Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
256 - Telegram Web
Telegram Web
دسته‌گل

[کودک پناه‌جوی
روی ساحل آرمیده است...]

ای دسته‌گلِ به آب داده
برگشته به خاک سر نهاده

از خاک خراب دست شسته
آبادیِ خود در آب جسته

دیدی که پیام موج‌ها چیست؟
آبِ طلبیده نامرادی‌ست

در خواب گذشتی از سرِ آب
آب از سر تو گذشت چون خواب

از خواب پریدی آب بردت
بر بستر آب خواب بردت

انگار نبود باور تو
آبی که گذشت از سر تو

نعش تو به ساحل غم‌آلود
از آب گذشته هدیه‌ای بود

دیگر که رود به سوی دریا؟
رفت از پی‌ات آبروی دریا


◽️ وحید عیدگاه طرقبه‌ای

@vahididgah
کارنامه

این نزار ناخوش نژند
این پلید زشت بدسرشت گند
این پلشت چرک لوش‌خیز لاشخورپسند
اینکه هر مشام و هر دماغ را
از عفونت شگرف خویش کرده ناگزیر بهره‌مند
این گرفتگیش بدتر از هزار منجلاب و چاه
این سراسر افتضاح، این خراب، این تباه
این نشسته بر زمین گرم
این شکست‌خوردهٔ وقیح سربلند
این به راستی سزای هرچه ناسزا و ریشخند
با شما غریبه نیست آشناست
کارنامهٔ شماست


◽️ وحید عیدگاه طرقبه‌ای

@vahididgah
شعری از پرند

یا رب تو به دوستان من شادی ده
جان و تنشان را ز غم آزادی ده
راحت ده و نعمت ده و آبادی ده
هر چیز به دوستان خود دادی ده

دکتر ذاکرالحسینی (پرند)
از کوته سروده‌ها

آری گرفتار گشتیم، چون هر گرفتارِ دیگر
درگیرِ این گیر و واگیر، ماییم و بسیارِ دیگر

دیوارها را شکستیم، از هفت‌خوان‌ها گذشتیم
گفتیم اینک رهایی، دیدیم دیوارِ دیگر

◽️ وحید عیدگاه طرقبه‌ای

@vahididgah
دولت تیز

در یکی از یادداشت‌های پیشین یادآور شدم که دست یازیدن به تصحیح قیاسی و کنار گذاشتن نویسش همهٔ نسخه‌های مورد استفاده باعث شده‌است که در بیت زیر از شاهنامه، ترکیب اصیل «دولت تیز» با گذاشتن یک واو از میان برود:

همه گنج تاراج و لشکر اسیر
جوان دولت [و] تیز برگشته پیر
(تصحیح دکتر خالقی مطلق، ج۲، ص ۱۶).

در این یادداشت می‌افزایم که ترکیب مورد نظر در برخی از دیگر متن‌های چاپ‌شده نیز دچارِ گشتگی شده‌است و از میان رفته. از جمله در این بیت فرّخی سیستانی:

تا به قوی بخت تو و دولت سلطان
امر تو اندر زمانه گردد جاری
(دیوان، چاپ دکتر دبیرسیاقی، ص ۳۸۷)
در نسخهٔ م  ترکیب وصفی «تیز دولت» به کار رفته و همین درست است:

تا به قوی بخت و تیز دولت سلطان... (همان، پانوشت)

در مطلع قطعه‌ای از خاقانی نیز ترکیب مورد نظر تحریف شده‌است:

هر که را غرّه کرد دولت نیز
غدر آن دولتش هلاک رساند
(دیوان، چاپ دکتر سجّادی، ص ۸۶۷)

همچنین است در بیت زیر از اثیر اخسیکتی که باید «نیز» را در آن به «تیز» بدل کرد:

در تو تو رسی و دولتی باید نیز
تا من تو شوم پس آنگهی در تو رسم
(دیوان، چاپ دکتر براتی خوانساری، ص ۸۱۴)


◽️ وحید عیدگاه طرقبه‌ای

@vahididgah
با شما

با شما به هیچ جا نمی‌رسیم
می‌رسیم، با شما نمی‌رسیم

راهمان اگر به سوی ناکجاست
پس به جز به ناکجا نمی‌رسیم

از میان‌برِ شماست راهمان
آه پس بگو چرا نمی‌رسیم

حال و کارمان برون از این‌دو نیست
یا نمی‌رویم یا نمی‌رسیم

در تمامِ جاده‌ها روانه‌ایم
در تمامِ جاده‌ها نمی‌رسیم

چون کلاغِ قصّه‌های کودکی
خسته‌ایم، کی به خانه می‌رسیم؟

◽️ وحید عیدگاه طرقبه‌ای

@vahididgah
نگیرد شتاب

یکی از بیت‌هایی که در هر سه چاپ معتبر شاهنامه یعنی مسکو، جیحونی و خالقی مطلق به صورت نادرست آمده است، بیت زیر است از داستان رستم و اسفندیار، آنجا که رستم اسفندیار را به ماندن و خوش‌گذرانی در سیستان ترغیب می‌کند:

همه دشت نخچیر و مرغ اندر آب
اگر دیر مانی بگیرد شتاب.

در یادداشتهای شاهنامه دکتر خالقی مطلق شتاب گرفتن را به نادرست، «دیر شدن» معنی کرده‌اند، یعنی اگر دست دست کنی فرصت از دست می‌رود و دیر می‌شود (ج ۲، ص ۲۸۵)
در فرهنگ شاهنامهٔ دکتر رواقی شتاب گرفتن در بیت مورد نظر «به سرعت رفتن» معنی شده (ج ۲، ص ۱۶۰۱) که آن هم پذیرفتنی نیست.
در لغت‌نامهٔ دهخدا نیز معنای نادرستی از این بیت برداشت شده‌است و شتاب گرفتن در آن «عجله کردن و تندی کردن» معنی شده است. اما جالب است که فراهم‌آورندگان لغتنامه با وجود اشتباه در دریافت معنی بیت، آن را به صورت درست ضبط کرده‌اند:

همه دشت نخچیر و مرغ اندر آب
اگر دیر مانی نگیرد شتاب.
شتاب گرفتن به معنای ملول شدن است. دکتر رواقی شاهدهای خوبی را برای این کاربرد و این معنا به دست داده‌است (فرهنگ شاهنامه، ج ۲، ص ۱۶۰۲).
وقتی می‌گفته‌اند فلان را شتاب گرفت یعنی او ملول و خسته شد. در اینجا رستم به اسفندیار می‌گوید اگر مدت درازی در سیستان بمانی خسته و دل‌زده نمی‌شوی و ترا شتاب نمی‌گیرد.
در بخشی از داستان یازده رخ، خسته شدن و ملول شدن سپاهیان توران از یک هفته ماندن بی‌نتیجه و جنگ نکردن با ایرانیان با همین فعل بیان شده است:

که ای پهلوان رد افراسیاب
گرفت اندرین دشت ما را شتاب
به هفتم فراز آمد این روزگار
میان‌بستهٔ جنگ، چندین سوار
(چاپ دکتر خالقی مطلق، ۱۳۸۶، ج ۲، ص ۲۸)
معنی درست با ضبط نیمه‌درست «نگیری شتاب» در برخی از شرح‌های شاهنامه و کتابهای درسی مربوط به داستان رستم و اسفندیار دیده می‌شود. از جمله بنگرید به گزارش دکتر حسن انوری و شادروان دکتر جعفر شعار ازین بیت (رزمنامهٔ رستم و اسفندیار، ص ۱۱۲) و نیز شرح دکتر کزٌازی (نامهٔ باستان، ج ۶، ص ۶۸۷ و ۶۸۸).
همچنین در برخی از مقاله‌ها از صورت «نگیرد شتاب» و معنای درست بیت مورد بحث سخن گفته شده است. از جمله بنگرید به مقالهٔ مهندس جیحونی دربارهٔ برتری‌های ضبط نسخهٔ بیروت (جستارهای نوین ادبی، پاییز ۱۳۹۰، ص ۹۵) که نشان می‌دهد که ایشان از نظر پیشین خود برگشته‌اند.
با توجه به برخی از منابع یادشده انتظار می‌رفت در ویراست نهایی دکتر خالقی مطلق بیت مورد نظر اصلاح شود امّا چنین نشد (بنگرید به شاهنامه، چاپ سخن، ۱۴۰۰، ج ۲، ص ۱۵۱).


