tgoop.com/yaddashthayesiah/552
Last Update:
پادشاهیخواهی، جریانی پر از خالی؟
واقعیت این است که پادشاهی به خودی خود در دوران مدرن هیچ گاه متکی به دستگاه فکری و نظری نبوده است. پادشاهی در طول تاریخ عمدتاً با انواعی از الهیات یا اسطورهای سیاسی توجیه میشده است. البته این سخن یک استثنای بزرگ دارد: هگل بزرگترین فیلسوف سیاسی مدرن پادشاهیخواه بود و نظریهای برای پادشاهی مشروطه داشت. اما اگر در فلسفه سیاسی هگل دقت کنیم درمییابیم که پادشاهی برای وی بیش از آن که مدلی انتزاعی برای عمل سیاسی باشد، نظریهای است برای فهم آنچه در حال رخ دادن است. از اینها گذشته پادشاهیخواهان ایرانی از نظر فکری فقیرتر از آن هستند که بتوانند دستگاه فکری هگل را پشت پروژه پادشاهیخواهی بیاورند. بنابراین عملاً پادشاهیخواهی ایرانی یک ظرف بزرگ خالی است که محتویات مختلف و حتی متناقضی در آن یافت میشود. پادشاهیخواهی ایرانی فاقد نظریه است و پروژه سیاسی بدون نظریه نمیتواند محقق شود یا اگر بنا به تصادف تاریخی محقق شود نمیتواند پایدار بماند. فکرستیزی و نظریهستیزی پادشاهیخواهان مانع میشود تا این نکته مهم را ببینند. آنها چون نظریه ندارند بنابراین ممکن است به هر نظریهای چنگ بزنند. شما وقتی نظریه نداشته باشید، بینظریه نمیشوید، بلکه ممکن است تحت تأثیر هر نظریهای قرار بگیرید حتی بی آنکه بخواهید یا بدانید. وضعیت فعلی جبهه پادشاهیخواه چنین است: ما ملغمهای میبینیم از لیبرالیسم و گلوبالیسم، گونههایی از محافظهکاری آمریکای شمالی، شکلهایی از فاشیسم و نژادپرستی و حتی در مواردی شکلهایی از سوسیالدموکراسی. دقت کنید که اینها به شکل ائتلافی آگاهانه از جریانهای گوناگون جلوه نمیکند، بلکه همزمان به شکلی درهم و سرگردان با هم مخلوط شدهاند. پادشاهیخواهان میکوشند فقر فکری را با جنگطلبی و پروپاگاندا جبران کنند. تصور میکنند با حمله نظامی میتوانند انقلاب کنند. شوخی با مفهوم انقلاب! پادشاهیخواهی متأسفانه بدل شده است به ظرفی خالی که هر چیزی ممکن است از آن دربیاید. از قضا خود شاهزاده بهترین نماد این جریان است: فردی کاملاً بدون ایده و فکرِ راهنما که در هر دورهای به جامه روز در میآید. در جنگ ایران و عراق میهندوست میشود، در زمان اصلاحات با اصلاحات همدلی نشان میدهد، در جنبش سبز دستبند سبز به دست میکند، در جنبش ۱۴۰۱ تا پای ائتلاف با تجزیهطلبان میرود و حالا با اسرائیل متحد میشود. پادشاهیخواهان تصور کردند چون «ایدهها» باعث انقلاب ۵۷ شدند پس باید ایده را کنار گذاشت و دست به «عمل» زد. غافل از این که چنان که گفتم بیایده بودن، باعث میشود شما به هر ایدهای چنگ بزنید و در واقع بدل به موجودی اسکیزوفرنیک بشوید. کسی که خود را «ملیگرا» میداند و همزمان خواستار بمباران تاسیسات نفتی و هستهای ایران است.
BY یادداشتهای دفتر سیاه
Share with your friend now:
tgoop.com/yaddashthayesiah/552