم پرونده ایشان سرنوشت دیگری داشته باشد. اوضاع البته به گونهای نیست که بوی بهبود بدهد اما از آنجا که پیشتر با برخی مسئولان عالی قضایی در این زمینه دیدارهایی برگزار شده بود، به امید تجدید دیدار و تأثیر، به همراه جمعی دیگر از دوستان برادر دربندمان سکوت کرده بودیم. این رویه به توصیه دلسوزانی چند اتخاذ شد تا بهانهای به دست اغیار ندهد و کوسویی از امید، اگر هست، بسته نشود. اکنون اما همه این تلاشها بیهوده مینماید و دلیلی بر سکوت نیست؛ آن سکوت برای کاستن از رنج شخص برادر در بند و خانوادهاش بود؛ این به سخن آمدنی که آرام آرام آغاز شده اما به روشنی یقین دارم، به زودی فراگیر خواهد شد، به پردهبرداری از بخش مهمی از وضعیت موجود و بانیان آن خواهد انجامید و از این جهت مغتنم است.
اطمینان دارم روزی بیگناهی برادرمان اثبات خواهد شد. آن روز برای طعنهزنندگان امروز و برای سازوکاری که خالق این وضع است، سختتر خواهد بود از امروز، برای محسن ریسمانسنج و دوستانش.
آنان که حجت الاسلام محسن ریسمانسج را میشناسند، میدانند او مسیر عدالت را از طریق افشاگری دنبال نمیکند و به خاطر افشاگری در زندان نیست و ماجرای او از اساس مسئله دیگری است.
افسوس که امروز مخالفت با عدالتخواهی، «عدالتخوار» خواندن آنان و به کار بردن دیگر تعابیر مشابه در مورد مخالفان نابرابریها و وضع موجود، به صنعت جذابی تبدیل شده که گویندگانش را بر میکشد اما خروجیهای این صنعت لزوماً حقیقت نیستند. آقازادهای نوشته برادر در بندمان به «دلیل انتشار تصاویر خانوادگی شاکی در صفحه اینستاگرام» محکوم شده است! میبینید چه اوضاعی است؟! نمیدانم چه هنگام امکان ملاقات با محسن فراهم میشود اما امیدوارم در اولین فرصت از او بخواهیم از بانیان این دروغ آشکار شکایت کند تا رسوا شوند آنانی که چنین تهمتهایی را از زبان اهالی تقوی و آقازادگان مذهبی و سیاسی، روانه عدالتخواهان میکنند. موضوع و مهم اما این حرفها نیست. مهم چیز دیگری است:
مهم این است که موضوع عجیب محسن ریسمانسنج توانسته موقعیتی را خلق کند که میتوانیم آن را نوعی بزنگاه شناخت بنایم؛ چیزی شبیه به یک موقعیت مرزی، در متنِ تاریخِ از پایینِ انقلاب اسلامی؛ موقعیتی که به محسن ریسمانسنجِ دربند، نسبت به ریسمانسنج آزاد، امکان بیشتری برای پیش بردن ایدههایش را داده و به ما نیز امکان دست یافتن به بصیرتهایی چند را میدهد. بصیرتهای که جملگی در عداد مهمترین تذکرها برای بازسازی پروژه انقلاب اسلامی در اکنون و در شرایط ماست.
در ادامه تلاش میکنم پارهای از شناختهای برآمده از این موقعیت را، به مرور و در هفت بخش توضیح بدهم.
(ادامه دارد)
@tabagheh3_ir
درباره هفتِ بصیرت موقعیتِ ریسماسنج
امروز دوازدهمین روز زندانی شدن برادر عزیزم محسن ریسمانسج است. در ابتدای این واقعه تلخ، امید داشتم پرونده ایشان سرنوشت دیگری داشته باشد. اوضاع البته به گونهای نیست که بوی بهبود بدهد اما از آنجا که پیشتر با برخی مسئولان عالی قضایی در این زمینه دیدارهایی برگزار شده بود، به امید تجدید دیدار و تأثیر، به همراه جمعی دیگر از دوستان برادر دربندمان سکوت کرده بودیم. این رویه به توصیه دلسوزانی چند اتخاذ شد تا بهانهای به دست اغیار ندهد و کوسویی از امید، اگر هست، بسته نشود. اکنون اما همه این تلاشها بیهوده مینماید و دلیلی بر سکوت نیست؛ آن سکوت برای کاستن از رنج شخص برادر در بند و خانوادهاش بود؛ این به سخن آمدنی که آرام آرام آغاز شده اما به روشنی یقین دارم، به زودی فراگیر خواهد شد، به پردهبرداری از بخش مهمی از وضعیت موجود و بانیان آن خواهد انجامید و از این جهت مغتنم است.
اطمینان دارم روزی بیگناهی برادرمان اثبات خواهد شد. آن روز برای طعنهزنندگان امروز و برای سازوکاری که خالق این وضع است، سختتر خواهد بود از امروز، برای محسن ریسمانسنج و دوستانش.
آنان که حجت الاسلام محسن ریسمانسج را میشناسند، میدانند او مسیر عدالت را از طریق افشاگری دنبال نمیکند و به خاطر افشاگری در زندان نیست و ماجرای او از اساس مسئله دیگری است.