◽️ وحید عیدگاه طرقبه‌ای

@vahididgah
تصحیح بیتی از عطّار

علّت اصلی شماری از تحریف‌ها و دگرگشتگی‌هایی که در منظومه‌ها و دیوان‌های چاپ‌شده دیده می‌شود، کم‌عنایتی مصحّحان است به تمایزهای آوایی فارسی کهن از فارسی روزگاران نو و سده‌های اخیر. غفلت ازین تمایزها و تفاوت‌ها از آنجا رخ می‌دهد که مصحّحان حتّی آنان که بر مسائل تاریخی زبان فارسی اشراف دارند، خواه ناخواه از فارسی معیار روزگار خود تأثیر می‌پذیرند و در کار تصحیح متن، کمتر بر مسائل آوایی تمرکز می‌کنند و بیشتر، سویه‌های معنایی و فرهنگی متن‌ را در نظر می‌گیرند. در نتیجه چندان عجیب نیست که در لحظهٔ تصحیحِ برخی از بیت‌ها حواسشان به این نباشد که فلان کلمه در قدیم با فلان کلمه قافیه نمی‌شده‌است.
از نمونه‌های آنچه گفتیم تصحیح بیت زیر است از الهی‌نامهٔ عطّار:

که تا آن جام یک‌یک ذرّه گردید
به رأی العین می‌بینی چو خورشید
(تصحیح دکتر شفیعی کدکنی، ص ۱۸۳)

مسأله این است که «گردید» با «خورشید» قافیه نمی‌شده است، زیرا اوّلی به صدای /īd/ ختم می‌شده است و دومی به صدای /ēd/. چنین قافیه‌بندی‌ای مانند قافیه کردن «دید» است با «صید» یا «قید» یا کلماتی شبیه به آن که بی‌گمان خلاف قاعده است.
صورت درست بیت در چند نسخه دیده می‌شود و در دیگر ویراست متن نیز آمده است:

که تا آن جام یک‌یک ذرّه جاوید
به رأی العین می‌بینی چو خورشید
(الاهی‌نامه، چاپ هلموت ریتر، ص ۹۴)

جاوید و خورشید هر دو یای مجهول /ē/ داشته‌اند و با هم قافیه می‌شده‌اند (رجوع شود به کتاب تلفّظ در شعر کهن فارسی، ص ۶۱۴)


◽️ وحید عیدگاه طرقبه‌ای

@vahididgah
با ردیف یا بی ردیف؟

گاه در کلاس‌های شاهنامه یا سبک‌شناسی از دانشجویان خواسته‌ام که برای این مصراع شاهنامه مصراع دومی بسازند:

سبک شاه را زال بدرود کرد...

آنها هم مصراع‌هایی از این قبیل ساخته‌اند:

«جهان را از اندوه پر دود کرد»، «دل از بازگشتنْش خشنود کرد» و «ز آب مژه بر زمین رود کرد».

نخستین پرسش من پس از دیدن چنین مصراع‌هایی این بوده است که از کجا مطمئن بودید که «کرد» در بیت فردوسی ردیف است و قافیه نیست؟ پرسش بعدی این است که از کجا معلوم که فردوسی «بدرود» را با «خشنود» یا «دود» قافیه می‌کرده است و برای این قافیه‌بندی محدودیتی آوایی نداشته؟
پاسخ این است که مصراع دوم بیت فردوسی مطابق با برخی از نسخه‌ها (از جمله بیروت) بدون ردیف است و بیت را باید بدین گونه تصحیح کرد:

سبک شاه را زال بدرود کرد
دل از رفتن او پر از داغ و درد.

