Telegram Web
❇️ دکتر زرین‌کوب می‌نویسد:

«آنچه از شواهد برمی‌آید، معلوم است که #حافظ نزد اساتیدی دانش آموخته، که کتبی چون "کشاف" زمخشری، کتب "فخر رازی" آثار "بيضاوی" و گاهی کتب صوفیه مانند کتب #سهروردی را تدریس می‌کرده‌اند. اما به قرآن و تفسير نیز توجه زیادی می‌شده.»

📗از کوچه رندان، ص ١٨

👈🏻 آنچه واضح است، این است که فضای حاکم بر شیراز در دوره حافظ، فضای تصوف و تسنن بوده، حتی قرآن نیز بر مبنای این دو قرائت و تفسیر می‌شده است.

ادامه‌ دارد ...

@tazvir2
#شباهت_تصوف_به_مکاتب_باطل 3⃣1⃣

👈🏻 نظر دکتر "علی حصوری، مؤلف کتاب حافظ از نگاهی دیگر" پیرامونِ عرفانی_مذهبی دانستنِ
#حافظ و اشعار او

حافظ از قرن نهم به بعد بعنوان عارف معرفی شد

🔹 عرفان ربطی به اسلام و دین و مذهب خاصی ندارد

🔻زدودنِ انتسابات دینی_مذهبی از حافظ، کاری دشوار و خلاف جریان آب است.

📸 تفصيل مطلب را مشاهده کنید.

@tazvir2
🔍 بررسی شخصيت #حافظ 5⃣

گذشت که در شیراز، در کنار قرآن، کتب تصوف و تسنن بسیار محبوبیت داشت و تدریس می‌شد، و "قوام الدین عبدالله" استاد حافظ، به کتاب "کشاف" زمخشری بسیار توجه داشته است. اما در این میان سرگرمی‌های غیرشرعی هم رواج داشته. مثلا دکتر زرین‌کوب می‌نویسد:

«... در این میان، در لحظه‌های فراغت که حافظ با دفتر شعری راه صحرا می‌گرفت، می‌توانست یک چند بحث‌های علمی را کنار گذارد، و خود را با دو یار زیرکی که بدست می‌آورد با بازی و شوخی سرگرم کند. آیا در همین لحظه‌ها بود که با بساط شطرنج و نرد آشنایی می‌یافت؟! و با موسیقی و ساز و سماع آشنا می‌شد؟! در شعر او گه‌گاه الفاظ و اشارتی هست که نشان می‌دهد او نه از موسیقی بی‌بهره بوده نه از نرد و شطرنج!!! چه کسی می‌تواند ادعا کند حافظ از این تفریحات عشرت‌جویانه رندان بی‌بهره بوده؟! در شهر رندان که حتی شیوخ و مشایخ نیز گه‌گاه به "شراب و افیون و #شاهد_بازی" مبتلا بوده‌اند، چند تن نفوس مستعد می‌شد یافت که حتی در روزهای "افتد و دانی" به دام اینگونه هوس‌ها نیفتاده باشد؟! اگر حافظ چنین نفس روحانی داشته است، شگفت است که شعر او تا این حد به معنویت او گواهی نمی‌دهد!!! این طالب علم، می‌توانسته در گلگشت صحرا نیز با شعر و غزل خويش، محفل عشق و سماع یاران را گرم کند.»

