tgoop.com/yaddashthayesiah/538
Last Update:
چرا با براندازی مخالفم؟
پیشتر پس از شکست خیزش ۱۴۰۱ نوشتم براندازی بدون نیرویی ملی که بتواند امنیت و ثبات را تأمین کند سم مهلکی است. اکنون بیش از پیش به این نتیجه رسیدم که براندازی سم است و باید از آن پرهیز کرد. مهمترین نیروی اپوزیسیون که پادشاهیخواهان باشند متأسفانه جا پای مجاهدین خلق گذاشتهاند و به نیروی نیابتی اسرائيل بدل شدهاند. شاهزاده رضا پهلوی رسماً از زدن سر اختاپوس سخن میگوید و هوادارانش چنان پرچم اسرائیل را در هوا میرقصانند که گویی شهروند اسرائیلاند. اغلب پادشاهیخواهان بیشتر نگران منافع ملی اسرائیل و آمریکا هستند تا نگران منافع ملی ایران. میتوان گفت از سال ۹۶ تا ۱۴۰۱ این جریان سیاسی فرصتی طلایی داشت تا خود را به عنوان جنبشی ملیگرا و امید اصلی برای تغییر تثبیت کند. اما متأسفانه کاملاً مسیر عکس را پیمود: به جنبشی عوامزده، پرخشم و پرخاشگر بدل شد و علیه فرهنگ و هنر و روشنفکری ایران اعلان جنگ داد. از آن بدتر چهره خود را نه به عنوان جریانی ملیگرا و وطندوست، که به عنوان جریانی وابسته که افسارش به دست اسرائیل و محافل قدرت در آمریکا است تثبیت کرد. وقتی شاهزاده رضا پهلوی در اسرائیل چند روز در کنار خانم گیگیلی بالاترین مقام امنیتی اسرائيل دیده شد، به طور خصوصی به برخی دوستان گفتم این پیام خوبی ندارد. متاسفانه هیجانزدگی و نفرت کور از جمهوری اسلامی مانع دیدن واقعیت شد. در شرایط فعلی تنها باید از جریان پادشاهیخواه حذر کرد. مابقی اپوزیسیون هم که وضعیت بهتری ندارند. پیشتر دربارهشان نوشتهام. مجاهدین خلق، جمهوریخواهان حامی تجزیه یا امثال مسیح علینژاد که مصیبتی برای ایران هستند. بنابراین در یک کلام: من اپوزیسیون خارج از کشور را بخشی از مشکل میدانم و نه راهحل. با براندازی شرایط قطعاً بهتر نخواهد شد. اما بحرانها و مشکلات بنیادی ایران همچنان سرجایش هست. اصلاحات محافظهکارانه و بسیار محدود دولت پزشکیان ممکن است کمی فضا را قابل تحمل کند ولی پاسخ کاملی به مشکلات کشور نیست. چنان که پیشتر گفتم به جای براندازی به اجماع میان نخبگان، به «اتحاد عقل» معتقدم. منتقدان خیرخواه و میهندوست که به ضرورتهای قطعی منافع ملی باور دارند باید بتوانند به نوعی همگرایی دست یابند. همچنین باید بخشهایی از حکومت را که به ضرورت تغییر باور دارند با خود همراه کنند. تنها چیزی که اندکی امیدوارکننده است این است که بخشهایی از نخبگان درون حکومت ضرورت تغییر را فهمیدهاند. در نهایت این روند باید به گذاری آرام و مسالمتآمیز به حداقلهای دموکراتیک ختم شود. فرایندی که شاید ده سال طول بکشد اما منافع ملی ایران را به خطر نمیاندازد و مصالح عمومی کشور را در نظر میگیرد.
BY یادداشتهای دفتر سیاه
Share with your friend now:
tgoop.com/yaddashthayesiah/538