افسوس که امروز مخالفت با عدالتخواهی، «عدالتخوار» خواندن آنان و به کار بردن دیگر تعابیر مشابه در مورد مخالفان نابرابریها و وضع موجود، به صنعت جذابی تبدیل شده که گویندگانش را بر میکشد اما خروجیهای این صنعت لزوماً حقیقت نیستند. آقازادهای نوشته برادر در بندمان به «دلیل انتشار تصاویر خانوادگی شاکی در صفحه اینستاگرام» محکوم شده است! میبینید چه اوضاعی است؟! نمیدانم چه هنگام امکان ملاقات با محسن فراهم میشود اما امیدوارم در اولین فرصت از او بخواهیم از بانیان این دروغ آشکار شکایت کند تا رسوا شوند آنانی که چنین تهمتهایی را از زبان اهالی تقوی و آقازادگان مذهبی و سیاسی، روانه عدالتخواهان میکنند. موضوع و مهم اما این حرفها نیست. مهم چیز دیگری است:
مهم این است که موضوع عجیب محسن ریسمانسنج توانسته موقعیتی را خلق کند که میتوانیم آن را نوعی بزنگاه شناخت بنایم؛ چیزی شبیه به یک موقعیت مرزی، در متنِ تاریخِ از پایینِ انقلاب اسلامی؛ موقعیتی که به محسن ریسمانسنجِ دربند، نسبت به ریسمانسنج آزاد، امکان بیشتری برای پیش بردن ایدههایش را داده و به ما نیز امکان دست یافتن به بصیرتهایی چند را میدهد. بصیرتهای که جملگی در عداد مهمترین تذکرها برای بازسازی پروژه انقلاب اسلامی در اکنون و در شرایط ماست.
در ادامه تلاش میکنم پارهای از شناختهای برآمده از این موقعیت را، به مرور و در هفت بخش توضیح بدهم.
(ادامه دارد)
@tabagheh3_ir
🔸هفت بازگشت ضروری برای بازسازی پروژه انقلاب اسلامیِ اکنون/ بخش دوم
درباره هفت شناخت و بصیرتهای حاصل شده از موقعیت ریسمانسنج
یک. بازگشت به ایده اصیل امر به معروف و نهی از منکر و تفسیر انقلاب اسلامی از این فریضه
مهمترین شناختی که موقعیت محسن ریسمانسنج به دست میدهد تذکر نسبت به معنای درست امر به معروف و نهی از منکر است. همان طور که میدانیم معنای این فریضه مانند دیگر معانی و مفاهیم اسلامی طی نزدیک به هفتاد سال اخیر، دستخوش تغییراتی شده است. از دهه بیست کوشش متفکران و روشنفکران انقلاب اسلامی برای تخریب معانی متحجرانه و اغلب متداول مفاهیم اسلامی منتهی به برآمدن نگرشی نو اما اصیل درباره مفاهیم اسلامی شد. بخش عمدهای از کوشش و آثار امام خمینی، متفکرانی همچون شهید مطهری و مرحوم طالقانی، فضلای فکور جوانتری همچون آیت الله خامنهای و شهیدان بهشتی و باهنر و نیز روشنفکرانی همچون دکتر شریعتی مصروف این انقلاب معرفتی، ویرانی آن اسلام کهنه و متحجرانه و ساختن مفاهیم و استدلالهایی جدید شد.
مهمترین یا یکی از مهمترین این مفاهیم امر به معروف و نهی از منکر بود. به عنوان نمونه آنجا که مطهری بر میآشفت که «تا حالا» امر به معروف و نهی از منکر کردن «در اطراف دکمه لباس مردم، بند کفش و موی سر مردم و دوخت لباس مردم بوده است»، بر معنای فراگیر از این فریضه میشورید و جهل مقدسی که امر به معروف و نهی از منکر را به ابزار سختگیری بر جزییات زندگی «مردم» تبدیل کرده را نقد میکرد.
استدلالها و مضامین ساخته شدهٔ اسلامِ انقلاب اسلامی درباره این فریضه مهم، بسیار است و بازخوانی آن مجال دیگری میطلبد؛ آنچه مهمتر از این بازخوانی است، بازسازی آن اسلام پیشین و سیطره آن بر نهادهای رسمی ذیربط است.
در این جا ارزش کار ریسمانسنج روشن میشود. آنجا که میکوشد با «عمل» و قرار گرفتن در موقعیتی ساختاری به معنای انقلاب اسلامی از امر به معروف و نهی از منکر ارجاع دهد.
محسن ریسمانسنج طی مدت کوتاه حضور در معاونت این ستاد در استان خوزستان توانست در اصلیترین مسائل شهری در برابر سرمایهداری مستغلاتی و مذهبی شهر بایستد؛ مسئله کارگران را مسئلهای عمومی معرفی کند و در اعتراضهای کارگری علیه خصوصیسازی بایستد. مهمتر از این کنشها، تحقق آنها از موضعی در ساختار بود. واقعیت وقتی محسن برای پذیرفتن آن مسئولیت مشورت خواست، نظر به وضع رقتبار و محافظهکارانه، موافق همکاری او با ستاد مذکور نبودم. اگر چه او نیز پس از چندی به دلایلی مشابه از آن نهاد جدا شد اما امروز که نگاه میکنم میبینم او با حضور کوتاه خود توانسته نشان دهد میشود آن ستاد، جولانگاه ابوالمشاغلان محافظهکار نباشد و میشود امر به معروف و نهی از منکر، فراتر از «اطراف دکمه مردم» و دیگر موضوعات مورد علاقه مقدسمآبان، اطراف مسائل اساسی جامعه و عدالت اجتماعی باشد.
چنان که در متون اصیل دینی امر به معروف و نهی از منکر چنین کنشی است. آنجا که اباعبدالله الحسین علیه السلام در منی بر سر عالمان دین ی فریاد میزند امر به معروف و نهی از منکر، برای دعوت به اسلام در معیت با عدالت اجتماعی است: «أَنّ الأمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النّهْی عَنِ الْمُنْکَرِ دُعاء الَى الإِسْلامِ مَعَ رَدّ الْمَظالِمِ وَ مُخالَفَةِ الظالِمِ، وَ قِسْمَةِ الْفَیْء وَ الْغَنائِمِ، وَ أَخْذِ الصّدَقاتِ مِنْ مَواضِعِها وَ وَضْعِها فى حَقِّها».