📔 از کوچه رندان، ص ٢١

🎵 بحث موسیقی و غنا و شطرنج و نرد، در فقه شیعی مشخص و روشن است، و الحال قصد ندارم به بحث فقهی آن ورود کنم. اما از آنجا که حافظ یک ثروتمند شادباش بوده، و اینها نیز تفریحات اغنياء بوده، یکی از قرائنی است که درس قرآن برای او جنبه علمی داشته نه معنوی؛ چنانکه دکتر زرین‌کوب در مقدمه کتاب مذکور تصریح می‌کند که "آن دوره، خواندن قرآن با صدای خوش در شیراز، یکی از عوامل تفاخر بوده و لحن و قرائت بسیار اهمیت داشته." مثل بسیاری از قاریان که قرآن را وسیله شهرت و ثروت می‌کنند، و مرتکب فسق و فجور نیز می‌شوند که در طول تاریخ موارد متعددی می‌توان یافت. لذا صِرف اشتغال به قرآن آن‌هم با آن آشفتگیِ تفسیری، دال بر معنویت و کرامت نیست. اینها از واضحات و اولیاتِ مباحث اعتقادی_علمی است، از عوام شکایتی نیست، نمی‌دانم چرا اهل علم و تحقیق در این مسئله عوام‌ می‌شوند⁉️ اگر حافظ از قبر برخیزد و در همان سرای شیراز ضیافتی برپا کند و بعد از پذیرایی مفصل، با اهدای مبالغ هنگفت به افراد بگوید: والله من آنی نیستم که ساخته‌اید، قطعا زیربار نمی‌روند و می‌گویند: تواضع می‌کند!!!

🔻در این میان بد نیست کلام عالِمی فهیم و متبحر را از نظر بگذرانیم:

«حافظ در اين دورهٔ اخير، بخصوص در اين زمان در ما بين متصوفه و اهل عرفان بلكه جهال و عوام الناس كه از غير اين طايفه‏‌اند نيز در اثر تبليغات و تزريقات، وجههٔ بزرگى پيدا كرده و موقعيت عظيمى در نفوس يافته! قبرش مزار است، كتابش فالنامه است، زبور العرفاء است، خودش يگانه عاشق حق، ولى الله است، ولى در عصر خود و بعدِ عصر خود چنين وجهه و موقعيت را بلكه يك‌هزارم از آن را هم نداشته. اگرچه اين امرِ مستبعدى نيست، بلكه مقتضاى طبع و عادت همين است كه هركس از برجستگانِ بشر چه از علما و چه از انبياء و اوصياء موقعيت بعد از فوت خود را در زمان حيات خود نداشتند، ولى پوشيده نيست كه وجهه‏‌هاى بزرگى كه براى هركس بعد از فوت او حاصل شده، يا وجهه‏‌ ملى و اجتماعى است و يا وجه‏ه‌هاى دينى است، و البته هر يك در اثر قدم‌هاى بزرگ و مجاهدات عظيمى است كه در سبيل آن خدمت برداشته و رنج برده، و آثار نفيسه‏‌اى كه از خود به يادگار گذاشته، اگر در راه دين بوده اهل دين از او تقدير كنند و اگر در راه اجتماع اهل اجتماع از او توقير كنند؛ متأسفانه حافظ با اينهمه وجهه‌اى كه يافته هيچ يك از اين دو را ندارد، نه در اجتماع اثر مهمى بلكه غير مهم نيز از او باقى مانده كه شايسته وجهه ملى باشد، و نه در دين از او آثار دينى باقى مانده غير يك ديوان، پر از لغو كه آنهم مربوط به دين نيست بلكه بر ضد دين است. بلى براى صوفيان خراباتى مفيد است كه با مذاق ايشان موافق است. حتى آنكه علمى هم نيست كه بگوئيم از علمش كسى استفاده كند، فقط از جنبه شعر و ادبیات براى شعراء و ادباء بد نيست، بجز اين ديوان هم حافظ را كتاب ديگر نيست. راستى و واقعا مصداق "عزیز بی جهت" است.»

📕البدعة و التَحَرُف، رضوان اكبر إله در نقص خرابات و خانقاه، شیخ جواد خراسانی رحمه الله، ص ٢۵

ادامه دارد...

@tazvir2
#سلوک_شیطانی #عقل_ستیزی

دکتر زرین‌کوب:

«تجلی ذات و صفات، از الفاظ خاص صوفیه است و فرقش را باید در کتب صوفیه چون "مرصاد العباد" رازی خواند.»

📚 جستجو در تصوف ایران ج ١ ص ٢٣٥

📸 اینکه جناب #موسوی_مطلق غیرمعصومی مانند #حافظ را از انبیاء علیهم السلام بالاتر می‌داند، نشان از فقر اعتقادی_علمی ایشان دارد. زیرا حافظ اگر در بالاترین درجه معنوی هم باشد، باز غیرمعصوم است و قیاسش با معصومین جایز نیست. اینها اولیات دین است، و نیازی به استدلال و مدرک ندارد. بی‌جهت نیست که "آیت الله صافی گلپایگانی" حفظه الله ایشان را از سخنرانی در حرم مطهر فاطمه بنت موسی علیهماالسلام منع نمود.