با ضبط اختیارشده در چاپ‌های متداول شاهنامه که احتمالاً در نتیجهٔ انس کاتبان و مصحّحان با قافیه‌های ردیف‌دار پدید آمده است، قافیهٔ بیت مورد بحث دچار اشکالی آوایی می‌شود:

سبک شاه را زال بدرود کرد
دل از رفتن شاه پردود کرد
(چاپ دکتر خالقی، ۱۳۸۶: دفتر ۲، ص ۱۱)

باید توجّه داشت که فردوسی، مانند نظامی و برخلاف برخی از شاعران از جمله ناصر خسرو، واژهٔ «بدرود» یا «درود» را با واو مجهول /ō/ تلفظ می‌کرده است و نمی‌توانسته‌است آن را با «دود» قافیه کند. تلفّظ «دود» با واو معروف /ū/ بوده است، به همین سان که امروز تلفّظ می‌شود.

◽️ وحید عیدگاه طرقبه‌ای

@vahididgah
کدام ضبط دشوار؟

از یک ویراست خوب نباید انتظار داشت که همواره ضبط‌هایش با ضبط‌های دیگر ویراست‌ها متفاوت باشد. قرار نیست که مصراع «به نام خداوند جان و خرد» در ویراست دکتر خالقی مطلق با ضبط این مصراع در چاپ مسکو فرق داشته باشد. قرار است آنچه هست مستندتر و پژوهیده‌تر باشد. خواه ضبط‌ها متفاوت باشد خواه نه.
در تصحیح متن، گرایش به ایجاد تفاوت و‌ تمایز می‌تواند نتیجه‌های نامطلوبی را به بار بیاورد. در ویراست دکتر خالقی مطلق، اعتماد بیش از حد به قانون نسبی «برتری ضبط‌های دشوار» باعث شده است که به نویسش‌ها و نیز خوانش‌های خاص اهمیت ویژه‌ای داده شود و یافتن ضبط‌های دشوار و اصیل گاه جای خود را به ساختن ضبط‌های دشوار و اصیل‌نما بدهد.
از تمایزهای نااصیلی که در ویراست مورد بحث دیده می‌شود نویسش و خوانش متفاوت مصراع نخست بیت زیر است:

درود‌آورنده‌ش خجسته سروش
کزین بیش مخروش و بازآر هوش
(شاهنامه ۱۳۸۶، ج ۱، ص ۲۴)

در نسخه‌بدل‌ها چنین آمده: متن= ف، لن.
امّا به این گزارش نمی‌توان اعتماد کرد زیرا «درودآورنده‌ش» وجود خارجی ندارد و ضبط این دو نسخه مثل ضبط دیگر نسخه‌ها است: درود آوریدش خجسته سروش.
کاتبان ف و لن دو نقطهٔ حرف چهارم را در «آوریدش» (آوریذش) نگذاشته‌اند و این اشتباه را سبب‌ساز شده‌اند. در خوانش غیر واقعیِ «آورنده‌ش»، آنچه نقطهٔ ن خوانده شده، نقطهٔ ذال است در «آوریذش». حرف «ه» نیز وجود خارجی نداشته‌است و آمدنش در گزارش ضبط‌های ف و لن وجهی ندارد.

پس بیت مورد نظر به همان صورت معمولی و ساده و سرراستی که در دیگر چاپ‌ها آمده است درست است:

درود‌ آوریدش خجسته سروش
کزین بیش مخروش و بازآر هوش

◽️ وحید عیدگاه طرقبه‌ای

@vahididgah
پی‌خیزی

یکی از لغت‌هایی که در دوران معاصر وارد شاهنامه شده‌است و در منابع و نسخه‌ها نبوده‌است «پی‌خیزی» است:

به پی‌خیزی و بدخوِی یازد اوی
ندارد خرد گردن افرازد اوی

نه چیز و نه دانش نه رای و هنر
نه دین و نه خشنودی دادگر

(جلد ششمِ ویراست هشت‌جلدی، به تصحیح دکتر امیدسالار و دکتر خالقی مطلق، ص ۲۸۶).