نکته دیگری که اگر مهمتر از ارجاع به معنای اصلی امر به معروف و نهی از منکر نباشد، کماهمیتتر نیست این است که تجربه محسن ریسمانسنج به خوبی نشان داد بخش مهمی از مسئله ناکارآمدی نهادهای فرهنگی به افکاری باز میگردد که اطراف افکار و دغدغههای اسلام پیشاانقلاب اسلامی دور میزند، هر چند رنگ و ادعای انقلابی بودن دارد. نشان داد تعلق به اسلام پیش از انقلاب چه سرایت عظیمی به افکار نیروهای کرده است. نشان داد آن چنان که مالکان این نهادها اغلب ادعا میکنند مسئله فقط غربگرایی و تجددزدگی نیست؛ بلکه از قضا بخش مهمی از مسئله خود آنان هستند که با دغدغههایی در حد «مناظره تلویزیونی درباره تعدد زوجات و ازدواج موقت» بر صدر این نهادها مینشینند و میکنند آن چه میکنند و با تحجرزدگی خود به دلزدگی مردم از دین دامن میزنند.
دیگر این محسن ریسمانسنج این ارجاع به معنای انقلاب اسلامی از امر به معروف را نه با گفتار، که در عمل پی گرفت و کیست که نداند اکتفا نکردن به انبوه گفتارهای ملالآور و «دعاة للناس بغیر السنتکم» بودن، امروز چه شیوه کمیاب و مورد نیازی در تبلیغ دین است.
(ادامه دارد)
@tabagheh3_ir
درباره هفت شناخت و بصیرتهای حاصل شده از موقعیت ریسمانسنج
یک. بازگشت به ایده اصیل امر به معروف و نهی از منکر و تفسیر انقلاب اسلامی از این فریضه
مهمترین شناختی که موقعیت محسن ریسمانسنج به دست میدهد تذکر نسبت به معنای درست امر به معروف و نهی از منکر است. همان طور که میدانیم معنای این فریضه مانند دیگر معانی و مفاهیم اسلامی طی نزدیک به هفتاد سال اخیر، دستخوش تغییراتی شده است. از دهه بیست کوشش متفکران و روشنفکران انقلاب اسلامی برای تخریب معانی متحجرانه و اغلب متداول مفاهیم اسلامی منتهی به برآمدن نگرشی نو اما اصیل درباره مفاهیم اسلامی شد. بخش عمدهای از کوشش و آثار امام خمینی، متفکرانی همچون شهید مطهری و مرحوم طالقانی، فضلای فکور جوانتری همچون آیت الله خامنهای و شهیدان بهشتی و باهنر و نیز روشنفکرانی همچون دکتر شریعتی مصروف این انقلاب معرفتی، ویرانی آن اسلام کهنه و متحجرانه و ساختن مفاهیم و استدلالهایی جدید شد.
مهمترین یا یکی از مهمترین این مفاهیم امر به معروف و نهی از منکر بود. به عنوان نمونه آنجا که مطهری بر میآشفت که «تا حالا» امر به معروف و نهی از منکر کردن «در اطراف دکمه لباس مردم، بند کفش و موی سر مردم و دوخت لباس مردم بوده است»، بر معنای فراگیر از این فریضه میشورید و جهل مقدسی که امر به معروف و نهی از منکر را به ابزار سختگیری بر جزییات زندگی «مردم» تبدیل کرده را نقد میکرد.
استدلالها و مضامین ساخته شدهٔ اسلامِ انقلاب اسلامی درباره این فریضه مهم، بسیار است و بازخوانی آن مجال دیگری میطلبد؛ آنچه مهمتر از این بازخوانی است، بازسازی آن اسلام پیشین و سیطره آن بر نهادهای رسمی ذیربط است.
در این جا ارزش کار ریسمانسنج روشن میشود. آنجا که میکوشد با «عمل» و قرار گرفتن در موقعیتی ساختاری به معنای انقلاب اسلامی از امر به معروف و نهی از منکر ارجاع دهد.
محسن ریسمانسنج طی مدت کوتاه حضور در معاونت این ستاد در استان خوزستان توانست در اصلیترین مسائل شهری در برابر سرمایهداری مستغلاتی و مذهبی شهر بایستد؛ مسئله کارگران را مسئلهای عمومی معرفی کند و در اعتراضهای کارگری علیه خصوصیسازی بایستد. مهمتر از این کنشها، تحقق آنها از موضعی در ساختار بود. واقعیت وقتی محسن برای پذیرفتن آن مسئولیت مشورت خواست، نظر به وضع رقتبار و محافظهکارانه، موافق همکاری او با ستاد مذکور نبودم. اگر چه او نیز پس از چندی به دلایلی مشابه از آن نهاد جدا شد اما امروز که نگاه میکنم میبینم او با حضور کوتاه خود توانسته نشان دهد میشود آن ستاد، جولانگاه ابوالمشاغلان محافظهکار نباشد و میشود امر به معروف و نهی از منکر، فراتر از «اطراف دکمه مردم» و دیگر موضوعات مورد علاقه مقدسمآبان، اطراف مسائل اساسی جامعه و عدالت اجتماعی باشد.
چنان که در متون اصیل دینی امر به معروف و نهی از منکر چنین کنشی است. آنجا که اباعبدالله الحسین علیه السلام در منی بر سر عالمان دین ی فریاد میزند امر به معروف و نهی از منکر، برای دعوت به اسلام در معیت با عدالت اجتماعی است: «أَنّ الأمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النّهْی عَنِ الْمُنْکَرِ دُعاء الَى الإِسْلامِ مَعَ رَدّ الْمَظالِمِ وَ مُخالَفَةِ الظالِمِ، وَ قِسْمَةِ الْفَیْء وَ الْغَنائِمِ، وَ أَخْذِ الصّدَقاتِ مِنْ مَواضِعِها وَ وَضْعِها فى حَقِّها».