🔹علامه مجلسی رحمه الله:

«بايد معتقد باشى به اينكه پيامبر صلی الله علیه و آله، و ائمه معصومين عليهم السلام و جميع انبياء علیهم السلام و ملائكه از اوّل تا آخِر عمر، از گناهان بزرگ و كوچك معصوم و پاك بوده‌اند...»

📗رساله اعتقادات علامه مجلسی رحمه الله، مناهج الحق و النجاه، ص ۱۱۴

@tazvir2
#حافظ #مولوی #سلوک_شیطانی #شرع_گریزی

بر مزار کدام عابدِ متقی، بجای قرآن و ادعیه و اذکار، دف می‌نوازند⁉️ فتأمل...

@tazvir2
🔍 بررسی شخصيت #حافظ 6⃣

👈🏻 آنچه شواهد و قرائن قابل توجهی دارد (که برخیش گذشت) این است که حال و هوای شیراز بر حافظ مؤثر افتاده بود، و او توجه خاصی به شعر داشت. چنانکه دکتر زرین کوب می‌نویسد:

«دوره بین بیست تا سی‌سالگی حافظ، شیراز غرق بود در فراموشی‌های مست کننده. از در و دیوارش بانگ مستی و شادخواری می‌آمد، و همه چیز یک جوان مستعد را دعوت به عیش و طرب می‌کرد. یک طالب علم، یا حافظ قرآن، که در حوزه محدود مدرسه، هرگز اندیشه مِی و مطرب را بخاطر راه نداده بود، در چنین گیر و دار عیش و عشرت چگونه می‌توانست از هوای "مغبچگان" شهر دور بماند⁉️ آن هم در فضایی که گویی تمام شهر صحبت از "شراب شیراز و عشق مجازی" بود. بارگاه شاه نیز میعادگاه شاعران بود، و عشرت‌جویی و زربخشی او تمام شاعران را فریفته بود. شعر حافظ نیز در این دوره به آن حد از قدرت رسیده بود، که می‌توانست در مجالس سلاطین و وزراء و شیوخ، مورد تحسین باشد. او بواسطه شادخواری‌ها و خوش‌گذرانی‌ها، با مجلس وزیرِ وقت رفت و آمد داشت، و برایش شعری سرود، و به او امید داشت ... »

📘 از کوچه رندان، ص ٢٣

لذا اینکه برخی مصرند تا حافظ را پرورش یافته یک محیط معنوی جلوه دهند، تلاشی بیهوده‌ست.

✴️ مرحوم شیخ جواد خراسانی رحمه الله:

«تاريخ قدماء درباره حافظ بسيار مختصر است و خالى از اينهمه كراماتی که برایش نقل شده؛ بعلاوه كه نويسندگانِ آن مانند #جامى و سمرقندى و غيرهم نيز از صوفيه‏‌اند و اعتبارى بدان‌ها نيست، تاريخ بی‌طرف در دست نيست. آنچه براى ما باقى است همين ديوان اوست. اگر از متأخرين شيعه، سادگانِ بی‌غرضى در كتابشان مدحى از حافظ كرده‌اند از روى سادگى، يا بعضى از شيعه تراشها مانند قاضى نور الله شوشتری از او تمجيدى كرده باشد، گفته ايشان اعتبار ندارد، زيرا كه متأخرند و کلامشان هم مستند به نقل از همان كتب است. بعلاوه آنكه از علماى شيعه اگر از مثل حافظ يا صوفىِ ديگر تعبيری می‌كنند كه موهم تمجيد باشد، نهايت مقصود ايشان اينست كه: "از شيعيانِ صوفيه يا صوفيان شيعه است." يا می‌گويند: "از عُرفاء يا از بزرگان عرفاست." 👈🏻 و هيچ‌يك از ا ين دو عبارت، تمجيد نيست، بلکه بیان موقعیتِ عرفی یا اجتماعی است، نه عقیده نویسنده. مگر آنكه در نظر بی‌خبران موهمِ تمجيد باشد. و بسا شده كه عده‌ای را به وهم انداخته، و دستاویز مغرضین گرديده، سادگان را می‌فريبند.»

