TONDAR_ANJOMAN_PADESHAHI Telegram 19875
#هزار_سال_دروغ برای دریوزه‌گر نشان دادن فردوسی
گفتارامروز : مجمل فصیحی
فصیح خوافی در کتاب «مجمل فصیحی» در سده نهم مهی، محمود گجستگ را پشتیبان فردوسی در سرایش شاهنامه و انجام این کار را به سفارش او وانمود می‌کند و فردوسی را در گریز از خشم محمود (برآمد نگاه کم‌بینانه فردوسی به شست بدره سیم پیشکش محمود) به تون و به درگاه ناصرالدین محتشم والی قهستان می‌رساند!! و می‌نویسد:
... فردوسی از خواف به مازندران رفت و در آنجا به اصلاح شاهنامه مشغول شد!! چند بیتی در مدح والی آنجا بگفت و اضافت کتاب کرد!! والی مازندران در آن ایام، پسر منوچهر بن قابوس عنصرالمعالی بود...  والی از غُلات شیعه بود، گفت این شاعر دوستدار اهل بیت است؛ چون کتاب بفرستد در حق او انعام کنم... فردوسی پانصد بیت در وصف او در شاهنامه درج کرده بود!! و بر عادت!! شعرا، نام و نسب او را طول و عرض داده و... اسامی پدران او را در نظم درج کرده و به عرض رسانید!! والی از آن معانی بغایت مبتهج و مسرور گشت و عزیمت بر توقف او تصمیم داد؛ باز از مؤاخذه و معاتبۀ سلطان در اندیشه افتاد. صلۀ سنگین پیش او فرستاد و تمهید عذری نمود و گفت چون سلطان از تو آزرده است، مبادا که توقف تو به مضرّت ما و تو عاید گردد. اکنون این محقر بردار و پنهان به موضع دیگر تحویل کن. نظم:
گرفت آن عطا را و بس شاد شد
وزان جایگه سوی بغداد شد!!
و به استصواب وزیر فخرالملک اورا به نزد خلیفه آوردند. هزار بیت در مدح خلیفه اضافه شهنامه کرد و به عرض رسانید. خلیفه مثال فرمود که شصت هزار دینار و خلعتی بدو دادند و مفاتیح صلات و مقالید عطیات و عنایات ابواب مرحمت و مسرت بر چهره احوال او بگشاد. مثنوی
پس آنگه  خلیفه گرامیش کرد
به الطاف شاهانه نامیش کرد
به خلوت به نزد خودش راه داد
همش پایه قدر و همش جاه داد
بدو مژده برد از خلیفه وزیر
که با سَلوَتِ خاطر آرام گیر
چو گفت   علی کرده‌ای ورد خویش
تدارک کند چرخت از کرد خویش
که هر دل که در وی بود حب شاه
نیاید در او حزن و  اندو  راه
(... در دنباله داستان بی‌بنیاد فصیح خوافی چنین داویده که فردوسی برای خوشامد خلیفه تازی که چندان از مدح ملوک عجم خشنود نبود، قصه یوسف را به نظم آورد!! پس خلیفه القادر‌بالله او را بیشتر نواخت!!...)
گفتنی است که نسبت دادن «سرودن یوسف و زلیخا»بە فردوسی تا سده نهم مَهی در هیچ نوشته‌ای دیده نشده است!  نخستین بار شرف الدین علی یزدی در «ظفرنامه تیموری» این ناساز را ساز می‌کند و به گفته بیشتر پژوهشگران که دانشنامه بریتانیکا نیز از ایشان یاد کرده دهها سال پس از درگذشت فردوسی سروده شده است!!
فصیح خوافی می نویسد: (...خبر به محمود رسید و چون سلطان محمود خبر یافت که فردوسی در پناه خلیفه است، اورا از خلیفه به تهدید طلب داشت و خلیفه در پاسخ تنها «الف لام میم» نوشت که یادآور سوره «فیل» بود و سرانجام محمود از رفتاری که با فردوسی داشته پشیمان شد و...
...سلطان(محمود) گفت آن بیچاره از انعام ما محروم ماند. پس بفرمود که شصت‌هزار دینار زر سرخ با خلعتی به وی فرستند و فردوسی از آن حال متنبه شد و از بغداد با طوس معاودت نمود...)
گزیده‌ای از داستان بی‌بنیاد و ناساز فصیح خوافی در سه بخش پیشکش شد که گویای آن است که گویا فردوسی فرزانه همچون هرزه دامانی برای فروش داشته خویش که گویا! (وارون گفت خویش و وارون گفت نظامی عروضی) به سفارش محمود گجستگ فراهم ساخته بود،  از آغوش سلطان به دامان والی(ها) و سپس به درگاه خلیفه تازی می‌غلتد و نه برای پاسداشت زبان پارسی و فرهنگ نیاکان و شناسه ایرانی که تنها برای خوشامد زورمندان زرمند، هرچه را که به کام دشمنان ایران خوش آید می‌سراید و از هریک پاداش خویش می‌ستاند و شهنامه را نیز هر روز به نام والی یا امیری و یا خلیفه می‌نماید و هیچ‌کس را از ستایش خویش بی‌بهره بر جا نمی‌نهد!!
ناگفته نماند که در بردن فردوسی به مازندران فصیح خوافی داستان دست کم از دیدگاه بازشناساندن والی آن دیار درست تر و ریزبینانه تر از نظامی عروضی نوشته است!! نظامی عروضی فردوسی را به درگاه اسپهبد شهریار برده بود و فصیح به درگاه پسر منوچهر بن قابوس عنصرالمعالی!!
ناسازگویی های نویسندگان و رویدادنگاران گوناگون، گویای بی‌بنیاد بودن این افسانه‌هاست بی‌گمان نویسندگان و سرایندگان درباری از دریوزه‌گر نشان دادن فردوسی، شستن دامان چرکین خویش را بهره می‌جسته‌اند!!
تا گفتاری دیگر!!
#شجاعت_را_تکثیر_کنیم
#جمهوری_اسلامی_نابود_باید_گردد
#تمام_گرفتاریهای_ما_از_اسلام_است
#انقلاب_ایران
#مهسا_امینی
#جمهوری_اسلامی_نابود_باید_گردد
#آیین_ریشەای
به انجمن پادشاهی ایران-تندر بپیوندید
@tondar_anjoman_padeshahi
@r50107