نکته دیگری که اگر مهمتر از ارجاع به معنای اصلی امر به معروف و نهی از منکر نباشد، کماهمیتتر نیست این است که تجربه محسن ریسمانسنج به خوبی نشان داد بخش مهمی از مسئله ناکارآمدی نهادهای فرهنگی به افکاری باز میگردد که اطراف افکار و دغدغههای اسلام پیشاانقلاب اسلامی دور میزند، هر چند رنگ و ادعای انقلابی بودن دارد. نشان داد تعلق به اسلام پیش از انقلاب چه سرایت عظیمی به افکار نیروهای کرده است. نشان داد آن چنان که مالکان این نهادها اغلب ادعا میکنند مسئله فقط غربگرایی و تجددزدگی نیست؛ بلکه از قضا بخش مهمی از مسئله خود آنان هستند که با دغدغههایی در حد «مناظره تلویزیونی درباره تعدد زوجات و ازدواج موقت» بر صدر این نهادها مینشینند و میکنند آن چه میکنند و با تحجرزدگی خود به دلزدگی مردم از دین دامن میزنند.
دیگر این محسن ریسمانسنج این ارجاع به معنای انقلاب اسلامی از امر به معروف را نه با گفتار، که در عمل پی گرفت و کیست که نداند اکتفا نکردن به انبوه گفتارهای ملالآور و «دعاة للناس بغیر السنتکم» بودن، امروز چه شیوه کمیاب و مورد نیازی در تبلیغ دین است.
(ادامه دارد)
@tabagheh3_ir
طبقه سه| مجتبی نامخواه
🔸هفت بازگشت ضروری برای بازسازی پروژه انقلاب اسلامیِ اکنون/ بخش دوم درباره هفت شناخت و بصیرتهای حاصل شده از موقعیت ریسمانسنج یک. بازگشت به ایده اصیل امر به معروف و نهی از منکر و تفسیر انقلاب اسلامی از این فریضه مهمترین شناختی که موقعیت محسن ریسمانسنج…
در نظر داشتم طی سلسله یادداشتهایی در حاشیه موقعیتی که در ماجرای حجتالاسلام محسن ریسمانسنج پیش آمده، «هفت بازگشت ضروری برای بازسازی پروژه انقلاب اسلامیِ اکنون» را در حد توان تشریح کنم.
تا کنون علاوه بر مقدمه، تنها نخستین بازگشت، یعنی «بازگشت به ایده اصیل امر به معروف و نهی از منکر و تفسیر انقلاب اسلامی از این فریضه» را توضیح دادهام و شش بخش دیگر باقیمانده است.
نظر به این که در اثنای انتشار این سلسله مطالب، برادرمان توانست با یک آزادی مشروط و شکننده از بند زندان رها شود، به توصیه برخی بزرگواران محترم، برای عدم تأثیرگذاری منفی بر روند رو به بهبود مسئله، در شرایط کنونی از انتشار ادامه یادداشتها صرف نظر کرده و بدین وسیله از مخاطبان محترم عذرخواهی میکنم.
به یاری خدا در موقعیت مقتضی ابعاد دیگر راهبرد بازگشت برای بازسازی پروژه انقلاب اسلامی را توضیح خواهم داد؛ در ادامه تنها به ذکر موضوعِ بخشهای دیگر (دو تا هفت) اکتفا خواهم نمود.
دو. بازگشت به روحانیتِ اسلامِ انقلاب اسلامی
سه. بازگشت به عدالتخواهیِ اجتماعی معرفتی
چهار. بازگشت به امر سیاسی
پنج. بازگشت به هویت بسیجی و مقابله با طبقه مرفه جدید
شش. بازگشت به ایده امام خمینی درباره غیریت با تحجر
هفت. بازگشت به امر عمومی؛ شنا بر خلاف جریانِ کاست شدن و کالت شدن حزبالله.
@tabagheh3_ir
تا کنون علاوه بر مقدمه، تنها نخستین بازگشت، یعنی «بازگشت به ایده اصیل امر به معروف و نهی از منکر و تفسیر انقلاب اسلامی از این فریضه» را توضیح دادهام و شش بخش دیگر باقیمانده است.
نظر به این که در اثنای انتشار این سلسله مطالب، برادرمان توانست با یک آزادی مشروط و شکننده از بند زندان رها شود، به توصیه برخی بزرگواران محترم، برای عدم تأثیرگذاری منفی بر روند رو به بهبود مسئله، در شرایط کنونی از انتشار ادامه یادداشتها صرف نظر کرده و بدین وسیله از مخاطبان محترم عذرخواهی میکنم.
به یاری خدا در موقعیت مقتضی ابعاد دیگر راهبرد بازگشت برای بازسازی پروژه انقلاب اسلامی را توضیح خواهم داد؛ در ادامه تنها به ذکر موضوعِ بخشهای دیگر (دو تا هفت) اکتفا خواهم نمود.
دو. بازگشت به روحانیتِ اسلامِ انقلاب اسلامی
سه. بازگشت به عدالتخواهیِ اجتماعی معرفتی
چهار. بازگشت به امر سیاسی
پنج. بازگشت به هویت بسیجی و مقابله با طبقه مرفه جدید
شش. بازگشت به ایده امام خمینی درباره غیریت با تحجر
هفت. بازگشت به امر عمومی؛ شنا بر خلاف جریانِ کاست شدن و کالت شدن حزبالله.