📔البدعة و التَحَرُف، رضوان‏ اکبر إله در نقص خرابات و خانقاه، ص ٢٩

@tazvir2
👍1
#عقل_ستیزی #شرع_گریزی

📸 احمد کسروی که در دین و مذهب ستیزی شهرت دارد، و اهانت‌های متعددی به مقدسات روا داشت، نقدهایی به #بهائیت و تصوف، خصوصا #حافظ دارد که برخیش قوی و علمی است. مانند همین مطلب که در نقد حافظ جالب توجه است.

👈🏻 کسروی با تمام انحراف و ارتدادش، از خطر فرقه‌ها و شیوع آنان باخبر بود، اما وی از جهت دلسوزی دینی با این مسئله مبارزه نمی‌کرد، بلکه آنان را برای مباحث اجتماعی خطرساز، و عامل عقب افتادگی می‌دانست، چنانکه بسیاری دیگر از همفکران او چون #صادق_هدایت و حتی برخی از مروجین و محققین تصوف چون "دکتر زرین‌کوب و شاگردش دکتر شفیعی کدکنی" تصوف را عامل عقب‌افتادگی اجتماعی می‌دانند. ( در کانال خرقه تَزویر ٣ مطالب ایشان موجود است.)

لازم به ذکر است که برخی نقدهای کسروی بر حافظ، ضعیف و غیرعلمی است، و لذا از ارائه‌اش خودداری می‌نمایم.

@tazvir2
↪️ در راستای مطلب قبل

یکی دیگر از نقدهای جدی به #حافظ، بحث "خراباتی" بودن وی است. پیشتر بمناسبت نقدی بر "شجریان و #خیام" در خطرِ این تفکر سخن گفته شد. خراباتیان دائما به آفرینش و هدف آن اشکال می‌کنند، خداوند متعال را گاهی ظالم، و گاهی بیکار می‌پندارند! که جان می‌دهد و جان می‌گیرد ‼️ (العیاذبالله) آخرت را دروغ و وهم می‌دانند و تمام عمر و زندگی را در همین دنیا خلاصه می‌کنند.❗️لذا تعقل و تفکر و تدبر را وا می‌نهند و دچار لاابالی‌گریِ فکری و بی‌نظمیِ زندگی می‌گردند. بواقع بخشی افکارِ پوچ‌گرایانه و در نهایت خودکُشی، از مسیر همین تفکر می‌گذرد. وقتی شخص تمام دستگاه آفرینش و زندگی را پوچ و بی‌هدف بداند، دیگر چه انگیزه‌ای برای زندگی خواهد داشت⁉️ مدتی را به خوش‌گذرانی و شادخواری طی می‌کند، چنانکه در اشعار حافظ و خیام بدان تصریح شده، اما جذابیت این مسئله برای او از بین خواهد رفت. لذا از زندگی خسته و آزرده می‌شود و یا عزلت می‌گزیند و با فلاکت زندگی می‌کند، یا خودکشی می‌کند.

@tazvir2
🌹بسم الله الرحمن الرحیم

👈🏻 مباحثی که تا کنون در این کانال ارائه شده، با عناوین ذیل قابل مشاهده است:

