WITHOUTRETOUCH Telegram 11494
1️⃣ مرا روز ازل فرمود
که حرف حق زنم ، استاد
۲۳ خرداد ۱۴۰۱
۲۳ خرداد ۱۴۰۰

یک وقتی برای من  بایَدی در کار نبود و  اصلاً  چنانچه کَسی ولو از برای تاکید ، خطاب به من پیشاپیشِ حرف و سخنش "باید" می نهاد ، چنین بایدی پیش چشم خود بین  من ، ناسزایی می نمایاند و حال  محاسبه کنید که تکلیف بهرهء  "باید" مِن باب اَمر  در فراش نَشئِگی حاصل آمده از مُخدِّری ویرانگر یعنی "خودشیفتگی"  نوعاً پای نهادن آمر بی نوا بود  در مسیری بی بازگشت و عاری از بخشش و گذشت.
من اگر خودم می خواستم که خواسته بودم و چنین طوع و اِنقیادی فَبِها.....
اما اگر مِیلَم نبود و  نمی خواستم ، کسی یا جماعتی که هیچ، جهانی را یارای آن نبود تا اراده ام را تحت انقیاد درآورد.
حتی وقتی و جایی کار می رسید به اینکه بند بند وجودم نه صرفاً  به صدا درآیند و بگویند و حتی فریاد برآورند و در حقیقت حُکم  می کردند که
"ای ژکور....کوتاه بیا و لجاجت نکن ، حالا که یقین کردی خواستنت لاجَرَم است و الحق و الانصاف  این "باید" هر آینه بایدی درست و عقلانی و اخلاقی است و حُکماً تو خود نیز در دِلَت چُنین الزام و بایدی را مویِّدی و مُصَدِّقی و به مَحَک و مَدَدِ همان عقل خود محور پندارت ، ایمان مطلقی که چنین بایدی را ناگریز و ناگزیری ، چرا همچنان  مقاومت می کنی و از تن دادن به خواستن در این فقره  اِبا داری و از برای ماندن بر چُنین موضع نفی و رَدّی ، جِدُّ و جَهد می کنی و گوز بر گنبد می فشانی؟" ، باز  در چنین زِنهاری و انذاری از عمق وجودم ، هر چند یقینم حاصل می آمد و اما تو گویی توانش در من مُهَیّا نبود و به قولی  ملکه خواستنم با ملکه توانستنم بر روی تُشَک اراده و تصمیم علی الدوام بِهم می آمیختند و لیکن فرجام چنین دست به یخه ( یقه) شدنی ، همیشه خاک شدن ملکه توانستن بود و طبعاً دست ملکه خواستن بالا می رفت  و حال که بر می گردم و در محکمه وجدانم به داوری می نشینم، تردید ندارم که عامدانه جانب ملکه خواستن را می گرفتم و البته که از زمانی به بعد که یادم نیست دقیقاً چه وقت ، نا داوری در حق "توانستن" در من مبدل به عادتی خوشایند و مطلوب گردید.  .
آری، حُکم و تکلیف اَغیار به من چنان بر من گران می آمد و عرصه را بر من تنگ می ساخت و آشفته و ناخویشتن دارم می ساخت  که خواستنم در حکم عدم  و در حساب نمی آمد  و حقیقتاً  توش و توانم فرسوده و مستهلک شده بود و زین سبب میل و رغبت و خواستن مآثر نبود...ادامه در پُست بعدی
#زندانیان_سیاسی_را_آزاد_کنید
#امیرسالار_داودی
#امیرسالار_داوودی
#وکلای_پایه_یک_دادگستری
#کانون_وکلای_دادگستری_مرکز
https://www.instagram.com/p/Ceudy3qjRko/?igshid=MDJmNzVkMjY=



tgoop.com/withoutretouch/11494
Create:
Last Update:

