بابای علیرضا_#انتقام_سخت

بابای علیرضا_#انتقام_سخت

میگن خاک قبرستون سرده‌...فراموشی میاره...داغی که به دلت نشسته رو کم میکنه...من این آواتار رو اون هشتگ کنار اسم کانال رو عوض نمیکنم تا وقتی #انتقام_سخت به معنای واقعی گرفته بشه...من عوض نمیکنم تا یادم نره چه جواهری رد از دست دادیم...عوض نمیکنم تا هر صبح و ظهر…

حاجی جان، از آرزوی انتقام خون پاک شما به کجا رسیدیم؟ به اینجا که فقط افسوس می‌خوریم که حتی دستاوردهای شما و شهدای مدافع حرم در سوریه هم در باد فنا رفت. کی فکرش را می‌کرد که جمهوری اسلامی که شما برای عزتش خون دادید، روزی این‌گونه منفعل شود؟

از روزی که شما رفتید، انگار این مملکت روی خوش ندیده است. تحقیر پشت تحقیر، و ما تنها نظاره‌گر شدیم. دیگر نمی‌دانیم باید انتقام خون چه کسی را و چه زمانی طلب کنیم، وقتی هر روز بزرگ‌مردان جبهه مقاومت یکی‌یکی شهید می‌شوند. گاهی با خودم می‌گویم نکند شما هم برای برخی‌ها خط قرمز نبودید. نکند نبودنتان را نه‌تنها ناراحت نشدند، بلکه نفس راحتی هم کشیدند.

حاجی جان، از وقتی رفتید، حیا کردم حتی هشتگ کنار اسم کانالم یا آواتارش را عوض کنم. نه که باور داشته باشم انتقام خونتان گرفته خواهد شد، نه... دیگر آن باورها هم کمرنگ شده‌اند. اما دلم خوش است، یا شاید خودم را فریب می‌دهم که فکر نکنم تمام آنچه سی سال در گوشمان خواندند، سی سالی که برایش زندگی کردیم، حالا به یک مشت حرف پوچ تبدیل شده‌اند. سخت است، حاجی، سی سال باور کنی و بعد این حس را داشته باشی که همه‌اش فریبی بیش نبوده.

حاجی، حالا دیگر از انتقام شما نمی‌پرسم. دیگر از آن قول‌های پرشور هم نمی‌پرسم. حالا فقط یک سوال دارم: آیا این جمهوری اسلامی، که روزبه‌روز نفوذش در منطقه تنگ‌تر و نارضایتی مردمش بیشتر می‌شود، باقی خواهد ماند؟ یا ما هم به سرنوشتی تلخ‌تر از آنچه برای حماس، حزب‌الله، یا حتی حکومت سوریه رقم خورد، دچار خواهیم شد؟

امشب، لیلة الرغائب است، و دلم می‌خواهد بگویم: حاجی، هنوز هم برای این خاک دعا می‌کنم، برای سربلندی این کشور و دور ماندن این خاک از گزند اپوزیسیون و اجنبی دعا میکنم ..اما دیگر نمی‌دانم این دعاها تا کجا شنیده می‌شوند. ما مانده‌ایم با داغ شما، با حسرت آن روزها، و سوالی که هر روز سنگین‌تر می‌شود: آیا هنوز امیدی باقی است؟

#به_وقت_حاج_قاسم
#شهید_سلیمانی

✍بابای علیرضا
@vanguard110

www.tgoop.com/vanguard110/5425

629 viewsJan 2 at 21:52

حاجی جان، از آرزوی انتقام خون پاک شما به کجا رسیدیم؟ به اینجا که فقط افسوس می‌خوریم که حتی دستاوردهای شما و شهدای مدافع حرم در سوریه هم در باد فنا رفت. کی فکرش را می‌کرد که جمهوری اسلامی که شما برای عزتش خون دادید، روزی این‌گونه منفعل شود؟

از روزی که شما رفتید، انگار این مملکت روی خوش ندیده است. تحقیر پشت تحقیر، و ما تنها نظاره‌گر شدیم. دیگر نمی‌دانیم باید انتقام خون چه کسی را و چه زمانی طلب کنیم، وقتی هر روز بزرگ‌مردان جبهه مقاومت یکی‌یکی شهید می‌شوند. گاهی با خودم می‌گویم نکند شما هم برای برخی‌ها خط قرمز نبودید. نکند نبودنتان را نه‌تنها ناراحت نشدند، بلکه نفس راحتی هم کشیدند.

حاجی جان، از وقتی رفتید، حیا کردم حتی هشتگ کنار اسم کانالم یا آواتارش را عوض کنم. نه که باور داشته باشم انتقام خونتان گرفته خواهد شد، نه... دیگر آن باورها هم کمرنگ شده‌اند. اما دلم خوش است، یا شاید خودم را فریب می‌دهم که فکر نکنم تمام آنچه سی سال در گوشمان خواندند، سی سالی که برایش زندگی کردیم، حالا به یک مشت حرف پوچ تبدیل شده‌اند. سخت است، حاجی، سی سال باور کنی و بعد این حس را داشته باشی که همه‌اش فریبی بیش نبوده.

حاجی، حالا دیگر از انتقام شما نمی‌پرسم. دیگر از آن قول‌های پرشور هم نمی‌پرسم. حالا فقط یک سوال دارم: آیا این جمهوری اسلامی، که روزبه‌روز نفوذش در منطقه تنگ‌تر و نارضایتی مردمش بیشتر می‌شود، باقی خواهد ماند؟ یا ما هم به سرنوشتی تلخ‌تر از آنچه برای حماس، حزب‌الله، یا حتی حکومت سوریه رقم خورد، دچار خواهیم شد؟

امشب، لیلة الرغائب است، و دلم می‌خواهد بگویم: حاجی، هنوز هم برای این خاک دعا می‌کنم، برای سربلندی این کشور و دور ماندن این خاک از گزند اپوزیسیون و اجنبی دعا میکنم ..اما دیگر نمی‌دانم این دعاها تا کجا شنیده می‌شوند. ما مانده‌ایم با داغ شما، با حسرت آن روزها، و سوالی که هر روز سنگین‌تر می‌شود: آیا هنوز امیدی باقی است؟

#به_وقت_حاج_قاسم
#شهید_سلیمانی

✍بابای علیرضا
@vanguard110

BY بابای علیرضا_#انتقام_سخت