در یادداشت‌های شاهنامه این واژهٔ ساختگی را قیام معنی کرده‌اند ( ج ۱۰ ص ۸۴) و در بخش آویزه‌‌ای بر یادداشت‌ها آورده‌اند که اگرچه کاربرد پی‌خیزی به معنای قیام مناسب است اما نیاز به شاهد دارد‌ (ص ۱۳۰)‌

این احساس نیاز به شاهد چندان دوامی نیافت زیرا نویسش بی‌‌شاهد «پی‌خیزی» در ویراست دوم شاهنامه (چاپ سخن) نیز جای گرفت و مدخلی از واژه‌نامهٔ شاهنامه را تشکیل داد (چاپ سخن، ۱۳۹۶، ص ۱۱۴). حال آن که نسخهٔ بیروت نیز که بسیاری از تغییرات ویراست دوم بر پایهٔ آن صورت پذیرفته‌است «بی‌چیزی» داشته‌است.

به نظر این جانب مسأله تنها بی‌شاهد بودن «پی‌خیزی» نیست. اینکه چرا ضبط مستند و باپشتوانهٔ «بی‌چیزی» حذف شده‌است نیز مورد سؤال است. زیرا نخستین شرط تصحیح قیاسی آن است که ضبط موجود در نسخه‌ها صددرصد نادرست باشد و می‌دانیم که «بی‌چیزی» چنین نیست.

اشکال پیش‌آمده مربوط به روش تصحیح است. در این روش که آن را روش علمی نامیده‌اند، مصحّح مجاز است که به تشخیص خود برخلاف همهٔ سندهای موجود، ترکیب تازه بسازد و وارد متن کند.


◽️ وحید عیدگاه طرقبه‌ای

@vahididgah
برداشتن به معنای طول کشیدن

زمان دستوری دو مصراع زیر با هم سازگار نیست. فعل مصراع نخست گذشتهٔ ساده است و فعل مصراع دوم گذشتهٔ نقلی:

برآویخت با هرمزِ شهریار
فراوان ببوده‌ستشان کارزار
(شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق و ابوالفضل خطیبی، ج ۷، ص ۱۰).

این اشکالِ پیدا با سه اشکال پنهان که با درنگ در نسخه‌بدل‌ها تشخیص داده می‌شود توأم شده‌است و آن سه عبارت است از ساده شدن وضعیت عروضی بیت، مثبت شدن فعل منفی که مطابق با هیچ نسخه‌ای نیست و از میان رفتن یک کاربرد فعلیِ کهن که در شاهنامه باز هم شاهد دارد. در اغلب نسخه‌ها فعل مصراع دوم برداشتن است نه بودن. برداشتن به معنای طول کشیدن را در بیت زیر نیز می‌بینیم:

اگر شیر و پیل آمدندیش پیش
نبرداشتی جنگ یک روز بیش
(همان، ج ۷، ص ۱۳۱).

کافی است که در بیت مورد بحث «ببودست» را که پشتوانهٔ نسخه‌شناختی محکمی ندارد به «نبرداشت» که ضبط اغلب نسخه‌هاست دگرگون کنیم، با پذیرش بقیهٔ اجزای ضبط کنونی. نتیجه چنین خواهد بود، مطابق با نسخهٔ بیروت و نیز نامهٔ باستان، اثر دکتر کزّازی:

برآویخت با هرمزِ شهریار
فراوان نبرداشتشان کارزار
(ج ۸، ص ۳۱۴)

شاعر می‌گوید جنگشان خیلی طول نکشید.

از میان کاتبان، تنها کاتبان دو نسخه (لندن و کراچی) وزن «نبرداشتشان» را ساده کرده‌اند و آن را به فعل دیگری تغییر داده‌اند و متأسّفانه همان مورد پسند دکتر خالقی در هر دو ویراست ایشان قرار گرفته. کنار گذاشتن ضبط دوازده دست‌نویس که اشکال روش‌شناختی آشکاری است و نمونه‌های آن در کار دکتر خالقی کم‌شمار نیست، اصلی‌ترین علّت تحریف برخی از بیت‌های فردوسی است در تصحیحی که به دست داده‌اند.