1️⃣ مرا روز ازل فرمود
که حرف حق زنم ، استاد
۲۳ خرداد ۱۴۰۱
۲۳ خرداد ۱۴۰۰

یک وقتی برای من  بایَدی در کار نبود و  اصلاً  چنانچه کَسی ولو از برای تاکید ، خطاب به من پیشاپیشِ حرف و سخنش "باید" می نهاد ، چنین بایدی پیش چشم خود بین  من ، ناسزایی می نمایاند و حال  محاسبه کنید که تکلیف بهرهء  "باید" مِن باب اَمر  در فراش نَشئِگی حاصل آمده از مُخدِّری ویرانگر یعنی "خودشیفتگی"  نوعاً پای نهادن آمر بی نوا بود  در مسیری بی بازگشت و عاری از بخشش و گذشت.
من اگر خودم می خواستم که خواسته بودم و چنین طوع و اِنقیادی فَبِها.....
اما اگر مِیلَم نبود و  نمی خواستم ، کسی یا جماعتی که هیچ، جهانی را یارای آن نبود تا اراده ام را تحت انقیاد درآورد.
حتی وقتی و جایی کار می رسید به اینکه بند بند وجودم نه صرفاً  به صدا درآیند و بگویند و حتی فریاد برآورند و در حقیقت حُکم  می کردند که
"ای ژکور....کوتاه بیا و لجاجت نکن ، حالا که یقین کردی خواستنت لاجَرَم است و الحق و الانصاف  این "باید" هر آینه بایدی درست و عقلانی و اخلاقی است و حُکماً تو خود نیز در دِلَت چُنین الزام و بایدی را مویِّدی و مُصَدِّقی و به مَحَک و مَدَدِ همان عقل خود محور پندارت ، ایمان مطلقی که چنین بایدی را ناگریز و ناگزیری ، چرا همچنان  مقاومت می کنی و از تن دادن به خواستن در این فقره  اِبا داری و از برای ماندن بر چُنین موضع نفی و رَدّی ، جِدُّ و جَهد می کنی و گوز بر گنبد می فشانی؟" ، باز  در چنین زِنهاری و انذاری از عمق وجودم ، هر چند یقینم حاصل می آمد و اما تو گویی توانش در من مُهَیّا نبود و به قولی  ملکه خواستنم با ملکه توانستنم بر روی تُشَک اراده و تصمیم علی الدوام بِهم می آمیختند و لیکن فرجام چنین دست به یخه ( یقه) شدنی ، همیشه خاک شدن ملکه توانستن بود و طبعاً دست ملکه خواستن بالا می رفت  و حال که بر می گردم و در محکمه وجدانم به داوری می نشینم، تردید ندارم که عامدانه جانب ملکه خواستن را می گرفتم و البته که از زمانی به بعد که یادم نیست دقیقاً چه وقت ، نا داوری در حق "توانستن" در من مبدل به عادتی خوشایند و مطلوب گردید.  .
آری، حُکم و تکلیف اَغیار به من چنان بر من گران می آمد و عرصه را بر من تنگ می ساخت و آشفته و ناخویشتن دارم می ساخت  که خواستنم در حکم عدم  و در حساب نمی آمد  و حقیقتاً  توش و توانم فرسوده و مستهلک شده بود و زین سبب میل و رغبت و خواستن مآثر نبود...ادامه در پُست بعدی
#زندانیان_سیاسی_را_آزاد_کنید
#امیرسالار_داودی
#امیرسالار_داوودی
#وکلای_پایه_یک_دادگستری
#کانون_وکلای_دادگستری_مرکز
https://www.instagram.com/p/Ceudy3qjRko/?igshid=MDJmNzVkMjY=

BY ✒بدون روتوش ⚖


Share with your friend now:
tgoop.com/withoutretouch/11494

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Each account can create up to 10 public channels Telegram message that reads: "Bear Market Screaming Therapy Group. You are only allowed to send screaming voice notes. Everything else = BAN. Text pics, videos, stickers, gif = BAN. Anything other than screaming = BAN. You think you are smart = BAN. Hui said the messages, which included urging the disruption of airport operations, were attempts to incite followers to make use of poisonous, corrosive or flammable substances to vandalize police vehicles, and also called on others to make weapons to harm police. There have been several contributions to the group with members posting voice notes of screaming, yelling, groaning, and wailing in different rhythms and pitches. Calling out the “degenerate” community or the crypto obsessives that engage in high-risk trading, Co-founder of NFT renting protocol Rentable World emiliano.eth shared this group on his Twitter. He wrote: “hey degen, are you stressed? Just let it out all out. Voice only tg channel for screaming”. The public channel had more than 109,000 subscribers, Judge Hui said. Ng had the power to remove or amend the messages in the channel, but he “allowed them to exist.”
from us


Telegram ✒بدون روتوش ⚖
FROM American