tgoop.com/tondar_anjoman_padeshahi/19875
Create:
Last Update:

#هزار_سال_دروغ برای دریوزه‌گر نشان دادن فردوسی
گفتارامروز : مجمل فصیحی
فصیح خوافی در کتاب «مجمل فصیحی» در سده نهم مهی، محمود گجستگ را پشتیبان فردوسی در سرایش شاهنامه و انجام این کار را به سفارش او وانمود می‌کند و فردوسی را در گریز از خشم محمود (برآمد نگاه کم‌بینانه فردوسی به شست بدره سیم پیشکش محمود) به تون و به درگاه ناصرالدین محتشم والی قهستان می‌رساند!! و می‌نویسد:
... فردوسی از خواف به مازندران رفت و در آنجا به اصلاح شاهنامه مشغول شد!! چند بیتی در مدح والی آنجا بگفت و اضافت کتاب کرد!! والی مازندران در آن ایام، پسر منوچهر بن قابوس عنصرالمعالی بود...  والی از غُلات شیعه بود، گفت این شاعر دوستدار اهل بیت است؛ چون کتاب بفرستد در حق او انعام کنم... فردوسی پانصد بیت در وصف او در شاهنامه درج کرده بود!! و بر عادت!! شعرا، نام و نسب او را طول و عرض داده و... اسامی پدران او را در نظم درج کرده و به عرض رسانید!! والی از آن معانی بغایت مبتهج و مسرور گشت و عزیمت بر توقف او تصمیم داد؛ باز از مؤاخذه و معاتبۀ سلطان در اندیشه افتاد. صلۀ سنگین پیش او فرستاد و تمهید عذری نمود و گفت چون سلطان از تو آزرده است، مبادا که توقف تو به مضرّت ما و تو عاید گردد. اکنون این محقر بردار و پنهان به موضع دیگر تحویل کن. نظم:
گرفت آن عطا را و بس شاد شد
وزان جایگه سوی بغداد شد!!
و به استصواب وزیر فخرالملک اورا به نزد خلیفه آوردند. هزار بیت در مدح خلیفه اضافه شهنامه کرد و به عرض رسانید. خلیفه مثال فرمود که شصت هزار دینار و خلعتی بدو دادند و مفاتیح صلات و مقالید عطیات و عنایات ابواب مرحمت و مسرت بر چهره احوال او بگشاد. مثنوی
پس آنگه  خلیفه گرامیش کرد
به الطاف شاهانه نامیش کرد
به خلوت به نزد خودش راه داد
همش پایه قدر و همش جاه داد
بدو مژده برد از خلیفه وزیر
که با سَلوَتِ خاطر آرام گیر
چو گفت   علی کرده‌ای ورد خویش
تدارک کند چرخت از کرد خویش
که هر دل که در وی بود حب شاه
نیاید در او حزن و  اندو  راه
(... در دنباله داستان بی‌بنیاد فصیح خوافی چنین داویده که فردوسی برای خوشامد خلیفه تازی که چندان از مدح ملوک عجم خشنود نبود، قصه یوسف را به نظم آورد!! پس خلیفه القادر‌بالله او را بیشتر نواخت!!...)
گفتنی است که نسبت دادن «سرودن یوسف و زلیخا»بە فردوسی تا سده نهم مَهی در هیچ نوشته‌ای دیده نشده است!  نخستین بار شرف الدین علی یزدی در «ظفرنامه تیموری» این ناساز را ساز می‌کند و به گفته بیشتر پژوهشگران که دانشنامه بریتانیکا نیز از ایشان یاد کرده دهها سال پس از درگذشت فردوسی سروده شده است!!