@tabagheh3_ir
🔸نوفاشیسم و راست رادیکال
صورت کنونی و آتی غربزدگی و گرایش به آمریکا، برآمدن یک راستگرایی رادیکال فاشیستی در کشورهای مختلف جهان خواهد بود. این دینامیسم قهقرایی در آغاز لزوماً معطوف به آمریکا عمل نمیکند اما سیاستهایی را پیش میبرد، مسئلههایی را ایجاد و به بحران تبدیل میکند که در نهایت، جوامع را به نیروهای پیرامونی در پروژه آمریکاییشدن جهان تبدیل میسازد. در برابر واقعیت چند قطبی شدن جهانِ آینده، یک پروژه و مسیر جدید برای بازسازی آمریکامحوری در جریان است که جنبشهانوفاشیستی و جریانهای راست رادیکال در مرکز آن قرار دارند. اندوهبار آن که مذهب و دیگر نیروهای اجتماعی فعال در زیستبوم جوامع نیز به عنوان بخشی از این روند فعال میشوند. چنانچه فون هایک به طرز مبسوطی توضیح داده، سنتهای جوامع دیگریِ نئولیبرالیسم نیستند، امکان آن هستند.
بنابراین ما در برابر یک تقابل همه جانبه قرار داریم و نباید مسائل جهان و از جمله مسائل جامعه خود، همچون در فراز شدن مهاجرستیزی ساختاری را بدون در نظر گرفتن این تقابل تعریف کنیم.
اگر نتوانیم پروژه عدالتخواهی را در برابر نوفاشیسم و راست رادیکال بازسازی کنیم، مولفههای این گرایش به ویژگیهای سیاستی و سپس سیاسیای تبدیل خواهد شد که میتواند ورق افول آمریکا را بازگردانند.
پ.ن:
حاشیه بر این متن قابل توجه و قابل استفاده درباره نوفاشیسم:
نوفاشیسم و چپ آمریکای لاتین:
چپ آمریکای لاتین باید خود را بهمنظور مقابله با خیزش نوفاشیسم بازیابی کند
@tabagheh3_ir
صورت کنونی و آتی غربزدگی و گرایش به آمریکا، برآمدن یک راستگرایی رادیکال فاشیستی در کشورهای مختلف جهان خواهد بود. این دینامیسم قهقرایی در آغاز لزوماً معطوف به آمریکا عمل نمیکند اما سیاستهایی را پیش میبرد، مسئلههایی را ایجاد و به بحران تبدیل میکند که در نهایت، جوامع را به نیروهای پیرامونی در پروژه آمریکاییشدن جهان تبدیل میسازد. در برابر واقعیت چند قطبی شدن جهانِ آینده، یک پروژه و مسیر جدید برای بازسازی آمریکامحوری در جریان است که جنبشهانوفاشیستی و جریانهای راست رادیکال در مرکز آن قرار دارند. اندوهبار آن که مذهب و دیگر نیروهای اجتماعی فعال در زیستبوم جوامع نیز به عنوان بخشی از این روند فعال میشوند. چنانچه فون هایک به طرز مبسوطی توضیح داده، سنتهای جوامع دیگریِ نئولیبرالیسم نیستند، امکان آن هستند.
بنابراین ما در برابر یک تقابل همه جانبه قرار داریم و نباید مسائل جهان و از جمله مسائل جامعه خود، همچون در فراز شدن مهاجرستیزی ساختاری را بدون در نظر گرفتن این تقابل تعریف کنیم.
اگر نتوانیم پروژه عدالتخواهی را در برابر نوفاشیسم و راست رادیکال بازسازی کنیم، مولفههای این گرایش به ویژگیهای سیاستی و سپس سیاسیای تبدیل خواهد شد که میتواند ورق افول آمریکا را بازگردانند.
پ.ن:
حاشیه بر این متن قابل توجه و قابل استفاده درباره نوفاشیسم:
نوفاشیسم و چپ آمریکای لاتین:
چپ آمریکای لاتین باید خود را بهمنظور مقابله با خیزش نوفاشیسم بازیابی کند
@tabagheh3_ir
Alireza Asar Khiyaban khabha [BibakMusic.com]
Alireza Asar [BibakMusic.com]
نمیدانم دوستان یادشان هست یا نه؛ در جریان عدالتخواهی جدید که در اواخر دهه هفتاد آغاز شد و در ابتدای دهه هشتاد اوج گرفت، یک اثر موسیقایی در میان ما محبوب بود؛ چون روح ناآرام ما در آن زمان را نمایندگی میکرد: «خیابان خوابها».
اینک اما دیر زمانی به وضوح میبینیم همه چیز در حالتی تقلیلگرایانه و محافظهکارانه در حال بازتعریف است و حتی عدالت به مثابه نظم، طرح و طلب میشود و از این رو شاید بیجا نباشد اگر نوای آن روزها یادآوری کنیم.
«عدالت به مثابه نظم» خالق یک عدالتخواهی محافظهکار، بیاثر و سیاستزدایی شده است.
در انگاره اصلی این معنا از عدالت، که در چارچوب استعاره جامعه به مثابه فرش توضیح داده میشود، جامعه عبارت است از یک نقشه فرش که هر کسی در آن واجد یک نقش است و عدالت یعنی قرار گرفتن هر کسی در جای خود.
در این معنا از عدالت، ظالم وجود عینی و محصلی ندارد و ظلم هم یعنی خروج از نقش. نابرابری معنا ندارد و جنگ فقر و غنا جایگاهی ندارد … بماند.
فقط یادمان باشد آن عدالتخواهی که دو و نیم دهه قبل از بطن و متن و روح انقلاب اسلامی زاییده شد، با خیابان خوابها همآهنگ بود.
@tabagheh3_ir
اینک اما دیر زمانی به وضوح میبینیم همه چیز در حالتی تقلیلگرایانه و محافظهکارانه در حال بازتعریف است و حتی عدالت به مثابه نظم، طرح و طلب میشود و از این رو شاید بیجا نباشد اگر نوای آن روزها یادآوری کنیم.
«عدالت به مثابه نظم» خالق یک عدالتخواهی محافظهکار، بیاثر و سیاستزدایی شده است.
در انگاره اصلی این معنا از عدالت، که در چارچوب استعاره جامعه به مثابه فرش توضیح داده میشود، جامعه عبارت است از یک نقشه فرش که هر کسی در آن واجد یک نقش است و عدالت یعنی قرار گرفتن هر کسی در جای خود.