◽️ وحید عیدگاه طرقبه‌ای

@vahididgah
توده

از ما چه ماند جز سخن ناشنوده‌ای
اشکی به یاد شادیِ هرگزنبوده‌ای

فريادمان چه سود كه پروا نمی‌كند
گوشِ كسی به نعرۀ زخمِ گشوده‌ای

عمری تباه در گذرِ آه زیستیم
چون در گلوی دودکش انبوهِ دوده‌ای

لَختی به ما به این‌ورِ بازار بنگرد
از خون و خاک هر که ندیده‌ست توده‌ای

فریاد ماند در دل ما همچنان که ماند
در زخمِ کهنه زنگِ ز خنجر زدوده‌ای

آموختیم معنیِ رنگِ کبود را
همچون بنفشه‌های تگرگ‌آزموده‌ای

بسیار دردِدل که سرودیم و باز ماند
در هر سروده دردِدلِ ناسروده‌ای


◽️ وحید عیدگاه طرقبه‌ای


#در_زیر_ابرهای_نبارنده

@vahididgah
تصحیح یک بیت حافظ

بیت زیر که در اغلب چاپ‌های متداول دیوان حافظ دچار تحریفی ظریف شده‌است، اگر جدا از بیت‌های دیگر در نظر گرفته شود بی‌اشکال به نظر می‌رسد:

نصرت الدین شاه یحیی آنکه خصم ملک را
از دم شمشیرِ چون آتش در آب انداختی
(حافظ به سعی سایه، ۴۲۲).

اما اگر دیگر بیت‌ها را در نظر بگیریم متوجه می‌شویم که معنا و ساخت دستوری ردیف در بیت مورد بحث متفاوت است. «انداختی» اینجا «او می‌انداخت» معنی می‌دهد و در بیت‌های دیگر «تو انداختی»، چنان که در مطلع می‌بینیم:

ای که بر ماه از خط مشکین نقاب انداختی لطف کردی سایه‌ای بر آفتاب انداختی
(همان جا).

مسأله اینجاست که تلفظ «انداختی» به معنای «تو انداختی» با تلفّظ «انداختی» به معنای «او می‌انداخت» فرق می‌کرده‌است. اوّلی همان «انداختی» بوده‌است ولی دومی به صورت /andāxtē/ (با یای مجهول) خوانده می‌شده. پس این دو با هم در ردیف یک شعر جای نمی‌گرفته‌اند.
برای گشودن گره کار نباید در پی یافتن تحریفی در ردیف شعر حافظ بود. تحریف رخ داده‌است اما در جای دیگر و به طور مشخّص، در مصراع نخست که در آن «ایکه» به «آنکه» دگرگشته شده‌است. اینک صورت درست بر پایهٔ چاپ شادروان نیساری:

نصرت الدین شاه یحیی ای که خصم ملک را
از دم شمشیرِ چون آتش در آب انداختی
(دیوان حافظ، ۱۳۸۷، چاپ سخن، ص ۵۲۹).

