tgoop.com/yaddashthayesiah/548
Last Update:
موسیقی و امر سیاسی
«نغمههای تهذیبکننده شادمانی معصومی برای آدمیان به ارمغان میآورد.»
ارسطو، رساله «سیاست»
«این علم موسقی بر من چون شهادت است»
مولوی
۱
ارسطو در ابتدای رساله «اخلاق نیکوماخوسی» علم سیاست را علمِ شناختِ غایتِ زندگی عملی آدمی میداند. علم سیاست برای ارسطو بسیار وسیعتر از چیزی است که امروز به آن علوم سیاسی یا فلسفه سیاسی میگوییم. ارسطو میگوید هر فنی غایتی دارد، غایت کشتیسازی ساختن کشتی است و غایت هنر جنگ، پیروزی و غایت علم اقتصاد، تولید ثروت است. اما هدف از اینها چیست؟ اگر نخواهیم به دام تسلسلی باطل بیفتیم باید بپذیریم که غایت همه غایتها در نهایت خیر اعلاء است و این خیر موضوع علم سیاست است. از این رو است که برای ارسطو سیاست علم برتر است چرا که در آن نه از این یا آن هدف بلکه از هدفِ کلیِ زندگیِ جمعیِ آدمیان بحث میشود. علم سیاست در این معنا، و نه در معنایی که امروز متداول است، علمِ کل است.
ارسطو در رساله «سیاست» پولیس را کلی میداند که دارای اجزاء مختلف است. حاکمان، نظام قضایی، نظام اجرایی، سپاهیان، بازرگانان، صنعتگران و غیره هر کدام اجزاء این کل را تشکیل میدهند. علم سیاست باید درباره هر کدام از اینها بحث کند و جایگاه هر کدام را تعیین کند. ماهیت و نوع ترکیب این اجزاء در رژیمهای مختلف متفاوت است. ارسطو درباره رژیمهای مختلف در رساله «سیاست» بحث میکند و نقاط ضعف و قوت آنها را برمیشمارد.
فیلسوف یونانی در پایان رساله «سیاست» پس از بررسی رژیمهای واقعاً موجود به موضوع رژیم ایدهآل میرسد. اکنون باید این پرسش را طرح کرد که چه رژیمی خوب است؟ اینجاست که ما در بخش هفتم و هشتم رساله «سیاست» از تحلیل واقعیت به سمت بحثی هنجاری حرکت میکنیم. ارسطو در این بخشها درباره اینکه اجزاء مختلف پولیس چگونه باید باشند بحث میکند.
رساله «سیاست» نهایتاً با بحث مفصلی درباره جایگاه موسیقی و آموزش موسیقی خاتمه مییاید. این نکته جالب است که مهمترین رساله «سیاست» در جهان قدیم و یکی از متنهای بنیادی فلسفه سیاسی با بحثی درباره موسیقی خاتمه مییابد. البته باید توجه داشت که به احتمال زیاد رساله ارسطو ناتمام است و در تدوین آن نیز بیدقتیهایی وجود دارد. بنابراین به احتمال زیاد ختم رساله با بحثی درباره موسیقی، عمدی نیست. اما در هر صورت در متنی که ما امروز در اختیار داریم، موسیقی آخرین موضوعی است که ارسطو درباره آن بحث میکند. بر اساس آنچه در آغاز این جستار گفتیم، هنر موسیقی نیز یکی از اجزاء شهر است و غایت آن موضوع علم سیاست است. برای ارسطو هم چون افلاطون موسیقی تا ژرفای روح آدمی نفوذ میکند و بنابراین نقش مهمی در تربیت دارد. موسیقی به روح شکل میدهد و روحْ موضوع علم سیاست، علم سامان دادن به پولیس است. ارسطو در بحث بسیار جالبی حتی مقامهای مختلف موسیقی یونانی را بررسی میکند و میگوید کدامیک برای آموزش جوانان مناسب است. او همچنین به موسیقیهای عالی و دانی اشاره میکند و موسیقیهایی که اثراث مضر یا مفید دارند. سامان دادن به شهر، سامان دادن به روحها است و موسیقی هنر سامان بخشیدن یا بیسامان کردن روح آدمی است.
BY یادداشتهای دفتر سیاه
Share with your friend now:
tgoop.com/yaddashthayesiah/548