فصیح خوافی می نویسد: (...خبر به محمود رسید و چون سلطان محمود خبر یافت که فردوسی در پناه خلیفه است، اورا از خلیفه به تهدید طلب داشت و خلیفه در پاسخ تنها «الف لام میم» نوشت که یادآور سوره «فیل» بود و سرانجام محمود از رفتاری که با فردوسی داشته پشیمان شد و...
...سلطان(محمود) گفت آن بیچاره از انعام ما محروم ماند. پس بفرمود که شصت‌هزار دینار زر سرخ با خلعتی به وی فرستند و فردوسی از آن حال متنبه شد و از بغداد با طوس معاودت نمود...)
گزیده‌ای از داستان بی‌بنیاد و ناساز فصیح خوافی در سه بخش پیشکش شد که گویای آن است که گویا فردوسی فرزانه همچون هرزه دامانی برای فروش داشته خویش که گویا! (وارون گفت خویش و وارون گفت نظامی عروضی) به سفارش محمود گجستگ فراهم ساخته بود،  از آغوش سلطان به دامان والی(ها) و سپس به درگاه خلیفه تازی می‌غلتد و نه برای پاسداشت زبان پارسی و فرهنگ نیاکان و شناسه ایرانی که تنها برای خوشامد زورمندان زرمند، هرچه را که به کام دشمنان ایران خوش آید می‌سراید و از هریک پاداش خویش می‌ستاند و شهنامه را نیز هر روز به نام والی یا امیری و یا خلیفه می‌نماید و هیچ‌کس را از ستایش خویش بی‌بهره بر جا نمی‌نهد!!
ناگفته نماند که در بردن فردوسی به مازندران فصیح خوافی داستان دست کم از دیدگاه بازشناساندن والی آن دیار درست تر و ریزبینانه تر از نظامی عروضی نوشته است!! نظامی عروضی فردوسی را به درگاه اسپهبد شهریار برده بود و فصیح به درگاه پسر منوچهر بن قابوس عنصرالمعالی!!
ناسازگویی های نویسندگان و رویدادنگاران گوناگون، گویای بی‌بنیاد بودن این افسانه‌هاست بی‌گمان نویسندگان و سرایندگان درباری از دریوزه‌گر نشان دادن فردوسی، شستن دامان چرکین خویش را بهره می‌جسته‌اند!!
تا گفتاری دیگر!!
#شجاعت_را_تکثیر_کنیم
#جمهوری_اسلامی_نابود_باید_گردد
#تمام_گرفتاریهای_ما_از_اسلام_است
#انقلاب_ایران
#مهسا_امینی
#جمهوری_اسلامی_نابود_باید_گردد
#آیین_ریشەای
به انجمن پادشاهی ایران-تندر بپیوندید
@tondar_anjoman_padeshahi
@r50107

BY انجمن پادشاهی ایران تندر


Share with your friend now:
tgoop.com/tondar_anjoman_padeshahi/19875

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Hashtags Invite up to 200 users from your contacts to join your channel Clear Administrators "Doxxing content is forbidden on Telegram and our moderators routinely remove such content from around the world," said a spokesman for the messaging app, Remi Vaughn.
from us


Telegram انجمن پادشاهی ایران تندر
FROM American