در این معنا از عدالت، ظالم وجود عینی و محصلی ندارد و ظلم هم یعنی خروج از نقش. نابرابری معنا ندارد و جنگ فقر و غنا جایگاهی ندارد … بماند.
فقط یادمان باشد آن عدالتخواهی که دو و نیم دهه قبل از بطن و متن و روح انقلاب اسلامی زاییده شد، با خیابان خوابها همآهنگ بود.
@tabagheh3_ir
طبقه سه| مجتبی نامخواه
Alireza Asar [BibakMusic.com] – Alireza Asar Khiyaban khabha [BibakMusic.com]
پ.ن:
تیرماه گذشته وقتی نماهنگ «فاتحان قاف» را میشنیدم، از شدت اندوهِ انبوهِ محافظهکاریِ نهفته در آن، بار دیگر و پس از سالها، یاد «خیابان خوابها» افتادم؛ نمیدانم یک حس تعلق خاطر نوستالوژیک است یا واقعاً ملودی و ترانه و اجرای آن، این همه هماهنگ و اینقدر دلنشین است.
هر چه هست این موسیقی مرا یاد قصهٔ قصد و عدم وقوع میاندازد: آن چه مقصود بود آن عدالتخواهی بود نه این.
تیرماه گذشته وقتی نماهنگ «فاتحان قاف» را میشنیدم، از شدت اندوهِ انبوهِ محافظهکاریِ نهفته در آن، بار دیگر و پس از سالها، یاد «خیابان خوابها» افتادم؛ نمیدانم یک حس تعلق خاطر نوستالوژیک است یا واقعاً ملودی و ترانه و اجرای آن، این همه هماهنگ و اینقدر دلنشین است.
هر چه هست این موسیقی مرا یاد قصهٔ قصد و عدم وقوع میاندازد: آن چه مقصود بود آن عدالتخواهی بود نه این.
🔸نگرانی درباره چشمانداز کوتاهمدت وضعیت عدالت اجتماعی
طی یک ماه اخیر، در میانه سال، نان و شیر (و لبنیات) به ترتیب حدود ۴۰ و ۲۰ درصد اضافه قیمت مصوب یافته است. اضافه قیمت شیر هنوز ابلاغ و اعمال نشده و طبعا پس از آن، منجر به افزایش قیمت لبنیات خواهد شد. این موارد به طور مستقیم کاستن از سفره طبقات ضعیف است. لازم است به یاد بیاوریم طبق گزارشهای رسمی بیش از نیمی از جامعه از تأمین غذا کالری مورد نیاز خود ناتوانند.
عدم طرح ترمیم و افزایش دستمزد کارگران و ادامه روند سرکوب مزد، که در فرایندی غیر سهجانبه تصویب شده نیز به موضوع حساسیتزایی تبدیل شده و نشانههایی دال بر حادّ بودن مسئله وجود دارد. به عنوان نمونه اصلاحیه آییننامه متناسبسازی حقوق بازنشستگان، ابلاغی اخیر معاون اول رئیس جمهور این شائبه را ایجاد کرد که بخشی معافیت مالیاتی کارگران و بازنشستگان حذف خواهد شد و همین حساسیتهایی ایجاد کرد که البته درست نبود و گویا برداشت اشتباهی از آییننامه بود.
اعتراضهای صنفی و خُرد اما پر تعداد کاری توسط کارگران و پرستاران هم در جریان است.
اضافه کنیم به این موارد عدم افزایش حقوق کارمندان مطابق تورم در بودجه ۱۴۰۴، که نشانه و احتمال ادامه سرکوب مزد کارگران در سال بعد خواهد بود.
اینها موضوعاتی نیست که از سقفهای ساخته شده بر فراز جامعه فراتر رفته و در سطح سیاست و رسانه، نماینده و فرصتی برای طرح پیدا کند. اگر ۳۰۰ خبرنگار دیروز، ۳۰۰۰ خبرنگار هم میشدند احتمالاً درباره این موارد حرفی نمیزدند؛ اما مسئلههای مهم ما اینها هستند.
بر خلاف مسائل سیاسی، ماه عسل دولت در این قبیل مسائل کوتاهتر خواهد بود و اگر به طور فوری فکری برای این قبیل مشکلات نشود، همین سرمایه اجتماعی شکننده دولت و مجلس نیز بیش از پیش در معرض خطر خواهد بود.
@tabagheh3_ir
طی یک ماه اخیر، در میانه سال، نان و شیر (و لبنیات) به ترتیب حدود ۴۰ و ۲۰ درصد اضافه قیمت مصوب یافته است. اضافه قیمت شیر هنوز ابلاغ و اعمال نشده و طبعا پس از آن، منجر به افزایش قیمت لبنیات خواهد شد. این موارد به طور مستقیم کاستن از سفره طبقات ضعیف است. لازم است به یاد بیاوریم طبق گزارشهای رسمی بیش از نیمی از جامعه از تأمین غذا کالری مورد نیاز خود ناتوانند.
عدم طرح ترمیم و افزایش دستمزد کارگران و ادامه روند سرکوب مزد، که در فرایندی غیر سهجانبه تصویب شده نیز به موضوع حساسیتزایی تبدیل شده و نشانههایی دال بر حادّ بودن مسئله وجود دارد. به عنوان نمونه اصلاحیه آییننامه متناسبسازی حقوق بازنشستگان، ابلاغی اخیر معاون اول رئیس جمهور این شائبه را ایجاد کرد که بخشی معافیت مالیاتی کارگران و بازنشستگان حذف خواهد شد و همین حساسیتهایی ایجاد کرد که البته درست نبود و گویا برداشت اشتباهی از آییننامه بود.
اعتراضهای صنفی و خُرد اما پر تعداد کاری توسط کارگران و پرستاران هم در جریان است.