◽️ وحید عیدگاه طرقبه‌ای


@vahididgah
دانشگاه

چنین خراب نشد هیچ گاه دانشگاه
خراب چیست؟ بگو شد تباه دانشگاه

بگو نگفتنی است آنچه بر سرش آمد
بگو نشست به خاک سیاه دانشگاه

چه جای آن که بنامیش جای دانایی؟
که شد بدل به ندانستگاه دانشگاه

رسانده سر به بلندای آسمان چون برج
به خاک رفت فرو مثل چاه دانشگاه

چه کرده بود که اینها کشید و اینها دید؟
تباه شد به کدامین گناه دانشگاه؟

به باد رفت و به تاراج برده شد زیرا
نداد باج به هر باج‌خواه دانشگاه

نه کس نه یار نه یاور نه داد نه داور
چه ناامید شد و بی‌پناه دانشگاه

در این تباهی جانکاه گوش من نشنید
به غیر آه ز کس، بعدِ آه دانشگاه

بیا که دست به دستان یکدگر بدهیم
مگر دوباره شود روبه‌راه دانشگاه


◽️ وحید عیدگاه طرقبه‌ای


@vahididgah
خوابگاه

ما آبِ مرده‌ایم به مرداب خوابگاه
بیرون نمی‌بریم سر از خواب خوابگاه

در خوابگاه توشه و اسباب ما مجوی
خواب است و خواب توشه و اسباب خوابگاه

از بخت خواب‌برده‌اش اینجا هر آن‌که خفت
در خواب دید بختک ارباب خوابگاه

کابوس خواب‌گردی شب‌های دیگر است
تعبیر خواب هر شب اصحاب خوابگاه

مبهوت مانده‌ایم که دیگر برایمان
دیده چه خواب دیدهٔ بی‌خواب خوابگاه

آگاه می‌شوید ز رنجی که می‌بریم
رنجی دهید اگر به قدم تا به خوابگاه

هرگز مباد دامن بیداری کسی
آلوده همچو ما به می ناب خوابگاه

تصویر واژگونهٔ بختیم و بختمان
عکسی‌ست واژگون‌شده در قاب خوابگاه

#در_زیر_ابرهای_نبارنده

◽️ وحید عیدگاه طرقبه‌ای


@vahididgah
دعا
از چون تو خسِ بی‌سرکِ بی‌بُنکی
در کام کسی نرفت آب خنکی
دل‌خون‌شدگان را خبر عزل تو باد
پیش از خبر مرگ تو دل‌خوش‌کُنکی

◽️ وحید عیدگاه طرقبه‌ای


@vahididgah
یاد بعضی حضرات

یادِ بعضی حضرات
خارِ اعصاب و روانم شده است
مزۀ تلخی در زیر زبانم شده است
زخمِ تبخالی بر روی لبم
استخوانی وسطِ لقمۀ نانم شده است
مختصر عرض کنم، آفت جانم شده است
آفتی از آفات
که از آن سخت توان یافت نجات

یادِ بعضی حضرات
هر کجا باشم، همراه من است
ول‌کنم نیست دمی
دم به دم در همه دم در پیِ من می‌آید
مثلِ سایه پیِ ذات
یا به دنبالِ پیمبر صلوات

یادِ بعضی حضرات
چون تگرگی سنگین
که اگر ریزد بر شاخه و برگ
خواهرِ هر دو گذارد سر بر بالش درد
و فروخسبد بر بستر مرگ
بر سرم می‌بارد
چون ابابیل که ریزد سجّیل
بر سر لشکر پیل
با همان خشم که می‌اندازند
حاجیان سنگ به شیطانِ رجیم
وقتِ رمیِ جمرات

یادِ بعضی حضرات
خواه ناخواه شده عادتِ من
عادتی روزانه
که اگر ترک شود هم مرض است
و رسیده‌ست به جایی که از آن
چیزی آن‌سوی‌تر از معنیِ عادت غرض است
هم ازین‌روست که گاهی اوقات
به نظر می‌آید عادت نیست
واجب شرعی یا تکلیف است
که بدین‌گونه مجدّانه و الزام‌آور
که چنین قاطع و بی‌تخفیف است
هم از آن‌سان که ممیّزها در دیدنِ فیلم
کارگردان‌ها در دادنِ کات

یادِ بعضی حضرات
چه بگویم که چه با من کرده‌ست
چه بگویم که چه‌ها بر سر من آورده‌ست
قصّه کوتاه کنم، کیشم و مات
فاعلاتن فعلات


◽️ وحید عیدگاه طرقبه‌ای


@vahididgah
خزان

آمد خزان و با دم باد وزان خوشم
بو می‌کنم هوای خزان را وز آن خوشم

از بادِ خستگی‌برِ گاهِ رزان که زد
بر هرمِ رخوت‌آورِ خرماپزان خوشم

خون رزان به فصل خزان جوش می‌زند
فصل خزان به جوشش خون رزان خوشم

سرد است و چای می‌چشم و باده می‌مزم
این را چشان خوشانم و آن را مزان خوشم

لب می‌گزم به باده و می‌سوزم از درون
تنها منم که سوخته و لب‌گزان خوشم

یک امشبی سخن ز هیاهوی روزگار
با من مگو که با همه چیزی جز آن خوشم

ای برگ سبز دفتر تقویم سالیان
خوش باش با بهار که من با خزان خوشم

#در_زیر_ابرهای_نبارنده

◽️ وحید عیدگاه طرقبه‌ای


@vahididgah
2024/12/03 08:06:59
Back to Top
HTML Embed Code: