tgoop.com/tispun98/28801
Last Update:
🖌 اعراب با ایران چه کردند؟
#بخش_دوم
در چالوس رویان، عبدالله ابن حازم مامور خلیفهی اسلام به بهانهی دادرسی و رسیدگی به شکایات مردم دستور داد تا آنان را در مکانهای متعددی جمع کردند و سپس مردم را یکیک به حضور طلبیدند و مخفیانه گردن زدند به طوری که در پایان آن روز هیچ کس زنده نماند... ودیهی چالوس را آنچنان خراب کردند که تا سالها آباد نشد و املاک مردم را به زور میبردند. (کتاب تاریخ طبرستان صفحه ۱۸۳ - کتاب تاریخ رویان؛ صفحه ۶۹)
در حمله به سرخس، اعراب همهی مردم شهر را به جز یکصد نفر؛ کشتند. (کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم؛ صفحه ۲۰۸و ۳۰۳)
در حمله به نیشابور مردم امان خواستند که موافقت شد اما اعراب چون از اهل شهر کینه داشتند، به قتل و غارت مردم پرداختند به طوری که «آن روز از وقت صبح تا نماز شام میکشتند و غارت میکردند.» (کتاب الفتوح؛ صفحه ۲۸۲)
در حملهی اعراب به گرگان، مردم با سپاهیان به سختی جنگیدند به طوری که سردار عرب (سعید بن عاص) از وحشت نماز خوف خواند. پس از مدتها پایداری و مقاومت، سرانجام مردم گرگان امان خواستند و سعید ابن عاص به آنان «امان» داد و سوگند خورد «یک تن از مردم شهر را نخواهد کشت» مردم گرگان تسلیم شدند اما سعید ابن عاص همهی مردم را بقتل رسانید به جز یک تن و در توجیه پیمانشکنی خود گفت: «من قسم خورده بودم که یک تن از مردم شهر را نکشم! تعداد سپاهیان عرب در حمله به گرگان هشتاد هزار تن بود. (کتاب تاریخ طبری جلد پنجم صفحه ۲۱۱۶ - کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم ؛ صفحه ۱۷۸)
پس از فتح "استخر" (سالهای ۲۸-۳۰ هجری) مردم آنجا سر به شورش برداشتند و حاکم عرب آنجا را کشتند. اعراب مجبور شدند برای باردوم "استخر" را محاصره کنند. مقاومت و پایداری ایرانیان آنچنان بود که فاتح "استخر" (عبدالله بن عامر) را سخت نگران و خشمگین کرد به طوری که سوگند خورد که چندان بکشد از مردم "استخر" که خون براند. پس خون همگان مباح گردانید و چندان کشتند خون نمیرفت تا آب گرم به خون ریختند پس برفت و عدهی کشتهشدگان که نامبردار بودند "چهل هزار کشته" بودند، بیرون از مجهولان.
(کتاب فارسنامه ابن بلخی صفحه 135-- کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم صفحه ۱۶۳)
رامهرمز نیز پس از جنگی سخت به تصرف سپاهیان اسلام در آمد و فاتحان عرب، بسیاری از مردم را کشتند و زنان و کودکان فراوانی را برده ساختند و مال و متاع هنگفتی بچنگ آوردند.
(کتاب الفتوح؛ صفحه ۲۱۵)
مردم کرمان نیز سالها در برابر اعراب مقاومت کردند تا سرانجام در زمان عثمان، حاکم کرمان با پرداخت دو میلیون درهم و دو هزار غلامبچه و کنیز، بعنوان خراج سالانه، با اعراب مهاجم صلح کردند.
(کتاب تاریخ یعقوبی صفحه ۶۲ -کتاب تاریخ طبری جلد پنجم صفحه ۲۱۱۶, ۲۱۱۸ - کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم صفحه ۱۷۸,۱۷۹)
جنایات اعراب تنها به این شهرها ختم نشده است و اینها تنها گوشهای از تاراج میهنمان به دست تازیان بود و آشکارا مقاومت ایرانیان در برابر آنان را ثابت میکند.
در کتاب عقدالفرید چاپ قاهره-جلد ۲ صفحه ۵ -
سخنی از خسرو پرویز نقل شده که میگوید:
«اعراب را نه در کار دین هیچ خصلت نیکو یافتم و نه در کار دنیا. آنها را نه صاحب عزم و تدبیر دیدم و نه اهل قوت و قدرت. آنگاه گواه فرومایگی و پستی همت آنها همین بس که آنها با جانوران گزنده و مرغان آواره در جای و مقام برابرند. فرزندان خود را از راه بینوایی و نیازمندی میکشند و یکدیگر را بر اثر گرسنگی و درماندگی میخورند. از خوردنیها و پوشیدنیها و لذتها و کامروانیهای این جهان یکسره بیبهرهاند.»
#انتقام_قادسیه
BY انتقام قادسیه
Share with your friend now:
tgoop.com/tispun98/28801