اضافه کنیم به این موارد عدم افزایش حقوق کارمندان مطابق تورم در بودجه ۱۴۰۴، که نشانه و احتمال ادامه سرکوب مزد کارگران در سال بعد خواهد بود.
اینها موضوعاتی نیست که از سقفهای ساخته شده بر فراز جامعه فراتر رفته و در سطح سیاست و رسانه، نماینده و فرصتی برای طرح پیدا کند. اگر ۳۰۰ خبرنگار دیروز، ۳۰۰۰ خبرنگار هم میشدند احتمالاً درباره این موارد حرفی نمیزدند؛ اما مسئلههای مهم ما اینها هستند.
بر خلاف مسائل سیاسی، ماه عسل دولت در این قبیل مسائل کوتاهتر خواهد بود و اگر به طور فوری فکری برای این قبیل مشکلات نشود، همین سرمایه اجتماعی شکننده دولت و مجلس نیز بیش از پیش در معرض خطر خواهد بود.
@tabagheh3_ir
Forwarded from قسط
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴⚪️جلوگیری از فساد یا ازدیاد فساد؟!
🔸خانم عالیپور (معاون سازمان خصوصی سازی) در برنامه ثریا میگوید اعتقاد شخصی من این است که خصوصی سازی جلوی فساد را گرفته!
🔹از قضا دو روز بعد رئیس دیوان محاسبات در صداوسیما میگوید که سنگین ترین پرونده تخلفاتِ سال ۹۶ مربوط به سازمان خصوصی سازی است!
🔻سوال ما از خانم عالیپور این است که :این چه مبارزه با فسادی است که چنین پرونده سنگین تخلفی برای شما درست کرده؟!
🔻لطفا در مبارزه با فساد خود نهایت دقت را مبذول کنید تا اینچنین اموال ملت را به یغما ندهید!
#غارت_مال_ملت
#پیدا_کنید_پرتغالفروش_را
@ut_edalatkhahi
@edalatkhahi
🔸خانم عالیپور (معاون سازمان خصوصی سازی) در برنامه ثریا میگوید اعتقاد شخصی من این است که خصوصی سازی جلوی فساد را گرفته!
🔹از قضا دو روز بعد رئیس دیوان محاسبات در صداوسیما میگوید که سنگین ترین پرونده تخلفاتِ سال ۹۶ مربوط به سازمان خصوصی سازی است!
🔻سوال ما از خانم عالیپور این است که :این چه مبارزه با فسادی است که چنین پرونده سنگین تخلفی برای شما درست کرده؟!
🔻لطفا در مبارزه با فساد خود نهایت دقت را مبذول کنید تا اینچنین اموال ملت را به یغما ندهید!
#غارت_مال_ملت
#پیدا_کنید_پرتغالفروش_را
@ut_edalatkhahi
@edalatkhahi
Forwarded from پُلمیک | علیرضا خیراللهی
📌سهم بخش خصوصی در اقتصاد ایران
▪️بر اساس مطالعهای که اتاق بازرگانی، صنایع و معادن و کشاورزی در سال ۱۳۹۷ با همکاری مرکز آمار ایران منتشر کرده است، سهم دو بخش عمومی و خصوصی از خلق ارزش افزوده در اقتصاد ایران بر اساس دو شاخص مالکیت و مدیریت، در دو سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ به شرح زیر توصیف شده است:
🔴 بر مبنای شاخص مالکیت: در سال ۱۳۹۲ سهم بخش خصوصی و عمومی به ترتیب ۴۴.۷ و ۵۵.۳ بوده است؛ و در سال ۱۳۹۳ این نسبت به ۴۷.۳ و ۵۲.۳ تغییر کرده است.
🔴 بر مبنای شاخص تعیین مدیریت: در سال ۱۳۹۲ سهم بخش خصوصی ۴۳ و سهم بخش عمومی ۵۷ بوده است؛ و در سال ۱۳۹۳ این نسبت ۴۵.۸ و ۵۴.۲ درصد تغییر کرده است.
(لازم به ذکر است که در این مطالعه بخش عمومی شامل: دولت، شهرداریها، تأمین اجتماعی، شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی غیردولتی است. و غیر از آن نباید لفظ ارزش افزوده را با ارزش اضافی مد نظر نقد اقتصاد سیاسی کلاسیک خلط کرد.)
▪️در رابطه با این گزارش چند نکته وجود دارد که باید آنها را مد نظر داشت: اولاً سهم خود دولت در خلق ارزش افزوده در کل اقتصاد ایران بسیار نازل است و عمدهٔ بار آن بر دوش شرکتهای دولتی و نهادها عمومی غیردولتی است. این واقعیت البته با آمارهای سازمانهای جهانی از سهم هزینههای دولت به تولید ناخالص داخلی ایران همخوانی دارد. در واقع دولت ایران یکی از کوچکترین دولتهای جهان در ارائهٔ خدمات به اتباعِ خود است.
▪️در ثانی، نهادهای عمومی غیردولتی در حدود ۲۰ درصد از تولید ارزش افزوده را به خود اختصاص دادهاند و شرکتهای دولتی کمی بیشتر از آن را. بنابراین سهم نهادهای عمومی در اقتصاد ایران به آن اندازه که در افکار عمومی بازنمایی میشود بزرگ نیست. اما به هر حال نمیتوان آنها را بازیگر مهمی در اقتصاد ایران به حساب نیاورد.
▪️ثالثاً، بخش خصوصی به هیچ وجه در اقتصاد ایران نحیف نیست و قطعاً نقشی تعیینکننده در مناسبات تولیدی کشور دارد. نباید این نکته را از نظر دور داشت که مابین سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ بخش خصوصی رشد محسوسی داشته است و دور از ذهن نیست که این رشد در سالهای بعد نیز ادامه پیدا کرده باشد.
▪️رابعاً، نسبت سهم بخش خصوصی به بخش عمومی اقتصاد ایران در مقایسه با این نسبت در سطح جهانی نه تنها کوچک نیست بلکه در مقایسه با کشورهای اصطلاحاً در حال توسعه بسیار متداول است (بنگرید به این گزارش بانک جهانی).
▪️در آخر باید این نکته را نیز در نظر داشت که شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی غیردولتی در تحلیل نهایی جزئی از بخش خصوصی هستند. وقتی منافع حاصل از فعالیت این شرکتها و نهادها میان فراکسیونهای مختلف طبقهٔ حاکم سرمایهدار توزیع میشود و کمتر به مصرف عمومی میرسد دلیلی ندارد این شرکتها را عمومی (نظیر سازمان تأمین اجتماعی یا بخشهای رفاهی، آموزشی و بهداشتی دستگاه بروکراتیک دولت) به حساب آوریم.
➡️ @ARkheirollahi
▪️بر اساس مطالعهای که اتاق بازرگانی، صنایع و معادن و کشاورزی در سال ۱۳۹۷ با همکاری مرکز آمار ایران منتشر کرده است، سهم دو بخش عمومی و خصوصی از خلق ارزش افزوده در اقتصاد ایران بر اساس دو شاخص مالکیت و مدیریت، در دو سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ به شرح زیر توصیف شده است:
🔴 بر مبنای شاخص مالکیت: در سال ۱۳۹۲ سهم بخش خصوصی و عمومی به ترتیب ۴۴.۷ و ۵۵.۳ بوده است؛ و در سال ۱۳۹۳ این نسبت به ۴۷.۳ و ۵۲.۳ تغییر کرده است.
🔴 بر مبنای شاخص تعیین مدیریت: در سال ۱۳۹۲ سهم بخش خصوصی ۴۳ و سهم بخش عمومی ۵۷ بوده است؛ و در سال ۱۳۹۳ این نسبت ۴۵.۸ و ۵۴.۲ درصد تغییر کرده است.
(لازم به ذکر است که در این مطالعه بخش عمومی شامل: دولت، شهرداریها، تأمین اجتماعی، شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی غیردولتی است. و غیر از آن نباید لفظ ارزش افزوده را با ارزش اضافی مد نظر نقد اقتصاد سیاسی کلاسیک خلط کرد.)
▪️در رابطه با این گزارش چند نکته وجود دارد که باید آنها را مد نظر داشت: اولاً سهم خود دولت در خلق ارزش افزوده در کل اقتصاد ایران بسیار نازل است و عمدهٔ بار آن بر دوش شرکتهای دولتی و نهادها عمومی غیردولتی است. این واقعیت البته با آمارهای سازمانهای جهانی از سهم هزینههای دولت به تولید ناخالص داخلی ایران همخوانی دارد. در واقع دولت ایران یکی از کوچکترین دولتهای جهان در ارائهٔ خدمات به اتباعِ خود است.
▪️در ثانی، نهادهای عمومی غیردولتی در حدود ۲۰ درصد از تولید ارزش افزوده را به خود اختصاص دادهاند و شرکتهای دولتی کمی بیشتر از آن را. بنابراین سهم نهادهای عمومی در اقتصاد ایران به آن اندازه که در افکار عمومی بازنمایی میشود بزرگ نیست. اما به هر حال نمیتوان آنها را بازیگر مهمی در اقتصاد ایران به حساب نیاورد.
▪️ثالثاً، بخش خصوصی به هیچ وجه در اقتصاد ایران نحیف نیست و قطعاً نقشی تعیینکننده در مناسبات تولیدی کشور دارد. نباید این نکته را از نظر دور داشت که مابین سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ بخش خصوصی رشد محسوسی داشته است و دور از ذهن نیست که این رشد در سالهای بعد نیز ادامه پیدا کرده باشد.
▪️رابعاً، نسبت سهم بخش خصوصی به بخش عمومی اقتصاد ایران در مقایسه با این نسبت در سطح جهانی نه تنها کوچک نیست بلکه در مقایسه با کشورهای اصطلاحاً در حال توسعه بسیار متداول است (بنگرید به این گزارش بانک جهانی).
▪️در آخر باید این نکته را نیز در نظر داشت که شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی غیردولتی در تحلیل نهایی جزئی از بخش خصوصی هستند. وقتی منافع حاصل از فعالیت این شرکتها و نهادها میان فراکسیونهای مختلف طبقهٔ حاکم سرمایهدار توزیع میشود و کمتر به مصرف عمومی میرسد دلیلی ندارد این شرکتها را عمومی (نظیر سازمان تأمین اجتماعی یا بخشهای رفاهی، آموزشی و بهداشتی دستگاه بروکراتیک دولت) به حساب آوریم.
➡️ @ARkheirollahi
اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران
محاسبه سهم ارزش افزوده بخش خصوصی در اقتصاد کشور برای سالهای ۱۳۹۳-۱۳۹۲ - اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران
اطلاعات تکمیلی
Audio
🎼 گفتی که یک دیار …
هرگز به ظلم و جور نمیماند …
برپا و استوار …
هرگز هرگز …
والا پیامدار محمد …
آن گاه تمثیل وار کشیدی عبای #وحدت بر سر پاکانِ روزگار …
والا پیامدار محمد ...
فرا رسیدن عید میلاد پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله وسلم و امام صادق علیهالسلام مبارک باد.
@tabagheh3_ir
هرگز به ظلم و جور نمیماند …
برپا و استوار …
هرگز هرگز …
والا پیامدار محمد …
آن گاه تمثیل وار کشیدی عبای #وحدت بر سر پاکانِ روزگار …
والا پیامدار محمد ...
فرا رسیدن عید میلاد پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله وسلم و امام صادق علیهالسلام مبارک باد.
@tabagheh3_ir