tgoop.com/urasmid/1123
Last Update:
جناب پزشکیان:
پروفسور ادوارد سعید با فاصله گرفتن از مفهوم اصلی شرق شناسی به عنوان علم مطالعه شرق، اورینتالیسم یا همان شرق شناسی را نوعی گرایش سیاسی میدید که غرب طی قرون اخیر برای خود توسعه داده است. مطابق این دیدگاه، هر آنچه که مستند به غرب است نجیب، زیبا و درست است و هر آنچه که به شرق مستند است ناپخته، غیرمنطقی و زشت است. مطابق این دیدگاه، غرب به شرق برتری دارد. سعید بر این باور بود که این صرفاً یک دیدگاه سیاسی نبوده بلکه محافل آکادمیک غرب به ویژه آمریکا نیز در آن سهیم هستند و بخشی از آموزش غرب را نیز شکل میدهند. سعید بر این باور است که غرب صرفاً در پی برتری سیاسی و اقتصادی نبوده و در مقوله معنا نیز به دنبال برتری بوده است؛ غرب به دنبال معنا بخشی به پدیدههای جهان از دیدگاه خود بوده و شرق را عاری از این معنا میبیند. در این نگاه شرقیها انسانهایی تروریست، زن ستیز، دیکتاتور، ناآگاه و..... ترسیم میشوند و در مقابل نیز یک انسان غربی، متمدن، مدرن و آزادیخواه است. به گونهای که، برگرفته از این حس خودبرتربینی، غرب به خود اجازه میدهد که شرق را تصحیح کند؛ هر جنگ که به قیمت کودتاها، جنگها و قتل عامها باشد.
چنین نگاه مشابهی در ایران نیز قابل مشاهده است. پس از کودتای انگلیس و سقوط قاجاریه، ترکهای ایران به عنوان حاکمان بیش از ۹۴۰ سال از تاریخ ۱۳۰۰ ساله پس از اسلام توسط حکومت پهلوی و نویسندگان پیرامونش و همچنین نظام آموزشی و رسانه منتسب به وی به حاشیه رانده شدند. در نگاه جدید، یکی از اقوام ساکن ایران صاحب آن معرفی شد و بقیه با کلیشههایی مانند مهاجر، غارتگر، خشن و جاهل به تصویر کشیده شدند، به گونهای که برای گریز از این ننگ، این قوم میبایست اسم عوض کند و برای اثبات ایرانی بودن خود را آذری بنامد. کلیشههایی مانند ترک تازی، شاهان بیکفایت قاجار، ترکان غارتگر، غلامان ترک و حتی نسبتهای حیوانی نیز مرسوم شد. مطالعه دانش آفرینی و تولید محتوا در ایران طی ۱۰۰ سال اخیر نشان میدهد که بخش اعظم آموزش و رسانه بر پایه آسیمیلاسیون فرهنگی میچرخد، به گونهای که رشادتهای آذربایجان در دوره قاجاریه در مقابل قوای عظیم روس ادیده گرفته میشود و این مردم و حاکم وقتش به بیکفایتی و بیغیرتی نیز متهم میشوند. برای مثال، گفتمان حاکم بر مرکز که متاسفانه تاثیر چندانی نیز از انقلاب اسلامی نیافته است هیچگاه اجازه مطالعه سالهای تاریک ۱۸۱۲_۱۸۲۸ راه نمیدهد و به بیکفایتی شاهان قاجار بسنده میکند و این در حالی است که ارتش روسیه در آن دوره دو امپراتوری عظیم جهان در آن دوره یعنی ناپلئون و عثمانی را شکست داده و به دلیل بسیج عمومی نزدیک به یک میلیون مرد جنگی را در اختیار داشت ( برخی منابع تعداد نیروهای روس در سال ۱۸۱۲ را ۱.۷میلیون نفر نیز نوشتهاند که پس از لغو دعوت عمومی پس از شکست ناپلئون این تعداد به سرعت کاهش یافت). حتی جانفشانیهای ترکهای ایران در دوره جنگ تحمیلی برای حفظ یکپارچگی مرزهای ایران نیز تاثیری در این نگرش نداشته است.
شکست یک گفتمان و تغییر در دیدگاهها بسیار سختتر و زمانبرتر از وقایع مهمی مانند جنگ و تغییرات اساسی در نحوه حکومت کشورها میباشد. جناب پزشکیان؛ شما هم اکنون وظیفه همی را گردن گرفتهاید. میدانیم که ایجاد تغییرات بزرگ، دشوار و حتی ناممکن است اما میتوانید بخشی از معادله گفتمان غالب_ مغلوب ( مرکز_پیرامون) را تغییر دهید، اگر بخواهید...
https://www.tgoop.com/urasmid
BY مطالعات اوراسیا-خاورمیانه

Share with your friend now:
tgoop.com/urasmid/1123