قُمریانِ سوخته [دقایقی از اشعار محمد طالب آملی] pinned «ای وای گر ز خویش کشم، انتقام خویش #نیم_بیت #طالب_آملی | قمریان سوخته»
قُمریانِ سوخته [دقایقی از اشعار محمد طالب آملی]
ظهر همکارم از کنارم رد شد و از بوی عطر آشنایی تموم شدم. طالب آملی در جا میخوند: نیمعطری از گریبانش بدین روزم نشاند آه اگر زآن پیرهن، بویی بهسامان بشنوم #طالب_آملی | قمریان سوخته
چنین کز بوی او پیراهنم شد گلفشان «طالب»
بهگلخن گر فشانم دامنی، گلخن چمن گردد
#طالب_آملی | قمریان سوخته
بهگلخن گر فشانم دامنی، گلخن چمن گردد
#طالب_آملی | قمریان سوخته
قُمریانِ سوخته [دقایقی از اشعار محمد طالب آملی]
Mahyar – Faghat Bash
فقط نشه یه روز بگی اون حس حیف شد
قُمریانِ سوخته [دقایقی از اشعار محمد طالب آملی] pinned «امیدِ رفته به کوی توام چو از سفر آید به هر قدم که رود حسرتیش بر اثر آید به وعده ها ز تو خرسند گشته خاطر و ترسم که روزِ مرگ من از وعده ی تو پیشتر آید من و زیارت کوئی که پای دیده به راهش اگر به سنگ برآید،به سنگِ سرمه برآید به آزمایش اگر خستگان غمزه ی او…»