#حافظ
#مولوی
#مولویه
#سعدی
#شمس_تبریزی
#حلاج
#ابراهیم_ادهم
#فضیل_عیاض
#حسن_بصری
#سفيان_ثوری
#غزالی
#احمد_غزالی
#خواجه_عبدالله_انصاری
#سهل_تستری
#ابوبکر_شبلی
#حارث_محاسبی
#ابوطالب_مکی
#ابوسعید_ابوالخیر
#بایزید_بسطامی
#شبستری
#جامی
#خیام
#سهروردی
#عین‌القضاة_همدانی
#ابن_عربی
#عبدالقادر_گیلانی
#ابوالحسن_خرقانی
#عطار نیشابوری
#جنید_بغدادی
#معروف_کرخی
#مالک_دینار
#عباد_بن_کثیر
#ابونصر #سراج
عبدالرحمن #سلمی
#سنایی
#شاهد_بازی
#عقل_ستیزی
#شرع_گریزی
#سلوک_شیطانی
#ورزش_باستانی
#تنوعی
#شباهت_تصوف_به_مکاتب_باطل
#مدعیان_دروغین
#نمیري
#شلمغانی
#ذهبیه
#گنابادی
#قادریه
#میرزا_بابا
سید جلال الدین #آشتیانی
#ملاصدرا
سید علی #قاضی
سید هاشم #حداد
سید محمد حسین #طهرانی
آقای #دولابی
آیت الله #بهجت
آیت الله #جوادی_آملی
آقای #صمدی_آملی
آقای #حسن_زاده_آملی
سید حسن #آقامیری
آقای #دینانی
دکتر #قمشه_ای
جناب #فرحزاد
آقای عبدالکريم #سروش

@tazvir2
👍3👏1
خِرقهٔ تَزویر ( ۲ ) pinned «🌹بسم الله الرحمن الرحیم 👈🏻 مباحثی که تا کنون در این کانال ارائه شده، با عناوین ذیل قابل مشاهده است: #حافظ #مولوی #مولویه #سعدی #شمس_تبریزی #حلاج #ابراهیم_ادهم #فضیل_عیاض #حسن_بصری #سفيان_ثوری #غزالی #احمد_غزالی #خواجه_عبدالله_انصاری #سهل_تستری #ابوبکر_شبلی…»
🔍 بررسی شخصيت #حافظ 7⃣

⭕️ دکتر زرین‌کوب می‌نویسد:

«در دستگاه مسخره‌پرور و خوشامدجوی شیراز كه قاضی‌هاى سالخورده، باب طبع اهل دنيا حرف مى‌زدند و نان را به نرخ روز مى‌خوردند، البته يك شاعر جوان، كه طبع بذله گوى و آواز خوش داشت، مى‌توانست كاتب يا شاعرِ پادشاه جوانى كه تقريبا با او همسال بود بشود. رواياتى افسانه‌يى نيز هست كه مى‌خواهد شاعر را نديم شاه شيخ كند ناچار در سالهاى آغاز جوانى. اما اين، فقط‍‌ براى يك دلقك جوان ممكن بوده است يا يك بزرگزادۀ جوان. در پاره‌اى اشعار ديوان كه بايد به اين ادوار مربوط‍‌ باشد نشانه‌هايى هست حاكى از علاقۀ شاعر به شاه شيخ. به هر حال، اگر هم اين طالب علم جوان نديم "شاه اينجو" نبوده است، با دربار او پيوستگى داشته است و دوستى. هم در آن دل‌نوازيها كه از "شاه شيخِ" شكست خورده مى‌كند رايحۀ اين دوستى پيداست، و هم در آن شكايت كه از پايان دولت مستعجل او دارد. "شاه شيخ" شاهزاده‌اى بود خوب‌روى و عشرت‌جوى، اما به اقتضاى حالْ، بى‌رحم و سركش. تن‌آسايى و توانگرى، طبع عشرت‌جويش را به بخشش و گشاده دستى وامى‌داشت. در اين بخششها حتى افسانه‌هاى راجع به حاتم طائى را ناچيز مى‌گرفت و گهگاه شايد مى‌خواست با آنچه از پادشاهان ثروتمند هند نقل مى‌شد معارضه كند. اين بخشش‌هاى گزاف بود كه شاعران و علمای شهر را از همه جا بخدمت وى مى‌كشانيد. سالهاى كوتاه سلطنت وى، كه به قول حافظ‍‌ دولت مستعجل را مى‌مانست، از حوادث آكنده بود و از بلايا. در طى سالها، فقط‍‌ در يك مدت كوتاه، حكومت وى در فارس بى‌معارض بود. هم اصفهان به او اظهار طاعت مى‌كرد هم حاكم جزيرۀ هرمز. دل‌نگرانى او همه از جانب يزد بود و كرمان - محمد مظفر؛ در مبارزۀ با اين مدعى - كه مبارزالدين و اميرمبارز نيز خوانده مى‌شد - شاه شيخ چند بار كرمان و يزد را محاصره و غارت كرد. گاه قبايل مغول كرمان را بر ضد وى تحريك مى‌كرد و گاه با حيله و فريب مى‌كوشيد او را از پای درآورَد. يك‌بار يزد را به محاصره انداخت و از اين محاصره چنان قحطى در آن شهر روى نمود كه مردم يكديگر را مى‌خوردند و بسا كَسان كه از گرسنگى مى‌مُردند و كسى آنها را خاك نمى‌كرد. از غالب اين كشمكش‌ها فايده‌اى كه عايد مى‌شد خستگى قوا بود و ويرانى شهرها. آخر كار هم اين لشكركشی‌ها نيروى مادى و معنوى او را به پايان آورد. سه سال آخر عمرش در آوارگى و دربه‌درى گذشت. وقتى در سر پل فسا بين وى و محمد مظفر زدُخوردى شد، شاه شيخ شكست خورد و به شيراز گريخت. "امير مبارز" شيراز را محاصره كرد؛ اما شاه شيخ نه نيروى معنوى براى جنگ داشت نه قدرت مادى. حافظِ جوان كه از ته دل او را دوست مى‌داشت، در طى اشعار و صحبت‌هاى خويش مى‌كوشيد او را دل دهد و شكست‌هايى را كه از مدعى يافته است برايش قابل تحمل سازد. اما شاه شيخ بدگمان بود و ترس و نوميدى هم ظاهرا هر روز او را بيشتر فرومى‌گرفت. 👈🏻 شاه جوان در مقابل اين فشارها به مستى پناه برد و بيخودى، به چيزى كه دوست شاعرش - شمس الدين حافظ‍‌ - نيز گهگاه، در آن دواى هر درد را مى‌جست. در اين تاريك‌ترين روزهاى زندگى هم شاه شاعرپيشه از عشرت خويش فارغ نبود...» !!!

📔 از کوچه رندان، ص ٢٨ _ ٢٩

❇️ جالب توجه اینکه اینجا دکتر زرین‌کوب تصریح می‌کند که حافظ گاهی شراب نیز می‌نوشیده، چنانکه شاهزاده مورد علاقه‌اش چنین می‌کرده؛ در اوایل این بحث هم متذکر شدم که بررسی شخصيت حافظ بدون درنظر گرفتن احوال تاریخ عصر او، کاری بیهوده‌ست. چرا که کثیری از اشعار وی ناظر به همین احوال عصر اوست و خطابش به شاه و شاهزادگانِ مورد علاقه‌اش؛ مثل همین شعر که دکتر زرین‌کوب نیز به آن اشاره کرد:

«یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک
بر زبان بود مرا آن چه تو را در دل بود

دل چو از پیر خرد نقل معانی می‌کرد
عشق می‌گفت به شرح آن چه بر او مشکل بود

آه از آن جور و تطاول که در این دامگه است
آه از آن سوز و نیازی که در آن محفل بود

در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

دوش بر یاد حریفان به خرابات شدم
خم می دیدم خون در دل و پا در گل بود

بس بگشتم که بپرسم سبب درد فراق
مفتی عقل در این مسئله لایعقل بود

راستی خاتم فیروزه بواسحاقی
خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود


دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ
که ز سرپنجه شاهین قضا غافل بود.»

🔸این شعرِ حسرت‌بار که درباره دولت "شاه ‌شیخ ابواسحاق" است، ناظر به همان دوران شادخواری و رفاه دولت اوست که بقول حافظ خیلی دوام نیاورد و "دولت مستعجل" بود. زیرا چنانکه اشاره شد، بدلیل جنگ‌های متعدد تضعیف گشت، و با غلبهٔ "مبارزالدین" سقوط نمود. حال بنگرید که چه تاویلات و تفسيرات عرفانی از همین شعر شده است.

به مطلب بعد توجه فرمائید
@tazvir2
1
2025/07/13 18:50:47
Back to Top
HTML Embed Code: