tgoop.com/yaddashthayesiah/570
Last Update:
«هانری کربن با ظرافت اشاره میکند که عقل نزد هگل یا همان Vernunft، عقلِ دانشمندان و سوفسطایان نیست، بلکه عقل یا Nous افلاطون و افلوطین است. در واقع، هگل از تمام محدودیتهای عقلگرایی تنگنظر فراتر میرود؛ محدودیتهایی که مفسرانی چون کوژو و سارتر که تحت تأثیر فوئرباخ هستند، عقلگرایی را به آنها تقلیل میدهند. عقل هگلی از فاهمه Verstand انتقاد میکند، زیرا فاهمه تنها به درک پدیدههای عینی میپردازد و به این ترتیب، واقعیت روحانی، Wirklichkeit یا آن واقعیت اثرمندی که تنها ایده میتواند آن را به خود ببخشد، از دست میرود. از نظر هگل، واقعیت اثرمند، دادهای تجربی نیست، بلکه چیزی است که اندیشه از درون خود میآفریند، این آفرینش نه ساخته و پرداخته ذهنی فیلسوف، بلکه با حرکت درونماندگار خود اندیشه رخ میدهد. درونماندگاریِ عقل در «روح عینی» (نهادهای انسانی) به معنای آن نیست که همه رخدادهای تاریخی عقلانیاند. بلکه دقیقاً آنچه در تاریخ جنبه رخدادی ندارد، واجد بُعدی نظری است. از این دیدگاه، عقلانیتِ اثرمندِ effective rationalité سیاست، که هگل آن را الوهیت دولت مینامد، در جریانِ تجلیِ پدیداری قرار میگیرد. اما پدیدار تاریخی، یعنی همان رخداد، به خودی خود عقلانی در نظر گرفته نمیشود.»
ژان لویی ویهیار بارون
(در دست ترجمه)
BY یادداشتهای دفتر سیاه
Share with your friend now:
tgoop.com/yaddashthayesiah/570